- یک سیستم معاملاتی انتخاب کنید که به آن علاقه یا باور دارید. حتی یک سیستم معاملاتی بسیار ساده مثل سیستم دو مووینگ اورج (میانگین متحرک) نیز خوب است.
- یک ژورنال در قالب وبلاگ شخصی راهاندازی کنید. برای این منظور از تمام منابع رایگان مانند سرویس های ارائه وبلاگ یا حتی فضاهای Google استفاده کنید.
- برای شروع، هر روز در ساعت مشخصی، قالب (تمپلیت) معاملاتی خود را روی یک جفتارز اجرا کنید (ساعات پیش از شروع بازار یا ساعات اولیه بازار آسیایی ایدهآل هستند).
- بنویسید که بازار در حال حاضر به چه صورت است، وضعیت اندیکاتورها چگونه است و اینکه فکر میکنید بازار در طول روز چه رفتاری خواهد داشت.
- اگر تازهکار هستید، از تایمفریمهای میانروزی استفاده کنید و تدریجا این روش را روی تایمفریم روزانه نیز پیاده کنید.
- سطوح هدف قیمتی را یادداشت کنید و بنویسید که چرا فکر میکنید بازار آنگونه که شما بیان نمودید، رفتار خواهد کرد.
- یک برنامه جایگزین هم بنویسید.
- این فرایند را هر روز تکرار کنید و یک داستان ادامهدار بنویسید. تحلیلهای روز گذشته را پیگیری کنید. صحت و سقم تحلیلهای خود را براساس واقعیات بررسی کنید. برای مثال، «در جفتارزEURUSDعلیرغم اینکهEMA-10ازEMA-20عبور کرده بود، قیمت تا ۱٫۱۲۰ صعود نکرد و در عوض قیمت تا سطح ۱٫۱۰ کاهش پیدا کرد. سخنرانی ماریو دراگی باعث شد ارزش یورو کاهش یابد.» یا اینکه «قیمت در جفتارزEURUSDمطابق انتظارات تا ۱٫۱۲۰ صعود کرد. سخنرانی ماریو دراگی باعث افزایش ارزش یورو شد». ممکن است با گذشت چند روز متوجه شوید که چرا رفتار قیمت با انتظارات شما اختلاف داشته است.
- در عرض چند هفته متوجه خواهید شد که یک سیستم معاملاتی ساده مانند استفاده از دو مووینگ اورج، میتواند بطور خودکار به یک سیستم قابل اعتماد تبدیل شود.
نقاط قوت و ضعف شما در معامله چیست؟
اگر از هر معاملهگر که به طور مداوم درآمد کسب میکند روش موفقیتش را بپرسید، احتمالاً به شما خواهد گفت که شما دو انتخاب دارید: یک، از روش تدریجی یک برنامه مکتوب پیروی کنید، دو، شکست بخورید .
اغلب اوقات، نزدیک شدن به بازارها بدون برنامه، استراتژی و دانش تجاری عمیق، منجر به فاجعه میشود. زیرا معاملهگر در نهایت پول یا حتی کل سرمایه تجاری خود را از دست میدهد .
با یک برنامه معاملاتی، یک معاملهگر میتواند اهداف تجاری خود را بیان کند که باهم تعدادی از موارد مهم برنامه ریزی را مرور میکنیم .
1-مهارت های تجاری خود را ارزیابی کنید
اگر در حال تجارت در فارکس یا CFD هستید، یک کارگزار مناسب انتخاب کنید، یک حساب آزمایشی باز کنید و نحوه معامله در بازار را تمرین کنید .
استراتژیهای مختلف را با استفاده از روشهای تجزیهوتحلیل بنیادی و فنی امتحان کنید و بر آنچه که با آن راحت هستید تمرکز کنید. سپس، مهارتهای خود را تقویت کرده و سطح تجربه خود و همچنین موجودی حساب آزمایشی خود را افزایش دهید .
بعد از اینکه خودتان را ارزیابی کردید و متقاعد شدید که تجربه کافی در بازار را کسب کردهاید، وقت آن است که یک حساب تجاری واقعی ایجاد کنید .
2-از لحاظ ذهنی آماده شوید
شما باید در وضعیت روحی آرام، آزاد و عموماً از روحیه خوب قبل از ادامه کار برخوردار باشید، در غیر این صورت تا زمانی که آماده شوید این کار را به تعویق بیندازید .
3-میزان ریسک پذیری خودرا مشخص کنید
از موارد مهمی که باید در برنامه معاملاتی به آن توجه کنید میان ریسک پذیری است. تحمل ریسک، توانایی شما برای تحمل روانی ازدستدادن پول در فعالیتهای تجاری است. چقدر از پول خود را حاضرید در یک معامله یا روز معاملاتی به خطر بیندازید؟
4-اهداف معاملاتی خود را تعیین کنید
بسیار مهم است که اهداف سود واقعی را تعیین کنید و در نظر داشته باشید که هدف نهایی در این مرحله حفظ پول شما است .بهتر است پوزیشنی را باز نکنید مگر زمانی که محاسبه کرده باشید که میزان نقاط قوت و ضعف شما در معامله چیست؟ سود بسیار بیشتر از ریسک آن است
5-استراتژی خود را تعریف کنید
بسیار مهم است که قبل از شروع معامله استراتژی متناسب با شخصیت خود را انتخاب کنید.
در اینجا چند استراتژی محبوب را باهم مرور میکنیم
الف) اسکالپینگ (Scalping): این استراتژی سعی میکند حرکات کوچک بازار را به تصویر بکشد؛ بنابراین، اسکالپرها معاملات خود را در بازههای زمانی کوتاه باز و بسته میکنند. آنها بر خطوط روند، نمودارهای کوتاه مدت و استراتژیهای کلی تجزیه و تحلیل فنی تمرکز میکنند تا موقعیتهای معامله را به سرعت تعیین و از آن خارج شوند .
