چگونه بر اشتباهات خود غلبه کنیم
بازار های مالی (فارکس) محل آزمایش ما هستند. در صورتیکه از تریدرهای موفق جهان بپرسید مهمترین عامل موفقیت در آموزش فارکس چیست قطعا به شما خواهند گفت : روانشناسی فردی و بازار. اگر در آموزش بورس در بخش روانشناسی ترید،تمامی اشتباهاتی که یک معامله گر انجام می دهد را بشمارید بیشتر از ده مورد نیست.عامل اصلی ضرر تکرار این اشتباهات است.
مغز انسانها در شرایطی شکل گرفته که به کل متفاوت از آن چیزی است که معاملهگران با آن سر و کار دارند. بسیاری از مشخصههای الگوهای تصمیمگیری برای مغز در فشار بازار بیشتر آسیبرسان هستند تا مفید. در این مقاله مثالهایی بیان میشوند که نشان میدهند چگونه نیازهای جدی ذهنی یک معاملهگر میتواند منجر به ضرر و زیان شود.
میخواهم لذت ببرم
سیستم غرایز انسان مطابق اصل “چماق و هویج” عمل میکند. پس از انجام یک عمل خوب (غذا خوردن، ورزش کردن و غیره)، شخص با انتشار هورمونهای شادی و سرخوشی به نام سروتونین و دوپامین تشویق و ترغیب میشود و بعد از ارتکاب یک کار اشتباه، با درد و رنج و انتشار هورمون کورتیزول احساس ناخوشی به او دست میدهد.
بنابراین در حالت “پیشفرض” مغز انسان همواره در جستجوی فرصتی برای دریافت بسته دیگری از شادی و سرخوشی است. اگر معاملهگری موفق شود حداقل یک مرتبه سود قابل توجهی کسب کند و احساس خوشحالی به او دست دهد، در این صورت مغز او زنجیره منطقی را تشکیل داده است: “یک معامله انجام داد و از آن لذت برد”. اتصال مشابهی در مغز افرادی که معتاد به قمار هستند ایجاد میشود.
بعلاوه به عنوان یک قانون، پیچیدگی تحلیل بازار ساده میشود و تنها واقعیتی با بیشترین برجستگی در حافظه ذخیره میشود. برای مثال “معامله در جهت روند انجام شد.”
و حال معاملهگر با یک پیشبینی خوشایند وارد معاملهای در جهت روند میشود، بدون اینکه متوجه عملکرد خود باشد و از استراتژی یا تحلیلهای خود استفاده کند و تنها در جستجوی احساس لذت و شادمانی حاصل از سود آسان و راحت است.
میخواهم جبران کنم، قادر به تحمل ضرر و زیان نیستم
تصور کنید که معاملهگر پس از صبر و انتظاری طولانی، در عوض دریافت سود با ضرر مواجه شود و پس از آن ضرری دیگر. در این هنگام توقع لذت و شادی با بهت و حیرت جایگزین میشود: “چه اتفاقی افتاد؟ من دقیقا مشابه همین معامله را قبلا انجام داده بودم!”. و این ضرر کوچک کمتر از احمق به نظر رسیدن در نظر دوستان و آشنایان شما را وحشتزده میکند، یعنی کسانی که معاملهگر پیش از این در برابر آنها از موفقیت خود لاف زده بود و خودستایی کرده بود.
در این موقع یک معامله سودآور در نظر معاملهگر دیگر سود محسوب نمیشود، بلکه تنها افتخار و غرور به همراه دارد. در واقع راهی برای التیام اعتماد به نفس آسیب دیده است. در این حالت، مغز زمان لازم برای تفکر درباره موقعیتهای سودآور، ارزیابی نسبت سود به ضرر و بررسی دیگر مسائل ندارد. هدف اصلی کسب سود در سریعترین زمان ممکن و برگشت به ناحیه آسایش و راحتی است. و برای کسب سود، لازم است معامله دیگری انجام دهید. به نظر میرسد ذهن ناخودآگاه معاملهگر را وادار به ورود به معاملات میکند، حتی در شرایطی که بازار وضعیت مساعدی ندارد.
ترس از دست رفتن فرصت
اشاره کردیم که مغز اغلب اوقات معاملات موفق را سادهسازی میکند و به صورت چند نکته آسان ثبت میکند، برای مثال “معامله در جهت روند”. گاهی اوقات، به ویژه پس از چندین فرصت از دست رفته معاملاتی، معاملهگر دچار بیم و هراس از دست رفتن سود میشود. معاملهگر به شدت چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ در جستجوی الگوها و سیگنالها است، به تایمفریمهای پایینتر رجوع میکند و مدام نمودارها را بهروزرسانی میکند.
کاملا منطقی است که اگر در مورد یک معامله شک و تردیدی وجود دارد، بهتر است از هر گونه اقدامی خودداری کنیم و صرفا نظارهگر بازار باشیم. اما ترس از دست دادن سود، بر این منطق غلبه میکند. یادآوری کمرنگی از “معامله در جهت روند” ناگهان انگیزه بسیار قدرتمندی برای ورود به معامله ایجاد میکند.
در این شرایط محدود کردن نفس به انقیاد از نظم و برنامه معاملاتی بسیار دشوار است، چرا که گاهی اوقات بعضی از موارد “معامله در جهت روند” واقعا اجرا میشوند و در نتیجه بر معاملات اشتباه صحه میگذارند. در همین هنگام اضطراب رو به افزایش معاملهگر به او امکان تمرکز بر عوامل دیگری که بر موقعیت بازار موثر هستند را نمیدهد.
میخواهم از درد دور باشم. حلقههای منطقی
معاملات ناموفق متوالی تجربه بسیار ناگواری است. اما هر معاملهگری چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ یک مرتبه دچار ضررهای پشت سر هم میشود که میتواند به شدت دردآور باشد. همزمان ذهن ناخودآگاه به سختی تلاش میکند که از شما در برابر احساسات منفی محافظت کند و به همین منظور راهحلهای منطقی پیشنهاد میدهد: یک تکه شکلات بخور (دریافت اندورفین)، از معامله کردن فاصله بگیر، درباره مشکلی به دوستانت اعتراض کن، چیزی برای خود بخر (به ویژه برای خانمها)، قدری بخواب و غیره.
تحت تاثیر ذهن خودآگاه، پیشنهادهای دیگری ارائه میشود: در چند دوره آموزشی دیگر ثبت نام کن، در اینترنت جستجو کن استراتژیهای معاملاتی “سودآور” و به جفتارزهای دیگر هم توجه کن. اما همه این موارد برای یافتن راهحلی سریع به ذهن میرسند، در حالیکه بخش بزرگی از معاملهگری موفق را جستجوهای شخصی درباره بازار شکل میدهد.
بازار پیوسته در حد جزئیات کوچک اما در عین حال قابل توجه در حال تغییر است. بسته به تمایلات بازار، از دسته سیگنالهای مشابه میتوان در جهات مختلف بهره برد. بدون نظارت دقیق بر بازار، پی بردن به این اختلاف بسیار مشکل است.
افزایش سطح استرس، تمرکز بر بازار را غیرممکن میسازد. بدن انسان تحت فشار و استرس بیشتر تمایل به جنگ یا گریز دارد تا تفکر عمیق و کار خلاقانه. در نتیجه معاملهگر بازار را بصورت کاملا سطحی تحلیل میکند و اسیر و گرفتار “حلقههای منطقی” متعددی میشود.
