چرا استاپ لاس یا تیک پرافیت من درست عمل نکرد؟
هر جفت ارزی دو نرخ دارد که در جدول مارکت واچ متاتریدر نمایش داده می شود. یکی نرخ ASK (نرخ خرید مشتری) و یکی نرخ BID (نرخ فروش مشتری).
پوزیشن خرید با نرخ Ask باز می شود و در هنگام بسته شدن با نرخ Bid بسته می شود.
پوزیشن فروش با نرخ Bid باز می شود و در هنگام بسته شدن با نرخ Ask بسته می شود.
نرخی که بر روی نمودار نمایش داده می شود، نرخ BID است یا همان نرخ فروش شما. فاصله نرخ ASK و BID به اندازه اسپرد جفت ارز مربوطه است.
در پوزیشن فروش یا معاملات Sell دستور Stop Loss که برای بستن معامله مشخص شده است، از جنس اردر خرید می باشد و بر اساس نرخ خرید مشتری یا نرخ ASK بازار اجرا می شوند. لذا هنگامی که نرخ روی چارت (نرخ Bid) با استاپ لاس شما به اندازه اسپرد فاصله دارد، نرخ ASK که برای بسته شدن معامله فروش اعمال می شود، دقیقا بر روی استاپ شما قرار دارد و استاپ اجرا می شود. یعنی در مورد Stop Loss در معاملات Sell، هنگامی که نرخ روی چارت با استاپ شما به اندازه اسپرد فاصله دارد، استاپ عمل می کند.
در پوزیشن فروش یا معاملات Sell دستور Take profit که برای بستن معامله مشخص شده است، از جنس اردر خرید می باشد و بر اساس نرخ خرید مشتری یا نرخ ASK بازار اجرا می شوند. لذا هنگامی که نرخ روی چارت (نرخ Bid) به تیک پرافیت شما می رسد، نرخ ASK که برای بسته شدن معامله فروش اعمال می شود، به اندازه اسپرد با تیک پرافیت شما فاصله دارد، پس تیک پرافیت اجرا نمی شود، یعنی در مورد Take Profit در معاملات Sell، نرخ روی چارت باید به اندازه اسپرد از روی تارگت شما عبور کند تا تارگت عمل نماید.
قوانین مدیریت پوزیشن
در درس امروز از مجموعه مقالات آموزش فارکس، به اهمیت قوانین مدیریت معامله خواهیم پرداخت.
پیش از اینکه بخواهید وارد معامله شوید، باید یک نقشه راه (استراتژی) حاضر و آماده برای خود داشته باشید.
این نقشه راه به شما می گوید که چگونه می توانید پوزیشن خود را مدیریت کنید؛ چه حرکت قیمت به نفع شما باشد و چه علیه شما.
کلیک بر روی گزینه بای یا سل و ورود به معامله آسان ترین بخش کار است، اما خروج از معامله است که در واقع مشخص خواهد کرد که آیا شما سود در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟ می کنید یا ضرر.
مثل تام باشید
دو معامله گر داریم به نام های تام و جری. هر دو ممکن است پوزیشن مشابهی را بگیرند اما نتیجه آنها کاملاً با یکدیگر متفاوت باشد.
تام روی معامله خود سود خواهد کرد زیرا پوزیشن خود را به درستی مدیریت کرده و در سناریوهای مختلف، برای هر یک از آنها برنامه ویژه برای خروج از معامله دارد.
حتی اگر ضرر هم کند، او می داند چه زمانی باید جلوی ضرر را بگیرد و با ضرر کمتری از بازار خارج شود.
از سوی دیگر، جری برنامه حاضر و آماده ای برای خود ندارد. او نمی داند اگر قیمت ناگهان علیه او حرکت کرد چه کند. او احتمالا در نهایت حساب خود را به باد می دهد.
مشخص کردن نحوه مدیریت پوزیشن پیش از ورود به بازار، بسیار بسیار مهم است.
نباید طوری باشد که شما در اوج جنگ بخواهید تصمیمات حیاتی بگیرید.
وقتی یک پوزیشن می گیرید، باید از قبل تصمیم گرفته باشید که در برابر هر گونه اتفاق و پیامدی که در بازار ممکن در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟ است رخ دهد، چه واکنشی نشان دهید.
هر گونه
پیامد و نتیجه ای
که ممکن است
در بازار
رخ دهد!
سعی کنید انواع و اقسام سناریوهای احتمالی که ممکن است رخ دهند را حدس بزنید و پیشاپیش تصمیم بگیرید که در برابر هر یک و هر سناریو باید چه کاری انجام دهید.
مثل اسپاک در سریال پیشتازان فضا باشید!
وقتی پوزیشن باز دارید، مثل یک ربات بی احساس و بی رحم باشید.
شما باید مانند اسپاک باشید: بدون جنبه انسانی!
تمامی تصمیمات باید پیش از معامله گرفته شوند. باید دست پیش بگیرید تا پس نخورید. یعنی حتی وقتی پوزیشن خود را باز نکرده اید هم آماده باشید!
در زمان تصمیم گیری برای باز کردن پوزیشن، فقط باید به آنچه ثبت کرده اید مراجعه کنید. اینگونه از اتخاذ هر گونه تصمیم گیری لحظه ای و فی البداهه پیشگیری بعمل خواهد آمد.