ب) معاملات نوسان ( Swing trading): این استراتژی بر نوسانات بازار تمرکز میکند که ظرف چند روز اتفاق میافتد. بنابراین، معاملات برای چند روز تا یک هفته یا کمی بیشتر حفظ میشود .
پ) موقعیت معامله : تمرکز در اینجا بر نوسانات بلندمدت بازار است. بنابراین، معاملات برای چند هفته تا چند ماه حفظ میشود .
ت) معاملات روزانه (Day trading): این استراتژی حرکات بازار در یک روز را هدف قرار میدهد؛ بنابراین معاملهگران روزانه تمام موقعیتهای معاملاتی را در همان روز باز و بسته میکنند .
ث) تجارت اخبار (News trading): این معاملهگران بر اخبار بازار، رسانههای اجتماعی، نظرات سیاسی و غیره تمرکز میکنند و سپس واکنش معاملهگران به چنین اطلاعاتی را پیشبینی میکنند. زمانبندی و جهت معامله از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا زمانبندی نامناسب یا جهت اشتباه قیمت، منجر به ضرر میشود .
یک استراتژی خوب، سیستمهای معاملاتی و حتی سیگنالها، به هیچ وجه موفقیت را نقاط قوت و ضعف شما در معامله چیست؟ تضمین نمیکنند زیرا شرایط بازار ناپایدار و به طور کلی غیر قابل پیشبینی است. عملکرد گذشته به هیچ وجه تضمینی برای عملکرد آینده نیست .
8 . معاملات تجاری خود را ثبت کنید
از آنجا که شما هنوز در حال یادگیری هستید، استراتژی معاملاتی خود را بهینه کرده و سعی کنید کارها را به درستی انجام دهید. شما باید سوابق بسیار خوبی از تمام فعالیتهای تجاری خود داشته باشید. اگر در معاملهای به سود رسیدید، باید دقیقاً ارقام را ثبت کنید. تاریخ و ساعت، مدت زمان، استراتژیها، شرایط بازار را ثبت کنید. چه اتفاقی افتاد و چگونه اتفاق افتاد. همچنین، سوابق جامعی در مورد ضررهای خود در معاملات داشته باشید. دلیل اصلی نگهداری اطلاعات این است که بعداً در زمان مناسب آن را مطالعه کنید و نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید.
یک ضربالمثل مشهور وجود دارد که میگوید: اگر در برنامهریزی شکست خوردهاید، از قبل برنامهریزی کردهاید که شکست بخورید. این اظهارات حتی در بازارهای مالی نیز صادق است. تجارت بدون برنامه معاملاتی مترادف با حرکت به مقصد نامعلوم بدون نقشه یا GPS است.
احتمالاً در مسیر اشتباه قرار خواهید گرفت یا حتی گم میشوید. بنابراین، کسی که برنامهای ندارد مطمئناً گیج و بینظم خواهد بود.
چگونه یک برنامه معاملاتی مینویسید؟
· برای ایجاد یک طرح معاملاتی مراحل زیر را دنبال کنید:
· بنویسید چه چیزی به شما انگیزه میدهد.
· تصمیم بگیرید که به طور منظم چقدر زمان میتوانید برای معاملات اختصاص دهید.
· اهدافی را که میخواهید با معاملات ارز دیجیتال، فارکس، CFD یا بازارهای مالی مورد علاقه به آنها برسید، بیان کنید.
· نسبت ریسک به پاداش را انتخاب کنید.
· تصمیم بگیرید که چقدر پول را برای معامله اختصاص میدهید.
· از استراتژی معاملاتی انتخابی خود، برای ایجاد موقعیتهای معاملاتی استفاده کنید.
· قوانین مدیریت ریسک خود را درج کنید.
· کلیه فعالیتهای تجاری خود را ثبت کنید.
· و در آخر با انتخاب پلتفرمهای معاملاتی مناسب و مطمئن، شروع به کار کنید و همیشه قرار دادن حد ضرر برای معاملات خود را فراموش نکنید.
موفق و پرسود باشید
برچسب ها: بورس-فارکس-ارز دیجیتال-معامله گر-برنامه ریزی-استراتژی-سود-زیان-ثروت سازی-شاخص کل-بیتکوین-اسکلپ
آشنایی با مدریت مالی و تکنیک های معامله | بیدارز
مدریت مالی مملو از مشاوران و خدمات مشاوره ای است که به مشتریان می گوید چه چیزی را بخرید یا بفروشید و چه موقع این کار را انجام دهید. در مورد اینکه شخصی برای انجام هر معامله چه مقدار سرمایه لازم دارد، بسیار کم گفته می شود. برخی از معامله گران معتقدند مدیریت مالی مهم ترین فاکتور در یک برنامه ی معامله ای است، حتی بسیار مهم تر از رویکرد تجاری.
مدیریت مالی با مسئله ی بقا سروکار دارد. به معامله گر می گوید که چگونه پول خود را اداره کند. هر معامله گر خوب باید در بلندمدت بتواند سود کسب کند. مدیریت پول شانس بقای معامله گر را برای انجام معاملات بیشتر افزایش می دهد.
راهنمای مدیریت مالی
مسلما مدیریت پرتفولیو بسیار پیچیده است و این امر مستلزم استفاده از ابزارهای آماری پیشرفته است. در اینجا در یک سطح نسبتا ساده به آن نگاهی خواهیم انداخت. در ادامه چند دستورالعمل کلی وجود دارد که می تواند در تخصیص وجوه شخصی و تعیین میزان تعهدات تجاری شخص مفید باشد. این دستورالعمل ها در درجه ی اول به معاملات آتی مربوط می شود.
