موفقیت یعنی: "موفقیت یعنی احساس شادی و خوشحالی از رسیدن به هدف در زندگی."
پنچ روش مدیریت برای افرادی که به تازگی مدیر شدهاند
به عنوان یک مدیر، شما یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین نقشهای موجود در محیط کار را بر عهده دارید. درست مانند معلم اول ابتداییتان که هنوز نامش را به خاطر دارید، شما هم به عنوان اولین نردبان ترقی در یاد و خاطر کارکنانتان باقی خواهید ماند. مطمئناً هماکنون تنها هدفی که در ذهن دارید این است که به اعضای تیمتان کمک کنید تا به اهدافشان برسند و در حوزه تخصصیشان پیشرفت کنند. در این مطلب از وبلاگ ایران تلنت ما قصد داریم با معرفی روشهای مختلف مدیریت، به رشد شما در کنار تیمتان کمک کنیم. با تکرار و تمرین این روشها، شما نیز به عنوان یک مدیر در کارتان رشد خواهید کرد و در این راه پر پیچ و خم به یک رهبر تبدیل خواهید شد.
اصول مدیریت شامل مهارتها و روشهای مدیریتی مختلفی است. یادتان باشد که هیچ روش درست و غلطی وجود ندارد و شیوه و روش مدیریت شما کاملاً به اندازه تیم، اعضای تیم و مسیر شغلی شما و اهداف تیم بستگی دارد. بنابراین شما میتوانید در جای مشخص و با توجه به معیارهای بالا شیوه مدیریت خود را تغییر دهید.
در این مطلب درباره ۵ روش مدیریت برای مدیران تازه کار و مزایای هر کدام به شکلی مختصر صحبت خواهیم کرد.
روش مدیریت شماره ۱: مدیریت مشارکتی
روش مدیریت مشارکتی، شیوهای از مدیریت تیم است که در آن از اعضای تیم خواسته میشود که در فرآیندهای تصمیمگیری حضور فعال داشته باشند. در این شیوه هر اتفاقی که میافتد با هدف تجمیع نظرات و جلب ایدههای مختلف اعضای تیم است. با جمع کردن نظرات و ایدههای کارکنان، شما میتوانید تمرکز تیم را به سمت هدفی خاص هدایت کنید و حجم کاری را از این نقطه مدیریت نمایید. این شیوه مدیریت نه تنها باعث بروز خلاقیت و نوآوری در تیم میشود، بلکه از تکصدایی و دیکتاتوری در تیم جلوگیری میکند.
چه زمانی از این شیوه مدیریتی استفاده کنیم؟
شیوه مدیریت مشارکتی زمانی به نتیجه میرسد که کارکنان شما درک درستی از اهداف و اولویتهای کسبوکار داشته باشند. برای مثال اگر شرکتی که در آن کار میکند مشتری محور است و کارکنان شما افرادی هستند که به طور مستقیم با مشتریان در ارتباطند، به احتمال زیاد اولویتها و اهداف را به خوبی میشناسند. این سبک مدیریت میتواند به شکوفایی ایدهها و راهکارهایی خلاق و همکاری طولانی مدت با کارکنان بیانجامد.
روش مدیریت شماره ۲: مدیریت شبکهای
مدیریت شبکهای بر روی ایجاد ارتباط بین تیمهای مختلف و اعتماد کردن به این ارتباطهای ایجاد شده تاکید میکند. در واقع، در این نوع شیوه مدیریت، شما در انجام فرآیندها دخیل نیستید و کارکنان برای رفع مشکلات یا گرفتن تایید برای انجام کارها باید به سراغ یکدیگر بروند. در این سبک از مدیریت، نقش مدیران حفظ و نگهداری روابط بین کارمندان است تا آنها بتوانند به خوبی با یکدیگر کار کنند. برای مثال مدیران باید جلسات منظمی را برای ارتباط بهتر تیمها با یکدیگر برگزار کنند یا کانالهای ارتباطی درستی را برای هر یک از تیمها در نرمافزارهایی مانند ترلو، اسلک و … ایجاد کنند. مدیریت شبکهای برای آنکه به خوبی انجام شود، نیاز به آزمون و خطاهای فراوان دارد.
