You born rich-full
کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت و انگیزشی شبکه بزرگترین به متعلق کتاب این حقوق کلیه ROYALMIND.IR است. کشور، موفقیت.
Sorry, preview is currently unavailable. You can download the paper by clicking the button above.
راز و رمز موفقیت کلوپ در لیورپول چیست؟
وقتی لیورپول یورگن کلوپ را به عنوان جانشین براندن راجرز انتخاب کرد، در واقع یک پیام روشن به همه داد. در زمان مربیگری راجرز لیورپول به تیمی به نظر میرسید که هویت و روح خود را از دست داده، کسی که البته هجده ماه پیش از برکناری، نزدیک بود لیورپول را پس از بیست و چهار سال قهرمان لیگ انگلستان کند.
یورگن کلوپ اما در همان روز اولی که به لیورپول آمد، این باشگاه را پُر از نیرو و انرژی کرد. شاید باخت به کریستال پالاس در خانه، این مربی تازهوارد را با واقعیات موجود در فوتبال انگلستان آشنا کرد، اما دو پیروزی ارزشمند لیورپول در خانه چلسی و منچسترسیتی نشان داد این مربی آلمانی چقدر میتواند الهامبخش باشد.
کلوپ چگونه لیورپول را تغییر داده؟
لیورپول مثل خیلی از باشگاههای دیگر بعد از تغییر مربی دچار شوک مثبت شده و این شوک با توجه به سرزندگی کلوپ و رویکرد مثبت او در کنار برخورد منطقیاش، باشگاه را در مسیر درست بازسازی قرار داده است.
البته باید گفت راجرز هم در مدتی که سرمربی این تیم بود، خوب کار کرد و باید همیشه به یاد داشت که اگر در اواخر دو فصل پیش استیون جرارد در بازی حساس برابر چلسی لیز نمیخورد و اشتباه نمیکرد، شاید لیورپول آن بازی را نمیباخت و تیم راجرز بعد از مدتها قهرمان میشد.
این فصل اما لیورپول فرسوده و بیروح به نظر میرسید و حتی انگار راجر باور و اعتماد به نفس همیشگیاش را از دست داده بود و تیمش محافظهکار و محتاط بازی میکرد و از باختن ترس زیادی داشت.
کلوپ اما با اتکا بر تجربه موفقاش در بوندسلیگا، بخوبی قطعات از هم پاشیده لیورپول را کنار هم گذاشته و شروع به بازسازی آن کرده. میشود گفت بُرد او در اواخر اکتبر برابر چلسی و همینطور پیروزی اخیرش مقابل منچسترسیتی، گویای همین تأثیر مثبت کلوپ بود.
لیورپول در خانه "سیتی" از همان ابتدا بر حریفش فشار آورد و در ورزشگاه اتحاد، سایه اضطراب را بر داخل زمین و بیرون آن انداخت و نظم و ترتیب حریفش را به هم ریخت.
یک مربی پرانرژی، یک تیم خطرناک
لیورپول با کلوپ به تیمی خطرناک در خارج از خانه بدل شده. از زمین حریف، تیم مقابل را "پرس" میکند و در برگشت به ضدحملاتی سریع دست میزند.
در واقع این مربی، مثبت فکر کردن و مثبت بازی کردن را به لیورپول آورده. موقع مسابقه با جنب و جوش زیاد در کنار زمین تیمش را هدایت میکند و حرکات خوب آنها را تشویق میکند و همزمان در واکنش به بازی بد بازیکنانش خشمگین میشود.
او جلوی منچسترسیتی، مرتب در حرکت بود و نسبت به اتفاقات بازی، عکسالعملهایی همراه با شعف و خشم داشت و بازتاب این رفتار او در بازی بازیکنانش دیده میشد.
درست در نقطه مقابلاش اما مانوئل پلگرینی، سرمربی سیتی، در کل مسابقه ناراضی بود، اما ظاهری بدون احساس داشت.
