3 استراتژی خروج از معامله : چگونه از یک معامله سودآور خارج شویم؟
معامله گران انرژی زیادی را برای یافتن زمان مناسب برای ورود به معامله صرف میکنند. اگرچه این مهم است، اما در نهایت معامله گران با تعیین اینکه معامله چقدر موفق بوده است تصمیم میگیرند از معامله خارج شوند. این مقاله به 3 استراتژی خروج از معامله میپردازد که معامله گران باید هنگام خروج از معامله در نظر بگیرند.
استراتژیهای موثر خروج از معاملات:
استراتژی خروج از معامله فارکس شماره 1 :
stop/limit مرسوم (با استفاده از حمایت و مقاومت)
یکی از بهترین راهها برای کنترل احساسات، تعیین تارگت (Limits) و Stops همزمان با ورود به معامله است. این روش بسیار بهتر از این ورود بدون حد ضرر گذاشتن و از دست دادن سرمایه است.
مطابق با تحقیقات انجام شده روی بیش از 30 میلیون معامله لایو، نسبت ریسک به ریوارد حداقل 1:1 یکی از ویژگیهای رایج معامله گران موفق است.
قبل از ورود به بازار، معامله گران باید میزان ریسکی که میتوانند بپذیرند را تجزیه و تحلیل کنند و در آن سطح، یک حد ضرر تعریف کنند؛ و در عین حال، تارگت را حداقل به همین اندازه، قرار دهند. اگر معامله گران اشتباه کنند، معامله به طور خودکار در سطح قابل قبولی از ریسک بسته میشوند. اگر تحلیل معامله گران درست باشد و قیمت به تارگت مشخص شده برسد، معامله نیز به طور خودکار بسته میشود.
حمایت و مقاومت که به خوبی تعریف شده اند، USD/JPY
معامله گرانی که به دنبال پوزیشن لانگ هستند، همراه با سیگنالهای خرید واضح با استفاده از اندیکاتورها، به دنبال افزایش قیمت برای کاهش حمایت خواهند بود. از آنجایی که قیمت به طور موقت به پایینتر از سطح حمایت رسیده است، معامله گران به دنبال حد ضرر کمی پایینتر از سطح حمایتی هستند. تارگت را میتوان در سطح مقاومت قرار داد، زیرا قیمت چندین بار به این سطح نزدیک شده است. برای پوزیشنهای شورت، این حالت معکوس میشود و میتوان استاپها را در نزدیکی مقاومت و تارگت را در محدوده حمایت قرار داد.
استراتژی خروج از معامله فارکس شماره 2 :
trailing stop مووینگ چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ اوریج
مدت هاست که مشخص شده مووینگ اوریجها میتوانند ابزاری موثر برای مشخص کردن جهتی باشد که یک جفت ارز در آن حرکت میکند. ایده اصلی این است که معامله گران زمانی که قیمت بالاتر از مووینگ اوریج است به دنبال فرصت خرید باشند و زمانی که قیمت کمتر از مووینگ اوریج است به دنبال فرصت فروش باشند. با این حال، در نظر گرفتن مووینگ اوریج به عنوان یک trailing stop نیز میتواند مفید باشد.
ایده این است که اگر مووینگ اوریج قیمت را کراس کند (از قیمت عبور کند)، روند در حال تغییر است. Trend traderها میخواهند پس از وقوع این تغییر، پوزیشنهای خود را ببندند. به همین دلیل است که تعیین حد ضررتان بر اساس مووینگ اوریج میتواند موثر باشد.
نمودار بالا یک ورود به پوزیشن لانگ را بالاتر از شکست مقاومت نشان میدهد، که همچنین بالاتر از مووینگ اوریج ساده 100 روزه نیز هست. استاپ در فاصله 220 پوینت دورتر در مووینگ اوریج و تارگت نیز در فاصله 440 پوینتی قرار میگیرد تا نسبت ریسک به ریوارد 1:2 تضمین شود. با افزایش قیمت، مووینگ اوریج نیز افزایش مییابد و استاپ باید به هرجایی که مووینگ اوریج قرار دارد منتقل شود. این کار نوعی ایمنی در صورت چرخش شدید قیمت ایجاد میکند.
استراتژی خروج از معامله فارکس شماره 3 :
رویکرد مبتنی بر نوسانات با استفاده از ATR
تکنیک نهایی از “میانگین محدوده واقعی” ATR استفاده میکند. ATR برای اندازه گیری نوسانات بازار طراحی شده است و با در نظر گرفتن محدوده میانگین بین high و low چهارده کندل آخر، به معاله گران میگوید که بازار چقدر نامنظم رفتار میکند و میتوان از آن برای تعیین استاپ و تارگت در هر معامله ای استفاده کرد.
هر چه ATR روی یک جفت ارز معین بیشتر باشد، استاپ باید بزرگتر باشد. این منطقی است، زیرا استاپ کوچک روی یک جفت ارز، خیلی زود استاپ اوت میشود. همچنین تعیین استاپهایی که برای جفت ارز کم نوسان، خیلی بزرگ است، اساسا ریسک بیشتری نسبت به آنچه لازم است به همراه دارد.
اندیکاتور ATR جهانی است زیرا میتواند با هر تایم فریمی سازگار شود. شما میتوانید به سادگی استاپ خود را کمی بالاتر از ATR 100% تنظیم کنید و تارگت خود را به همان اندازه از نقطه ورودی تعیین کنید.
اندیکاتور ATR برای نفت خام برنت به رنگ آبی در پایین نمودار نشان داده شده است و بالاترین میانگین نوسان تجربه شده را با 135.8 پیپ نشان میدهد. بنابراین هنگامی که یک معامله گر یک معامله شورت انجام میدهد، حد ضرر و حد سود چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ مجاز، 135.8 پیپ از نقطه ورودی فاصله خواهد داشت، در صورتی که نسبت ریسک به ریوارد 1:1 باشد. قرار دادن حد ضرر در اطراف ATR اساسا به عنوان یک volatility stop عمل میکند.
نمودار نشان میدهد که در این مورد نسبت ریسک به ریوارد 1:1 معامله را زودتر از موعد، بسته است. این امر به اهمیت نسبت ریسک به ریوارد تاکید میکند، زیرا معامله گران باید پیپهای بیشتری را با حداقل ریسک، به عنوان تارگت قرار دهند که منجر به نسبت ریسک به ریوارد بهتری میشود.
