الگوی بازگشتی سه قله


خط گردن

الگوی سقف و کف های دوقلو

برای بهتر به خاطر سپردن حالت این دو الگو اغلب گفته می شود الگوی دو قلوهای سقف به صورت حرف M و الگوی دو قلوهای کف به صورت حرف W می باشد. خصوصیات کلی دو قلوها بسیار شبیه به الگوی سر و شانه ها میباشد با این تفاوت که در اینجا ما دو قله در ازای سه قله مشاهده میکنیم. نحوه محاسبه کردن هدف قیمت و بررسی روند و حجم معامله نیز مانند الگوی سر و شانه ها میباشد.

در یک روند صعودی (همانطور که در تصویر نشان داده شده ) در نقطه A قیمت، قله جدیدی تشکیل می شود که معمولا با افزایش حجم در این نقطه همراه است و سپس به نقطه B کاهش می یابد و حجم معامله نیز کمتر می شود. بنابراین همه چیز همانطور که در یک روند صعودی انتظار میرفته پیش می رود. در ادامه حرکت قیمت به سمت نقطه C موفق نمی شود که از قیمت در قله قبلی یعنی نقطه A عبور کند و بلافاصله بعد از آن شروع به کاهش می کند. پتانسیل ایجاد سقف دوقلو در اینجا ایجاد می شود. از کلمه «پتانسیل» به عمد استفاده کردیم زیرا در این الگو مانند هر الگوی بازگشتی دیگری تا زمانی که مقاومت نقطه B با اعتبار شکسته نشود الگو کامل نمی شود.

الگوی ایده آل دو قلوهای سقف معمولا دو قله هم طراز دارد. احتمال می رود روند حجم معاملات در قله اول سنگین تر از قله دوم باشد. بسته شدن قطعی قیمت در زیر خط گردن در نقطه B که با حجم معاملات سنگینی میتواند همراه باشد نشانه کامل شدن الگو است و در مورد شروع روند نزولی اخطار میدهد.

توجه داشته باشید که همین شرایط به صورت معکوس برای الگوی دو قلو های کف نیز صدق می کند.

الگوی سر و شانه

تشخیص الگوی نمودار یکی از معروف ترین تکنیک های تجارت در بازار فارکس است. چیدمان های مختلفی در نمودار ها وجود دارد که یک تریدر میتواند آنها را بررسی کرده و در خط مقدم فعالیت های خود به کار ببرد. امروز تصمیم داریم که به بررسی یکی از قابل اطمینان ترین الگوهای نمودار در جهان الگوها بپردازیم. منظورما چیزی نیست به جز الگوی کلاسیک سر و شانه.

  • 1. الگوی سر و شانه چیست؟
  • 2. روانشناسی الگوی فنی سر و شانه
  • 3. قوانین الگوی سر و شانه
    • 3.1. ترسیم
    • 3.2. خط گردن

    الگوی سر و شانه چیست؟

    الگوی سر و شانه به شکلی در نمودار گفته می شود که خطوطی بازگشتی داشته باشد. همانطور که تا به حال تصور الگوی بازگشتی سه قله کرده اید، نام این حالت از ویژگی های ظاهری الگو گرفته شده است ، یعنی به ظاهر دو شانه و یک سر در میان آنها پدیدار می شود. این الگو با ایجاد یک قله بر روی نمودار آغاز می شود. سپس نوسانات قیمت قله دوم را بر روی نمودار پدید می آورند و قله ی دوم از قله اول بلندتر است. پس از آن قله سوم به وجود می آید اما این قله از مورد دوم پایین تر است و تقریبا با قله اول برابر می باشد.

    الگوی سر و شانه

    طرحی از الگوی سر و شانه

    تصویر بالا طرحی است از الگوی نموداری سر و شانه. قله ها در نقاط 1، 2 و 3 نشان دهنده سه نقطه نوسان مهم این الگو هستند.

    • قله 1 مربوط به شانه اول الگو است.
    • قله 2 “سر” الگو محسوب می شود.
    • قله الگوی بازگشتی سه قله 3 نیز مربوط به شانه دوم الگو است.

    با توجه به طرح بالا می توانید یک روند “گاوی” اولیه را مشاهده کنید (فلش سبز). سپس شانه سمت چپ ایجاد می شود، پس از آن سر، و در نهایت شانه سمت راست کامل می شود. معمولا بین شانه چپ و سر یک الگوی واگرایی قابل مشاهده است.

    روانشناسی الگوی فنی سر و شانه

    همانطور که در بالا گفته شد الگوی سر و شانه یک الگوی نموداری بازگشتی است. در این حالت، نحوه شکل گیری الگو بر روی نمودار بیانگر کاهش اعتماد در روند جاری است. شانه ی راست بر روی نمودار که پایینتر از سر قرار دارد نشان دهنده سر نخ های مهمی به تریدرهاست. قله ها یکی پس از دیگری روی نمودار شکل می گیرند تا در نهایت شانه راست (قله سوم) کامل شود. این قله رو به کاهش بر روی نمودار، بیانگر شرایطی است که به احتمال زیاد سبب ایجاد یک روند بازگشتی می شود.

    قوانین الگوی سر و شانه

    حال با هم به بعضی از قوانین پیرامون الگوی سر و شانه می پردازیم. پس از نگاهی به این راهکارها شما قادر خواهید بود که بدون هیچ گونه کمکی به بررسی این الگو در نمودارهای قیمتی بپردازید.

    ترسیم

    اولین نشانه مهم پیدایش یک الگوی بازگشتی سر و شانه هنگام تشکیل یک “دره” پس از تشکیل “سر” نمایان می شود. اگر روند مثبتی بر روی نمودار وجود داشته باشد، این دره سبب کاهش شدت آن می شود. در اکثر موارد این دره می تواند سبب خروج روند از حالت گاوی شود.

    ترسیم الگوی سر و شانه

    ترسیم الگوی سر و شانه

    این مورد اولین نشانه پیدایش یک الگوی بازگشتی سر و شانه بر روی نمودار است. ما دو قله داریم که در حال افزایش هستند و با روندی گاوی ارتباط دارند. با این حال دره ای که پس از سر تشکیل می گردد، سبب شکستن خط روند صعودی می شود و در نزدیکی دره پیشین به پایان می رسد. این موضوع نشان می دهد که روند صعودی در حال کند شدن است.