درخشش دوباره ستارهها
پادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
یورگن کلوپ از وقتی آمده توانسته فیلیپ کوتینیو، هافبک برزیلی، را به اوج برگرداند. بازیکن خلاقی که فرصتهای گل به وجود میآورد و با گلهایش مثل بازی با چلسی نتیجه مسابقه را تغییر میدهد.
یورگن کلوپ نه فقط از کوتینیو، که از روبرتو فیرمینوی برزیلی، هموطن او بهترین بازی را میگیرد. این بازیکن در زمان راجرز و در ازای ۲۹ میلیون پوند از هوفنهایم آلمان به لیورپول آمد و حالا به مهاجم دلخواه کلوپ محسوب میشود.
کلوپ در دیدار با منچسترسیتی او را به کریستین بنتکه بلژیکی ترجیح داد. بنتکهای که او هم در زمان راز باختن برای رسیدن به موفقیت مالی راجرز و با قیمت ۳۲ میلیون پوند از استونویلا خریده شد.
یکی دیگر از بازیکنانی که پس از آمدن یورگن کلوپ پیشرفت داشته امره کان است که کلوپ این بازیکن را از زمانی که برای بایر لورکوزن بازی میکرد، میشناسد.
کلوپ در این مدت کان را در بهترین جای ممکن بازی داده و البته برای این تغییر پُست، تصمیم سختی لازم نبود. کان پیشتر در نقشهای مدافع راست و مدافع وسط، مشکل داشت و نمایش ضعیف او در این دو نقطه، دلیل سادهای داشت: او اصلاً مناسب این پُست ها نبود.
خصوصیات این بازیکن مختص یک هافبک دفاعی است و از وقتی که کلوپ آمده و او را در این منطقه بازی داده، کلاس و دید بالای خودش در بازی را نشان داده. مثل مسابقه با سیتی در زمان گل سوم که با یک ضربه پشت پا و پاسی دقیق، پایهگذار گل تیمش شد.
با این اوصاف میشود گفت که مربی آلمانی نه فقط شخصیت یک سرمربی بزرگ را به لیورپول آورده که یک اصل درست را اجرا میکند، و آن این که "هر گروهی در کنار هم به ترکیبی قدرتمند تبدیل میشود."
موفقیتی زودرس
یورگن کلوپ وقتی به لیورپول آمد بازیهای چندان سادهای پیش رو نداشت، اما در نهایت توانست از میان مسیر سختی که پیش رو داشت، با کمترین صدمه بیرون آمد.
ابتدا در زمین تاتنهام بازی کرد و به مساوی بدون گل رسید. اما بعد دو پیروزی ارزشمند در بیرون از خانه برابر چلسی، قهرمان فصل پیش و همینطور منچسترسیتی در شهر منچستر، ثابت کرد که چقدر سریع این مربی توانسته اعتماد به نفس را به لیورپول برگرداند، تیمی در هجده ماه پیش از آمدن او، مسیرش را گم کرده بود.
این مربی آلمانی خیلی زود توانسته موفق به غلبه بر تیمهای قدرتمند لیگ برتر فوتبال انگلستان شود. مثلاً براندن راجرز در نهمین دیدارش با چهار تیم اول لیگ توانست لیورپول را به پیروزی برساند.
این برتری فقط یک بار در طی دوازده رویارویی بازیکنان راجرز با چهار رقیب اصلی به دست آمد. این مقایسه در بازیهای خانگی لیورپول در زمان مربیگری راجرز و کلوپ، جالبتر است.
لیورپول در آنفیلد با مربی تازه وارد آلمانیاش توانسته هر دو دیدار بزرگ خانگی برابر چهارتیم اصلی لیگ را ببرد، اما در زمان راجرز این برتری در هشتمین مسابقه حاصل شد.