چه زمانی از این شیوه مدیریتی استفاده کنیم؟
برای مدیران و رهبرانی که بر کار چندین تیم نظارت دارند، مدیریت شبکهای، شیوه مدیریتی ایدهآلی است. زمانی که تیمهایتان کوچک هستند میتوانید جلسات منظم هفتگی با آنها برگزار کنید، اما زمانی که تیمها بزرگتر میشوند، مدیریت و ایجاد هماهنگی و ارتباط بین تیمها سختتر خواهد شد. در این شرایط باید سعی کنید از درون هر تیمی، شخصی را به عنوان هماهنگکننده یا سرپرست انتخاب کنید. به این ترتیب، حتی اگر یک مدیر تازه کار با تیمی کوچک هم باشید، کسب مهارت در برقراری ارتباط بین اعضای تیمها برای موفقیتتان الزامی خواهد بود. تلاش کنید افق دید وسیعیتری نسبت به اندازه تیمتان به دست آورید تا متوجه شوید که هر یک از کارکنان چگونه با یکدیگر در ارتباط هستند.
روش مدیریت شماره ۳: مدیریت به شیوه منتورینگ
در مدیریت به شیوه منتورینگ، روش کار به این صورت است که گاهی اوقات خودتان وارد فرآیندها میشوید و گاهی اوقات هم خودتان را از فرآیندها بیرون میکشید. این کار باعث رشد مهارتهای کارکنان شده و به آنها کمک میکند تا در انجام کارها خود مختار شوند. در این روش مدیریتی، شما به عنوان یک مربی نقشآفرینی میکنید. به این ترتیب، شما باید با تکتک اعضای تیمتان به طور مستقیم کار کنید تا نقاط قوت و ضعفشان را بشناسید و آنها را به سمت ارتقای مهارتهایشان هدایت کنید. با برگزاری جلسات متعدد درباره تعیین اهداف، ایجاد برنامه توسعه و پیگیری روند انجام کارها شما به کارکنان خود کمک خواهید کرد تا در حوزه فعالیتشان خبره شوند. کمک کردن به کارکنان برای تقویت مهارتهایشان علاوه بر انگیزهبخشی به آنها، برای موفقیت کسبوکار نیز مفید است.
چه زمانی از این شیوه مدیریتی استفاده کنیم؟
اگر خودتان زمانی در حوزه کاریتان موفق (و یا به نوعی ستاره) بودید و به تازگی ترفیع شغلی گرفتهاید، بهترین فرد برای به کارگیری این شیوه مدیریتی هستید. در واقع، در این شیوه از مدیریت تمام تلاش شما این است که چراغ را به دست کارمندانتان بسپارید و به آنها کمک کنید تا در حوزه کاریشان به افرادی خبره تبدیل شوند (البته پس از آنکه کارمندانتان در کارشان درخشیدند، باید از سر راهشان کنار بروید). با این تفاسیر، شما این توانایی را خواهید داشت تا به عنوان یک منتور در کنار اعضای تیمتان باشید، حتی اگر با تخصص آنها آشنایی ندارید. اگر خودتان هم در زمینه فعالیت اعضای تیمتان اطلاعات چندانی ندارید، میتوانید آنها را به افراد و منابع درست متصل کنید؛ این کار هم به خودی خود نوعی از Mentoring است.
این شیوه از مدیریت را برای مدیریت کارکنان اتخاذ کنید که میخواهند مهارتهایشان را تقویت و در کارشان پیشرفت کنند. البته مدیریت به شیوه منتورینگ برای آن دسته از کارکنان ضعیفتری که نیاز به هدایت دارند نیز بسیار مفید است.
امروزه کارکنان یک مجموعه بیش از هر زمان انتظار دارند که مدیرشان، منتور و راهنمایشان باشد، نه رئیسشان! کارکنان زمانی که بفهمند که شرایط کافی برای تقویت مهارتهایشان را دارند و مدیرشان آنها را در هر شرایطی راهنمایی میکند، بالاترین بازده عملکرد را خواهند داشت.
روش مدیریت شماره ۴: مدیریت شتابده
در مدیریت شتابده، شما به عنوان مدیر در تعیین وظایف و سرعت انجام کارها نقش تعیینکنندهای دارید، اما دست اعضای تیم را برای چگونگی انجام کار باز میگذارید. در واقع، این نوع شیوه مدیریت بر تعیین اهداف زودبازده و تعیین ددلاین برای به ثمرنشستن کارها متمرکز است، در حالیکه دست کارکنان را برای نحوه انجام کارها باز میگذارد. این شیوه از مدیریت محبوبیت چندانی ندارد، زیرا میتواند سبب ایجاد چالش و رقابت مخرب در بین اعضای تیم شود. با این حال، تیمهایی هستند که از این نوع شیوه مدیریت استقبال میکنند.
