آیا موج الیوت کارایی دارد؟


فیبوناچی و نسبت طلایی

نسبت منحصربه‌فردی وجود دارد که می‌توان از آن برای توصیف همه‌ی ابعاد، از کوچک‌ترین بلوک‌های سازنده طبیعت، مانند اتم‌ها، تا پیشرفته‌ترین الگوهای جهان، مانند اجرام آسمانی غیرقابل تصور، استفاده کرد. طبیعت برای حفظ تعادل به این نسبت ذاتی متکی است، اما به نظر می رسد بازارهای مالی نیز با این «نسبت طلایی» مطابقت دارند. در ادامه، به برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال نگاهی می اندازیم که برای استفاده از این الگو، توسعه یافته اند.

فیبوناچی و نسبت طلایی

نکات مهم

  • نسبت طلایی، الگوهای قابل پیش بینی را در هر چیزی از اتم ها گرفته تا ستاره های بزرگ در آسمان توصیف می کند.
  • این نسبت از دنباله فیبوناچی گرفته شده است که به نام بنیانگذار ایتالیایی آن، لئوناردو فیبوناچی نامگذاری شده است.
  • طبیعت از این نسبت برای حفظ تعادل استفاده می کند و به نظر می رسد بازارهای مالی نیز از این نسبت استفاده می کنند.
  • دنباله فیبوناچی را می توان با استفاده از چهار تکنیک اصلی برای تامین مالی اعمال کرد: اصلاحات، قوس ها، فن ها و مناطق زمانی.

ریاضیات

ریاضیدانان، دانشمندان و طبیعت شناسان قرن هاست که نسبت طلایی (golden ratio) را می شناسند. این نسبت از دنباله فیبوناچی، به نام بنیانگذار ایتالیایی آن لئوناردو فیبوناچی، مشتق شده است . در دنباله، هر عدد به سادگی مجموع دو عدد قبلی (1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، و غیره) است.

اما این توالی چندان مهم نیست. بلکه بخش اساسی ضریب عدد مجاور است که نسبت شگفت انگیزی دارد، تقریباً 1.618 یا معکوس آن 0.618. این نسبت با نام های زیادی شناخته می شود: نسبت طلایی، میانگین طلایی، PHI، و نسبت الهی و غیره. چرا این عدد اینقدر مهم است؟ تقریباً همه چیز دارای ویژگی‌های ابعادی است که به نسبت 1.618 پایبند است، بنابراین به نظر می‌رسد که عملکرد اساسی برای بلوک‌های سازنده طبیعت دارد.

اثبات نسبت طلایی

زنبورهای عسل را در نظر بگیرید. اگر زنبورهای ماده را بر تعداد زنبورهای نر در هر کندو تقسیم کنید، 1.618 به آیا موج الیوت کارایی دارد؟ دست می آید. گل‌های آفتابگردان که دارای مارپیچ‌های دانه‌های متضاد هستند، بین قطرهای هر چرخش نسبت 1.618 دارند. همین نسبت را می توان در روابط بین اجزای مختلف در طبیعت مشاهده کرد.

آیا هنوز به آن باور ندارید؟ به چیزی نیاز دارید که به راحتی اندازه گیری شود؟ سعی کنید از شانه تا نوک انگشتان خود را اندازه بگیرید و سپس این عدد را بر طول از آرنج تا نوک انگشتان خود تقسیم کنید. یا سعی کنید از سر تا پاهایتان اندازه بگیرید و آن را بر طول ناف تا پایتان تقسیم کنید. آیا نتایج یکسان است؟ جایی در محدوده 1.618؟ ظاهرا نسبت طلایی اجتناب ناپذیر است.

اما آیا ابه این معنی است که در امور مالی کارایی دارد؟ در واقع، بازارهای مالی دارای پایه ریاضی مشابهی با این پدیده های طبیعی هستند. در زیر روش‌هایی را بررسی می‌کنیم که از طریق آن نسبت طلایی می‌تواند در امور مالی اعمال شود، و چند نمودار را به عنوان اثبات نشان خواهیم داد.

مطالعات فیبوناچی و امور مالی

نسبت طلایی هنگامی که در تحلیل تکنیکال استفاده می شود، معمولاً به سه درصد تعبیر می شود: 38.2٪، 50٪، و 61.8٪. با این حال، مضرب های بیشتری را می توان در صورت نیاز استفاده کرد، مانند 23.6٪، 161.8٪، 423٪ و غیره. در همین حال، چهار روش وجود دارد که دنباله فیبوناچی را می توان در نمودارها اعمال کرد: اصلاحات، قوس ها، فن ها و مناطق زمانی. با این حال، بسته به برنامه نمودار مورد استفاده، ممکن است همه در دسترس نباشند.