استراتژی خروج از معامله فارکس: خلاصه
به یاد داشته باشید که معامله در فارکس چیزی فراتر از تعیین نقاط ورود مناسب است، زیرا موفقیت یک معامله در نهایت به نقطه خروج معامله گران از پوزیشنهایشان بستگی دارد.
معامله گران تازه کار میتوانند با داشتن یک برنامه معاملاتی که یک استراتژی خروج دقیق برای بستن معاملات را اجرا میکند، در معاملات خود اجرا کنند.
استراتژیهای خروج از معامله، تنها بخشی از یک استراتژی کامل فارکس هستند. درباره بهترین استراتژیهای معاملاتی فارکس بیشتر بیاموزید.
الگوی کندلی چکش (Hammer) چیست ؟ چگونه به کمک آن تغییر روند را تشخیص دهیم؟
6 استراتژی معاملاتی سودآوری مبتنی بر Pullback
آموزش ترید با الگوی کندلی اینگالف (Engulfing Candlesticks)
استراتژی معامله با الگوی شکست جعلی
چگونه با ترکیب پین بار و کندل پوششی معامله کنیم؟
چک لیست معاملات قبل از ورود به هر معامله
تایم فریمهای مناسب برای انواع سبکهای معاملهگری
کتاب معامله گر منضبط – مارک داگلاس
آزمون خرید یا فروش ( شماره سه )
ستاپ معاملاتی پرایس اکشنی کوازیمودو (QM)
آزمون خرید یا فروش ( شماره 4 )
آزمون خرید یا فروش ( شماره یک )
ایران اف ایکس تریدر یک پایگاه جامع برای تریدر های ایرانی در زمینه بازارهای مالی ( فارکس ، کریپتو و . ) می باشد. ما سعی داریم با فراهم آوردن یک بستر حرفه ای، دریچه کوچکی باشیم برای کمک به معامله گران و کسانی که در بازاهای مالی فعالیت می کنند
فعالیت در بازارهای مالی ( فارکس ) از ریسک بالایی بر خوردار است و به هیچ شخصی پیشنهاد ورود به این بازار داده نمیشود . با توجه به ریسک بالای فعالیت در بازارهای مالی از تمامی جهات دقت داشته باشید که شخص شما مسئول سود یا ضرر حاصله خواهید بود نه این سایت و این مجموعه. توجه کنید : معرفی یا بنر هیچ بروکری در این سایت دال بر ضمانت آن بروکر نیست پس با مسئولیت خودتان بروکر مورد نظر را انتخاب کنید.
شاید بارها واژه ی استراتژی به گوش شما خورده است! اگر به تازگی وارد بازار معاملات مالی شده اید و هنوز با مفهوم این واژه آشنایی ندارید، خواندن این مقاله برای شما مفید خواهد بود.
بسیار هستند افرادی که علیرغم داشتن آموزشهای کافی، شناخت ابزارهای مختلف و آشنایی خوب با مفاهیم اساسی معامله گری و . ، نمی توانند سود مد نظر خود را از بازار بگیرند. این افراد اگر بخواهند برآوردی از عملکرد خود در بازه ی زمانی بلندمدت داشته باشند، بیشتر ضرر کرده اند تا سود. این مسئله چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ در نتیجه ی نداشتن استراتژی صحیح است.
استراتژی (strategy) به معنای نقشه ی مقابله است. وقتی وارد بازار می شویم در حقیقت وارد یک نبرد شده ایم که سلاح ما فقط داده هایی است که از بازار بدست می آوریم. در صورتی که در یک نبرد استراتژی مناسبی نداشته باشیم و از دیتای بازار درست استفاده نکنیم، قطعا شکست خواهیم خورد. پس قبل از ورود به معامله باید بدانیم کجا و بر چه اساسی باید وارد شویم، و برای خروج در صورت کسب سود یا در صورت ضرر باید کجا و بر چه اساسی خارج شویم تا ضرر بیشتری از لحاظ مالی و زمانی متحمل نشویم. البته این تصمیمات باید قبل از انجام یک معامله صورت گیرد چرا که بعد از ورود به بازار دیگر کنترل سرمایه ی شما نه در دست شما که در دست بازار است.
یک استراتژی خوب چه ویژگیهایی دارد؟
در نوشتن یک استراتژی کارآمد، باید تمام قوانین را در نظر بگیریم و از اقدامات شتابزده پرهیز کنیم. استراتژی در حقیقت نقشه ی راه برای یک معامله گر است و باید برای هر معامله گری، چه حرفه ای چه تازه کار کاملا ساده و قابل فهم باشد؛ زیرا هر چقدر ساده تر به بازار نگاه کنیم سود بیشتری کسب خواهیم کرد. استفاده ی زیاد از اندیکاتورها، اوسیلاتورها، فیلترها و ابزارهای مختلف روی نمودار فقط باعث گیجی و سردرگمی بیشتر ما خواهد شد و در نهایت چیزی جز ضرر عاید ما نخواهد کرد. هر چقدر یک استراتژی ساده تر و قابل فهم تر باشد همان قدر بیشتر و بهتر به ما سود می دهد. بهترین حالت این است که چند روش کاربردی را بلد باشیم و در نهایت روشی را که به نظر خودمان برای ما سودمند تر است بکار بگیریم.
نباید استراتژی را با تحلیل تکنیکال یکی بدانیم. با تحلیل تکنیکال می توانیم نقطه ی ورود و خروج و حد سود و حد ضرر خود را مشخص کنیم ولی در استراتژی باید علاوه بر داشتن مهارت در تحلیل تکنیکال در روانشناسی بازار و مدیریت ریسک هم مهارت کافی داشته باشیم.
مدیریت ریسک و سرمایه چه اهمیتی در معاملات دارد؟
چهار رکن اصلی بازارهای مالی عبارتند از تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، روانشناسی بازار و مدیریت ریسک و سرمایه که مدیریت سرمایه از اهمیت بالاتری نسبت به بقیه برخوردار است؛ زیرا باعث تقویت استراتژی شده، استراتژی و تحلیل تکنیکال ضعیف را پوشش می دهد و پس از یک بازه ی زمانی معامله گر را به سوددهی می رساند.