    پس از تشکیل سر بر روی نمودار و ایجاد یک دره خارج از خط روند موجود، می توانیم به وجود آمدن قله سومی را پیش بینی کنیم که از سر پایین تر است. گاهی در زمان شکل گیری شانه راست، ممکن است قیمت، خط روند شکسته شده را به عنوان یک مقاومت تست کند.

    تست روند شکسته شده

    تست روند شکسته شده

    به وجود آمدن قله سوم بر روی نمودار در صورتی که از قله ی دوم پایین تر باشد سبب ایجاد الگوی سر و شانه می شود. اگرچه دیدن قله ی سوم هم به معنای تایید شدن این الگو نیست. در بخش بعد به شما خواهیم گفت که الگوی های شانه و سر معتبر چگونه بر روی نمودار شناسایی می شوند.

    خط گردن

    خط گردن یکی از مهم ترین اجزای تجارت در الگوی سر و شانه به حساب می آید. دلیل این امر هم این است که خط گردن به عنوان خط شروع مکانیسم تجارت شناخته می شود. خط گردن را باید به صورت دستی بر روی نمودار کشید. برای کشیدن خط گردن، باید موقعیت دو دره را بر روی نمودار مشخص کنید . دو دره ای که در اطراف سر قرار دارند. سپس باید با خطی این دو نوسان را به هم متصل نمود.

    خط گردن

    خط گردن

    طرح بالا به شما نشان می دهد که یک الگوی سر و گردن را چگونه باید ایجاد نمود. باید بدانید که این خط هم می تواند افقی باشد و هم در صورت شیب داشتن الگوی سر شانه می تواند شیب دار و رو به بالا باشد. البته گاهی هم امکان دارد خط گردن دارای شیب رو به پایین باشد که این موضوع زیاد رخ نمی دهد. به هر حال تا زمانی که نوسانات قیمت از الگوی سر و شانه پیروی می کنند فرقی نمی کند که خط گردن به چه صورتی باشد.

    شکست الگو

    برای اینکه یک ترید کوتاه مدت را آغاز کنیم باید منتظر شکست (breakout) در الگوی سر و گردن باشیم. برای تشخیص یک شکست معتبر در الگوی سر و گردن، باید منتظر عبور نوسانات قیمت از خط گردن باشیم. زمانی که یک حالت شمع مانند در پایین خط گردن تشکیل می شود می توان متوجه نشانه ی فعال شدن وضعیت سر و شانه شد.

    حد ضرر در الگو

    وضعیت تجاری الگوی سر و شانه باید همراه با تعیین حد ضرر به کار گرفته شود. مشخصا الگوی سر و شانه هم همانند هر الگوی دیگری سبب ایجاد موفقیت 100% برای شما نخواهد شد، پس در صورتی که قیمت های ارز دیجیتال تغییر کردند و شرایط به ضرر ما شد باید از سود خود مراقبت کنید. بهترین محل برای تعیین حد ضرر در بالای شانه دوم روی نمودار قرار دارد. یعنی در محل قله ی سوم. وقتی که شما یک جفت فارکس را پس از مشاهده ی نشانه ی شکست الگوی سر و گردن می فروشید، باید حد ضرر را در بالای قله ی سوم بر روی الگو مشخص کنید.

    تا چه مدتی باید در الگوی سر و شانه به تجارت بپردازیم؟

    سوال بعدی که باید از خود بپرسیم این است که تا چه مدتی باید در الگوی سر و شانه به تجارت بپردازیم؟ پاسخ این سوال یک فرایند دو مرحله ای دارد:

    سایز ساختار سر و شانه رابطه مستقیمی با هدف بلقوه ی تجارت دارد. بنابراین، باید حتما بدانید که چطور سایز یک الگوی سر و شانه را اندازه گیری کنید. برای انجام این کار، باید فاصله ی میان قله ی سر و خط گردن را مشخص کنید. این کار سایز الگوی سر و شانه را مشخص می کند.

    حال که سایز الگوی سر و شانه را بر روی نمودار دارید، می توانید آن را از نقطه ی شکست در خط گردن، رو به سمت پایین اعمال کنید. این میزان برابر است با تغییر قیمتی که، در زمان تجارت در الگوی سر و شانه، باید انتظارش را داشته باشید. به بیان دیگر تغییر قیمت مورد انتظار پس از الگوی سر و شانه با سایز الگو برابر است. متخصصان نمودار اغلب به آن حرکت اندازه گیری شده می گویند. نگاهی به نمودار زیر داشته باشید:

    تصویری از سایز الگو

    تصویری از سایز الگو

    توجه داشته باشید که ما در این نمودار هدف الگوی سر و شانه را اعمال کرده ایم. سایز آن باید با فاصله میان سر و گردن برابر باشد، یعنی به نحوی که در شکل مشخص شده است. پس از اندازه گیری سایز تنها باید معادل آن از نقطه ی شکست به سمت پایین رسم کنید. هنگامی که قیمت به پایین ترین هدف می رسد، باید تمام مقادیر خریداری شده یا حداقل بخش قابل توجهی از آن را به فروش برسانید.

    بنابراین شما می توانید بخشی از خرید های خود را حتی در صورت کاهش قیمت بیشتر نگه دارید. چون ممکن است اگر روند قیمت ها بعداً به سود شما شد از این وضعیت استفاده کنید. اگر بخواهید هدف خود را بر روی نمودار گسترش دهید، تنها باید از قوانین نوسانات قیمت یا یک حد ضرر متحرک استفاده کنید. مراقب سطوح حمایتی و مقاومتی مهم، خطوط روند، کانال های قیمتی، الگو های شمع های وارونه و الگوهای نمودار هم باشید. ممکن است هر یک از اینها به شما کمک کند تا نقطه ی خروج خود را بر روی نمودار مشخص کنید.

    الگوی سر و گردن وارونه

    الگوی سر و گردن حالتی گاوی نیز دارد که به آن سر و شانه ی وارونه می گویند. بر خلاف الگوی سر و شانه، الگوی سر و شانه ی وارونه در زمان روند های خرسی رخ می دهد و به این معناست که گرایش خرسی موجود به احتمال زیاد وارونه می شود.

