تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن


خبر افزایش سود شرکت ها می‌تواند یک خبر فوق‌العاده باشد.

سود شرکت ها چطور محاسبه میشود؟

واحد حسابداری هر شرکتی چندین خروجی بسیار مهم دارد، یکی از آن‌ها ترازنامه و دیگری صورتحساب سود و زیان شرکت است که سود شرکت ها در این قسمت محاسبه می‌شود. ما در مقالات دیگر مدیرمالی به اهمیت دانش حسابداری برای سرمایه‌گذاری موفق پرداختیم و به شما آموزش دادیم که چطور اطلاعات موردنیاز برای یک سرمایه‌گذاری سودآور را از ترازنامه شرکت استخراج‌کنید. در این مقاله قصد داریم نحوه استفاده از صورتحساب سود و زیان را به شما آموزش دهیم. بعد از خواندن این مقاله شما قادر خواهید بود هر یک از اجزای صورتحساب سود و زیان را تحلیل کنید.

وقتی شما بخواهید سودآوری یک شرکت را بررسی کنید باید به صورتحساب سود و زیان آن مراجعه کنید. این صورتحساب درواقع از معادله ساده زیر به دست می‌آید:

در مورد هر یک از آیتم‌های معادله فوق به نکات زیر توجه کنید:

  • فروش: آیا فروش در حال افزایش است؟ اگرنه، چرا؟ نرخ رشد فروش نسبت به سال قبل چقدر است؟ این نرخ باید چیزی در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد باشد. چراکه عمده منابع مالی شرکت که در طول سال صرف موارد مختلف نظیر پرداخت هزینه‌ها، بدهی‌ها و … می‌شود، از طریق منابع مالی حاصل از فروش تأمین می‌شود.
  • هزینه‌ها: آیا هیچ مورد غیرعادی در بخش هزینه‌ها می‌بینید؟ آیا مجموع هزینه‌هایی که گزارش‌شده است، نسبت به سال قبل بیشتر شده است؟ نرخ رشد آن چقدر است؟ آیا نرخ رشد هزینه‌های شرکت از نرخ رشد فروش بیشتر است؟ در این صورت سود شرکت کاهش می‌یابد و بر قیمت سهام شرکت اثر منفی می‌گذارد.
  • سود: این آیتم، نتیجه فعالیت شرکت را نشان می‌دهد. آیا سود شرکت نسبت به سال قبل افزایش داشته است؟ سود عملیاتی شرکت چه تغییری نسبت به سال قبل داشته است؟ آیتم سود را می‌توان قلب تپنده شرکت دانست و چنانچه سودآوری شرکت با مشکل روبرو شود، کل شرکت دچار چالش خواهد شد و نقش تأثیرگذاری بر قیمت سهام شرکت دارد.

اطلاعاتی که شما از این‌سو و آن‌سو جمع می‌کنید، باید به شما در مورد وضعیت مالی شرکت دید روشنی بدهد که آیا شرکت قادر است فروش خود را افزایش بدهد؟ هزینه‌های خود را پایین نگه دارد و همچنان به سودآوری خود ادامه دهد؟ در زیر جزئیات بیشتری از هریک از موارد بالا به شما ارائه می‌کنیم:

فروش نشان‌دهنده پولی است که شرکت برای ارائه محصولات و خدمات خود از مشتریانش دریافت می‌کند. به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، شما باید به موارد زیر دقت کنید:

  1. فروش باید مدام در حال رشد باشد: یک شرکت سالم و رو به رشد، فروش رو به رشدی هم دارد. فروش باید حداقل با نرخ ۱۰ تا ۱۵ درصد رشد کند و شما باید حداقل فروش سه سال گذشته شرکت را بررسی کنید.
  2. فروش محصولات اصلی شرکت (محصولاتی که شرکت بر مبنای آن‌ها شکل‌گرفته است) باید سال‌به‌سال بیشتر شود: محصولات اصلی شرکت الف مواد غذایی شامل سس، رب، ترشیجات و آب‌لیمو است؛ اما این شرکت، گاهی با استفاده از تجهیزات بسته‌بندی خود، به سایر شرکت‌ها خدمات بسته‌بندی ارائه می‌کند. ارائه این خدمات نباید فعالیت اصلی شرکت یعنی تولید محصولات غذایی و فروش را با اخلال (ثابت ماندن یا کاهش فروش) روبه‌رو کند.
  3. آیا شرکت موارد عجیب‌وغریبی را به‌عنوان فروش گزارش کرده یا از روش‌های غیرمعمول برای محاسبه فروش استفاده کرده است؟ ممکن است در مواردی برخی شرکت‌ها فروش ساختمان یا زمین شرکت را جزو فروش به‌حساب بیاورند و فروش را بیشتر از حد نشان دهند.