1. فیبوناچی اصلاحی

فیبوناچی های اصلاحی (Fibonacci retracements) از خطوط افقی برای نشان دادن مناطق حمایت یا مقاومت استفاده می کنند. سطوح با استفاده از نقاط بالا و پایین نمودار محاسبه می شوند. سپس پنج خط رسم می‌شود: خط اول در 100٪ (بالاترین سطح در نمودار)، دوم در 61.8٪، سوم در 50٪، چهارم در 38.2٪ و آخرین در 0٪ (کمترین در نمودار). ). پس از حرکت قابل توجه قیمت به بالا یا پایین، سطوح حمایت و مقاومت جدید اغلب در این خطوط یا نزدیک به آن وجود دارند.

2. کمان فیبوناچی

پیدا کردن بالا و پایین نمودار، اولین قدم برای ایجاد کمان فیبوناچی (Fibonacci arcs) است. سپس با حرکت پرگار، سه خط منحنی در 38.2%، 50% و 61.8% از نقطه مورد نظر ترسیم می شود. این خطوط سطوح حمایت و مقاومت و همچنین محدوده معاملات را پیش بینی می کنند.

3. نقاط حساس فیبوناچی ( فیبوناچی فن)

فن های فیبوناچی (Fibonacci fans) از خطوط مورب تشکیل شده اند. پس از مشخص شدن سقف و کف نمودار، یک خط افقی نامرئی از سمت راست نقطه کشیده می شود. سپس این خط نامرئی به 38.2٪، 50٪ و 61.8٪ تقسیم می شود و خطوط از سمت چپ نقطه در هر یک از این نقاط کشیده می شود. این خطوط مناطق حمایت و مقاومت را نشان می دهند.

4. فیبوناچی زمانی ( Fibonacci Time Zones)

بر خلاف سایر روش های فیبوناچی، مناطق زمانی مجموعه ای از خطوط عمودی هستند. آنها با تقسیم یک نمودار به بخش هایی دارای خطوط عمودی با فاصله از هم، که با دنباله فیبوناچی مطابقت دارند (1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، و غیره) تشکیل می شوند. هر خط، زمانی را نشان می دهد که در آن می توان حرکت عمده قیمت را مشاهده کرد.

نکته: نسبت طلایی را می توان در هر چیزی از طبیعت گرفته تا آیا موج الیوت کارایی دارد؟ آناتومی انسان و امور مالی اعمال کرد.

فیبوناچی

ختم کلام

مطالعات فیبوناچی برای ارائه نشانه های اولیه زمان بندی ورود و خروج از یک موقعیت در نظر گرفته نشده است. با این حال، اعداد برای تخمین مناطق حمایت و مقاومت مفید هستند. بسیاری از افراد از ترکیب مطالعات فیبوناچی برای به دست آوردن پیش بینی دقیق تر استفاده می کنند. به عنوان مثال، یک معامله گر ممکن است نقاط متقاطع را در ترکیبی از کمان ها و مقاومت های فیبوناچی مشاهده کند.

مطالعات فیبوناچی اغلب در ارتباط با سایر اشکال تحلیل تکنیکال استفاده می شود. به عنوان مثال، مطالعات فیبوناچی، در ترکیب با امواج الیوت (Elliott Waves)، می تواند برای پیش بینی میزان اصلاحات پس از امواج مختلف استفاده شود. امیدواریم بتوانید کاربرد خاص خود را برای مطالعات فیبوناچی پیدا کنید و آن را به مجموعه ابزارهای سرمایه گذاری خود آیا موج الیوت کارایی دارد؟ اضافه کنید.

بیت‌کوین برتر از آلت‌کوین‌ها ظاهر شده است. چرا؟

بیت‌کوین برتر از آلت‌کوین‌ها ظاهر شده است. چرا؟

طبق داده‌های موجود، شاخص دامیننس یا تسلط بیت‌کوین افزایش یافته است و این احتمالا دلیلی بر برتری بیت‌کوین در روند قیمتی خود است.

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی طلا و ارز و به نقل از اف‌ایکس استریت، بازار آیا موج الیوت کارایی دارد؟ ارزهای دیجیتال در سطوح پایینی معامله می‌شود، مخصوصا آلت‌کوین‌ها که از افت شدیدی رنج می‌برند که از بیت‌کوین نیز وخیم تر است.دلیل اصلی این اتفاق، بیت‌کوین است. شاخص تسلط بیت‌کوین در حال شکل گرفتن است، در حالی که شاخص تسلط آلت‌کوین‌ها در حال کاهش است. یک حرکت معکوس و افزایشی در این روند نزولی در حال شکل گرفتن است و این اتفاق، دلیلی بر شکل گرفتن روند نزولی در بازار آلت‌کوین هاست.

اگر نگاهی به نمودار مقایسه‌ای روزانه بیت کوین/آلتکوین، که نسبت تسلط بیت‌کوین و آلت‌کوین‌ها را نشان می‌دهد، بیندازیم، می‌توانیم به طور واضحی ملاحظه کنیم که این شاخص به طور تکانه‌ای از سطوح پایینی خود در حال فاصله گرفتن است. در فرضیه امواج الیوت، می‌توانیم انتظار تکانه 5 موجی را داشته باشیم، پس به نظر می‌رسد که شاخص دامیننس(سلطه) بیت‌کوین در هفته ها/ماه های پیش رو بالاتر می‌رود.

