ابزار معاملات تریدرهای موفق


ما معتقدیم معامله‌گران موفق، اغلب دارای مجموعه‌ای از ویژگی‌های منحصر به فرد هستند که آن‌ها را از سایر تریدر‌ها متمایز می‌کند. اگر شما هم بتوانید در کنار دانش شخصی خود این رفتارها را درک و تقلید کنید، بدون شک شانس بیشتری در بازار‌های مالی خواهید داشت. شاید از خودتان بپرسید که چرا باید تقلید کرد؟ در جواب به این سوال به یک جمله‌ی معروف قدیمی اشاره می‌کنیم؛ “اگر مدتی رفتار‌های بزرگان را تقلید کنید، پس از مدتی به خودتان می‌آیید و می‌بینید که دیگر تقلید نمی‌کنید، بلکه شما هم به جمع بزرگان پیوسته‌اید.” البته برای تبدیل این ویژگی‌ها به بخش جدا نشدنی از شخصیت خود باید به صورت مداوم آن‌ها را تکرار کنید. در ادامه مهم‌ترین ویژگی‌های یک تریدر موفق را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم چرا که آگاهی به این نکات شانس شما را برای انجام معاملات موفق چندین برابر افزایش می‌دهد.

بهترین تریدرها

بدون شک یکی از معروفترین تریدرها، جورج سورس می باشد که داستان زندگی او بسیار فوق العاده می باشد.

او در یک خانواده ی یهودی در بوداپست، هانگری زاده شد. پدر او برای اجتناب از آزار و اذیت از طرف دیگران، نام خانوادگی خود را به سورس تغییر داد.

بعد از اینکه او از جنگ جهانی دوم جان سالم بدر برد، و نظام کمونیسم در هانگری غلبه کرد، او در سن ۱۷ سالگی به بریتانیا گریخت.

در آنجا، او در دانشگاه اقتصاد لندن ثبت نام کرد و مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته ی فلسفه کسب کرد.

سورس زمانی وارد دنیای فایننس شد که در بانک سینگر و فریدلندر لندن شروع به کار کرد و بعد از آن هم به بخش آربیتراژ رفت.

در اواسط ۱۹۶۰، سورس به نیویورک نقل مکان کرد و سهام شرکتهای اروپایی را معامله کرد.

در سال ۱۹۹۲ او ارز پوند را فروخت و از این طریق مبلغ ۱ میلیارد پوند سود کرد که از این روز بعنوان چهارشنبه سیاه یاد میکنند وهمه او را بعنوان مردی که بانک انگلیس را ورشکست کرد میشناسند.

ماه ها زمان برد تا سورس بتواند این موقعیت کوچک خود را بدست آورد.

ماه ها زمان برد تا سورس بتواند این پوزیشن معاملاتی در جهت فروش را انجام دهد.

این ترید باعث شد که این بانک مبلغ ۵ میلیارد پوند را از دست دهد و منجر به برکناری آن از ERM شد.

سورس این گفته که او بانک را ورشکست کرده را رد و انکار می کند و می گوید که در شهرت و آوازه ی او گزافه گویی شده است .

سورس فعالیت های بشردوستانه انجام میدهد و موسسه ی خیریه ای بنام جامعه ی آزاد را به ابزار معاملات تریدرهای موفق منظور کمک به موسسه های دموکراتیکی ایجاد کرده و مبلغ ۳۲ ملیارد دلار را به این موسسه ی خیریه اهداء کرده است.

بهترین تریدرها بهترین تریدرها بهترین تریدرها بهترین تریدرها

شکل1 - بهترین تریدرها

چه چیزهایی می توانیم از جورج سورس یاد بگیریم؟

سورس فردی است که تمام زندگی خود را بعنوان یک بازمانده سپری کرد و مهارت هایی که در کودکی یاد گرفت را در دی تریدهای خود بکار گرفت.

آیا ادامه دادن در تجارت امروزی از ماندن در یک نوع تجارت خاص، از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد؟

آیا در دی ترید، این موضوع اهمیت دارد که همینطور به معاملات خود ادامه دهیم و تمام انرژی را صرف یک معامله نکنیم؟

ما می توانیم اهمیت در نظر گرفتن آلات باارزش را یاد بگیریم. سورس همانند آندی کریگر، دریافت که پوند بریتانیا بسیار با ارزش می باشد.

شناسایی نقاطی که افزایش بیش از حد قیمت را نشان میدهند، بسیار مهم است. همانند اندی کریگر، سورس نیز متوجه این امر شد که پوند بیش از حد افزایش داشته است.

۲- جسی لیورمور

جسی لیورمور نام خود را در کرش بازار در سالهای ۱۹۰۷ و ۱۹۲۹ به شهرت رساند. او زندگی پرپیچ و خمی داشت و یکی از مشهورترین دی تریدرها میباشد.

داستان موفقیت او، یک داستان بسیار جالب و فوق العاده می باشد.

از این رو که او در سنین کم در ریاضیات ترقی و پیشرفت کرده بود و بعد به کار در بازار سهام مشغول شد و سپس استراتژی های خود را ایجاد کرد.

سرانجام بعد از کسب سرمایه ی کافی و یادگیری مباحث، وی توانست یک میلیون دلار در سال ۱۹۰۷ بدست آورد.

اما داستان های فوق العاده ی لیورمور تنها منحصر به تریدهای موفق او نمی باشند.

او به ما یاد میدهد که یک دی تریدر، چه کارهایی را باید انجام دهد و چه کارهایی را نباید انجام دهد. لیور مور سود و ضررهای زیادی را تجربه کرد.

لیور مور، بر اساس نصیحت یک فرد، پنبه را ترید کرد و ۹۰% از دارایی های خود را از دست داد. این امر باعث شد که وی از آن به بعد، ریسک را پخش کند.

در سال ۱۹۲۹، لیورمور پیش بینی کرده بود که کرش بازار منجر به رکود بزرگ خواهد شد. و در این کرش ۱میلیون دلار سود کرد که در زمان حاضر، معادل یک میلیارد دلار است.

شکل 2 - بهترین تریدرها

چه درسی می توانیم از جسی لیورمور یاد بگیریم؟

او یکی از دی تریدهایی است که از او بسیار نقل قول می شود و نوشته های او بسیار تاثیر گذار و موثر می باشند.

لیورمور شخصیت اصلی در کتاب خاطراتی از یک امپراتور سهام است و توصیه می شود که این کتاب را بخوانید.

او در زمان خود یک پیشرو بود و به روند و سیکل بازار اعتقاد داشت. در حقیقت، فهم و درک او از روند و سیکل بازار باعث شد که او در کرش بازار در سال ۱۹۲۹ پول زیادی بدست آورد.

لیورمور پیشروی زمان خود بود و قواعد زیادی را برای ترید ابداع کرد. حتی بعد از ۱۰۰ سال هنوز گفته ها و نوشته های او پایدار و ثابت باقی منده اند.

بر اساس تریدی که بر روی پنبه انجام داد، میتوان دو نکته مهم یاد گرفت: اول اینکه بر اساس نظر دیگران معامله نکنید. و دیگر اینکه حتما ریسک را پخش کنید.

یکی دیگر از درس هایی که می توان از لیور مور یاد گرفت، اهمیت داشتن ژورنال معاملاتی می باشد تا از اشتباهات و موفقیت های گذشته درس بگیریم.

۳-مارتین شوارتز

گاهی اوقات او را با نام مارتی شوارتز صدا می زنند. مارتین شوارتز یکی از ثروتمند ترین دی تریدها می باشد.

او به سرعت ورود و خروج او از موضع ها معروف می باشد که این امر برای بسیاری از مستثمران امروزی به منظور دستیابی به نیازهایشان مهم می باشد.

او بخاطر سبک معاملاتی اش شهرت دارد که ورود به معامله و خروج از آن خیلی سریع بوده و این چیزی است که دی تریدرهای حرفه ای باید بتوانند انجام دهند.

وقتی که شوارتز ترید را شروع کرد، در سال اول کارش حدود ۶۰۰۰۰۰ دلار بدست آورد و در سال دوم کارش این مبلغ را دو برابر کرد و به ۱.۲ میلیون دلار رسید.

