سود و زیان انباشته چیست؟
تا به حال عبارت سود و زیان انباشته به گوشتان خورده است؟ شرکتهای تجاری درپایان سال مالی بخشی از سود خود را بین سهامداران به صورت نقدی تقسیم میکنند و بخشی از آن را به عنوان سود انباشته نگهمیدارند. سود انباشته آن قسمت از سود شرکت هست که بین سهامداران تقسیم نمیشود و برای سرمایه گذاری مجدد درون شرکت ذخیره میشود.حال زمانی که شرکت بخاطر برخی رویدادهای مالی دچار زیان شود و مانده شرکت بدهکار شود به آن زیان انباشته میگویند که نقش کاهنده در حقوق صاحبان سهام دارد اگر زیان انباشته شرکت به نصف سرمایه شرکت برسد در آن صورت باید با تشکیل مجمع فوق العاده درمورد انحلال یا بقای شرکت تصمیم گرفته شود.
اهداف سود و زیان انباشته
همانگونه که اشاره شد سود انباشته یعنی سودی که در پایان سال پس از محاسبه و تقسیم و پرداخت سود به سهامداران، در شرکت یا موسسه بر جای میماند و این سود در حسابی به نام سود و زیان انباشته ذخیره میگردد . هدف از ایجاد حسابی به نام سود و زیان انباشته چیست ؟ و اصلا چرا همه سود بدست آمده در شرکت یا موسسه را بین سهامداران تقسیم نمیکنند؟ در ادامه مقاله به این سوالات پاسخ داده خواهد شد. هدف از ایجاد این حساب، ذخیره سود تقسیم نشده بین سهامداران در پایان سال و استفاده از این سود در سالهای بعدی جهت اهداف خاصی است که در ادامه ذکر میگردد :
ذخیره این سود در حساب مذکور در طی سالهای متمادی باعث میشود که بعد از گذشت چند سال مبلغ قابل توجهی سود ذخیره شود و صرف اموری چون خرید ماشین آلات جدید ، توسعه شرکت ، و سرمایه گذاری روی پروژه های جدید گردد .
فرمول محاسبه سود و زیان انباشته
سود سهمی- خالص سود و زیان+ سود انباشته ابتدای دوره=سود انباشته
سود و زیان انباشته ابتدای دوره: در انتهای هر سال مالی سود و زیان انباشته به عنوان درآمد تجمیعی سال قبل با درآمد سال جاری منهای سود سهام پرداختی به سهامداران در ترازنامه منعکس میشود. درسال مالی بعدی میزان سود و زیان انباشته در سال قبل به عنوان سود و زیان انباشته در ابتدای سال مالی جدید منظور میگردد. البته سود وزیان انباشته هر دوره نمیتواند مثبت باشد چون ممکن است خالص زیان دوره جاری بیشتر ازمیزان سود انباشته دوره قبل باشد یا به دلیل توزیع سود سهام بیشتر از تراز سود و زیان باعث منفی شدن این حساب گردد.
افزایش سرمایه ازمحل سود انباشته
براساس قانون تجارت شرکتهای سهامی سودده موظف هستند (دلیل ایجاد حساب سود و زیان انباشته ) هرسال درصدی از سود سالانه خود را در حساب سود و زیان انباشته ذخیره کنند تا به هنگام نیاز و طبق نظر و تصمیم هیت مدیره و سهامداران شرکت از این مبلغ استفاده کنند یا آن را بین سهامداران شرکت تقسیم کنند. دراین روش تامین مالی شرکت انجام میشود اما از سهامداران پولی گرفته نمیشود. یعنی افزایش سرمایه صورت میپذیرد بدون اینکه شرکا و سهامدارن آوردهای را به شرکت بیفزایند و اثر آن بر صورت مالی به این صورت هست که مبلغ از سود انباشته کسر و به سرمایه (حقوق صاحبان سهام) اضافه میشود. به این ترتیب مبلغ حقوق صاحبان سهام در نهایت ثابت میماند و فقط جابجایی دراقلام صورت وضعیت مالی اتفاق میافتد.
به زبان ساده تر هرگاه شرکت ازسود خوبی برخوردار باشد میتواند از سود انباشته جهت تامین مالی شرکت بهره ببرد و اقدام به افزایش سرمایه کند .
این افزایش سرمایه یکی از بهترین شکلهای افزایش سرمایه است چون هیچ پولی از سهامداران گرفته نمیشود ولی سهام جدید که به آن سهام جایزه اطلاق میشود بین سهامداران منتشر میشود.
هدف از افزایش سرمایه از محل سود انباشته، افزایش تعداد سهام و ارزش اسمی آن وکاهش قیمت سهم میباشد که همین امر باعث افزایش جذابیت سهم برای سهامدار میشود.
قیمت سهام پس از اعمال افزایش سرمایه از محل سود انباشته
در روش افزایش سرمایه ازمحل سود انباشته ، به این دلیل که درصد مالکیت سهامداران قبل و بعد افزایش سرمایه باید ثابت بماند تعداد سهام بعد از افزایش سرمایه ازمحل سود انباشته، به نسبت درصد افزایش سرمایه، افزایش پیدا خواهد کرد ولی میزان دارایی سهامدار تعییری نخواهد کرد.
به همان نسبت که قیمت سهم کاهش می یابد تعداد سهم سهامداران افزایش پیدا میکند. حاصل ضرب تعداد سهم در قیمت قبل از افزایش سرمایه باید برابر با حاصل ضرب تعداد جدید سهام در قیمت پس از افزایش سرمایه باشد.
مثلا اگر قیمت سهام قبل از افزایش سرمایه 1000ريال بوده و تعداد سهام سهامداری 800 سهم باشد حال اگر تعداد سهام به 1200 سهم افزایش یابد قیمت سهم تا حدود 667 ریال کاهش مییابد و باید ارزش سهم سهامدار قبل و بعد از افزایش سرمایه برابر باشد.
اکنون به مزایا و معایب افزایش سرمایه از محل سود انباشته میپردازیم:
مزایای افزایش سرمایه ازمحل سود انباشته:
پر واضح است که افزایش سرمایه در هر شکلی باعث افزایش اعتبار شرکت یا موسسه میشود حال با توجه به اینکه در افزایش سرمایه از محل سود انباشته (همانطور که قبلا نیز اشاره شد) از سهامداران پولی گرفته نمیشود ولی سهام جدید منتشر میشود ، اهمیت افزایش سرمایه را چند برابر میکند و موجب ترغیب سهامداران جهت خرید سهام میشود.
کاهش قیمت هرسهم موجب ترغیب سهامداران برای خرید سهم میشود و در نهایت میتواند موجب افزایش قیمت سهم نیز شود
کاهش قیمت سهم موجب ایجاد پتانسیل برای شرکت میشود که در بلند مدت به قیمت قبل برگردد.