نمودار مقایسه بیت‌کوین/آلتکوین

نمودار دیگری که شاخص بیت‌کوین را قوی‌تر از آلت‌کوین‌ها نشان می‌دهد، ETH/BTC است. همانطور که ملاحظه می‌کنید، ETH/BTC به دلیل تسلط بیت‌کوین در حال کاهش است و از دیدگاه موج الیوت، پس از الگوی صاف اصلاحی اخیر A-B-C در موج (B)/(2)، همچنان ظرفیت کاهش بیشتر وجود دارد. بنابراین، ETH/BTC اکنون به سمت موج C یا حتی موج 3 در حال سقوط است و امکان دارد که تا منطقه 0.059-0.050 نیز پایین بیاید.

نمودار مقایسه بیت‌کوین/اتریوم

بنابراین در کل انتظار داریم که با رشد شاخص تسلط یا دامیننس، بیت‌کوین اولین رمزارزی باشد که حرکت معکوس مثبت را تجربه کند.

فیبوناچی و نسبت طلایی

نسبت منحصربه‌فردی وجود دارد که می‌توان از آن برای توصیف همه‌ی ابعاد، از کوچک‌ترین بلوک‌های سازنده طبیعت، مانند اتم‌ها، تا پیشرفته‌ترین الگوهای جهان، مانند اجرام آسمانی غیرقابل تصور، استفاده کرد. طبیعت برای حفظ آیا موج الیوت کارایی دارد؟ تعادل به این نسبت ذاتی متکی است، اما به نظر می رسد بازارهای مالی نیز با این «نسبت طلایی» مطابقت دارند. در ادامه، به برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال نگاهی می اندازیم که برای استفاده از این الگو، توسعه یافته اند.

فیبوناچی و نسبت طلایی

نکات مهم

  • نسبت طلایی، الگوهای قابل پیش بینی را در هر چیزی از اتم ها گرفته تا ستاره های بزرگ در آسمان توصیف می کند.
  • این نسبت از دنباله فیبوناچی گرفته شده است که به نام بنیانگذار ایتالیایی آن، لئوناردو فیبوناچی نامگذاری شده است.
  • طبیعت از این نسبت برای حفظ تعادل استفاده می کند و به نظر می رسد بازارهای مالی نیز از این نسبت استفاده می کنند.
  • دنباله فیبوناچی را می توان با استفاده از چهار تکنیک اصلی برای تامین مالی اعمال کرد: اصلاحات، قوس ها، فن ها و مناطق زمانی.

ریاضیات

ریاضیدانان، دانشمندان و طبیعت شناسان قرن هاست که نسبت طلایی (golden ratio) را می شناسند. این نسبت از دنباله فیبوناچی، به نام بنیانگذار ایتالیایی آن لئوناردو فیبوناچی، مشتق شده است . در دنباله، هر عدد به سادگی مجموع دو عدد قبلی (1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، و غیره) است.

اما این توالی چندان مهم نیست. بلکه بخش اساسی ضریب عدد مجاور است که نسبت شگفت انگیزی دارد، تقریباً 1.618 یا معکوس آن 0.618. این نسبت با نام های زیادی شناخته می شود: نسبت طلایی، میانگین طلایی، PHI، و نسبت الهی و غیره. چرا این عدد اینقدر مهم است؟ تقریباً همه چیز دارای ویژگی‌های ابعادی است که به نسبت 1.618 پایبند است، بنابراین به نظر می‌رسد که عملکرد اساسی برای بلوک‌های سازنده طبیعت دارد.

اثبات نسبت طلایی

زنبورهای عسل را در نظر بگیرید. اگر زنبورهای ماده را بر تعداد زنبورهای نر در هر کندو تقسیم کنید، 1.618 به دست می آید. گل‌های آفتابگردان که دارای مارپیچ‌های دانه‌های متضاد هستند، بین قطرهای هر چرخش نسبت 1.618 دارند. همین نسبت را می توان در روابط بین اجزای مختلف در طبیعت مشاهده کرد.

آیا هنوز به آن باور ندارید؟ به چیزی نیاز دارید که به راحتی اندازه گیری شود؟ سعی کنید از شانه تا نوک انگشتان خود را اندازه بگیرید و سپس این عدد را بر طول از آرنج تا نوک انگشتان خود تقسیم کنید. یا سعی کنید از سر تا پاهایتان اندازه بگیرید و آن را بر طول ناف تا پایتان تقسیم کنید. آیا نتایج یکسان است؟ جایی در محدوده 1.618؟ ظاهرا نسبت طلایی اجتناب ناپذیر است.