- كل وجوه سرمایه گذاری شده باید به ۵۰٪ کل سرمایه محدود شود. یعنی نباید بیشتر از نصف سرمایه وارد معامله شود. نیمه ی دیگر به عنوان ذخیره در دوره های ناگوار معاملاتی عمل می کند. اگر اندازه ی حساب ۱۰۰۰۰۰ دلار باشد، فقط ۵۰٫۰۰۰ دلار برای اهداف تجاری در نظر گرفته می شود.
- مبلغ درگیر در هر معامله باید به ۱۰ الی ۱۵ درصد کل سهام اختصاص یابد. یعنی از یک حساب ۱۰۰۰۰۰ دلاری معامله گران نسبت به سایرین ریسک پذیرتر هستند و پول بیشتری را به کار می گیرند. دیگران محافظه کار هستند.
ایجاد تنوع به جای محافظه کاری
گاهی تنوع معاملاتی برای جلوگیری از ضرر و زیان، بیش از حد مورد استفاده قرار می گیرد. اگر یک معامله گر همزمان در چند بازار در حال معامله باشد سودهای اندک معاملات با ضررهای اندک دیگر معاملات از بین می رود. همواره باید تعادل را برقرار کرد، گروهی از معامله گران موفق تمرکز خود را روی یک بازار مشخص می گذارند.
تا زمانی که در روند درست بازار حرکت کنند این شرایط برایشان سودآور خواهد بود. برای کنار آمدن با هم بستگی مخالف بین سهامها تنوع در معامله نیاز است. خرید هم زمان ۴ ارز در بازار مثال خوبی از ایجاد تنوع نیست، زیرا در اغلب موارد روند نسبت به ارزهای خارجی به دلار آمریکا در جهت یکسانی قرار دارد.
دستورات معاملاتی
انتخاب نوع صحیح روش معاملات، یک عنصر ضروری در فرایند تاکتیکی است. برخی از روش های متداول عبارت اند از:
تبیعت از بازار، توقف معامله، دستور توقف، معامله به محض رسیدن به قیمت.
١. تبعیت از بازار به سادگی به شما یا نماینده تان دستور می دهد که با قیمت فعلی بازار خرید یا فروش کنید. این امر معمولا در شرایط متغیر بازار یا وقتی معامله گر می خواهد از دستیابی به موقعیت معامله اطمینان حاصل کند ارجحیت دارد.
٢. معامله ی محدود، حد مجاز قیمتی را مشخص می کند که معامله گر برای انجام تجارت می پذیرد. محدودیت خرید زیر قیمت فعلی بازار قرار دارد و بالاترین قیمتی را که معامله گر حاضر به پرداخت آن برای خرید باشد، بیان می کند. در معامله محدودیت فروش بالاتر از قیمت بازار است و کمترین قیمتی است که معامله گر حاضر به فروش است.
٣. یک دستور توقف معامله می تواند برای ایجاد یک موقعیت جدید، جلوگیری از ضرر در موقعیت موجود یا محافظت از سود استفاده شود. این دستور توقف معامله در قیمت های غیر مجاز را مشخص می کند. توقف خرید با قیمت بالاتر از قیمت بازار و فروش با قیمت پایین تر از قیمت جاری بازار!
هربار که این دستور صادر می شود معامله به تبعیت از آن در بهترین قیمت ممکن انجام می گردد. در صورت انجام خرید توقف فروش برای کم کردن مقدار زیان پایین تر از قیمت جاری بازار اجرا می شود. از آنجا که فرمان توقف به یک دستورالعمل بازار تبدیل می شود، قیمت واقعی ممکن است فراتر از قیمت توقف باشد، به خصوص در یک بازار متغیر و پویا.
۴. یک دستور توقف هم شامل توقف معامله و هم یک حد مجاز است. این نوع دستورات غیرفعال شدن معامله و قیمت محدود را مشخص می کنند. زمانی که توقف صورت می گیرد دستور معامله تبدیل به نوع معامله می شود. این دستور زمانی که معامله گر قصد خرید یا فروش در نقطه ی شکست را دارد اما می خواهد قیمت معامله را نیز کنترل کند کاربرد دارد.
۵. دستور معامله به شرط رسیدن به قیمت هدف شبیه به معامله ی محدود است. فقط زمانی که به قیمت محدود می رسد تبدیل به دستور تبعیت از بازار می شود. با این دستور قیمت را باید پایین تر از قیمت جاری در نظر گرفت. هنگامی که به قیمت حداکثر رسید، معامله در بازار انجام می شود. این نوع تجارت یک مزیت بزرگ نسبت به حد مجاز دارد.
دستور خرید محدود که پایین تر از قیمت بازار قرار دارد، حتی در صورت رسیدن به قیمت محدود، تضمینی برای انجام معامله نمی دهد. ممکن است قیمت از میزان محدود جهش کند و دستور را نادیده بگیرد و فرصتی برای انجام معامله ی محدود نباشد. زمانی که معامله گر قصد خرید دارد، آن هم در کف قیمت و از طرفی هم نخواهد شانس انجام معامله با قیمت محدود را از دست بدهد استفاده از این دستور به محض رسیدن به قیمت موردنظر بهترین گزینه است.
نتیجه گیری
هریک از این دستورات در مواقعی خاص مناسب است. هرکدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند. دستورات بازار موقعیت را تضمین می کنند، اما باید بازار را دنبال کرد. معامله ی محدود قیمت بهتری به ما می دهد و کنترل بهتری روی آنها دارد، اما از دست دادن معامله را به همراه دارد.
دستور توقف معامله در صورت وجود شکاف باعث از دست رفتن معامله می شود که از طرفی همین دستور باعث جلوگیری از ضرر شما می شود. البته استفاده از این دستور هم می تواند با ایجاد سیگنال خرید و فروش باعث شود که شما با قیمت نامناسبی معامله را انجام دهید. دستور آخریعنی شرط رسیدن به قیمت شبیه معامله ی محدود است که در جای خودش برای شما مفید است، اما از انجام برخی معاملات جلوگیری می کند.