در این روش سهامدار بدون اینکه مبلغی پرداخت کند دارای سهام بیشتری میشود و نسبت به افزایش ازمحل اورده نقدی سهم اضافه شده زودتر به سهم عادی تبدیل میشود
کمک به توسعه و سودآوری شرکت که هدف اصلی هر افزایش سرمایهای است.
همانطور که گفته شد با کاهش قیمت خریداران بیشتری برای خرید سهام ترغیب میشوند و همین امر باعث افزایش و رشد قیمت سهام در بازار بورس و سرمایه میشود.
معایب افزایش سرمایه ازمحل سود و زیان انباشته:
در صورتی که افزایش سرمایه بیش از صد درصد باشد سهام مورد نظر حداقل به مدت دو ماه قفل خواهد شد و امکان معامله آن وجود ندارد . دراین روش برخلاف افزایش سرمایه ازمحل آورده نقدی، نقدینگی جدیدی وارد شرکت نمیشود و پولی میباشد که حاصل پس انداز شرکت طی سالهای اخیر است و این در صورتی است که از این ذخیره جهت اهداف دیگری مانند افزایش فعالیتهای شرکت و یا توسعه و پروژههای جدید استفاده کرد به ضرر موسسه و شرکت میباشد. این افزایش سرمایه برای شرکتهایی که سوده هستند شاید مفید باشد ولی برای شرکتهای زیان ده به دلیل اینکه تاثیر بسزایی در ترغیب سهامدارن جدید، جهت خرید سهام نمیتواند ایجاد کند زیاد مثمر ثمر نیست.
سود وزیان انباشته بدهکار:
حساب سود و زیان انباشته یک حساب دائمی و با ماهیت بستانکار است. البته در صورتی که شرکت سود دهی داشته باشد ولی اگر شرکت زیان ده باشد سود و زیان انباشته بدهکار میشود. سود وزیان بدهکار نشان دهنده زیان ده بودن شرکت است. دلایل زیادی وجود دارد که منجر به کاهش سود انباشته میشود ازجمله توزیع سود سهام ، زیان خالص ، ایجاد اندوخته ، مبالغ به جامانده ازمبادلات سهام خزانه زمانی که مقدار سهام کمتر از مقدار لازم باشد.
هدف از ارایه صورت سود و زیان انباشته:
صورت سود و زیان انباشته را جهت انعکاس تغییرات در سود و زیان انباشته طی دوره مالی ، تطبیق مانده ابتدا وانتهای دوره سود و زیان انباشته و ارتباط بین صورتحساب سود و زیان با ترازنامه ارایه میکنند.
نکته مهم: صورت سود و زیان انباشته را میتوان به صورت مستقل یا در ادامه صورتحساب سود و زیان ارایه کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر از شیوه محاسبه صورت سود و زیان مطلب ذیل را مشاهده نمایید:
موارد تشکیل دهندهی سود و زیان انباشته
- سود یا زیان دوره جاری
- مانده سود و زیان انباشتهی ابتدای دوره
- تعدیلات سنواتی شامل اثرات انباشته تغییر در روشهای حسابداری واصلاح اشتباهات با اهمیت مربوط به دورههای قبل
- محدودیتهای ایجاد شده در توزیع سود مثل اندوخته قانونی و سایر اندوختهها
- سود سهام پیشنهادی اعم از نقدی یا غیرنقدی و یا سود سهمی
- مانده سود و زیان پایان دوره مالی
جایگاه سود انباشته در ترازنامه
سود انباشته در سمت چپ ترازنامه و زیرستون حقوق صاحبان سهام ثبت میشود.از اضافه کردن سود خالص به یا کسر کردن زیان خالص ازسود انباشته ابتدای دوره سود سهام پرداختنی به سهام داران به دست میآید.
در گزارشهای حسابرسی معمولا این صورتحساب تحت عنوان گردش حساب سود (زیان) انباشته درادامه صورت سود و زیان نوشته میشود.
حذف زیان انباشته
براساس قانون،حذف زیان انباشته یا باید از راه سود حاصل شده درسالهای آینده و یا تعدیل کردن سرمایه شرکت صورت گیرد. براساس قانون زیان انباشته قابل تقسیم نیست و زیان از سود سالهای آینده فقط میتواند کسر و ثبت گردد.
بستن حساب سود و زیان انباشته
بستن حساب سود و زیان انباشته به معنی صفر کردن مانده حسابها است.در اسناد حسابداری بستن حساب سود و زیان انباشته یا صفر کردن مانده هرحساب با بستانکار کردن مانده نهایی حسابهای دارای مانده بدهکار و بدهکار کردن مانده نهایی حسابهای دارای مانده بستانکار انجام میشود.
سقف سود انباشته
حال که با مفهوم سود و زیان انباشته و نحوه ثبت آن آشنا شدیم دراین قسمت قصد داریم سوالی که در بخشهای دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر ابتدایی مقاله با عنوان چرا همه سود بدست آمده در شرکت یا موسسه را بین سهامداران تقسیم نمیکنند؟ بپردازیم:
براساس قانون تجارت، شرکتها و موسسات حقیقی و حقوقی موظف هستند هرسال 5 درصد سود شرکت را به عنوان اندوخته قانونی ذخیره کنند و این اندوخته تا زمانیکه به 10 درصد کل سرمایه شرکت برسد ادامه مییابد پس انباشت کردن قسمتی از سود در صورتی که شرکت یا موسسه سودده باشد یک عمل اجباری است که قانون مشخص کرده است و نکته مهمی که در زمینه اندوخته قانونی وجود دارد این است که چنانچه سازمان یا شرکتی بخواهد اندوخته قانونی خود را به بیش از مقدار تعیین شده (یعنی بیشتر از 5درصد) افزایش دهد به هیچ عنوان اجازه ندارد که مبلغ آن را در سالهای بعد کاهش دهد .
مثلا شرکتی نمیتواند میزان اندوخته خود را در سال 1301 به میزان 5درصد سود و در سال 1302 به میزان 10 درصد و سپس در سال 1303دوباره به میزان 5درصد از سود ثبت کند.
