رمز موفقیت در تجارت، انضباط عاطفی است. اگر هوش مهم بود، افراد زیادی با انجام معاملات کسب پول می کردند. ویکتور اسپراندو (Victor Sperandeo)
شش اشتباه رایج در تحلیل تکنیکال که نباید مرتکب شد!
تحلیل تکنیکال یکی از مرسومترین روشهای تحلیل و بخشی جداییناپذیر از پیشبینی بازارهای مالی است و زندگی مالی سرمایهگذاران بسیاری را دگرگون کرده است. با وجود اینکه یادگیری تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار دشواری نیست و اغلب افراد به سرعت با این تحلیل آشنا شده و از آن استفاده میکنند اما درک جامع و هنر استفاده صحیح از تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار هر کسی نیست. در ادامه میتوانید با رایجترین اشتباهاتی که اشتباهات استراتژیک معاملهگران افراد در استفاده از تحلیل تکنیکال مرتکب میشوند آشنا شده و از آنها دوری کنید.
خطای اول؛ عدم جلوگیری از ضرر و زیان
همه ما ضربالمثل “جلوی ضرر را از هر جا که بگیری، منفعت است” را شنیدهایم و معنای آن را درک کردهایم. اما زمانی که بحث بازارهای مالی در میان است عمل کردن به “جلوی ضرر را گرفتن” کمی دشوار میشود. محاسبه صحیح حد ضرر و یا به طور کلی استفاده از حد ضرر یا Stop Loss تأثیر بسیار زیادی در کاهش ضرر معاملهگران خواهد داشت و این مسئله بسیار مهمی است که اغلب ایرانیان از آن چشمپوشی می کنند.
شاید پس از ورود به بازارهای مالی افراد زیادی فراموش کنند که نخستین هدف در معامله کسب سود نیست. بلکه از دست ندادن دارایی اولیهای است که میخواهید از آن سود ببرید. این موضوع آنقدر مهم است که نقلقولی معروف از ادوارد سیکوتا “Ed Seykota” بارها در میان تریدرها یادآوری میشود:
عنصر اصلی تجارت موفق سه قانون است: ۱- جلوی ضرر را بگیر ۲- جلوی ضرر را بگیر ۳- جلوی ضرر را بگیر. اگر میخواهید در دنیای معاملهگری دوام بیاورید، این قوانین را آویزه گوش خود کنید.
خطای دوم؛ بیش فعالی در بازار یا Overtrading
شاید به عنوان یک تریدر فکر کنید که هر چه بیشتر تحلیل کنید و سیگنالهای بیشتری برای ورود و خروج پیدا کنید و در ادامه تعداد اشتباهات استراتژیک معاملهگران معاملات خود را افزایش دهید، سود بیشتری خواهید برد ولی فراموش کنید که افراط در هر جایی اشتباه است. حتی اینجا!
واقعیت این است که در برخی مواقع بهترین کار، هیچ کاری نکردن است. دانستن این مسئله علاوه بر زندگی در بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال نیز کاربرد دارد.
علاوه بر این تعداد معاملات و تحلیلهای بیشتر، تمرکز و آرامش را از معاملهگر میرباید و درصد تصمیمات اشتباه را به صورت معنیداری افزایش میدهد.
شاید باورکردنی نباشد ولی بسیاری از معاملهگران موفق شاید در سال تنها بهاندازه انگشتان یک دست وارد معامله شوند ولی همچنان به نتیجه دلخواه برسند. فراموش نکنید که معاملهگران موافق صبورند و همیشه تلاش میکنند تا ذهنشان را از مشغولیتهای روزمره رها کرده و خارج از فشار بازار برای دست زدن به هر اقدامی، تصمیم میگیرند. حتی اگر این تصمیم دست روی دست گذاشتن باشد.
خطای سوم؛ معاملات انتقامی
شاید ایده معاملات انتقامی خیلی به نظر بچگانه برسد ولی بد نیست بدانید که اغلب فعالین حوزه ترید دست به این کار زدهاند. این اشتباه و نتیجهگیری نادرست حاصل از مجموعه تصمیمات اشتباهی است که در شرایط روحی غیرطبیعی برای معاملهگران رخ میدهد.
ممکن است پیشبینیهای شما برای یک دوره به خوبی جواب بدهد، پس شما به آنها اعتماد میکنید. حالا اگر همان پیشبینیها ناگهان دیگر جواب ندهند چه؟ غافلگیری ناشی از اعتماد بیش از حد معاملهگران به پیشبینیهای خود اشتباهات استراتژیک معاملهگران عامل اصلی این اشتباه است.
باید پذیرفت که بازار همیشه بر اساس تحلیلهای شما پیش نمیرود و گاهی ممکن است کنترل اوضاع از دست افراد خارج شود. بر اساس تجربه بسیاری، زمانی که بازار روی بدش را به معاملهگر نشان دهد، زنجیرهای از اتفاقات ناخوشایند به دنبال یکدیگر رخ خواهند داد تا تحلیلها یکی پس از دیگری مردود شوند.
در این شرایط تصمیمگیری برای معاملهگر دشوارتر و پرهزینهتر خواهد بود و در اینجاست که خطای معاملهگر یعنی معاملات انتقامی، رخ میدهد. او برای جبران ضررها این بار به نحوی احساسی وارد معاملات جدید شده تا خسارتهای قبلی را در کوتاهترین زمان ممکنه جبران کند و نتیجه این هم از ابتدا مشخص است. اشتباهات و ضررهای بیشتر!