برای مثال، معاملهگری با ۲ درصد سود از معامله خارج میشود و قیمت به اندازه ۱ درصد دیگر پیشروی میکند. مرتبه دیگر که تحلیل میکند، تصمیم میگیرد معامله را به قصد دریافت سود بیشتر برای مدت زمان طولانیتری باز نگه دارد. اما نمودار قیمت تغییر مسیر میدهد و در خلاف جهت معامله حرکت میکند و در نهایت معامله با لمس حد ضرر بسته میشود. دفعه بعد پس از تحلیل بازار تصمیم میگیرد با سود ۲ درصدی از بازار خارج شود، و به همین ترتیب این حلقه تکرار میشود.
مثالهای زیادی از چنین حلقههایی وجود دارد، اما بطور خلاصه تمام حلقهها حاکی از این هستند که معاملهگر یک اشتباه را مرتب تکرار میکند و متحمل ضرر و زیان میشود. با قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی، بسیار مشکل بتوان با نگاه از جانب ناظر بیرونی وضعیت را قضاوت کرد و عملکرد خود را به نحوی سودمند و سازنده تغییر داد.
میخواهم از درد و رنج دور باشم.
وجود حلقههای منطقی و در نتیجه عدم رضایت از نتایج معاملات، میتواند خستگی و فرسودگی روحی و روانی را به دنبال داشته باشد. معاملهگر دیگر نمیداند چگونه معامله کند و به چه نکاتی توجه کند و صرفا به باز و بسته کردن معاملات ادامه میدهد و تلاش میکند به ناحیه امن و مثبتی برسد.
مغز بطور فزاینده از انسان در برابر آسیبهای روانی محافظت میکند و تلاش میکند او را از معامله کردن منصرف سازد و به کار دیگری مشغول کند. در نتیجه تمرکز کاهش پیدا میکند و ضرر و زیان افزایش.
در ذهن ناخودآگاه یک بنبست شکل میگیرد: هیچ فرصتی برای انجام معاملهای سودآور وجود ندارد، اما در عین حال ذهن را به کنارهگیری از معامله کردن ترغیب نمیکند. در این هنگام تنها یک تصمیم اتخاذ میشود و آن کاهش موجودی حساب به صفر و در نهایت اجتناب از استرس است. از نقطه نظر ذهن ناخودآگاه، این تصمیم و رفتار به منظور رهایی از فشار و استرس کاملا توجیهپذیر است.
و حال معاملهگر بیش از پیش به انجام معاملهای با حداکثر حجم ممکن فکر میکند. یا به سرعت ثروتمند میشود و به تمام رنج و عذاب خود خاتمه میدهد، یا اینکه تمام موجودی حساب خود را از دست میدهد و میتواند استراحت کند. دیر یا زود معاملهگر تسلیم این میل و خواسته میشود و پس از یک یا دو معامله با حجم سنگین تمامی سرمایه خود را از دست میدهد. دیگر پولی وجود ندارد، اما سلسله اشتباهات و درد و رنج به پایان رسیده است. مغز در محافظت و مراقبت از صاحب خود کاملا موفق عمل کرده است.
برای اجتناب از معاملات احساسی چه اقداماتی انجام دهیم
در این قسمت دلایل احساسی اصلی ورود به معاملات به ترتیب زمانی بیان میشوند، اما در واقع همه چیز به این ترتیب رخ نمیدهد. اغلب معاملات منطقی و احساسی بطور متوالی تکرار میشوند که در نتیجه باعث کاهش نتیجه نهایی میشود.
بسیار دشوار بتوان کاری را بدون وجود دستورالعمل مشخصی به درستی انجام داد. در ابتدا برای اینکه سرمایه خود را به دلیل کلیشههای ناکارآمد ذهنی از دست ندهید، لازم است برای ورود به هر معامله معیارهای کاملا مشخصی داشته باشید. هرچه استراتژی معاملاتی صورت رسمیتر و وضوح بیشتری داشته باشد، راحتتر میتوان در برابر انگیزههای احساسی ذهن ناخودآگاه مقاومت کرد.
مجموعهای از موقعیتهایی که میتوانید با استفاده از آنها کسب سود کنید را جمعآوری کنید. تعیین کنید که در هر معامله استاندارد با چه حجمی ورود کنید. تمام الگوهای تجربی را زیر نظر داشته باشید، یا اینکه با کمترین حجم ممکن معاملات را انجام دهید. از “بازی حدس و گمان” جدا پرهیز کنید و به مغز خود فرصت ندهید از طریق کسب سود تصادفی، اندورفین دریافت کند.
سود و ضرر از طریق معاملات رندوم و تصادفی هر دو به یک اندازه برای معاملهگر مضر هستند. ضرر بزرگ باعث میشود معاملهگر به فکر جبران باشد و سود کلان سبب میشود در گوشه ذهن این تفکر شکل بگیرد که همیشه میتوان با این روش موفق بود.
ذهن خود را آموزش دهید. فراموش نکنید که علیرغم قدرت و توانایی بالای هوش و ذکاوت انسان مدرن، همواره بخشی از فرایند معاملاتی توسط غرایز و احساسات اداره میشوند. اگر پس از ورود به یک معامله ناگهان متوجه شدید که شتابزده عمل کردهاید و تصمیم عجولانهای گرفتهاید، بلافاصله و بدون توجه به نتیجه از معامله خارج شوید. با این کار ذهن ناخودآکاه یاد میگیرد که باید از ورود به موقعیتهای مشکوک اجتناب نمود و نباید انتظار داشته باشد که بخش خودآگاه ذهن فرصتی برای انجام “بازی حدس و گمان” در اختیار او قرار دهد.
در صورتیکه نمودار قیمت به حد ضرر معامله میرسد، اگر دلایل فاندامنتالی دیگر موثر نیستند، به سرعت و با خونسردی ضرر وارده را برطرف کنید. به این طریق مغز شما عادت میکند و مرتبه بعدی خیلی راحت نخواهد بود که ضرر را به تعویق بیاندازید.
حالات روانی خود را هنگامی که مشغول معامله کردن هستید، دنبال کنید. تنبلی نکنید و از خود بپرسید: “الان چه احساسی دارم؟ آیا این معامله به خوبی انجام شد یا من کسل شدهام؟ آیا به قدر کافی تمرکز دارم یا اینکه مدام افکار من متوجه مسائل دیگری میشود؟ آیا اکنون زمان تصمیمگیری برای معاملات است؟”
اگر شما یک معاملهگر فعال و پویا هستید، میتوانید دفتری برای ثبت حالات روانی خود اختصاص دهید. این دفتر میتواند دربرگیرنده توصیفاتی از حالات روانی شما در طول یک روز کاری، به هنگام ورود به معامله و در حین فرایند مدیریت آن معامله باشد. زمانی که حالات روانی خود را ثبت و ضبط میکنید، میتوانید به اشتباهات روانی رایج خود پی ببرید و همچنین متوجه میشوید که تحت چه شرایطی بهتر است از معامله کردن دست بکشید.
بعلاوه میتوانید قوانینی مختص به خود وضع کنید که به شما امکان دهد با دقت و احتیاط بیشتری معامله کنید. این قوانین میتواند فهرستی از شرایطی باشد که تحت آنها سراغ معاملهگری نمیروید (برای مثال خستگی، هیجان زیاد و غیره) و همینطور تمرینات و تکنیکهای ویژهای به منظور کسب آرامش و پایدارسازی عواطف و احساسات.