    این الگو همانند الگوی سر و شانه ی استاندارد است اما حالتی وارونه دارد. بنابراین در الگوی سر و شانه وارونه دره ها شکل دهنده ی الگو هستند و نه قله ها. در زیر شکلی از الگوی سر و شانه ی وارونه را مشاهده می کنید:

    الگوی سر و شانه وارونه

    الگوی سر و شانه وارونه

    این طرح نشان دهنده الگوی سر و شانه ی وارونه است که دقیقا حالت برعکس الگوی عادی می باشد. از همین رو پتانسیل رفتار الگو نیز برعکس است. الگوی سر و شانه دارای چشم انداز پتانسیل خرسی است اما الگوی سر و شانه ی وارونه چشم انداز پتانسیل گاوی دارد.

    مثال الگوی سر و شانه

    حال که در مورد هر دو حالت گاوی و خرسی این الگو صحبت کردیم می خواهیم چند مثال تجاری از الگوی سر و شانه را به عنوان بخشی از رویکرد تحلیل فنی به شما نشان دهیم.

    نمودار EUR/USD – مثال اول

    شما در حال دیدن نمودار یورو/دلار از تاریخ نوامبر 2012 تا آوریل 2013 هستید. این تصویر نشان دهنده مثالی تجاری از الگوی سر و شانه است.

    این نمودار با روندی گاوی شروع می شود که از ماه نوامبر سال 2012 تا ژانویه سال2013 ادامه پیدا کرده است. در این روند می توان دید که نوسانات قیمت یک الگوی سر و شانه را به وجود آورده اند. ما شکل آن را با خطوط مشکی رنگ بر روی نمودار مشخص کرده ایم.

    حال که الگو را تشخیص داده ایم باید خط گردن آن را ترسیم کنیم. خط افقی آبی رنگ بر روی نمودار همان خط گردن است. ممکن است یک موقعیت فروش (short position) هنگام بسته شدن شمع در زیر خط گردن به وجود آید. علاوه بر این، تعیین حد ضرر باید در بالای شانه ی دوم مشخص شود، یعنی به شکلی که در تصویر مشخص شده است. هدف کمینه الگو با دو فلش سبز رنگ مشخص شده است. هدف کمینه برابر است با سایز الگو که قبلا آن را توضیح دادیم.

    همانطور که می بینید قیمت یورو/دلار پس از شکل گیری الگو وارد یک روند خرسی شده است. چهارده دوره پس از شکست الگوی سر و شانه، نوسانات قیمت کمینه ی بلقوه الگو را تکمیل می کنند.

    در این نقطه شما می توانید تمام دارایی خود را بفروشید یا بخشی از آن را نگه دارید تا بعدا سود بیشتری از آن کسب کنید. اگر تصمیم گرفتید تا بخشی کمی را به فروش نرسانید، باید به نوسانات قیمت توجه داشته باشید تا در وقت مناسب آن را بفروشید.

    خط زرد رنگ که بر روی نمودار می بینید همان خط روند فعلی است که نشان دهنده ی نوسانات خرسی قیمت می باشد. تجارت در زمان الگوی سر و شانه را تا زمانی می توان متوقف کرد که قیمت در زیر خط زرد رنگ روند فعلی قرار داشته باشد. هنگامی که قیمت سبب بسته شدن یک شمع در بالای خط زرد رنگ شود باید با این فرضیه که روند خرسی مختل شده به تجارت ادامه داد. حال با هم به یک مثال تجاری دیگر از الگوی سر و شانه نگاهی داشته باشیم:

    نمودار AUD/USD- مثال دوم

    این نمودار AUD/USD از تاریخ 3 الی 10 فوریه 2016 است. این تصویر نشان دهنده ی یک فرصت تجاری دیگر بر روی یک الگوی سر و شانه در نمودار است.

    شکل الگوی سر و شانه با خطوط مشکی بر روی تصویر مشخص شده است. خط آبی نشان دهنده ی خط گردن است که از دو دره در اطراف سر عبور می کند. یک موقعیت شورت (Short trade) را باید هنگام عبور قیمت از خط گردن آبی رنگ بر روی الگو آغاز نمود. حد ضرر باید در بالای شانه ی دوم بر روی تصویر مشخص شود. سپس سایز الگو را باید اندازه گیری کرد تا کمینه ی حرکت بلقوه ی قیمت را به دست آورد. این میزان با فلش های سبز رنگ بر روی نمودار مشخص شده اند.

    نوسانات قیمت پس از نشانه ی الگوی سر و شانه بر روی نمودار وارد یک روند قدرتمند خرسی می شوند. حرکت قیمت خرسی با خط روند زرد رنگی بر روی نمودار مشخص شده است.

    اگرچه نوسانات قیمت تکمیل کننده ی هدف کمینه الگو در تنها سه دوره هستند اما از آنجا که شیب حرکت AUD/USD به سرعت به سمت پایین پیش می رود همچنان می توان تجارت را متوقف نمود. تا زمانی که نوسانات قیمت از خط زرد رنگ روند خرسی عبور نکرده اند و به حالت گاوی نرسیده اند می توان از انجام معاملات دست کشید.

    مثال الگوی سر و شانه وارونه

    حال با هم به یک مثال تجاری در وضعیت الگوی سر و شانه ی وارونه می پردازیم. ما از همان قوانین حالت استاندارد الگو استفاده می کنیم و تنها به دلیل وارونه بودن الگو آنها را بر عکس کرده ایم.

    نمودار USD/CAD – مثال الگوی وارونه

    در اینجا نمودار USD/CAD را از تاریخ ماه فوریه 2011 تا ماه ژانویه2011 مشاهده می کنید. خطوط مشکی رنگ بر روی نمودار نشان دهنده ی الگوی سر و شانه ی وارونه هستند.

    توجه داشته باشید که این الگو پس از یک روند خرسی پدیدار شده و نوسانات قیمت را برعکس خواهد کرد. خط آبی رنگ روی تصویر همان خط گردن است. در اینجا خط گردن قله ها را به هم متصل می کند و نه دره ها، چرا که الگو وارونه شده است. جفت USD/CAD را زمانی می توان خرید که نوسانات قیمت سبب ایجاد شمعی در بالای خط گردن شوند. حد ضرر را باید در زیر شانه ی دوم مشخص نمود یعنی جایی که الگو تکمیل می شود.

