سبد سرمایه گذاری چیست؟
((همه تخم مرغ هایتان را در یک سبد نچینید)) قطعا همه ما حداقل یکبار این جمله معروف را شنیدهایم و احتمالا سعی کردهایم آن را در مدیریت سرمایه خود بکار ببریم، اما نکته مهم آن است که تشکیل سبد سرمایه گذاری یا همان پرتفوی باید دارای یک سری مزایا و ویژگی هایی همچون تنوع بخشی (diversification) باشد تا بتوانیم بگوییم سبد مناسبی را تشکیل دادهایم.
پورتفولیو یا پرتفوی در لغت به معنای کیف دستی بوده، که در گذشته یک سرمایهگذار، مجموعه ای از اسناد و مدارک خود را درآن حمل میکرده، در واقع سرمایه گذارانی که سهام شرکتهای بورسی را در اختیار داشتند هر روز به بازار بورس سر میزدند تا ببینند سرمایه آنها در چه وضعیتی قرار دارد. در اصطلاح مالی نیز به کنار هم قرار گرفتن ترکیبی از دارایی های مختلف مالی اعم از املاک و مستغلات، سهام شرکتها، اوراق با درآمد ثابت و سپردههای بانکی با هدف تنوعبخشی و کاهش ریسک سرمایه گذاری را پرتفوی یا سبد سرمایه گذاری میگویند.
دلایل تشکیل پورتفو
سرمایه گذارانی که نظریه مدرن پرتفوی را قبول دارند، بر این باورند که ((حریف بازار نیستند)) پس میکوشند تا انواع مختلفی از اوراق بهادار را نگهداری کرده تا بتوانند بازدهی برابر با متوسط بازده بازار کسب کنند. در واقع در یک بازار کارا، اطلاعات جدید سریعاً به بازار منتقل میشود و در دسترس همه مردم است و هیچکس نمیتواند مرتباً بازده اضافی به دست آورد؛ در نتیجه قیمت سهمها با اطلاعات جدید تعیین میگردد. با توجه به کارایی بازار و این نکته که قیمت سهام در هر لحظه با لحظه بعد از آن هیچ ارتباطی ندارد و اصطلاحاً تغییر سهام کاملا تصادفی است، پیشبینی قیمتهای آتی هرگز ممکن نیست. پس سرمایه گذاران توانایی پیشبینی ندارند و میکوشند مجموعه متنوعی از اوراق بهادار را نگهداری کرده تا به نرخ بازدهی مطلوب خود که نزدیک به نرخ بازده بازار است دست یابند.
فروض اصلی تئوری مدرن پرتفوی عبارتند از :
- سرمایه گذاران ریسک گریزند، یعنی به ازای ریسک معین بازده بالاتر و به ازای بازده معین، ریسک کمتری را خواهانند.
- پایه و اساس تصمیمات سرمایه گذاران تابعی از ریسک و بازده موردانتظار است.
انواع پرتفوی
در هنگام چیدن ترکیب پرتفوی میتوان چندین نوع استراتژی را بکار برد:
- استراتژی محافظه کارانه: در این استراتژی تلاش بر حفظ ارزش پورتفوی در برابر تورم است و انتظار این است با یک ریسک معقول، بازدهی مناسبی به ارمغان آورده شود.
- استراتژی تهاجمی: برخلاف استراتژی قبلی در این مورد سعی بر آن است از اوراق بهاداری در ترکیب پورتفوی استفاده شود که با توجه به ریسک بالاتر، بازده بیشتر از تورم را نیز به همراه داشته باشد.
نکته قابل توجه آن است که با اضافه شدن ابزارهای معاملاتی جدید، قدرت تنوعسازی سبد سرمایه گذاری نیز بالطبع افزایش یافته است. همچنین میتوان استراتژی مابین تهاجمی و محافظهکارانه را برگزید.
یک مقام صندوق پوششی: وال استریت در پذیرش بیت کوین محافظه کارانه رفتار می کند
Ari Paul یکی از فعالان حوزه بیت کوین می گوید وال استریت در قبال گسترش دامنه نفوذ رمزارزها رویکردی انفعالی اتخاذ کرده است.
Ari Paul هم بنیانگذار شرکت سرمایه گذاری BlockTower Capital می گوید، گسترش دامنه پذیرش بیت کوین با کندی مواجه شده؛ چرا که قلب تپنده بازارهای مالی جهان یعنی وال استریت در بازار کساد کنونی رمز ارزها دست به اتخاذ رویکردی محتاطانه زده و به تعبیر خودمانی تر سیاست «حالا ببینیم چه پیش می آید» در پیش گرفته است.