تاثیر خالص درآمد بر سود و زیان انباشته
باتوجه به مطالب گفته شده و همچنین ماهیت حساب سود و زیان انباشته که ازحساب سود وزیان بدست میآید و حساب سود و زیان نیز از حساب درآمد نشات میگیرد واضح است که:
هرحرکت یا تغییری که به صورت مستقیم درخالص درآمد ایجاد شود بر روی تراز سود و زیان انباشته نیز تاثیر خواهد گذاشت ، مواردی همچون تداوم خالص زیان وکاهش یا افزایش خالص درآمد. یعنی همه عواملی که برروی خالص درآمد میتواند تاثیر بگذارد بر سود و زیان انباشته هم اثر میگذارند مواردی مانند هزینه کالاهای فروخته شده، استهلاک، سود فروش و دیگر هزینه های اجرایی از مثال هایی هستند که دراین زمینه میتوان به انها اشاره کرد. کاهش ارزش دفتری .نزول ارزش دارایی و…..نیز از مثالهای غیر پولی هستند که به عنوان عوامل تاثیر گذار شمرده میشوند.
تقسیم سود انباشته
در قانون مدنی و تجارت تقسیم سود انباشته به نسبت سرمایه انجام میشود دقیقا مانند تقسیم سود و زیان در هر سال مالی . با این تفاوت که در تقسیم سود و زیان هرسال شرکت چه سود داشته باشد و چه زیان بین سهامداران تقسیم میشود اما حساب سود و زیان انباشته فقط در شرایط انباشت سود تقسیم میشود و در شرایط زیان تقسیم انجام نمیشود و باید از سود سالهای آتی باید استهلاک گردد. همچنین در شرکتهای تجاری سهامداران میتوانند در داشتن سهم بیشتر از نسبت سرمایه توافق کنند ولی در شرکتهای مدنی سود بیشتری را نمیتوان برای یکی از سهامداران در نظر گرفت.
همچنین در شرکتهای سهامی نسبت به مقدار سهام، افزایش سهم سهامداران تقسیم شده و به آنها تعلق میگیرد.
تاثیر سود و زیان انباشته بر مالیات
در اظهارنامه عملکردی، جدولی با نام استهلاک زیان سنواتی وجود دارد و همانطور که از نامش مشخص است در این جدول زیان سنواتی که در حساب سود و زیان انباشته درسال قبل ثبت شده است درج میشود و بعد از اینکه در سال مالی جاری سود خالص مشخص شد جهت محاسبه مالیات بر آن، زیان انباشه موجود در حساب مذکور از آن کسر (با عنوان استهلاک زیان انباشته) و سپس مبلغ مالیات آن مشخص میگردد.
نتیجه اینکه حساب سود و زیان انباشته مالیات سال جاری را تغییر میدهد.
نکته مهم: مطابق اصل بیان شده وبراساس ماده 148 قانون مالیات های مستقیم بند 12 زیان اشخاص حقیقی یا حقوقی باید از طریق رسیدگی به دفاتر انها با توجه به مقررات احراز گردد.
محاسبه سود و زیان انباشته در نرم افزار حسابداری هوفر
در نرم افزار حسابداری آنلاین هوفر، امکانات لازم جهت ثبت سود و زیان انباشته در اختیار قرار گرفته است. برای کسب اطلاعات بیشتر با واحد فروش شرکت تماس حاصل نمایید:
نحوه محاسبه سود ساخت و ساز و تاثیر نسبت قیمت زمین به آپارتمان در سود
یکی از وظایف مشاورین املاک حرفهای ارائه مشاوره ساخت، خرید یا فروش است. یکی از تواناییهای ضروری برای مشاورین املاک در این خصوص، توانایی تحلیل سود ساخت و ساز است. در این مقاله روش تحلیل سود ساخت مسکن را با توجه به نسبت قیمت زمین به آپارتمان بررسی میکنیم.
چه عواملی در سود ساخت مسکن موثر هستند؟
به طور کلی میتوان گفت ۳ عامل زیر تعیین کننده سود ساخت هستند:
- قیمت زمین
- هزینه ساخت
- قیمت نوساز
به عبارت دیگر، سود ساخت با استفاده از فرمول زیر قابل محاسبه است:
سود ساخت = (قیمت زمین + هزینه ساخت) – قیمت نوساز
همانطور که میبینید، زمانی سود ساخت افزایش مییابد که قیمت نوساز بالاتر بوده، قیمت زمین و هزینه ساخت پایینتر باشد. با توجه به این حقیقت که هر چه قیمت نوساز بالاتر باشد، قیمت زمین نیز بالاتر خواهد بود، در نتیجه موضوع نسبت قیمت زمین به آپارتمان به امری تعیین کننده تبدیل میشود.
پیش از اینکه به این مسئله بپردازیم، موضوع هزینه ساخت را به صورت مختصر بررسی میکنیم.
بررسی تاثیر هزینه ساخت در سود ساخت و ساز
به طور کل هزینه ساخت را میتوان به دو بخش تقسیمبندی کرد:
- هزینه ساخت تا پایان مرحله سفت کاری
- هزینه ساخت مربوط به نازک کاری
هزینه ساخت تا مرحله سفت کاری تقریبا در نقاط مختلف یکسان است. یعنی این هزینه در جاهای مختلف شهر تفاوتی ندارد. عاملی دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر که میتواند روی هزینه ساخت اثر گذار باشد، هزینه مربوط به مرحله نازک کاری است.
طبیعتاً اگر زمین مورد نظر در پایین شهر باشد، منطقی است که پایینترین هزینه نازک کاری را برای ساخت و ساز در نظر بگیریم. همچنین اگر زمین در مناطق مرفه نشین و بالا شهر باشد، میتوان برای نازک کاری هزینه بیشتری صرف کرد.
به عنوان مثال اگر در حال حاضر کف هزینه ساخت و ساز ۲ و نیم میلیون تومان به ازای هر متر مربع باشد، برای ساخت یک خانه کاملا خوب (از نظر نازک کاری) میتوان این هزینه را تا ۴ میلیون تومان و برای یک خانه لاکچری میتوانید این رقم را مثلا تا ۷ میلیون تومان افزایش دهید.
نکات مهم در محاسبه هزینه ساخت و ساز
جهت تحلیل درست سود ساخت و ساز باید تمامی نکات را به دقت بررسی کرد.
برای محاسبه هزینه کلی ساخت در فرمولی که بالاتر به آن اشاره کردیم، باید مراقب باشید که قیمت هر متر مربع ساخت را در متراژ زمین ضرب نکنید. فرمول درست برای محاسبه هزینه ساخت عبارت است از:
هزینه ساخت = هزینه هر متر مربع ساخت × زیربنای مفید
زیربنای مفید نیز با توجه به ۳ فاکتور زیر بدست میآید:
- متراژ کلی زمین
- درصد ساخت زمین
- تراکم
برای محاسبه زیربنای مفید میتوانید از این فرمول استفاده کنید:
زیربنای مفید = تراکم × (متراژ کلی زمین × درصد ساخت زمین)
مثلا اگر زمین مورد نظر ۳۰۰ متر بوده و ۶۰ درصد اجازه ساخت داشته باشد و تراکم آن ۴ باشد، زیربنای مفید به این ترتیب محاسبه میشود:
۷۲۰ = ۴ × (۳۰۰ × ۶۰٪)
با فرض اینکه هزینه ساخت هر متر مربع ۳ میلیون تومان است، هزینه کل ساخت که باید در فرمول سود ساخت قرار گیرد معادل ۲ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان است.