چه زمانی از این شیوه مدیریتی استفاده کنیم؟
برای مثال برای تیمهای قدرتمندی که نمیتوانند از نهایت قوایشان استفاده کنند، تعیین استانداردها و اهداف سخت میتواند همان موتور محرک تیم باشد. هرچند این شیوه از مدیریت در طولانی مدت جواب نخواهد داد و سبب فرسودگی شغلی کارکنان خواهد شد. با این حال، برای پروژههای کوچک و رسیدن به اهداف کوتاه مدت، این نوع شیوع مدیریت بازدهی مثبت خواهد داشت. زمانی که تیمها وظیفه خود را به خوبی میدانند و خودشان کارها را پیش میبرند، تنها از شما انتظار دارند که زمان و ددلاینها را برایشان تعریف کنید.
روش مدیریت شماره ۵: مدیریت تحکمی
شیوه مدریت تحکمی یا Authoritative در واقع همان مدیریت سنتی یا در اصطلاح، مایکرومنیجمنت است. این نوع شیوه مدیریت در تضاد با مدیریت و رهبری مدرن است و در آن همه چیز از بالا به کارکنان دیکته میشود. در این نحوه مدیریت، شما به عنوان مدیر به کارکنان خود میگویید که دقیقاً باید چه کاری را در چه زمانی انجام داده و به چه کسی تحویل دهند. حتی شیوه انجام کار را نیز به آنها دیکته خواهید کرد.
مدیریت تحکمی، با مدیریت امروزی که کارکنان را در اولویت قرار میدهد، همخوانی ندارد. با این حال، تحت شرایط خاص، ممکن است انجام آن ضروری باشد (در صورتی که در زمان درست و برای هدف درست انجام گیرد). مدیران خوب و لایق اگر مجبور به استفاده از این شیوه مدیریت شوند، در اولین گام دلایل این تصمیمشان را به اعضای تیم توضیح خواهند داد.
چه زمانی از این شیوه مدیریتی استفاده کنیم؟
مناسبترین زمان برای استفاده روش مدیریتی تحکمی، زمانیست که تیم دچار بحران شده است. در لحظهای که همه چیز در هوا معلق است و سلامت یا آینده کارکنان در خطر قرار دارد، استفاده از این شیوه مدیریت میتواند فشار را از دوش تیم بردارد. هرچند ناگفته نماند که برای انجام چنین کاری، حتماً باید کارکنان به شما اعتماد داشته باشند.
برای آنکه بتوانید چنین رویکردی (حتی به طور موقت) داشته باشید، باید به اعضای تیم خود این اطمینان را بدهید که بهترینها را برایشان میخواهید. بنابراین، بهتر است تا جای ممکن سراغ این شیوه مدیریت نروید؛ مگر در مواقع ضروری!
شیوه مدیریت خودتان را مدیریت کنید!
اولین قدم برای پیدا کردن شیوه مدیریت مناسب این است که تیم خود و تواناییهای آنها را بشناسید و بر مهارتهای خود مسلط باشید. از این نقطه است که میتوانید امیدوار باشید به مرور زمان به مدیر قابلی تبدیل خواهید شد.
قطعاً تا زمانی که سبک و شیوه مدیریت خودتان را پیدا کنید، به آزمون و خطا نیاز دارید. همچنین، یادتان باشد که در این راه ممکن است دچار اشتباهاتی هم بشوید، بنابراین بهتر است که همیشه به دنبال یادگیری باشید.
ویژه کارفرمایان: دسترسی به رزومه کارجویان آماده به کار در پاییز ۱۴۰۱
با مشاوره رایگان و ثبت آگهی استخدام در ایرانتلنت میتوانید به بانک رزومه بیش از ۱.۵ میلیون کارجو دسترسی یابید و نیروی متخصص خود را آسانتر استخدام کنید
نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما
6 مانع متداول رسیدن به اهداف و راههای مقابله با این موانع
موانع اجتنابناپذیر است. ممکن است فکر کنیم که میتوانیم با آنها کنار بیاییم و موفق شویم.
این مقاله موانع را بهعنوان واقعیت پذیرفته و شایعترین موانعی را که احتمالاً با آنها روبرو خواهید شد، به اشتراک میگذارد.
داشتن اهداف به شما در رسیدن به زندگی رؤیاییتان کمک میکند.
برخی از رضایتبخشترین تجربیات زندگی آنهایی هستند که شامل تمرکز روی هدف تا رسیدن به آن میشوند.
بااینوجود، احتمالاً لحظاتی را تجربه خواهید کرد که، مهم نیست چقدر تلاش میکنید،
موانعی که راه را مسدود میکنند، مانع شما میشوند. موانع در همه اشکال و اندازهها وجود دارد.