اگر موفق شوید این توصیهها را اجرا کنید، قطعا سود مستمر خیلی دور نخواهد بود.
معاملات فیوچرز Futures چیست و چطور باعث افزایش سود می شوند؟
قراردادهای آتی یا معاملات فیوچرز چیست و آیا در بازار ارز دیجیتال و بیت کوین نیز کاربرد دارد؟
معاملات فیوچرز که به آنها معاملات آتی یا Trading Futures نیز گفته می شود، یک قرارداد یا توافق نامۀ قانونی است که در زمان امضای قرارداد، معامله گران قیمتی توافقی برای خرید یا فروش یک کالا، یا مقدار مشخصی از یک محصولِ تولیدی و یا یک آیتم مالی را تعیین میکنند. در واقع این قیمت را با بهای معینی برای تاریخ مشخصی در آینده یا قبل از تاریخ مشخص شده در آینده، برآورد میکنند.
کالا یا ابزاری که طبق قراردادهای آتی تحویل میشود، لازم است از لحاظ کیفیت و کمیت مشمول استاندارد بوده و زمان، قیمت و مکان داد و ستد آن نیز از پیش مشخص شده باشد. زمانی که به تاریخ مورد نظر قید شده در قرارداد برسید، معامله بر پایه قیمتی که در قرارداد توافق چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ شده، انجام میگردد.
امکاناتی که در معاملات آینده تعبیه شده به افراد امکان میدهد ریسک مربوط به مشاغل اصلی خود را کاهش دهند. شما میتوانید با معاملات فیوچرز در مورد خرید یا فروش قراردادهای سهام، در برابر تغییر نرخ بهره از سرمایه خود محافظت کنید. شما میتوانید با خرید یا فروش یک قرارداد ارزی، در برابر واریانس مبادله ارز که بر میزان پس انداز حساب مالی شما تأثیر میگذارد، از معامله خود در برابر خطر احتمالی، محافظت نمایید.
چه مواردی مشمول معاملات آتی میگردند؟
معاملات فیوچرز یا قراردادهای آتی استاندارد، بوسیله کالاهای متنوع و مبادلات آتی تعریف شده است. بسیاری از “کالاها” وجود دارند که قراردادهای آینده مربوط به آنها هستند و به آنها commodity گفته میشود. تقریباً برای هر کالایی میتوان قرارداد آتی را تعریف کرد.
به عنوان مثال، برخی از مواد غذایی، سوخت های مختلف، فلزات گرانبها، اوراق بهادار، انواع ارز و حتی برخی از محصولات دور از تصور مانند تراشه های نیمه هادی، از محصولاتی است که با معاملات فیوچرز مورد معامله واقع میشوند.
کالاهای معمولی شامل مواد غذایی (از قبیل کالاهای اساسی مانند گندم، شکر، ذرت، سویا، برنج، چای)، فلزات گرانبها (از جمله طلا، نقره، مس و غیره)، ارز (مانند دلار، یورو، فرانک سوئیس، ین و غیره)، فهرست سهام ( به عنوان مثال کارخانجات تولیدی و داروسازی)، محصولات مالی (مانند اوراق بهادار خزانه داری) و حتی برخی از کالاهای بسیار ویژه مانند قطعات الکترونیک برای محافظت در برابر نوسانات نرخ بهره پیش فروش میشوند.
برخی از داستان های معاملات بزرگ آتی نشان میدهد که چگونه با پیش بینی درست آینده میتوان ثروت عظیمی را حاصل کرد و یا بدون تحلیل کافی از دست داد.
اگر در بازار ارز های دیجیتال تازه وارد هستید و میخواهید تمامی مفاهیم و نکات مربوط به این بازار را بشناسید و یک سرمایه گذاری موفق داشته باشید پیشنهاد می کنیم از دوره ارز دیجیتال استفاده نمایید.
ویژگیهای معاملات فیوچرز کدامند؟
قراردادهای آتی به طور معمول در بازارهای معاملات مالی، ویژگیهای خاص خود را دارند که آنها را از دیگر معاملات متمایز میکند، تعدادی از این خصوصیات در زیر آمده است:
مدیریت خطر یا ریسک: معاملات فیوچرز میتوانند به عنوان حفاظی در مقابل ریسکهای احتمالی معاملات استفاده شوند. این نوع معامله برای برخی از معامله گران از جمله کشاورزان مطلوب است، آنها محصولات خود را پیش فروش میکنند، برای آنکه اطمینان خاطر حاصل کنند که پس از برداشت محصول از ریسک پایین آمدن قیمت در امان هستند. این نوع معامله همان قرارداد آتی است که ریسک بالا در پایین رفتن قیمت را از بین میبرد.
استفاده از اهرم: اهرم یا Leverage، قابلیتی است که در قراردادهای آتی کاربرد دارد. برای نمونه فرض کنید یک معاملهگر با اهرم 1:2، میتواند تا دو برابر اعتبار خود سهام یا اوراق قرضه را چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ با قرارداد آتی خریداری نماید. پس در اینصورت تا دو برابر نیز سود خواهد کرد ولی توجه داشته باشید در محاسبات اشتباه، ضرر او نیز دو برابر خواهد شد.
دیگر ویژگی های معاملات آتی کدامند؟
استفاده از پوزیشن فروش: در قراردادهای آتی امکان به کارگیری از پوزیشن شورت یا Short، برای معامله فروش یا Sell وجود دارد. در حالتی که یک معاملهگر پیش بینی کند که کالایی با نزول قیمت مواجه است و یا به عبارتی ارزش یک دارایی رو به کاهش خواهد رفت، او قادر خواهد بود با استفاده از پوزیشن فروشِ قرارداد آتی، سود مطلوبی را کسب نماید.
جذب کردن نقدینگی: استفاده از معاملات فیوچرز میتواند راه حلی برای جذب کردن نقدینگی به حساب آید. معاملات آتی میتواند سرمایههای سرگردانِ معاملهگران را در بازارهای مالی از جمله بازار بورس و بازار ارز به کار گیرد.
دارایی های گوناگون: در برخی شرایط امکان دارد که معامله واقعی بعضی از کالاها چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ برای معامله گران سخت باشد. به طور نمونه در نظر بگیرید که یک فرد معاملهگر در نظر دارد که ده ماشین سنگین را خریداری کند، در این صورت تحویل این محصول عظیم به صورت فیزیکی و فروش دوباره آن به شخص دیگری کاری عبث به نظر میآید. در چنین موقعیتی بهترین کار استفاده از معاملات آینده خواهد بود.
مشخص کردن قیمت: در برخی از بازارهای مالی که انجام معامله در آنها به صورت واقعی و فیزیکی سخت است، قیمت یا بهای موضوع معامله با عقد قراردادهای آتی مشخص میشود.
سودمندی های معاملات آینده کدامند؟
– سرمایه گذاران می توانند از قراردادهای آتی استفاده کنند تا قیمت یک دارایی اساسی را پیش بینی کنند.
– شرکت ها میتوانند قیمت مواد اولیه یا کالاهایی را که میفروشند هدج کنند تا در برابر حرکات نامطلوب قیمت محافظت شوند.
– در معاملات فیوچرز ممکن است فقط نیاز به واریز بخشی از مبلغ قرارداد توسط یک چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ کارگزار داشته باشد و لازم نباشد همه مبلغ را پرداخت کند.