میشود گفت شهرت و سابقه زیاد کلوپ در اروپا، به عنوان یکی از مربیان بزرگ این قاره، اعتماد به نفس را به بازیکنان لیورپول برگردانده و این موفقیتهای زودرس نشان میدهد او چگونه توانسته بازیکنانش را طوری متحول کند که از راز باختن برای رسیدن به موفقیت مالی توانایی و استعدادشان دوباره بهره شوند.
نگرانی از بالارفتن سطح انتظارات
شکست برابر کریستال پالاس و مساوی برابر ساوتهمپتون که هر دو در آنفیلد اتفاق افتاد، نشانههای هشداردهندهای برای لیورپولی است که ظاهراً خیلی زود پس از پیروزیهای ارزشمند برابر تیمهای مدعی مغرور میشود.
ضمن این که با وجود پیروزی قاطع این تیم مقابل منچسترسیتی، نمیتوان فراموش کرد که منچسترسیتی برخلاف لیورپول، از تعداد ستارههای بسیار بیشتری برخوردار است که در صورت آمادگی، تیمی بسیار قدرتمندتر را تشکیل میدهد.
در واقع تیمهایی مثل منچسترسیتی، چلسی، منچستریونایتد قدرت مالی بیشتری نسبت به لیورپول دارند و از این نظربرتر هستند. حتی آرسنال هم نسبت به لیورپول از شرایط مالی بهتری برخوردار است، و فقط بستگی به آرسن ونگر، سرمربی آرسنال، دارد که مثل تیمهای بزرگ دیگر به خرید ستارههای تازه اقدام کند یا نه.
لیورپول اما از این نظر از این تیمها عقبتر است، اما میتواند از جابهجاییهای پیشبینی ناپذیر در بالای جدول بهره ببرد و خودش را تا جای ممکن بالا بکشد. هر چند که تیمهای دیگری مثل تاتنهام و اورتون وضعیتی شبیه به لیورپول دارند.
این تیم اما یک ضعف بزرگ دارد و آن خط دفاعی است. مدافعان این تیم به هنگام ضربات ایستگاهی بر روی دروازه خودی و فشار مهاجمان حریف مرتکب اشتباهات زیادی میشوند.
شاید به همین دلیل بود که بعد از پیروزی برابر چلسی، یورگن کلوپ وقتی که یک خبرنگار از او درباره احتمال قهرمانی لیورپول در لیگ برتر انگلستان پرسید، خیلی تعجب کرد و به شوخی و با تعجب پرسید: "مگه دیوانهای؟!"
یورگن کلوپ با جوابهایی مثل این، تلاش کرده جلوی غرور و افزایش سطح انتظار طرفداران لیورپول را بگیرد، اما نمیتوان آن لبخندهای رضایتآمیزی که هواداران این تیم پس از پیروزی درخشان برابر منچسرسیتی داشتند، حکایت از این داشت که اوضاع در این تیم دارد درست میشود.
کتاب پول عاشق سرعت است
پول عاشق ثروت است؛ از جو ویتالی نویسنده ی معروف که در مورد داشتن سرعت عمل بالا در عملیاتی کردن ایده های خلاقانه و نو صحبت می کند و اشتباهات و باورهای غلط را در این راه به شما معرفی می کند.
همه ی ما در سطح خودآگاه دوست داریم و می خواهیم که به ثروت برسیم، ولی در اعماق ناخودآگاهمان یک سری باورها وجود دارد که در راه رسیدن به اهداف مان مثل یک راز باختن برای رسیدن به موفقیت مالی مانع عمل می کند و اجازه ی رسیدن به ما نمی دهد. سوال من از شما این است: عقاید شما درباره ی پول چیست؟ آیا شما هم مثل خیلی ها فکر می کنید که پول چرک کف دست است؟ آیا فکر راز باختن برای رسیدن به موفقیت مالی می کنید پولدارها آدم های دزدی هستند؟ باورهای شما در مورد پول و پولدارها چیست؟ اعتقاد پدر و مادر شما در مورد پول چه بوده است؟ وقتی بچه بوده اید در مورد پول چه چیزهایی به شما می گفتند؟
هر انسانی در زمان صفر تا هفت سالگی نمایشنامه و پیش نویس زندگی اش را در مورد پول، وضعیت سلامتی، خانوادگی، شغلی و … می نویسد. برای همین باید مراقب حرفایی که در زمان کودکی به فرزندان خود می زنید، باشید.