۶ مانع متداول رسیدن به اهداف
۱- فقدان خلاقیت
شما ممکن است تلاشهایتان را برای تعیین بهترین روش، برای رسیدن به خواستهتان تعیین کنید.
اما شاید ایدههای شما برای تحقق آن تمامشده است.
۲- افکار منفی
همه ما از افکار منفی عذاب میکشیم. احساس میکنید بهسادگی قادر نخواهید بود به رؤیاهایتان برسید.
تفکر منفی یک بلوک قدرتمند است، زیرا با شروع آن، تمایل به تشدید پیدا میکند و میتواند به یک پیشگویی خودکفا کننده تبدیل شود.
۳-تضعیف اعتمادبهنفس
با دنبال کردن تفکر منفی، تضعیف اعتمادبهنفس علامت رسیدن به هدف است.
شما شروع به زیر سؤال بردن جدی مهارتها و تواناییهای خود میکنید تا کار موردنیاز برای رسیدن به هدف خود را به پایان برسانید.
۴- موارد حواسپرتی
کدامیک از ما میتواند ادعا کند که هرگز راه خود را در مسیر رسیدن به زندگی رؤیایی خود گم نکردهایم؟
ما میخواهیم به این نقطه عطف برسیم، اما همچنان حواسپرتی مانعمان میشود.
وقتی همسرتان مدام از شما میپرسد چرا خانه را نقاشی نمیکنید یا با بچهها وقت نمیگذارید،
چگونه میتوانید روی یک پروژه مهم کارکنید؟
۵- امتناع از تلاش
ناگفته نماند که هر هدفی برای موفقیت، به کار و پشتکار نیاز دارد.
۶- تلههای زمان
راه رسیدن به اهدافتان، بهاندازه کافی چالشبرانگیز است بدون اینکه زمان کافی برای انجام آن نداشته باشید.
اگر مطمئن نیستید که واقعاً چه میخواهید، این یک چالش است که بهطور پیوسته به سمت اهداف خود حرکت کنید.
آرزوهای مبهم مساوی با اهداف محقق نشده است.
اکنونکه ایده خوبی درباره موانعی که ممکن است در راه رسیدن به هدف، با آنها برخورد کنید، دارید، از این نکات برای غلبه بر آنها استفاده کنید.
۷ کلید برای غلبه بر موانع رسیدن به اهداف
۱- مسئولیت حفظ خلاقیت را بر عهده بگیرید
تصاویری ازآنچه امیدوار هستید به آنها برسید، بکشید. برای برنامه عملی خود، یک اسکریپت تهیه کنید.
یک تابلوی چشمانداز درباره اینکه مسیر هدف شما چگونه است طراحی کنید
و نحوه تغییر زندگیتان پس از رسیدن به هدف را مشخص کنید.
۲- افکار منفی را حفظ کنید
بهمحض ورود تفکر مخفیانه “اکنون بس کن” آن را در نظر داشته باشید.
سپس این پیام منفی را با پیام “من تحمل خواهم کرد و به دست خواهم آورد” جایگزین کنید.
با خود بگویید “من میتوانم این کار را انجام دهم.”
۳- دستاوردهای گذشته را مرور کنید
اهدافی که قبلاً به آنها دستیافتهاید را، مرور کنید. این اهداف چه بود؟
از این تکنیکهای یادآوری برای پیدا کردن ارتباط با اعتمادبهنفس خود، استفاده کنید.
۴- به اهدافتان متعهد باشید
هر روز به خود یادآوری کنید که چرا میخواهید به یک هدف خاص برسید.
شاید پول بیشتری به دست آورید، شغل بهتری پیدا کنید،
در مکانی که ترجیح میدهید زندگی کنید یا از آینده خانواده خود محافظت کنید.
در مسیر خود بمانید، هر روز صبح دوباره با اهداف درگیر شوید.
۵- کار کنید
در کنار تعهد قلبی به اهداف، باید دستبهکار شوید. به خودتان بگویید که تلاش شما درنهایت ارزشش را خواهد داشت.
۶- از برنامه خود استفاده کنید
مهم نیست که هدف شما چیست، مدام زمان کار خود را برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید.
اگر اکنون تقویم را حفظ نمیکنید، شروع کنید. نگاهی سریع به کل هفته یا ماه خود و برنامه زمانبندیشده بیندازید.
وقتی برای رسیدن به اهداف تلاش میکنید، بنویسید.
۷- اهدافتان را روشن کنید
آنها را بنویسید و کپیها را در همه جای خانه، کیف و تقویم خود قرار دهید.