اما آیا ابه این معنی است که در امور مالی کارایی دارد؟ در واقع، بازارهای مالی دارای پایه ریاضی مشابهی با این پدیده های طبیعی هستند. در زیر روش‌هایی را بررسی می‌کنیم که از طریق آن نسبت طلایی می‌تواند در امور مالی اعمال شود، و چند نمودار را به عنوان اثبات نشان خواهیم داد.

مطالعات فیبوناچی و امور مالی

نسبت طلایی هنگامی که در تحلیل تکنیکال استفاده می شود، معمولاً به سه درصد تعبیر می شود: 38.2٪، 50٪، و 61.8٪. با این حال، مضرب های بیشتری را می توان در صورت نیاز استفاده کرد، مانند 23.6٪، 161.8٪، 423٪ و غیره. در همین حال، چهار روش وجود دارد که دنباله فیبوناچی را می توان در نمودارها اعمال کرد: اصلاحات، قوس ها، فن ها و مناطق زمانی. با این حال، بسته به برنامه نمودار مورد استفاده، ممکن است همه در دسترس نباشند.

1. فیبوناچی اصلاحی

فیبوناچی های اصلاحی (Fibonacci retracements) از خطوط افقی برای نشان دادن مناطق حمایت یا مقاومت استفاده می کنند. سطوح با استفاده از نقاط بالا و پایین نمودار محاسبه می شوند. سپس پنج خط رسم می‌شود: خط اول در 100٪ (بالاترین سطح در نمودار)، دوم در 61.8٪، سوم در 50٪، چهارم در 38.2٪ و آخرین در 0٪ (کمترین در نمودار). ). پس از حرکت قابل توجه قیمت به بالا یا پایین، سطوح حمایت و مقاومت جدید اغلب در این خطوط یا نزدیک به آن وجود دارند.

2. کمان فیبوناچی

پیدا کردن بالا و پایین نمودار، اولین قدم برای ایجاد کمان فیبوناچی (Fibonacci arcs) است. سپس با حرکت پرگار، سه خط منحنی در 38.2%، 50% و 61.8% از نقطه مورد نظر ترسیم می شود. این خطوط سطوح حمایت و مقاومت و همچنین محدوده معاملات را پیش بینی می کنند.

3. نقاط حساس فیبوناچی ( فیبوناچی فن)

فن های فیبوناچی (Fibonacci fans) از خطوط مورب تشکیل شده اند. پس از مشخص شدن سقف و کف نمودار، یک خط افقی نامرئی از سمت راست نقطه کشیده می شود. سپس این خط نامرئی به 38.2٪، 50٪ و 61.8٪ تقسیم می شود و خطوط از سمت چپ نقطه در هر یک از این نقاط کشیده می شود. این خطوط مناطق حمایت و مقاومت را نشان می دهند.

4. فیبوناچی زمانی ( Fibonacci Time Zones)

بر خلاف سایر روش های فیبوناچی، مناطق زمانی مجموعه ای از خطوط عمودی هستند. آنها با تقسیم یک نمودار به بخش هایی دارای خطوط عمودی با فاصله از هم، که با دنباله فیبوناچی مطابقت دارند (1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، و غیره) تشکیل می شوند. هر خط، زمانی را نشان می دهد که در آن می توان حرکت عمده قیمت را مشاهده کرد.

نکته: نسبت طلایی را می توان در هر چیزی از طبیعت گرفته تا آناتومی انسان و امور مالی اعمال کرد.

فیبوناچی

ختم کلام

مطالعات فیبوناچی برای ارائه نشانه های اولیه زمان بندی ورود و خروج از یک موقعیت در نظر گرفته نشده است. با این حال، اعداد برای تخمین مناطق حمایت و مقاومت مفید هستند. بسیاری از افراد از ترکیب مطالعات فیبوناچی برای به دست آوردن پیش بینی دقیق تر استفاده می کنند. به عنوان مثال، یک معامله گر ممکن است نقاط متقاطع را در ترکیبی از کمان ها و مقاومت های فیبوناچی مشاهده کند.

مطالعات فیبوناچی اغلب در ارتباط با سایر اشکال تحلیل تکنیکال استفاده می شود. به عنوان مثال، مطالعات فیبوناچی، در ترکیب با امواج الیوت (Elliott Waves)، می تواند برای پیش بینی میزان اصلاحات پس از امواج مختلف استفاده شود. امیدواریم بتوانید کاربرد خاص خود را برای مطالعات فیبوناچی پیدا کنید و آن را به مجموعه ابزارهای سرمایه گذاری خود اضافه کنید.