نکات منفی قراردادهای آتی کدامند؟
– این خطر برای سرمایه گذاران وجود دارد که به دلیل استفاده از اهرم های آتی، میتوانند بیش از مبلغ سرمایه اولیه را از دست بدهند.
– سرمایه گذاری در معاملات فیوچرز ممکن است از حرکت قیمت به سوی قیمت های مطلوب جلوگیری کند.
– معاملات مارجین یا حاشیه ای میتواند یک شمشیر دو لبه باشد، به این معنی که چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ میزان سود برای معامله گران تقویت میشود، اما احتمال دارد زیان های زیادی نیز به همراه داشته باشد.
مدیریت ریسک چگونه قراردادهای آتی را پوشش میدهد؟
معاملات فیوچرز برای خریدار و فروشنده این امکان را فراهم میکند که بتوانند خود را از پیشامد خطرات احتمالی که ممکن است در آینده کالاهای مورد نظرشان را در برگیرد، حفظ کنند. به عنوان مثال یک شرکت میتواند با استفاده از پوزیشن لانگ Long کالای خاصی را که تمایل دارد، خریداری کند. این شرکت میتواند با معاملات آینده، کالایی را خرید کند تا نیاز خود به آن کالا را برآورده نماید.
مثالی از معامله خرید آتی آن است که شرکتی برای 6 ماه آینده خود نیاز به چند تن آهن دارد، در حال حاضر هر کیلو آهن 11000 تومان قیمت دارد، شرکت با یک قرارداد خرید آتی آهن مورد نیاز خود را به قیمت هر کیلو 10000 تومان میخرد. بدین سان این شرکت با یک قرارداد خرید آتی، ریسک افزایش قیمت را خنثی مینماید.
مثالی از قرارداد فروش آتی آن است که یک تولید کننده، میخواهد در آینده چندین تن آهن را به مشتری خود بفروشد، هم اکنون آهن کیلویی 11000 تومان قیمت دارد، این شرکت به عنوان فروشنده نمیداند که در شش ماه آینده، آهن چه قیمتی خواهد داشت، به همین دلیل چندین تن آهن را به مشتری خود به قیمت کیلویی 10000 تومان به فروش میرساند. از این طریق این شرکت ریسک کاهش قیمت آهن را از خود دور مینماید.
در این دو مثال میبینیم که یکی از دلایل عمده در عقد معاملات فیوچرز، نداشتن اطمینان معامله گران از اتفاقات آینده و حفظ کردن سرمایه شان از بالا و پایین رفتن قیمت میباشد. با عقد این قراردادها، ریسک قراردادهای بین خریدار و فروشنده کاهش مییابد.
نقش سفته بازی در بازار قراردادهای آتی چیست؟
یک شخص تجاری، به عنوان نمونه یک کشاورز یا یک صادرکننده، امکان دارد آینده مالی خود را در معرض خطر ببیند. برای جبران این ریسک، آنها میتوانند با یک قرارداد آتیِ خرید یا فروش، از دارایی خود محافظت کنند.
هر سرمایه ای که در بازار نقطهای یعنی بازار واقعیِ فعلی ایجاد کنند یا از دست بدهند، میتوانند در بازار مالی از دست بدهند و یا تامین کنند تا اختلاف پیش آمده را جبران کنند. به عمل این اشخاص هِدج کردن یا hedging گفته میشود، اینها افرادی هستند که برای محافظت از خود در برابر ضرر مالی یا سایر شرایط نامطلوب دنبال راه حلی هستند.
از طرف دیگر، شما می توانید بدون داشتن مشاغل تجاری، توسط معاملات آتیِ قراردادهای خرید یا فروش، خریداری و یا فروش خود را به انجام رسانید. به عنوان مثال، اگر اعتقاد دارید که امسال نرخ بهره بالا میرود، می توانید قراردادهای آتی اوراق قرضه دولتی خود را با پوزیشن شورت بفروشید.
به یاد داشته باشید که چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ با بالا رفتن نرخ بهره، بهای اوراق قرضه کاهش می یابد و بنابراین اگر درست عمل کرده باشید، میتوانید با درگیر کردن سپرده خود در معاملات فیوچرز، سود عظیمی برای خود بسازید.
گروهی از افراد که هِدج نمیکنند، اما در بازار برای گرفتن سود وارد معامله میشود، سفته بازها یا speculators هستند. نسبت هدج کاران به سفته بازان تقریبا 3 : 1 است. سفته بازان برای اطمینان از وجود فعال و بازارهای نقدینگی بسیار مفید هستند.چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟
مفهوم معاملات فیوچرز در بازار ارز دیجیتال چیست؟
تا به حال دیدیم که قراردادهای آتی بیشتر در حوزه کالاهای فیزیکی بکار گرفته میشوند. البته در حال حاضر معاملات آتی پای خود را به دنیای ارز دیجیتال باز کرده است.
به طور نمونه معاملات آینده بیت کوین، نمونه ای از قراردادهای آتی است که در آن معامله گران قادرند حتی بدون آنکه بیت کوینی در دست داشته باشند، مستند بر پیشبینی خود از قیمت آینده این ارز، برای خرید یا فروش آن اقدام میکنند. در حقیقت بستن قراردادهای آتی بیت کوین با تکیه بر معاملات پر خطر مالی که به آن سفتهبازی یا Speculation گفته میشود، انجام پذیر خواهد بود.
بهتر است با طرح یک مثال، با تاثیر قرارداد آتی بیت کوین بیشتر آشنا شویم. تصور کنید دو معامله گر برای مصون ماندن از ریسک بالا و پایین رفتن قیمت، یک قرارداد آتی امضا نمایند.
چرا بروکرهای فارکس به روش B-Book علاقه دارند؟
در درس قبلی، با روش مدیریت ریسک بروکرهای فارکس به روش انتقال درونی آشنا شدیم. اما بیاید برگردیم به سراغ مدیریت ریسک بروکرها به روش B-BOOK که قبلا در موردش صحبت کردیم! همانطور که گفتیم، وقتی شما معاملهای با بروکر B-Book انجام میدهید، خود بروکر طرف دیگر معامله شما است و معامله را هج نمیکند، یا به عبارت دیگر پوشش نمیدهد.
بروکر خودش وارد معامله با شما میشود و ریسک را به طرف سومی انتقال نمیدهد!
فراموش نکنید که اگر بروکر خودش طرف دیگر معامله شما باشد، و معامله را با یک تأمینکننده نقدینگی پوشش ندهد، تمام ریسک معامله شما را بر عهده گرفته است.
این بدان معناست که اگر در معامله، مشتری ۱۰۰۰ دلار ضرر کند، بروکر ۱۰۰۰ دلار سود کرده است.
اما اگر مشتری در معامله، ۱۰۰۰ دلار سود کند، بروکر ۱۰۰۰ دلار از دست داده است!
با این وجود، ظاهرا اجرای سفارش به روش B-Book برای بروکر خطرناک خواهد بود.
پس چرا بروکرهای فارکس تمایل دارند که از این روش استفاده کنند، و خودشان را در معرض ریسک بازار، و ضرر قرار میدهند؟
دلیلش این است که بیشتر معاملهگران خرد، در معاملاتشان ضرر میکنند! در ادامه با ترجمه اختصاصی ایران بروکر در این زمینه همراه باشد.