پیشنهاد میکنیم مقاله مربوط به درصد ساخت زمین را حتما مطالعه کنید، تا از تاثیر آن در سرمایهگذاری آگاه شده و نکات مهم در خصوص مسئله کارشناسی و انتخاب زمین را به طور کامل بیاموزید تا بدانید چند درصد زمین را میتوان ساخت .
همانطور که میبینید، از یک طرف امکان مانور کمی روی هزینه ساخت و ساز وجود دارد. از طرف دیگر قیمت نوساز منطقه عاملی است که کنترلی بر آن نداریم. در نتیجه میتوان گفت قیمت زمین، عاملی کلیدی در بررسی سود ساخت است.
اینجاست که مسئله نسبت قیمت زمین به آپارتمان و بررسی تاثیر آن در سود ساخت اهمیت خود را به رخ میکشد. در ادامه این موضوع را بررسی میکنیم.
روش محاسبه سود ساخت و ساز
اگر فرمول محاسبه سود ساخت را بدانید، محاسبه آن کار راحتی است.
مجددا فرمول محاسبه سود ساخت را یادآوری میکنیم:
سود ساخت و ساز = (قیمت زمین + هزینه ساخت) – قیمت نوساز
توضیح دادیم که هزینه ساخت چگونه و با چه فرمولی محاسبه میشود. در این بخش به طور مختصر روش محاسبه قیمت نوساز را مرور میکنیم.
فرض کنید با بررسیهایی انجام شده میدانید قیمت هر متر مربع بنای نوساز ۲۰ میلیون تومان است. اگر متراژ زمین شما ۳۰۰ متر باشد، برای محاسبه قیمت نوساز نباید ۲۰ میلیون تومان را در ۳۰۰ متر ضرب کنید.
همانطور که برای محاسبه هزینه ساخت به جای متراژ کل زمین، زیربنای مفید را ملاک قرار دادیم، برای محاسبه قیمت نوساز ملک مورد نظر نیز باید متراژ مفید را در نظر بگیریم.
بنابراین با فرض ۳۰۰ متر مربع زمین، ۶۰ درصد اجازه ساخت، تراکم ۴ و قیمت هر متر مربع نوساز ۲۰ میلیون تومان، قیمت نوساز به این ترتیب محاسبه میشود:
قیمت نوساز = قیمت هر متر مربع نوساز × [ تراکم × (متراژ کل زمین × درصد ساخت زمین)]
۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان = ۲۰ میلیون × [۴ × (۳۰۰ × ۶۰٪)]
فرض میکنیم قیمت زمین نیز متری ۳۰ میلیون تومان است. قبلا هزینه ساخت برای این مثال را محاسبه کرده بودیم. بنابراین تا حالا به این ارقام رسیدهایم:
- قیمت کل زمین: 9 میلیارد تومان = 30 میلیون تومان × ۳۰۰ متر مربع
- هزینه کل ساخت: ۲ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان
- قیمت کل نوساز: ۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان
بنابراین سود ساخت و ساز به این ترتیب قابل محاسبه است:
۳ میلیارد و ۲۴۰ میلیون = (9 میلیارد + ۲ میلیارد و ۱۶۰) – ۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون
تا این مرحله روش محاسبه سود ساخت را آموختهایم. در ادامه موضوع نسبت قیمت زمین به آپارتمان را عمیقتر مورد بررسی قرار داده و نکاتی کاربردی برای ارائه مشاوره سرمایهگذاری، در اختیار مشاورین املاک قرار میدهیم.
بررسی نسبت قیمت زمین به آپارتمان و اثر آن در سود ساخت
نسبت قیمت زمین به آپارتمان چه اثری در سود ساخت مسکن دارد؟
نکته مهمی که باید در ابتدای این بحث به آن توجه کنید این است که نمیتوان هیچ نسبت ثابتی بین قیمت زمین و آپارتمان فرض کرد. هر چند قیمت زمین و آپارتمان تحت تاثیر یکدیگر قرار دارند، اما قیمت هر یک به عوامل مختلفی بستگی دارد.
بنابراین این تصور که اگر نسبت قیمت یک زمین به آپارتمان فلان است، میتوان بر اساس همین نسبت قیمت زمین یا آپارتمان دیگری را تخمین زد، تصور کاملا اشتباهی است.
اما نکته طلایی این جاست که بر اساس نسبت قیمت زمین به آپارتمان میتوان به ۳ نتیجهگیری رسید:
- میزان سود حاصل از ساخت و ساز
- منطقی بودن خرید زمین برای ساخت و ساز
- تشخیص مناسب بودن زمان برای خرید زمین جهت ساخت و ساز
در ادامه هر یک از این موارد را به صورت مفید و مختصر بررسی میکنیم.
۱- تاثیر نسبت قیمت زمین به آپارتمان در سود ساخت و ساز
برای شفاف شدن اثر نسبت قیمت زمین به آپارتمان کار را با دو مثال ادامه میدهیم. ، اطلاعات مثال اول را جهت یادآوری مجددا ذکر میکنیم:
- متراژ زمین: ۳۰۰ متر
- قیمت هر متر مربع زمین: 30 میلیون تومان
- تراکم: ۴
- درصد ساخت: ۶۰ درصد
- هزینه هر متر مربع ساخت: ۳ میلیون تومان
- قیمت هر متر مربع نوساز: ۲۰ میلیون تومان
- قیمت کل نوساز: ۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان
- هزینه کل ساخت: ۲ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان
- قیمت کل زمین: ۹ میلیارد تومان
- سود ساخت: 3 میلیارد و ۲۴۰ میلیون تومان
برای مثال دوم، متراژ زمین، تراکم و درصد ساخت را مانند مثال قبل فرض میکنیم. اما قیمت هر متر مربع زمین را 42 میلیون تومان، قیمت هر متر مربع آپارتمان نوساز را ۳۰ میلیون تومان و هزینه ساخت هر متر مربع را ۵ میلیون تومان در نظر میگیریم.
در مثال دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر دوم قیمت کل نوساز، قیمت کل زمین و هزینه کل ساخت عبارتند از:
- هزینه کل ساخت: ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان
- قیمت کل نوساز: ۲۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان
- قیمت کل زمین: 12 میلیارد و 600 میلیون تومان
در نتیجه سود حال از ساخت و ساز در این مثال این گونه محاسبه میشود:
5 میلیارد و 4۰۰ میلیون = (12 میلیارد و 600 میلیون+۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون) – ۲۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون
در مثال اول نسبت قیمت زمین به آپارتمان، 30 به ۲۰ (یا 150 درصد) بود. در مثال دوم، این نسبت معادل 42 به 30 (یا 140 درصد) است.