او ادعا می کند که هر روز حدودا ۷۰۰۰۰ دلار بدست می آورد و در بعضی از روزها هم چند میلیون دلار بدست آورد.

برای آشنایی با تریدهایی او میتوانید این کتاب را بخوانید: پیت بال: درس هایی از یک دی تریدر قهرمان در وال استریت.

شکل3 - بهترین تریدرها

چه درسهایی می توان از مارتین شوارتز یاد گرفت؟

برای بسیاری از مردم، شوارتز یک الگو برای تریدرها می باشد و درسهای زیادی را می توان از او یاد گرفت.

یکی از درس هایی را که می توان از شوارتز یاد گرفت این است که دی تریدرها می توانند آنقدر غرق ابزار معاملات تریدرهای موفق در معاملات ریز شوند که تصویر کلی بازار را نادیده بگیرند.

او بر این باور است که کار کردن طولانی مدت به معنی این نیست که شما هوشمندانه تر کار می می کنید. بلکه کاملا عکس اینحالت است.

آن هایی که کمتر معامله می کنند، میتوانند دی تریدرهای موفق تری شوند(در مقایسه با کسانی که بیش از حد معامله میکنند).

شوارتز همچنین در این مورد صحبت میکند که تریدرها حتما باید استراحت داشته باشند. و پیروزی های خود را جشن بگیرند و خودشان جایزه بدهند.

از نظر شوارتز، استراحت کردن بسیار مهم است و بر این اعتقاد است که حجم بالای کار میتواند به سلامتی ما صدمه بزند.

پس با استراحت کردن و جشن گرفتن برای موفقیت های خود میتوانید از چیزهایی که بدست آورده اید لذت ببرید. یعنی نباید سریعا تمام سودهای خود را وارد ریسک کنید.

۴- استیون کوهن

استیون کوهن، مدیر صندوق پوشش ریسک می باشد و شهرت بسیاری دارد و ثروتی بالغ بر ۱۲.۸ میلیارد دلار را دارا می باشد.

از استیون کوهن در کتاب مارکت ویزارد نوشته ی جک شواگر سخن به عمل آمده است.

او از طریق بازی پوکر به ترید علاقمند شد. او در دوره ی دبیرستان پوکر را بازی می کرد و از همین طریق او درس های گرانبهایی را در رابطه با ریسک آموخت.

در اواخر دهه ی ۱۹۷۰، او شروع به کار در وال استریت کرد و در همان روز اول ۸۰۰۰ دلار سود کرد.

در اوایل دهه ی ۱۹۹۰، او شرکت خود را با نام SAC و با سرمایه ی ۱۰ میلیون دلار به راه انداخت.

کوهن همچنین به فعالیتهای بشر دوستانه اش نیز معروف و مشهور می باشد.

شکل4 - بهترین تریدرها

چه درسهایی می توانیم از استیون کوهن یاد بگیریم؟

کوهن بر این باور است که سهام، ۴۰ درصد بر اساس بازار افت میکند، ۳۰ درصد بر اساس دسته ای که در آن قرار دارد افت میکند و ۳۰ درصد هم بر اساس سهم افت میکند.

این سه امر مهم هستند چرا که حتی اگر سهام خوبی داشته باشید، اما بخش مربوط به آن سهام و بازار بد باشد، آنگاه نتیجه خوبی نخواهید گرفت.

پس هنگام معامله، اول بازار و بعد دسته مربوط به سهام مورد نظر و بعد خود سهام را بررسی کنید.

بهترین معاملات او ۶۳%موفقیت داشته اند. بر اساس گفته های او اکثرتریدرها ۵۰-۵۵ درصد از مواقع سود میکنند.

این درصد از موفقیت قابل قبول می باشد چرا که معاملات شما همیشه سودآور نخواهد بود.

برای اینکه در کل سودآور باشید، باید ضررها تا حد ممکن کوچک باشند و سودها تا حد ممکن بزرگ باشند.

در هر حال شما نمیتوانید بازار را کنترل کنید، اما میتوانید واکنش خود را کنترل کنید.

منظور از این گفته های کوهن این است که شما باید بتوانید خود را با تمام شرایط وفق دهید. یعنی سبک معاملاتی شما باید در جهت بازار باید و نه در جهت مخالف آن.

۵-مارک داگلاس

مارک داگلاس با کتاب معامله در منطقه به شهرت رسید.

این کتاب بسیار تاثیر گذار است و یکی از مهمترین کتابها در زمینه تریدینگ میباشد که نظیری برای خود ندارد. بسیاری آن را کتاب مقدس معامله گری می نامند و معتقدند که خواندن این کتاب برای تمامی دی تریدرها ضروری می باشد.

او در زمینه تدریس روانشناسی بازار نقش بسیار مهمی ایفا کرد. در حالی که به ندرت در این زمینه صحبت میشود.

قبل از اینکه در مورد روانشناسی بازار صحبتی شود، خوب یا بد بودن معاملات فقط بر اساس تحلیل بازار بررسی میشد.

اما داگلاس مردم را به این عقیده رساند که اگر فرد ذهنیت مناسبی نداشته باشد، آنگاه معاملات بدی خواهد داشت.

ممکن است ورود و خروج در یک معامله، در زمان بدی صورت گیرد و از این رو احساس شکست کنید و نتوانید با آن کنار بیایید.

داگلاس در طی زندگی خود با صندوق های پوشش ریسک، مدیران مالی و برخی از بزرگترین تریدرها همکاری داشته است.

داگلاس در سال ۱۹۸۲ شروع به تدریس کرد و تجربیات ارزشمندی در مورد چگونگی پرورش یک ذهنیت مناسب را در اختیار آنان قرار داد.

شکل5 - بهترین تریدرها

چه درس هایی می توانیم از داگلاس یاد بگیریم؟

می توانیم یاد بگیریم که تریدرها قبل از تریدر، باید شناخت خوبی از خود داشته باشند و این امری بسیار دشوار می باشد.

از آنجایی که یادگیری تحلیل تکنیکال بسیار دشوار می باشد، اما شدنی است. تغییر در تحلیل تکنیکال به ندرت صورت میگیرد، پس اگر آن را یادبگیرید مزیت بزرگی خواهید داشت.

از طرف دیگر، روانشناسی امری بسیار پیچیده می باشد و از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

چرا که روانشناسی مستقیما بر استراتژی و اهداف شما تاثیر می گذارد.

تمام این مشکلات ناشی از کودکی ما می باشند و تغییر دادن آن ها امری بسیار دشوار و سخت می باشد.

هدف کتاب معامله در منطقه این است که به مردم کمک کند تا معاملات خود را بدون توجه به مشکلات و محدودیت های روانی انجام دهند. یعنی به تریدرها یاد میدهد که ضرر محتمل است و باید آن را بعنوان نتیجه احتمالی یک معامله در نظر بگیریم و نه بعنوان شکست.

در این کتاب اشاره شده است که اگر شما سود کنید، خوشحال میشوید و اگر ضرر کنید، ناراحت میشوید. اینحالت بر روی استراتژی و اهداف شما تاثیر میگذارد. در صورتی که نباید به اینصورت باشد.

ترید چیست؟ تریدر کیست؟ آشنایی با تریدینگ ارز دیجیتال

ترید Trade و یا معامله در بازار سرمایه چیست؟

ترید (Trade) یا مبادله یک واژه انگلیسی است که معنی لغوی آن تجارت یا داد و ستد می‌باشد. ترید یک مفهوم اساسی اقتصادی شامل خرید و فروش کالاها و خدمات است، با خسارت پرداختی توسط خریدار به فروشنده یا مبادله کالا یا خدمات بین طرفین می باشد.

آنچه در این مقاله می‌خوانید

معنی ترید چیست؟

همان طور که گفتیم ترید Trade به معنی لغوی یعنی داد و ستد، اما در حالت تخصصی تر به صورت خلاصه یعنی چیزی را (سهام، ارز، دارایی فیزیکی، طلا، نقره و … ) در موقعیتی خریداری کرده و در موقعیت بهتری فروخت. حال اینکه چطوری بفهمیم کی باید بخریم، کی باید بفروشیم، چی باید بخریم، روی چه چیزی بلند مدت فکر کنیم، روی چه چیزی باید کوتاه مدت و یا میان مدت سرمایه گذاری کنیم بر می گرده به مبحث تحلیل تکنیکال در دنیای ترید.