وقتی از خواسته خود مطمئن باشید، میتوانید برای رسیدن به آن اهداف، سخت تلاش کنید.
حال آنچه امروز شما باید انجام دهید:
• سه مانع رایج در این مقاله را انتخاب کنید.
• وقتی با همین موانع روبرو شدید، لیستی از نمونههای زندگی خود تهیه کنید.
• چگونه میتوانید از ابزارهای موجود برای غلبه بر این موانع یا اجتناب از آنها استفاده کنید؟
هر مانعی که از آن میگذرم مرا قویتر میکند.
من هر چالشی را بهعنوان یک تجربه یادگیری در نظر میگیرم که میتواند به من کمک کند در دفعات بعدی که پیش میآید راه خود را پیدا کنم.
من از هر موقعیت منفی بهعنوان فرصتی برای عبور از آن استفاده میکنم درصورتیکه بار دیگر سر زشت خود را بالا آورد.
اعتراف میکنم که وقتی همان سختی همچنان برایم پیش میآید احساس ناامیدی میکنم.
گاهی اوقات میخواهم دستهایم را بالا ببرم و تسلیم شوم، وقتی به نظر میرسد موانع خاصی برای ماندن وجود دارد.
اما قبل از تسلیم شدن در مورد تسلیم شدن، متوقف میشوم و این واقعیت را در نظر میگیرم که آخرین بار از این مانع عبور کردهام.
این موفقیت به من قدرت لازم را میدهد. این تجربه و تفکر استراتژیک را به من میدهد که بدانم چگونه در دفعات دوم، سوم یا چهارم چگونه آن را فتح کنم.
تصمیم من برای تسخیر و حرکت روبهجلو غیرقابل مقایسه است!
من میدانم که هر بار که فتح میکنم، دفعه بعد را بسیار سادهتر میکند.
من با کبودی تجربه و زره اعتمادبهنفس از هر نبردی بیرون میآیم که اطمینان میدهد دفعه بعد میتوانم پیروز شوم.
امروز، من موانعی را که هنگام دنبال کردن اهدافم به وجود میآیند، پذیرفتهام.
من تشخیص میدهم که دستیابی به هدفی با غلبه بر مشکلات، بیشتر از رسیدن به هدفی بدون چالشها تحققبخش است.
من اطمینان دارم که باوجود شکستهای زندگی، قدرت درونی برای استقامت و رسیدن به اهدافم را دارم.
سؤالاتی برای تفکر در مورد رسیدن به اهداف :
• آیا موانع موجود در زندگی من، باعث قدردانی بیشتر ازآنچه انجام دادهام شده است؟
• چگونه میتوانم همسالان خود را برای استقامت توانمند سازم؟
• آیا مطمئن هستم که میتوانم بر هر اتفاق منفی غلبه کنم؟
همیشه موانعی وجود دارد که راههای رسیدن به اهداف شمارا مسدود کند.
اما اگر بتوانید موانع و تلهها را شناسایی کنید، میتوانید راهحلهایی را توسعه دهید یا از این استراتژیهای آزمایش شد،
که برای عبور از موانع و رسیدن به موفقیت استفاده کنید.
موانع و تلههای رسیدن به اهداف و خواستهها، طوفانهای اجتنابناپذیر هر زندگی و تجارتی هستند. موانع و مسائل و مشکلات بخش طبیعی زندگی و کسبوکار خواهد بود.
حال که میدانید وجود مشکلات بر سر راه رسیدن به اهداف طبیعی است، چگونه میتوانید بر این مشکلات فائق شوید و مسیر را باقدرت و انگیزه ابتدایی ادامه دهید و به اهدافی که تعیین کردهاید برسید و در بین راه درجا نزنید؟
محمد مهدی ربانی در وبینار ساخت زندگی ایدهآل، به شما میگوید که در زندگی گرفتار چه تلههایی خواهید شد، چه چیزهایی به شما احساس حقارت و ناتوانی میدهد. دلایل سستی و کاهش انرژی در مسیر تلاش برای رسیدن به اهداف چیست؟
همچنین در این وبینار برای غلبه بر مشکلات و مسائل آماده خواهید شد. در این وبینار یاد میگیرید که معمار سرنوشت خودتان باشید. اگر شما دلایل شکستها و عدم موفقیتهای خود را در زندگی بشناسید، آنگاه قادر خواهید بود که بر آنها غلبه کنید و زندگی ایدهآل خود را بسازید.
برای اینکه معمار سرنوشت خودتان باشید و بتوانید زندگی ایدهآل خود را بسازید، همینالان اینجا را کلیک کنید.