هزینه‌ها

هزینه‌های شرکت رابطه مستقیمی با سودآوری شرکت دارد. وقتی‌که هزینه‌ها از کنترل خارج شوند، شرکت با مشکل جدی مواجه خواهد شد. هنگام بررسی هزینه‌های شرکت به نکات زیر توجه کنید:

  1. هزینه‌ها را با دوره‌های مالی قبل مقایسه کنید: اگرچه ممکن است اختلاف زیادی بین هزینه‌های سال جاری با سال‌های گذشته وجود دارد، اما سودآوری شرکت نباید دستخوش تغییر اساسی شود. چرا اگر هزینه‌ها بیشتر شده باشد، فروش نیز باید به همان نسبت و با نرخ رشد بالاتری، افزایش یابد تا سودآوری شرکت همچنان رشد کند.
  2. آیا برخی هزینه‌ها نسبت به بقیه خیلی بیشترند؟ به هر یک از آیتم‌های هزینه توجه کنید تا مشخص شود هر آیتم چه بخشی از مجموع هزینه‌ها را به خود اختصاص داده است و آن‌ها را با سال‌های قبل مقایسه کنید.
  3. آیا هیچ هزینه غیرعادی در گزارش‌های وجود دارد؟ بررسی کنید این هزینه غیرعادی به چه دلیل بوده است و چه تأثیری بر سودآوری شرکت داشته است.

شرکت‌ها معمولاً سود خود را در قالب سود هر سهم در صورتحساب سود و زیان گزارش می‌کنند. این نکته بسیار مهمی است. چراکه وقتی در خبرها اعلام می‌شود سود هر سهم شرکت الف ۱۰۰ ریال افزایش داشته است، این به این معنی است که اگر شرکت الف ۱۰ میلیون سهم داشته باشد، سود شرکت ۱۰۰۰ میلیون ریال افزایش داشته است که می‌تواند یک خبر فوق‌العاده باشد.

خبر افزایش سود شرکت ها می‌تواند یک خبر فوق‌العاده باشد.

به نکات زیر توجه کنید:

  1. مجموع سود شرکت چقدر است و نسبت به سال قبل چه رشدی کرده است؟
  2. سود عملیاتی شرکت: سود عملیاتی شرکت نیز در صورتحساب سود و زیان گزارش می‌شود. سود عملیاتی به این دلیل مهم است که نشان‌دهنده سودی است که مستقیماً از عملیات شرکت و فروش کالاها و خدمات اصلی شرکت ایجاد می‌شود.
  3. مواردی که فقط یک‌بار اتفاق می‌افتند: گاهی مواردی به‌عنوان سود گزارش می‌شود که جزو عملیات اصلی شرکت نیست و ممکن است در طول سال‌ها فقط یک‌بار اتفاق بیفتد. مثل فروش ساختمان قدیمی شرکت.

در این مقاله تجزیه‌وتحلیل یکی از اصلی‌ترین گزارش‌های حسابداری را به شما آموزش دادیم. برای آموزش‌های بیشتر سایر مقالات مدیرمالی را مطالعه کنید.

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.

27 در مورد “سود شرکت ها چطور محاسبه میشود؟”

سلام و وقت بخیر
بستگی به نوع شرکت داره و اینکه بخواید حدودی محاسبه کنید یا نه
به طور کلی اگر هزینه و درآمد رو داشته باشید میتونید این دو رو از هم کم کنید تا سود ناخالص به دست بیاد
یا اگر شرکت تک محصولی باشه یا عموده سودش از یک محصول مشخص باشه و شما قیمت خرید و فروش و تعداد فروش اون رو داشته باشید میتونید حدودا حساب کنید سود حاصل از فروش اون محصول در سال چقدره و درصدی از سود محصول رو هم برای هزینه های عمومی و اداری کم کنید و در نهایت به تخمینی از سود شرکت برسید.
در صورتیکه شرکت مورد نظر شما هم در بورس فعال باشه میتونید بدون هیچ دردسری صورتهای مالی رو در سایت کدال ببینید
موفق باشید

سلام و خدا قوت. آیا میشه با کمترین اطلاعات سود و زیان یه کارخونه یا شرکتی رو بدست آورد؟
مثلا خرید، فروش، هزینه، درآمد ؟
لطفا بگین چطور؟

سلام محمد عزیز
دارایی های ثابت که تاثیری در محاسبه سود و زیان ندارند. پس اینجا نادیده شون بگیرید. پولی هم که به حساب اون فرد واریز میشه احتمالا از نوع برداشت از حساب هستنش. پس اون هم در سود و زیان تاثیری نداره. فقط لازمه که ثبت بشه.

پس برای محاسبه سود و زیان کافیه پولی که بابت خرید کالاها میدید، ثبت و با هم جمع کنید. اینجوری جمع کل خریدها حساب میشه.
بعد هزینه هاتون رو هم جداگانه ثبت و با هم جمع کنید. اینجوری جمع کل هزینه ها حساب مییشه
در مورد فروشتون هم همینکار رو بکنید. جمع کل فروش رو محاسبه کنید.