تحلیل تکنیکال یا بنیادین با نگاهی به فرضیه بازار کارا

همانطور که می‌دانید بازار سرمایه، بازاری بزرگ و پیچیده است که فعالیت در آن نیازمند آشنایی با نحوه خرید سهام ارزنده و فروش به موقع آن‌هاست که این امر با بکارگیری روش‌های مختلف تحلیل و بررسی، به ویژه تحلیل تکنیکال و بنیادین امکان‌پذیر می‌شود. بر این اساس کاربران باید پیش از ورود به بازار با این مفاهیم آشنایی کافی داشته باشند تا بتوانند آن‌ها را جهت ارزیابی سهام مختلف بکار گیرند. دراین مقاله دو روش تحلیل تکنیکال (Technical) و بنیادین (Fundamental) بررسی شده و نحوه بکارگیری آن‌ها به بهترین شکل معرفی می‌گردد.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

تحلیل تکنیکال با تکیه بر نمودار قیمت‌های گذشته و با توجه به اندیکاتورهای مختلف، زمان تغییر روند بازار و تغییراتی که به زودی بر قیمت‌ها اعمال می‌شوند را پیش‌بینی کرده و مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. در واقع تحلیل‌گر تکنیکال با سوار شدن بر موج جدید قیمت‌ها، پیش از اینکه تمام بازار متوجه آن شوند، روند تغییرات بازار را تعیین می‌کند. بدین تریتب تحرکات قیمتی که نشان‌دهنده تغییرات ارزندگی سهام در بازارسرمایه است را نشان می‌دهد. این تحلیل بدون توجه به عوامل بنیادین‌ سهام مورد نظر و تنها با درنظر گرفتن نوسانات قیمت و حجم معاملات صورت‌گرفته، رفتار بازار را ارزیابی می‌کند.

به طور کلی قیمت ورود برای خرید یا عدم خرید یک سهم، ارتباط تنگاتنگی با تصمیم سهامدار برای خروج سریع یا ماندن در آن معامله دارد. معامله‌گران از تحلیل تکنیکال برای یافتن هم زمان ورود و خروج به موقع استفاده می‌کنند. هر نوع اوراق بهادار و حتی کالایی که دارای تاریخچه قیمتی باشد را می‌توان به کمک تحلیل تکنیکال آنالیز کرد. معامله‌گران این نوع تحلیل را با کمک ابزارهای مختلفی همچون خطوط روند، سطوح فیبوناچی، شکل و الگوی کندل‌ها و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف انجام می‌دهند.

تحلیل تکنیکال چیست؟

اصول پایه در تحلیل تکنیکال

3 اصل اساسی اجرای تحلیل تکنیکال که ارزیابی سهام بر اساس آن صورت می‌پذیرد، عباتند از:

1- روند قیمت: با بررسی روند قیمت، می‌توان آینده سهم را پیش‌بینی نمود.

2- حرکت قیمت در جهت روند: قیمت‌ها روند خود را ادامه می‌دهند، مگر اینکه اخبار یا اتفاقاتی باعث توقف آن‌ها شود.

3- تکرار تاریخ: آینده تغییرات قیمت در چارت ممکن است عیناٌٌ مانند گذشته خود باشد.

تحلیل تکنیکال چه رابطه‌ای با بازار کارا دارد؟

در این بخش به بیان ارتباط میان تحلیل تکنیکال با بازار کارا پرداخته می شود. در ابتدا به توضیحی مختصر از فرضیه بازار کارا می‌پردازیم. در واقع بازار کارا به چه بازاری گفته می‌شود؟ در بازار کارا فرض بر این است که همه معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به اطلاعات مشابهی دسترسی دارند. برخی از اقتصاددانان و تحلیلگران بازار معتقدند که شاخص‌‌های تحلیل تکنیکال بر مبنای بازار کارا شکل گرفته‌اند. بر این اساس بخشی از کابران بازار سرمایه، مبنای معاملات خود را بر روش تحلیل تکنیکال که با کارایی بازار ارتباط تنگاتنگی دارد، قرار داده‌اند.

در تحلیل تکنیکال اساس ارزیابی سهام بر رفتار قیمت استوار است که تمامی عوامل و اطلاعاتی که بر روند بازار موثر می‌باشند، را در خود مستتر دارد. بر اساس فرضیه بازار کارا، اطلاعات مالی و گزارشات ارائه‌ شده از یک سهم، به سرعت در بازار منتشر شده و بر قیمت آن تأثیر می‌گذارند. انتشار سریع و کامل گزارشات مالی یک سهم یا یک کالا در بازار باعث می‌شود افراد نتوانند با استفاده از اطلاعات، سهام شرکت‌ها را بیشتر یا کمتر از ارزش ذاتی‌شان خریداری کرده و یا به فروش بگذارند و از این طریق سود بیشتری از بازار کسب کنند. بدین‌ترتیب در یک بازار کارا، تغییرات قیمت، مجموعه اطلاعات یادشده را پیش‌تر منعکس کرده و از این رو آینده تحولات بازار، دیگر قابل پیش‌بینی نیست.

اهمیت کارایی بازار سرمایه

همچنانکه بیان شد، در بازار کارا اصل اساسی قیمت است که خود منعکس‌‌کننده اطلاعات بازار می‌باشد. در واقع توزیع درست اطلاعات منجر به توزیع عادلانه بازدهی حاصل از اوراق بهادار خواهد شد. کارایی بازار باعث می‌شود که شرکت‌ها نتوانند با منتشر کردن اطلاعات نادرست و غیر حقیقی بازار را از مسیر اصلی خود منحرف کرده و پیش از انتشار اطلاعیه‌های عمومی، سود بیشتری را نسبت به سایر اهالی بازار کسب کنند.