اگر سرانجام به این نتیجه رسیدید که پوزیشن بگیرید، از قبل میدانید که باید حد ضرر خود را کجا بگذارید، باید حد سود شما کجا باشند، آیا باید حد ضرر خود را تریل کنید یا خیر، کجا بهتر است زودتر از معامله خارج شوید و …
اگر هر زمان در طول معامله یهویی از شما بپرسند که مثلا: «اگر قیمت اینگونه شود چه؟ اگر قیمت به آنجا برود چه؟»
باید بتوانید در لحظه و بدون فکر کردن، برای هر سناریو و هر پرسش پاسخ داشته باشید.
پیش از باز کردن پوزیشن، باید قوانین مدیریت معامله خود را بطور کامل از قبل آماده کرده باشید.
هرگز نباید وقتی پوزیشن باز دارید در وضعیتی قرار گیرید که به خود بگویید: “ای داد بیداد..حالا چه کار کنم؟”
زمان پاسخ به همه این پرسش ها همیشه، همیشه، همیشه پیش ورود به معامله و بازار است. حله؟!
کسب سود در معاملات روزانه – استراتژی خروج
در بازار فارکس هر معامله ای زمان مناسب خود، برای خروج را دارد. وارد شدن به معامله آسان است اما نقطه خروج شما بستگی به سود و زیانتان خواهد داشت. معاملات براساس شرایطی مشخص، استاپ لاس تعیین شده و یا هدف گذاری سود، بسته می شوند. میزان سود هدف گذاری شده، به عنوان قیمت از پیش تعیین شده ای است که می خواهید معامله خود را با آن ببندید.
به عنوان مثال، اگر سهمی را با قیمت 10.25 دلار خریداری کنید و تارگت سودتان را برابر با 10.35 دلار در نظر بگیرید، سفارش خود را بر مبنای فروش در قیمت 10.35 دلار قرار می دهید. اگر قیمت به این سطح تعیین شده برسد، معامله شما بسته می شود. مشخص کردن تارگت سود دارای مزایا و معایبی است که برای دستیابی به آن می توانید از راه های گوناگون استفاده کنید.
چرا معامله با تارگت سود؟
تعیین محل خروج از معامله قبل از انجام آن می تواند نسبت زیان/سود را در معامله مورد نظر مشخص کند. یکی از مهم ترین نکات در تعیین حد سود، مشخص کردن استاپ لاس است. استاپ لاس، میزان پتانسیل ضرر معاملات را مشخص می کند در حالیکه حد سود، پتانسیل سود رسانی یک معامله را تعیین می کند.
در حالت ایده آل ، پتانسیل سود باید از ریسک بالاتر باشد. ما نمی توانیم معامله سود ده و زیان ده را قبل از انجام آنها تعیین کنیم به همین دلیل بهتر است بعد از انجام چندین معامله، به سود کلی حاصل در صورت داشتن سود بیشتر توجه کنیم.
اگر میانگین ارزش معاملات سود ده روزانه شما در فارکس 11 پیپ و ارزش متوسط معاملات زیان ده شما برابر با 6 پیپ باشد، برای رسیدن به سودی کلی، باید تنها در 40% از معاملات خود سود کنید.
اگر تارگت مشخصی در کسب سود داشته باشید، می توانید ارزش وارد شدن یا نشدن به معامله مورد نظر را مورد سنجش قرار دهید. اگر پتانسیل کسب سود نسبت به ریسک، بالاتر نباشد بهتر است از انجام آن معامله صرف نظر کنید، بنابراین تعیین تارگتی برای رسیدن به سود می تواند به شما در فیلتر کردن معاملات نامناسب کمک کند.
مزایا و معایب تعیین تارگت سود
تعیین تارگت سود مزایای زیادی دارد که در بالا به چند نمونه از آنها اشاره شده است اما حال بهتر است به بررسی چند نمونه از معایب آن بپردازیم.
جنبه های مثبت استفاده از تارگت سود شامل:
- با تعیین استاپ لاس و تارگت سود، نسبت زیان/سود یک معامله قبل از انجام آن مشخص می شود که در نتیجه می توانید برای انجام آن تصمیم گیری مناسب کنید.
- تارگت سود را می توان براساس تحلیل های تکنیکال مانند روندهای متداول در نمودار قیمت تعیین کرد.
- تعیین تارگت سود براساس تحلیل های منطقی و عینی می تواند به حذف احساسات در انجام معاملات کمک کند چرا که معامله گر فارکس می داند که تارگت سود او جایگاه مناسبی را در تحلیل ها داشته است.
اگر تارگت سود به حد مورد نظر برسد، معامله گر می تواند بر اساس پیش بینی های خود به سود مورد نظر برسد و از هر معامله، سود معقولی را کسب کند.
فرض کنید که معامله گر از نسبت ضرر/سود بدست آمده راضی باشد، در چنین شرایطی نتایج معاملات و سود و زیان خود را بررسی نمی کند و تنها به دلیل نسبت مناسب بدست آمده و بیشتر بودن پتانسیل سود نسبت به زیان، معاملات را انجام می دهد.
جنبه های منفی استفاده از حد سود:
- تعیین تارگت سود نیازمند مهارت است و نباید آنها را بر حسب تصادف تایین کرد.
- ممکن است معامله گر فارکس نتواند به تارگت سود مورد نظر دست یابد، ممکن است قیمت به تارگت برسد اما در اثر روندی معکوس، به استاپ لاس برخورد کند.