دلیل استفاده بروکرهای فارکس از روش B-BOOK
به آمار زیر دقت کنید:
بین ۷۴ تا ۸۹ درصد از معاملهگران کوچک خردهفروش، هنگام معامله در فارکس ضرر میکنند.
این یعنی؛ ۷۴ تا ۸۹ درصد از معاملهگران فارکس تحلیل اشتباه میکنند.
با توجه به این آمار و با وجود چنین مشتریانی، بروکر وارد بازیای شده که در ۷۴ تا ۸۹ درصد موارد شانس برنده شدن دارد!
چرا وقتی بروکر میداند در ۷۴ درصد موارد برنده بازی خواهد بود، در بازی شرکت نکند؟!
در این بازی شانس برنده شدن بروکر بیشتر است.
چرا بروکر فارکس وقتی میداند در بیشتر از ۷۰ درصد موارد، مشتریانش اشتباه میکنند، از روش B-Book استفاده نکند؟!
من اگر جای بروکرها بودم از این فرصت نهایت استفاده را میکردم!
اگر بروکر بخواهد از روش STP یا A-Book استفاده کند، باید برای هج کردن معامله شما، به تأمینکننده نقدینگی اسپرد پرداخت کند. و این یعنی هزینه بیشتر.
اما وقتی قرار است بیشتر مشتریان اشتباه و ضرر کنند، چرا باید معامله را پوشش داد و هزینه بیشتری پرداخت کرد؟!
بروکرها از روش B-Book استفاده میکنند، چون برای آنها سود بیشتری به همراه دارد!
بروکرهای B-Book چگونه کسب درآمد میکنند؟
شما از بروکر خرید میکنید و به بروکر میفروشید. اگر سود کنید، بروکر ضرر میکند، و اگر ضرر کنید بروکر سود خواهد کرد(یعنی اگر ضرر کنید، بروکر از ضرر شما سود میکند).
وقتی تنها کاری که میکنید این باشد که به ضرر کردن ادامه دهید، بروکر شما کم کم پول بیشتری نسبت به آنچه از اول در حساب معاملاتیتان واریز کرده بودید، به دست میآورد.
معاملهگران خردهفروش معمولا مثل یک آماتور عمل میکنند، و بروکر B-Book هم از این فرصت نهایت استفاده را میبرد.
بیشتر معاملهگران خردهفروش تازهکار تجربه معامله ندارند، و عجیب نیست اگر ۸۰ تا ۹۰ درصد از سرمایهشان را در عرض مدت کوتاهی از دست بدهند.
یک قانون معروف هست به اسم «۹۰/۹۰/۹۰». این قانون میگوید ۹۰٪ از معاملهگران جدید، ۹۰٪ از پول خود را در ۹۰ روز از دست میدهند!
من نمیگویم این قانون دقیق و کاملا درست است اما چه فرقی میکند؛ ۹۰ روز یا ۱۲ ماه، فرض کنید شما بروکری باشید که از روش B-Book استفاده میکنید و چنین مشتریانی داشته باشید!
تنها کاری که لازم است انجام بدهید این است که ریلکس بنشینید و تماشا کنید … و منتظر بمانید تا مشتریانتان ضرر کنند و بعد میبینید که چگونه سود شما شروع میشود و پول روی پول میگذارید.
برای این که بهتر متوجه شوید، یک مثال ساده میآورم. در جدول زیر میزان درآمد یک بروکر B-Book در طول یک سال بررسی شده، با این فرض که به طور متوسط ۱۰۰۰ دلار سپردهگذاری توسط مشتریانش انجام شده است.
تعداد مشتریها | کل سپرده | درآمد بروکر در یکسال اگر 60 درصد مشتریان ضرر کنند | درآمد بروکر در یکسال اگر 70 درصد مشتریان ضرر کنند | درآمد بروکر در یکسال اگر 80 درصد مشتریان ضرر کنند | درآمد بروکر در یکسال اگر 90 درصد مشتریان ضرر کنند |
---|---|---|---|---|---|
۱۰۰ | ۱۰۰،۰۰۰ $ | ۶۰،۰۰۰ $ | ۷۰،۰۰۰ $ | ۸۰،۰۰۰ $ | ۹۰،۰۰۰ $ |
۵۰۰ | ۵۰۰،۰۰۰ $ | ۳۰۰،۰۰۰ $ | ۳۵۰،۰۰۰ $ | ۴۰۰،۰۰۰ $ | ۴۵۰،۰۰۰ $ |
۱،۰۰۰ | ۱،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۶۰۰،۰۰۰ $ | ۷۰۰،۰۰۰ $ | ۸۰۰،۰۰۰ $ | ۹۰۰،۰۰۰ $ |
۲،۰۰۰ | ۲،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۱،۲۰۰،۰۰۰ $ | ۱،۴۰۰،۰۰۰ $ | ۱،۶۰۰،۰۰۰ $ | ۱،۸۰۰،۰۰۰ $ |
۵،۰۰۰ | ۵،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۳،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۳،۵۰۰،۰۰۰ $ | ۴،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۴،۵۰۰،۰۰۰ $ |
۱۰،۰۰۰ | ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۶،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۷،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۸،۰۰۰،۰۰۰ $ | ۹،۰۰۰،۰۰۰ $ |
با وجود اینکه میانگین سپرده را خیلی کم یعنی ۱۰۰۰ دلار فرض گرفتیم، اما همانطور که میبینید بروکر B-Book سود زیادی به جیب میزند.
اگر بروکرها بتوانند مشتریانشان را قانع کنند که مبلغ بیشتری واریز کنند، سودشان از این هم بیشتر میشود.
اما اینکه بروکر B-Book از ضرر مشتری سود میکند، به این معنی نیست که بروکر میخواهد مشتری ضرر کند!
بله، درست است، ضرر مشتری به سود بروکر است، اما بروکرهای A-Book هم تبلیغات منفی زیادی علیه بروکرهای B-Book میکنند، و میگویند همه بروکرهای B-Book تمام تلاششان را میکنند تا مشتریان ضرر کنند! آنها هدفشان این است که سهم بیشتری از بازار را به خودشان اختصاص دهند.
اگر بروکر فقط یک مشتری داشته باشد، و از از روش B-Book استفاده کند، بدیهی است که ترجیح نمیدهد مشتریاش در معامله سود کند.
اگر همین یک مشتری سود کند، بروکر ضرر خواهد کرد. بنابراین بله، در این سناریوی خاص بروکر ترجیح میدهد مشتری ضرر کند.
اما بروکرها که فقط یک عدد مشتری ندارند، بلکه تعداد زیادی مشتری دارند.
چیزی که بروکرهای B-Book میخواهند این است که اسپرد را به جیب بزنند، و مجبور نباشند یک معامله سوم یا معامله پوششی را انجام دهند، زیرا این معامله پوششی برای آنها هزینهبردار است.
بروکرهای B-Book چه شرایطی را دوست دارند؟!
بروکرهایی که از این روش استفاده میکنند، دوست دارند شرایط خاصی داشته باشند که در ادامه به آنها اشاره کردهایم.
1. تعداد زیادی مشتری با پوزیشنهای مشابه داشته باشند
بروکرهای B-Book ترجیح میدهند تعداد زیادی مشتری با پوزیشن مشابه داشته باشند که معاملات زیادی انجام دهند و پوزیشنهای لانگ و شورتی را در مقادیر یکسان باز کنند، تا بروکر بتواند طرف مقابل هر یک از معاملات آنها را انتخاب کند.