    سپس باید سایز الگوی سر و شانه بر عکس را مشخص کنید و آن را رو به بالا از نقطه شکست در خط گردن مشخص کنید. این مورد با فلش های سبز رنگ در نمودار نشان داده شده است.

    قیمت ها پس از نشانه ی لانگ بر روی نمودار شروع به افزایش می کنند. با این وجود افزایش قیمت آنچان هم زیاد نیست و این مورد نشان دهنده عدم اطمینان در میان تریدرهاست. خطوط صورتی روی تصویر نشان می دهند که افزایش قیمت شبیه به یک consolidation با شکل یک مثلث انبساطی است. این نوع مثلث ها پتانسیل بازگشتی بالایی دارند. بنابراین بهترین گزینه در چنین زمانی بستن سریع معامله به محض رسیدن به هدف کمینه الگوی سر و شانه وارونه است.

    نتیجه گیری

    الگویی که در این مقاله به معرفی آن پرداختیم، یکی از قابل اطمینان ترین الگوهای نمودار در فارکس هستند. این الگو ها در زمان یک روند گاوی شکل می گیرند و پتانسیل وارونه کردن روند صعودی را دارند. نام الگوی سر و شانه از ظاهر ساختار آن بر روی نمودار گرفته شده است – سه قله که قله ی میانی بلند تر است.

    الگوی سر و شانه شامل سه قله می شود: قله اول را باید در یک وضعیت روند گاوی پیدا کرد. قله دوم باید از قله اول بلند تر باشد. قله سوم باید از قله دوم پایین تر و تقریبا برابر با قله اول باشد.

    برای ترید کردن در زمان پیدایش یک الگوی سر و شانه در نمودار باید این قوانین را به کار ببرید:

    ابتدا تشخیص یک الگوی معتبر سر و شانه و مشخص کردن هر یک از سه دره ای که تشکیل دهنده ی این الگو می باشند. دوم، ترسیم خط گردنی که از دره ها عبور کند. سوم، مشخص کردن شکست در الگوی سر و شانه. فروش دارایی ها در زمانی که نوسانات قیمت از خط گردن به سمت پایین حرکت می کنند. چهارم، مشخص کردن حد ضرر در بالای شانه دوم. پنجم، برای کمینه تحرکات قیمتی که با اندازه ی الگو برابر هستند ترید کنید – یعنی فاصله ی میان قله ی سر و خط گردن. ششم، اگر فکر می کنید که می توانید سود بیشتری از الگوی سر و شانه به دست آورید، می توانید مدت بیشتری هم به ترید ادامه دهید و منتظر پیدا کردن سر نخ هایی برای خروج باشید.

    الگوی نموداری سر و شانه حالتی بر عکس هم دارد که به آن الگوی سر و شانه ی وارونه می گویند. برای تایید الگوی وارونه، باید به بررسی دره ها بپردازید (بر خلاف حالت عادی که به بررسی قله ها می پردازید). در حالت وارونه خط گردن را باید از میان دو قله ای که در اطراف سر قرار دارند ترسیم نمود. حد ضرر را باید در زیر دره ای مشخص کرد که مربوط به شانه ی دوم الگو است. هدف قیمت خود را با استفاده از قانون حرکت اندازه گیری شده تعیین کنید.

    الگوی لوزی (الگوی الماس) در تحلیل تکنیکال

    الگوی نموداری لوزی

    الگوی لوزی یا الگوی الماس از الگوهای بازگشتی می باشند. این الگو یک رالی قیمت را نشان می دهد که طی آن یک قله جدید ایجاد می شود و سپس قیمت به محدوده حمایتی کاهش می یابد. پس از آن یک رالی دیگر، قله بالاتر شکل می دهد که بعد از آن، کاهش سریع قیمت رخ می دهد و یک کف بالاتر ایجاد می شود. معمولا پس از کف بالاتر، قیمت دوباره افزایش می یابد اما این بار قله پایین تر شکل می گیرد. هنگامیکه این رفتار شناسایی می شود، قیمت از خط روندی که کف ها را به هم وصل کرده است عبور می کند و کاهش قیمت ادامه می یابد. الگوی تشریح شده در سقف نموار ظاهر می شود و یک الگوی لوزی نزولی است.

    گاهی اوقات این الگو در کف نمودار شکل می گیرد که الگوی لوزی صعودی نامیده می شود. این الگو نیز رفتار مشابهی دارد. در این حالت، یک کف جدید ایجاد می شود و پس از آن یک قله شکل می گیرد. سپس نمودار با ایجاد قله های پایین تر و کف های بالاتر ادامه می یابد. الگوهای لوزی صعودی و نزولی، یک موقعیت معاملاتی را نشان می دهند که طی آن، قیمت قبل از ایجاد یک روند جدید متراکم می شود. الگوهای لوزی به ندرت در نمودار ظاهر می شوند. با این حال، ایده آل ترین مکان ها برای یافتن این الگو می تواند درون الگوهای سرو شانه و الگوهای مثلث باشد.

    الگوهای لوزی صعودی و نزولی از الگوهای بازگشتی قیمت هستند که به ندرت در نمودار ظاهر می شوند

    الگوی لوزی صعودی

    تصویر زیر، الگوی لوزی صعودی را نشان می دهد. شکل لوزی چیزی غیر از اتصال کف ها و قله ها در نمودار نیست.

    هدف قیمتی در الگوی لوزی صعودی به اندازه حد فاصل کف و قله قیمتی در الگو می باشد

    زمانیکه قیمت خطوط روند را می شکند شناسایی الگو موفقیت آمیز بوده است. در این حالت، حداقل هدف قیمتی، فاصله بین نقاط B و C خواهد بود که به نقطه D اضافه می گردد.

    الگوی لوزی نزولی

    تصویر زیر، شکل کلی الگوی لوزی نزولی را نشان می هد. این الگو نیز قواعد مشابه لوزی صعودی را دنبال می کند. تنها تفاوت در این است که حرکت قیمت در جهت عکس می باشد.

    هدف قیمتی در الگوی لوزی نزولی به اندازه حد فاصل کف و قله قیمتی در الگو می باشد

    یکی از مواردی که جهت شناسایی این الگوها بایستی در نظر بگیرید این است که آنها یا در قله و یا در کف یک روند شکل می گیرند.