بهتر است با انواع این دستورها بیشتر آشنا شوید و کاربرد آنها را در زمان مناسب بدانید و نقطه ضعفشان را نیز تشخیص دهید. هریک از این دستورات جایگاه خاصی در معاملات دارند. سعی کنید انعطاف پذیرترین و مناسب ترین آنها را انتخاب کنید.
نقاط قوت و ضعف شما در معامله چیست؟
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا در رشته پزشکی، جراحان و پزشکان برتر اغلب در یک زمینه تخصص میگیرند؟ ما این را قبول داریم که راجِر فِدِرر هرگز نمیتواند در زمین فوتبال جای مِسی را بگیرد و همینطور مِسی هم نمیتواند به جای فِدرر تنیس بازی کند.
بعضی از موفقترین افراد در زمینههای مختلف از جمله موسیقی، علم و دانش و حتی معاملهگری، اغلب تنها در یک چیز متخصص میشوند. اینکه گفته میشود بیل گِراس استاد اوراق قرضه است، دلیلی دارد. وقتی به بازار سهام فکر میکنید، نام بافِت به ذهن شما خطور میکند. البته ممکن است هر دوی این افراد خارج از حیطه تخصصی خود نیز به موفقیتهای دست یافته باشند. اما اگر بواسطه تخصص آنها نبود، هرگز به این مقام و شهرت نمیرسیدند.
تکرار یک فرایند روانشناسی است که انسانها از ابتدای تاریخ به آن پی بردهاند. فرایند تکرار بقدری واضح و روشن است که اغلب تمایل داریم قدرت اثرگذاری آن را نادیده بگیریم. نه تنها تکرار باعث بهبود فرایند کاری شما میشود، بلکه بطور ناخودآگاه سبب میشود چیزهای آشنا را تشخیص دهید. تصور کنید در یک اتاق شلوغ حضور دارید و ناگهان صدای آشنایی از یک رادیو میشنوید. اولین فکری که در این لحظه به ذهن شما میرسد، نام برندی است که آهنگ این آگهی تبلیغاتی به آن تعلق دارد و شما قبلا این آگهی را بارها و بارها دیده یا شنیدهاید.
حال همین احساس آشنایی را در زمان مشاهده بازار تصور کنید. آشنایی با ستاپ معاملاتی که حاصل ساعتهای بیشماری از تکرار است، نه تنها میتواند اعتماد به نفس شما را حین انجام معاملات افزایش دهد، بلکه احساسات شما را نیز تحت کنترل قرار میدهد.
تکرار چگونه میتواند در معاملات شما موثر باشد؟
بطور کلی معاملهگران تنها در فواصل زمانی کوتاهی روی کار خود متمرکز هستند. انگیزه و اشتیاق زیاد برای کسب پول و درآمد باعث میشود بسیاری از معاملهگران مدام از یک جفتارز به جفتارزی دیگر، از یک سیستم معاملاتی به سیستم معاملاتی دیگر، از یک دوره آموزشی به دوره آموزشی دیگر و غیره گرایش پیدا کنند. البته معاملهگران تنها افرادی نیستند که از این لحاظ مورد سرزنش قرار میگیرند. در این روزگار و زمانه که انبوهی از اطلاعات وجود دارد، رسانههای مالی نیز از یک داستان بزرگ سراغ حکایتی دیگر میروند و به این ترتیب کار را برای کسانی که دیسیپلین کافی برای عدم توجه به سروصداهای رسانهای ندارند، سخت و دشوار میکنند.
در میان این سروصداها و مزاحمتها، پایبندی به فرایند و انجام دادن چندین باره یک کار سبب میشود تمرکز خود را حفظ کنید. اگر این فرایند تکرار به درستی بکار گرفته شود و با ذهنیت خوبی همراه شود، میتواند باعث شود سیستم معاملاتی به بخش ناخودآگاه ذهن شما منتقل شود. در این صورت انجام معاملات دیگر زحمتی نخواهد داشت و متوجه خواهید شد که معاملهگری بیشتر شبیه به یک پدیده طبیعی شده است. در این شرایط حتی معاملات ناموفق نیز خیلی بار روانی نخواهند داشت و اعتماد به نفس شما بسیار افزایش پیدا کرده است.
شروع تکرار برای بهبود معاملات(تهیه ژورنال شخصی)
- یک سیستم معاملاتی انتخاب کنید که به آن علاقه یا باور دارید. حتی یک سیستم معاملاتی بسیار ساده مثل سیستم دو مووینگ اورج (میانگین متحرک) نیز خوب است.
- یک ژورنال در قالب وبلاگ شخصی راهاندازی کنید. برای این منظور از تمام منابع رایگان مانند سرویس های ارائه وبلاگ یا حتی فضاهای Google استفاده کنید.
- برای شروع، هر روز در ساعت مشخصی، قالب (تمپلیت) معاملاتی خود را روی یک جفتارز اجرا کنید (ساعات پیش از شروع بازار یا ساعات اولیه بازار آسیایی ایدهآل هستند).
- بنویسید که بازار در حال حاضر به چه صورت است، وضعیت اندیکاتورها چگونه است و اینکه فکر میکنید بازار در طول روز چه رفتاری خواهد داشت.
- اگر تازهکار هستید، از تایمفریمهای میانروزی استفاده کنید و تدریجا این روش را روی تایمفریم روزانه نیز پیاده کنید.
- سطوح هدف قیمتی را یادداشت کنید و بنویسید که چرا فکر میکنید بازار آنگونه که شما بیان نمودید، رفتار خواهد کرد.
- یک برنامه جایگزین هم بنویسید.