این امر این امکان را برای بروکر فراهم میکند تا اسپرد هر دو طرف را بدون ریسک به جیب بزند، چون در این صورت پوزیشنها همدیگر را خنثی میکنند.
برای مثال، معاملهگر خردهفروش A میخواهد ۱۰،۰۰۰ واحد GBP/ USD بخرد، و بروکر قیمت درخواستی ۱.۴۱۰۵ را به او ارائه میدهد. در همان زمان معاملهگر خردهفروش B میخواهد ۱۰،۰۰۰ واحد GBP/ USD بفروشد، بنابراین بروکر قیمت پیشنهادی ۱.۴۱۰۳ را به او ارائه میدهد.
بنابراین چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ بروکر GBP/ USD را به قیمت ۱.۴۱۰۳ از معاملهگر خردهفروش B میخرد، و به قیمت ۱.۴۱۰۵ به معاملهگر A میفروشد و ۰.۰۰۰۲ یا ۲ پیپ اسپرد به جیب میزند.
از آنجایی که هر دو سفارش سایز یکسانی دارند (۱۰۰۰۰ واحد)، همدیگر را خنثی میکنند، و با این وجود بروکر در معرض ریسک بازار نیست.
آرزوی هر بروکر B-Book این است که این کار را میلیونها میلیون بار در طول یک روز انجام دهد!
2. بروکر B-Book عاشق ماهیهاست اما نهنگها را دوست ندارد!
بروکرهای B-Book نهنگها را دوست ندارند!
در زبان معاملهگری، به معاملهگری که همیشه مقدار زیادی پول در یک معامله وارد میکند، نهنگ گفته میشود.
اگر بروکر B-Book را یک کازینو در نظر بگیرید، بروکر نمیخواهد مشتری معامله بزرگی انجام دهد که در صورت ضرر، بروکر ورشکست شود.
بروکرهای B-Book ترجیح میدهند مشتریان در پوزیشن سایزهای یکسان و کوچک، و دفعات زیاد معامله انجام دهند.
به عنوان مثال، بروکر ترجیح میدهد ۱۰۰ مشتری به طور متوسط ۵ مینیلات معامله کنند تا اینکه ۹۸ مشتری ۳ مینیلات معامله کنند یا دو مشتری کلهگنده دو بار و هر بار ۲۰ لات معامله کنند.
تعداد زیاد معاملات به بروکر این امکان را میدهد که معاملات را با یکدیگر خنثی کند و خودش در معرض ریسک بازار قرار نگیرد.
همچنین چنین شرایطی باعث میشود سرمایهای را که بروکر لازم است کنار بگذارد (سرمایهای که برای پرداخت به مشتریان برنده باید کنار بگذارد) کاهش پیدا کند، زیرا مشتریان خودشان برای یکدیگر بازارسازی میکنند.
چیزی که بروکرهای B-Book بیشتر از همه ترجیح میدهند این است که مشتریان آنها دائما در حال معامله باشند، و خیلی برنده نشوند و خیلی هم ضرر نکنند.
سناریوی ایدهآل برای یک بروکر B-Book این است که نصف مشتریانش پوزیشن لانگ و نیمی دیگر پوزیشن شورت باز کنند.
در این صورت، همه پوزیشنها یکدیگر را جبران میکنند و بروکر در معرض ریسک بازار نیست، بنابراین سرمایه کمی هم نیاز دارد، چون هر سودی که لازم است به معاملهگران برنده پرداخت شود، معاملهگران بازنده پرداخت میکنند.
بروکر دائما از اسپرد (و بهره شبانه) کسب درآمد میکند، و لازم نیست نگران درآمدش باشد.
بروکرهای B-Book چه شرایطی را دوست ندارند؟!
در مقابل شرایطی وجود دارد که بروکرها آنها را دوست ندارند!
1. مشتریهایی که زیاد سود میکنند!
بروکرهای B-Book آن دسته از مشتریانی را که دائما سود میکنند، دوست ندارند.
چنین مشتریهایی به مرور زمان موجودی حسابشان افزایش پیدا میکند، و به آنها این امکان را میدهد که پوزیشنهای بزرگتر و بزرگتری باز کنند.
و این امر برای بروکر خطرناک است چون باید سفارشهای آنها را پوشش دهد (A-Book).
و به خاطر دارید که پوشش ریسک هزینهبردار است. و از آنجایی که معامله پوشش داده شده یا هجینگ شده است، اگر مشتری ضرر کند، بروکر سودی نخواهد کرد. بنابراین درآمدش محدود به همان اسپرد (و بهره شبانه؛ آن هم در صورتی که معاملهگر پوزیشنش را یک شب باز بگذارد) میشود.
ترجیح بروکر B-Book این است که سود به طور یکنواخت بین مشتریانش تقسیم شود، چون این امر باعث میشود از مشتریان بیشتری اسپرد بگیرد.
همه این شرایط برای بروکرهایی که به روش B-Book سفارشها را انجام میدهند خوب است، اما برای بروکرهایی که از روش A-Book استفاده میکنند، چندان شرایط خوبی نیست.
هر بار که یک بروکر A-Book یک مشتری را از دست میدهد، سود بالقوهای است که برای همیشه از دست میدهد.
اگر چه درصد بالایی از معاملهگران تازهوارد سرمایهشان را به باد میدهند، اما تعداد معاملهگران تازهکار چندان هم زیاد نیست، با این وجود تداوم بروکرهای A-Book سخت میشود.
برای بروکر خردهفروش فارکسی که کاملا به روش A-Book کار میکند، کار سخت است. کسب درآمد زیاد برای چنین برورکری با وجود مارجین خیلی کم، دشوار میباشد و تعجبآور نیست که چرا بروکرها از روش B-Book استفاده میکنند.
اما، روش B-Book از نظر مدیریت ریسک کمی چالشی است. به خصوص اگر مشتریهای زیادی داشته باشد که پوزیشنهایشان را در یک جهت باز کنند (مثلا فقط پوزیشن لانگ باز کنند) و معاملاتشان سودآور باشد.
اگر مشتریان بروکر B-Book معاملات بزرگ انجام دهند و به سودهای زیاد برسند، حتی ممکن است باعث ورشکستگی بروکر شوند.
به همین خاطر است که بیشتر بروکرها از روش A-Book و B-Book با هم استفاده میکنند. که به آن «مدل ترکیبی» گفته میشود.
بازارهای ایران روی خط زیان/ تنها یک بازار به سرمایهگذاران سود داد
بررسی وضعیت بازارهای ایران نشان می دهد در اولین ماه پاییز تنها یک بازار مثبت بوده سایر بازارهای ایران به سرمایهگذاران زیان دادند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بررسیها نشان می دهد بازار طلا، سکه و دلار و یورو به سرمایه گذاران زیان داده است و تنها بازاری که در این ماه به سرمایهگذاران خود سود داد، بازار سرمایه بوده است.
شاخص کل بورس در آغاز مهرماه در ارتفاع یک میلیون و ۳۸۶ هزار واحدی ایستاد اما در پایان این ماه، شاخص تا محدوده یک میلیون و ۴۳۵ هزار واحد پیشروی کرد. به این ترتیب سرمایهگذاران بورس در این ماه با رشدی ۳.۵ درصدی مواجه شدند که در قیاس با رشدهای پیشین بورس البته رقم چندان بالایی نیست. بورس اوراق بهادار حالا بیش از یک سال است که با سرمایهگذاران بازی دو سر باخت- یک سر برد را آغاز کرده و با ریزشی در محدوده یک میلیون واحد، بسیاری از مشتاقان حضور در بازار سرمایه را ناامید کرد .