    مثال

    در نمودار زیر، الگوی لوزی نزولی شکل گرفته است. در اینجا شما می توانید قله ها و کف های ایجاد شده را مشاهده کنید که پس از آن، قله های پایین تر و کف های بالاتر نیز شکل گرفته اند. بعد از شکست خط روند، قیمت کاهش یافته و از حداقل هدف قیمتی خود که به اندازه فاصله قله و کف الگوی لوزی می باشد عبور کرده است.

    استراتژی معاملاتی بر اساس الگوی لوزی نزولی به همراه حد زیان و هدف قیمتی

    نمودار بعدی، الگوی لوزی صعودی را نشان می دهد. در اینجا می توانید مشاهده کنید که چگونه قیمت با ایجاد کف ها و قله ها الگوی لوزی را تشکیل داده و نهایتا محدوده تراکمی را شکسته است. قیمت پس از شکست با یک رالی پر شتاب، صعود کرده و به هدف قیمتی خود رسیده است.

    استراتژی معاملاتی بر اساس الگوی لوزی صعودی به همراه حد زیان و هدف قیمتی

    همانگونه که در مثال های بالا مشاهده شد الگوهای لوزی صعودی و نزولی، الگوهای قابل اعتمادی برای معامله هستند. همچنین سود بالقوه در این معامله در مقایسه با میزان ضرر احتمالی، نسبت بسیار مناسبی دارد. این نسبت پاداش به ریسک مناسب، یک استراتژی معاملاتی مطلوب را ایجاد کرده است.

    مشکل الگوی لوزی این است که به ندرت در نمودار یافت می شود و در هنگام معامله تنها زمانی معتبر می باشد که شکست رخ داده باشد. ما می دانیم که برخی اوقات شکست ها بسیار پر شتاب و بدون پولبک هستند. بنابراین شناسایی زمان مناسب جهت ورود به معامله ممکن است اندکی دشوار باشد.

    همچنین برای تازه کارهایی که با الگوهای قیمتی کار می کنند شناسایی این الگو ممکن است مشکل باشد. بنابراین مدتی طول خواهد کشید تا بتوانند خطوط روند این الگو را به درستی رسم کنند. با این حال پس از تمرین می توان این الگو را شناسایی و معاملات سودآوری را ایجاد کرد.

    اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!

    برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید

    امتیاز 3.9 / 5. تعداد آرا 35

    شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!

    نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) و نحوه محاسبه آن

    فرمول محاسبه نرخ بازده داخلی (IRR) در سرمایه گذاری

    ساسان پرهون

    کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار

    معامله گری براساس کندل های اوج (climax) و خسته ی بازگشتی (exhaustion )

    اخیرا در یکی از وبینارهایم دراین مورد حرف زده ام که چگونه روندهایی که بیش از حد لازم حرکت کرده اند را تشخیص بدهیم؛ منظورم کندل های climax & exhaustion reversal است.
    من از لحاظ جریان سفارشات آنها را بررسی کردم و گفتم که چرا چنین کندل هایی تمایل به بازگشت روند دارند.
    قبل از اینکه این مقاله را که به نوعی ضمیمه و ادامه دهنده ی همان وبینار است را شروع کنید، برای یادآوری مطالب، برای پیدا کردن چنین کندل هایی به این موارد اهمیت بیشتری بدهید:

    • کندلی که خیلی بزرگتر از کندل های قبلی باشد و به طور ایده آل بزرگترین کندل از لحاظ حرکت باشد.
    • این اتفاق نزدیک یک سطح حمایتی یا مقاومتی مهم رخ بدهد یا بعد از شکست آن سطوح.
    • این اتفاق بعد از چندین کندل پشت سرهم که حالت impulsive یا جنبشی داشته باشند، بیفتد.

    هرچند که موارد جزئی تری برای تشخیص این کندل ها وجود دارد، ولی این سه مورد مهم ترین آنها هستند.
    هدف از این مقاله نشان دادن مثالی در این مورد است و اینکه چگونه می توانید براساس آن از دید پرایس اکشن معامله کنید.
    من یک مثال از چارت DOW می آورم؛ بعد از دید پرایس اکشن آن را بررسی میکنم و می بینیم که شاخصه هایی برای تشکیل این کندل ها لازم است؛ بعد از آن در مورد نحوه ی ترید کردن براساس آنها با چند قانون ساده حرف می زنیم.

    به چارت روزانه DOW در بازه یک ساله نگاه می کنیم. روند صعودی کلی آن را بررسی میکنم و اینکه چگونه به سطح مقاومتی رسیده و بعد آن را در تایم 4 ساعته بررسی میکنیم تا ببینیم رفتار حرکتی قیمت بعد از شکست آن سطح مهم چگونه بوده است.

    چارت داوجونز به سطح مقاومتی می رسد.
    در چارت زیر به ارتباط بین قیمت و 20EMA یا حمایت دینامیکی توجه کنید. قبل از اینکه قیمت زیر حمایت دینامیکی نفوذ کند، قیمت قبلا سه بار از آن ریجکت شده است و وقتی هم که زیر آن نفوذ کرده سریعا هم برگشت پیدا کرده است؛ این به ما نشان میده که خریداران هنوز دوست دارند که قیمت را بالا ببرند و در هر پولبکی که می زنند وارد می شوند.
    بعد از آن رفتار حرکتی قیمت تقریبا زیر سطح 13300 الگوی سه قله را تشکیل میدهد. در طول کل سال این اولین بار است که چنین شرایطی پیش می آید؛ پس قیمت سه بار تلاش کرده که سطح را بشکند ولی نتوانسته؛ این نشان می دهد که قیمت بیش از حد خودش بالا رفته و از طرف دیگر فروشندگان هم می خواهند از این سطح دفاع کنند.

    در چارت زیر ببینید که چگونه الگوی سه قله به جز قله ی آخر، وقتی که قیمت به 20EMA رسیده تشکیل الگوی کندلی پین بار داده اند (کندل 1 و 2).
    این نشان می دهد که خریداران خوشحال بوده اند که توانسته اند پولبک قیمت به آن سطح را بگیرند، ولی قدرت آن را نداشته اند که سطح را بشکنند و قیمت همچنان زیر سطح 13300 باقی مانده است. در اقدام دوم که نتوانستند قیمت را بالاتر ببرند، قیمت برای اولین بار در کل سال با قدرت بیشتری ریزش کرده و حدود 500 پیپ در 6 روز افت کرده است.