استراتژی ها به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ی اول استراتژی هایی چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ هستند که winning ratio یشان بالاست و دسته ی دوم استراتژی هایی که risk to reward بالایی دارند.
winning ratio یعنی درصد برد معاملات. برای بدست آوردن این عدد تعداد معاملات برنده را تقسیم بر کل معاملات کرده، نتیجه را در صد ضرب می کنند. risk to reward که به اختصار به آن R/R می گویند نسبت سود یک معامله به میزان ریسکی ست که آن معامله برای شما داشته است.
رابطه ی بین این دو آیتم در نمودار زیر آمده است:
این دو استراتژی را نمی توان هیچگاه به موازات یکدیگر بکار برد چرا که از لحاظ مفهومی این دو در جهات مخالف حرکت می کنند.
برای اینکه به زبان ساده تری به شرح این مفهوم بپردازیم لازم است ابتدا کمی راجع به سبد سرمایه صحبت کنیم. همانطور که در بازار سنتی نیز سرمایه گذاری های امن و کم ریسک مانند املاک و طلا و اوراق قرضه داریم (که البته با اینکه احتمال ضرر در آنها بسیار کم است ولی هیچگاه صفر نیست)، در بازار کریپتو کارنسی نیز سه نوع سبد داریم: سبد کم ریسک (مثل بیت کوین و اتریوم)، سبد با ریسک متوسط و سبد پرریسک (رمزارزهای جدید). هرچقدر بیشتر ریسک کنیم و از منطقه ی امن خود دورتر شویم، به همان نسبت سود بیشتری خواهیم داشت و به همان نسبت احتمال ضرر نیز بالاتر می رود. در نتیجه نباید کل سرمایه مان را داخل سبد پرریسک قرار دهیم، چرا که ممکن است با یک معامله ی اشتباه تمام دارایی خود را از دست بدهیم. از طرفی اگر همه ی سرمایه مان را در سبد کم ریسک قرار دهیم احتمال اینکه سود خوبی از بازار بدست بیاوریم بسیار پایین می آید. پس باید بین سبد پرریسک و کم ریسکمان تعادلی ایجاد کنیم و نسبت معقولی را بین میزان ریسک و میزان سودمان رعایت کنیم.
هرچقدر سرمایه ی اولیه ی ما بیشتر باشد باید سبد کم ریسکتری را انتخاب کنیم و باید فقط یک قسمت از سرمایه مان را وارد سبد پرریسک کنیم. در سرمایه گذاری روی سبدهای پرریسک باید میزان سرمایه گذاری به قدری باشد که در صورت ضرر کردن، آن میزان ضرر ضربه ی زیادی به سرمایه ی کلی ما نزند و باز هم بتوانیم در بازار باقی بمانیم. این مسئله را هم در نظر داشته باشیم که هرچند در صورت برد در معامله ی پر ریسک سود خیلی بالایی عاید ما خواهد شد ولی هیجان زیاد و یا کمالگرایی افراطی فقط برای ما ضرر بیشتری در پی خواهد داشت و باعث خواهد شد سرمایه ی خود را در بازار از دست بدهیم. مدیریت سرمایه رمز ماندگاری یک معامله گر در بازارهای مالی است و جلوی اقدامات هیجانی و شکست معامله گر را در بازار می گیرد.
روانشناسی بازار یعنی چه؟
یک معامله گر باید بتواند احساسات خود را در بازار مدیریت کند. تعداد افرادی که به خاطر ترس از باخت و از دست دادن سرمایه وارد بازارهای مالی نمی شوند بسیار زیاد است. یعنی ترس مانع از حرکت و ورود آنها به این بازار می شود. البته ترس تا جایی که منطقی باشد هیچ ایرادی ندارد و حتی ضامن سلامتی و نشانه ی داشتن عقل و منطق سالم است؛ ولی معامله گری را تصور کنید که به خاطر ترس از ضرر وارد بسیاری از معاملات که می توانست او را به سود سرشاری برساند نمی شود.
در نقطه ی مقابل معامله گری را تصور کنید که بدون بررسی های لازم و بی مهابا روی نمادهای مختلف سرمایه گذاری می کند. همانطور که حدس می زنید نتیجه ی اینگونه معاملات چیزی جز ضررهای پی در پی و در نتیجه از دست دادن کل سرمایه و حذف از بازار نیست.
یک استراتژی خوب به ما کمک می کند که احساسات خود را مدیریت کنیم و بین ترس افراطی و بی پروایی مفرط تعادلی ایجاد کنیم تا با حجم سرمایه ی مناسب و در زمان مناسب وارد پوزیشن شویم، از بازگشت قیمت نترسیم و در تا رسیدن به حد سود مناسب در معامله بمانیم یا در صورت ضرر بدون داشتن امید واهی به بالا رفتن قیمت، در حد ضرر معقول از معامله خارج شویم.
تست یک استراتژی
بعد از ساخت استراتژی، مدیریت ریسک و سرمایه و روانشناسی بازار نوبت به گرفتن بک تست است. بک تست (back test) فرآیندی است که در آن معامله گر نحوه ی عملکرد یک استراتژی را در گذشته بررسی می کند. بک تست گرفتن با این فرض انجام می شود که یک استراتژی موفق در گذشته، در آینده هم می تواند سودآور باشد. بدین منظور معامله گر از تمامی قوانین استراتژی پیروی می کند تا از این طریق یک دید عینی نسبت به عملکرد استراتژی پیدا کند و آن استراتژی به دقیق ترین شکل ممکن تست شود. بک تست گرفتن یکی از مراحل مهم در بهینه سازی عملکرد در بازارهای مالی است. در نتیجه ی بک تست استراتژی به دقت توسط معامله گر ارزیابی شده، ذهنش به استراتژی و میزان سود و ضرر آن قبل از ورود به بازار واقعی عادت می کند.
برای این کار روی یک بازه ی زمانی خاص (شش ماهه، یک ساله، سه ساله و . ) با آن استراتژی رفتار نمادها و سهم های مورد نظرمان را روی نمودار بررسی می کنیم تا ببینیم این استراتژی در این بازه ی زمانی چقدر به ما سود و چقدر ضرر داده است. اگر یک استراتژی در یک بازه ی زمانی نسبتا طولانی سودآور باشد، می توانیم امیدوار باشیم که در آینده نیز همینطور خواهد بود. بک تست گرفتن به مهارت و دقت بالایی نیاز دارد و باید بازه ی زمانی مناسب و قابل تطبیق تری با شرایط فعلی بازار برای بک تست انتخاب شود.