انسان دو دسته هستند: دسته ای از آدم ها با نگرش قربانی پیش می روند. آن ها همیشه جامعه، خانواده، خداوند، پدر و مادر، همسر و … را متهم و باعث شکست ها و ناکامی های خود می دانند. به جرات می توان گفت این افراد به جایی نمی رسند و نه دریچه ای جهت کسب ثروت به روی شان باز می شود. رسیدن به ثروت نیازمند یک ذهن خالی، شفاف و سبک است. اما دسته ی دوم انسان های مسئول و قهرمان هستند. این راز باختن برای رسیدن به موفقیت مالی دسته از پنجره ی من خوبم، تو خوبی، به خودشان و اطافیان و جهان هستی نگاه می کنند. در پذیرش کامل زندگی هستند و می دانند که هیچ اتفاقی، اتفاقی رخ نمی دهد. هیچ اتفاقی در این جهان هستی بیهوده نیست. انسان مسئول می داند که سراسر زندگی یک لطف و یک بازی است و این بازی قوانین خاص خودش را دارد.گاهی می بریم و گاهی می بازیم و باختن ما به معنای محکومیت ما نیست…
ثروت و فراوانی خدواند درست مثل همین باران، همیشه و همه جا به سرعت در حال باریدن است. باران برایش فرقی ندارد که شما چه نژادی دارید، در کدام محله می نشینید یا چند سال دارید، موقع باریدن همه کس و همه چیز را سیراب می کند. اگر می خواهید باران را ذخیره کنید، هر چه ظرف بزرگتری بگذاری، آب بیش تری را هم می توانید ذخیره کنید. پس ظرف وجودت را بزرگ کن، ترس هایت را کنار بگذارید، کینه، رنجش و تعارضات را دور بریزید تا بتوانید از حداکثر ظرفیت وجودی برای جذب برکت و ثروت الهی استفاده کنید. پول عاشق سرعت است؛ این یکی از مهم ترین اصول در جذب پول بیش تر است. ولی اکثر افراد درباره اش چیزی نشنیده اند. چون افرادی که اغلب با بیش ترین سرعت عمل می کنند، بیش ترین پول را در می آورند. وقتی ایده ای به ذهن تان می رسد، باید همه چیز را کنار بگذارید و نهایت تلاش تان را برای عملی کردن و تکمیل و عرضه ی آن به بازار انجام دهید. همیشه می توانید بعدا در مورد ایده ای که داشتید، تجدیدنظر کنید، ولی به طور کلی، اولین فردی که آن را در معرض عموم قرار می دهد، اولین فردی است که سود می برد.
جو ویتالی که در فیلم معروف راز حضور دارد در کتاب پول عاشق ثروت است؛ به ما می گوید که بقیه ی افراد هم شاید همان ایده ی شما یا ایده ی مشابه را داشته باشند. اگر ایده تان را عملی نکنید، فرد دیگری عملی اش می کند و به جای شما سود می برد. ایده ها همیشه به ذهن یک نفر نمی رسد. از نظر متافیزیکی، آن ها به ذهن چند نفر به صورت همزمان می رسند، تقریبا مثل این است که دنیا محکم کاری می کند و مطمئن می شود که این ایده حتما در واقعیت، خودش را نشان می دهد. خیلی از افراد ایده را عملیاتی نمی کنند و برنده کسی است که با عملیاتی کردنش در بازی پول برنده خواهد شد.