برای جلوگیری از این اشتباه تنها کافی است که به خاطر آورید پشت هر معامله خوب و سودآور، ساعتها برنامهریزی، بررسی و استدلالهای منطقی وجود داشته است و شما هیچ چیزی را بدون زحمت به دست نیاوردید و از طرفی دیگر فراموش نکنید که روزگار همیشه بر یک قرار نمیماند.
خطای چهارم؛ مقاومت در برابر تغییر تصورات قبلی
معمولاً معاملهگران، به صورت سلیقهای با برخی بازارها یا حتی برخی ارزهای دیجیتال برخورد میکنند اما موضوع به اینجا ختم نمیشود. آنها ممکن است حتی در برابر متدها و شاخصها این سلیقه را به خرج دهند و ترجیح دهند که حتی در یک بازار جدید از آموزههای گذشته و متدهایی که در بازار قبلی نتیجه داده است، استفاده کنند. به همین خاطر در برابر یادگیری و امتحان سایر متدها مقاومت می کنند.
واقعیت این است که همیشه یک استراتژی یا متد خاص در بازارهای مالی متفاوت جواب نمیدهد. اینکه چون در گذشته با کمک چند شاخص محدود و یا یک متد خاص سود کردهاید دلیل کافی برای نتیجهبخش بودن آنها در تمامی بازارها نیست. به همین خاطر بسیاری از افراد که در مواجهه با بازار ارزهای دیجیتال مشابه سایر بازارها عمل می کنند، به سرعت با شکست مواجه میشوند.
خطای پنجم؛ نتیجه تحلیل تکنیکال حتمی است!
فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال چیزی بیشتر از یک پیشبینی نیست و لزوماً همیشه جواب نمیدهد. بازار متأثر از اتفاقات و رویدادهای متعدد روزانه است و مدام ممکن است تغییر جهت داده و از مسیر پیشبینیشده منحرف شود و تحلیل تکنیکال در این شرایط نمیتواند حرف چندانی برای گفتن داشته باشد.
یک معاملهگر کار بلد همیشه اخبار و اطلاعات صحیح را دنبال میکند و مهمترین وقایع مؤثر بر بازار را دنبال میکند و در کنار تحلیل تکنیکال برنامهای از پیش تعیین شده برای مدیریت ریسک سبد خود در نظر دارد و بر اساس همین، عاقلانهترین تصمیمی را که شاید برخلاف نتیجه تحلیل تکنیکال باشد، میگیرد.
خطای ششم؛ اتکا به تحلیلهای دیگران
یکی دیگر از بخشهای روانی تحلیل تکنیکال ثبات در تصمیمگیریها و اعتمادبهنفس است. بسیاری از معاملهگران پس از به دست آوردن نتیجه روزانه تحلیل به سراغ نظرات و آرای دیگران میرود. این بهخودیخود خیلی طبیعی و خالی از مشکل است. مشکل زمانی به وجود میآید که شما به عنوان یک معاملهگر تحلیل دیگری را نسبت به تحلیل خود در اولویت قرار دهید و اعتمادبهنفس کافی برای عمل به دست آورد خودتان را نداشته باشید.
تحلیل تکنیکال یک هنر است. به همین خاطر لزوماً برای همه تحلیلگران یکسان نخواهد بود. نتیجه تحلیل تکنیکال موفقترین تریدرها نیز ممکن است با یکدیگر در تعارض باشد. باید پذیرفت که هر شخص از دید خود به تحلیل مشغول میشود و روحیات تحلیلگر بر نتایج به نحوی عجیب تأثیر مستقیم دارد. افراد سردرگم و بی اعتمادبهنفس مدام در تحلیلهای دیگران غرق شده و اغلب بدترین تصمیمها را برای سرمایه خود میگیرند. پس فراموش نکنید که به تحلیل خود اعتماد داشته باشید مگر اینکه خلافش اثبات شود و نظر هیچکسی حتی موفقترین افراد بر نظر شما مقدم نیست.
سخن پایانی
همانطور که گفتیم تحلیل تکنیکال هنری است که اگر به درستی آموخته شده باشد و مورد استفاده قرار بگیرد میتواند زندگی مالی هر معاملهگری را دگرگون کند. به دست آوردن مهارت در این علم به هیچ عنوان امری یک شبه نیست و به تلاش شبانهروزی، مطالعه مداوم و اشتیاق بیپایان برای یادگیری موضوعات جدید نیاز دارد.
فراموش نکنید که معاملهگری هم درست مانند هر حرفه دیگر به ویژگیهای شخصی متعددی نیاز دارد و مناسب افرادی است که همیشه برای شرایط پیشبینینشده برنامه دارند و در شرایط حساس و پرفشار تسلیم و غافلگیر نمیشوند. افرادی که میتوانند احساسات خود را کنترل کرده و از تصمیمهای احساسی در این بازار دوری کنند و علاوه بر همه اینها همیشه به دنبال یادگیری و بهبود دانش خود در این زمینه هستند و تلاش میکنند تا از اشتباهات رایج ترید دیگران درس گرفته و حتی اگر قرار است اشتباه کنند، اشتباهات جدیدی را مرتکب شوند!