به طور کلی ترید یک فعالیتی است که در حوزه های مالی مختلف مثل: بورس اوراق بهادار، بازار سهام، فارکس و بازار ارزهای فیات انجام می‌شود و پس از روی کار آمدن ارزهای رمزنگاری شده و با توجه به در برداشتن تمام ویژگی های لازم برای تریدکردن در این بازار، این امر در بازار ارزهای دیجیتالی ممکن شد.

مزایای ترید کردن

  • بدون وابستگی زمانی و مکانی
  • سود های نجومی و کلان
  • کسب درآمد دلاری
  • بدون وسیله و ابزار خاص
  • دارای استقلال شغلی و فکری
  • شروع با حداقل سرمایه

بدون وابستگی زمانی و مکانی

فرض کنید شما به یک کشور دیگه می خواهید نقل مکان کنید و کلا یا برای مدتی در آن کشور زندگی کنید. اولین موضوعی که به ذهن شما می رسد شغل و کسب درآمد در کشور جدید است. حالا فرض کنید شما یک تریدر کار آزموده اید و می توانید پستی بلندی های بازار را بررسی کنید. در این لحظه شما هیچ نیازی ندارید که به دنبال یک شغل ثابت بگردید. تنها با یک سرمایه ریز می توانید بدون وابستگی مکانی و حتی وابستگی زمانی ترید کنید و کسب درآمد داشته باشید.

سودهای نجومی و کلان

کافیه وارد این دنیا بشید و ببینید که ممکن است در یک معامله و یا در عرض چند روز سودی تا چند صد درصدی داشته باشید. ممکن است در یک معامله که در 10 دقیقه صورت بگیرد سودی معادل حقوق یک ماه یک شخص را کسب کنید.

کسب درآمد دلاری

کسب درآمد دلاری تنها یک مثال است، با ترید در دنیای معاملات کسب درآمد شما می تواند به واحد پولی هر کشوری تبدیل شود، تنها لازمه یک صرافی معتبر پیدا کنید و ارزهای خودتونو براش بفرستید و به واحد پولی همان کشور کسب درآمد کنید.

بدون وسیله و ابزار خاص

اکثر کارهایی که می خواهید شروع کنید نیاز به یک سرمایه منعطف و کمی زیاد دارد یا حداقل ابزار خاصی براش شروع کار لازمهف اما در ترید تنها ابزار شما دانش و علم شما در این زمینه است و سرمایه مورد نیاز هم کاملا به خود شما بستگی دارد.

دارای استقلال شغلی و فکری

بعضی از مردم از اینکه کارفرمایی داشته باشند و رییسی داشته باشند لذت نمی برند و جدا از اون با تغییر در شرایط بازار و کشوری ترس این موضوع وجود دارد که شاید ازکار بیکار شوند، به عبارتی امنیت شغلی کمتره. اما برای یک تریدر امنیت شغلی و استقلال مالی وجود دارد.

تریدر (Trader) کیست؟

به فردی که علم و دانش این حوضه را کسب کرده است و در بازار های مالی به خرید و فروش می‌پردازد تریدر می‌گویند.

افرادی که ترید می‌کنند به دنبال کسب سود از این خرید و فروش ها یا مبادله ها می‌باشند.
تریدر ها در هر صنفی کالای مورد نظر خود را معامله می کنند حال این کالاها می توانند کالای مصرفی باشد یا طلا و سکه و ارز.

ویژگی‌ های یک تریدر موفق چیست؟

ما معتقدیم معامله‌گران موفق، اغلب دارای مجموعه‌ای از ویژگی‌های منحصر به فرد هستند که آن‌ها را از سایر تریدر‌ها متمایز می‌کند. اگر شما هم بتوانید در کنار دانش شخصی خود این رفتارها را درک و تقلید کنید، بدون شک شانس بیشتری در بازار‌های مالی خواهید داشت. شاید از خودتان بپرسید که چرا باید تقلید کرد؟ در جواب به این سوال به یک جمله‌ی معروف قدیمی اشاره می‌کنیم؛ “اگر مدتی رفتار‌های بزرگان را تقلید کنید، پس از مدتی به خودتان می‌آیید و می‌بینید که دیگر تقلید نمی‌کنید، بلکه شما هم به جمع بزرگان پیوسته‌اید.” البته برای تبدیل این ویژگی‌ها به بخش جدا نشدنی از شخصیت خود باید به صورت مداوم آن‌ها را تکرار کنید. در ادامه مهم‌ترین ویژگی‌های یک تریدر موفق را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم چرا که آگاهی به این نکات شانس شما را برای انجام معاملات موفق چندین برابر افزایش می‌دهد.

ویژگی‌ های یک تریدر موفق چیست؟

برای این که بتوانیم مثل یک تریدر موفق در بازار‌های مالی فعالیت کنید، باید کمی صبر و حوصله به خرج دهید. اما بیش از آن‌ها، باید برخی ویژگی‌های حیاتی که تریدر‌های معروف را به قله‌‌ی موفقیت رسانده را بشناسیم و سعی کنیم که این ویژگی‌ها را در سیستم کاری خود پیاده کنیم. در ادامه‌ی این مقاله، لیستی از ویژگی‌ها و نکاتی را خواهیم دید که با رعایت آن‌ها می‌توان انتظار دیدن سود در سبد دارایی خود را داشته باشیم.

به برنامه‌ی خود پایبند باشید

هیچ تریدر موفقی بدون برنامه‌‌ریزی درست و حساب شده برای معاملات ابزار معاملات تریدرهای موفق خود، مدت زمان زیادی در بازار دوام نمی‌آورد. اگر تا به حال زندگی خود را بدون برنامه‌ی جدی پیش می‌بردید، الان وقت خوبی برای تغییر است، مخصوصاً اگر قصد فعالیت در بازار‌های مالی را دارید. تریدر‌های موفق برنامه‌ای منسجم و فکر شده را برای هر لحظه از بازار در ذهن خود دارند. به بیان ساده‌تر، یک استراتژی مالی دارند و به آن پایبندند‌. شما هم باید به همین شکل یک استراتژی و برنامه‌ی مالی فکر شده برای خود طراحی کنید و به آن پایبند بمانید، زیرا تغییرات متوالی در تصمیمات مالی، تنها منجر به ضرر خواهد شد.

تریدر‌های موفق، برای هر موقعیت یک برنامه‌ی خاص دارند. آنان بهترین زمان ورود به بازار و نقاط خروج از آن را از قبل مشخص می‌کنند و همیشه حد ضرر را در نظر می‌گیرند.

تریدر‌های موفق، گاهی اوقات به سود کمتر رضایت می‌دهند، اگر به نظرشان این تنها چیزی است که می‌توانند در حال حاضر از بازار خارج کنند، ریسک بیشتری نمی‌کنند. به بیان ساده‌تر آن‌ها به راحتی می‌توانند با تحلیل و بررسی دقیق شرایط بازار به احساس طمع خود غلبه کنند با سود کمتری از بازار خارج شوند، مگر اینکه تغییرات روند بازار به نفع آن‌ها پیش برود. در واقع شما باید با بکارگیری راهکارهای مختلف مدیریت ریسک کنید.

پیش‌بینی و در نظر گرفتن تمام احتمالات بازار

می‌توان معامله‌گری را تا حدودی شبیه به بازی شطرنج دانست چرا که در بازارهای مالی هم بهترین بازیکن کسی است جلوتر از حریف خود فکر می‌کند. تریدر‌های موفق نیز مانند شطرنج‌باز‌ها باهوش عمل می‌کنند و همواره در تلاشند که چند گام جلوتر بازار را پیش بینی کنند. پس از انجام پیش‌بینی، سعی می‌کنند که واکنش‌های احتمالی بازار را در صورت مطابقت یا عدم مطابقت با انتظاراتشان بسنجند و سپس استراتژی‌های معاملاتی را پیرامون نتایج احتمالی پیاده‌سازی کنند.