دو نوع بک تست داریم: بک تست دستی و بک تست اتوماتیک.
در بک تست دستی نمودارها و داده های گذشته و میزان سود و زیان و سایر فاکتورهای مد نظرمان را به طور دستی تحلیل و گزارش می کنیم. در بک تست اتوماتیک تمام این فرآیندها به طور اتوماتیک توسط نرم افزارها و کد نویسی انجام می شود.
شکل زیر بک تست اتوماتیک با زبان pine script را نشان می دهد که قسمت آبی رنگ نشان دهنده ی میزان سود دهی استراتژی است.
برای تهیه ی گزارش از عملکرد یک استراتژی توسط بک تست، می توان از شیتهای اکسل و گوگل استفاده کرد. این گزارشات شامل اطلاعات مهمی از جمله پلتفرم معاملاتی، طبقه ی دارایی، دوره ی زمانی معامله، تعداد معاملات سود ده و زیان ده، نسبت شارپ، سود خالص و . می باشند.
برای اطمینان از کارایی یک استراتژی باید به میزان زیادی بک تست انجام داد. بعد از انجام بک تست های متعدد و تهیه ی گزارشات دقیق نوبت به تفسیر نتایج و ارزیابی استراتژی به دور از تعصبات می رسد.
وقتی یک استراتژی از مرحله ی بک تست نیز سربلند بیرون آمد باز هم نباید به یکباره تمام دارایی خود را با این استراتژی وارد بازار کنیم؛ زیرا ممکن است یک استراتژی در شرایط خاصی از بازار در گذشته، سود خوبی به داده باشد ولی در شرایط حال حاضر ضرر بدهد. بهتر است یک درصد پایینی از سرمایه مان را وارد بازار واقعی کنیم و این بار استراتژی مد نظرمان را در بازار واقعی ارزیابی کنیم؛ در هر مرحله سود و ضرر تمام پوزیشنهای خود را به دقت یادداشت کرده، وین ریت، میزان دقیق سود و افت سرمایه و . را محاسبه کنیم. همچنین باید هزینه های معاملات، واریز و برداشت و سایر هزینه های احتمالی را نیز در نظر بگیریم. سپس سعی کنیم نقاط ضعف استراتژی خود را برطرف کنیم و استراتژی خود را قبل از وارد شدن به معاملات بزرگ ارتقا ببخشیم.
همواره این نکته را در نظر داشته باشیم که بک تست گرفتن مانند هر تحلیل دیگر نموداری، با احتمالات سر و کار دارد و هیچ تضمینی وجود ندارد که نتایجی را که در بک تست بدست آورده ایم، در بازار واقعی نیز تجربه کنیم. بک تست گرفتن فقط یافتن تاییدی بر کارایی و اعتبار یک استراتژی در گذشته است و هیچ تضمینی از بازار آینده به ما نمی دهد و به همین دلیل است که همیشه باید مدیریت ریسک و سرمایه داشته باشیم.
در پایان این مقاله لازم است چند نکته ی مهم را مطرح کنیم:
هر استراتژی یک سیکل سوددهی و یک سیکل ضرردهی دارد و تمام استراتژی ها هم می توانند به ما سود دهند و هم حتما ضرر خواهند داشت چون کسی نمی تواند همیشه نقاط چرخش بازار را درست حدس بزند. وقتی یک استراتژی برای خود تعیین می کنیم باید به آن وفادار بمانیم و طبق آن وارد معاملات شویم. اگر یک استراتژی وین ریت خوبی داشته باشد قطعا در درازمدت به ما سود خوبی خواهد داد و برآیند یک دوره ی مالی مشخص می کند که روی سود هستیم یا ضرر. پس نباید دائما استراتژی های مختلف را با هم مقایسه کنیم و همواره در حال عوض کردن استراتژی مان و از این شاخه به آن شاخه پریدن باشیم. چیزی که برای ما باید مهم باشد برآیند آن استراتژی در یک دوره ی زمانی خاص است.
پس هیچگاه گمالگرا نباشیم چرا که کمالگرایی در معاملات مالی در نهایت باعث شکست ما خواهد شد و فراموش نکنیم که هیچ معامله گری تا بحال وجود نداشته که در معاملاتش فقط سود کرده باشد زیرا هیچ استراتژی ای وجود ندارد که فقط سود ده باشد و هیچگاه باعث ضرر نشود.
چگونه دراوداون یا افت سرمایه در فارکس را کنترل کنیم؟
قاعدتا هر نوع معامله گری در بازار های مالی تجربه ضرر کردن را داشته اما نحوه کنار آمدن با این تجربه، نشان میدهد که آیا یک معامله گر توانایی سودآوری مداوم را دارد یا نه.
بهترین تریدرها و معامله گران فارکس را میتوان افرادی دانست که میدانند چه زمانی باید در معاملات کوتاه بیایند و به اصطلاح آن معامله را مدیریت کنند در حالی که برخی دیگر از معامله گران که شکست کامل را نیز تجربه میکنند، افرادی هستند که نمیدانند چه موقع باید از معامله خارج شوند یا حجم خود را کم کنند.
در این مقاله قصد داریم تا به مفهوم دراوداون یا همان افت سرمایه بپردازیم و راه هایی برای کنترل آن عنوان کنیم.
دراوداون چیست؟
افت سرمایه یا ( Drawdown ) که آن را با نماد DD نمایش می دهند، عبارت است از بیشترین میزان افت سرمایه معاملاتی یک معامله گر، که از اختلاف بالاترین مقدار سرمایه تا پایین ترین مقدار آن در حساب معاملاتی محاسبه میشود.
به عنوان مثال اگر یک حساب معاملاتی دارای 10000 دلار باشد و سرمایه قبل از بازگشت به بالای 10000 دلار به 9000 دلار کاهش یابد، آنگاه حساب معاملاتی شاهد کاهش 10 درصدی شده است.