استراتژی های معاملاتی برتر در بین معامله گران
بازار بورس به دلیل تاثیر پذیری زیادی که از عوامل اقتصادی و سیاسی دارد همواره افت و خیزهای فراوانی را تجربه نموده و دارای نوسانات زیادی است. با توجه به این موضوع، چنانچه بدون شناخت کافی از ماهیت این بازار و نداشتن چارچوب منظم در معاملات به این عرصه قدم گذاشته و فعالیت نمایید، بدون شک محتمل ضررهای زیادی خواهید شد.
به یاد داشته باشید که داشتن یک استراتژی معاملاتی به شما در کسب سود مطمئن و کم ریسک کمک می کند، بنابراین برای ورود موفق به بازار و کسب درآمد، ضرورت دارد که یک استراتژی ثابت برای معاملات را اتخاذ نمایید.
چنانچه بخواهید در این بازار به صورت کوتاه مدت و یا بلند مدت، حضور داشته و فعالیت نمایید، تفاوتی ندارد و شما باید برای معاملات خود، همواره یک اشتباهات استراتژیک معاملهگران استراتژی مناسب داشته باشید. اما شاید این سوال ایجاد شود که چرا داشتن برنامه ای از پیش تعیین شده برای انجام معاملات ضروری است؟ و چرا نیاز است که به اجرای استراتژی معاملاتی پایبند بود و تحت هیچ شرایطی آن را نادیده نگرفت؟
دلیل اصلی این موضوع و تاکید بر آن در ریسک گریزی است. زیرا حتی احتمال ضرر کردن نیز به عنوان یک عامل بازدارنده برای ورود معامله گران محسوب می شود که با داشتن استراتژی مشخص در معامله، این عامل کاهش یافته و به حداقل ممکن می رسد و معامله گر می تواند سرمایه ی خود را به درستی مدیریت کند.
استراتژی معاملاتی چیست؟
داشتن طرحی برای معاملات یا همان استراتژی معاملاتی، مجموعه ای از اصول و قواعدی است که معامله گر پیش از انجام هر گونه معامله در بورس، آن ها را با توجه به روحیات و انتظارات خود از بازار تعیین می کند و به رفتار او در هنگام معامله نظارت می کند. به عنوان مثال، معامله گر در هنگام خرید می تواند با به کارگیری استراتژی ورود پلکانی که یکی از ساده ترین و در عین حال کاربردی ترین استراتژی های معاملاتی است بر احساس ترس خود در ورود به یک معامله غلبه کند.
تعیین یک استراتژی معاملاتی ممکن است کاری ساده به نظر رسیده و توجهی به آن نشود، ولی با شروع معامله و در صورت پیش بینی اشتباه روند قیمت، معامله گر دچار اضطراب و سردرگمی در تصمیم گیری می شود و ممکن است متحمل ضرر گردد، که دلیل اصلی آن، نداشتن یک استراتژی مناسب قبل از معامله می باشد. در ادامه به معرفی تعدادی از استراتژی های سرمایه گذاری موفق در بازار سرمایه که در بین معامله گران حرفه ای در دنیا رواج دارد، خواهیم پرداخت.
استراتژی سرمایه گذاری در سهام رشدی
سرمایه گذاری در سهام رشدی یکی از انواع استراتژی های معاملاتی است، تمرکز اصلی این روش بر سهام شرکت هایی است که پیش بینی می شود، روند رشد و سودآوری آنها در آینده نیز ادامه دارد. این گونه شرکت ها به جای تقسیم سود نقدی بین سهامداران و همچنین استفاده از تسهیلات جهت تامین نقدینگی لازم برای توسعه طرح ها و زیرساخت های خود، سود انباشته و مازاد سالیانه خود را دوباره به چرخه ی سرمایه گذاری باز می گردانند تا از این طریق، افزایش تولید و به تبع آن فروش بیشتر را ایجاد نمایند. این نوع از استراتژی معاملاتی بر پایه ی تحلیل های بنیادین استوار است که در ترکیب با تحلیل های تکنیکالی به ورود و خروج مناسب تر کمک می کند.
استراتژی سرمایه گذاری درآمدی
این روش به منزله تشکیل سبد سهامی از اوراق بهادار با کمترین ریسک، سود مشخص و تضمین شده است که علی رغم وضعیت نامساعد موجود در بازار، سودی تضمین شده و به صورت روزشمار را به سهامداران پرداخت می نماید.
این نوع استراتژی مناسب افرادی است که وقت یا مهارت کافی برای فعالیت در بورس را نداشته و انتظار کسب سود به میزان بیشتری را دارند. از جمله اوراق بهاداری که در این دسته قرار می گیرند، می توان به واحدهای صندوق های سرمایه گذاری و اوراق قرضه اشاره کرد که حداقل سود سالانه را با کمترین ریسک ممکن، محقق می سازند.
استراتژی سرمایه گذاری در سهام ارزشی
یکی دیگر از انواع استراتژی های سرمایه گذاری، سرمایه گذاری در سهام ارزشی است که در آن، سهامی برای خرید انتخاب می شود که پایین تر از ارزش ذاتی شان در بازار معامله می اشتباهات استراتژیک معاملهگران شوند، ولی مستعد رشد هستند. می توان آن را یکی از رایج ترین انواع استراتژی معاملاتی در بورس دانست. در این روش، معامله گران پس از اعلام پیش بینی سود شرکت ها و تقسیم قیمت هر سهم بر مقدار سود اعلام شده، از میزان سهام شرکت ها در آینده آگاه می شوند و سپس اقدام به خرید سهم و نگه داری آن تا رسیدن به قیمت مناسب برای فروش می کنند.