حالا برای محاسبه سود یا زیان کافیه جمع هزینه ها و جمع کل خریدها رو از جمع کل فروشتون کم کنید.
اگر جواب مثبت بود سود کردید.اما اگر جواب منفی بود زیان کردید
موفق باشید

وقتی فقط خرید و فروش و هزینه داریم و دارایی های ثابت و یک فرد که پول بهش واریز شده (ولی هزینه نیس )تراز سود وزیان به چه شکلی میشه؟

با سلام همانطور که میدانید سود حاصل از صادرات معاف از مالیات میباشد و به نسبت درصد صادرات از فروش هزینه های شرکت تسهیم شده و به صادرات اختصاص میابد. حالا سوال من این است هزینه های صادرات در محاسبه سود و زیان به چه صورت محاسبه میشود؟ ۳حالت ممکن است . حالت اول: احتساب کل هزینه ها در صورت سود و زیان ( هزینه های صادرات به همراه هزینه های جاری ) و تسهیم هزینه ها بر اساس کل هزینه؟ حالت دوم: بدون در نظر گرفتن هیچگونه هزینه صادرات .(یعنی هزینه صادرات اصلا در هزینه های شرکت لحاظ نگردد) و تسهیم هزینه ها فقط بر اساس هزینه های جاری؟ حالت سوم: احتساب کل هزینه ها به همراه هزینه های صادرات و تسهیم هزینه فقط بر اساس هزینه های جاری؟

۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

10 شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبه‌ای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق می‌کند. در دنیای سرمایه‌گذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده‌ ماشین سرمایه‌گذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روش‌های مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راه‌ها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیل‌ها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری می‌شود. در ادامه مهم‌ترین شاخص‌های تحلیل بنیادی را معرفی می‌کنیم.

درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه می‌توانند بر این اساس از آن‌ها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آن‌ها معمولاً تحلیل‌های اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه می‌کنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیش‌بینی کنند.

 درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار می‌رود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آن‌ها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود می‌برند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود که منجر به توصیه فروش می‌شود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کم‌تر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، انتظار می‌رود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار می‌رود.

برترین شاخص‌های تحلیل فاندامنتال

همانطور که می‌دانید مدل‌های مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که می‌توان از آن‌ها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب‌ترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شده‌اند. درک این شاخص‌های کلیدی می‌تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.

۱. درآمد تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن به ازای هر سهم (EPS)

این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین می‌شود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه‌گذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما می‌توانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش می‌شود.

۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه‌گیری می‌کند. این به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان می‌دهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه‌گذاران مطلوب است.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).

دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبه‌ی آن‌ها استفاده می‌شود. اگر سود پیش‌بینی‌شده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آینده‌نگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.

۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)

نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمی‌شود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل‌تری از ارزش‌گذاری سهام ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد سود پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:

PEG = نسبت PE / رشد درآمد

PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل می‌شود

PEG = 1.5

قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش‌گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی می‌شود.

۴. جریان نقدی آزاد (FCF)

به عبارت ساده‌تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای یک شرکت باقی می‌ماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکت‌هایی با جریان نقدی آزاد بالا می‌توانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری‌ کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی می‌دانند زیرا نشان می‌دهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینه‌های سرمایه را دارد یا خیر.

FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت می‌شود، به همان شکل محاسبه می‌شود. همچنین می‌توان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمول‌های زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه می‌کنیم:

NOPAT = EBIT مالیات –

NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴

FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )

FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴

۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته می‌شود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه می‌شود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام دارایی‌ها منهای بدهی‌ها محاسبه می‌شود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه‌گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزش‌گذاری شده باشد مفید خواهد بود.

۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان می‌دهد که سهامدار برای بخشی از سرمایه‌گذاری خود در آن شرکت دریافت می‌کند. این نسبت اندازه‌گیری می‌کند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه‌گذاری سهامداران خود ایجاد می‌کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما می‌توانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه‌گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش می‌دهد. این تحلیل به این مؤلفه‌های اصلی می‌پردازد:

ROA = درآمد خالص / دارایی‌ها، که می‌توان آن‌ها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:

حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص

نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی

اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام

فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:

ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم

ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام

با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار می‌تواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE می‌شود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟

۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

همانطور که می‌دانید شرکت‌ها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت می‌کند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما می‌گوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز می‌گرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار می‌گذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاورده‌اند یا به دلیل یک عقب‌گردی موقت، آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه می‌شود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه‌گذاران تلقی می‌شود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

۹. نسبت سود سهام

نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن می‌پردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش می‌یابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آن‌ها می‌گوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اند، چه میزان به آن‌ها باز می‌گردد.

نسبت سود تقسیمی به درصد بیان می‌شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت می‌کنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله می‌شود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله می‌شود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح می‌دهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.

۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری می‌کند. سرمایه‌گذاران می‌توانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی‌های شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه کسب ‌و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام می‌تواند تعهدات را برآورده کند.