شخصیت منعطف

افراد مبتدی در بازارهای مالی، مثل جوانان یک خانواده رفتار می‌کنند چرا که خیلی زود تصمیم می‌گیرند و خیلی زود هم ناامید می‌شوند. اما از سوی دیگر افراد حرفه‌ای و موفق، در برابر موقعیت‌ها‌ی هیجانی مقاومت می‌کنند. افراد موفق احساسات خودشان را در روند باز کردن معاملات درگیر نمی‌کنند و به هیچ وجه احساسی تصمیم نمی‌گیرند. آن‌ها تشخیص می‌دهند که سرمایه‌گذاری موفق به معنای سود همیشگی و ممتد نیست بلکه به معنی کسب سود و به حداقل رساندن زیان است. در عین حال، آن‌ها تمام فرصت‌های معاملاتی که ممکن است در آینده اتفاق بیافتند را پیش‌بینی می‌کنند تا بتوانند قبل از هر شخص دیگری نسبت به آن‌ها واکنش نشان دهند. بنابراین شما به عنوان یک معامله‌گر باید حاشیه سود کافی برای استفاده از چنین فرصت‌هایی را ایجاد کنید.

آمادگی بالا در برابر هر اتفاقی

تریدر‌های موفق، تا جای ممکن، در بازار‌های مالی گوش به زنگ هستند و رویداد‌های متفاوت خبری را دنبال می‌کنند تا بتوانند با آگاهی و آمادگی کامل در برابر هر اتفاقی در بازار ارزهای دیجیتال فعالیت کنند. برای مثال می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • اطلاعات، گزارش‌ها و صورت‌های مالی منتشر شده: شما باید بتوانید با بکارگیری تجربیات و دانش تکنیکال خود گزارشات قبلی را بررسی کرده و روند بازار را در آینده را پیش‌بینی کنید.
  • جلسات و زمان اعلام نرخ بهره بانک مرکزی: به عنوان یک تریدر باید بدانید برنامه‌ریزی این نهاد‌های مالی به چه صورت است و بازار چه واکنشی به آن‌ها نشان می‌دهد.
  • میزان نقدینگی: به طور کلی لازم است که میزان نقدینگی بازار را در طول یک ماه چندین بار، در بازه‌های مختلف مورد بررسی قرار دهید و تمام عوامل تاثیرگذار در نقدینگی را به خوبی بشناسید.
  • اتفاقات و حوادث غیر منتظره: می‌توانید با استفاده از ابزارهای معاملاتی موجود در پلتفرم‌های مختلف و فعال کردن قابلیت هشدار در لحظه از اخبار مهم و فرصت‌های خوب معاملاتی مطلع شوید.

آگاهی کامل به مباحث تحلیل تکنیکال

حتی اگر تریدر‌های موفق، یک استراتژی تجاری مبتنی بر فاکتورهای مختلف و دانش تکنیکال را دنبال نکنند، باز‌ هم از سطوح فنی مهم در معامله آگاه هستند. به عنوان مثال، آن‌ها سطوح اصلی فیبوناچی، خطوط بالا و پایین را می‌شناسند و همواره در تلاشند که تا حد امکان از این اصول پیروی کنند، زیرا احتمال کسب سود در چنین شرایطی به مراتب بالا‌تر است.

شناخت محیط و اصول بازاری که قصد ورود به آن را دارید

تریدر‌های موفق می‌توانند ارزیابی کنند که آیا بازار روند رو به رشدی دارد یا احتمالاً محدود باقی می‌ماند. هدف اصلی معامله‌گران این است که بیشتر از آن‌ که بر خلاف روند حرکت کنند، جریان را دنبال کنند. برای مثال اگر دو کشور وارد جنگ شوند، معمولاً بازار‌های مالی با سقوط مواجه می‌شوند. اما در این میان، اگر یک شرکت بزرگ تجاری شروع به جمع آوری کمک مالی برای کشور جنگ زده بکند، احتمال رشد سهام آن شرکت وجود دارد. در عین حال، تریدر‌های موفق می‌دانند که روندها بالاخره متوقف یا اصلاح خواهند شد. بنابراین سعی می‌کنند به طور فعال سود ببرند و ضررها را در نقاط کلیدی فنی با ظهور روند بزرگتر به حداقل برسانند.

تمرکز بالا

تریدر‌های موفق، در بیشتر معاملات خود تنها بر یک یا دو جفت‌ ارز یا سهم تمرکز می‌کنند. انجام این کار آن‌ها را قادر می‌سازد تا از نظر سطح قیمت و رفتار قیمت، تسلط بهتری نسبت به آن بازارهای هدف خود داشته باشند. همچنین میزان اطلاعات و داده‌هایی را که برای نظارت بر بازار نیاز دارند را محدود می‌‌کنند زیرا اطلاعات پراکنده فقط تمرکز آنان را برهم می‌زند و احتمال اشتباه را بالاتر می‌برد. مهم‌تر از همه، تریدر‌های موفق تشخیص می‌دهند که جفت ارزهای مختلف یا سهام‌های متفاوت، دارای ویژگی‌های معاملاتی متفاوتی هستند و می‌توانند تاکتیک‌های خود را از یک جفت به جفت دیگر بازنویسی کرده و تغییر دهند.

سیو سود

معامله‌گران موفق سعی می‌کنند به طور منظم سود ببرند و ضررها را به حداقل برسانند، حتی اگر مواردی مثل سود جزئی، تغییرات در قوانین یا جمع شدن کامل سهم و یا عقب‌نشینی پس از حرکت سودآور بازار اتفاق بیفتند. مهم‌تر از همه، وقتی معامله‌ای سودآور است یا ریسک آن به حداقل رسیده، تمرکز اصلی تریدر‌های موفق حفظ آنچه به دست آورده‌اند است، نه ریسک برای کسب کمی سود بیشتر. زیرا اولین گام برای به خطر انداختن سرمایه‌، طمع و زیاده‌خواهی در بازار‌های مالی است.

دنبال کردن سایر بازارهای مالی

ارزها و سهام‌ها بی‌دلیل معامله نمی‌شوند و معامله‌گران موفق، دیگر بازارهای مالی مهم را به طور منظم تحت نظر دارند. تریدر‌ها به صورت روزانه به دنبال بازار‌های دیگر برای کسب سود‌های کوتاه مدت هستند. به عنوان مثال، اگر دلار در بازه‌ی ۱۰ ساله در حال افزایش است و طلا در حال سقوط است، این تأییدی از سایر بازارها به نفع افزایش قیمت دلار است. در بلندمدت، معامله‌گران سایر بازارها را از نظر سطوح فنی قابل توجه و روندهای کلی جهت گیری، تجزیه و تحلیل می‌کنند. گاهی اوقات شرایط نامناسب یک بازار مالی مثل بورس، و افزایش محبوبیت یک بازار دیگر مثل کریپتوکارنسی، منجر به مهاجرت تریدر‌ها از بازار ضعیف‌تر خواهد شد که نشان دهنده‌ی هوش مالی این افراد است.

سابقه‌ معاملات خود را ثبت کنید

در پایان هر ماه، سه ماه یا یک سال، حساب معاملاتی شما در یکی از این سه موقعیت قرار می‌گیرد:

۱. معاملات شما در آن دوره یا سود‌آور بوده

۲. معاملات شما تقریباْ با شکست مواجه شده

۳. سرمایه خود را از دست داده‌اید

صرف نظر از اینکه در کدام دسته قرار می‌گیرید، کلید بهبود نتایج در دوره‌ی بعدی این است که سوابق معاملات خود را ثبت کرده و مرور کنید. به عنوان مثال، ابزار معاملات تریدرهای موفق اگر متوجه شدید که در معامله یک سهم در ده ماه از دوازده ماه، پول از دست داده‌اید، می‌توانید با اجتناب از معاملات در آن بازه زمانی در سال آینده، نتایج خود را از لحاظ نظری بهبود بخشید و به بیان ساده‌تر اشتباهات گذشته را تکرار نکنید.