به گزارش کوین ایران و به نقل از سی سی ان، Paul طی یک رشته توییت طولانی نوشته که می توان رویکرد سرمایه گذاران نهادی به ارزهای رمزپایه را به سه گروه تقسیم کرد:
۱- ذهنیت سرمایه گذاری جسورانه: آیا ارزشی در ورای ارزهای رمزپایه نهفته است که بشود با سرمایه گذاری در مراحل اولیه به آن دست یافت؟
۲- رویکرد انفعالی: قرار است در آینده رمز ارزها تبدیل به طلای دیجیتال شوند یا آنکه ابزاری برای پوشش ریسک سبد سرمایه گذاری هستند؟
۳- رویکرد فعال: آیا می توان در قامت خدمت رسان (service provider) یا معامله گر فعال در بازار ارزهای رمزپایه سود به دست آورد؟
بیشتر بخوانید: وال استریت نمیتواند از بیت کوین چشم بپوشد
موسسات و سرمایه گذاری نهادی در وضعیت «منتظر باش و ببین» به سر می برند
Paul می گوید سه رویکرد یاد شده لزوما ناسازگاری متقابل ندارند و هر یک از آن ها برای گسترش دامنه پذیرش رمز ارزها با کمی و کاستی ها و موانعی رو به رو هستند. با این حال، بسیاری از سرمایه گذاران به دلیل شرایط حاکم بر فضای رگولاتوری و عدم قطعیت قوانین نظارتی در بازار کم رمق کنونی رمز ارزها، در لاک احتیاطی فرو رفته اند و دست از کار کشیده اند.
Wall street is playing chicken on bitcoin adoption hedge fund cio
Dan Morehead مدیر اجرایی شرکت سرمایه گذاری Pantera Capital با اظهارات Paul موافق است و در عین حال می گوید در نهایت با ظاهر شدن نشانه های رونق در شاخص های قیمت بیت کوین، سرمایه گذاران نهادی به طور گسترده دست به سرمایه گذاری در این حوزه خواهند زد. هر چند سرمایه گذاری محافظه کارانه چیست؟ پیش از آشکار شدن این نشانه ها نمی توان چندان به سرمایه گذاری بازیگران بزرگ دل بست.
بیشتر بخوانید: سرمایه گذاری روی بیت کوین، محل تلاقی وال استریت و دره سیلیکون
Ari Paul در این باره می گوید که فقدان شفافیت نظارتی در کنار کمبود نمونه های عملی موفق از کاربست پذیری رمز ارزها، باعث شده که شاهد حاکم شدن فضای دلسردکننده ای بر این صنعت باشیم.
Paul در رشته توییت خود آورده است:
۲/ سه رویکرد اصلی میان سرمایه گذاران نهادی به ارزهای رمزپایه وجود دارد: الف- ذهنیت سرمایه گذاری جسورانه: آیا ارزشی در ورای ارزهای رمزپایه نهفته است که بشود با سرمایه گذاری در مراحل اولیه به آن دست یافت؟ ب- رویکرد انفعالی: قرار است در آینده رمزارزها تبدیل به طلای دیجیتال شوند یا آنکه ابزاری برای پوشش ریسک سبد سرمایه گذاری هستند؟ ج- رویکرد فعال: آیا می توان در قامت خدمت رسان (service provider) یا معامله گری فعال در بازار ارزهای رمزپایه از آن سرمایه گذاری محافظه کارانه چیست؟ سود به دست آورد؟
۴/ هر یک از این سه دیدگاه، کاتالیزورها و در عین حال موانع خاص خودشان را برای گسترش دامنه پذیرش رمز ارزها دارند و اکثر سرمایه گذاران در قبال این سه رویکرد، سیاست «منتظر باش و ببین تا چه می شود» را اتخاذ کرده اند.
Paul می گوید کسانی که به رمز ارزها به دید ابزاری برای پوشش ریسک سرمایه گذاری نگاه می کنند، به شواهد آماری متقن از توانایی رمز ارزها برای پوشش [ریسک نوسان] ارزهای رایج و عملکردی قابل قبول از آن ها نیاز دارند.
۶/ برای رویکرد دوم، سرمایه گذاران انتظار دارند که رمز ارزها عملکرد قابل قبولی روی نمودارهای بازار داشته باشند و دست کم شرایط باثباتی بر آن ها حاکم باشد و اثر شبکه ای قوی تری را از خود به نمایش بگذارند. همچنین آن ها خواستار ارائه شواهد آماری قابل اتکایی از کاربرد رمز ارزها به عنوان یک ابزار پوششی هستند.
Paul می گوید فقدان شفافیت نظارتی پیرامون بیت کوین و وجود ابهام در چگونگی اجرای قوانین ضدپولشویی (AML) و شناخت مشتری (KYC) بر سردرگمی فعالان این حوزه افزوده است.
۸/ به عنوان یک نمونه از شفافیت نظارتی، همه ما می دانیم که بیت کوین کاملا قانونی است؛ اما هیچ کس خبر ندارد متولی بیت کوین کیست و چگونه باید پدیده هایی از قبیل انشعاب های سخت (Hard fork) را مدیریت کرد. الزامات ضدپولشویی/ شناخت مشتری هم همچنان برای سرویس دهندگان در هاله ای از ابهام قرار دارند.