هدف اصلی این کتاب، یادآوری این نکته به شماست که قوانین مشخصی حول جذب پول وجود دارند که ارتباطی با بانکداری یا سرمایه گذاری یا مسکن ندارند. این اصول، بیش تر ذهنی هستند. اصول هستی هستند. قوانینی در زمینه ی شیوه ی جذب پول بیش تر با سرعتی بیش از همیشه هستند. این کتاب برای کمک به شما طراحی شده است، فارغ از این که ورشکسته و زیرفشار باشید و به این فکر کنید که چگونه قرار است قبض برق تان را پرداخت کنید؛ یا کارآفرین باشید و پیشاپیش عملکرد نسبتا خوبی داشته باشید. قرار است از سطح اولیه و پر استرس به سطح موفق و توام با آرامش برسید. باورهایتان که باعث محدویت هایتان شده اند را عوض کنید تا وارد ناحیه فراوانی شوید.
این کتاب علاوه بر بخش اصلی شامل دو بخش هدیه برای شما است که خودشان می توانند کتاب مستقل باشند اما در این کتاب گنجانده شده اند تا به تجربه ثروت شما اضافه شود؛ هدیه اول کتاب پس انداز پول است که شیوه های دقیق و نکات ریز پس انداز را به شما یاد می دهد؛ و هدیه دوم کتاب تعاملی رویداد زنده ی جذب پول در همین حالا؛ این گزیده ی ویژه ای از یک برنامه ی زنده به نام جذب پول در همین حالاست.
گزیده ای از کتاب
بی هدف بودم. بارها درباره ی تمرین قدردانی می شنیدم و می گفتم، «بله، چیزی به من بدهید که بتوانم بابتش قدردان باشم و بعد، من قدردان آن خواهم بود.» ولی این طوری جواب نمی دهد.
مداد زرد رنگی را از روی میزم برداشتم، همان مدادی که اکثر ما در کودکی با آن می نوشتیم. شروع کردم به آن نگاه کردن. خیلی سرسری و مردد بودم. با خودم گفتم، «بله، من بابت این مداد قدردان هستم». بعد، شروع کردم به ساختن جملاتی از این دست، «بله، من می توانم با این مداد یادداشت خودکشی بنویسم. می توانم درخواست باج دادن را با این مداد بنویسم.»
بعد، با خودم فکر کردم، خب، می توانم ترانه یا شعر عاشقانه بنویسم. می توانم فیلمنامه یا رمان آمریکایی بزرگ بنویسم. می توانم فهرست خرید یا فهرست کارهای لازم را بنویسم.
فقط با انجام این کار بلافاصله احساسم عوض شد و وقتی تمام دلایل قدردان بودن بابت مداد را بررسی کردم، واقعا در حالت شکرگزاری بودم که نشان می داد دوباره در زمان حال هستم…
کتاب اسرار ذهن ثروتمند
کتاب اسرار ذهن ثروتمند که فروش آن در سراسر جهان به بیش از ۲ میلیون نسخه رسیده است، توضیح میدهد که چرا سرنوشت برخی از افراد طوری رقم خورده است که ثروتمند باشند و عدهای نیز در زندگی معمولی خود غوطهور هستند. شما متوجه دلایل اصلی موفقیت، عدم پیشرفت و یا شکستگی مالی خود میشوید. هارو معتقد است اکثر ثروتمندان مشابه هم فکر و رفتار میکنند، بنابراین در این کتاب میآموزید چگونه مانند ثروتمندان فکر کنید و قدم به قدم به طور عملی روشی را برای درآمدزایی یاد میگیرید.
یک جمله جذاب از دیدگاه ما در کتاب این بود: « اگر کاری را که واقعا میخواهی، نمیتوانی انجام دهی، به این معنی است که چیزی وجود دارد که تو درباره آن اطلاعی نداری!»