شما می‌توانید نسبت را با تقسیم کل بدهی‌ها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان می‌دهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه می‌شود:

$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰

نتیجه گیری

همه شاخص‌های تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آن‌ها می‌توانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر می‌گذارند که اندازه‌گیری اکثر آن‌ها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایه‌گذاری می‌شود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و داده‌های خاص صنعت استفاده می‌شود. این مسائل به شما کمک می‌کند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام می‌خواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخص‌ها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاری‌های بالقوه استفاده می‌کنید.

سوالات متدوال

سوالات متداول

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است.

هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟

هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است.

نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.

اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی

قبل از معرفی مدیریت سرمایه باید معنی و مفهوم سرمایه را بدانیم؛ سرمایه یعنی هر چیزی که جزء دارایی محسوب می‌شود و برای همه ما ارزشمند است. ما در بازار تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن ارز دیجیتال با سرمایه خود کار می‌کنیم و با این سرمایه ترید انجام می‌دهیم. به طور خلاصه، مهارت و دانشی که با آن بتوان، در یک بازه زمانی برآیند ضرر معاملات را به حداقل و سود معاملات را به حداکثر رساند.، مدیریت سرمایه نامیده می‌شود.

مدیریت سرمایه

در واقع، یکی از آیتم‌ هایی که به ما کمک می‌کند تا در بازارهای مالی به موفقیت برسیم، بحث مدیریت سرمایه است. مدیریت سرمایه یک علم و یا دانش است که می‌توان به کمک آن ریسک‌ها را کنترل کرد. همچنین، از این طریق می‌توان سرمایه‌ای را که وارد بازار کار، بورس و یا ارز دیجیتال کرد را به طور صحیحی مدیریت نمود. شما با نظارت بر نوع مدیریت سرمایه می‌توانید شانس خود را برای به دست آوردن سود بیشتر و ضرر کمتر بیشتر کنید. اما، اگر شما توانایی درست در مدیریت سرمایه را نداشته باشید؛ باعث از دست رفتن سرمایه‌تان خواهد شد.

بالانس مثبت در مدیریت سرمایه

از طریق مدیریت سرمایه؛ باید سرمایه را به گونه‌ای تنظیم نمود که بتوان از آن سود دریافت کرد و یا تریدهایی انجام داد که مجموع آنها بالانس مثبت به وجود بیاورد. برای اینکه بالانس مثبت باشد باید به چند نکته دقت نمایید:

  • میزان سرمایه‌ای که وارد بازار کار می‌کنید.
  • سبد خریدی که سرمایه در آن تقسیم می‌شود.
  • نوع تریدی که انتخاب می‌کنید.
  • میزان ضرری که سیگنال خروج می‌دهد.
  • میزان سودی که سیگنال به شما می‌دهد.
  • سیستم کاری که تضمین‌کننده حفظ اصل سرمایه باشد.

میزان سرمایه و مدیریت آن

میزان سرمایه‌ای که یک کاربر وارد بازار کار می‌کند به چند چیز بستگی دارد؛

  • مشخص کردن نوع بازار کار؛ سهام، ارز و .
  • کشش بازار؛ باید کشش بازاری را که برای سرمایه گذاری انتخاب می‌کنید، بسنجید.
  • ریسک تریدر؛ شما باید توان ریسک‌پذیری خود را بسنجید.
  • سطح مهارت تریدر؛ نسبت به سطح مهارت خود باید نوع ترید کردن را مشخص کنید.
  • میزان نیاز مالی روزانه؛ نیاز مالی در زندگی شخصی خود را مشخص و روی آن برنامه‌ریزی کنید.

سبد خرید

برای سرمایه گذاری و کسب درآمد در بازار بوس و ارز دیجیتال فقط داشتن سرمایه و خرید و فروش کافی نیست. مهمترین قدم برای تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن موفقیت در بازار سرمایه، روش تشکیل پرتفوی یا سبد کالا به صورت صحیح و مدیریت شده می‌باشد.

نوع ترید

نوع تریدی که شما انتخاب می‌کنید باید مشخص شود؛ ترید روزانه، هفتگی، ماهیانه، سالیانه و یا بلندمدت

میزان ضرر

وقتی احساس کردید که در سرمایه خود ضرر کرده‌اید؛ می‌توانید تصمیم بگیرید که آیا از بازار خارج شوید یا نه.

میزان سود

یعنی وقتی احساس کردید که به میزان سود دلخواه خود در سرمایه‌تان رسیده‌اید؛ می‌توانید تصمیم بگیرید که آیا از بازار خارج شوید یا نه.

تضمین کننده اصل سرمایه

در وهله اول در ورود به بازار سرمایه باید سرمایه اولیه شما حفظ شود و سیستمی را انتخاب کنید که سرمایه اولیه شما سوخت نشود.

سیستم معاملاتی در مدیریت سرمایه

مدیریت سرمایه بخشی از یک سیستم معاملاتی می‌باشد. در واقع، دانشی که از به کارگیری همزمان تحلیل, روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده می‌شود را یک سیستم معاملاتی می‌گویند. سیستم معاملاتی همانند یک صندلی سه پایه است که یک پایه آن را تحلیل بازار، پایه دیگر روانشناسی و دیگر پایه آن مدیریت سرمایه است. برای موفقیت در بازارهای مالی هر سه عامل می‌بایست در تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن کنار هم و با هم مورد استفاده قرار بگیرد.