چگونه افت سرمایه را کنترل کنیم؟
زمانی می توان میزان افت سرمایه را کاهش داد که از جفت ارز های مختلف برای معامله استفاده کرده باشیم و به طور همزمان وارد معاملاتی نشویم که با یک دیگر همگرایی دارند.
از دیگر مواردی که می تواند در افت سرمایه به یک معامله گر کمک کند می توان به موارد زیر اشاره کرد.
رعایت نسبت سود به ضرر
اولین مورد مهمی که قبل معامله باید به آن توجه کرد نسبت سود به ضرر یا همان ( Risk/Revard Ratio ) می باشد، که نحوه محاسبه این نسب به درصد می باشد و این معنی را دارد که یک معامله گر با توجه به درصدی از حساب که قرار است ریسک کند، چند برابر بیشتر باید سود به دست آورد، که به صورت معمول معامله گران حداقل از نسبت 1 به 2 استفاده می کنند به این معنا که دو برابر ریسکی که انجام داده اند قرار است سود به دست آورند.
کنترل درصد ریسک در معامله
معمولا معامله گران مبتدی با این سوال مواجه می شوند که برای انجام هر معامله باید چند درصد از سرمایه خود را ریسک کنند.
پاسخ این سوال را به این صورت می توان داد که معامله گران بهتر است در ابتدا تنها چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ 1 درصد در معاملات خود ریسک کنند و اگر به درصد سود ثابتی رسیدند بنابر میزان ریسک پذیری خود میتوانند تا 3 درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله ریسک کنند.
مشاهده بیشتر: دوره فارکس
توجه به درصد ضرر
همانطور که پیش تر گفته شد افت سرمایه یعنی بیشترین میزان حد ضرر در حساب معاملاتی که به صورت درصد می باشد و این موضوع را باید در نظر گرفت که اگر معامله گری در یک معامله درصدی را ضرر کند برای جبران آن باید درصد سود بیشتری به دست آورد.
به عنوان مثال اگر معامله گری 10000 دلار سرمایه داشته باشد و نصف آن یعنی 50 درصد ضرر کند، برای جبران ضرری که کرده باید 100 درصد سود کند به عبارتی باید برای جبران آن 50 درصد ضرری که داشته 100 درصد سود به دست آورد.
مدیریت صحیح معامله باز
در معاملات باز ممکن است معامله گران دچار احساسات مختلفی مانند ترس یا طمع شوند به این صورت که ممکن است در آن لحظه کار های مختلفی انجام دهند.
دست اول ممکن است در هنگامی که معامله وارد ضرر می شود به معامله ای که انجام داده اند اطمینان داشته باشند و در معامله خود باقی بمانند که معمولا این افراد حد ضرر درستی برای معامله خود انتخاب می کنند به طوری که اگر زمانی حد ضرر آن ها زده شود، مطمئن می شوند که قرار است روند بازار عوض شود و خلاف جهت تحلیلی آن ها پیش رود.
دسته دوم ممکن است دچار حس انتقام شوند و دیگر به جای این که با همان سطح ریسک قبلی به معامله خود ادامه دهند، سعی میکنند با افزایش ریسک، چیزی را که از دست دادهاند برگردانند و معمولا در معامله ای که قرار دارند و در ضرر است میزان حجم بیشتری وارد می کنند و درصد ریسک را با این کار خود افزایش می دهند و با انجام این کار ممکن است درصد زیادی از حساب خود از بین ببرند.
دسته بعدی ممکن است که اگر کندل های پر قدرت خلاف جهت تحلیلی خود دیدند از معامله با درصد کمی سود یا ضرر خارج شوند و حتی اگر ضرری انجام دادند در معامله بعدی با درصد کمی وارد می شوند تا ریسک معاملاتی خود را کمتر کنند.
مشاهده بیشتر: آموزش پیشرفته فارکس
تعیین کردن سقف افت سرمایه
یکی از راههایی که باعث میشود، دچار ضررهای کمتری شوید، تعیین یک سقف هفتگی یا ماهانه برای افت سرمایه میباشد، درست به همان صورت که میزان ریسک خود را در هر معامله تعیین میکنید در این حالت هم باید یک سقف افت سرمایه مشخص کنید تا اگر معامله به آن سطح افت سرمایه رسید دست از معامله کردن بردارید.
برای مثال اگر درهر معامله روی 1 درصد از موجودی حساب خود ریسک کنید، با استفاده از این رقم، میتوانید سقفی برای معامله نکردن درنظر بگیرید، به این صورت که اگر در یک ماه کاهش 5 درصدی سرمایه داشتید، تا شروع ماه بعدی دست به معامله جدید نزنید.
البته این مثال میتواند بسته به میزان ریسک پذیری، استراتژی، تجربه معامله گر و دیگر عوامل برای هر فرد متفاوت باشد.
یادداشت اشتباهات
معمولا معامله گران مبتدی به زیان های خود رجوع نمی کنند و آن ها را مورد بررسی قرار نمی دهند که این مورد می تواند موجب شود تا دوباره همان اشتباه را انجام دهند.چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟
هر نوع معامله گری دچار اشتباهات و ضرر هایی می باشد و باید برای خود یک ژورنال معاملاتی داشته باشد تا توسط آن بتواند اشتباهات خود را یادداشت کند تا دوباره آن اشتباهات را انجام ندهد.
یک معامله گر حرفه ای موظف است تا همیشه با بررسی معاملات ضرر ده گذشته، به جمع آوری داده ها و اشکالات و دلیل ضرر خود در آن عمل کند و آن ها را در ژورنال معاملاتی خود یادداشت کند.
به صورت کلی، یک معامله گر اگر در معامله خود دچار اشتباه شد در وحله اول باید آن اشتباه را بپذیرد و سعی نکند خود را به صورت کاذب قانع کند و در مرحله بعد آن معامله را در ژورنال خود ثبت کند و آن معامله را کنار بگذارد و به معاملات بعدی خود فکر کند.
پیشنهاد مطالعه: اخبار فارکس
جمع بندی نهایی
افت سرمایه یا ( Drawdown ) میزان سنجشی از عملکرد یک معامله گر در یک دوره زمانی را نشان می دهد، اما ممکن است گاهی این افت سرمایه به مشکل بزرگی تبدیل شود که در این مقاله به بررسی روش های برای کنترل آن پرداختیم.