بنابراین همان طور که در بالا ذکر کرده ایم، در تعیین تارگت سود، داشتن مهارت امری ضروری است. اگر این تارگت بسیار دور و بزرگ در نظر گرفته شود، نمی توانید به سود زیادی در معاملات خود دست یابید و اگر آن را کم و نزدیک در نظر بگیرید نمی توانید ریسک خود را جبران کنید. - تارگت های سود با اهداف مختلفی در نظر گرفته می شوند .
برای مثال، اگر سهمی را به ارزش 6.50 دلار بخرید و تارگت سود خود را 6.60 دلار قرار دهید، تمام سود خود را به 6.60 دلار محدود می کنید. در صورتی که قیمت ها در جهت مورد نظر شما پیش بروند، می توانید معامله دیگری انجام دهید و از این شرایط بهره ببرید. معامله گران روزانه فارکس باید بدانند که چرا و چگونه می توانند از یک معامله خارج شوند. بهتر است بدانید که استفاده از یک تارگت سود، کاملاً شخصی است و به انتخاب فرد بستگی دارد.
مشخص کردن موقعیت حد سود
مشخص کردن مکان حد سود ، باید به صورت بالانس شده ای باشد.
هدف شما بدست آوردن سود از شرایط بازار است بنابراین برای تعیین این مقدار نباید حریص باشید به گونه ای که قیمت بازار به تارگت شما نرسد که در این صورت تارگت خود را از دست می دهید. همچنین نباید این میزان را بسیار کم تعیین کنید، زیرا در این صورت نمی توانید از شرایط بازار بهره کافی را ببرید.
نسبت ثابت ریسک/سود، تارگت های سود
یکی از تاکتیک های ساده برای استفاده از تارگت سود، در نظر گرفتن نسبتی برای سود و ریسک است. معامله گر باید براساس نقطه ورود خود، سطح استاپ لاس را تعیین کند، این استاپ لاس نشان دهنده میزان ریسک شما در معاملات خواهد بود.
فرض کنید که نسبت تارگت سود مورد نظر شما برابر با 2:1 باشد و بخواهید معامله کوتاهی انجام دهید ، حال در نقطه 17.15 دلار وارد معامله شده اید و استاپ لاس خود را 17.25 دلار تعیین کرده اید. در این شرایط ریسک شما برابر با 0.1 دلار از سهم تان است و در صورت استفاده از نسبت 2:1 برای ریسک/سود، تارگت سود شما برابر با 0.2 دلار نسبت به نقطه ورودی در معامله یعنی 16.95 دلار در نظر گرفته می شود.
اگر یک جفت ارز فارکس را با قیمت 1.2516 بخرید و استاپ لاس خود را برابر با 1.2510 دلار در نظر بگیرید، میزان ریسک تان برای یک معامله برابر با 6 پیپ می شود. اگر بخواهید نسبت سود به ریسک را 2.5:1 در نظر بگیرید، تارگت سود شما باید 15 پیپ بیشتر از نقطه ورودیتان در معامله و برابر با 1.2531 در نظر گرفته شود.
تارگت های تعیین شده، به شما اطمینان بیشتری برای سود در معاملات می دهند اما نمی توانند به عنوان فاکتوری در تعیین قیمت ها یا روند حرکت آنها در نظر گرفته شوند. همین امر باعث می شود تا اهداف تعیین شده تا حدی به صورت تصادفی مشخص شوند. به یاد داشته باشید که داشتن استاپ لاسی مناسب و ورود به موقع به معامله می تواند روشی مناسب برای کسب سود در معاملات باشد.
به طور معمول، در معاملات روزانه فارکس، نسبت سود به ریسک را از 1.5:1 تا 3:1 در نظر می گیرند. به شما پیشنهاد می دهیم تا در حساب دمو آمارکتس نسبت های مختلفی از سود به ریسک را مانند 1.5:1 یا 2:1 را همراه با استراتژی مورد نظر خود امتحان کنید و نتیجه کار را بررسی کنید.
تارگت سود اندازه گیری شده
با استفاده از الگوهای نموداری می توان حرکت قیمت ها و خارج شدن آنها از الگوی در نظر گرفته شده را تشخیص داد. برای مثال، اگر قیمت سهامی در بازه 59.25 دلار تا 59.50 دلار قرار داشته باشد، میزان متوسط تغییرات آن برابر با 0.25 دلار خواهد بود و اگر قیمت سهام بیشتر از 59.50 دلار و یا کم تر از 59.25 دلار شود، می توان انتظار داشت که قیمت ها به اندازه 0.25 دلار بیشتر یا کمتر شوند ( قیمت تا 59.75 دلار یا 59 دلار برسد).
در واقع، تصویر شما تیک حرکت قیمت ها، تشکیل مثلثی را می دهد که هر بار در مساحت های کوچکتری حرکت می کند. از ضخیم ترین قسمت مثلث ( سمت چپ مثلث) برای تخمین میزان دور شدن قیمت بعد از یک برک اوت در الگوی مثلث ، استفاده می شود. از این مثلث ها در الگوهای مثلث و استراتژی های معاملات روزانه فارکس استفاده می شود.
اگر قیمت، بسیار سریع حرکت کند و جهشی یک دلاری داشته باشد ،سپس متوقف شود و تنها به میزان 0.06 دلار تغییر کند، بعد از طی کردن این دوره سکون می تواند دوباره جهشی یک دلاری را تجربه کند ( نزولی یا صعودی). این الگوی حرکتی، الگوی پرچم نامیده می شود.