استراتژی فروش استقراضی
این نوع استراتژی در واقع به معنای کسب سود از روند نزولی بازار است و به صورت قرض گرفتن اوراق بهادار از کارگزاری یا مالک اوراق و فروش آنها با پیش بینی کاهش قیمت در آینده، انجام می شود و پس از تحقق پیش بینی انجام شده، خرید دوباره آن اوراق از بازار و بازگرداندن آنها به مالک انجام می شود. در این شیوه ی معاملاتی و در صورت پیش بینی اشتباه، روند کاهشی و افزایشی قیمت، ضرر متوجه معامله گر خواهد شد.
معامله گر باید مهارت های لازم برای تحلیل تکنیکال را داشته باشد واز قواعد خاص آن مانند بلوکه شدن مقداری از سرمایه به عنوان وجه تضمین و کارمزدها و شرایط تسویه با مالک و کارگزاری، آگاهی کامل داشته باشد.
استراتژی سرمایه گذاری مومنتوم
معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند، معتقدند که روند حرکت قیمت در جهت صعود یا نزول در بازه های زمانی خاصی ثابت است و می توان تا زمان تغییر روند بازار، حداکثر سود ممکن را به دست آورد. بنابراین می توان گفت که نوعی از سرمایه گذاری در جهت روند است.
این استراتژی نوعی تحلیل تکنیکال است و در حال حاضر معامله گران فاندامنتالی نیز با توجه به انتظاراتی که دارند از ان استفاده نموده و از مزایای آن، بهره مند می شوند. این دو تحلیل تکنیکال و بنیادی، مکمل یکدیگر هستند و احتمال موفقیت در معامله را افزایش می دهند.
استراتژی نوسان گیری
در این روش فرد معامله گر به سادگی با روند بازار هم جهت شده و اقدام به خرید و فروش می کند. علاقه مندان به این روش، در هنگام افزایش قیمت ها اقدام به خرید و در صورت کاهش آن، اقدام به خروج از بازار می کنند.
در این استراتژی، هدف یک معامله گر، پیش بینی قیمت بازار نیست، بلکه بررسی دقیق بازار است. به این معنا که معامله گر برای افزایش قیمت سهم در آینده، اقدام به خرید نکرده و تنها با مثبت و منفی شدن قیمت ها، خرید و فروش می نماید.
استراتژی شکاف قیمت یا گپ
در مواقعی که، قیمت پایانی یک سهم با قیمت آخرین معامله آن در روز فاصله داشته باشد، استفاده می شود که می تواند کارایی زیادی را به همراه داشته باشد.
در این شرایط، معامله گر در زمان پیش گشایش بازار و در روز بعد سهم را رصد می کند تا قیمت بازگشایی مشخص شود. سپس به محض بالا رفتن قیمت از قیمت پیش گشایش، خرید می کند و تا سقف دامنه ی مجاز قیمت، اقدام به فروش نخواهد کرد.
استراتژی مبتنی بر الگوی پرچم
این روش معاملاتی برگرفته از الگوی کانال است و همانند سایر الگوهای نموداری در انتهای یک حرکت صعودی یا نزولی شکل می گیرد و در این شرایط، بازار وارد فاز اصلاحی می شود.الگوی پرچم الگویی ادامه دهنده است، به این معنا که در صورت عدم موفقیت و شکست الگو، بازار به روند قبلی خود بازگشته و آن را ادامه می دهد.
به عبارت دیگر می توان گفت که الگوی پرچم، نشانگر دوره بلاتکلیفی در بازار است، جایی که در آن خریداران و فروشندگان در حال مبارزه برای به دست گرفتن بازار هستند. معامله گران در این استراتژی پس از شکست الگو وارد معامله می شوند و تا رسیدن به انتهای تارگت که به وسیله ی میله پرچم تعیین می شود، از بازار خارج نمی شوند.
۷ نکته برای غلبه بر احساسات هنگام انجام معاملات ارزهای دیجیتال!
انسان ها ذاتاً موجوداتی عاطفی هستند، ما دوست داشتن، تنفر، ترس و طمع را تجربه می کنیم و تصمیمات خود را زیر سوال می بریم. همه این احساسات برای یک معامله گر موفق مانند یک دشمن است.
رمز موفقیت در تجارت، انضباط عاطفی است. اگر هوش مهم بود، افراد زیادی با انجام معاملات کسب پول می کردند.
ویکتور اسپراندو (Victor Sperandeo)
دانستن چگونگی کنترل احساسات هنگام تجارت بیت کوین (BTC) یا هر دارایی دیگری احتمالاً تعیین کنندهی تفاوت میان موفقیت و عدم موفقیت خواهد بود. حفظ آرامش و سنجش رفتار عاملی مهم برای درآمدزایی به عنوان یک معامله گر است.
رایج ترین اشتباهات معامله گران عاطفی
برخی از اشتباهات رایجی که معامله گران عاطفی انجام می دهند، عبارتند از: انجام معاملات سنگین، معاملات هیجانی و بدون برنامه ریزی قبلی، انجام معاملاتی احساسی برای جبران ضرر، از دست دادن فرصت معامله یکی پس از دیگری، تعلل در انجام معامله، ورود دیرهنگام، گرفتن سودهای نارس، قراردادن نقاط فروش در فاصله خیلی نزدیک یا دور از روند بازار، نقض قوانین آنها یا تغییر دادن حساب های خود است.