آیا نسبت قیمت زمین به آپارتمان فاکتور مناسبی برای تحلیل سود دهی است؟
آیا میتوان صرفا با توجه به نسبت قیمت زمین به آپارتمان درباره سود دهی ساخت و ساز نتیجهگیری کرد؟
احتمالا با توجه به این اعداد تصور میکنید که اگر نسبت قیمت زمین به آپارتمان کمتر باشد، سود بیشتری حاصل خواهد شد. این نتیجهگیری در نگاه اول درست به نظر میرسد. اما باید به این نکته توجه کنید که در واقعیت عوامل زیادی در سود سازنده اثر گذارند.
به عنوان نمونه اگر در همین مثال هزینه ساخت و ساز را تغییر دهیم، نتیجه میتواند تغییر کند. علاوه بر این عوامل مختلفی مثل میزان تراکم، درصد ساخت و… روی این محاسبات اثر گذارند.
البته نباید فراموش کرد که فاکتورهایی مثل تراکم و درصد ساخت به طور مستقیم روی قیمت زمین و همینطور روی سود حاصل از ساخت و ساز موثرند. بنابراین شما نمیتوانید با محاسبه یک فاکتور به نام نسبت قیمت زمین به آپارتمان سود دهی ساخت و ساز را تحلیل کنید.
اما بدیهی است که به عنوان یک مشاور حرفهای، باید توانایی محاسبه چنین مواردی را داشته باشید.
۲- بررسی منطقی بودن خرید زمین برای ساخت و ساز
هر چند سود بالاتر همیشه جذاب است. اما زمانی این سود منطقی است که تناسب آن با هزینه انجام شده را بررسی کنیم. به عبارت دیگر با بررسی درصد سود کسب شده، میتوانیم منطقی بودن خرید را دقیقتر بررسی کنیم.
برای محاسبه درصد سود کسب شده باید از فرمول زیر استفاده کنید:
درصد سود = ۱۰۰ × [سود حاصل از ساخت تقسیم بر (هزینه کل ساخت + قیمت کل زمین)]
برای روشنتر شدن روش محاسبه، درصد سود را در دو مثال بالا بدست میآوریم. در مثال اول سود حاصل از ساخت ۳ میلیارد و ۲۴۰ میلیون و مجموع هزینهها، شامل هزینه ساخت و خرید زمین، ۱۱ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان بود. بنابراین سود ساخت به این ترتیب قابل محاسبه است:
29 درصد = ۱۰۰ × (۳ میلیارد و ۲۴۰ میلیون تقسیم بر 11 میلیارد و 160 میلیون)
در مثال دوم مجموع سود حاصل از ساخت معادل 5 میلیارد و 4۰۰ میلیون و مجموعه هزینه ساخت و قیمت زمین معادل ۱۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون بود. در نتیجه درصد سود اینگونه محاسبه میشود:
۳۳.۳ درصد = ۱۰۰ × (۵ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تقسیم بر ۱۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون)
همان دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر طور که مشاهده میکنید، سود در مثال اول معادل ۲۹ درصد و در مثال دوم ۳۳.۳ درصد است.
چند نکته مهم در ارائه مشاوره برای مشاورین املاک
سود مثال دوم حدود ۱ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان بیشتر از سود مثال اول است. اما با توجه به هزینههای انجام شده، صرفا ۴.۳ درصد سود بیشتر نصیب سازنده میشود.
به عبارت دیگر، در مثال اول، سازنده با ۱۱ میلیارد و ۱۶۰ میلیون تومان، سود ۲۹ درصدی کسب کرده و در مثال دوم با ۱۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان سود ۳۳.۳ درصدی. یعنی با حدود ۵ میلیارد تومان سرمایهگذاری بیشتر (۴۴.۸ درصد افزایش سرمایهگذاری)، فقط ۴.۳ درصد افزایش سود داشته است.
شما به عنوان مشاور املاک حرفهای، باید به این اعداد و ارقام، شرایط بازار و منطقی بودن میزان سود توجه کنید تا بتوانید مشاورهای هوشمندانه ارائه کنید.
اگر شما به عنوان یک مشاور املاک حرفهای بتوانید به این ترتیب به مشتریان، مخصوصا سازندهها مشاوره دهید و میزان سود و منطقی بودن آن را برای ایشان محاسبه کنید، شکی نیست که جایگاه خود را به عنوان یک فرد حرفهای و آگاه در ذهن آنها ثبت خواهید کرد.
۳- تشخیص زمان مناسب برای خرید زمین با توجه به نسبت قیمت زمین به آپارتمان
چطور زمان مناسب برای خرید زمین جهت ساخت و ساز را تشخیص دهیم؟
مشاورین املاک برای ارائه مشاوره در خصوص زمان مناسب جهت خرید زمین برای ساخت و ساز، میتوانند به دو فاکتور توجه کنند:
- درصد سود
- تغییرات در نسبت قیمت زمین به آپارتمان
توجه داشته باشید که حداقل سود منطقی برای ساخت و ساز ۳۰ درصد است. پس اگر میخواهید در این خصوص مشاوره بدهید، باید درصد سود حاصل از ساخت دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر و ساز را با توجه به توضیحات ارائه شده محاسبه کنید. اگر این درصد مساوی یا بیشتر از ۳۰ بود، زمان مناسبی برای خرید و ساخت و ساز است.
در حالت دوم میتوانید به تغییرات نسبت قیمت زمین به آپارتمان توجه کنید. البته باید توجه داشته باشید که قیمت زمین و آپارتمان تحت تاثیر عوامل متفاوتی رشد میکنند. بنابراین هر زمان ممکن است نسبت قیمت یک زمین به قیمت آپارتمان نوساز تغییر کند.
شما به عنوان یک مشاور املاک فعال، میتوانید با رصد این تغییرات، به مشتریان وفادار و سازندگانی که با آنها همکاری دارید، سیگنال خرید یا عدم خرید بدهید. به این ترتیب که هر وقت تغییرات نسبت قیمت زمین به آپارتمان کاهشی شد، زمان مناسبی برای خرید است.
امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد. در صورتی که در سوال یا ابهامی برای شما باقی دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر مانده است، سوالات خود را در بخش نظرات در انتهای این مقاله مطرح کنید.