- این فرایند را هر روز تکرار کنید و یک داستان ادامهدار بنویسید. تحلیلهای روز گذشته را پیگیری کنید. صحت و سقم تحلیلهای خود را براساس واقعیات بررسی کنید. برای مثال، «در جفتارزEURUSDعلیرغم اینکهEMA-10ازEMA-20عبور کرده بود، قیمت تا ۱٫۱۲۰ صعود نکرد و در عوض قیمت تا سطح ۱٫۱۰ کاهش پیدا کرد. سخنرانی ماریو دراگی باعث شد ارزش یورو کاهش یابد.» یا اینکه «قیمت در جفتارزEURUSDمطابق انتظارات تا ۱٫۱۲۰ صعود کرد. سخنرانی ماریو دراگی باعث افزایش ارزش یورو شد». ممکن است با گذشت چند روز متوجه شوید که چرا رفتار قیمت با انتظارات شما اختلاف داشته است.
- در عرض چند هفته متوجه خواهید شد که یک سیستم معاملاتی ساده مانند استفاده از دو مووینگ اورج، میتواند بطور خودکار به یک سیستم قابل اعتماد تبدیل شود.
نمونه جدول ژورنال
جدول زیر به شما کمک میکند تا برای نحوه نوشتن ژورنال روزانه خود یک ایده داشته باشید. اطلاعات زیر براساس استفاده از سیستم کراس مووینگ اورجها و ترکیب آن با اخبار و تحلیل فاندامنتال نوشته شده است.
تاریخ | ۲۰۱۶/۰۵/۰۱ |
جفتارز | (EURUSD(D1 |
قیمت | ۱٫۱۲۰ |
سیگنال | صعودی (روز گذشته EMAهای ۱۰ و ۲۰ کراس کردند) |
هدف امروز | ۱٫۱۲۵ |
هدف جایگزین | ۱٫۱۱۸۵ |
اخبار امروز | انتظار میرود شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) آلمان به اندازه ۰٫۳۰ درصد افزایش یابد |
اخبار دیروز | CPI منطقه یورو بیشتر از رقم پیشبینی شده بود. ۰٫۵% در برابر ۰٫۳۰% |
دیدگاه من | قیمت در جفتارز EURUSD بایستی تا ۱٫۱۲۵ افزایش یابد، چرا که این سطح یک حمایت بوده و شکسته شده و بعلاوه کراس صعودی مووینگ اورجها نیز این هدف قیمتی را نشان میدهد |
دیدگاه دیروز | انتظار میرفت قیمت در جفتارز EURUSD تا سطح ۱٫۱۰ کاهش یابد، اما اینطور نشد. در عوض، مووینگ اورجها یک کراس صعودی تشکیل دادند. همچنین CPI منطقه یورو از رقم پیشبینی شده بیشتر بود. |
جنبه روانشناسی پشت روش تکرار بسیار ساده است. زمانی که تحلیلهای معاملاتی روز گذشته خود را مشاهده میکنید، در واقع بطور ناخودآگاه سعی میکنید ذهن خود را آموزش دهید تا برخی از الگوها یا علائم مشخص بازار را فیلتر کند. با گذشت زمان و شناخت نقاط ضعف و قوت خود، نتیجه این خواهد بود که اعتماد به نفس بسیار زیادی پیدا میکنید و به درک بالایی از خود میرسید. در این شرایط ذهن شما بطور خودکار ستاپهای سودآور را به شما نشان میدهد و همچنین شما را از ورود به موقعیتهای مشکوک یا ضعیف بازار دور نگه میدارد.
در پایان به یاد داشته باشید که مِسی، فِدرر، گراس و بافِت در عرض یک سال یا حتی دو سال به اوج موفقیت خود نرسیدند.
دست از سر سیستم معاملاتی خود بردارید!
اگر در رابطه با بازارهای مالی و کار و فعالیت در آنها به قدر کافی مطالعه کرده باشید، مطمئنم که با پیشنهادی های مختلف معاملاتی و آموزشی شامل سیستم، استراتژی، دوره آموزشی و . . . از طریق فروم های مرتبط با این حوزه، جستجوهای گوگل و حتی شبکه های پیام رسان و یا اجتماعی مختلف برخورد داشته اید که همگی نوید دستیابی به یک جام مقدس را بصورت آسان، ارزان و تضمین شده به شما داده اند.
شاید توسط بسیاری از این به اصطلاح معامله گرانی که قسم کسب درآمد چند صد هزار تومانی در روز یا مثلا ۵۰۰۰ پیپی را در طی یک ماه با استفاده از شیوه معاملاتی خود دارند و شما باید در مورد آن از آنها اطلاعات بگیرید، وسوسه شده باشید. شاید هم این وسوسه تاثیرگذار بوده و حتی اقدام به پرداخت وجه جهت استفاده از خدمات آنها کرده باشید
استراتژی های معاملاتی شما باید در طی تجربه بدست آمده و توسعه پیدا کنند. مشخص کردن بازه زمانی معاملاتی، انواع اندیکاتورها، پارامترهای لازم برای تعیین نقاط ورود و خروج به بازار و استراتژی های مدیریت ریسک و سرمایه همگی شانس مناسب و منطبق بودن سیستم مورد نظر با شخصیت شما را بالا می برد و موجب می شود تا بیشتر به تبعیت از آن متعهد باشید.
خواه این استراتژی ها را خودتان شخصا تهیه کرده یا خریداری کرده باشید؛ باید بخوبی بدانید که این مجموعه استراتژی ها نیازمند زمان، حوصله و انضباط هستند تا بخوبی آزموده شوند. تست کردن این استراتژی ها به معنای وفاداری کافی به آنها به منظور ارزیابی نقاط قوت و ضعف آنهاست.