کنترل احساسات

بزرگترین دشمن معامله‌گران، عوامل سیاسی، تحریم‌ها یا کارگزار شخصی شما نیستند، بلکه خودتان هستید. بسیاری از تریدر‌های تازه کار، برنامه معاملاتی خود را تنها پس از معاملات موفق یا پس از یک دوره شکست، تغییر می‌دهند، اما این کار فقط شدت بحران را افزایش می‌دهد. به طور خاص در معاملات، احساسات شدید می‌توانند تجزیه و تحلیل منطقی را خراب کرده و منجر به ضررهای قابل توجه شوند. تریدر‌های موفق می‌دانند چگونه احساسات خود را کنترل و مدیریت کنند، برای مثال استراحت یک یا دو روزه در زمانی که بازار متلاطم است، می‌تواند در روحیات و درصد موفقیت آن‌ها تاثیرگذار باشد.

سخن پایانی

در بازار‌های مالی همه‌ی افراد موفق نیستند، اگر سود چیزی‌ است که از بازار میخواهید، باید رد پای تریدر‌های موفق را دنبال کنید، با برنامه باشید، دانش کافی را کسب کنید و احساسی عمل نکنید. یادتان باشد، که در این کار، دشمن بزرگ شما، احساسات شماست. امیدواریم که با رعایت و پیاده‌سازی نکاتی که گفته شده میزان سودآوری خود را تا حد قابل توجهی افزایش دهید.

موفق ترین استراتژی فارکس برای همه

اگر در بازار فارکس فعالیت کرده باشید، مطمئنا می دانید که ارزش یک استراتژی معاملاتی موفق در فارکس تا چه اندازه زیاد است، پس بسیاری از افراد به دنبال موفق ترین استراتژی فارکس هستند و سعی می کنند استراتژی های موفق فارکس را امتحان کنند و ببینند که کدامیک بهترین استراتژی فارکس برای آنهاست. بنابراین اگر شما هم به دنبال موفق ترین استراتژی فارکس هستید و دوست دارید دقیق ترین استراتژی فارکس را به زبان ساده یاد بگیرید، این مطلب بهترین راهنما برای شماست؛

موفق ترین استراتژی فارکس

در زمان خرید و فروش در بازارهای مالی جهانی، تریدر باید تصمیم گیری کند که آیا یک جفت ارز را مورد معامله قرار بدهد و یا در بازار بماند. ابزارهای موجود برای تریدرها، این تصمیمات را ساده تر می کند و در استراتژی های گوناگون کاربران قادرند از آن ها استفاده کنند که این ابزارها شامل تجزیه و تحلیل اعلانات اخبار یا اصول یک شرکت، شناسایی ناهنجاری های آماری با استفاده از داده های تاریخی یا صرفاً استفاده از تجزیه و تحلیل فنی برای مطالعه گذشته می باشد.

از قدرتمندترین و موفق ترین استراتژی فارکس برای ساده سازی فرآیند بررسی این اطلاعات با ایجاد مجموعه ای از قوانین یا روش، برای تصمیم گیری در مورد معاملات استفاده می شود. به هر روی تعداد زیادی از تکنیک ها و روش های معاملاتی برای ایجاد یک استراتژی تجاری موفق، می تواند برای هر معامله گر سخت باشد، صرف نظر از این که تجربه زیادی نیز در امر معامله در بازارهای مالی داشته باشد.

لذا مولفه های مورد نیاز برای انتخاب موفق ترین استراتژی فارکس امکان دارد شامل یک مرحله گام به گام برای بررسی اعلامیه های خبری اساسی، تصویر بزرگ بازار و نمای نزدیک به مدت بازار از جهت بازار، شاخص های معاملاتی خاص باشد که می تواند به تصمیمات معاملاتی کمک کند، قوانین مربوط به حجم معاملات و کل مدیریت ریسک برای پرتفوی سرمایه گذاری نیز می تواند کارگشا باشد.

اجزای منفرد با توجه به انواع استراتژی های معاملاتی و تکنیک مورد استفاده تریدر متفاوت است، لذا ساخت استراتژی مثل غذا پختن است و شما باید بدانید چه چیزی را با چه چیزی ترکیب کنید و هر کدام را چه زمانی در غذا بریزید تا یک غذای خوشمزه داشته باشید که بتوانید از خوردن آن لذت ببرید. کل فرآیند معامله بر اساس موفق ترین استراتژی فارکس 5 مرحله دارد که به شرح زیر می باشد؛

مرحله اول؛ روند اصلی بازار را تشخیص دهیم

در ابتدا باید دریابیم که روند اصلی بازار چه سمت و سویی دارد. لذا ما به منظور دریافتن این امر که اکثریت بازار خریدار هستند یا فروشنده، می توانیم از ابزارهای گوناگونی استفاده کنیم که یکی از ابزارها استفاده از تئوری امواج میجر و اینترمدیت هاست. در واقع شما با استفاده از این تئوری قادرید روند اصلی بازار را شناسایی کنید و دریابید که آیا الان در یک روند پیشرو هستید یا بازار در محدوده رنج قرار دارد. از دیگر ابزارهایی که در اختیار ماست، می توان به تئوری الیوت اشاره کرد. در حقیقت الیوت هم می تواند به کار ما آید تا دریابیم کجای موج هستیم و روند غالب ما صعودی، نزولی و یا خنثی (رنج) است.

برای مثال چنانچه در موج 3 صعودی هستیم، خیالمان آسوده است که یک حرکت پرفشار صعودی در انتظار خواهیم داشت، ولی چنانچه در انتهای موج 5 هستیم، در می یابیم که بازار قرار است اصلاحات قیمتی داشته باشد و این زمان نمی تواند برای خرید مناسب باشد. بعضا برخی از افراد به اشتباه با الیوت به دنبال نقطه ورود هستند؛ در حالی که نقطه ورود را در مراحل بعدی باید مشخص کنیم و در آنجا از ابزارهای دیگری کمک می گیریم. لذا به منظور درک این موضوع که روند اصلی بازار به چه سمت است، از بحث فاندامنتال یا بنیادی نیز می توان کمک گرفت.

به عنوان مثال زمانی که بانک مرکزی آمریکا، سیاست هایی را در دستور کار قرار می دهد که منجر به تضعیف دلار می شود، در خواهیم یافت که روند غالب دلار نزولی می باشد و چنانچه در جفت ارزهایی که USD ارز پایه آن است، خرید داشته باشیم، واقعا کار اشتباهی انجام داده ایم. در مرحله نخست همچنین قدرت ارزها را مورد بررسی قرار می دهیم؛ در واقع قدرت ارزها به ما می گوید که مثلا EUR در حال تضعیف و CAD در حال قدرتمند شدن است؛ بنابراین اگر این دو را کنار هم بگذاریم، یک EURCAD نزولی خوب در اختیار داریم.

حال این قدرت ارزها رو به دو صورت می توان بررسی کرد؛ یکی از روش ها اینجاست که از سایت هایی مانند FINVIZ کمک بگیریم که اسکنرهایی دارند و حرکت متقابل ارزها به نسبت همدیگر را مورد بررسی قرار می دهند و روش دیگر اینجاست که در پلتفرم هایی مثل تریدینگ ویو که شاخص ارزها را نمایش می دهد، نمودار هر شاخص ارز را جداگانه مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهیم.

برای مثال اگر شاخص USD در حال نزول بود و شاخص CAD روند صعودی داشت، روی جفت ارز USDCAD پوزیشن خرید جواب نمی دهد. در واقع مرحله اول تحلیل گری درست راجع به این است که روند کلی و غالب بازار به کدام سمت است و ابزارهایی که برای فهم آن کمک می گیریم شامل تئوری امواج الیوت، تئوری میجر اینترمدیت، بحث فاندامنتال و بحث قدرت ارزها و تحلیل شاخص های ارزی می باشد و نتیجه ای که از همه آن ها می گیریم، این است که بازار قصد حرکت به کدام سمت را دارد.