سوالات متداول نحوه محاسبه سود ساخت و ساز
فرمول محاسبه سود ساخت و ساز چیست؟
سود ساخت و ساز با این فرمول محاسبه میشود: سود ساخت = (قیمت زمین + هزینه ساخت) – قیمت نوساز
سود ساخت و ساز چند درصد است؟
عوامل بسیاری در سود ساخت و ساز موثر هستند، عواملی مثل: قیمت زمین، قیمت تمام شده ساخت، قیمت ملک نوساز، عوارض شهرداری و غیره همگی عواملی هستند که نقش موثر در درصد سود ساخت و ساز تاثیر دارند.
نقطه سر به سر چیست و چگونه محاسبه میشود؟
نقطه سر به سر در اقتصاد و خصوصا در محاسبهی هزینه، به نقطهای گفته میشود که هزینههای کلی و درآمد کلی با هم برابر میشوند و از آن نقطه به بعد، میتوان به سوددهی رسید. تا قبل از رسیدن به نقطه سر به سر، سود و زیانی حاصل نشده است و فقط هزینههایی که برای تجارت مورد نظر انجام گرفتهاند، جبران میشوند و سرمایهی اولیه برمیگردد. به طور خلاصه، تمامی هزینههای انجام شده برگشت داده میشوند ولی هنوز سود برابر با صفر است.
نقطه سر به سر، معرف مقدار فروش با محاسبهی واحد (کمیت) یا درآمدی (فروش) است که تمامی هزینههای انجام گرفته، شامل هزینههای ثابت و متغیر را پوشش میدهد. سود کلی در نقطه سر به سر صفر است. یک واحد تجاری زمانی به نقطه سر به سر میرسد که ارزش مالیِ فروش بالاتر از هزینههای متغیر برای هر واحد باشد. این بدین معنی است که قیمت فروش کالاها باید بالاتر از قیمت خریداری شدهی کالاها باشد تا بتواند هزینههایی انجام شده را جبران کند. بعد از اینکه واحد تجاری از نقطه سر به سر عبور کند، میتواند به سوددهی برسد.
نقطه سر به سر یکی از رایجترین مفاهیم در تحلیل مالی است و تنها در اقتصاد کاربرد ندارد، بلکه میتواند توسط کارآفرینان، حسابداران، برنامهریزان مالی، مدیران و حتی بازاریابان مورد استفاده قرار بگیرد. نقطه سر به سر در تمامی قسمتهای تجارت مفید است، زیرا به کارمندان اجازه میدهد به سمت اهداف شرکت حرکت کنند.
نقطه سر به سر، یک ارزش کُلی نیست و برای دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر هر تجارتی متفاوت خواهد بود. بعضی از فعالیتهای تجاری ممکن است نقطه سر به سر بالاتر یا پایینتری داشته باشند، با این حال، نکتهی مهم این است که هر واحد تجاری باید نقطه سر به سر را برای خود محاسبه کند، زیرا این کار به آنها نشان میدهد تعداد واحدهایی که باید بفروشند تا بتوانند هزینههای ثابت و متغیر صورت گرفته را جبران کنند چقدر است.
به عنوان مثال، کسبوکاری که در حوزه فروش میز فعالیت میکند، باید سالانه ۲۰۰ میز به فروش برساند تا بتواند به نقطه سر به سر برسد. در حال حاضر، این شرکت کمتر از ۲۰۰ میز میفروشد و در نتیجه در حال زیان دیدن است. برای اینکه این شرکت بتواند هزینههای ثابت و متغیرش را جبران کند باید بیشتر از ۲۰۰ میز در سال به فروش برساند.
اگر برآورد شرکت این است که نمیتواند تعداد میزی که برای رسیدن به سوددهی مورد نیاز است را به فروش برساند، باید موارد زیر را انجام دهد:
- کاهش هزینههای ثابت: این کار میتواند به روشهای مختلفی صورت بگیرد، به عنوان مثال پرداخت اجارهی کمتر، یا مدیریت صحیح صورتحسابها و قبوض یا کاهش دیگر هزینههای مرتبط با فعالیت تجاری.
- کاهش هزینههای متغیر: به عنوان مثال خرید میز از یک تولیدی جدید با قیمت پایینتر.
- افزایش کیفیت میزها.
هر کدام از این گزینهها این قابلیت را دارند که نقطه سر به سر را کاهش دهند. این یعنی، واحد تجاری میتواند حتی با فروش میزهای کمتر هم هزینههای ثابت را کاهش دهد.
هدف اصلی از تحلیل نقطه سر به سر، تعیین حداقل خروجیِ ممکن برای رسیدن به سوددهی است. همچنین این کار بر بازاریابی هم تأثیر میگذارد. هر شرکتی باید بتواند بهترین میزان خروجی (دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر ایدهآل خود) را محاسبه کند تا بتواند میزان فروش و درآمدی که برای رسیدن و عبور کردن از نقطه سر به سر نیاز دارد را برای اطمینان از بقای کسبوکار خود به دست آورد. اگر شرکتی نتواند به این سطح برسد، معمولا نمیتواند به کارش ادامه دهد.
نقطه سر به سر ابزار تحلیل سادهای است که معمولا تیم مدیریتی کمترین استفاده را از آن میکند. تعیین نقطه سر به سر دیدگاهی کلی به فروش، هزینهها و سود میدهد. به عنوان مثال، نشان دادن نقطه سر به سر به صورت درصدی از فروش، به مدیران این فرصت را میدهد تا بدانند چه زمانی باید انتظار نقطه سر به سر را داشته باشند. (برای این کار درصد را به زمانی از هفته یا ماه که این درصد ممکن است به وقوع بپیوندد مرتبط میکنند.)
نقطه سر به سر، مورد خاصی در فروش درآمد هدف، زمانی است که درآمد هدف صفر است. این نکته برای تحلیلهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، هر فروشی که بعد از نقطه سر به سر اتفاق میافتد منجر به سوددهی میشود.
تحلیل نقطه سر به سر، همچنین میتواند اطلاعات مفیدی در اختیار بخش بازاریابی قرار دهد، زیرا اهداف مالی را برای بازاریابان جهت تلاش در افزایش فروش فراهم میکند.
تحلیل نقطه سر به سر نه تنها از نظر مالی مفید است، بلکه میتواند فرصتی برای بخشهای دیگر فعالیت تجاری فراهم کند تا متوجه شوند در کدام قسمتها باید هزینهها را کاهش دهند و در عین حال بتوانند بهترین نتیجه را از منابع موجودشان به دست آوردند. این کار میتواند در بلند مدت کاری کند که بازدهی تجاری افزایش پیدا کرده و سوددهی بیشتر شود. در بسیاری از موارد، برای شروع یک کسبوکار، تحلیل نقطه سر به سر به کارآفرینان اطلاع میدهد که کدام کسبوکار و در چه نقاطی مناسب رشد و ترقی است.