❔ سوالی که وجود دارد این است که، چطور باید در مدیریت سرمایه ضرر معاملات را به حداقل و سود را به حداکثر رساند؟
در پاسخ باید گفت؛ اکثر معامله‌گران حرفه‌ای بر این باورند که، نباید در یک بازه زمانی بیشتر از 10% ضرر کرد، چون برای جبران 10% حدوداً نیاز به سود 10% داریم. اما به عنوان مثال؛ برای جبران ضرر 50% می‌بایست 100% سود کسب نمود تا 50% جبران شود.

فرمول مدیریت سرمایه در سرمایه گذاری

پیشنهاد می‌شود قبل از ورود به حوزه سرمایه گذاری و رمز ارز دیجیتال ابتدا شخصیت خود را در سرمایه گذاری بسنجید. اولین نکته در بدو ورود به این سیستم این است که، کدام یک از شخصیت‌های زیر را دارا هستید؛ یعنی در واقع، علایق ما در کدام زمینه است.

✔️ Trade (معامله گر): تریدر باید بتواند در پایین‌ترین سطح، یک کالا، خدمات و یا وسیله را بخرد و همان را در بالاترین سطح قیمت بفروشد.

✔️ Investor (سرمایه گذار): سرمایه گذار باید دانش خود را به حدی بالا ببرد که بداند در چه سطح و یا رشته‌ای سرمایه گذاری کند. سرمایه گذار احتمالاً هیچ سررشته‌ای با ترید ندارد و فقط می‌خواهد سرمایه گذاری کند، اما باید آنقدر علم کسب کند که در بهترین بازار، سرمایه گذاری کند.

✔️ Marketing (بازاریابی): در قسمت مارکتینگ، شخص نه اینوستر است نه تریدر؛ و هیچکدام از این شخصیت‌ها را ندارد. این شخص سرمایه کافی برای ترید را ندارد بنابراین، از طریق بازاریابی می‌تواند سرمایه زیادی را جذب و شخصاً وارد بازار کار شود.

مدیریت سرمایه گذاری در ارز دیجیتال

فرمول تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن سرمایه گذاری را می‌توان از طریق نمودار زیر در مدیریت سرمایه استفاده کرد؛

  • 50 درصد از سرمایه اصلی خود را در حیطه‌ای امن نگه دارید؛ یعنی، بخاطر ریسک بازار نباید همه سرمایه را وارد کار کرد.
  • 10 درصد از سرمایه باید آزاد باشد که بتوان از آن در شرایط سخت، مشکلات مالی و پیشنهاد کاری استفاده کرد.
  • 10 درصد از دارایی را برای ملزومات دارای ریسک مانند خودرو و . قرار دهیم.
  • 30 درصد از دارایی را باید در سبدهای مختلف سرمایه گذاری کنیم. (پرتفوی سرمایه گذاری)

به عنوان مثال: * 10 درصد برای ترید

* 10 درصد برای خرید بیت کوین

* 10درصد برای بخشی از کارهای مختلف

که اگر یکی از این 10 درصد به ضرر رسید بتوان از 20 درصد باقیمانده آن جبران کرد.

✍ نکته: همیشه سرمایه گذاری قرار نیست که سود 100% دهد و گاهی نیز ضرر را به همراه دارد. باید طوری سرمایه گذاری کنید که اگر ضرر کردید تاثیری در زندگی نداشته باشد.

ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار بورس

اگر می‌خواهید به بهترین نحو ممکن سرمایه خود را مدیریت نمایید؛ باید به چند نکته مهم در استراتژی مدیریت سرمایه دقت کنید:

  • ریسک
  • بازده
  • حجم معاملات
  • نسبت بازده به ریسک
  • نسبت افت سرمایه

مدیریت سرمایه در فارکس

هم اکنون، در بازار فارکس متخصصان در این حوزه به جای اینکه روی بحث تکنیکال تمرکز کنند، در بحث مدیریت سرمایه کار می‌کنند. البته می‌دانیم که، بحث تکنیکال نیز مهم است و باید حتما اطلاعات کافی را در این زمینه داشته باشید. اما بیشتر حرفه‌ای‌ها و متخصصان تمرکز خود را روی سیستم‌های مدیریت سرمایه می‌گذارند.

یک کاربر فعال در بازار فارکس باید از هر لحاظ خود را آماده ضرر کند. زیرا، اگر بدون مدیریت سرمایه وارد این کار شود، به نوعی ممکن است تمام سرمایه و دارایی خود را ببازد. در حالی که، اگر به طور صحیح از مدیریت سرمایه استفاده نماید، می‌تواند بهترین سود را از معاملات خود در فارکس بدست بیاورد.