مرحله دوم؛ نقاط حمایت و مقاومت را مشخص کنیم

حال که جهت حرکت اصلی بازار را تشخیص داده ایم، بیاید بازار را مثل یک قطار ببینیم. ما در مرحله قبل دریافتیم که این قطار به کدام سمت حرکت می کند؛ حال می بایست ایستگاه های آن را شناسایی کنیم تا در ایستگاه مناسب سوار موج شویم و سود مناسبی بدین وسیله به دست آوریم. احتمالا متوجه شده اید که یکی از اشتباهاتی که افراد مبتدی انجام می دهند، اینجاست که بدون در نظر گرفتن ایستگاه ها، تنها تلاش می کنند هر موقع به بازار نگاه می کنند و به اینترنت دسترسی دارند، حتما معامله ای انجام دهند!

لذا آن ها وقتی که قطار در ایستگاه نیست قصد سوار شدن دارند و با این کار ضرر جبران ناپذیری را به خود و سرمایه شان وارد می کنند. در تحلیل پرایس اکشن این ایستگاه ها را به عنوان PRZ می شناسیم که به آن نقاط بازگشتی کلیدی نیز گفته می شود. در تکنیکال کلاسیک و به زبان عامیانه نیز به آن ها مناطق حمایتی مقاومتی گفته می شود. اهمیتی ندارد آن را چه صدا بزنیم، تنها باید توجه کنیم که زمانی که بازار یک سطح مهم را از دست بدهد تا سطح بعدی حرکت می کند. مثل قطاری که وقتی از یک ایستگاه رد شود، تا ایستگاه بعدی حرکت می کند و وظیفه ما معامله گران این است که این ایستگاه ها (سطوح مهم و کلیدی) روی هر نمودار را شناسایی کنیم.

بدین منظور قادریم از چند ابزار استفاده نماییم؛ ولی در ابتدا کافی است به نمودار خالی نگاه کنیم تا تعیین کنیم که قیمت کجاها برای چندین بار گیر کرده است (به چه سطوح قیمتی واکنش نشان داده است). این منطقه های حمایت مقاومت و سطوحی که بازار به آن ها واکنش نشان می دهد نیز می توانند به صورت افقی باشند و هم می توانند به صورت خط روند یا حتی کانال باشند. الگوهای کلاسیک مانند مثلث، هد اند شولدر و مستطیل هم در حقیقت همین امر را ارزیابی می کنند. به عنوان مثال در الگوی مثلث افزایشی شما یک منطقه مقاومتی دارید که بازار بارها زیر آن نوسان می کند تا در نهایت می تواند خط بالای مثلث را بشکند و روند صعودی جدیدی را آغاز کند.

بنابراین آن خط یکی از ایستگاه های ما به حساب می آید. ولی ایستگاه ها درجه اعتبار گوناگونی دارند که در ادامه راجع به آن ها صحبت خواهیم کرد. اما اینجا باید در نظر داشته باشید که تا اینجا هنوز از اندیکاتور و اسیلاتور استفاده نکرده ایم. بعضا برخی از افراد به اشتباه تحلیل را کلا با اندیکاتور آغاز می کنند. در واقع استفاده از پیوت لاین ها نیز در این مرحله می تواند کمک کننده باشد. میانگین های متحرک یا همان موینگ اوریج ها، ابزارهای کاربردی هستند که یکی از کاربردهایشان همین است که در یافتن مناطق PRZ کمک زیادی به معامله گران می کنند.

انواع فیبوناچی ها هم در این مرحله کمک کننده هستند. بنابراین در مرحله دوم ما به بررسی پرایس اکشن و به مفهوم این که بازار چطور به مناطق حمایتی مقاومتی خودش واکنش نشان می دهد، خواهیم پرداخت و در عین حال از الگوهای کلاسیک، پیوت لاین ها، فیبوناچی ها و میانگین های متحرک نیز بهره می گیریم. البته این را هم باید در نظ رداشت که استفاده از هر یک از این ابزارها قوانین مخصوص به خودش را دارد که نمی توان در این مطلب به همه آن ها اشاره کرد؛ لذا در پایان مرحله دوم باید این را در نظر داشته باشید که تعداد حمایت ها و مقاومت ها روی شکل زیاد باشد. پیوت ها نیز همین طور و تازه ما کلی مووینگ اوریج های گوناگون می توانیم ترسیم نماییم. بنابراین باید بتوانیم مناطقی را که این ابزارها روی هم یا به شدت نزدیک هم می افتند را به عنوان مناطق با اعتبار بالا در نظر بگیریم و در این بین، ایستگاه های کوچک سر راه را نیز نادیده می گیریم.

مرحله سوم؛ اعتبار نقاط حمایت و مقاومت را بررسی کنیم

حال که روند اصلی بازار را تشخیص داده ایم و ایستگاه های حائز اهمیت را هم تشخیص دادیم، در مرحله سوم باید به دنبال موقعیت معاملاتی بگردیم. این را در نظر داشته باشید که موقعیت معاملاتی صرفا وقتی اتفاق می افتد که بازار به یکی از ایستگاه ها برسد؛ بنابراین چنانچه قیمت میان دو ایستگاه یا سطوح حمایت مقاومتی باشد، همچنان باید منتظر بمانیم. در این مرحله باید به اسیلاتورها نیز توجه کنیم. شاید شما هم شنیده باشید که برخی از افراد تازه کار می گویند؛ اسیلاتورها قدیمی و منسوخ شده اند، این مشکل را معمولا افرادی دارند که نمی دانند جای صحیح استفاده از اسیلاتورها دقیقا اینجاست!

لذا چنانچه زودتر در ابزار معاملات تریدرهای موفق هر یک از مراحل پیشین از اسیلاتورها کمک بگیرید، احتمال خطا بسیار بالا خواهد بود ولی حالا و در نقطه مناسب ما از آن ها استفاده می کنیم تا انرژی بازار را مورد بررسی قرار دهیم. ما دنبال این هستیم که ببینیم آیا بازار که به این ایستگاه خاص رسیده، توانایی شکستن این منطقه و ادامه دادن مسیرش را دارد یا خیر. بدین منظور می بایست انرژی بازار را اندازه گرفت و چه ابزاری بهتر از اسیلاتورهاست! سیگنال هایی مثل؛

  • واگرایی ها
  • شکست خط سیگنال stochastic
  • ورود به مناطق بیش خرید یا فروش
  • شکسته شدن خط روند روی اسیلاتورها

اینها تنها نمونه هایی از سیگنال هایی به حساب می آیند که شما قادرید به موقع از اسیلاتورها بگیرید تا به شما کمک کنند در درک بهتر این موضوع که آیا بازار به روند خودش ادامه می دهد یا از این ایستگاه بر می گردد. البته هم زمان با اندازه گیری انرژی بازار می بایست اعتبار منطقه مقاومتی پیش رو را نیز در نظر بگیریم.

لذا زمانی که مناطق حمایت مقاومت را به درستی شناسایی کردیم، قیمت که به این مناطق خواهد رسید که برای این که دریابیم آیا این منطقه شکسته می شود یا نه، باید به انرژی بازار و اعتبار آن منطقه مقاومتی نگاه کنیم. در این مرحله به شکل کندل ها نیز توجه می کنیم. بحث کندل شناسی ژاپنی دقیقا اینجا قابلیت استفاده دارد. برای مثال فرض کنید که:

  1. از لحاظ تئوری های مرحله اون، متوجه میشویم در حال حاضر در انتهای یک روند صعودی هستیم؛
  2. هم زمان نیز مشاهده می کنیم که بازار نزدیک یک منطقه مقاومتی با اعتبار بالا که پیش از این تشخیص داده بودیم می شود؛
  3. انرژی بازار را نیز رصد می کنیم و متوجه می شویم که انرژی به شدت کاهش پیدا کرده است و تازه یک کندل نزولی با سایه بزرگ هم ایجاد شده است.