هدف گذاري به روش اسمارت(smart)
هدف گذاری به روش اسمارت یک مدل هدفگذاری است که احتمال رسیدن شما به هدفتان و موفقیتتان را افزایش میدهد.آن قدر در باره ی موضوع هدف گذاری صحبت شده است که شاید اغلب شما وقتی این مقاله را می خوانید بگویید:
«لطفا بس کنید،درباره ی تنظیم اهداف هیچ حرفی نزنید.من همه چیز را در مورد این موضوع می دانم، می دانم که اهداف باید مثبت باشند،آن ها را بنویسم و اولویت بندی شان کنم»
اما صبر کنید می خواهم به شما هشداری بدهم:
مراقب باشید در دام کم اطلاعی نیافتید.دام کم اطلاعی به مراتب خطرناک تر از بی اطلاعی است.اگر شما در مورد موضوعی اطلاعی نداشته باشید با جستجو در کتاب ها و آموزش گاه ها و جستجو در اینترنت به مقصود خود می رسید و نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما اطلاعات به دست می آورید.
اگر روشی را به خوبی نشناسید به نتیجه بخش نبودن آن عادت می کنید و طولی نمی کشد که کل روش کاملا فراموش می شود.هر روشی باید نکته به نکته رعایت شود و هر روز نکات آن تمرین شود تا در وجود شما نهادینه شود.
همه ی ما اهدافی داریم،اهداف ما یا آگاهانه هستند و یا غیر آگاهانه،هر هدفی که داشته باشیم بر سرنوشت ما تاثیر گذار است.با داشتن هدف،آینده را اکنون خلق می کنیم،سرنوشت مان را همین حالا رقم می زنیم و زندگی مان را شکل می دهیم.
خلاصه تصویری این مقاله را می توانید در ویدیوی زیر مشاهده کنید:
مدل هدفگذاری اسمارت شمارا یاری میکند تا اهداف خود را به نحوی تعیین کنید
که تردیدی دررسیدن به آنها و موفقیت درراه رسیدن به اهداف خود نداشته باشید.
در مدل هدفگذاری اسمارت(smart)،اهداف شما باید دارای ویژگیها خاصی باشند تا بتوانید
به موفقیت برسید و تیک رسیدن به اهداف خود را بزنید.
اهداف شما باید پنج ویژگی داشته باشند :
- معیّن: Specific1-
- قابلاندازهگیری: Measurable2-
- دستیافتنی: Attainable3-
- واقعبینانه: Realistic4-
- زمانبندیشده: Timely5-
1-اهداف خود را معین، روشن و شفاف بیان کنید.
اگر قصد دارید اهداف ماه آینده، شش ماه آینده یا سال آیندهی خود را تعیین کنید، باید آنها را صریح و روشن مطرح کنید. این کافی نیست که بگویید: “میخواهم در شش ماه آینده پیشرفت کنم.”
این پیشرفت را در کدام زمینه در نظر دارید؟
باید بهقدری اهداف خود را شفاف بنویسید که بدانید دقیقاً چه چیزی را با چه مقدار
و چه کیفیتی میخواهید.مثلاً اگر میخواهید در امتحانات پایانترم موفق شوید
و در تمام دروس خود نمرهی قبولی بگیرید بنویسید:میخواهم در امتحانات پایانترم
در تمام دروسم حداقل نمرهی 14 را بگیرم ، هدف شما باید کاملاً واضح باشد
تا بتوانید برای رسیدن به آن تلاش کنید
یا مثلاً دو برابر کردن فروش ماهانهی خود
2-هدفهایتان باید قابلاندازهگیری باشد.
باید بتوانید اندازه بگیرید که چه قدر به سمت هدفتان پیش رفتهاید معیار رسیدن
شما به هدفتان باید قابلاندازهگیری باشد تا بدانید هرروز و هرلحظه در چه وضعیتی
هستید و چقدر به هدف خود نزدیک شدهاید.