Paul همچنین می افزاید به رغم آنکه علاقه ی به شدت فزاینده ای به ارزهای رمزپایه وجود دارد، اما پیروی بنگاه ها و موسسات از تفکر سرگروهی، باعث ایجاد تنگنای «دنباله روی از رهبر» شده و همه منتظر هستند تا رهبری پیدا شود که تن به آب بزند تا بقیه هم دل و جرات شیرجه زدن پیدا کنند.
۱۰/ این شرایط باعث می شود که شکل نمودارهای قیمت رمز ارزها شبیه به چوب هاکی شود. در ابتدا سرمایه گذاری محافظه کارانه چیست؟ قیمت ها با شیب بسیار کند پیش می رود و در ادامه با ورود سرمایه گذاران نهادی، یک جهش بسیار بزرگ به دنبال اثر «پیروی از رهبر» در نمودارها رخ می دهد.
بیشتر بخوانید: شرکت های بازرگانی وال استریت به معامله بیت کوین روی آورده اند!
آیا تا سه ماهه سوم سال ۲۰۱۹ شاهد حضور سرمایه گذاران نهادی در بازار رمز ارزها خواهیم بود؟
Paul می گوید که پیش تر در مورد تاریخ ورود سرمایه گذاران نهادی به حوزه رمز ارزها کمی خوش بین بوده است. اکنون اما بر این باور است که تا قبل از سه ماهه سوم سال میلادی جاری شاهد این اتفاق نخواهیم بود.
من قبلا در مورد سرعت پذیرش نهادی رمز ارزها خوش بین بودم. اکنون اما کمی محتاط تر شده ام و نمی توانم تخمین بزنم چه زمانی شاهد وقوع یک جهش بزرگ خواهیم بود. در عین حال حدس می زنم زودتر از سه ماهه چهارم ۲۰۱۹ اتفاقی نخواهد افتاد.
بازار رمز ارزها روی سرمایه گذاران نهادی حساب باز کرده است
همان طور که پیش تر وب سایت CCN گزارش کرد، بازار رمز ارزها روی ورود سرمایه گذاران نهادی به بازار حساب ویژه ای باز کرده است.
بسیاری از ناظران بازار پیش بینی کرده بودند که تا اواخر سال گذشته میلادی شاهد هجوم سرمایه گذاران نهادی خواهیم بود. با این حال، رکود حاکم بر بازار رمز ارزها بیش از آنکه انتظار می رفت، طولانی شد و مطابق با ادعای شرکت جی پی مورگان، سرمایه گذاران از بازار کم رمق رمز ارزها و ادامه شرایط نزولی دلسرد و هراسان شده اند.
JEREMY ALLAIRE: ارزهای رمزپایه برای آینده ضروری هستند
وجود موجی از دلسردی میان فعالان بازار ارزهای رمزپایه باعث شده که حتی باورمندان واقعی رمز ارزها از جمله Jeremy Allaire مدیر اجرایی Circle تحت الشعاع عدم قطعیت ها و نگرانی های حاکم بر بازار قرار بگیرند. Allaire می گوید شک و تردید ها به بیت کوین از عدم آشنایی با این فناوری آب می خورد.
Wall street is playing chicken on bitcoin adoption hedge fund cio
Allaire در ژانویه 2019 گفته است:
مردم طوری در مورد رمز ارزها حرف می زنند که انگار پدیده شوم و ترسناکی است. حال آنکه رمزنگاری یکی از شالوده های محافظت از جوامع مدرن و حریم خصوصی افراد است. دفاع سایبری بدون این فناوری غیرممکن است و هر شرکتی به آن نیاز مبرم دارد.
بیشتر بخوانید: دستکاری در معاملات آتی بیت کوین: نحوه کار و روش کاهش اثرات آن
Allaire پیش تر گفته بود که نوع بشر هرگز نمی تواند بدون سپر رمزنگاری به سلامت از عصر دیجیتال عبور کند.
وی خاطرنشان کرده بود که جوامع، به شدت به زیرساخت های دیجیتالی وابسته هستند و از این رو نمی توانند بدون تکیه بر ارزهای دیجیتال در عصر دیجیتال زندگی کنند.
رمز ارزها ضرورتی انکارناپذیر برای آینده هستند. ما برای آنکه بتوانیم در عصر دیجیتال دوام بیاوریم، نیازمند زیرساخت های مقاوم، انعطاف پذیر و غیرمتمرکز هستیم.
وی در انتها افزوده:
ما می بینیم که رمز ارزها از وب هم برای بشریت تحول سازتر خواهند بود و تاثیری بسیار ژرف تر و گسترده تر بر نهادهای جامعه مدنی و اقتصادی ما خواهند گذاشت.