با این حال تنها بازار مثبت در شرایط اقتصادی کنونی بازار سرمایه تلقی می شود .
طلا
سرمایهگذاران بازار طلا نیز با کاهش بسیار محدود قیمت روبرو بودند و زیانی کمتر از یک درصد را در پرتفوی خود ثبت کردند. بهای هر گرم طلای ۱۸ عیار در بازار در آغاز مهرماه برابر با یک میلیون و ۱۵۱ هزار تومان بود اما در پایان مهرماه این قیمت به یک میلیون و ۱۴۳ هزار تومان رسید .
فعالان بازار میگویند تقاضا برای خرید مصنوعات طلا با سقوط آزاد مواجه شده است .قیمت سکه نیز در این ماه با کاهش روبرو شد و بهای هر قطعه سکه از ۱۱ میلیون و ۵۱۸ هزار تومان در ابتدای مهر به یازده میلیون و ۴۳۰ تومان در پایان این ماه کاهش یافت.
دلار
خریداران دلار نیز با زیانی محدود در محده یک درصد در مهرماه مواجه شدند. هر دلار آمریکا در آغاز مهر ماه ۲۷ هزار و ۵۲۷ تومان قیمت خورد اما در پایان مهر ماه این قیمت به ۲۷ هزارو ۳۵۰ تومان رسید. نکته مهم اینجاست که انتظار بر کاهش بیش از پیش قیمت دلار استوار بود اما عوامل سیاسی تاثیرگذار نظیر عدم آغاز مجدد مذاکرات و همچنین عدم تصمیمگیری برای پیوستن به افایتیاف در این میان مانع از ریزش بیشتر قیمتها شدند .
یورو
قیمت یورو نیز نزدیک به ۱.۸ درصد کاهش را در مهرماه شاهد بود. هریورو در آبان مهرماه به قیمت ۳۲ هزار و ۲۵۲ تومان فروخته می شد اما در پایان مهرماه این قیمت به ۳۱ هزار و ۷۹۰ تومان رسید. میزان کاهش قیمت یورو نیز مانند دلار کمتر از انتظار بود .
سوت رکود در بازار خودرو
بازار خودرو این روزها سوت رکود را میشنود . در رکود کشدار و بیسابقه این بازار اما قیمت خودروهای خارجی ریزشی محسوس را تجربه کرد و همین امر سبب شد بسیاری از کسانی که سرمایههای خودر را در این بازار متوقف کرده بودند، نگران ازدست رفتن سود باشند .
بحثهای مطرح شده در خصوص واردات خودروهای خارجی ، حتی به صورت محدود عامل مهم در ریزش قیمتها تلقی میشود. از سوی دیگر برخی از کارشناسان و فعالان بازار میگویند دلیل عمده دیگر نیز به نبود قدرت خرید و انتظار برای کاهش قیمتها در بازار خورو باز میگردد.
مسکن
بازار مسکن نیز این روزها در وضعیتی مشابه بازار خودرو است. در حالی که خرید و فروش مسکن به کف رسیده است اما روند رو به رشد قیمتها همچنان ادامه دارد و متوسط قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در تهران به طور متوسط به بالاتر از سی میلیون تومان رسیده است .
فعالان بازار مسکن از افت شدید تقاضا در این بازار خبر میدهند البته آغاز طرح مسکنی دولت سیزدهم نیز در تشدید این رکود بیتاثیر نیست .
داستان عجیب دو تریدر برتر تاریخ که شما را شوکه میکند
محمدحسین تهرانی
- 1399/9/23
- 3839
- دیجیتال مارکتینگ
بزرگترین تریدر های بورس
داستان 2 تریدر را قرار است بخوانید که در طول زندگی کاری خود، بزرگترین شکست ها و بزرگترین موفقیت ها را با هم یکجا داشته اند. از این دو داستان می توانید نتایج خیلی بزرگی بگیرید پس با ما همراه باشید.
زندگی نامه کوتاهی از جسی لیورمور ترید افسانه ای:
جسی لیورمور در یک خانواده کشاورز در سال ۱۸۷۷ در ماساچوست به دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود. در سن سه سالگی شروع به یادگیری خواندن و نوشتن کرد و در سن پنج سالگی در کمال تعجب شروع به خواندن مجله های مالی کرد. علاقه و استعداد زیادی در زمینه خواندن اعداد و ریاضیات داشت. پدر او در سن ۱۴ سالگی به جسی کمک کرد از مدرسه فرار کند و پدرش او را تشویق میکرد که در کنار او به کار مزرعه داری ادامه دهد اما علاقه جسی بیشتر در خواندن اعداد و ریاضیات بود. با کمک مادرش مزرعه را ترک کرد و مادرش به او ۵ دلار داد. پس از رفتن به شهر، جسی توانست شغل مورد علاقه خود را پیدا کند. او کسی بود که قیمت و حجم سهام ها را به روی تخته سیاه مینوشت.
شروع اتفاقات جالب:
جسی با دقت قیمتها را زیر نظر داشت و آنها را در دفترچه کوچک خود می نوشت و متوجه الگوهایی در رفتار قیمت شد. این کار مقدمه پیشرفت جسی در بازار بود و میتوانست به مرور زمان با مطالعه دقیق و زیاد قیمت، استراتژی معاملاتی شخصی خود را به وجود آورد. او توانست با استراتژی معاملاتی خود قیمتها را پیشبینی کند و با استفاده از این کار توانست ۲۵ هزار دلار در بیاورد و پس از آن به نیویورک مهاجرت کرد و آنجا رسماً در وال استریت شروع به معامله سهام کرد.
دوران وال استریت:
جسی در سن ۲۰ سالگی با استفاده از استراتژی معاملاتی خود ۱۰ هزار دلار به دست آورد اما از آنجایی که او به سیستم خود به طور موقتی پایبند نبود ۱۰ هزار دلار او تبدیل شد به ۲۵۰۰ دلار. در سال ۱۹۰۷ جسی قادر شده بود که سقف بازار را بگوید. او در آخر آن روز 1 میلیون دلار پول آورد. در سال ۱907 یکبار دیگر قوانین خود را زیر پا گذاشت و به حرف تریدر دیگری گوش داد و او از عمد به جسی پیشنهاد غلط خرید پنبه داد. پس از اینکه جسی تمامی قراردادهای پنبه که میتوانست بخرد خرید، معاملهگری که به او این پیشنهاد را داده بود تمام قراردادها را فروخت و قرارداد پنبه سقوط کرد و جسی تقریباً ۹۰ درصد سرمایه خود را از دست داد. او پس از چند سال نه تنها ثروت خود را برگرداند بلکه قادر بود نزدیک به صد برابر بیشتر از چیزی که داشت را به دست بیاورد. در سال ۱۹۲۹ توانست بار دیگر سقف کل بازارها را پیشبینی کند و همینطور قادر بود که ۱۰۰ میلیون دلار سود بدست آورد. به دلایل نامعلومی ثروت به دست آورده خود را به سرعت از دست داد.
اواخر عمر:
در اواخر عمرش برای دفعه سوم و آخرین بار دوباره اعلام ورشکستگی کرد. او دوباره باور داشت که میتواند ثروت خود را دوباره برگرداند اما این دفعه به علت مشکلات خانوادگی که داشت انگیزه خود را از دست داده بود و دیگر اقدامی به برگرداندن ثروت خود نداشت.