فهرست کتاب اسرار ذهن ثروتمند
بخش اول: برنامه مالی شما
برنامه مالی شما
چرا داشتن یک برنامه مالی اهمیت دارد؟
از ریشه میوه به عمل میآید
بیانیه، راز مهم تغییر و تحول
سه روش برنامه ریزی در زمینه پول
گامهایی برای تغیر پیشامدهای خاص
بخش دوم: فایلهای مالی
هفده روش متمایز در نحوه تفکر و عملکرد افراد ثروتمند، فقير و قشر متوسط جامعه
اولین فایل ثروت
افراد ثروتمند معتقدند: من خودم زندگیام را میسازم
افراد فقیر معتقدند: زندگی من این گونه رقم خورده است
دومین فایل ثروت
هدف افراد ثروتمند برای شرکت در بازی پول «برد» است.
هدف افراد فقیر برات شرکت درباری پول «باختن» است.
سومین فایل ثروت
افراد ثروتمند محکوم به ثروتمند شدن هستند.
افراد فقیر میخواهند ثروتمند شوند
چهارمین فایل ثروت
افراد ثروتمند، فکرهای بزرگ میکنند.
افراد فقير فکرهای کوچک دارند
پنجمین فایل ثروت
افراد ثروتمند روی فرصتها تمرکز میکنند و افراد فقير روی موانع.
ششمین فایل ثروت
افراد موفق و ثروتمند دیگر را تحسین میکنند.
افراد فقیر، از افراد موفق و ثروتمند متنفرند
هفتمین فایل ثروت
افراد ثروتمند با افراد موفق و خوشبین معاشرت میکنند
افراد فقیر با افراد شکست خورده و منفی باف
هشتمین فایل ثروت
افراد ثروتمند دوست دارند از خودشان و ارزشهایشان تبلیغ کنند
افراد فقیر از تبلیغ کردن خوششان نمیآید
نهمین فایل ثروت
افراد ثروتمند از مشکلات خود بزرگتر هستند و افراد فقیر کوچکتر
دهمین فایل ثروت
افراد ثروتمند دریافتکنندههای خوبی هستند
افراد فقیر دریافتکنندههای خوبی نیستند.
یازدهمین فایل ثروت
افراد ثروتمند میخواهند بر اساس نتیجهی کارشان پول بگیرند.
افراد فقیر میخواهند بر اساس زمانی که کار میکنند مزد دریافت نمایند
دوازدهمین فایل ثروت
افراد ثروتمند به انتخاب هر دو مورد پیشنهادی فکر میکنند
افراد فقیر وقتی به انتخاب موارد پیشنهادی فکر میکنند میگویند کدام یک را انتخاب کنم؟
سیزدهمین فایل ثروت
افراد ثروتمند روی ارزش خالص درآمدشان تمرکز میکنند
افراد فقير روی درآمد حاصل از کارشان
چهاردهمین فایل ثروت
افراد ثروتمند پولهایشان را خوب مدیریت میکنند
افراد فقیر مدیریت خوبی بر پولشان ندارند
پانزدهمین فایل ثروت
پول افراد ثروتمند برای آنها کار میکند
افراد فقیر برای بدست آوردن پول، سخت کار میکنند
شانزدهمین فایل ثروت
افراد ثروتمند علیرغم ترس به کار خود ادامه میدهند
افراد فقیر به ترس اجازه میدهند کار آنها را متوقف کند.
هفدهمین فایل ثروت
افراد ثروتمند مدام یاد میگیرند و رشد میکنند
افراد فقیر فکر میکند همهچیز را میدانند
دسترسی
شما میتوانید این کتاب را از سایت نشر هورمزد سفارش دهید. نسخه الکترونیکی این کتاب نیز با ترجمه زینب لامعی در سایت فیدیبو موجود است و همچنین فایل صوتی کتاب در سایت و اپلیکیشن کتابراه در دسترس است. جهت آشنایی بیشتر با کتابهای حوزهی مالی بازدید از صفحه دایرکتوری کتاب سبزآبی را از دست ندهید.