آیا هیچ کدام از این موارد برای شما آشنا نیست؟
ویکتور اسپراندو می گوید، هنگامی که برای اولین بار شروع به تجارت حرفه ای کردم، انجام آن را بدون داشتن یک منبع درآمد دیگر، ناامید کننده دیدم. ساعات بسیاری را پشت صفحه مانیتور گذراندم و و در مورد عملکرد قیمت مطالعه کردم و به جستجوی زمان مناسب برای ورود بعدی به تجارت پرداختم.
از آنجایی که من می توانستم به طور “تمام وقت” به این کار بپردازم ، احساس می کردم که باید همیشه در بازار حضور داشته باشم و معاملاتی اشتباهات استراتژیک معاملهگران را انتخاب کنم که متناسب با برنامه تجاری من نبود زیرا این “شغل من” بود و از نظر من این بدان معنی بود که من باید همیشه “کار کنم”. “
وقتی حرفه ای نبودم متحمل ضررهای بزرگ تری نسبت به اندازه معاملات خود شدم. اوایل، نقاط توقف ضرر را به دلیل ترس از دست دادن افزایش بزرگ بعدی یا ضررهای بزرگ در محدوده پایینی قرار می دادم. همچنین خیلی زود سود خود را دریافت می کردم، زیرا می ترسیدم که قیمت بر خلاف انتظار من حرکت کند و فرصت بدست آوردن پول را از دست بدهم.
اینها همه تصمیمات احساسی بود که برای من هزینه در برداشت. خوشبختانه، به زودی بر احساسات خود غلبه کردم و توانستم از عادات بد خود درس بگیرم.
ترس در مقابل طمع
ترس و طمع رایج ترین احساساتی هستند که معامله گران آنها را تجربه می کنند. آنها باعث ایجاد بسیاری از تصمیمات نادرست شده که منجر به زیان می شوند.
ترس اغلب به وسیله انجام معاملات بزرگ ایجاد می شود و معمولا یک تصمیم ناخوشایند را در پی خواهد داشت. معامله گران معمولاً وقتی در چنین موقعیتی قرار می گیرند، دچار اشتباه می شوند.
همچنین، در انجام یک معامله با اطمینان اندک، ترس می تواند یک احساس رایج باشد. شما می دانید که در حال انجام یک معامله اشتباه هستید، اما مطمئن نیستید که چگونه باید از آن خارج شوید. ترس همان چیزی استکه باعث می شود تا فرصت پیروزی را خیلی زود از دست داده و فرصت باخت خود را طولانی کنیم.
گوردون گکو در فیلم گرگ وال استریت عنوان کرد که “حرص و طمع خوب است”. برای این که بورس بازان در ابتدا برای انجام معامله رغبت کنند، مقداری طمع ضروری است.
نکته منفی ناشی از حرص و آز این است که باعث می شود معامله گران “بازار را دنبال کنند” و یا در موقعیت های نامطلوب باعث ایجاد ترس از دست دادن فرصت خرید(FOMO) می شود. به عنوان نمونه، خرید ناشی از ترس زمانی اتفاق می افتد که پس از یک حرکت بزرگ افزایشی ناگهانی که قبل از آن بازار در معرض خرید بیش از حد قرار گرفته و تقاضا رو به کاهش است.
حرص و طمع همچنین باعث می شود تا معامله گران حرص و طمع نیز باعث می شود معامله گران در موقعیتی بعد از هدف خود قرار بگیرند که غالبا قادر به خروج از آن در زمان مناسب نخواهند بود زیرا در آن زمان روند قیمت رو به بازگشت خواهد بود. بنابراین چگونه می توان با وجود این همه احساسات با مشکلات تجارت مقابله کرد؟
شکست در برنامه ریزی، برنامه ریزی برای شکست است
سیستمی را توسعه داده و به آن بچسبید. معیارهای خاصی را برای ورود و خروج از معاملات خود در نظر بگیرید. همیشه بر اساس برنامه خود، معامله انجام دهید. سطوح ورود، توقف ضرر و سود خود را از قبل برنامه ریزی کنید و هنگام انجام معامله آنها را تغییر ندهید.
صبور باشید و منتظر یک ورود مناسب باشید. ورود به معاملات متوسط ، نتایج متوسطی را به همراه خواهد داشت. گر بهترین موقعیت ها را برای انجام معامله انتخاب کنید، تعداد معاملات کمتر اما موفقیت های بزرگ تری را خواهید داشت. قوانین خود را یادداشت کنید و تا قبل از این که هر قانون مورد رضایت واقع نشود هیچ کاری نکنید.
با تجارت مانند یک شغل رفتار کنید
ا اگر یک معامله گر تمام وقت هستید ، بنابراین باید مانند یک شغل به معاملات نزدیک شوید. یک برنامه تجاری ایجاد کنید و ماهانه آن را ویرایش کنید. یک دفتر ثبت وقایع روزانه داشته باشید و اشتباهات گذشته خود را مطالعه کنید. برای پرداخت صورت حساب ها و تأمین هزینه های خود، قوانین خاصی را در نظر بگیرید. اهداف قابل دستیابی را تعیین کنید و فعالیت های روزانه مانند مطالعه روند بازار، خواندن اخبار مالی، انجام معاملات بر روی کاغذ و غیره را انجام دهید تا از این طریق احساسات خود را در معرض موقعیت های گوناگون قرار دهید.