همانطور که می‌دانید معامله‌گران حتی با سرمایه‌گذاری اندک خود می‌توانند در پروژه‌های اقتصادی کلان مشارکت داشته باشند. اگر بازار سرمایه، بازاری کارا باشد، این امر کمک شایانی به تولید و جذب نقدینگی‌های پراکنده در اقتصاد کشور می‌کند. اگرچه فرضیه بازار کارا یک امر مورد تأیید فعالان اقتصادی می‌باشد، اما شواهد حاکی از آن است که در بیشتر بازارها کارایی لازم وجود ندارد. لذا معمولاً بیشتر مدیران شرکت‌ها، پیش از سایرین به اطلاعات دسترسی داشته و سود‌های بیشتری را نسبت به دیگر اهالی بازار بدست می‌آورند. لازم به ذکر است که عوامل دیگری نیز بر کارایی نداشتن بازار تأثیرگذارند؛ به طور مثال عرضه‌های اولیه معمولاً توسط شرکت‌ها با ارزشی پایین‌تر از ارزش واقعی سهام ارائه می‌شوند و در نتیجه آن، کسانی که در روزهای اول اقدام به خرید سهام کنند، سود بیشتری در این میان نصیب‌شان خواهد شد.

تحلیل بنیادین چیست و چه کابردی دارد؟

یکی دیگر از روش‌های شناخته‌شده ارزیابی سهام در بازار سرمایه، تحلیل بنیادین یا اصطلاحاٌ فاندامنتال می‌باشد. در این روش افراد می‌توانند اطلاعات کاملی را از وضعیت یک شرکت و ارزش واقعی سهام آن بدست آورند. اگر در ارزش‌گذاری سهام یک شرکت توانمند باشید، دیگر نگران کاهش قیمت و ضرر و زیان حاصل از آن نیستید؛ چون می‌دانید که ارزش آن بیشتر از این‌هاست و دیر یا زود به ارزش واقعی خود خواهد رسید. وارن بافت یکی از 5 فرد ثروتمند دنیاست که با تکیه بر روش تحلیل بنیادین موفقیت‌های زیادی را کسب کرده و از او به عنوان اسطوره تحلیل بنیادین یاد می‌کنند.

تحلیل بنیادی چیست؟

برای خرید و فروش یک سهم با استفاده از تحلیل بنیادین، ابتدا می‌بایست سهام را ارزش‌گذاری کنید. اگر قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد، می‌توان نسبت به خرید سهم مورد نظر اقدام نمود. اما در صورتی که پس از مقایسه، قیمت سهام بیشتر از ارزش واقعی آن باشد، نه تنها باید از خریداری سهم خودداری کرد، بلکه در صورت داشتن سهم مورد نظر در پرتفوی خود، می بایست بلافاصله اقدام به فروش آن نمود تا از ضررو زیان احتمالی پیشگیری شود. به منظور تحلیل بنیادین سهام، کسب اطلاعاتی همچون صورت‌های مالی شرکت و شرکت‌های مشابه شامل درآمد، هزینه و بدهی‌های شرکت، محصولات تولیدی، رقبا و چشم‌انداز شرکت برای آینده، ضروری است. بدیهی است که داشتن آگاهی کامل درباره شرکت‌هایی که می‌خواهید سهام آنها را خریداری کنید، به شما کمک شایانی جهت اتخاذ تصمیم درست و کسب سود بیشتر خواهد نمود.

اصول کمی و کیفی تحلیل بنیادین

از آنجایی که بررسی تمام اطلاعات یک شرکت امری زمان‌بر است؛ لذا معمولاً افراد برای سرمایه‌گذاری بلند مدت از تحلیل فاندامنتال استفاده می‌کنند. یک سرمایه‌گذار موفق پیش از انتخاب و خرید یک سهم، وضعیت شرکت مربوطه را با دقت مورد بررسی قرار می‌دهد تا تحلیلی درست و کامل داشته باشد. یک تصمیم‌گیری هوشمندانه نیازمند آشنایی کامل با مفاهیم مربوط به تحلیل بنیادین است. برای درک این مفاهیم، تحلیل‌گران با بکارگیری اصول کمی و کیفی، سهام شرکت‌ها را ارزش‌گذاری می‌کنند. در ادامه به بررسی اصول یادشده می‌پردازیم:

ا صول کمی : عواملی هستند که با اعداد و ارقام سروکار داشته و قابلیت اندازه‌گیری دارند. این عوامل از طریق صورت‌های مالی شرکت که در زمان‌های خاص منتشر می‌شوند، بدست می‌آیند. با مراجعه به سایت کدال می‌توانید صورت‌های مالی منتشرشده توسط شرکت را ببینید. عوامل کمی را می‌توان در سه دسته طبقه‌بندی نمود که عبارتند از:

1- ترازنامه: میزان درآمد، بدهی و سرمایه‌گذاری سهامداران شرکت را نشان می‌دهد که شامل دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام است که جمع آنها همواره می‌بایست برابر باشد.