کتاب پول عاشق سرعت است
پول عاشق ثروت است؛ از جو ویتالی نویسنده ی معروف که در مورد داشتن سرعت عمل بالا در عملیاتی کردن ایده های خلاقانه و نو صحبت می کند و اشتباهات و باورهای غلط را در این راه به شما معرفی می کند.
همه ی ما در سطح خودآگاه دوست داریم و می خواهیم که به ثروت برسیم، ولی در اعماق ناخودآگاهمان یک سری باورها وجود دارد که در راه رسیدن به اهداف مان مثل یک مانع عمل می کند و اجازه ی رسیدن به ما نمی دهد. سوال من از شما این است: عقاید شما درباره ی پول چیست؟ آیا شما هم مثل خیلی ها فکر می کنید که پول چرک کف دست است؟ آیا فکر می کنید پولدارها آدم های دزدی هستند؟ باورهای شما در مورد پول و پولدارها چیست؟ اعتقاد پدر و مادر شما در مورد پول چه بوده است؟ وقتی بچه بوده اید در مورد پول چه چیزهایی به شما می گفتند؟
هر انسانی در زمان صفر تا هفت سالگی نمایشنامه و پیش نویس زندگی اش را در مورد پول، وضعیت سلامتی، خانوادگی، شغلی و … می نویسد. برای همین باید مراقب حرفایی که در زمان کودکی به فرزندان خود می زنید، باشید.
انسان دو دسته هستند: دسته ای از آدم ها با نگرش قربانی پیش می روند. آن ها همیشه جامعه، خانواده، خداوند، پدر و مادر، همسر و … را متهم و باعث شکست ها و ناکامی های خود می دانند. به جرات می توان گفت این افراد به جایی نمی رسند و نه دریچه ای جهت کسب ثروت به روی شان باز می شود. رسیدن به ثروت نیازمند یک ذهن خالی، شفاف و سبک است. اما دسته ی دوم انسان های مسئول و قهرمان هستند. این دسته از پنجره ی من خوبم، تو خوبی، به خودشان و اطافیان و جهان هستی نگاه می کنند. در پذیرش کامل زندگی هستند و می دانند که هیچ اتفاقی، اتفاقی رخ نمی دهد. هیچ اتفاقی در این جهان هستی بیهوده نیست. انسان مسئول می داند که سراسر زندگی یک لطف و یک بازی است راز باختن برای رسیدن به موفقیت مالی و این بازی قوانین خاص خودش را دارد.گاهی می بریم و گاهی می بازیم و باختن ما به معنای محکومیت ما نیست…
ثروت و فراوانی خدواند درست مثل همین باران، همیشه و همه جا به سرعت در حال باریدن است. باران برایش فرقی ندارد که شما چه نژادی دارید، در کدام محله می نشینید یا چند سال دارید، موقع باریدن همه کس و همه چیز را سیراب می کند. اگر می خواهید باران را ذخیره کنید، هر چه ظرف بزرگتری بگذاری، آب بیش تری را هم می توانید ذخیره کنید. پس ظرف وجودت را بزرگ کن، ترس هایت را کنار بگذارید، کینه، رنجش و تعارضات را دور بریزید تا بتوانید از حداکثر ظرفیت وجودی برای جذب برکت و ثروت الهی استفاده کنید. پول عاشق سرعت است؛ این یکی از مهم ترین اصول در جذب پول بیش تر است. ولی اکثر افراد درباره اش چیزی نشنیده اند. چون افرادی که اغلب با بیش ترین سرعت عمل می کنند، بیش ترین پول را در می آورند. وقتی ایده ای به ذهن تان می رسد، باید همه چیز را کنار بگذارید و نهایت تلاش تان را برای عملی کردن و تکمیل و عرضه ی آن به بازار انجام دهید. همیشه می توانید بعدا در مورد ایده ای که داشتید، تجدیدنظر کنید، ولی به طور کلی، اولین فردی که آن را در معرض عموم قرار می دهد، اولین فردی است که سود می برد.