    پس از ریزش، قیمت به سطح حمایتی قبلی برخورد کرده و قیمت روند صعودی خودش را ادامه داده است. به حرکت آن توجه کنید وقتی که قیمت به سطح مقاومتی رسیده چگونه الگوی کندلی دوجی و inside bar تشکیل داده است؛ این نشان از تردید میان خریداران است.
    اگر الگوی کندلی inside bar بعد از یک الگوی صعودی قوی تشکیل میشد، آن موقع می توانستیم بگوییم که خریداران قدرت بیشتری دارند و امکان شکست سطح وجود دارد؛ ولی با وجود تشکیل الگوی کندل دوجی و inside bar در دو روز پشت سرهم، نشان از تردید و عدم توانایی خریداران برای بالا بردن قیمت است.

    حال در روز بعد قیمت میتواند به بالای سطح نفوز کند و یک سقف جدید تشکیل بدهد، ولی در همان روز قیمت برمی گردد و زیر سطح مقاومتی بسته می شود و یک الگوی کندل رنج تشکیل می دهد.
    بدانید که وقتی مقدار ریجکت شدن در بالای کندل و پایین کندل تقریبا یکسان بود، این نشان از شکست ناقص است زیرا:

    • قیمت نتوانسته سطحی را که به دست آورده نگه دارد و سود های کسب شده را حفظ کند.
    • بین خریداران و فروشندگان تناسبی نسبی برقرار است.
      به طور ایده آل، وقتی که به دنبال شکست باشیم باید عدم تعادل شدیدی بین خریداران و فروشندگان وجود داشته باشد؛ ولی در چارت زیر ما شاهد چنین قضیه ای نیستیم.

    آناتومی کندل های climaxو exhaustion از دید پرایس اکشن

    حال که ما محلی مورد مجادله بین خریداران و فروشندگان پیدا کردیم، به چارت 4 ساعته می رویم و کندل های climax/exhaustion را به طور اختصاصی بررسی کنیم.
    آناتومی آنها را از دید پرایس اکشن بررسی می کنیم و به شما می گویم که چگونه براساس آنها معامله کنید.
    در چارت زیر، اولین موردی را که بررسی می کنیم کندل 1 است که بزرگترین کندل در کل این دوره است؛ در این کندل ما شاهد هستیم که خریداران کنترل بازار را در دست دارند و با اطمینان قیمت رابالای سطح مقاومتی برده اند. در این دوره از میان 36 کندل موجود، 25 کندلش صعودی است ؛ یعنی نسبت خریداران به فروشندگان تا کندل شماره ی یک، 69درصد بوده است.

    حال اگر از اول مقاله به یادتان باشد، گفتیم که کندل های climax/exhaustion نشان از طولانی شدن بیش از حد روند هستند؛ این کندل ها باید شاخصه های زیر را داشته باشند:

    • بزرگترین کندل در طول یک دوره باشد.
    • در نزدیکی سطحی حمایتی/ مفاومتی یا در بالای یکی از آنها رخ داده باشد.
    • بعد از یک رشته کندل همرنگ اتفاق افتاده باشد.

    چرا این کندل ها میل دارند که خیلی بزرگ جلوه کنند؟

    وقتی که روندی بیش از حد ادامه پیدا می کند، معامله گران زیادی را به خود جذب میکند؛ معامله گران سازمانی اولین افرادی هستند که به مارکت جذب می شوند؛ بعد معامله گران حرفه ای هستند و در آخر هم معامله گران خرده پا. معامله گران خرده پا معمولا آخر از همه وارد می شوند زیرا علاقه ی زیادی به تایید جهت روند دارند.
    در آخر این روند، وقتی که معامله گران خرده پا هم وارد شدند، شما شاهد عدم تعادل زیادی بین خریداران و فروشندگان خواهید بود. افرادی که دیر وارد شده اند فکر می کنند جا مانده اند و به جای اینکه منتظر بمانند در پولبک ها ورود کنند، در هرجا که شکستی رخ می دهد ورود میکنند.
    به علاوه این موارد، معامله گران سازمانی هم سعی می کنند تا جایی که امکان دارد قیمت را بالا بکشند؛ این موارد همه موجب میشود که کندل climax/exhaustion تشکیل بشود.

    بعضی وقت ها این حرکت اضافی رو به بالا، برای این نیست که بیشترین استفاده را از این روند صعودی بگیرند؛ بلکه برای این است که معامله گرانی که تازه وارد شده اند را به تله بیندازند تا معامله گران قدیمی بتوانند از حجم معاملاتی آنها به عنوان سوخت لازم برای ریزش آینده استفاده کنند.
    براساس همین دلایل است که این کندل ها میل دارند که بزرگ جلوه کنند.
    این کندل در سطوح مهم اتفاق می افتند، بخصوص در جاهایی که ظاهرا شکست اتفاق افتاده تا خریدارانی که دیر وارد شده اند را به تله بیاندازند؛ امیدوارم آناتومی این کندل ها را درک کرده باشید.

    حال برگردیم به چارت
    اگر رفتار حرکتی قیمت می توانست خود را در بالای سطحی که شکسته شده است نگه دارد و سودی که کسب شده را از دست ندهد، آن موقع می الگوی بازگشتی سه قله توانیم بگوییم که شکست تایید شده و روند ادامه پیدا می کند؛ ولی به کندل 2 نگاه کنید و ببینید که رفتار حرکتی قیمت چگونه عکس العمل نشان داده است.
    توجه کنید که قیمت چگونه سریع زیر سطح برگشته و این اخطار می دهد که شکست ممکن است ناقص شود.

    در چنین مواردی باید این سوال ها را از خود بپرسید:
    اگر خریداران کنترل قیمت را در دست داشتند، چه شد که سودی را که کسب کرده اند حفظ نکردند؟
    این سودها کجا رفته است؟
    چگونه چنین کندل بزرگی نتوانسته قیمت را به بالا ادامه بدهد؟
    چرا فروشندگان سریعا قیمت را به عقب برگداندند؟
    چرا سطح مقاومتی به عنوان پولبک و تغییر نقش به سطح حمایتی عمل نکرد؟

    در چنین مواقعی همه ی این سوالات باید در ذهن شما شکل بگیرد و جواب آنها می تواند به شما بگوید که شکستی که اتفاق افتاده درست است یا ناقص.