2- صورت جریان نقدی: از این صورت در جهت پاسخ به این سوال که آیا شرکت از سرمایه خود به درستی و بطور بهینه بهره می‌گیرد، استفاده می‌شود.

3- صورت سود و زیان: اطلاعات بدست‌آمده از آمار تولید و فروش شرکت می‌باشد که بطور مستقیم بر روی سود سهام آن تأثیر می گذارد و به سرمایه‌گذاران جهت تصمیم برای خرید آن کمک شایانی می‌کند.

ا صول کیفی : عوامل تأثیرگذاری همچون نحوه مدیریت شرکت که هیچ‌گاه با عدد و رقم بیان نمی‌شوند و شرکت به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آن‌ها تأثیر می‌پذیرد. این اصول وابسته به عوامل محیطی داخلی همانند میزان بهره‌وری شرکت، طرح‌های توسعه‌ای و توانایی مقابله با رقبا و عوامل محیطی خارجی همچون بودجه، وضعیت اقتصادی مردم، تورم و … است. اصلی‌ترین مرجع برای ارزیابی عوامل کیفی مربوط به شرکت، مراجعه به شبکه‌های ارتباطی آن (نظیر سایت شرکت) می‌باشد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادین

تحلیل تکنیکال وابسته به تاریخچه قیمتی یک سهم است و از این رو هیچ‌گاه نمی‌تواند به تنهایی ارزش ذاتی سهام یک شرکت را محاسبه کند. همچنین این روش در پیش‌بینی آینده قیمت سهام شرکت‌هایی که عرضه اولیه می‌شوند، ناکارآمد است؛ چرا که در این حالت، هیچ تاریخچه‌ای از سابقه قیمتی سهام شرکت یادشده در دسترس نیست. از سوی دیگر، تحلیل بنیادین اگر چه با استفاده از روش‌های مختلف به دنبال محاسبه ارزش ذاتی هر سهم و پیش‌بینی وضعیت درآمد شرکت از دارایی‌ها می‌باشد، لکن نمی‌تواند حداقل قیمت برای ورود و حداکثر قیمت برای خروج از سهم را مشخص کند. بعلاوه اینکه با توجه به زیاد بودن فاکتورهای تأثیرگذار در این تحلیل، اجرای آن بدون داشتن اطلاعات کافی و ارزیابی‌های همه‌جانبه، نمی‌تواند جمع‌بندی کاملی از وضعیت شرکت بدست دهد.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادین

انتخاب کارگزار جهت ورود به بازار سرمایه

پس از کسب دانش و مهارت کافی جهت اجرای تحلیل‌های تکنیکال و/ یا بنیادین، آنچه برای بهره‌برداری از آن ضروری است، انتخاب کارگزاری با صلاحیت و مطمئن است. شرکتی که قادر باشد، تا سفارشات را به سرعت اجرا کرده و با پشتیبانی فعال و در دسترس، امنیت خاطر سرمایه‌گذاران را بمنظور سودآوری فراهم آورد. از جمله ویژگی‌های یک کارگزار مناسب، می‌توان به سهولت در استفاده از سامانه معاملاتی، ارائه تخفیف در کارمزدها، تأمین اعتبار برای مشتریان در زمان‌های مناسب، پشتیبانی فعال و … اشاره نمود.

بدیهی است که ارزیابی تمام موارد ذکر شده در میان قریب به بیش از 100 کارگزاری، امری زمانبر و دشوار است؛ لذا در این بخش، یکی از بهترین و کارآمدترین کارگزاری‌های بورسی به شما معرفی می‌گردد. کارگزاری مدبر آسیا، یکی از کارگزاران بنام بازار سرمایه است که با حدود 17 سال سابقه فعالیت و بهره‌گیری از کارکنان متخصص و با تجربه، خدماتی با بالاترین کیفیت ممکن را به سرمایه‌گذاران گرامی ارائه می‌نماید.

همچنانکه پیشتر بیان شد، کسب مهارت و دانش کافی یکی از اساسی‌ترین اصول ورود به بازار سرمایه بشمار می‌رود. از این رو، هر سرمایه‌گذار می‌بایست تا با مطالعه کتب، مقالات و مشاهده ویدیوهای آموزشی مرتبط، اطلاعات و توانمندی‌های معاملاتی خود را ارتقا دهد. بخش مقالات سایت کارگزاری مدبر آسیا، یکی از بهترین و معتبرترین مراجعی است که می‌تواند در این امر شما را یاری رسانده و اطلاعات بروز را در اختیارتان قرار دهد.