اما به معنای واقعی کلمه چه زمانی می توانید متوجه شوید که استراتژی هایی که خریداری کرده یا خودتان توسعه داده اید، برای شما مناسب نیستند؟ مرز بین یک روز معاملاتی بد و یک سیستم معاملاتی غیر موثر را در کجا رسم می کنید؟
در ادامه به ۴ موردی اشاره می کنیم که در آن شرایط بهتر است دست از سر سیستم معاملاتی خود بردارید:
۱- شما بطور مستمر قادر به دنبال کردن قوانین معاملاتی خود نیستید
گاهی اوقات تنها یک یا دو معامله برای باور پیدا کردن یا رد کردن یک سیستم معاملاتی کافی است. البته شاید هم فقط و فقط به دلیل یک یا دو مورد معامله یا سیگنال موفق به سیستمی که بارها و بارها دست رد به سینه شما زده، پایبند بمانید و همچنان آن را امتحان کنید.
به عبارت دیگر هرگز نمی توانید درباره سودآور بودن یک استراتژی معاملاتی قضاوت کنید، اگر بطور مستمر نقاط قوت و ضعف شما در معامله چیست؟ از آن استفاده نکرده باشید. اگر تصور می کنید که سیستم شما خیلی خاص، مبهم یا سخت است، پس تغییرات کوچک لازم را در آن ایجاد کنید یا اینکه بطور کل آن را رها کنید.
۲- سیستم شما بیش از ارزشی که می آفریند، نیاز به تلاش و کوشش دارد
آیا برای سودآور بودن سیستم معاملاتی خود، نیازی به بیدار بودن و چشم دوختن به چارت های معاملاتی بصورت شبانه روزی دارید؟ آیا قبل از ورود به یک موقعیت معاملاتی نیاز به مشورت گرفتن از ۳۷ اندیکاتور مختلف دارید؟ آیا استراتژی معاملاتی شما مثلا نیاز به چشم دوختن به خورشید راس ساعت ۶:۳۳ صبح و خواندن الفبا از انتها به ابتدا دارد؟
اگر با استفاده مستمر از سیستم خود به مدت طولانی راحت نیستید یا فکر می کنید بدون استفاده از آن باز هم همان میزان سودآوری را در بازارهای مالی بدست می آورید، شاید بهتر باشد که به گزینه های دیگر هم توجه کنید.
۳- بیش از آنچه که از آن کسب می کنید، برایش خرج می کنید
توجه کنید که تمام گزینه های پیش رو در بازار اعم از کلاس های آموزشی، سیستم و استراتژی و . . . کلاهبرداری نیست، شاید هم شما با موردی روبرو شده باشید که واقعا پیش از این اثربخشی خود را اثبات کرده باشد.
اما اگر سیستم شما شامل موارد بسیار زیاد سلب مسئولیت یا موارد ورود و خروج به بازار نسبت به سود حاصله می شود، احتمالا زمان آن رسیده که آن را فراموش کنید. همچنین اگر از سیستم توسعه یافته خودتان استفاده می کنید، اما برای کسب سود از آن باید وقت و انرژی غیر قابل قبولی صرف کنید، شاید بهتر باشد استراتژی های دیگری را هم امتحان کنید.
۴- سودآور نیست
این مورد آخر دیگر جای هیچ شک و شبهه ای را باقی نمی گذارد. اگر بک تست های خود را در بازار انجام داده اید، موارد نیازمند تغییر را در استراتژی خود اعمال کرده اید و از استراتژی خودتان در شرایط مختلف معاملاتی استفاده کرده اید و همچنان هیچ سودآوری نداشته اید، پس بدون شک زمان رها کردن آن فرا رسیده است.
فراموش نکنید که تنها چون مجموعه ای از استراتژی ها یا قوانین برای عده ای اثربخش و سودآور بوده اند، این بدین معنا نیست که آنها باید برای شما هم سودآوری داشته باشند. فاکتورهای دیگری هم در این بین از قبیل زمان در دسترس برای معامله کردن، تحمل ریسک و شخصیت معامله گری وجود دارند که همگی می توانند عملکرد سیستم معاملاتی شما را تحت تاثیر قرار دهند.
پیدا کردن سیستم معاملاتی که با شخصیت معامله گری شما هم منطبق باشد، پیش از هر چیز نیازمند زمان، انضباط و یا شاید شانس زیاد است.
تنبل نباشید و از کنار گذاشتن یک سیستم خاص ترس و دلهره به خود راه ندهید
مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی
مصاحبه شغلی در انگلیسی بیش از هر چیز استرس آور است. افراد پیش از مصاحبه با سوال هایی مانند نمونه های زیر رو به رو می شوند:
چگونه می توانم به سوالاتشان پاسخ دهم؟
قرار است چه بپرسند؟
چه بگویم که واقعاً آن ها را تحت نقاط قوت و ضعف شما در معامله چیست؟ تاثیر قرار بدهد و قانعشان کند که من را انتخاب کنند؟ نگران نباشید! تقریباً هر کسی که برای مصاحبه شغلی می رود کمی ترس دارد. به هر حال این فرصت می تواند زندگی شما را برای همیشه تغییر دهد!
در این مقاله 8 سوال آورده شده است که به احتمال زیاد همراه با پاسخ هایش به شما کمک می کنند تا مصاحبه خود به خوبی و موفقیت پشت سر بگذارید؛ بنابراین به جای اینکه از کار رویایی خود خداحافظی کنید، می توانید به آینده ای درخشان سلام کنید.
سوالات مصاحبه شغلی به انگلیسی
⦁ در مورد خودتان صحبت کنید
(Tell me about your self)
بعد از سلام و احوالپرسی، دست دادن و معرفی خود، مورد بعدی که مصاحبه کنندگان احتمالاً از شما خواهند خواست این است که در مورد خودتان صحبت کنید. در حال حاضر، این سوال ممکن است برای شما آسان به نظر برسد. شما آن را در کلاس های
آموزش انگلیسی خود بسیار تمرین کرده اید؛ اما آن ها نمی خواهند تک تک جزئیات را بشنوند. از گفتن جملاتی مانند من در پکن به دنیا آمدم خودداری کنید. من عاشق بازی کامپیوتری و گشت و گذار در اینترنت هستم یا دو خواهر دارم. آن ها نمی خواهند همه
چیز را درباره شما بدانند. آن ها می خواهند در مورد رشد شغلی شما و در مورد شغلی که خواستار آن هستید بدانند.