کمتر احتمال دارد که معامله گران را به زور از رختخواب بیر ون بکشید. بدون یک برنامه تجاری، به احتمال زیاد هر روز صبح از خواب بیدار شده و مجبور به انجام معاملاتی نامطلوب و بدون هدف واقعی خواهید شد.
هرگز به امتیازات خود نگاه نکنید
تنها امتیازی که مهم است، امتیاز شما در پایان بازی است. از چک کردن موجودی یا وضعیت معاملات خود به طور مکرر خودداری کنید و تنها آن را یادداشت کرده و فراموشش کنید. هر چه بیشتر وضعیت معاملات خود را بررسی کنید، احتمال گرفتن یک تصمیم احساسی برای خروج زودهنگام یا تغییر در سطح توقف ضرر، بیشتر می شود.
از زمان مناسب برای انجام معامله آگاه باشید
اجتناب از شرایطی که بازار در آن پایین تر از حد مطلوب و بهینه قرار دارد، معقول به نظر می رسد. بازار ارزهای دیجیتال و به خصوص بازار آلت کوین ها به ندرت قابل معامله هستند. منتظر لحظه مناسب برای انجام معاملات باشید.
تنها زمانی که در شرایط فکری مناسبی قرار دارید، معامله کنید. به منظور تحول در احساس بد و منفی خود سراغ بازار نروید. اگر در شرایط روحی مناسبی برای انجام معاملات قرار ندارید، ساده ترین راه حل عدم ورود به بازار است.
با مقدار مناسبی از سرمایه معامله خود را انجام دهید
هیچ چیز بیشتر از انجام معامله با مبالغ بزرگ ترس برانگیز نیست. معاملات را با مبالغ اندک شروع کرده و همزمان با رشد موجودی و مهارت خود می توانید مقیاس آن را بزرگتر کنید. به منظور به حداقل رساندن تخلیه عاطفی برای خروج زود هنگام از موقعیت خود خارج و به آن وارد شوید.
زندگی خود را فارغ از معاملات سپری کنید
با خانواده و دوستان خود وقت بگذارید. به طور مرتب به باشگاه بروید. غذای سالم بخورید. تلفن همراه خود را خاموش کرده و از موجودی سهام خود را مرتباً بررسی نکنید. به منظور انجام معاملات خود ساعاتی خاص را تعیین کنید و از انجام معاملات در اوقات فراغت خود بپرهیزید. هیچ کس نمی تواند در ۲۴ ساعت و ۷ روز هفته معاملات انجام دهد. این کار باعث خستگی ذهنی و اتخاذ تصمیمات نادرست می شود. زندگی کنید!
گام ها و تکنیک های بی شماری وجود دارند که یک معامله گر با استفاده از آنها می تواند دخالت احساسات را از تصمیمات خود حذف کند. آنچه برایتان مفید است را پیدا کرده و به آنها عمل کنید. احساسات خود را کنترل کنید و یک معامله گر موفق شوید.
آشنایی با استراتژی های معاملاتی
امروزه انجام معاملات در بازارهای مالی، یکی از سرمایهگذاریهای پرسود محسوب میشود و تعداد زیادی از افراد در این بازارها معاملات خود را انجام میدهند. اما نکته مورد توجه افزایش سرمایه در بازارهای مالی است که بر اساس پیشبینیها و با تعیین استراتژیهای معاملاتی میباشد. استراتژیهای معاملاتی یکی از فاکتورهای ورود به بازار مالی هستند که به سرمایهگذاران در انتخاب محل و چگونگی سرمایهگذاری خود بر اساس بازده مورد انتظار، ریسکپذیری، دارایی بلندمدت، کوتاه مدت و غیره کمک میکند. استراتژی معاملاتی به معنای یک سیستم است که معاملهگر بر اساس آن زمان ورود و خروج به معاملات را بررسی میکند.
استراتژی معاملاتی در بازار بورس و یا سایر بازارهای مالی به چهار دسته تقسیم میشود:
دسته اول: معاملات در یک دامنه و یا Range Trading or Swing Trading
اولین استراتژی که در معاملات خود با آن برخورد میکنید، معامله در یک دامنه است. در بیشتر موقعیتها، قیمت در یک دامنه نوسان میکند و در مواقع بسیاری کاربرد دارد:
هدف از این استراتژی خرید در پایینترین قیمت دامنه در ابتدای صعود قیمت و فروش در بالاترین قیمت دامنه در ابتدای نزول قیمت است. توجه کنید که دامنهها عمر محدودی دارند و پس از مدتی شكسته مـیشـوند؛ هـر فـروش در اوج يا خريد در كف، ممكن است با شكست دامنه و تشكيل يک رونـد، منجـر بـه زيـان قابل توجهی شود كه میتوانـد چند برابر سود مورد انتظار در دامنه باشـد. در بازار قطعيتی وجود نـدارد؛ تا زمانی که يک دامنه معتبر است، امکان این که همچنان معتبـر بمانـد، وجود دارد ولـی نبايد شكستن دامنه را از نظر دور داشت.