    هرچند که اگر شما این سوالات را هم از خود نمی پرسیدید، با توجه به مشخصه های کندل های climax/exhaustion، می توانستید تشخیص بدهید که این روند به آخر خود رسیده است.
    به کندل 2 نگاه کنید؛ وقتی که قیمت برگشته، به سطح مقاومتی واکنش نشان نداده و سطح تغییر نقش نداشته؛ پس شما می توانید با پرسیدن این سوالات و شاخصه های کندل های climax/exhaustion شکست ها را تایید یا رد کنید.

    چگونه براساس پرایس اکشن در چنین مواقعی معامه کنیم؟

    عموما در یک روند صعودی، من به دنبال برخورد دوم به یک سطح مقاومتی مهم می گردم یا تشکیل lower high قبل از ریزش مارکت.
    برای کسانی که به دنبال فرصت ورود دوباره هستند، بهتر است به دنبال تشکیل الگوی کندلی پین بار، engulfing و outside bar باشید؛ بعد سعی کنید آن را با کندل های climax/exhaustion مطابقت بدید؛ ولی از لحاظ رفتار حرکتی قیمت، شما باید متوجه بشوید که مومنتوم روند قبل از اینکه کندل های خسته تشکیل بشود در حال ضعیف شدن است.
    بیشتر مواقع، همراه با حرکت های خسته ی بازار، یک تلاش شکسته خورده برای شکست سطح وجود دارد یا اینکه با تشکیل lower high، به شما آخرین تایید را می دهد که بازار خسته شده است و احتمال بازگشت قیمت بالا است.

    بسته به شرایط که کدام یک از این موارد پیش بیاید نحوه ی ورود من هم متغیر است، ولی وقتی که می بینیم تمام عوامل خسته شدن مارکت به چشم می آید پوزیشن فروش میگیرم؛ آن موقع یا مارکت ریزش شدیدی میکند یا اصلاح بزرگی انجام میدهد یا برای مدتی در یک ناحیه رنج قرار می گیرد.

    حال نگاهی به چارت زیر بیندازید.
    هرچند که کندل 2 یک کندل نزولی است، ولی به سختی توانسته 50 درصد از سود کندل خسته قبلی را برگرداند.
    من معمولا به دنبال این هستم که تقریبا بیش از 60 درصد سود کندل خسته بازگردانده شود تا اینکه نتیجه بگیرم که فروشندگان حمله ی بزرگی را برای برگرداندن قیمت به راه انداخته اند.
    اگر ببینم که فروشندگان، قیمت را خیلی کم به عقب رانده اند، سعی می کنم ترید نکنم و منتظر نقطه ی تریگر بعدی باشم.

    هرچند که در اینجا این قضیه رخ نداده ولی اگر به کندل های 3،4 و 5 نگاه کنید، می بینید که هرسه زیر سطح ما قرار داشته اند و با آن به عنوان سطح مقاومتی رفتار کرده اند.
    اگر این یک تله بود قیمت نمی بایست به سمت 20EMA حرکت کند و همچنین نمی بایست کندل های کوچک زیر سطح ما تشکیل بدهد؛ اگر قرار بود شکستی رخ بدهد کندل های کوچک باید بالای سطح تشکیل میشدند؛ با این وجود هیچکدام از نشانه های شکست را ندارد.

    نقاط ورودی که بیشترین ریسک را داشته اند، گرفتن پوزیشن فروش بعد از بسته شدن کندل های 3 و 4 است.
    چرا؟
    این کندل های کوچک بعد از یک فشار فروش قوی زیر سطح مقاومتی به ما نشان می دهد که خریداران علاقه ی زیادی به بالا بردن قیمت نداشته اند؛ پس براین اساس، مورد مناسبی هست برای ورود و استاپ را هم می توانیم بالای سقف این کندل ها قرار دهیم یا شاید کمی بیشتر.
    یک نقطه ی ورود مناسب دیگر در زیر کف کندل شماره ی 3 است یا در محل بسته شدن کندل شماره 3، و استاپمان را هم بالای سقف کندل 5 قرار می دهیم.
    احیانا اگر قیمت به بالای سطح نفوذ کرد، بهتر است پوزیشن ما باز بماند؛ که در اینجا این اتفاق افتاده ولی این اتفاق همیشگی نیست.

    نکته ی مثبتی که در گرفتن پوزیشن فروش زیر کف کندل 4 یا محل بسته شدن آن وجود دارد این است که معامله گرانی که پوزیشن خرید گرفته اند، می دانند که توی تله افتاده اند و کم کم شروع به خارج شدن از پوزیشن هایشان می کنند.
    اگر کندل الگوی بازگشتی سه قله شماره ی 5 بالای سطح نفوذ نمی کرد، درست این بود که استاپ را کمی بالای سطح قرار می دادیم، ولی وقتی که نفوذ کرده است، بهتر است که استاپ را بالای کندل های 3-5 و کمی بیشتر به عنوان بافر قرار بدهیم.

    یک روش محافظه کارانه این است که منتظر بمانیم قیمت به زیر 20EMA حرکت کند و بتواند به آن پولبک بزند و از آن به عنوان مقاومت دینامیکی استفاده کند.
    روش های دیگری برای ورود در چنین شرایطی هستند ولی این موارد تقریبا ایده ی کلی را به شما می دهد که در چنین مواقعی چگونه ترید کنید.

    جمع بندی

    هدف از این مقاله این بود که به شما نشان بدهم از دید پرایس اکشن کندل های climax/exhaustion، چگونه خود را نشان می دهند و آناتومی آنها چگونه است.
    همچنین شاخصه های مهم آنها را یاد بگیرید و بتوانید به خوبی آنها را در چارت تشخیص بدهید.
    ما یک مثال خوب از چارت داوجونز آوردیم و دیدیم که چگونه در این چارت همه ی موارد به روشنی برقرار بودند. سرآخر هم به شما چند روش برای ورود به مارکت نشان دادیم و گفتیم که در چنین مواقعی چگونه ترید کنید.
    شما براساس علاقه ی خود میتوانید روش پرریسک یا محافظه کارانه را برای خود انتخاب کنید.