با استفاده از اندازه گیری حرکت، می توانیم الگو و نحوه رفتار قیمت ها را مشخص کنیم و میزان پیشرفت آن ها را تا حد زیادی تعیین کنیم. ممکن است که روند حرکت قیمت بر اساس انتظارات ما پیشروی نکند و یا حتی بیشتر از انتظاراتمان پیش برود. بنابراین شرایط تعیین شده برای مشخص کردن نحوه حرکت قیمت، به صورت تخمینی است.
تعیین اندازه حرکت قیمت ها را می توان، راهی برای تخمین نسبت ریسک/سود دانست. براساس این اندازه های تعیین شده، می توانید تارگت سود خود را تعیین کنید و با توجه به مدیریت ریسک، استاپ لاس خود را تعیین کنید. توجه داشته باشید که باید پتانسیل سود از ریسک بیشتر باشد. اگر سود اندازه گیری شده نتواند میزان ریسک را جبران کند، باید از انجام آن معامله پرهیز کنید.
تمایل بازار،تحلیل تارگت سود و عملکرد قیمت
تمایلات بازار و تحلیل بازار نیازمند بیشترین تلاش و بررسی هستند. اگر معامله گر فارکس بتواند تمایلات و مسیر حرکتی بازار را به خوبی شناسایی کند می تواند از سودی پایدار بهره مند شود. قیمت ها معمولاً در مسیر خاصی حرکت می کنند که این روند حرکتی بر اساس معاملات انجام شده در بازار تعیین می شود. تمایل و روند حرکتی یک قیمت به معنای حرکت آن در مسیر همیشگی نیست بلکه نشان دهنده این است که در اغلب مواقع قیمت در مسیر مشخص شده، تمایل به پیشروی دارد.
برای مثال ممکن است بعد از بررسی چند روزه قراردادهای فیوچرز، به این نتیجه برسید که حرکات ترند معمولاً بین 2.5 تا 3 واحد قیمتی ، تغییر می کند، چنین حرکت هایی معمولاً همراه با اصلاحاتی بین 1 تا 1.75 واحد قیمت همراه است. بعد از اینکه قیمت 1 تا 1.75 واحد تغییر پیدا کرد، سپس 2.5 تا 3 واحد دیگر، تغییر قیمت را تجربه می کند. بسته به نقطه ورود به معامله، می توانید از این روند حرکتی برای مشخص کردن تارگت سود خود استفاده کنید.
اگر در مدت طولانی در یک روند صعودی مانند مرحله قبل باشید، بهتر است تارگت سود شما، کمتر از 2.5 واحد بالاتر از مسیر برگشتی نزولی در نظر گرفته شود. تعیین آن به مقداری بالاتر، به معنای رسیدن به تارگت مورد نظر قبل از عقب نشینی دوباره قیمت است. این یک مثال بسیار ساده بود. بهتر است بدانید که وقوع چنین اتفاقاتی در محیط بازار دور از ذهن نیستند.
برای تحلیل حرکت قیمت ها، حتماً به ناحیه مقاومت و حمایت توجه کنید. تارگت سود شما نباید در بالای ناحیه مقاومت قوی یا در زیر ناحیه قوی حمایتی در نظر گرفته شود. برای مثال، ممکن است ناحیه مقاومت روی 5.25 دلار باشد اما یکی از استراتژی های موجود به شما پیشنهاد می دهد تا تارگت سود خود را روی 5.30 دلار در نظر بگیرید، بنابراین ترجیح می دهید که از آن معامله صرف نظر کنید و یا تارگت خود را روی 5.24 دلار تنظیم کنید ( در صورت باارزش بودن معامله) . اگر مدت طولانی در معامله هستید بهتر است از زیر ناحیه مقاومت خارج شوید و در صورت ادامه حرکت قیمت ها در بالای ناحیه مقاومت ، وارد معامله دیگری شوید. این موضوع برای ناحیه حمایت نیز صادق است. اگر تارگت شما، براساس روش های گفته شده در زیر ناحیه حمایتی باشد، بهتر است از انجام آن معامله صرف نظر کنید و از نزدیکی ناحیه ساپورت خارج شوید و در صورت ادامه حرکت قیمت به زیر ناحیه ساپورت و مناسب بودن نسبت سود به ریسک، به معامله برگردید.
سخنان پایانی
راه های مختلفی برای رسیدن به تارگت سود مورد نظر وجود دارد. زمانی که برای خود، تارگت سودی را تعریف می کنید، در واقع میزان پیشرفت قیمت و برتری پتانسیل سود خود را نسبت به ریسک تخمین می زنید.
بدست آوردن نسبت های ریسک و سود ، یکی از آسان ترین روش ها برای تعیین تارگت سود است اما نتایج این تخمین به صورت رندوم و تصادفی است و ممکن است با روند حرکت قیمت ها یا سایر تحلیل ها ( مقاومت و حمایت) مطابقت نداشته باشد. این راه می تواند، روشی ساده برای تعیین تارگت سود و کسب اطمینان از بیشتر بودن معاملات سود ده نسبت به معاملات زیان ده باشد. بعد از کسب تجربه می توانید نسبت سود و ریسک را بهتر تعیین کنید.
اگر دیدید که قیمت از تارگت مورد نظر شما به نسبت 2:1 عبور کرد، می توانید برای مثال این نسبت را تا 2.2:1 یا 2.5:1 تغییر دهید. تعیین اندازه و میزان حرکت قیمت ها، مهارتی ارزشمند است و می تواند میزان پیشرفت قیمت های مورد نظر را براساس الگوی کنونی که به کار می برید، تخمین بزند.