راز موفقیت او…
همانطور که در بیوگرافی جسی لیورمور خواندید، بزرگترین علت موفقیت او در بورس تمرکز بسیار بالا به روی هدف بلندمدت خود یعنی معامله گری در بورس بود. او تقریبا ۹۰% عمر خود را صرف این کار کرد و البته باید اشاره کنم که بعد از اینکه استراتژی معادلاتی مناسب خود را برای معاملات پیدا کرد تا آخر به آن پایبند بود و هرگاه که به آن پایبند نبود شاهد ضررهای بزرگی می شد. به عنوان یک تریدر باید این نکته را مد نظر داشته باشید که هر وقت استراتژی معاملاتی مناسب خود را در بورس پیدا کردید تا آخر باید به همان پایبند باشید تا اینکه سراغ استراتژیهای معاملاتی مختلف دیگر روید. این بهترین چیزی است که میتوانیم از لیورمور در کنار تمرکز بسیار بالا بروی ترید یاد بگیریم.
داستان جیم پاول، تریدری که همه چیز را از دست داد…
پسر جوانی بود که کارش را از کارگری در رستورانهای کنتاکی شروع کرد. فراز و نشیب های زیادی در زندگی داشت اما در نهایت تمام سعیش را کرد که وارد آن چیزی شود که به آن علاقه دارد یعنی کار کردن به عنوان تریدر بورس. پس از گذراندن دورههای معاملاتی و کسب تجربه در بازارهای مالی قادر بود که سرمایه خیلی عظیمی برای خود دست و پا کند (البته به این معنی نیست که از روز اول موفقیتهای زیادی داشت.)
از دست دادن همه چیز…!
در سال ۱۹۸۳ معامله ای انجام داد که دقیقاً بازار جهت برعکس را پیش گرفت و تمام هر چیزی که ساخته بود را (به مبلغ یک میلیون دلار) کاملاً از دست داد بعلاوه ۴۰۰ هزار دلار بدهی.
علت شکست او هم این بود که ریسک خیلی زیادی در یک معامله انجام داد و اعتماد به نفس او بیش از حد بالا بود. (مواظب باشید که گول اعتماد به نفستان را نخورید!)
او بعدها اعتراف کرد که علت شکستش در آن معامله این بود که از احساسات خود نتوانست دوری کند و از بقیه تریدرها کمک گرفت و قوانین خود را زیر پا گذاشت و این کاری بود که جسی لیورمور هم انجام داد و نتیجه آن برای هر دو خیلی زیان بار بود. (لطفا الان پند بگیرید!)
جیم پس از دست دادن همه چیز در بورس تسلیم نشد و دوباره کسب و کار خود را آغاز کرد و از نو شروع به ساخت تمام هر چیزی که داشت کرد. شاید باورتان نشود اما در حدود ۱۰ سال قادر بود که ۳ برابر هر چیزی که در ۳۰ سال گذشته به دست آورده بود، بدست بیاورد!
الان از خود بپرسید که اگر شما بودید چه کار می کردید؟ آیا تسلیم میشدید و افسردگی می گرفتید یا دوباره از نو شروع به فعالیت می کردید؟ آن هم پس از ۳۰ سال تلاش و کوشش و فقط در یک معامله همه چیز را از دست بدهید. یعنی تمام زحمات ۳۰ ساله خود را ظرف چند هفته از دست بدهید! چقدر سخت است؟
شکست خوردن در معاملات بورسی کاملاً طبیعی است اما کنار کشیدن از معاملات و تسلیم شدن، کار افراد بازنده است و باید این موضوع را خیلی صادقانه با یکدیگر به اشتراک بگذاریم. در مسیرتان احتمالا شکست میخورید اما اگر واقعاً یک تریدر برنده باشید و طرز تفکر یک فرد قهرمان را داشته باشید از کار کناره گیری نخواهید کرد بلکه دوباره و دوباره تلاش می کنید و سر انجام زندگیتان قطعاً شبیه سرانجام یک مولتی میلیونر آمریکایی خواهد شد چرا که تفاوت افراد موفق و تریدرهای ناموفق در همین است. آن ها در شکست خوردن و موفق شدن یکسانند اما تنها تفاوتی که افراد ناموفق دارند این است که به محض اینکه شکست می خورند همه چیز را از دست میدهند و منظور از همه چیز روحیه فکری آنهاست.
اعتراف های یک تریدر خبره…!
جیم پاول بعدها در کتاب خود “چه چیزی با از دست دادن یک میلیون دلار آموختم” به علل شکست های خود کاملا معترف شد.
شکست را بجای انکار کردن، قبول کنید قبل از اینکه تبدیل به یک فاجعه شود:
جیم در کتاب خود اعتراف کرد که میتوانست با ضرر کمتر از آن معامله اشتباه خارج شود اما از آنجایی که نمی خواست شکست خود را قبول کند و شهرت خود را از بین ببرد همچنان در آن معامله اشتباه ماند و ضررش بزرگ تر می شد تا اینکه به کل مال او خسارت زد و تمام زحماتش را درون یک معامله از دست داد و به راحتی میتوانست با ضرری کوچکتر از آن معامله خارج شود اما لجاجت کرد و همچنان در آن معامله ماند.
همانطور که خودتان میدانید جیم یک معاملهگر مبتدی نبود بلکه یک معاملهگر فوق العاده حرفه ای بود که سالهای سال تجربه زیادی را کسب کرده است اما همچنان علیرغم حرفه ای بودن، درگیر مشکلات احساسی شد. (این را میگویم که هیچ وقت مغرور نشوید و نگویید که حرفه ای هستید زیرا حتی حرفه ای ها هم درگیر احساسات انسانی میشوند و تصمیمات اشتباه از احساسات اشتباه نشات میگیرد.)
تصمیم گیری خوب از منطق خوب نشات میگیرد نه از احساس:
شریک تجاری پال به او پیشنهاد یک شرکت نفتی را میدهد و به او با هیجان بالا می گوید که این شرکت پتانسیل بسیار بالایی دارد. جیم و شریکش و تمام مشتریانشان همه با هم خرید زیادی از این شرکت می کنند اما سهام شرکت نصف می شود و پس از آن بیشتر می ریزد. جیم می توانست زمانی که قیمت این سهم نصف شد از بازار خارج شود اما از آنجا که نمیخواست شهرتش خراب شود، لجاجت کرد و سهامش را نفروخت و سهام این شرکت نزدیک به ۶ دلار شد!
جیم تمام سرمایه اش را از دست داد و ۴۰۰ هزار دلار نیز بدهی بالا آورد و او بعد ها معترف شد که علت شکستش چرا ۹۰ درصد تریدرها زیان میکنند؟ دو چیز بود:
۱. احساسات انسانی
۲. پیروی نکردن از قوانین تریدری خود
اما راز موفقیت جیم چه بود؟
راز موفقیت پاول سماجت او در کار و هدفش بود اما علی رغم شکست خیلی سنگینی که خورد، آن را شخصی تلقی نکرد و می دانست که میتواند دوباره به جای اول برگردد. کمتر از ۱۰ سال با سماجت خیلی بالا و تلاش و کوشش مضاعف توانست بیشتر از چیزی که در طول ۳۰ سال بدست آورد، کسب کند!
دیدگاه شما