آشنایی با انواع نسبت مالی در حسابداری
یکی از مهمترین و اصلیترین وظایف حسابداران، محاسبه و بررسی نسبت مالی شرکتها و ادارات است. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، شیوههای مختلفی دارد و استفاده از نسبتهای مالی در این تجزیه و تحلیلها، از روشهای مطلوب و رایج در میان حسابداران به شمار میآید.
هدف از این تحلیل پیگیری عملکرد شرکتها و همچنین فراهم کردن زمینهای برای امکان مقایسۀ عملکرد آنها در سرمایه گذاری محافظه کارانه چیست؟ سالهای مالی است. نسبتهای مالی را براساس آن چیزی که قرار است بسنجند، به 5 دستۀ اصلی تقسیم بندی میکنند.
نسبت مالی چیست؟
وقتی مدیران شرکتها از حسابدارانشان دربارۀ وضعیت شرکت سؤال میکنند، انتظار دریافت پاسخی تخصصی، کارشناسی و شفاف را دربارۀ وضعیت مالی دارند و معمولاً نمیتوان با گفتن جملههایی مثل اوضاع روبراه است یا وضعیت مالی مناسبی داریم، آنها را راضی کرد. در چنین شرایطی نسبت مالی ابزاری است که حسابداران با استناد به آمار و ارقام آن میتوانند وضعیت اقتصادی و مالی شرکتها را به دقت بررسی و گزارش کنند. به نسبتهایی که از صورتهای مالی شرکتها و به منظور آگاهی از وضعیت کلی شرکت و قیمتهای سهام آن استخراج میشود، نسبت مالی میگویند.
بنابراین نسبتهای مالی ابزاری هستند که با استناد به آنها میتوان دربارۀ سلامت و پیشرفت یا رکود مالی و اقتصادی شرکتها تصمیمگیری کرد.
انواع نسبتهای مالی چیست؟
نسبت مالی در یک تقسیمبندی به 5 گروه اصلی تقسیم میشود:
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی در اصطلاح به ارزیابی توانایی های شرکت نسبت به تعهدات کوتاه مدت آن گفته میشود. از سوی دیگر، نقدینگی نوعی پسانداز برای روز مبادا و مشکلات مالی غیرقابل پیشبینی است. حسابداران میتوانند با در نظر داشتن نسبت مالی در حوزه ی نقدینگی، توانایی شرکت ها را در بازپرداخت بدهیهایشان برآورد کنند. نسبت نقدینگی به دو دسته ی اصلی تقسیم میشود: نسبت جاری و نسبت آنی
نسبت جاری
نسبت جاری ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در گردش ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﯿﺪه میشود که از تقسیم داراییهای ﺟﺎری ﺑﻪ بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید. این نسبت نشان دهندۀ توان بازپرداخت بدهیهای جاری از داراییهای جاری مؤسسه است و بالاتر بودن این نسبت نشاندهنده وضعیت نقدینگی بهتر است. فرمول محاسبه آن به شرح زیر است:
نسبت آنی:
موجودی کالا و پیشپرداختها به دلیل قابلیت اندک شوندگی، بالاتر بودن این نسبت از عدد یک، نشانهای از وضعیت مناسب نقدینگی شرکت است. در فرمول این نسبت جزو داراییهای جاری محسوب نمیشوند.
در صورتی که رقم نهایی این نسبت بیش از 1 باشد، شرکت توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری اش را خواهد داشت.
نسبت وجه نقد
این نسبت محافظهکارانه ترین نسبت نقدینگی است، زیرا نسبت موجودی نقدی و سرمایه گذاری کوتاهمدت را به بدهی جاری نشان میدهد. بالا بودن این نسبت نشاندهنده عدم استفاده از منابع نقد است و پایین بودن آن میتواند منجر به ایجاد مشکل در بازپرداخت بدهیها شود.
نسبتهای سودآوری
دومین نسبت مالی، نسبت سودآوری است که براساس نتایج آن دربارۀ میزان موفقیت مالی و سوددهی شرکت تصمیمگیری خواهد شد. سود خالص بهترین ابزار برای تعیین عملکرد مدیریت در دستیابی به این هدف است مهمترین نسبتهای سودآوری عبارت است از:
نسبت سود ناخالص
از تقسیم سود ناخالص به فروش به دست میآید. به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
بازده فروش
نامهای دیگر این نسبت، نسبت سود خالص و حاشیۀ سود خالص است و درصد درآمدهای حاصل از فروش را میسنجد. هرچه عدد بهدست آمده از این نسبت بزرگتر باشد، بازده آن نیز بیشتر است.
بازده داراییها
با این نسبت مالی هم میتوان بازده سرمایهگذاری را اندازهگیری کرد و هم میزان کارآمدی مدیریت شرکت در استفاده از داراییها به منظور درآمدزایی را سنجید.
بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت درصد درآمدهای حاصل از هر ریال حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای پوششی و اهرمی
سومین نسبت مالی است و با استناد به آن میتوان میزان تأمین مالی مورد نیاز در چرخۀ کسبوکار شرکت را برآورد کرد. حاصل این نسبتها نشان دهندۀ این خواهد بود که چه میزان از نیازهای مالی شرکت، از منابع دیگری تأمین شده است.
نسبت بدهی
این نسبت، بدهیهای شرکت را که با بدهیهایی مثل تعهد به شخص ثالث سرمایهگذاری شده است میسنجد.
توان پرداخت بهره
این نسبت تعداد تبدیل هزینههای بهره به درآمد را میسنجد و از این طریق میتوان متوجه شد که شرکت میتواند با سود حاصل شده هزینه های بهره را بپردازد یا نه.
نسبت سرمایه
این نسبت مالی تعیین کنندۀ کل دارایی های شرکت است که به واسطۀ سرمایۀ اولیه حاصل شده است.
نسبت بدهی- سرمایه
نشان دهندۀ ساختار سرمایه در شرکتهاست. اگر عدد این نسبت بزرگتر از 1 باشد، یعنی شرکت بدهیهای سنگین دارد و اگر کمتر از 1 باشد، یعنی توازن نسبی مالی برقرار است.
نسبتهای ارزش بازار
این نسبت مالی نشاندهندۀ دیدگاه تحلیلگران بازار و سهامداران دربارۀ عملکرد گذشته و آیندۀ شرکت است.
ارزش دفتری
بیانگر ارزش خالص داراییهای شرکت بر مبنای هر واحد از سهم.
نسبت قیمت به درآمد
تعیین کنندۀ نظر تحلیلگران بازار سرمایه دربارۀ سودآوریهای آیندۀ شرکت است.
نسبت قیمت به فروش
نسبتهای فعالیت
این نسبتها ابزارهایی برای سنجیدن کارکرد داراییهای شرکت است و میزان استفادۀ مؤثر از منابع شرکت را در دورههای مشخص ارزیابی میکند.
دورۀ گردش موجودی کالا
که به آن میانگین سنی کالا هم گفته میشود. نشاندهنده مدتزمانی است که طول میکشد تا مواد اولیه به کالا تبدیل شود و گردش موجودی کالاها را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهد.
دوره وصول مطالبات
نشاندهندۀ فواصل زمانی تحویل اجناس به مشتری تا هنگام دریافت وجوه نقد از آنهاست.
برای محاسبه این نسبت از فروش بهجای فروش نسیه استفاده میشود
مزایای مقایسه نسبتهای مالی
از مزایای مقایسه نسبت های مالی این است که مشخص میکند کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها مشخص کننده این امر است که کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند.
استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: سرمایهگذاران خردهفروشی ،تحلیلگران مالی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، استفاده کنندگان داخلی: مدیر تیم، کارمندان و مالکان
محدودیت نسبتهای مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نسبتهای مالی با استفاده از صورتهای مالی یک شرکت میتواند به تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران دید بهتری از وضعیت اقتصادی یک سازمان بدهد تا بتوانند بهتر تصمیم گیری انجام دهند. اما از سوی دیگر با اینکه نسبتهای مالی پیش بینی را برای ما آسان تر میکنند، اما دارای محدودیت هایی نیز هستند که ممکن از باعث ایجاد ابهام شوند.
بعضی محدودیتها شامل:
- نسبته های مالی تنها یک دید کلی به گذشته است.
- اگر داده ها بر اساس بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- به دلیل استاندارد نبودن روش محاسبه هر نسبت مالی، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- ممکن است در روشهای مختلف حسابداری، نسبتهای مالی دچار تغییر شوند. همچنین تغییر در اصول و برآوردهای حسابداری نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند.
- با استفاده از نسبت های مالی عملا مقایسه بین سازمانی غیر ممکن است.
نتیجه گیری:
نسبت مالی به کمک اقلام صورتهای مالی محاسبه میشود و انواع مختلفی دارد. این نسبتها معیاری است که از آنها برای سنجش توان واحدهای تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدتشان استفاده میشود. با اینکه فرمولهای مورد استفاده برای انواع نسبت مالی، بسیار دقیق و حسابشده هستند، توصیۀ ما این است که در استفاده از نتایج آنها عوامل و متغیرهای دیگرِ تأثیرگذار بر روند مالی شرکت را نیز مد نظر قرار بدهید.
شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید
هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.
شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.
افق زمانی در سرمایه گذاری چیست و چرا اهمیت دارد؟
افق زمانی در سرمایه گذاری عمدتاً توسط استراتژیها و اهداف مربوط به هر سرمایهگذاری تعیین میشوند.