دسته دوم: استراتژیهای تعقیب روند و یا Trend Following
این استراتژی بیان دارد که روند دوست معاملهگر است و هدف این است که زمانی که قیمت بالا است خرید صورت گیرد و زمانی که قیمت در بالاتر است، فروش صورت گیرد. سوالی که مطرح میشود این است که از کجا متوجه شویم که یک روند شکل گرفته و ادامه خواهد داشت؟
برای پاسخ به این سوال باید بیان داشت که بر خلاف معامله در دامنه كه با برخورد قيمت به لبه دامنه و يـک برگشـت مـیتوان اقدام به معامله نمود، در معامله بر اساس تعقيب روند، وقتی روند تشخيص داده میشود كه بخش قابل توجهی از آن طی شده و هر لحظه ممكن اسـت بـه پايـان رونـد برسيم. اما در دنیای معاملهگری یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که به جای اینکه ارزان بخرید و گران بفروشید، بهتر است که گران بخرید و گرانتر بفروشید. چون استراتژی در کف خریدن و در سقف فروختن را کسی تجربه نکرده است و بسیاری از معاملهگران بدلیل تشخیص اشتباه در کفهای قیمتی دچار زیانهای زیادی میشوند. در نتیجه ریسک معامله در استراتژی دنبالکننده روند کمتر است. هر چه زودتر و در عين حـال با قابليت اطمينان بيشـتری، تشـكيل يـک رونـد جديـد را تشـخيص دهـيم، سـودآوری ايـن روش بيشتر است. شكست يک دامنه يا يک مرز میتواند علامت خوبی برای تشـكيل روند باشد.
- شكست خطوط حمايت و مقاومت مهم
- شكست الگوهایی از قبيل سر و شانه، كانال، خط روند، مثلث، پرچم و غيره
- شكست باندهای بولينگر
- تقاطع دو ميانگين متحرک سريع و آهسته و دور شدن آنها از يكديگر
عوامل ديگری نيز میتوانند اعتبار يک شكست و تشكيل روند را تاييد كنند:
- افزايش حجم
- شكست همزمان در انديكاتورهایی مثل مومنتوم
- وقوع شكست در ساعات مهم بازار و همزمانی آن با اخبار مهم
دسته سوم: استراتژیهای بازگشتی یا Reversal Trading
گروه قابل توجه دیگر، استراتژیهای بازگشتی میباشد که بر اساس اصل و عمل شکل گرفته است و بیان کنندهی این مورد بوده که در اوج بفروش و در قیمتهای پایینتر تسویه کن. ممکن است از خود بپرسید از کجا مطمئن شویم که روند خاتمه یافته است؟
برای پاسخ به اين سوال بايد توجه نمود كه بازار به يكباره در جهت معكـوس رونـد حركـت نمیكند؛ بلكه هر بازگشتی يک مكث و علائم خاصی قبل از پيدايش از خود نشان میدهد. مهمترين ابزارهای مورد استفاده در اين استراتژی عبارتند از:
- نمودارهای شمعی
- الگوهای بازگشتی
- انديكاتورها و واگرایی آنها
- خطوط فيبوناچی بازگشتی (برای تعيين هدف بازگشت)
دسته چهارم: اسکالپینک یا Scalping
اين استراتژی با توجه به این که بازار یک تله خطرناک است و نباید مدت طولانی در آن باقی ماند، شکل گرفته است و بايد در كوتاهترين زمان سود خود را گرفته و از بازار خارج شويم. همچنين اگر پوزيشن ما زيانده شد، بايد قبل از توسعه زيان و با حـداقل زیان ممكن از بازار خارج شویم. هدف اصلی این استراتژی این است که سود به دست آمده را بردار و فرار كن. سوالی که در این استراتژی برای سرمایهگذارن بهوجود میآید عبارتست از: چه كنيم كه گرفتار روندهای خلاف جهت موقعیت ما در معاملات نشویم؟
اين استراتژی سعی دارد به جای روندها يا نوسانات با دامنه زياد از نوسانات لحظهای بازار كه همواره وجود دارند، بهره ببرد. چـون بـازار دارای نوسـانات مستمر است، اگر برخلاف روند موقعیت نگيريم میتوان اميدوار بود كه بـازار بـالاخره در جهت مطلوب ما حركت کند. ابزارهای مورد استفاده در اين استراتژی مشابه ابـزارهـای مـورد اسـتفاده در اسـتراتژیهای ديگر است، ولی از آنها در تايم فريم كوتاهتر استفاده میشود. بزرگترين نقطه ضعف اين استراتژی، بالا بودن هزينه معـاملات و احتمـال گرفتـار شـدن در يک روند نامطلوب است. اسكالپينگ میتواند در بازار رنج، رونددار يا در بازگشتها مورد استفاده قرار گيرد و تفاوت آن با استراتژیهای قبلی فقط در تا يک فريم پایينتر و سريع بودن آن است.
در پایان باید بیان داشت که جک باگل بنیانگذار مجموعه ونگارد که سرمایهای بیش از ۳ تریلیون دلار را مدیریت میکند، در بخشی از کتاب “سرسختی در زمین پول آفرینی” چنین گفته است:
بیتردید بسیار خوشایند است که انسان بتواند در زمان اوج قیمت سهام از بازار خارج شود و در زمان پایین بودن قیمت سهام به بازار بازگردد، اما من در طی شصت و پنج سال فعالیت شغلیام در این زمینه، نه تنها هرگز با کسی دیدار نکردهام که بداند چگونه این کار را انجام دهد، بلکه هرگز با کسی هم دیدار نکردهام که انسانی را با این ویژگی بشناسد.