محاسبه
در مدل تحلیل خطیِ سود-حجم-هزینه (زمانی که هزینهها و درآمدها ثابت هستند)، نقطه سر به سر در رابطه با واحدهای فروش (X) میتواند مستقیما با محاسبهی درآمد کلی (TR) و هزینههای کلی (TC) به این صورت محاسبه شود:
- TFC هزینههای ثابت کلی
- P قیمت فروش هر واحد
- V هزینهی متغیر هر واحد هستند.
مقدار (P – V) اهمیت خاص خودش را دارد و حاشیهی سهمِ واحد نامیده میشود. این مقدارِ سود به ازای هر واحد یا به عبارت دیگر بخشی از هر فروش که هزینههای ثابت را جبران میکند محسوب میشود. در نتیجه نقطه سر به سر زمانی به وقوع میپیوندد که کل سهم تمامی واحدها با کل هزینههای ثابت برابر شود.
حاشیهی امنیت
حاشیهی امنیت قدرت کسبوکار را نشان میدهد و باعث میشود هر تجارتی بداند دقیقا باید چه مقدار سود یا زیان داشته باشد و آیا این سود و زیاد پایینتر یا بالاتر از نقطه سر به سر است یا نه. در تحلیل نقطه سر به سر، حاشیهی امنیت، مقداری را نشان میدهد که فروشهای واقعی یا پیشبینی شده از فروشی که برای نقطه سر به سر در نظر گرفته بوده پیشی میگیرند.
دردسرهای مدل جدید درج قیمت روی کالاها
از ابتدای دی ماه بود که برخی کارخانهها مکلف شدند به جای قیمت مصرفکننده، قیمت تمامشده تولید را روی کالا درج کنند اما بعد از گذشت بیش از دو ماه این اتفاق مشکلاتی را به همراه داشت که یکی از آنها سخت و البته زمانبر بودن تعیین قیمت مصرفکننده بود که باعث واکنشهایی هم در فضای مجازی شد.
به گزارش ایسنا، روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: بطور مثال محمد دلاوری مجری سرشناس تلویزیون در توئیتی نوشت: «قرار شد کنار قیمت تولیدکننده، قیمت مصرفکننده هم درج شود. بهتر نیست طرحهای تخیلی دست کم یکبار در مقیاس کوچک اجرا شود؟»
برخی از کاربران هم از تجربه درگیریهایی که فروشندهها با مشتریهایشان بر سر قیمت داشتند، نوشته بودند. برخی نوشته بودند احتمالا مسئولان برای اینکه درسهای ریاضی در زندگیمان کاربرد داشته باشد، اقدام به این کار کردهاند و برخی نوشته بودند که از حالا برای هر خرید باید ماشین حساب به همراه داشته باشید تا قیمتی را که باید پرداخت کنید به دست آورید.
البته این واکنشها باعث شد رئیس سازمان حمایت از حقوق مصرفکننده اعلام کند که قرار است تا سه هفته آینده قیمت تولیدکننده و مصرفکننده همزمان روی سامانه ۱۲۴ و دیگر اپلیکیشنها در دسترس باشد تا به توزیعکننده برای محاسبه قیمت و مصرفکننده برای رصد قیمتها کمک کند. البته رئیس مرکز ارتباطات وزارت صمت روز گذشته در توئیتی نوشت که از امروز (سهشنبه ۱۷ اسفند) باید در گروه کالاهای خوراکی پرمصرف، علاوه بر قیمت تولیدکننده، قیمت مصرفکننده نیز روی کالاها درج شود.
به هر حال در این گزارش سعی داریم به معایب و البته مزایایی که ثبت قیمت تولیدکننده میتواند داشته باشد، بپردازیم.
اصلا درج قیمت تمامشده چه ضرورتی دارد؟
موضوع اعلام قیمت تمامشده به مشتری در کشور، موضوع جدیدی نیست. تقریبا یکدهه است که این موضوع و ضرورت آن مطرح شده اما هر بار به تعویق افتاده و به دلایلی که رسانهای نشده هر یک از وزیران اجرایی، آن را به وزیر بعدی محول کرده است. در واقع وزارت صمت و وزارت سابق بازرگانی از زمان ریاستجمهوری احمدینژاد تاکنون این طرح را اجرا نکردهاند.
اما درباره چرایی درج قیمت تولیدکننده روی کالاها سیدرضا فاطمی امین، وزیر صمت در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به جلسه ستاد تنظیم بازار درباره درج قیمت تولیدکننده روی محصولات گفت: «در برخی محصولات شاهد هستیم که قیمت مصرفکننده درجشده روی کالا ۳۰ تا ۴۰ درصد بیش از قیمت تولیدکننده است و به عبارتی در نظام توزیع افزایش غیرمعمول قیمتها را شاهد بودهایم بنابراین برای رفع این مسئله در تلاش هستیم به جای درج قیمت مصرفکننده، قیمت تولیدکننده روی کالاها درج شود.»
مزایای درج قیمت تمام شده تولید
یادمان نرود که امروز در حالی قیمت مصرفکننده برای همه مردم جا افتاده که ۳۵ سال از تاریخ الزام درج آن میگذرد و قطعا تغییر این موضوع که حالا قرار است به جای قیمت مصرفکننده، قیمت تمامشده روی کالا درج شود کمی مردم را سردرگم میکند و باید به آن فرصت داد. با این حال این طرح مزایایی دارد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره کردهایم.
۱- حذف تخفیفهای دروغین: یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد مسئولان مربوط قیمت تمامشده کالاها را به اطلاع مشتریان برسانند، دادن تخفیفهای نجومی برخی فروشگاهها بود. آنها معتقدند اگر فروشندهای برای فروش یک کالای تولید داخل تا حدود ۵۰ درصد تخفیف میدهد این به معنای آن است که قیمت فروش حتی از دو برابر قیمت تولید نیز بیشتر بوده که پس از کسر نصف قیمت، هم هزینههای تولید و سود تولیدکننده و هم حاشیه اندک سود برای فروشنده را تامین کرده است و این یعنی گرانفروشی در حال رخدادن بوده است. راهکار درج قیمت تولیدکننده باعث میشود مشتریان متوجه قیمت واقعی محصول بشوند و گول تخفیفهای دروغین را نخورند.
۲- حذف قیمتهای غیرواقعی مصرفکننده: همیشه این شائبه وجود داشته که برخی تولیدکنندهها برای برخی دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر فروشگاههای زنجیره ای بستهبندیهایشان را با قیمت مصرفکنندهای که بالاتر از قیمت واقعی بوده صادر میکنند که با درج قیمت تمامشده این اتفاق حذف خواهد شد چون بر اساس گفته قائممقام وزیر صمت در امور بازرگانی مبنای محاسبه مالیات واحد تولیدی، قیمت کالا در کارخانه است. اگر تولیدکننده به هر دلیلی قیمت محصول نهایی خود را افزایش دهد، ملزم است که براساس همان عدد، پرداخت مالیات داشته باشد. از اینرو تولیدکنندگان برای اینکه مالیات بیشتری پرداخت نکنند از درج قیمت غیرواقعی امتناع میکنند.