به عنوان مثال، پرداخت مبلغی به عنوان پیش پرداخت خانه برای یکی دو سال یک افق زمانی کوتاه مدت در نظر گرفته میشود، در حالی که پسانداز برای آینده کودکان یک افق زمانی میان مدت و سرمایه برای بازنشستگی یک افق زمانی بلند مدت در نظر گرفته میشود.
افق زمانی چیست و چند نوع افق زمانی در سرمایه گذاری وجود دارد؟
افق زمانی سرمایه گذاری به دورهای میگویند که فرد انتظار دارد سرمایهگذاری را طی آن مدت برای هدف خاص خود نگه دارد.
سرمایهگذارها به طور کلی میتوانند در حوزههای مختلفی مانند بورس، اوراق قرضه یا حتی ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنند که هر کدام میزان سود و بازدهی متفاوتی خواهند داشت.
هرچه افق زمانی طولانیتر باشد، سرمایهگذار میتواند پرتفوی تهاجمیتر و ریسک پذیرتری بسازد و در مقابل هر چه افق زمانی کوتاهتر باشد، سرمایهگذار ممکن است پرتفویای محافظهکارانه و کم ریسک تر را ترجیح دهد.
افق زمانی سرمایه کوتاه مدت چیست؟
افق زمانی کوتاه مدت (short-term horizon) به سرمایه گذاریهایی اشاره دارد که اغلب انتظار میرود کمتر از پنج سال طول بکشند.
این نوع سرمایهگذاری برای افرادی مناسب است که به عنوان نمونه به دوران بازنشستگی خود نزدیک میشوند یا ممکن است در آیندهای نزدیک به پول نقد زیادی نیاز داشته باشند.
پسانداز در حسابهای بانکی، گواهی سپرده و اوراق قرضه کوتاه مدت اغلب انتخابهای خوبی برای سرمایهگذاریهای کوتاه مدت به شمار میروند چرا که در صورت نیاز به راحتی میتوان آنها را نقد کرد.
شایان ذکر است که این سرمایهگذاریها بیشتر در کشورهایی با تورم پایین کاربرد دارند، در کشورهایی مثل ایران که تورم اقتصادی بیشتر است سرمایهگذار ممکن با نگهداری پول نقد خود ضرر کند.
به طور خلاصه، هر چه افق سرمایه گذاری شما طولانیتر باشد، میتوانید در انتخاب سرمایهگذاری خود تهاجمیتر عمل کنید.
افق سرمایه گذاری میان مدت چیست؟
افق زمانی میان مدت (Medium-Term) به سرمایهگذاریهایی گفته میشود که فرد انتظار دارد برای سه تا 10 سال آن را نگه دارد، مانند سرمایهگذاریهایی که برای ازدواج یا خرید مسکن انجام میدهیم.
استراتژیهای سرمایهگذاری میان مدت اغلب تعادلی میان داراییهای با ریسک بالا و پایین برقرار میکنند؛ بنابراین ترکیبی از بورس و اوراق قرضه روش مناسبی برای سرمایه گذاری برای مدتی نسبتاً طولانی و بدون از دست دادن ارزش پول به دلیل تورم است.
افق سرمایه گذاری بلند مدت چیست؟
افق سرمایه گذاری بلند مدت برای سرمایهگذاریهایی به کار میرود که فرد انتظار دارد برای 10 یا 20 سال یا حتی بیشتر آن را نگه دارد.
رایجترین سرمایهگذاری بلند مدت، پسانداز بازنشستگی است. سرمایهگذاران بلندمدت معمولاً مایلاند در ازای بازده بیشتر، ریسکهای بیشتری بپذیرند.
چرا تعیین افق زمانی در سرمایه گذاری مهم است؟
افق زمانی به شما نشان میدهد که چگونه برای رسیدن به یک هدف خاص باید پسانداز یا سرمایه گذاری کنید.
یک برنامه مالی با یک استراتژی خوب شامل اهداف بلند مدت و همچنین کوتاه مدت خواهد بود.
استراتژیها در کل بسته به هدف و دلیل سرمایهگذاری متفاوت خواهند بود.
افق زمانی سرمایه گذاری تعیین میکند که چه نوع محصولات سرمایه گذاری برای اهداف سرمایهگذار مناسبتر هستند.
به طور معمول، سرمایهگذاران به دنبال داراییهایی پایدار برای سرمایه گذاری کوتاه مدت هستند و برای سرمایهگذاریهای بلند مدت، ریسک بیشتری را ترجیح میدهند چرا که بازارها در بلند مدت به طور کلی روند صعودی دارند.