جو ویتالی که در فیلم معروف راز حضور دارد در کتاب پول عاشق ثروت است؛ به ما می گوید که بقیه ی افراد هم شاید همان ایده ی شما یا ایده ی مشابه را داشته باشند. اگر ایده تان را عملی نکنید، فرد دیگری عملی اش می کند و به جای شما سود می برد. ایده ها همیشه به ذهن یک نفر نمی رسد. از نظر متافیزیکی، آن ها به ذهن چند نفر به صورت همزمان می رسند، تقریبا مثل این است که دنیا محکم کاری می کند و مطمئن می شود که این ایده حتما در واقعیت، خودش را نشان می دهد. خیلی از افراد ایده را عملیاتی نمی کنند و برنده کسی است که با عملیاتی کردنش در بازی پول برنده خواهد شد.
هدف اصلی این کتاب، یادآوری این نکته به شماست که قوانین مشخصی حول جذب پول وجود دارند که ارتباطی با بانکداری یا سرمایه گذاری یا مسکن ندارند. این اصول، بیش تر ذهنی هستند. اصول هستی هستند. قوانینی در زمینه ی شیوه ی جذب پول بیش تر با سرعتی بیش از همیشه هستند. این کتاب برای کمک به شما طراحی شده است، فارغ از این که ورشکسته و زیرفشار باشید و به این فکر کنید که چگونه قرار است قبض برق تان را پرداخت کنید؛ یا کارآفرین باشید و پیشاپیش عملکرد نسبتا خوبی داشته باشید. قرار است از سطح اولیه و پر استرس به سطح موفق و توام با آرامش برسید. باورهایتان که باعث محدویت هایتان شده اند را عوض کنید تا وارد ناحیه فراوانی شوید.
این کتاب علاوه بر بخش اصلی شامل دو بخش هدیه برای شما است که خودشان می توانند کتاب مستقل باشند اما در این کتاب گنجانده شده اند تا به تجربه ثروت شما اضافه شود؛ هدیه اول کتاب پس انداز پول است که شیوه های دقیق و نکات ریز پس انداز را به شما یاد می دهد؛ و هدیه دوم کتاب تعاملی رویداد زنده ی جذب پول در همین حالا؛ این گزیده ی ویژه ای از یک برنامه ی زنده به نام جذب پول در همین حالاست.
گزیده ای از کتاب
بی هدف بودم. بارها درباره ی تمرین قدردانی می شنیدم و می گفتم، «بله، چیزی به من بدهید که بتوانم بابتش قدردان باشم و بعد، من قدردان آن خواهم بود.» ولی این طوری جواب نمی دهد.
مداد زرد رنگی را از روی میزم برداشتم، همان راز باختن برای رسیدن به موفقیت مالی مدادی که اکثر ما در کودکی با آن می نوشتیم. شروع کردم به آن نگاه کردن. خیلی سرسری و مردد بودم. با خودم گفتم، «بله، من بابت این مداد قدردان هستم». بعد، شروع کردم به ساختن جملاتی از این دست، «بله، راز باختن برای رسیدن به موفقیت مالی من می توانم با این مداد یادداشت خودکشی بنویسم. می توانم درخواست باج دادن را با این مداد بنویسم.»
بعد، با خودم فکر کردم، خب، می توانم ترانه یا شعر عاشقانه بنویسم. می توانم فیلمنامه یا رمان آمریکایی بزرگ بنویسم. می توانم فهرست خرید یا فهرست کارهای لازم را بنویسم.
فقط با انجام این کار بلافاصله احساسم عوض شد و وقتی تمام دلایل قدردان بودن بابت مداد را بررسی کردم، واقعا در حالت شکرگزاری بودم که نشان می داد دوباره در زمان حال هستم…
دیدگاه شما