اگر شما بتوانید برنامه مدیریت سرمایه را 10% ارتقاء دهید، میزان سودسازی شما در بازار فارکس تا 50% می‌تواند افزایش پیدا کند. اما اگر فقط روی تکنیکال کار کنید و به مدیریت سرمایه توجهی نداشته باشید، مطمئناً همان قدر که سود می‌کنید به نسبت ضرر هم خواهید کرد. اما، مدیریت سرمایه یک اثر اهرمی عجیب دارد که اگر 10% برنامه مدیریت سرمایه شما ارتقاء پیدا کند، میزان سودسازی شما در بازار می‌تواند تا 50% و بلکه بیشتر افزایش پیدا کند.

در فارکس باید این را بدانید که در هر معامله بیش از یک درصد نباید ریسک کرد.

نکات مهمی که هنگام ورود به فارکس باید به آن توجه کرد:

  • استفاده از مدیریت سرمایه در فارکس
  • بلندمدت فکر کردن و تصمیم گرفتن برای کسب سود
  • انتخاب هدفی منطقی نه احساسی و زودگذر
  • خودداری از انجام معاملات پر ریسک برای حفظ سرمایه اولیه
  • عدم استفاده از تمام دارایی خود و حذف هزینه‌های اصلی زندگی برای انجام معامله در فارکس

معتبرترین شرکت های مدیریت سرمایه

شما به عنوان یک سرمایه گذار مبتدی یا حرفه‌ای می‌بایست بهترین اطلاعات را درباره بهترین و معتبرترین شرکت‌های مدیریت سرمایه گذاری در دنیا کسب کنید. هم اکنون، بخش عمده‌ای از سرمایه گذاری های دنیا در بازارهای بورس نیویورک انجام می‌شود. در ادامه، نام چند شرکت معتبر در این زمینه به شما پیشنهاد می‌گردد؛

  • بلک راک (Black Rock)
  • چارلز شواب (Chales SCHWAB)
  • الیانز (Allianz)
  • بانک ملون (Mellon)
  • مورگان چیز (Morgan Chase)
  • یو بی اس (UBS)

ویژگی یک شرکت سرمایه گذاری خوب

یک شرکت سرمایه گذاری شرکتی است که سرمایه های مردم را برای دریافت سود در بازارهای بورس و ارز دیجیتال با عقد قراردادی جمع‌آوری می‌نماید که، شرکت نسبت به این قرار متعهد و مسئول است که طبق مفاد قرارداد منعقد شده اقدام نماید. این شرکت‌ها بخشی از سود به دست آمده را با مشتریان خود طبق قرارداد تقسیم می‌نمایند.

مواردی که باید در انتخاب این شرکت ها در نظر گرفت؛

  • استراتژی سرمایه گذاری
  • ایجاد پس‌انداز بازنشستگی
  • انتخاب‌های متعدد و محصولات متنوع در سرمایه گذاری مشتری

توصیه هایی از بزرگان سرمایه گذاری

* دنیس گارتمن «سرمایه گذار و ناشر نشریه‌های سرمایه گذاری»: در معاملاتی که در حال سود دادن هستند صبور باشید اما در معاملات زیان‌ده صبور نباشید و تا جایی که ممکن است از معامله خارج شوید.

* وارن بافت «نابغه سرمایه گذاری»: خریدن یک دارایی فوق‌العاده با قیمت معقول، بسیار بهتر از خریدن یک دارایی معقول با قیمت فوق‌العاده است.

* بیل گراس «مالک بزرگترین صندوق سرمایه گذاری مشترک در جهان»: از یک دارایی خاص خوشتان می‌آید؟ شانس خود را از دست ندهید و 10%، کمی کمتر یا بیشتر، از پرتفولیو خود را به آن اختصاص دهید. این ایده‌های خوب سرمایه گذاری را نباید به فراموشی سپرد.

  • کارلوس اسلیم «کارآفرین مکزیکی-لبنانی»: من متقاعد شده ام که فقر فرصتی برای موفقیت و رشد در سرمایه گذاری است. کشورهای فقیر آمریکای لاتین را ببینید، آنها می توانند به راحتی مانند چین رشد کنند؛ این یک فرصت برای آنهاست.

بیشتر بدانید

و اما کلام آخر..

مدیریت سرمایه بزرگترین رکن بازارهای مالی است که باید به آن توجه ویژه‌ای داشت. با مدیریت سرمایه همیشه در بازار، فعال و در حال دریافت سود خواهید بود. از آنجایی که، ما اعتقاد داریم ضرر همیشه هست پس به مدیریت سرمایه حتما نیاز داریم؛ چون مدیریت سرمایه یک اصل است نه سلیقه؛ یک اصل درست، منطقی و علمی. یک سرمایه گذار، تریدر و یا اینوستر فعال در بازار، هر کدام باید بدانند که در پایین‌ترین سطح یک سهم، کالا و یا هر چیز دیگری را بخرند و همان را در بالاترین سطح ممکن بفروشند؛ همه اینها منوط به استفاده درست از مدیریت سرمایه است.

سوالات متداول

منظور از مدیریت سرمایه چیست؟

مهارت و دانشی که با آن بتوان در یک بازه زمانی برآِیند ضرر معاملات را به حداقل و سود را به حداکثر رساند.

۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

10 شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبه‌ای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق می‌کند. در دنیای سرمایه‌گذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده‌ ماشین سرمایه‌گذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روش‌های مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راه‌ها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیل‌ها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری می‌شود. در ادامه مهم‌ترین شاخص‌های تحلیل بنیادی را معرفی می‌کنیم.

درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه می‌توانند بر این اساس از آن‌ها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آن‌ها معمولاً تحلیل‌های اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه می‌کنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیش‌بینی کنند.

 درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار می‌رود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آن‌ها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود می‌برند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود که منجر به توصیه فروش می‌شود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کم‌تر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، انتظار می‌رود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار می‌رود.

برترین شاخص‌های تحلیل فاندامنتال

همانطور که می‌دانید مدل‌های مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که می‌توان از آن‌ها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب‌ترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شده‌اند. درک این شاخص‌های کلیدی می‌تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.

۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)

این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین می‌شود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه‌گذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما می‌توانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش می‌شود.

۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه‌گیری می‌کند. این به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان می‌دهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه‌گذاران مطلوب است.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).

دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبه‌ی آن‌ها استفاده می‌شود. اگر سود پیش‌بینی‌شده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آینده‌نگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.

۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)

نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمی‌شود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل‌تری از ارزش‌گذاری سهام ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد سود پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:

PEG = نسبت PE / رشد درآمد

PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل می‌شود

PEG = 1.5

قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش‌گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی می‌شود.

۴. جریان نقدی آزاد (FCF)

به عبارت ساده‌تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای یک شرکت باقی می‌ماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکت‌هایی با جریان نقدی آزاد بالا می‌توانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری‌ کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی می‌دانند زیرا نشان می‌دهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینه‌های سرمایه را دارد یا خیر.

FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت می‌شود، به همان شکل محاسبه می‌شود. همچنین می‌توان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمول‌های زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه می‌کنیم:

NOPAT = EBIT مالیات –

NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴

FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )

FCF = 774 + 50 – (تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن ۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴

۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته می‌شود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه می‌شود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام دارایی‌ها منهای بدهی‌ها محاسبه می‌شود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه‌گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزش‌گذاری شده باشد مفید خواهد بود.

۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان می‌دهد که سهامدار برای بخشی از سرمایه‌گذاری خود در آن شرکت دریافت می‌کند. این نسبت اندازه‌گیری می‌کند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه‌گذاری سهامداران خود ایجاد می‌کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما می‌توانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه‌گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش می‌دهد. این تحلیل به این مؤلفه‌های اصلی می‌پردازد:

ROA = درآمد خالص / دارایی‌ها، که می‌توان آن‌ها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:

حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص

نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی

اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام

فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:

ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم

ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام

با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار می‌تواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE می‌شود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟

۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

همانطور که می‌دانید شرکت‌ها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت می‌کند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما می‌گوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز می‌گرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار می‌گذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاورده‌اند یا به دلیل یک عقب‌گردی موقت، آن‌طور که تحلیل مالی و مهم‌ترین فرمول‌های آن انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه می‌شود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه‌گذاران تلقی می‌شود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

۹. نسبت سود سهام

نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن می‌پردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش می‌یابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آن‌ها می‌گوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اند، چه میزان به آن‌ها باز می‌گردد.

نسبت سود تقسیمی به درصد بیان می‌شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت می‌کنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله می‌شود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله می‌شود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح می‌دهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.

۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری می‌کند. سرمایه‌گذاران می‌توانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی‌های شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه کسب ‌و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام می‌تواند تعهدات را برآورده کند.

شما می‌توانید نسبت را با تقسیم کل بدهی‌ها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان می‌دهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه می‌شود:

$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰

نتیجه گیری

همه شاخص‌های تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آن‌ها می‌توانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر می‌گذارند که اندازه‌گیری اکثر آن‌ها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایه‌گذاری می‌شود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و داده‌های خاص صنعت استفاده می‌شود. این مسائل به شما کمک می‌کند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام می‌خواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخص‌ها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاری‌های بالقوه استفاده می‌کنید.

سوالات متدوال

سوالات متداول

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است.

هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟

هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است.

نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.

فرمول های پرکاربرد حسابداری

موارد زیر برخی از فرمولهای پرکاربرد حسابداری است که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. این لیست جامع نیست ، اما باید مواردی را که معمولاً هنگام حل مشکلات حسابداری مختلف تمرین می کنید ، شامل شود.

فرمول ترازنامه

دارایی ها – بدهی ها = حقوق صاحبان سهام (یا دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام)

این فرمول اساسی برای ایجاد ترازنامه دقیق باید در تعادل باقی بماند. این بدان معناست که کلیه معاملات حسابداری باید فرمول را در حالت تعادل نگه دارند. در غیر این صورت ، حسابدار خطایی انجام داده است.