اگر برای خود هدف تعیین میکنید که در تمام امتحانات خود حداقل نمرهی 14 بگیرید
باید حالا این هدف را برای خود تعیین کنید که برای گرفتن نمرهی 14 باید چند صفحه کتاب
مطالعه با چه کیفیتی مطالعه شود؟امروز چند صفحه باید مطالعه کنید؟
برای دو برابر کردن فروش خود چقدر باید تبلیغات انجام دهم؟چند تماس بیشتر
باید بگیرم با مشتریان احتمالی تا بتوانم فروشم را دو برابر کنم؟
امروز چند فروش باید انجام دهم؟تا الآن چند فروش انجام دادهام؟
3-در انتخاب هدف واقعبین باشید
اهدافی را برای خود در نظر بگیرید که دسترسی به آنها امکانپذیر باشد. این مورد یکی از مهمترین موضوعات راز رسیدن یا نرسیدن شما به اهدافتان است.اهداف خودتان را طوری تنظیم کنید که احتمال رسیدن به آنها وجود داشته باشد و ازلحاظ منطقی،رسیدن به هدف و موفقیت برای شما ممکن باشد.
دانشآموزی که در درس ریاضی تابهحال نمرهی بالای 10 نگرفته است،بلندپروازی است که
هدف خود را تعیین کند در یک ماه به در درس ریاضی به نمره 19 برسد باید کمکم رشد
کند اگر این دانشآموز هدف خود را نمره 14 قرار دهد بسیار منطقیتر است و بعد از رسیدن
به هدف 14 مجدد هدفگذاری میکند برای 18 و سپس 20
هدفهای بزرگ و قدمها بزرگ ذهن انسان را میترسانند و احتمال موفقیت
و دستیابی به اهداف کاهش میابد، انتخاب هدف باید منطقی باشد.
فروشندهای که ماهی 3 میلیون تومان فروش میکند قرار دادن هدف ماهی
30 میلیون برای قدم اول کار منطقیای نیست
4-هدفهای دستیافتنی، عمده و اساسی زندگی خود را تعیین کنید.
اهداف باید واقعی و قابلدسترس باشند. اهدافی که با توانایی و امکانات شما
تناسبی ندارند، غیرقابلدسترسیاند.اهدافتان باید با توجه به امکانات
موجودتان همخوانی داشته باشد تا بتوانید موفق شوید.
اگر مشکل قلبی دارید خلبان شدن،آنهم خلبان جنگی شدن برای شما ممکن نیست
و این هدف غیرواقعی و دور از دسترس است.
در زمينه ي هدف هاي دست يافتني و پشت كار مي توانيد مقاله ي زير را مطالعه نماييد:
پشتکار و اراده ی عالی یک جوان ایرانی
5-هدفها باید قابل زمانبندی باشند. اغلب مشاهده میشود که بسیاری از مردم
در شروع سال اهدافی را برای خود برمیگزینند و به روی کاغذ میآورند،اما آن را در پوشهای
بایگانی کرده تا پایان سال نیز به آن مراجعه نمیکنند. وقتی هدفی را برمیگزینید،
باید با استفاده از یک جدول زمانبندیشده و با مدیریت زمان، مدام آن را وارسی کنید و از آخرین وضعیت
هدف چیست ؟ چگونگی هدف گذاری در زندگی
هدف چیست و آن را چگونه تعریف میکنید ؟ میدانیم که همه برای رسیدن به موفقیت به طور خستگی ناپذیر تلاش میکنند اما به آنچه در آرزویش هستند دست نمی یابند آیا مسیر را اشتباه انتخاب کردند ؟ یا در نیمه راه پی برده اند که هدف و یا اهدافشان سعادتی به دنبال نخواهد داشت. چرا بعضی از مردم بعد از رسیدن به هدف و آرزوهایشان همچنان نا راضی اند آیا انتخاب و معیارهایشان اشتباه بوده ؟
هدف چیست ؟
روزانه بارها و بارها این عبارت را می شنویم که در زندگی باید هدف داشته باشیم. اما هدف چیست و چرا آنقدر مهم است؟
چگونه می توان به اهداف خود در زندگی دست یافت؟
اصلا هدف یعنی چه ؟
هدف ایده ای است از آینده یا نتیجه مطلوب که فرد برای رسیدن به آن پیش بینی و برنامه ریزی کرده و نسبت به آن تعهد دارد.
در واقع این هدف است که آدمی را به حرکت وا داشته به سوی جلو سوق می دهد. اگر نگاهی به ابتدای تاریخ بشر بیاندازیم می بینیم که اهداف در آن دوران نیز وجود داشته اند. در آن دوران اهداف آدمیان به حفظ بقا ختم می شده است.
اهدافی که با ساخت ابزار آلات شکار، دفاع از خود و… در آن دوران تحقق یافته است. امروزه نیز آدمی برای خروج از خمودگی نیاز به هدف دارد. آیا به خاطر دارید که تا کنون چه اهدافی را در زندگی خود پیش گرفته اید؟
انسان بی هدف کاملا تابع حوادث و پیشامد هاست کسی که اهدف روشنی در زندگی دارند پس از رسیدن به کامیابی احساس خوشبختی و آرامش میکنند.