جمع‌بندی

در این مقاله به تشریح روش‌های تحلیل تکنیکال و بنیادین آیا موج الیوت کارایی دارد؟ و همچنین معرفی نظریه بازار کارا پرداخته شد. در تحلیل بنیادین ارزیابی سهام شرکت‌ها بر اساس داده‌های منتشرشده در خصوص میزان تولید، سود و زیان و … صورت می‌پذیرد. این روش اگر چه قدرت بالایی در تعیین مسیر سودآوری کلان شرکت دارد، اما در مشخص نمودن زمان و نقطه دقیق ورود و خروج از یک سهم ناکارآمد است. ضمن اینکه اجرای تحلیل بنیادین، نیازمند اطلاعات گسترده از عوامل درونی و بیرونی شرکت می‌باشد که دسترسی به همه آنها (و بررسی هر یک) امری زمانبر و دشوار می‌باشد. در مقابل تحلیل تکنیکال با تکیه بر داده‌های قیمتی تاریخچه سهم و با بهره‌گیری از اندیکاتورهای مختلف و ابزارهای ترسیمی بر روی چارت (سطوح فیبوناچی، امواج الیوت و …) سرمایه‌گذار را قادر به تعیین نقاط ورود به سهم و خروج از آن می‌نماید. با اینحال این روش، قادر به محاسبه ارزش ذاتی دارایی مالی یک شرکت نبوده و از این رو انجام معامله بر اساس آن، بدون آگاهی از وضعیت کلان شرکت و صورت‌های مالی مربوطه، می‌تواند با ریسک‌هایی همراه شود.

بر این اساس، بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که بهترین و کارآمدترین روش ارزیابی سهام شرکت‌ها، اجرای همزمان تحلیل تکنیکال و بنیادین می‌باشد. این امر علاوه بر تعیین مسیر کلی پیش روی سهام (بنیادین)، موقعیت دقیق نقاط ورود و خروج (تکنیکال) را نیز برای معامله‌گران روشن خواهد ساخت. از این رو، توصیه می‌شود تا فعالان بازار سرمایه بدون داشتن تعصب بر روشی خاص و با افزایش آگاهی و مهارت در استفاده از هر دو رویکرد، با کنار هم قرار دادن تحلیل های یادشده، بهترین تصمیم را اتخاذ کرده و ریسک حاصل از معاملات خود را تا حد ممکن کاهش دهند.

بیت‌کوین برتر از آلت‌کوین‌ها ظاهر شده است. چرا؟

بیت‌کوین برتر از آلت‌کوین‌ها ظاهر شده است. چرا؟

طبق داده‌های موجود، شاخص دامیننس یا تسلط بیت‌کوین افزایش یافته است و این احتمالا دلیلی بر برتری بیت‌کوین در روند قیمتی خود است.

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی طلا و ارز و به نقل از اف‌ایکس استریت، بازار ارزهای دیجیتال در سطوح پایینی معامله می‌شود، مخصوصا آلت‌کوین‌ها که از افت شدیدی رنج می‌برند که از بیت‌کوین نیز وخیم تر است.دلیل اصلی این اتفاق، بیت‌کوین است. شاخص تسلط بیت‌کوین در حال شکل گرفتن است، در حالی که شاخص تسلط آلت‌کوین‌ها در حال کاهش است. یک حرکت معکوس و افزایشی در این روند نزولی در حال شکل گرفتن است و این اتفاق، دلیلی بر شکل گرفتن روند نزولی در بازار آلت‌کوین هاست.

اگر نگاهی به نمودار مقایسه‌ای روزانه بیت کوین/آلتکوین، که نسبت تسلط بیت‌کوین و آلت‌کوین‌ها را نشان می‌دهد، بیندازیم، می‌توانیم به طور واضحی ملاحظه کنیم که این شاخص به طور تکانه‌ای از سطوح پایینی خود در حال فاصله گرفتن است. در فرضیه امواج الیوت، می‌توانیم انتظار تکانه 5 موجی را داشته باشیم، پس به نظر می‌رسد که شاخص دامیننس(سلطه) بیت‌کوین در هفته ها/ماه های پیش رو بالاتر می‌رود.

نمودار مقایسه بیت‌کوین/آلتکوین

نمودار دیگری که شاخص بیت‌کوین را قوی‌تر از آلت‌کوین‌ها نشان می‌دهد، ETH/BTC است. همانطور که ملاحظه می‌کنید، ETH/BTC به دلیل تسلط بیت‌کوین در حال کاهش است و از دیدگاه موج الیوت، پس از الگوی صاف اصلاحی اخیر A-B-C در موج (B)/(2)، همچنان ظرفیت کاهش بیشتر وجود دارد. بنابراین، ETH/BTC اکنون به سمت موج C یا حتی موج 3 در حال سقوط است و امکان دارد که تا منطقه 0.059-0.050 نیز پایین بیاید.

نمودار مقایسه بیت‌کوین/اتریوم

بنابراین در کل انتظار داریم که با رشد شاخص تسلط یا دامیننس، بیت‌کوین اولین رمزارزی باشد که حرکت معکوس مثبت را تجربه کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.