حال به نظر شما با تمام این نشانه ها، ما می بایست برای خرید اقدام کنیم یا فروش؟ توجه داشته باشید که ما هرگز تنها به دلیل یه کندل نزولی با سایه بزرگ یا فقط به دلیل یه واگرایی هیچ معامله ای را باز نخواهیم کرد، بلکه وقتی این سیگنال ها برای ما مهم می شود که در ابتدا در منطقه درست با اعتبار بالا رخ دهد و ثانیه هم پوشانی چندین سیگنال را با همدیگر نیز ملاحظه کنیم. برای نقطه ورود دقیق قادریم به یک تایم فریم پایین تر هم برویم تا جزئیات به مراتب بیشتری در آن ها قابل مشاهده باشد.

مرحله چهارم؛ بر طبق اصول مدیریت ریسک حرکت کنیم

در این گام کلید اصلی موفقیت پنهان شده است و آن چیزی نیست جز مدیریک ریسک؛ در واقع ما باید حساب کنیم که حد ضرر و حد سود را کجا قرار می دهیم که این موضوع خودش موضوع جداگانه و مهمی به حساب می آید. برای پیدا کردن جای مناسب جهت تعیین حد ضرر و حد سود راهکارهای جداگانه ای وجود دارد که باید در نظر بگیرید.

پس از یافتن حد سود و حد ضرر، بایستی ارزیابی کنیم که آیا نسبت 1:3 رعایت شده است؟چنانچه شما یک معامله گر حرفه ای هستید که درصد بالایی از معاملاتتان با سود بسته می شود، قادرید نسبت ساده تری از 3:1 را انتخاب نمایید اما برای افراد مبتدی شدیدا توصیه داریم که به این نسبت پایبند باشند. بنابراین در این گام ابتدا باید حساب کنیم که آیا اصلا ارزش ریسک کردن دارد یا خیر و در ادامه حجم معامله را در همین مرحله محاسبه می کنیم.

به منظور محاسبه حجم معامله می بایست میزان ریسک معامله را دخیل کرد و این بدین معنی است که هر چقدر ریسک معامله افزایش یابد، بر اساس فرمول، حجم معامله کاهش پیدا خواهد کرد. بنابراین در مرحله چهارم تمامی محاسبات مدیریت ریسک را انجام می دهیم و تنها اگر نسبت ریسک به ریوارد و سایر موارد به درستی رعایت شده بودند، برای ورود به معامله اقدام می کنیم. در ادامه بایستی به مدیریت پوزیشن پرداخت، مدیریت حد ضدرر و جابجایی آن هم از دیگر موضوعات حائز اهمیت در این مرحله به حساب می آید.

مرحله پنجم؛ روانشناسی معاملات و مدیریت احساسات را لحاظ کنیم

این را در نظر داشته باشید که به منظور تبدیل شدن به یک تریدر موفق شما در حال حاضر یک استراتژی خوب در اختیار دارید ولی دو چیز را نباید هیچ وقت از یاد ببرید؛ مدیریت احساسات و روانشناسی قسمت بزرگی از معامله به حساب می آیند که بایستی حتما با کمک ابزارهای مختلف به آن ها تسلط پیدا کنید وگرنه چنانچه بخواهید احساساتی معامله کنید، در نهایت ضرر بزرگی را تجربه خواهید کرد.

البته این را هم در نظر داشته باشید که توضیحات بالا اسلوب کلی این استراتژی می باشد و مطمئنا در عمل و اجرا ریزه کاری های بسیار بیشتری وجود دارد که هر یک از آن ها می توانند روی درصد موفقیت یا عدم موفقیت شما به شدت اثرگذار باشند، پس تنها به این مقاله اکتفا نکنید و این مطلب را به عنوان چهارچوب استراتژی معاملاتی خود در نظر بگیرید و سعی کنید اجزا و ریزه کاری های دیگر را نیز به این چهارچوب اضافه کنید تا یک سازه تکمیل شده و محکم را ایجاد کنید که می تواند در مقابله با طوفان های شدید تاب بیاورد و سود خوبی را در انتها برای شما به ارمغان آورد.

همان طور که در ابتدای مقاله قول داده بودیم، در این مطلب موفق ترین استراتژی فارکس را برای شما گام به گام به زبان ساده توضیح دادیم.

همچنین اگر دوست دارید از شیوه های کلاهبرداری در بازار فارکس نیز مطلع شوید تا در دام شیادان و کلاهبرداران این بازار نیوفتید، توصیه می کنم همین الان این مقاله را با دقت مطالعه کنید.

موفق ترین استراتژی فارکس برای شخص شما چگونه است؟ (از طریق بخش دیدگاه ها نظر خودتان را بنویسید)

معامله گری به سبک تک تیراندازها

نایل فولر یک معامله گر حرفه ای و نویسنده ای مطرح در زمینه معامله گری پرایس اکشن است. او دارای بیش از ۲۵۰٫۰۰۰خواننده معامله گر بوده و به بیش از ۱۵٫۰۰۰ دانشجو از سال ۲۰۰۸ تا کنون تدریس کرده است.آموزش معامله گری به سبک پرایس اکشن او باعث شده تا به یک منبع ارزشمند برای مشتاقان معامله گری در بازار تبدیل شود.مقاله زیر یک متن آموزشی از ایشان درباره معامله گری به سبک یک تک تیرانداز است

معامله گری به سبک تک تیراندازها

مطلب امروز که میخواهم بهتون یاد بدم خیلی جالبه و در واقع فکر میکنم یکی از بهترین مطالبی هستش که تاحالا تدریس کردم .باید بگم که حدود ۲ روز کامل براش وقت گذاشتم و حدود ۲۰ فنجان قهوه غلیظ خوردم تا این مقاله رو نوشتم.یک اسنایپر(تک تیر انداز) در ارتش، ابزاری بر علیه نیروهای دشمن دارد. ابزار آنها صبر خلل ناپذیر آنها، مهارت در استفاده از سلاح، توانایی کنترل کامل و آگاهانه جسم و ذهن برای زمان بسیار طولانی در موقعیت های بسیار پر استرس میباشد. حال من می گویم که ما میتوانیم این موارد را به معامله کردن در فارکس تعمیم دهیم.

معامله کردن بسیار شبیه نبرد است .شما به یک ابزار معامله کردن نیاز دارید(سلاح).شما باید به این ابزار مسلط باشید، شما نیاز دارید که دیسیپلین و نظم و ترتیب بسیار سخت و محکمی را رعایت کنید و باید این ابزارتان را بی وقفه در مقابل وسوسه همیشگی بیش از اندازه ترید کردن و یا استفاده بیش از حد از لوریج(اهرم) بکار ببرید. خب معامله کردن مثل نبرد بسیار پر استرس است و شما نیاز دارید که همیشه قوای ذهنی و جسمی خود را در بهترین شرایط نگه دارید.آن تریدرهایی که یاد گرفته اند از میان موقعیتهای معاملاتی مختلف انتخاب درست و عاقلانه ای انجام دهند، مثل یک اسنایپر معامله می کنند و همینها هستند که در طولانی مدت موفق هستند .ولی در طرف مقابل آن تریدرهایی که مثل یک تیربارچی معامله میکنند و به هرچیزی که می بینند تیر می زنند (زیاد معامله می کنند) خیلی زود مهماتشان (پولشان) تمام می شود و در رسیدن به هدفها و آرزوهایشان در بازار شکست می خورند.حالا بیایید با هم بفهمیم چطور میتوانید مثل یک اسنایپر معامله کنید تا اینکه مثل یک تیربارچی به هر چیزی شلیک کنید(بیش از اندازه و سریع معامله کنید).

قبول کنید که سود کمترمعامله کردن، بیشتر است!!