تحقیق درباره گرایشات و تمایلات بازار، خسته کننده است، تهیه کاتالوگی از قیمت های چندین روز معاملاتی کار دشواری است اما می تواند آگاهی شما را در زمینه تخمین روند قیمت ها، به خوبی افزایش دهد. این تغییرات قیمت ها، هر روز و به طور یکسان تکرار نمی شوند اما می توانند اطلاعات اولیه و مناسبی را برای تعیین تارگت سود، در اختیار معامله گر فارکس قرار دهند.
روش نسبت سود به پاداش کارایی خوبی دارد. سعی کنید تا از نسبت 1.5 یا 2 به 1 استفاده کنید و به نحوه عملکرد آن توجه کنید. اگر قیمت به تارگت شما برخورد نکند، تارگت خود را به آرامی کاهش دهید( در تمامی معاملات خود). اگر قیمت به درستی پیش برود و به تارگت در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟ شما برخورد کند، کم کم، تارگت خود را افزایش دهید ( در تمامی معاملات) . هرچه قدر تجربه بیشتری کسب کنید، می توانید تارگت سود خود را براساس روش های مختلف دیگر، تنظیم کنید.
تارگت در بورس چیست؟ هدفگذاری برای قیمت سهم
هر معاملهگر باید از یک برنامه اصولی پیروی کند و هدفگذاری را بر مبنای آن انجام دهد. در واقع تارگت همان هدفگذاری قیمتی است. در بازارهای مالی نظیر بورس، افراد با استفاده از استراتژیهای خود و با تکیه بر ابزار تحلیل، هدفی را برای هر سهم تعیین میکنند. اما برای هدفگذاری ابتدا باید بفهمیم که
هر معاملهگر باید از یک برنامه اصولی پیروی کند و هدفگذاری را بر مبنای آن انجام دهد. در واقع تارگت همان هدفگذاری قیمتی است. در بازارهای مالی نظیر بورس، افراد با استفاده از استراتژیهای خود و با تکیه بر ابزار تحلیل، هدفی را برای هر سهم تعیین میکنند. اما برای هدفگذاری ابتدا باید بفهمیم که تارگت زدن چیست و تارگت به چه معناست. در ادامه بیشتر با این مفهوم آشنا خواهیم شد.
منظور از تارگت زدن در بورس چیست؟
گفتیم در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟ که تارگت به معنای هدف قیمتی (Price Target) است. زمانی که تحلیلگر تخمین میزند که در آینده سهم به قیمت x برسد، این قیمت هدف آن سهم خواهد بود. بدیهی است که هدف در هر سهم با سهام دیگر متفاوت است. زمانی که تحلیلگر بورس، رفتار قیمت آینده سهم را پیشبینی میکند، در حقیقت زمان فروش سهم را تعیین میکند.
اما باید دید هدف از تعیین تارگت در بورس چیست. تحلیلگر به کمک این اهداف قیمتی، میتواند زمان دقیق خروج از معامله یا حتی ورود به معامله را مشخص کند. پس انتظار معاملهگر از قیمت آینده داراییهایی نظیر سهام، قرارداد آتی و صندوقهای قابل معامله هدف قیمتی نام دارد.
بیشتر بخوانید: بازار دو طرفه در بورس؛ سود هم از افت و هم از رشد قیمت
فراموش نکنید که اهداف قیمتی ثابت نیستند و با توجه به شرایط میتوان آنها را تغییر داد. وضعیت اقتصادی کشور و اخباری که در مورد سهام یا صنعتی خاص به گوش میرسد، میتواند بر تارگتهای تحلیلگران اثر بگذارند. نکته مهم دیگر آن است که تارگت زدن، یک تضمین صددرصدی ایجاد نمیکند. در واقع با هدفگذاری، تنها یک پیشبینی درخصوص قیمت معامله انجام میشود. البته این پیشبینی بر اساس تحلیل بنیادی یا تکنیکال صورت میگیرد و از اعتبار برخوردار است.
اما به این دلیل که معاملهگران بر اساس نظر تحلیلگرها معامله میکنند، تعیین این اهداف قیمتی میتواند اثراتی را بر قیمت سهم بگذارد. چرا که وقتی یک تحلیلگر میگوید سهام x که اکنون ۵۰۰ تومان است، در آینده به قیمت ۱۲۰۰ تومان میرسد، این امر منجر به خرید بیشتر سهامداران میشود.
تارگت حد سود و تارگت نزول قیمت چیست؟
در نظر بگیرید که فردی سهمی را در قیمت ۴۵۰ تومان خریداری کرده است. این سهامدار تحلیلهایی انجام داده و به این نتیجه رسیده است که بهتر است عدد ۸۰۰ تومان را به عنوان تارگت سهم در نظر بگیرد. این شخص میتواند تمام یا بخشی از دارایی را در این قیمت بفروشد. یعنی میتواند بخشی از سهام خود را در قیمت ۸۰۰ تومان و بخشی دیگر را در قیمت ۸۵۰ تومان بفروشد. با این مثال دیگر مشخص است که منظور از تارگت در بورس چیست. البته این مثال به تارگت حد سود مربوط است.