چه عواملی بر افق زمانی سرمایه گذاران تأثیر میگذارند؟
افق زمانی هر فرد با دیگری متفاوت است! عوامل زیر اغلب تأثیر زیادی در تعیین افق زمانی افراد دارند:
- تاریخ هدف: افق زمانی یک سرمایه گذار تا حد زیادی به مدت زمان لازم برای رسیدن به هدف مالی او بستگی دارد. به عنوان مثال، اگر شخصی 20 ساله قصد دارد در 30 یا 40 سالگی خود خانهای بزرگ خریداری کند، افق زمانی 10 تا 20 ساله برای خود تعیین میکند.
- سن سرمایهگذار: برای اهداف بلند مدتی که به نقاط عطف زندگی مربوط میشوند، سن میتواند عامل مهمی باشد. به عنوان نمونه، فردی که سرمایه گذاری را از سن 25 سالگی خود شروع میکند و میخواهد در سن 65 سالگی بازنشسته شود، افق زمانی سرمایه گذاری 40 ساله دارد.
افق زمانی سرمایه گذاری چه ریسکهایی به دنبال دارد؟
هر سرمایه گذاری تا حدی ریسک و خطر به دنبال دارد و این ریسک بسته به اهداف و استراتژی سرمایهگذار ممکن است بیشتر یا کمتر باشد.
در برخی مواقع حتی ممکن است کسبوکارها یا بانکها ورشکسته شوند یا حتی بازار سقوط کند. در ادامه به برخی از اشکال ریسکها و اثرات آنها بر سرمایهگذاری خواهیم پرداخت:
1. ریسکهای تورمی
ریسک تورمی (Inflationary Risk) به این خطر اشاره دارد که ارزش واقعی یک سرمایه گذاری به دلیل افزایش غیرمنتظره قیمت کالا مورد نیاز، کاهش یابد.
اوراق قرضه به ویژه مستعد تورم هستند چرا که نرخ کوپن معمولاً ثابت است. افزایش غیرمنتظره تورم میتواند هر گونه سود مورد انتظار از سرمایه گذاری را از بین ببرد.
2. ریسک نرخ بهره
نرخ بهره خطری است که افزایش غیرمنتظره آن میتواند سود سرمایه گذاری را تا حد قابل توجهی کاهش دهد یا به کلی از بین ببرد؛ مانند ریسک تورمی، این ریسک نیز معمولاً برای اوراق بهادار با درآمد ثابت مانند اوراق قرضه رایج است.
با این وجود میتوان آن را با نگهداری اوراق قرضه با مدت زمانهای متفاوت یا سرمایه گذاری در مشتقات نرخ بهره، کاهش داد.
3. ریسک ورشکستگی
این نوع ریسک به خطر ورشکستگی شرکت مورد نظر که باعث کاهش ارزش سهام یا اوراق قرضه صادر شده توسط آن شرکت میشود، اشاره دارد.
اگرچه هیچ شرکت و کسبوکاری در برابر خطرات ورشکستگی مصون نیست اما میتوانید با ارزیابی دقیق برنامههای تجاری آنها و تحقیق کامل در مورد سهام شرکت مورد نظر، سرمایه خود را در شرکتی ایمنتر قرار دهید.
با داشتن یک پرتفولیوی متنوع میتوانید تا حد زیادی این خطرات را کاهش دهید.
4. ریسک پیشفرض
ریسک پیشفرض به احتمال ناتوانی وام گیرنده در بازپرداخت بدهیهای خود اشاره دارد. در این مورد، ریسک پیشفرض به صادرکنندگان اوراق قرضه اشاره دارد؛ البته میتواند به سایر اوراق بهادار نیز اشاره کند.
شما میتوانید با سرمایه گذاری در اوراق قرضه با رتبه اعتباری بالا، ریسک پیشفرض خود را کاهش دهید.
5. ریسک بازار
ریسک بازار یا ریسک نوسان به این امر اشاره دارد که ارزش یک سرمایه گذاری میتواند به صورت منفی تحت تأثیر رفتار سفته، سقوط بازار یا سایر رویدادهای جهانی قرار گیرد.
با توجه به این که بازارها در بلند مدت روند صعودی دارند، ریسک بازار معمولاً مایه نگرانی برای سرمایهگذاران با افق سرمایه گذاری کوتاه مدت و میان مدت است.
سخن آخر
هر سرمایهگذاری باید قبل از تصمیمگیری در مورد محل قرار دادن پول خود، اهداف و افق زمانی سرمایه گذاری خود را به دقت ارزیابی کند.
حسابهای پسانداز میتوانند بستری مناسب برای ذخیره ارزش در کوتاه مدت باشند اما در بلند مدت به سرعت ارزش خود را در برابر تورم از دست میدهند.
از طرفی هم سرمایه گذاریهای تهاجمی در بازار سهام در بلند مدت بازده مورد انتظار بالایی را ایجاد میکنند اما در مقابل مستعد نوسانات کوتاه مدت بازار نیز خواهند بود.
تصمیمگیری در مورد تعادل بهینه ریسک و بازدهی نیز بر عهده خود سرمایهگذار خواهد بود!