در بورس اشتباهات خود را تحلیل و از آنها درس بگیریم
این شکستها هستند که بیشترین درس را به شما میدهند ولی تنها افراد دانا هستند که از اشتباهاتشان درس میگیرند. انسانها طوری در نظام هستی خلق شدهاند تا از اشتباهاتشان بیاموزند. ولی آنها از واکنشهایشان درس میآموزند. بنابراین، بهتر است تا ابتدا اشتباهاتشان را شناسایی و تحلیل کنند. بنابراین با دانستن اصول روانشناسی بازار بورس، می توان تمامی تنش های حاصل از بازار را کنترل کرد.
فرار از اشتباه یا پذیرفتن آن؟
بیشتر افراد در صورت اشتباه در دنیای واقعی، فرار کنند. آنها آموختهاند تا همه چیز را تکذیب کنند. آنها دیگران را مقصر میدانند. مثلاً شخصی که در معاملات خود متحمل ضرر شده است، بازار را مقصر میداند و یا تقصیر را بر گردن مشاور سرمایهگذاری خود میگذارد. او به خود میگوید: «من که از همه استراتژیهایم پيروي کردم، پس تقصير من نبوده است! » او اشتباهاتش را نپذیرفته است و طبیعی است که درسی هم از آنها نمیگیرد.
بنابراین، دیر یا زود دوباره مرتکب اشتباه میشود. اما سرمایه گذار حرفهای، واکنشی کاملاً متفاوت دارد. او نه تنها اشتباه خود را میپذیرد، بلکه برای رفع مشکل دست به عمل میزند و تصمیم مناسبی میگیرد. علت چیست؟ او مسئولیت پذیر است. تنها خود را عامل اصلی کارهایش میداند. او ذهنش را آزاد میسازد و به تحلیل اشتباهاتش میپردازد، پس عملکردش بهبود مییابد.
اشتباهات بزرگترین مدرس در دانشگاه زندگی ما
پس از پذیرفتن اشتباهاتتان، باید از آنها درس بگیرید. ببینید در کجا اشتباه عمل کردهاید. نقطه شکست شما چه بوده است. آنها را یادداشت کنید. به تحلیل این اشتباهات بپردازید. در معاملات دیگر آنها را به خاطر آورید. گاهی نیاز است به یادداشتهای خود مراجعه کنید تا اشتباه قبلی را دوباره مرتکب نشوید. برای جلوگیری از این اشتباهات میتوانید به موارد زیر هم دقت کنید:
- خود را بشناسید. بدانید از کدام دسته سهامداران هستید. لیستی از سهام و روند قیمتیشان را تهیه کنید. نحوه و سابقه سودسازی آنها را برسی نمایید. با توجه به شخصیت ریسک پذیری خود، سهم مناسب را برای معاملات خود برگزینید. مشورت کردن با افراد خبره بازار نیز به شما کمک میکند. میتوانید استراتژی افراد موفق را با یکدیگر مقایسه نمایید.
- مرتب و منظم باشید. تمامی معاملات شخصی خود و روند مربوط به آنها را یادداشت کنید. همچنین، یک برنامه مشخص هم داشته باشید. از کارهایی که خطای عملیاتی را بالا میبرد، اجتناب کنید. با آرامش معامله کنید.
- بر رفتار خودتان تسلط داشته باشید. قاطع عمل کنید و تحت تاثیر دیگران اقدام به خرید و فروش سهامتان نکنید! پس صبور باشید.
- همیشه یک سبد معاملاتی داشته باشید و سهام خود را پخش سازید. چندین سامانه معاملاتی داشته باشید. در بازارهای متفاوتی ورود کنید و در هر کدام تنها قسمتی از پول خود را تزریق نمایید. البته فراموش نکنید که تنها مازاد پول خود را وارد بازار نمایید. آوردن پولی به بازار بورس که از داراییها و مخارج اصلی شما میباشد، سبب میشود تا شما هیجانی رفتار کنید. استرس داشته باشید. اشتباه کنید و در نهایت زیان کنید.
- برای خود قوانینی شخصی تهیه نمایید. از اشتباهاتتان عبرت گیرید. درسهایی که میگیرید را در قالب قوانین شخصی در آورید. این قوانین را مرتب مرور کنید تا در سرمایه گذاریهای بعدی به شما کمک کند.
- با جریان بازار همسو باشید. به روز باشید. بازار را مرتب رصد کنید. مراقب باشید تا از رشد بازار جا نمانید و یا در زمان رکود، دچار زیان نشوید.
- برای خود یک افق زمانی مشخص کنید. به موقع به سهم وارد شوید و به موقع از آن خارج شوید. از روشهای مطمئنی مانند میانگین کم کردن استفاده کنید.
با رعایت این نکات سعی کنید، اشتباهاتتان را کم کنید و از آنها درس بگیرید. اگر، شما هم تجربه عبرت آموزی از اشتباهات بورسی خود دارید، این تجربیات را برای ما نیز، ارسال کنید تا آنها را به اشتراک بگذاریم. علاوه بر این می توانید بخش آموزش روانشناسی بازار بورس وب سایت را مطالعه کرده و اطلاعات بیشتری کسب کنید.
دیدگاه شما