اما تارگت نزول قیمت نیز مبحث دیگری است که باید به آن توجه کرد. سرمایهگذاران سهمی را رصد میکنند تا در زمان مناسب آن را خریداری کند. اما این زمان مناسب چه موقع فرا میرسد؟ برای محاسبه این زمان، فرد هدف قیمتی نزولی سهم را به دست میآورد. مثلا اگر اکنون سهم موردنظرش در قیمت ۱۰۰۰ تومان معامله میشود، با تحلیلهای خود پیشبینی میکند که قیمت تا ۶۷۰ تومان کاهش پیدا خواهد کرد. به این ترتیب منتظر زمانی میشود که بتواند در این قیمت به سهم ورود کند. هدف او از انجام این کار این است که بتواند با خرید سهم در قیمت پایینتر، سود بیشتری به دست آورد.
توجه به یک نکته نیز در این بخش خالی از لطف نیست. فراموش نکنید که ممکن است افراد مختلف، تحلیلهای مختلفی را به منظور تارگت زدن در سهام مشابه داشته باشند. چرا که هر فرد استراتژی معاملاتی متفاوتی دارد. به همین دلیل نمیتوان گفت که تارگت زدن یک نسخه همگانی دارد و همه باید از آن پیروی کنند.
فواید تارگت زدن در بورس چیست؟
قطعا هدفگذاری داراییها، با فواید و مزایایی همراه است که افراد به انجام آن روی میآورند. زمانی که معاملهگر تارگت خود را مشخص میکند، این امر نشاندهنده آن است که فرد دیگر توجهی به احساسات ندارد. چرا که پیروی از برنامه و قواعد یعنی اعتماد معاملهگر به خود و تواناییهایش. به این ترتیب جایی برای شک و تردید در عمل باقی نخواهد ماند. زمانی که معاملهگر این موارد را رعایت کند، میتواند در بازار سرمایه با تمرکز بیشتری فعالیت کند. این امر منجر به موفقیتهای بیشتر و همچنین زیان کمتر در سرمایهگذاری خواهد شد. برنامهریزی در هر زمینهای عملکرد منطقیتر را در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟ به دنبال دارد.
افزون بر این مسائل، هدفگذاری به تعیین حد سود کمک میکند. به این ترتیب معاملهگر میتواند پیش از آنکه سود سهامش را از دست دهد، در نقطه تعیینشده از سهم خارج شود و به اصطلاح سیو سود انجام دهد. به علاوه زمانی که فرد سهام خاصی را بر اساس پیشبینی افت قیمت آن دنبال میکند، میتواند در نقطه مناسب خرید آن را انجام دهد. در حقیقت میتوان گفت تارگت زدن در بورس موجب دریافت سیگنالهای خرید و فروش به موقع خواهد شد.
روش تارگت زدن در بورس چیست؟
حال که دریافتیم تارگت زدن در بورس چیست و تارگت به چه معناست، زمان آن رسیده است که با نحوه انجام این کار هم آشنا شویم. تحلیلگران بنیادی و تکنیکال، هر یک به شیوههای مختلفی متوسل میشوند تا هدفگذاری قیمتی را انجام دهند.
در تحلیل بنیادی، تحلیلگران صورتهای مالی، نرخ رشد و همچنین پشتوانه شرکتهای صاحب سهام را بررسی میکنند. به این ترتیب میتوانند تارگت سهم را مشخص کنند.
بیشتر بخوانید: شخصیت سرمایه گذاری خود را بشناسید!
اما در تحلیل تکنیکال، در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟ تحلیلگر روشهای متعددی را به کار میبندد. تکنیکالیستها با بررسی نمودارها، روند سهام و به کمک اندیکاتورها و سایر ابزارهای تکنیکال، هدف قیمتی را تعیین میکنند. البته تنها با بهرهگیری از این موارد نمیتوان تارگت سهم را تعیین کرد. در این میان فارغ از اینکه روش تحلیل بنیادی است یا تکنیکال، باید عوامل دیگری نیز در نظر گرفته شود.
به عنوان مثال، در الگوی پرچم، میله پرچم نشاندهنده هدف قیمت است. اما برای تعیین دقیقتر تارگت باید به حمایت و مقاومتهای سهم و همچنین تاریخچه آن بسیار دقت کرد. به طور کلی بهتر است تحلیلگر با تکیه بر دو شیوه تحلیل تکینکال و بنیادی، تارگت سهام خود را مشخص کند. به این ترتیب پیشبینی او دقیقتر از آب در میآید.
تابلوخوانی و بازارخوانی
علاوه بر تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی، باید تابلوخوانی را نیز در تارگت زدن در نظر بگیرید. اما فایده این کار چیست؟ پیشتر در این خصوص صحبت کردهایم و میدانیم که تابلوخوانی اطلاعات زیادی را در مورد سهام در اختیار ما قرار میدهد. افراد مختلف، هدفگذاریهای متفاوتی انجام میدهند. چرا که آنها استراتژیهای مختلفی دارند و همه به یک اندازه ریسکپذیر نیستند. اطلاعاتی که از تابلوی سهام و شرایط بازار به دست میآید، میتواند در تعیین قیمت متناسب با استراتژی هر فرد موثر باشد. آنچه مهم است، این است که معاملهگر بتواند به استراتژی و برنامه خود عمل کند. این مسئله موجب اعتماد افراد به تحلیل و در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟ روش معاملهگری خودشان میشود.