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
انواع ریسک سرمایهگذاری چیست؟
آموزش| ریسک به معنای احتمال عدم موفقیت است ریسکپذیری پذیرفتن این واقعیت است که ما در این لحظه از فرصتهایی چشمپوشی میکنیم تا در آینده فرصتهای بیشتری داشته باشیم و در حقیقیت خطر و فرصت را در کنار هم میبینیم.
آموزش| ریسک به معنای احتمال عدم موفقیت است ریسکپذیری پذیرفتن این واقعیت است که ما در این لحظه از فرصتهایی چشمپوشی میکنیم تا در آینده فرصتهای بیشتری داشته باشیم و در حقیقیت خطر و فرصت را در کنار هم میبینیم. وقتی صحبت از پول و سرمایهگذاری به میان میآید تاثیر ریسک پذیری بیشتر دیده میشود. از آغاز پیدایش تمدن، انسانها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بودهاند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین سرمایه گذاری محافظه کارانه چیست؟ با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیشبینی کند و برای مقابله با آنها آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر میشود، در معرض تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتر و در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد. در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود. اصل ثابتی در سرمایهگذاریوجود دارد مبنی بر اینکه سرمایهگذار از ریسک و خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد؛ به همین خاطر است که سرمایهگذاران ریسک گریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایهشان هست، امتناع میکنند. ریسک گریزی را میتوان اینطور بیان کرد که سرمایهگذاران طرحهای مخاطرهآمیز را نمیپذیرند مگر آنکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد. سرمایهگذاران را از منظر پذیرش ریسک میتوان به سه دسته تقسیم کرد: افراد ریسکگریز: این افراد استراتژی محافظهکارانه دارند. یک شخص ریسک گریز ترجیح میدهد که بازده مطمئن به دست آورد و در حالتی که درصد احتمال بالای موفقیت مطرح باشد شرکت خواهد کرد. افراد ریسکپذیر: این افراد استراتژی جسورانه دارند و شخص در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و تمایل دارد شانس خود را بیازماید. افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند. برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد.شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسکهای متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند.
انواع ریسک در بازار:
ریسکهای واقعی یا خالص: این ریسکها در واقع همان خطرات فیزیکی هستند که بهطور روزمره ممکن است با آنها درگیر شویم. مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و … . این مسائل عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموما قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان میشوند.
ریسک سیستماتیک: این نوع ریسک مربوط به کل بازار بوده و سرمایهگذار نقشی در کنترل آن ندارد و غیرقابل حذف است. این ریسک تنها به یک شرکت و یا یک صنعت خاص محدود نبوده و کل بازار را دربرمیگیرد. این نوع ریسک غیرقابل پیشبینی و اجتنابناپذیر است. مواردی نظیر سیاستهای اقتصادی، نرخ تورم، شرایط سیاسی بر سود سهام و ارزش سرمایه تاثیرگذار است و سرمایهگذار دخالتی در آنها ندارد.
ریسک غیرسیستماتیک: این نوع ریسک مرتبط با یک سهم یا یک صنعت خاص است، این ریسک قابل حذف بوده و میتوان آن را کاهش داد. مثلا زمانی که یک شرکت در اثر اشتباه در تصمیمگیریهای کلان و مدیریت ضعیف با چالش مواجه میشود و ارزش سهام آن پایین میآید، سرمایهگذار میتواند با بررسی وضعیت شرکت از خرید سهام چنین شرکتی اجتناب کند.
ریسک نرخ سود: فرض کنید دو گزینه برای سرمایهگذاری دارید. خرید سهام با سود مورد انتظار ۳۰ درصد و خرید اوراق مشارکت با سود ثابت ۲۰ درصد. کسی که ریسک پذیری بالاتری داشته باشد خرید سهام را ترجیح خواهد داد. اما اگر بانک تصمیم بگیرد که نرخ سود را به ۳۰ درصد برساند در این حالت فردی که اوراق مشارکت خریداری کرده است بدون تحمل ریسک به این سود دست یافته است. این ریسک مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایهگذاری شود، این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد.
ریسک نقدشوندگی: یکی از ویژگیهای دارایی خوب آن است که به سرعت به پول نقد تبدیل شود. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، خریداری برای آن سهام پیدا نمیشود، در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. در واقع هرقدر خرید و فروش یک دارایی سریعتر انجام شود ریسک نقدشوندگی کمتر میشود.
ریسک نرخ ارز: اگر شرکتی که سهام آن را خریداری کردهاید، عمده مواد مصرفی خود را از خارج از کشور تهیه میکند، زمانی که قیمت ارز افزایش پیدا میکند باید بهای بیشتری برای تهیه مواد اولیه بپردازد در نتیجه هزینههای شرکت زیاد میشود و به تبع آن ارزش سهام شرکت پایین میآید.
دیدگاه شما