همچنین اطمینان حاصل کنید که از هیچ حرف عامیانه و غیر رسمی ای استفاده نمی کنید و یا اشتباه گرامری و دستوری در زبان انگلیسی ندارید.
I’ve been working as a junior chef at a small Italian restaurant for 2 years and my duties included assisting the head chef and preparing salads. I have always been interested in food and cooking which was why I chose to follow this career path. I studied at ******* college, where I gained my first level cooking diploma.
من 2 سال است که به عنوان یک آشپز در یک رستوران کوچک ایتالیایی کار می کنم و کمک به سرآشپز و تهیه سالاد از جمله وظایف من است. من همیشه به غذا و آشپزی علاقه داشتم به همین دلیل تصمیم گرفتم این مسیر شغلی را دنبال کنم. من در کالج ******* تحصیل کردم، جایی که دیپلم آشپزی سطح اول را بدست آوردم.
⦁ نقاط قوت شما چیست؟
(What are your strengths?)
وقتی مصاحبه کننده این سوال را از شما می پرسد، در واقع می خواهند همه ویژگی های مثبت شما را بدانند. این ویژگی های مثبت باید با آنچه که می خواهند و به دنبال آن هستند مرتبط باشد.
بنابراین قبل از شروع مصاحبه، حتماً تحقیق کنید که چه ویژگی هایی مناسب این شغل است، خصوصاً اگر تازه کار هستید و برای اولین بار وارد بازار کار می شوید. از این سوال به عنوان فرصتی برای تبلیغ خود و ویژگی های خود استفاده کنید. نکته ای که باید در اینجا به خاطر بسپاریم این نیست که فقط تعدادی صفت را ذکر کنیم (هر کسی می تواند این کار را انجام دهد). در عوض، از مثال ها برای تایید حرف خود استفاده کنید.
برای مثال:
وقت شناس بودن
I’m a punctual person. I always arrive early and complete my work on time. My previous job had a lot of deadlines (time when you must finish something by) and I made sure that I was organized and adhered to (respected) all my jobs.
من یک شخص وقت شناس هستم. من همیشه زود می رسم و کارهایم را به موقع تمام می کنم. شغل قبلی من کارهای زیادی داشت که باید سر وقت تحویل می دادم و من اطمینان حاصل می کردم که همه آن ها سازماندهی شده و به تمام کارهایم احترام گذاشته ام.
عضو گروه بودن- به خوبی با دیگران کار کردن
I consider myself to be a team-player. I like to work with other people and I find that it’s much easier to achieve something when everyone works together and communicates well.
من خودم را یک عضوی از گروه می دانم. من دوست دارم با دیگران کار کنم و فهمیدم که دستیابی به چیزی وقتی همه با هم کار می کنند و ارتباط خوبی برقرار می کنند بسیار راحت تر است.
بلند پرواز بودن- داشتن هدف
I’m ambitious. I have always set myself goals and it motivates me to work hard. I have achieved my goals so far with my training, education and work experience and now I am looking for ways to improve myself and grow.
من بلند پرواز هستم. من همیشه اهداف خود را تعیین می کنم و انگیزه ام این است که سخت کار کنم. من تاکنون با آموزش، تحصیلات و تجربه کاری خود به اهدافم رسیده ام و اکنون به دنبال راه هایی برای پیشرفت و رشد خودم هستم.
ابتکار عمل- انجام کاری بدون اینکه به شما گفته شود
When I work, I always take initiative. If I see something that needs doing, I don’t wait for instruction, I do it. I believe that to be get anywhere in life, you need this quality.
وقتی کار می کنم، همیشه ابتکار عمل دارم. اگر کاری را می بینم که نیاز به انجام دارد، منتظر نمی مانم، آن را انجام می دهم. من معتقدم برای رسیدن به هر جایی از زندگی، شما به این کیفیت نیاز دارید.
پیش قدم بودن – انجام کارها و تحقق بخشیدن به آن ها
I’m proactive. When I think about things, I do them. I like to see results and it’s important in this industry to be proactive and responsible for your own actions.
من فعال هستم وقتی به چیزهایی فکر می کنم، آن ها را انجام می دهم. من دوست دارم نتایج را ببینم. در این صنعت مهم است که پیشگام بوده و در قبال اقدامات خود مسئول باشید.
اینجا تعدادی دیگر از پیشنهادها وجود دارد که می تواند به شما در پاسخ به این سوال ها کمک کند:
متمرکز: دارای تمرکز خوب است و کارها را دقیق انجام می دهد.
اعتماد به نفس: اعتماد به نفس دارد و خجالتی نیست.
حل مسئله: می تواند به راحتی پاسخ مشکلات را پیدا کند.
مهارت های تیمی: می تواند پیشگام شود و رهبر گروه باشد.
مذاکره: مذاکره کننده خوبی است برای اینکه بتواند معامله ای بهتر را برای شما به دست آورد.
اخلاق کاری خوب: از قوانین پیروی می کند و به وظایف شغلی خود احترام می گذارد.