۳- کاهش قیمتها: از آنجا که کالاها در شهرهای مختلف تولید میشود اما تاکنون تولیدکننده باید با یک قیمت واحد، کالای خود را در شهرهای مختلف عرضه میکرد، بنابراین تولیدکننده از آنجا که نمیداند محصول تولیدیاش در کدام شهر توزیع میشود، ناچار است طولانیترین مسیر و بیشترین هزینه را در نظر بگیرد تا کالا دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر به دست مصرفکننده برسد. در حقیقت مصرفکننده مجبور بود بیشترین هزینه حمل را در همه شهرها پرداخت کند حال اگر قیمت تولیدکننده (قیمت کالا در کارخانه) را مبنا قرار دهیم در این صورت کالایی که در شهر مبداء کارخانه فروخته میشود باید ارزانتر به دست مصرفکننده برسد.
معایب درج قیمت تمامشده
هرچند این طرح تازه در کشور اجرا شده و ممکن است با آشنایی مردم برخی مشکلات حل شود اما باز هم در همین مدت ایرادهایی به این طرح وارد بوده که در ادامه به برخی از آنها که واکنشهایی را هم به همراه داشته میپردازیم.
۱- کمبود اطلاعرسانی: یکی از مشکلاتی که این روزها در سوپرمارکتها دیده میشود، مجادله فروشنده با خریداران است. از یکسو برخی هنوز طبق روال ۳۵ سال گذشته که قیمت مصرفکننده را روی کالا میدیدند بر این باورند که قیمت درجشده قیمت مصرفکننده است و نمیدانند که باید سود فروشنده و هزینههای توزیع هم به آن اضافه شود.
۲- زمانبر بودن محاسبه قیمت مصرفکننده: شما قبل از اینکه بخواهید قیمت کالا را بپردازید باید میزان سود کالا را هم بدانید؛ سودی که برای کالاهای مختلف، متفاوت است. همین موضوع باعث سردرگمی بیشتر هم میشود اما اگر سود ۲۵ درصد را هم برای همه کالاها در نظر بگیریم که شامل هزینههای توزیع و سود دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر خردهفروشی میشود باز هم برای هر کالا لازم است ماشینحسابی برای محاسبه داشته باشیم.
۳- نوسان نرخ تمامشده: تورم لحظه به لحظه و نوسانهای قیمت ارز که بر بازار مواد اولیه تاثیر میگذارد، باعث میشود قیمتهای هر دوره از تولید یک کالا با قیمت دوره قبل تفاوت داشته باشد. در این صورت مشتری با کالاهایی که در دورههای مختلف زمانی تولید شدهاند و قیمتهای متفاوتی دارند، مواجه میشود و این ابهام مهم وجود دارد که نوسان قیمت تولید چگونه برای مشتریان قابل توجیه و قابل باور است؟
۴- مشکلات درج همزمان قیمت مصرفکننده و تولیدکننده: اصل فلسفه درج قیمت تمامشده این بود که مردم هزینههای اضافی پرداخت نکنند و کالا ارزانتر به دستشان برسد. با درج قیمت تمامشده و قیمت مصرفکننده به نوعی باز هم شاهد گرانفروشیها خواهیم بود چون باز هم فروشگاهها برای فروش، ملاک را قیمت مصرفکننده قرار میدهند که یعنی مصرفکننده باید هزینه توزیع در دورترین نقطه را بپردازد!
دلایل اهمیت داشتن متره و برآورد در پروژه
۱٫ در ابتدای یک پروژه و یا در بدو تصمیم گیری برای اجرای یک پروژه نیاز به دانستن مقدار سرمایه ای که برای آن پروژه نیاز داریم می باشد؛ که این امر با دانستن حجم فیزیکی و ریالی مشخص می شود؛ که از طریق متره و برآورد به دست می آید.
۲٫ برای برنامه ریزی یک پروژه نیاز به دانستن حجم عملیات پروژه می باشد.
۳٫ برای کنترل پروژه نیاز به دانستن حجم کل عملیات و همچنین عملیات انجام شده در تاریخ های متفاوت داریم.
۴٫ برای تامین مالی پروژه بایستی هزینه کل پروژه و هزینه اجرایی ماهانه پروژه را بدانیم.
۵٫ در رابطه با پیمانکار اجرا کننده پروژه نیاز به تهیه متره به صورت ماهانه منظم است؛ که پیمانکار هزینه هایی را که انجام داده از کار فرما دریافت نماید و بتواند پروژه را ادامه دهد.
۶٫ با توجه به این که در اجرای پروژه به خصوص برای اجرا در زمان تعیین شده، پول رل اساسی را بازی می کند، لذا متره است که می تواند این پول را به پروژه بیاورد و پول های هزینه شده را برگرداند.
۷٫ کنترل پروژه از نظر زمان اجرا، هزینه اجرا، سود و زیان پروژه از طریق متره میسر می گردد.
۸٫ با توجه به کار های انجام شده و هزینه آن ها و هزینه بالاسری، سود و زیان پروژه با متره قابل بررسی می گردد.
۹٫ مشخص کردن سود و زیان هریک از فعالیت ها با دانستن حجم انجام شده در تاریخ معین و آنالیز هزینه های انجام شده و مقایسه با قیمت قرارداد، سود و زیان آن عملیات را روشن می نماید؛ که مترور تعیین کننده می باشد.
۱۰٫ صورت وضعیت قطعی پروژه، میزان کار انجام شده واقعی و هزینه آن را مشخص می کند.
۱۱٫ محاسبه تعدیل با داشتن متره میسر می باشد.
۱۲٫ در صورتیکه در پروژه ای به متره توجهی نشود، آن پروژه به صورت مبهم پیش می رود و هیچ موردی در پروژه روشن و گویا نمی باشد.
۱۳٫ تامین مصالح، بخصوص تامین صحیح و منطقی مصالح از طریق متره میسر می گردد؛ یعنی حجم کار با متره تعیین شده و با آنالیز آن، مقدار دقیق مصالح مورد نیاز محاسبه شده و بر اساس آن تهیه می شود و از زیادی یا کم تهیه کردن مصالح جلوگیری می شود؛ که این مساله خودش بحث مهمی در اجرای پروژه می باشد.
۱۴٫ جلوگیری از ضرر و زیان پروژه در زمان اجرا.
دیدگاه شما