یکی از چیزهایی که ما تریدرها میتوانیم از یک اسنایپر یاد بگیریم این است که در یک موقعیت عملیاتی حساس، کمتر همیشه بهتر است. دقیقاً خلاف چیزی که معامله گران تازه کار فکر میکنند و تصور میکنند که همیشه بیشتر بهتر است .مثلاً تعداد اندیکاتور بیشتر، تعداد معاملات بیشتر، مقدار پول بیشتری در معاملات روباتی(معاملات خودکار) و …

نتیجه این باورهای غلط و غیر واقعی چیست؟ در واقع نتیجه این باورهای غلط چیزی جز بیش از اندازه معامله کردن نیست. اکثر معامله گرانی که به تازگی وارد بازارهای مالی می شوند مثل یک تیربارچی هستند. گلوله ها (پول) را به سرعت به سمت هرچیزی که تصور می کنند موقعیت معاملاتی خوبی است پرتاب می کنند و همین مسئله باعث بیشترین خسارت به حساب معاملاتیشان می شود. اولین قدمی که باید برای شبیه شدن به معاملات اسنایپری بردارید این است که عمیقاً قبول کنید کمتر معامله کردن بهتر است و سود بیشتری دارد.درست مثل یک اسنایپر با صبر و شکیبایی منتظر هدف از پیش تعیین شده می شویم تا در تیررس دیده شود. شما باید یاد بگیرید چگونه صبورانه منتظر بمانید تا هدف از پیش تعیین شده خودش را در بازار به شما نشان دهد. به عنوان یک تریدر که از استراتژی Price Action استفاده می کند ما مجهز به بهترین و موثرترین ابزار جهت پیدا کردن بهترین موقعیتها با دقتی مثل یک اسنایپر در بازار هستیم و تایم روزانه بهترین تایم فریم (میدان نبرد) برای ماست تا بتوانیم ابزارمان را در آن اجرا کنیم.

تایم فریمهای بالاتر

همانطور که قبلاً اشاره کردم چارت روزانه بهترین میدان نبرد برای شماست تا بتوانید توانایی خود را به عنوان یک اسنایپر در بازار گسترش دهید. می پرسید چرا؟ خب به این دلیل که این چارتهای روزانه می توانند برای ما بیشترین ارزش یا بیشترین هدفهای احتمالی را در مقایسه با چارتهای تایم فریم های پایین تر داشته باشند. البته باید اشاره کرد که چارتهای هفتگی هم بسیار دقیق هستند ولی به تعداد کافی به ما هدف برای هر ماه نمی دهند و از این نظر مثل چارتهای روازنه برای تمرین مناسب نیستند.

در چارتهای روزانه همانطور که قبلاً اشاره شد بیشترین امکان وجود دارد تا نشانه هایی که برای سیستم پرایس اکشن مدنظر داریم به وجود بیاید و در واقع این دلیل مقدماتی و اولیه است.برای اینکه همانطور که اشاره کردیم معامله گرانی که از معاملات در تایم فریم های بلند مدت استفاده می کنند موفق تر هستند.حال بیایید به آن اینطور نگاه کنیم، یک اسنایپر نقشه ای از پیش تعیین شده دارد تا اهدافی را به انجام برساند که نتیجه جنگ را تغییر می دهد.در معامله گری هم شما باید دنبال مواردی باشید که احتمال ایجاد موقعیت معاملاتی مناسب در آنها به منظور کسب حداکثر موفقیت و ثبت در کارنامه معاملاتی شما بیشتر باشد.ولی معامله کردن به سبک یک تیربارچی در تایم فریم های پایین تر، کار خاصی برای شما انجام نمی دهد.مگر اینکه باعث می شود مهمات شما (پول) خیلی سریعتر از چیزی که فکرش را می کنید تمام شود. واقعاً هیچ احساسی در معامله کردن در تایم فریم های کمتر از یکساعته وجود ندارد.به این خاطر که ارزش و امکان تحقق اهداف در تایم فریم های کوچکتر بسیار پایین تر میباشد.شما باید تا حد امکان به چارتهای روزانه به منظور امکان زیاد اتفاق افتادن شرایط مورد نظرتان بچسبید.حداقل تا زمانی که هنوز در حال آموزش معامله کردن موفق هستید.

صبر عامل اصلی موفقیت یک تک تیرانداز

اگر فقط یک چیز باشد که یک اسنایپر نظامی در آن بسیار عالی باشد آن صبور بودن است. صبر مانند یک عامل جادویی است که باعث می شود همه چیز برای یک اسنایپر با موفقیت پیش برود و همینطور یک عنصر جادویی برای شماست،اگر می خواهید که به یک معامله گر به سبک اسنایپر تبدیل شوید. بیشتر معامله گران تازه کار پول بسیار زیادی در بازار از دست می دهند.در واقع بسیاری از معامله گران تازه کار همه چیز هستند به جز صبور. خب ارتباط را می بینید؟یک گرایشی در معامله گران و مخصوصاً در مبتدیها وجود دارد که می خواهند یک سیگنال برای خود بسازند.حتی با اینکه در واقع این سیگنال وجود ندارد یا عده ای هم قبل از اینکه سیگنال بطور کامل شکل بگیرد وارد معامله می شوند. ولی وقتی مسئله پول در میان باشد این طبیعت انسان است که صبور نیست و میتوان از آن به عنوان طمع نیز نام برد. ولی اگر شما یاد نگیرید که یک معامله گر صبور باشید هیچوقت نمی توانید به آن سطحی از کنترل خود برسید که باعث رسیدن به موفقیت در معامله گری می شود و تبدیل به یک اسنایپر معاملاتی شوید.

حرفه ای شدن در استراتژی

یک اسنایپر سالها تمرین می کند تا مهارت تیراندازی و نشانه گیری خود را ارتقاء دهد. او می داند که هدفش دقیقاً چه شکلی است و ماشه را بدون درنگ خواهد کشید.دقیقاً شما هم نیاز دارید تا با استراتژی که برای اجرا کردن در بازار انتخاب کرده اید تمرین کنید تا به محض باز کردن چارت بدانید دنبال چه چیزی باید بگردید. البته شما نیاز دارید تا خیلی بیشتر از آن انجام دهید.شما باید به معنای واقعی به استادی در استراتژی که انتخاب می کنید برسید وگرنه هیچوقت به پتانسیل کامل خود برای تبدیل به یک اسنایپر نخواهید رسید.رسیدن به سطح استادی در یک ابزار معاملات تریدرهای موفق استراتژی از آموزش شروع می شود.من می توانم استراتژی های زیاد سودمندی مانند پرایس اکشن را به شما آموزش دهم.اما بعد از آموزش نیاز دارید که با تلاش و پشتکار و دقت فراوان تمرین کنید تا به استادی در آن استراتژی برسید. درست است وقت زیادی می گیرد و زمان زیادی طول می کشد ولی اگر توجه کنید حرفه ای شدن در هرچیزی و در هر حرفه ای مدت زمان زیادی طول می کشد. ولی به شما قول می دهم که اگر مطالبی را که در این مقاله اشاره کردم با دقت اجرا کنید خیلی زودتر از زمانی که انتظار دارید به مانند یک اسنایپر به معامله خواهید پرداخت.

گسترش طرز فکر یک معامله گر به مانند یک اسنایپر

معامله کردن به مانند یک اسنایپر، همراه خودش نظم و انضباط و اعتماد به نفس را برای شما به ارمغان خواهد آورد. هرچقدر بر معامله کردن به سبک یک اسنایپر پافشاری کنید و از معامله به سبک تیربارچی دوری کنید، نظم و اعتماد به نفس شما رشد بیشتری خواهد کرد. این به این خاطر است که به خاطر صبرتان پاداش (سود) خواهید گرفت و وقتی که نتایج مثبت صبور بودن را مشاهده کردید بر اجرای آن پافشاری خواهید کرد.این مرحله ابتدایی از تبدیل شدن به یک معامله گر به سبک اسنایپر می باشد که اکثر معامله گران مبتدی در آن شکست می خورند زیرا قدرت صبر و انضباط را به درستی درک نکرده اند. شاید این باعث شود که فکر کنند روش معامله گری تیربارچی بهتر است و تحت کنترل می باشد. ولی یک نکته را باید در مورد بازار بسیار دقت کرد که بازار را نمی توان کنترل کرد و هرچقدر که سعی کنید بازار را کنترل کنید بیشتر به بازار اجازه می دهید تا شما را کنترل کند. باید این مسئله را درک کنید که تنها چیزی که می توانید کنترل کنید خودتان هستید .باید یاد بگیرید مثل یک اسنایپر معامله کنید و اگر اینکار را انجام دهید به شدت شانس خود را برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق در بازارهای بین المللی افزایش خواهید داد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.