البته زمانی که از اعتماد حرف میزنیم، مشخص است که این اعتماد در پی تحلیلهای صحیح به وجود میآید. وگرنه اگر فردی یک استراتژی غلط را به کار بندد و به آن اعتماد کند، حاصل آن چیزی جز زیان نخواهد بود.
چه عاملی موجب تفاوت در تارگتهای یک سهم میشود؟
پیشتر هم به این موضوع اشاره کردیم که دو معاملهگر مختلف، ممکن است نظرات مختلفی را در خصوص تارگت یک سهام داشته باشند. عواملی مانند میزان پذیرش ریسک و بازه زمانی موردنظر تحلیلگر میتواند در تعیین تارگت سهم اثرگذار باشد.
اگر هر دو سرمایهگذار بدانند تارگت زدن در بورس چیست و روش انجام آن چگونه است، شاید هر دو پیشبینیهای درستی انجام بدهند. اما این پیشبینیها ناشی از دید متفاوتی است که افراد دارند. پس مشخص است که اهداف میتوانند با هم متفاوت باشند. مثلا ممکن است سرمایهگذاری تحلیل خود را برای بازه ۹ ماهه انجام داده باشد. ولی فرد دیگر بازه دو ساله را در نظر داشته باشد. گفتیم که اهداف قیمتی تغییر میکنند و نمیتوان ادعا کرد که ثابت هستند. چرا که اطلاعات جدیدی در هر زمان منتشر میشود و از این رو هدف قیمت در زمانهای مختلف دستخوش تغییر خواهد شد.
این احتمال نیز وجود دارد که تارگت یک دارایی بیش از حد تخمین زده شده باشد. حتی این امکان وجود دارد که انتظارها از یک سهم به کلی غلط باشد و پس از گذشت مدتی قیمت سهم با افت شدیدی مواجه شود.
تارگت قیمتی با توجه به عرضه و تقاضا و اطلاعاتی که در مورد یک سهم وجود دارد، تعیین میشود. مجددا تاکید میکنیم که اطلاعات جدید میتواند منجر به تغییر تارگت شود. با این تفاسیر رسیدن سهم به هدف قیمتی حتما الزامی برای خروج از سهم نیست.
اثر تحلیلگران خبره بر قیمت سهام
زمانی که یک تحلیلگر مجرب، قیمت هدف را در سهامی تعیین کند، میتواند نقش موثری بر قیمت آن دارایی داشته باشد. فرض کنید سهام شرکتی در قیمت ۴۵۰ تومان خرید و فروش میشود. تحلیلگر هدف قیمت را روی عدد ۸۰۰ تومان تنظیم کرده است. اما به دلیل عملکرد نامطلوب شرکت، تارگت را به ۴۰۰ تومان کاهش میدهد. این مسئله میتواند موجب فروش بیشتر سهام و کاهش قیمت سهم تا رسیدن به تارگت ۴۰۰ تومانی شود.
در سمت دیگر، اگر همین شرکت عملکرد مناسبی داشته باشد، تحلیلگر میتواند هدف قیمتی را بر همین اساس افزایش دهد. این امر میتواند منجر به خرید بیشتر سهام شود. بنابراین استقبال سرمایهگذاران از این سهام، میتواند قیمت آن را به تارگت تعیینشده برساند.
اما از آنجا که کاهش و افزایش قیمتها همواره در حال وقوع است، نمیتوان چنین ارزیابی کرد که تا چه میزان از این افزایش و کاهش در خدمت رسیدن سهم به اهداف تعیینشده است. با توجه به آنچه گفتیم، دریافتیم که ممکن است تعیین اهداف بالاتر موجب افزایش قیمت سهام شود. از سوی دیگر کاهش قیمت هدف میتواند موجب اثر منفی و کاهش قیمت سهام شود. اما نکته مهم اینجاست که شرط تاثیرگذاری فرد تحلیلگر در قیمت سهام اعتبار، مهارت و سابقه او است. اگر یک تحلیلگر ناشناخته و مبتدی اهداف قیمتی تعیین کند، مطمئنا میزان اثرگذاری او بر بازار سهام به اندازهای نیست که بخواهیم از آن صحبت کنیم.
نکات مهم
اکنون میدانیم تارگت زدن در بورس چیست، اما لازم است چند نکته کلیدی را نیز در این خصوص بیان کنیم تا دانستههایمان تکمیل شود.
- هدف از تارگت زدن، پیشبینی قیمت آینده در مورد سهم یا دارایی است.
- هدفگذاری میتواند کمتر از قیمت کنونی بازار و یا بیشتر از آن باشد. اگر هدف بالاتر از قیمت باشد گاوی و اگر پایینتر باشد خرسی خواهد بود.
- اهداف قیمتی در افراد مختلف با همدیگر متفاوت است. چرا که هر معاملهگر روشهای متفاوتی را برای پیشبینی قیمت استفاده میکند.
- زمانی که یک تحلیلگر حرفهای، اهداف قیمت خود را تغییر میدهد، میتواند بر قیمت دارایی اثر بگذارد.
- زمانی که در معاملات چگونه تارگت مشخص کنیم؟ هدفگذاری انجام میشود، باید افق سرمایهگذاری را در نظر گرفت. چرا که ممکن است سهمی با دید پنجماهه هدفگذاری شود و سهام دیگری با دید دو ساله. البته که بازه زمانی طولانیتر منطقیتر است. اما هدف قیمت کوتاهمدت باید به شیوهای تعیین شود که فرد متضرر نشود.