    این مقاله نوشته شده ی کریس کاپری معامله گر مطرح بازارهای مالی و ترجمه شده ی آکادمی دال ترید است.
    اگر مایل به یادگیری سبک پرایس اکشن کریس کاپری هستید، می توانید در دوره پیشرفته پرایس اکشن کریس کاپری که به صورت تخصصی ترجمه و ارائه شده است، شرکت کنید.
    همچنین اگر شما دانش پژوهی هستید که به بازارهای مالی و معامله گری علاقه دارید، اما هنوز هیچ اطلاعاتی در این باره ندارید، می توانید دوره مقدماتی فارکس کریس کاپری که به رایگان ترجمه و ارائه شده است را ببینید و سپس به دوره پیشرفته رجوع کنید.

    الگوی لوزی (الگوی الماس) در تحلیل تکنیکال

    الگوی نموداری لوزی

    الگوی لوزی یا الگوی الماس از الگوهای بازگشتی می باشند. این الگو یک رالی قیمت را نشان می دهد که طی آن یک قله جدید ایجاد می شود و سپس قیمت به محدوده حمایتی کاهش می یابد. پس از آن یک رالی دیگر، قله بالاتر شکل می دهد که بعد از آن، کاهش سریع قیمت رخ می دهد و یک کف بالاتر ایجاد می شود. معمولا پس از کف بالاتر، قیمت دوباره افزایش می یابد اما این بار قله پایین تر شکل می گیرد. هنگامیکه این رفتار شناسایی می شود، قیمت از خط روندی که کف ها را به هم وصل کرده است عبور می کند و کاهش قیمت ادامه می یابد. الگوی تشریح شده در سقف نموار ظاهر می شود و یک الگوی لوزی نزولی است.

    گاهی اوقات این الگو در کف نمودار شکل می گیرد که الگوی لوزی صعودی نامیده می شود. این الگو نیز رفتار مشابهی دارد. در این حالت، یک کف جدید ایجاد می شود و پس از آن یک قله شکل می گیرد. سپس نمودار با ایجاد قله های پایین تر و کف های بالاتر ادامه می یابد. الگوهای لوزی صعودی و نزولی، یک موقعیت معاملاتی را نشان می دهند که طی آن، قیمت قبل از ایجاد یک روند جدید متراکم می شود. الگوهای لوزی به ندرت در نمودار ظاهر می شوند. با این حال، ایده آل ترین مکان ها برای یافتن این الگو می تواند درون الگوهای سرو شانه و الگوهای مثلث باشد.

    الگوهای لوزی صعودی و نزولی از الگوهای بازگشتی قیمت هستند که به ندرت در نمودار ظاهر می شوند

    الگوی لوزی صعودی

    تصویر زیر، الگوی لوزی صعودی را نشان می دهد. شکل لوزی چیزی غیر از اتصال کف ها و قله ها در نمودار نیست.

    هدف قیمتی در الگوی لوزی صعودی به اندازه حد فاصل کف و قله قیمتی در الگو می باشد

    زمانیکه قیمت خطوط روند را می شکند شناسایی الگو موفقیت آمیز بوده است. در این حالت، حداقل هدف قیمتی، فاصله بین نقاط B و C خواهد بود که به نقطه D اضافه می گردد.

    الگوی لوزی نزولی

    تصویر زیر، شکل کلی الگوی لوزی نزولی را نشان می هد. این الگو نیز قواعد مشابه لوزی صعودی را دنبال می کند. تنها تفاوت در این است که حرکت قیمت در جهت عکس می باشد.

    هدف قیمتی در الگوی لوزی نزولی به اندازه حد فاصل کف و قله قیمتی در الگو می باشد

    یکی از مواردی که جهت شناسایی این الگوها بایستی در نظر بگیرید این است که آنها یا در قله و یا در کف یک روند شکل می گیرند.

    مثال

    در نمودار زیر، الگوی لوزی نزولی شکل گرفته است. در اینجا شما می توانید قله ها و کف های ایجاد شده را مشاهده کنید که پس از آن، قله های پایین تر و کف های بالاتر نیز شکل گرفته اند. بعد از شکست خط روند، قیمت کاهش یافته و از حداقل هدف قیمتی خود که به اندازه فاصله قله و کف الگوی لوزی می باشد عبور کرده است.

    استراتژی معاملاتی بر اساس الگوی لوزی نزولی به همراه حد زیان و هدف قیمتی

    نمودار بعدی، الگوی لوزی صعودی را نشان می دهد. در اینجا می توانید مشاهده کنید که چگونه قیمت با ایجاد کف ها و قله ها الگوی لوزی را تشکیل داده و نهایتا محدوده تراکمی را شکسته است. قیمت پس از شکست با یک رالی پر شتاب، صعود کرده و به هدف قیمتی خود رسیده است.

    استراتژی معاملاتی بر اساس الگوی لوزی صعودی به همراه حد زیان و هدف قیمتی

    همانگونه که در مثال های بالا مشاهده شد الگوهای لوزی صعودی و نزولی، الگوهای قابل اعتمادی برای معامله هستند. همچنین سود بالقوه در این معامله در مقایسه با میزان ضرر احتمالی، نسبت بسیار مناسبی دارد. این نسبت پاداش به ریسک مناسب، یک استراتژی معاملاتی مطلوب را ایجاد کرده است.

    مشکل الگوی لوزی این است که به ندرت در نمودار یافت می شود و در هنگام معامله تنها زمانی معتبر می باشد که شکست رخ داده باشد. ما می دانیم که برخی اوقات شکست ها بسیار پر شتاب و بدون پولبک هستند. بنابراین شناسایی زمان مناسب جهت ورود به معامله ممکن است اندکی دشوار باشد.

    همچنین برای تازه کارهایی که با الگوهای قیمتی کار می کنند شناسایی این الگو ممکن است مشکل باشد. بنابراین مدتی طول خواهد کشید تا بتوانند خطوط روند این الگو را به درستی رسم کنند. با این حال پس از تمرین می توان این الگو را شناسایی و معاملات سودآوری را ایجاد کرد.

    اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!

    برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید

    امتیاز 3.9 / 5. تعداد آرا 35

    شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!

    نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) و نحوه محاسبه آن

    فرمول محاسبه نرخ بازده داخلی (IRR) در سرمایه گذاری

    ساسان پرهون

    کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.