فرمول درآمد پایدار

مانده مانده + درآمد خالص – ضرر خالص – سود سهام = مانده مانده

فرمول صورت درآمد

درآمد (فروش) – هزینه ها = سود (یا درآمد خالص)

به خاطر داشته باشید که درآمد و فروش ممکن است به جای یکدیگر استفاده شود. سود و درآمد خالص نیز ممکن است به جای یکدیگر استفاده شود. از صورت سود و زیان به عنوان a نیز یاد می شود صورت سود و زیان.

حاشیه ناخالص

فروش – هزینه فروش

حاشیه ناخالص درآمد خالص یا سود یک شرکت نیست. سایر هزینه ها مانند هزینه های فروش ، عمومی و اداری (SG و A) برای رسیدن به درآمد خالص کسر می شوند.

درآمد عملیاتی (درآمد)

سود ناخالص – هزینه های فروش ، عمومی و اداری (SG و A)

فرمول جریان های نقدی

شروع مانده نقدی + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از عملیات + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از محل تأمین مالی + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از سرمایه گذاری = پایان مانده نقدی

این فرمول منابع نقدی را اضافه می کند و کاربردهای نقدی را کم می کند.

فرمول موجودی کالا

موجودی اولیه + خریدها – هزینه فروش = پایان موجودی کالا (یا موجودی اولیه + خریدها – پایان موجودی کالا = هزینه فروش)

فرمول فروش خالص

فروش ناخالص – تخفیف فروش – بازده و کمک هزینه فروش

ارزش دفتری دارایی های ثابت (قابل استهلاک)

هزینه اصلی – استهلاک انباشته

استهلاک خط مستقیم

(هزینه اصلی – ارزش نجات) / تعداد سالهای عمر مفید

اصل تطابق هزینه با درآمد

این اصل بیان کننده این موضوع است، که درآمدهای ثبت شده در یک دوره مالی با هزینه های ثبت شده در همان دوره باید با هم همخوانی داشته و به عبارتی مکمل یکدیگر باشند.

به این معنی که کلیه وقایع مالی باید دقیقا مطابق با قیمت ها و وقایع ثبت شده در دفاتر باشد.

اصل ارزیابی اهمیت

به این معنی که رویدادهای مالی رخ داده در یک شرکت باید مطابق با اهمیت ریالی خود ارزیابی شوند.

اصل تحقق

هدف از این اصل این موضوع می باشد که قبل از محقق و ثابت شدن یک رویداد مالی نباید آن را در هیچ جایی ثبت کرد.

اصل ثبات رویه

این اصل بیان کننده این موضوع است که کلیه روش ها و عناوین مورد استفاد برای ثبت وقایع مالی در تمامی دوره های یکسان باشد.

مزیت های استفاده از اصول حسابداری (صفر تا صد اصول حسابداری)

کنترل حسابداری

یکی از مزیت های استفاده از اصول حسابداری در تهیه گزارش های مالی کنترل حسابداری می باشد. به این معنی که با رعایت این اصول قادر به کنترل پروسه تهیه صورت های مالی خود خواهید بود. کنترل کردن این گزارشات به این دلیل که مانع از به وجود آمدن گزارش های غیر منصفانه و نادرست از عملکرد مالی شرکت ها می شود ضرورت دارد.

فرصت مقابسه

استفاده از این اصول منجر می شود شرکت ها به راحتی قادر به مقایسه عملکرد خود با سایر شرکت ها باشند. علاوه بر این رعایت اصول حسابداری امکان مقایسه بین دوره ای عملکرد شرکت ها را نیز فراهم می آورد. شرکت های مختلف میتوانند با انجام این مقایسه عملکرد مالی خود را مورد سنجش قرار دهند و در مواردی که اشتباه کردند آن را اصلاح کنند.

انعطاف پذیری

اصول حسابداری انعطاف پذیر می باشد به این معنی که میتوان در شرایط مختلف آن را مورد استفاده قرار داد. به عبارتی از این اصول میتوان برای هر نوع معامله، ثبت، رویدادهای مالی متفاوت و … استفاده کرد. (اصول حسابداری را میتوان در هر شغلی از جمله لیزینگ خودرو، کارهای بانکی و … به کار برد چرا که همه واحد ها دارای درآمد و هزینه می باشند.)

سهولت حسابرسی

کلیه واحدها و شرکت های تجاری که از اصول حسابداری برای گزارشکری مالی خود استفاه میکنند، را به راحتی میتوان حسابرسی کرد چرا که کلیه حسابرسان از اصول حسابداری اطلاع دارند و از آن برای حسابرسی صورت های مالی استفاده مینمایند.

لینک کوتاه شده مطلب : yun.ir/cnaat

فرمول های حسابداری ، فرمول های اکسل ، فرمول های اکسل در حسابداری pdf ، فرمول نویسی حسابداری در اکسل ، توابع اکسل در حسابداری pdf ، فرمول های پیشرفته اکسل ، آموزش کامل توابع مالی در اکسل ، فرمول های آمار در اکسل



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.