واقعاً مهم است که شما پاسخ های خوب و محکمی بدهید، در غیر این صورت به نظر می رسد که آنچه می گویید را حفظ کرده اید. برخی از شرکت ها مستقیماً از شما نمی پرسند که نقاط قوت شما چیست، آن ها می توانند همان سوال را با استفاده از کلمات مختلف بپرسند، مانند:
■ به نظر شما چرا باید شما را استخدام کنیم؟
■ فکر می کنید چرا بهترین فرد برای این کار هستید؟
■ چه چیزی شما را برای شرکت ما مناسب می کند؟
⦁ نقاط ضعف شما چیست؟
احتمالاً بگویید چی؟ من هیچ ضعفی ندارم. البته که شما این کار را می کنید؛ اما هیچکس کامل و عالی نیست. هر کس دارای نقاط ضعفی است، اما آنچه که در اینجا بررسی می کنند این است که چگونه می توانید نقاط ضعف خود را برطرف کنید و همچنین آن ها می خواهند بدانند که چقدر خودآگاه هستید.
یک ترفند خوب در اینجا این است که آن نقاط ضعف را به نقاط مثبت تبدیل کنیم. به عنوان مثال، ضعف شما این است که زمان زیادی را صرف پروژه هایی می کنید که باعث می شود سرعت شما کمتر شود. با گفتن این نکته، آن را به یک نکته مثبت تبدیل کنید: من در مقایسه با دیگران گاهی در انجام کارهایم کندتر عمل می کنم زیرا واقعاً می خواهم مسائل را درست انجام بدهم. من اسناد و پرونده ها را دو بار یا سه بار بررسی می کنم تا مطمئن شوم همه چیز دقیق است.
یک ترفند عالی دیگر این است که در مورد یک نقطه ضعف صحبت کنید (مانند بی نظمی) و برخی از روش هایی که برای غلبه بر این مورد استفاده می کنید را بیان کنید: من یک سیستم مدیریت زمان ایجاد کرده ام که به من اجازه می دهد تمام وظایف خود را لیست کنم و مهلت های خود را سازمان دهی کنم.
⦁ چرا کار قبلی خود را ترک کردی؟
(Why did you leave your last job?)
اگر قبلاً کار کرده اید، مصاحبه کننده می خواهد بداند که چرا شغل قدیمی خود را ترک کرده اید. آیا از آنجا اخراج شدید یا خودتان ترک کردید.
اگر ترجیح دادید شغل قدیمی خود را ترک کنید، از گفتن هر چیز منفی درباره محل کار یا رئیس قدیمی خود (حتی اگر درست باشد) خودداری کنید. فرد یا افرادی که با شما مصاحبه می کنند فقط نگاه منفی ای به شما پیدا خواهند کرد. می توانید موارد زیر را بگویید:
I’m looking for new challenges.
من به دنبال چالش های جدید هستم.
I feel I wasn’t able to show my talents.
احساس کردم در آنجا قادر به نشان دادن استعدادهای خود نبودم.
I’m looking for a job that suits my qualifications.
من به دنبال کار متناسب با شرایط خود هستم.
⦁ از تحصیلات خود بگویید
(Tell us about your education)
در این مورد آن ها می خواهند از هر آنچه در رابطه با شغل خود مطالعه کرده اید و آموزش دیده اید مطلع شوند. به عنوان مثال آموزش و تحصیلات تکمیلی. نیازی نیست که همه کارهایی را که از دوران دبستان انجام داده اید به آنها بگویید، فقط موارد مهم کافی است.
⦁ 5 سال دیگر خود را در کجا می بینید
(Where do you see yourself 5 years from now?)
در این گزینه، آن ها در مورد اهداف شما می پرسند؛ و گفتنی است که باز هم این سوال مربوط به شغل شما است، نه زندگی شخصی؛ بنابراین اگر داشتن یک خانواده خوب در این لیست است، آن را ذکر نکنید. مراقب آنچه در مرحله می گویید باشید. باید جاه طلب باشید، اما نه خیلی بلند پروازانه؛ زیرا کسانی که با شما مصاحبه می کنند ممکن است شما را به عنوان یک رقیب ببینند.
⦁ انتظار چه میزان دستمزدی را دارید؟
(What kind of salary do you expect?)
در این مرحله، آن ها از شما می پرسند که چقدر می خواهید حقوق دریافت کنید. منطقی باشید. در اینترنت درمورد متوسط حقوق و دستمزد از قبل جستجو کنید. نگویید من نمی دانم، این حرف باعث می شود که شما نامطمئن و با اعتماد به نفس پایین به نظر برسید. حقیقت ماجرا این است که آن ها از قبل حقوق شما را در نظر گرفته اند، اما این روش برای بررسی این است که آیا این صنعت را می شناسید یا از مهارت های خود آگاه هستید.
⦁ آیا سوالی دارید؟
(Do you have any questions for me/us?)
بله حتما از آن ها سوال کنید. آنها می خواهند شما صحبت کنید. به یاد داشته باشید، آن ها همچنان که به این سوالات پاسخ می دهید در مورد شما قضاوت می کنند؛ بنابراین از چیزی که باعث احمق به نظر رسیدن شما می شود پرهیز کنید. مثلاً شرکت شما چه نوع کاری انجام می دهد؟ یا هر سال چقدر تعطیلی دارید؟
مانند سوالات زیر را بپرسید:
■ آیا نمونه ای از پروژه ها دارید که اگر استخدام شوم روی آن ها کار خواهم کرد؟ این نشان می دهد که شما به شغل خود علاقه دارید.
■ وظایف معمول برای این موقعیت (شغل) چیست؟ بپرسید که چه نوع وظایفی دارید و از شما انتظار می رود روزانه چه کارهایی انجام دهید.
■ آیا این شرکت آموزش های داخلی را به پرسنل ارائه می دهد؟ این نشان دهنده علاقه شما به نه تنها شغل، بلکه همچنین به پیشرفت و رشد است.
مصاحبه های شغلی لزوماً ترسناک نیست. به یاد داشته باشید که اولین برخوردها مهم است. پس قبل از صحبت فکر کنید و مهارت های عالی انگلیسی خود را نشان دهید و پاسخ های عالی برای برنده شدن در آن شغل بدهید. موفق باشید!
دیدگاه شما