در نهایت باید در نظر داشت که ضرر و زیان بخشی از فر آیند معاملاتی یک معامله گر می باشد و در حقیقت یک هزینه مالی ضروری است تا یک معامله گر برای یافتن ایده های سودآور متحمل شود.
شما دوستان عزیز می توانید برای داشتن مدیریت بهتر معاملات خود دیگر مقالاتی که در وب سایت مجموعه آموزش بورس قرار دارد را مطالعه نمایید.
سوالات متداول
افت سرمایه چیست؟
افت سرمایه یا ( Drawdown ) عبارت است از بیشترین میزان افت سرمایه معاملاتی یک معامله گر، که از اختلاف بالاترین مقدار سرمایه تا پایینترین مقدار آن در حساب معاملاتی محاسبه میشود.
راه های کنترل افت سرمایه چیست؟
در ابتدا باید قبول کرد که هیچ معامله گری وجود ندارد که در کارنامه معاملاتی خود دچار ضرر نشده باشد اما به هر حال راه کار هایی نظیر: رعایت نسبت سود به ضرر، کنترل درصد ریسک در معامله، توجه به درصد ضرر، مدیریت صحیح معامله باز، تعیین سقف افت سرمایه و یادداشت کردن اشتباهات اشاره کرد.
روانشناسی معامله گری
روانشناسی معامله گری یک موضوع مهم اما نسبتاً ساده است که اغلب معاملهگران از آن غفلت میکنند، اما اگر میخواهید یک معاملهگر سودآور شوید، تسلط بر ذهن معاملهگر بسیار مهم است. در این مقاله از مجموعه G2O قصد داریم هر آنچه که لازم است درباره روانشناسی معامله گری بدانید برایتان شرح دهیم پس تا انتهای مقاله با ما همراه باشید.
جالب است بدانید که موضوع این مقاله تقریباً همیشه کمترین محبوبیت را در بین معامله گران و سرمایه گذاران داشته است. آنها طیف کاملی از علایق دارند مانند؛ نحوه ایجاد یک سیستم معاملاتی، فیبوناچی، اسکلپینگ، الگوهای هارمونیک و غیره، اما کار بر روی ذهن خود یکی از آن علایق نیست!
برای آگاهی از آخرین دوره های آکادمی g2o و ثبت نام، با شماره ۰۲۱۲۸۴۲۲۶۸۸ تماس بگیرید.
برای دریافت آموزشهای رایگان تیم g2o و همچنین دریافت مشاوره رایگان، شماره تماس خود را در فرم زیر وارد نمایید تا مشاوران ما در اسرع وقت با شما تماس حاصل نمایند.
به چند دلیل معامله گران روانشناسی را نادیده می گیرند.اول از همه، مردم حتی نمی دانند که ممکن است با روان خود مشکلی داشته باشند. در معامله گری قرار است فعالیت های ریاضی / قمار / شرط بندی / مالی را به کار ببریم که در آن دانش، تجربه و “احساس” برنده می شود.اگر اینطور فکر نمی کنید، افرادی را پیدا کنید که در حال معامله بیت کوین یا خرید در روند نزولی در NYSE یا خرید قراردادهای طلا هستند و از آنها بپرسید که چقدر در مورد روانشناسی معامله گری می دانند. بسیار احتمال دارد که پاسخ های خنده دار زیادی خواهید شنید، اکثریت قریب به اتفاق آنها دور از واقعیت در نظر گرفته می شوند.
اساساً، هر معاملهگر مبتدی میخواهد استراتژی، کندل ها، شاخصها و غیره را بیاموزد، و زمانی که آن چیزها را یاد گرفت، فکر میکند که آماده است تا با پول واقعی معامله کند. اغلب، آنها حتی نمی خواهند اصول اولیه را بیاموزند و با این احساس که “دلار در حال سقوط است” یا “طلا باید بالا برود” شروع به معامله می کنند. این احساسات برای آنها کافی است تا پس انداز خود را به بازار عرضه کنند.
برای این موضوع دو دلیل عمده وجود دارد، اولین مورد این است که مردم واقعاً آگاه نیستند که روانشناسی یک عامل کلیدی در معامله گری است. دوم این است که آنها مطمئن هستند آنچه را که برای سودآوری لازم است می دانند.
جالب است که این را می توان در زندگی افراد ثروتمند و به طور کلی موفق مشاهده کرد . یک پزشک، کارآفرین یا وکیل، وارد دنیای معامله گری میشود و فکر میکند که این کار نسبتاً آسانی است، زیرا در زندگی حرفهای خود کاری انجام دادهاند. آنها تصور می کنند که انگار این کار دیگری است که می توان بدون هیچ آمادگی خاصی انجام داد.«من این شرکت میلیون دلاری را از ابتدا ساختم، مطمئناً میتوانم چند ارز را چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ معامله کنم» یا «میتواند راحت باشد، من با چشمان بسته عملهای قلب باز انجام میدهم، مطمئن هستم که میتوانم معاملات آتی سودآور داشته باشم». با این حال می توانند؟ واقعا میتوانید؟
چرا روانشناسی کلید معامله سودآور است؟
تا کنون، ما روانشناسی معامله گری را بدون ارائه هیچ مدرک واقعی برای شما توضیح داده ایم. ما با بیان این واقعیت شروع می کنیم که ۷۰ الی %۸۰ مردم هنگام معامله پول خود را از دست می دهند. ۲۰-۳۰ درصد سود می کنند.این داده ها متفاوت است اما به طور کلی با گزارش های کارگزاران مطابقت دارد. آنچه مهم است این است که این نسبت در طول سال ها، دهه ها و چه کسی می داند، احتمالاً حتی قرن ها تغییر نمی کند.