- هدفگذاری قیمتی به معنای تحمل ضرر و زیان نیست. این معاملهگر است که باید بتواند زیان را کنترل و مدیریت کند. شاید سهمی به قیمت تعیینشده برسد. اما ممکن است در این مسیر افتی ۵۰ درصدی را تجربه کند. این مسئله برای سرمایهگذاران شرایط مطلوبی به شمار نمیرود.
جمعبندی
در این مطلب متوجه شدیم که تارگت در بورس چیست و تارگت زدن به چه معناست. به طور خلاصه تارگت یعنی تعیین اهداف قیمتی برای سهم. به این ترتیب فرد میتواند از طریق تعیین حد سود خود، در زمان مناسبی از سهم خارج شود. به علاوه به کمک تارگت نزول قیمت، معاملهگر یک هدف قیمتی را در نظر میگیرد و پیشبینی میکند که سهم احتمالا تا آن قیمت ریزش داشته باشد. سپس در آن نقطه سهام را خریداری میکند و با رشد سهم، سود میکند.
اما در تعیین اهداف قیمتی، باید به یک شیوه معتبر چون تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی تکیه کرد. در غیر اینصورت، هدفگذاری اشتباه خواهد بود و معاملهگر متضرر میشود. فراموش نکنید که هدفگذاری نیازمند توجه به موارد متعددی است. از همین رو باید این عوامل را در تحلیل خود به کار ببندید. توجه به بازار و تابلوخوانی نیز در تارگتگذاری حائز اهمیت است. به یاد داشته باشید که هدف قیمتی تنها یک پیشبینی است و ممکن است صد در صد اتفاق نیفتد. اما اگر این پیشبینی به وقوع بپیوندد، قطعا موفقیت خوبی نصیب معاملهگر خواهد شد.
اندیکاتور نمایش مجموع پیپ سود و ضرر pips meter 5 متاتریدر 4
اندیکاتور pips meter 5 که برای متاتریدر 4 به صورت اختصاصی طراحی و منتشر شده است ، اطلاعاتی از معاملات باز شما را به صورت خلاصه بر روی چارت نمایش میدهد . اگر به دنبال اندیکاتوری هستید که بتواند مجموع پیپ سود و ضرر معاملات شما را نشان دهد این اندیکاتور برای شماست !
اطلاعاتی که این اندیکاتور نمایش میدهد به شرح زیر است .
- مجموع پیپ های سود و ضرر
- تعداد معاملات باز buy
- تعداد معاملات باز Sell
- مجموع پیپ سود / ضرر معاملاتی که بسته شده است
- مجموع پیپ حد ضرر های شما
اندیکاتور این امکان را به شما میدهد که بتوانید مشخص کنید ، اطلاعات برای کلیه معاملات باز نمایش داده شود یا فقط صرفا یک نماد معاملاتی خاص .
1 - تعداد معاملات باز از نوع خرید یا buy ( اصطلاحا به ان ها long میگویند )
2 - تعداد معاملات باز از نوع فروش یا Sell ( اصطلاحا به ان ها short میگویند )
3- مجموع پیپ های سود و ضرر معاملات . فرض کنید شما 3 معامله باز دارید که هر کدام 10 پیپ در سود هستند . عدد نمایش داده شده در این قسمت 30 پیپ خواهد بود
4 - مجموع پیپ های سود و ضرر معاملاتی که از قبل بسته شده اند
5 - مجموع فاصله حد ضرر هایی که برای معاملات قرار دادید . به عبارتی حد ضرر کلی شما برای همه معاملات
از ویژگی های این اندیکاتور میتوان به این موارد اشاره کرد که تنظیمات متنوعی برای شخصی سازی در آن گنجانده شده است . در ویدیو زیر به صورت خلاصه تنظیمات اندیکاتور و کارکرد آن بررسی خواهد شد .
[ اگر با روش نصب اندیکاتور در متاتریدر 4 آشنایی ندارید به پست آموزش نصب اندیکاتور مراجعه کنید ]
اندیکاتور pips meter 5 decimal ( 1 مگابایت ) اندیکاتور برای متاتریدر 4 - این اندیکاتور مجموع پیپ سود و ضرر و همچنین تعداد ترید های باز را به تفکیک بای و سل نمایش میدهد .
دوستانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، از مقالات زیر نیز استقبال کرده اند
اندیکاتور color level رسم سریع باکس و خطوط برای متاتریدر 4
اندیکاتور color level برای رسم سریع خطوط و باکس های رنگی روی چارت طراحی شده که یک ابزار کابردی برای پرایس اکشن کار ها و تحلیل های تکنیکال هستش
آموزش نصب اندیکاتور در متاتریدر 4 و 5 + کلیپ آموزشی قدم به قدم
نصب اندیکاتور در متاتریدر به صورت ویدیویی یا همراه با تصاویر قدم به قدم بیاموزید همچنین فایل pdf نصب اندیکاتور میتونید دانلود کنید
دوره اموزش mql4 مقدماتی توسط استاد مسعود آبک
دوره اموزش زبان برنامه نویسی mql4 که توسط استاد مسعود آبک منتشر شده به شما نحوه برنامه نویسی در mql4 به صورت اصولی و پایه اموزش خواهد داد
دوره آموزش پرایش اکشن حرفه ای با کریس کاپر ( زبان اصلی )
دوره اموزشی پرایس اکشن حرفه ای با کریس کاپرس محصولی از کمپانی اموزش معامله گری 2nd skies
دیدگاه شما