جسی لیورمور، نویسنده یکی از کتاب های معروف معامله گری است که در اواخر قرن ۱۹ و ۲۰ معامله میکرد. در آن زمان، دسترسی به دانش محدود بود، هیچ کتاب الکترونیکی، وبینار و کانال یوتیوب وجود نداشت. مردم نمی توانستند «چگونگی معامله فارکس» را در گوگل تایپ کنند و ۱۵۲۵۳۷۲۷۵۲ نتیجه را در یک ثانیه دریافت کنند. انها هیچ پلتفرم معاملاتی، نمودارهایی با اندیکاتورهای پیچیده و نمودارهای پر زرق و برق نداشتند. شما در حال حاضر آنها را دارید ولی چه اهمیتی بر تعداد معاملهگران سودآور دارد؟ شما این را باور نمی کنید اما درصد معامله گران سودده و زیانده کم و بیش همچنان ثابت است
صبر کن چی؟ اشتراک در ۱۰ کانال یوتیوب، شرکت در ۱۰ دوره پولی و خرید دو صفحه نمایش اضافی برای نظارت بر ۱۲ نمودار به طور همزمان نتایج شما را بهبود نمی بخشد و تعداد معامله گران سودآور را افزایش نمی دهد؟ چرا این اتفاق می افتد؟
اینکه شما می توانید تمام دانش جهان را داشته باشید و همچنان در معامله گری مشغول شوید شما را به معامله سود اور تبدیل نمیکند چراکه دانش مهمترین عامل در معامله گری نیست. مهمترین عامل، تا حد زیادی، روانشناسی و ذهن شما است.
میتوانید هفتهها را صرف یادگیری تکنیکهای پیچیده معاملاتی کنید، یا ماهها بر برخی مفاهیم پیچیده تسلط پیدا کنید، و باز هم نتوانید از طریق معامله گری درآمد کسب کنید. شما می توانید درک کاملی از هر حرکتی داشته باشید، اما اگر بر ذهن خود کنترل نداشته باشید ، نمی توانید در دراز مدت سودی کسب کنید.
چرا روانشناسی معامله گری را پیچیده می کند؟
این یک موضوع بسیار گسترده است، تصور کنید یک سیگنال معاملاتی عالی دارید که با استفاده از تکنیک های پیشرفته آن را به دست آورده اید. شما آن سیگنال را باز می کنید و فوراً سود می کنید. سپس، قیمت معکوس می شود و زیان خیلی زیادی را در سهام خود مشاهده می کنید. چه کار میکنید؟
احتمالا یک استاپ لاس قرار می دهید و معامله شما به سادگی با یک ضرر کوچک بسته می شود. یا کلا معامله را می بندید. شما واکنش نشان می دهید زیرا از ضرر می ترسید و امیدوارید که بازار به نفع شما تغییر کند.ممکن است از اشتباه کردن بترسید یا نسبت به مهارت های خود بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشید یا گرفتار یکی از بسیاری از تله های روانی دیگر شوید. مسئله این است که همه این واکنش ها نتیجه یک ذهن ضعیف است. این ذهنی نیست که معامله گران موفق دارند.
به زبان ساده، حتی اگر بهترین سیستم معاملاتی را داشته باشید، همچنان به نظم، انگیزه و پشتکار مناسب برای استفاده صحیح از آن نیاز دارید. برای استفاده صحیح از ابزارهای مدیریت ریسک و پول خود به یک روان خونسرد نیاز دارید. شما باید بتوانید امیدها، آرزوها، ترسها و احساسات را کاملاً رها کنید.می دانید چه کسی می تواند این کار را انجام دهد؟ معامله گران شگفت انگیز و ربات های برنامه ریزی شده مناسب.
شما کمبود دانش ندارید
اکثر شما احتمالاً تمام دانش لازم برای کسب درآمد در بازار را دارید. شما در دره ها می خرید و در قله ها می فروشید. البته معامله به این راحتی نیست، اما هنوز هم بسیار ساده است. انسان ها تمایل دارند بیش از حد آن را پیچیده کنند. چیزی که کار را سخت می کند خود انسان ها هستند. آنها به دلیل ذهن ضعیف خود آن را پیچیده می کنند.
آیا سود معامله و ترید ضامن ثروتمند شدن ماست؟
آیا سود معامله و ترید ضامن ثروتمند شدن ماست؟ این سوال شاید ساده و یا عجیب به نظر برسد. به هر حال همه ما برای سود معامله و ترید وارد بازارهای سرمایه ای می شویم و هدفی جز این نداریم. به عبارت ساده تر ما با سود معامله از ترید می خواهیم ثروتمند شویم. از این رو وارد بازارهای سرمایه ای مانند بازار بورس تهران یا ارزهای دیجیتال می شویم.
بنابراین می توان گفت که عملا سود معامله و ترید می تواند یک راه برای ثروتمند شدن ما محسوب می شود. اما روی دیگر سوال این است که آیا هر نوع سود ترید کردن می تواند ما را به این هدف برساند؟ در واقع چه نوعی سودی می تواند ضامن ثروتمند شدن ما باشد؟ در ادامه با ما همراه باشید. پاسخ به این سوال می تواند استراتژی ما را مشخص کند.
هم چیز سودآور است!
احتمالا تا کنون با مفهوم استراتژی آشنا شده باشید. شما برای کسب سود معامله در ارز دیجیتال یا هر بازار دیگر باید استراتژی مناسب خودتان را داشته باشید. یعنی بدانید که می خواهید از کجا حرکت کنید و به کجا برسید. این استراتژی است که به شما نشان می دهد چگونه در هر بازار سرمایه ای و در هر موقعیتی قدم بردارید.(در ادامه مقاله ارزهای دیجیتال چگونه کار میکنند؟ را مطالعه نمایید.)
اما سوال اصلی که وجود دارد این است که این استراتژی چگونه انتخاب می شود؟ یعنی شاخص اصلی برای طراحی و انتخاب یک استراتژی چیست؟ مهمترین این شاخص ها هدف است. در واقع ما بر اساس هدف می توانیم استراتژی خودمان را طراحی کنیم و به واسطه آن پیش برویم.
حال شما به این سوال پاسخ دهید. هدف ما از حضور در بازارهای سرمایه ای چیست؟ آیا هر کدام از ما هدفی به جز سود معامله و ترید داریم؟ مسلما خیر. اما نکته مهم این است، اگر هدف همه معامله گران کسب سود معامله و ترید است، چرا استراتژی های متنوعی وجود دارد؟
یکی از علت های اصلی این گستردگی، تعریفی است که از سود معامله و ترید داریم. در واقع هر کدام از معامله گران سود کردن را به شکلی تعریف می کنند.
به طور مثال برای برخی از معامله گران کسب سود ۲۰ درصد طی یک سال، سودآوری محسوب می شود و برای برخی دیگر همین مسئله شبیه به یک شکست خواهد بود. (اگر میخواهید در مورد شکست در ارزهای دیجیتال بیشتر بدانید حتما این مقاله را مطالعه نمایید)
اگر بخواهیم کمی دقیق تر به موضوع نگاه کنیم، بازارهای سرمایه ای همیشه در طول زمان سودآور بوده اند. به طور مثال اگر شما یک سنجاق قفلی را ده سال پیش خریداری کرده بودید، احتمالا امروز به چند درصد سود خالص می رسیدید! اما مسئله اصلی این است که آیا این سود طی این چند سال منطقی است یا خیر؟
بنابراین یکی از مهمترین نکاتی که می تواند نشان دهد آیا با ترید میتوان پولدار شد، مسئله زمان است.
همین مسئله است که باعث شده است سود معامله در ارز دیجیتال بسیار جذاب و دوست داشتنی باشد. چرا که این بازار توانسته در مدت زمان کوتاه درصد سود خوبی به سرمایه گذاران خود بدهد. بنابراین اگر بخواهیم ساده تر بیان کنیم سود معامله و تریدی می تواند ضامن ثروتمند شدن شما باشد که در بازه زمانی مشخص رخ بدهد. هر بازار سرمایه ای و هر سهمی روزی سود آوری بالایی می تواند داشته باشد. اما باید به این سوال پاسخ داد که آیا این سودآوری بالا در هر زمانی برای ما کارایی دارد؟ پاسخ این سوال می تواند مهمترین شاخص برای انتخاب یک استراتژی باشد.
سود مرکب در ترید
سود مرکب و مسئله سود معامله و ترید
یکی از انواع سودها در بازارهای سرمایه ای مسئله سود مرکب در ترید است. بگذارید با یک مثال سود مرکب را توضیح دهیم. فرض کنید شما در بورس تهران ۱۰۰ تومان سرمایه گذاری کرده اید. اگر شما طی مدت زمان مشخص ۵۰ درصد سود کنید، سرمایه شما به ۱۵۰ تومان می رسد. حال شما دارای ۱۵۰ تومان سرمایه هستید. حال اگر شما بعد از مدتی ۵۰ درصد سود کنید، سرمایه شما به ۲۲۵ تومان خواهد رسید. حال اگر شما برای بار چندم سود ۵۰ درصدی به دست بیاورید، این بار مبنای سود شما رقم ۲۲۵ تومان خواهد بود و به رقم ۳۳۷ تومان خواهد رسید.
اما در سرمایه گذاری و سپرده گذاری بانکی یا انواع دیگر سرمایه گذاری ها، سود تنها به اصل پول تعلق می گیرد. یعنی در هر کدام از این دوره های سود ۵۰ درصد تنها به اصل پول شما – یعنی ۱۰۰ تومان – تعلق می گرفت. به عبارت ساده تر بعد از این سه دوره سودآوری شما صاحب تنها ۱۵۰ تومان خواهید شد، در حالی که در سود مرکب شما بعد از این سه دوره بالغ بر ۲۳۰ تومان سودآوری خواهید داشت.
بنابراین کاملا مشخص است که در سود معامله و ترید باید به مسئله سود مرکب توجه داشته باشیم. از این روست که معمولا گفته می شود که همیشه در سبد معاملاتی خودتان سرمایه گذاری بلند مدت هم داشته باشید. چرا که سود مرکب در این سرمایه گذاری ها می تواند خودش را نشان دهد.
پس اگر بخواهیم به عنوان یک خلاصه و جمع بندی بیان کنیم، استفاده از سود مرکب می تواند نوعی تضمین برای ثروتمند شدن محسوب شود. تنها نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که این سود در طول زمان می تواند بزرگ و بزرگ تر شود، بنابراین لزوما سودآوری سریع نمی تواند ضامن ثروتمند شدن شما باشد، چرا که سرعت و سودآوری سریع عملا درصد استفاده از سود مرکب را کم می کند.
به گفته وارن بافت، سودآوری واقعی در طول زمان و بر اساس سود مرکب در ترید حاصل می شود. اما به این موضوع نیز توجه داشته باشید که زمانی که قرار است برای این سودآوری هزینه کنید باید به نسبت سودی که برای شما دارد، بهینه باشد. در این صورت شما می توانید برای آینده سودی داشته باشید که می تواند شما را در مسیر ثروتمند شدن قرار دهد.
سود ترید کردن
سوالات متداول
۱- آیا سود معامله و ترید ضامن ثروتمند شدن ماست؟
به طور کلی می توان گفت نحوه رسیدن به سود معامله و ترید است که می تواند نشان دهد که آیا این سود می تواند ضامن ثروتمند شدن ما باشد یا خیر. در حالت کلی معامله گر حرفه ای و سرمایه گذار با تجربه بر اساس فاکتورهای مهمی مانند زمان سعی می کند مفهوم سودآوری را بسنجد. در واقع سودآوری صرفا به معنی افزایش سرمایه نیست.
بلکه سودآوری واقعی شامل مفاهیمی مانند زمان نیز می شود. به بیان بهتر یک معامله گر حرفه ای در سرمایه گذاری ها از خود می پرسد که آیا رسیدن به چنین سودی در این زمان مشخص صرفه اقتصادی دارد یا خیر؟ پرسیدن این سوال و پاسخ به آن می تواند مسیر شما را در رسیدن به ثروتمند شدن هموارتر کند.
۲- چرا بازار سرمایه بهترین راه برای ثروتمند شدن است؟
در بازارهای سرمایه ای این پول و سرمایه شماست که کار می کند. به عبارت ساده تر بازارهای سرمایه ای موقعیتی است که شما می توانید بر اساس دانش و تجربه سرمایه خودتان را چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ وارد یک چرخه اقتصادی کنید و در نهایت سود حاصل از این چرخه را به دست بیاورید. این چرخه اقتصادی می تواند به اندازه ی بزرگ باشد که سودآوری خوبی برای سرمایه شما ایجاد کند. از این رو معمولا ثروتمندترین افراد دنیا توسط این بازارها رشد کرده اند. اما یادتان باشد، بازارهای سرمایه ای زمانی سودآوری خوبی خواهد داشت که شما بتوانید چرخه مناسب و درستی را انتخاب کنید.
دیدگاه شما