اما افرادی که اهداف ی نامشخص را پی میگیرند به هر مقامی که برسند باز هم ناراضی اند هر یک از ما باید به یقین بدانیم که چه میخواهیم و چه اهدافی را دنبال میکنیم در انتظار چه نوع موفقیت هایی هستیم شاید هدف ما موفقیت درتحصیلات دانشگاهی باشد و شاید هم موفقیت در ازدواج .
برخی هم هدف شان پرورش جسم و روح و نیز ممکن است باشد اگر تصمیم گرفته اید تا به علایق اجتماعی و فردی خویش سر وسامان بخشید در هر صورت تشخیص هدف و آگاهی از آن خیلی در هدف گذاری مهم هست
هدف عامل نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما اصلی موفقیت
به عنوان مثال اگر راه دوستی که درس خوانده و مهندس برق شده و از نظر مالی وکاری نیز وضیعتی قابل توجه دارد انتخاب کنیم پس از رسیدن به موفقیت خوشحال خواهیم بود ؟ یا اگر همسایه مون مرغداری راه انداخته و ثروت کلانی به هم زده ما هم باید دنبال ان کار پرفایده برویم ؟
و بالاخره اگر هم کلاسی مان ورزشکار شده و نامش هر روز توی روزنامه هاست ما هم باید مثل او ورزشگاه باشیم ؟
داشتن هدف موجب می شود تا ذهن خود را برآنچه می خواهیم در آینده ای دور یا نزدیک به آن دست یابیم متمرکز کنیم. همانطور که می دانید داشتن ذهنی متمرکز از مهمترین شروط لازم برای موفقیت است.
در مقابل ذهن هدفمند، ذهن آشفته قرار دارد. فردی که از بی هدفی رنج می برد تمام وقت و انرژی خود را صرف کارهای بیهوده کرده و در نهایت نیز به هیچ نتیجه ای دست نخواهد یافت. این درحالی است که ذهن هدفمند پراز انرژی است این مهم ما را در رسیدن به موفقیت در زندگی یاری خواهد کرد.
ویژگی های هدف
یک هدف باید ویژگی هایی داشته باشد که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت. اول آنکه هدف ما باید مشخص باشد. اینکه بخواهید در آینده موفق ، پولدار یا خوشحال شوید اهداف خوبی هستند اما مشخص نیستد. بنابراین باید هدف های مشخصی را برای خود در نظر بگیرید
از جمله آنکه من می خواهم درس هایم را بخوانم تا در دانشگاه و رشته مورد نظرم قبول شوم، آنگاه شغلی برای خود بیابم و از آن طریق بتوانم ثروتی را برای خود دست و پا کنم. دوم آنکه اهداف شما باید قابل اندازه گیری باشد. به این معنا که بتوانید خود را نسبت به دوره زمانی قبل خود مقایسه کرده و تشخیص دهید که چقدر به هدف خود نزدیک تر شده اید
. سوم آنکه شما باید در کنار اهداف بلند مدت خود، اهداف کوتاه مدت و قابل دسترس داشته باشید. به عبارتی شما می توانید اهداف بزرگ خود را به اهداف کوچک، معقول و نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما قابل دسترس تقسیم بندی کرده و برای آنها برنامه ریزی کنید. در نهایت اینکه باید دست یابی به اهداف خود را زمان بندی کنید.
مقایسه کردن خود با دیگران ممنوع
زمانی که خود را با دیگران مقایسه میکنیم ناخودآگاه با دیگران به رقابت برمیخیزیم زیرا هدف مان تحقق بخشیدن به خواسته و آرزویی نیست بلکه برتری طلبی و یا مثل کسی شدن هست بدون توجه به تواناییها علایق و امکانات خود دنباله رو دیگران میشویم این دو اشتباه فرجام و پیامدی نا مطلوب دارد . پس چه باید کرد ؟ باید پیش از هر چیز هدف و اهداف خود را بهتر بشناسیم و سپس دست به عمل بزنیم
دست یابی به اهداف
برای دست یابی به اهداف خود می بایست نکاتی را مد نظر داشته باشید. اول آنکه سعی کنید خود و هدف خود را بشناسید. شناختن خود به این معنا که نقاط قوت و نقاط ضعف خود را تشخیص داده و در صدد رفع نقاط ضعف خود برآیید. شناختن هدف به این معناست که قبل از انتخاب آن در نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما مورد آن تحقیق کرده و سختی ها و مشکلات آن را بشناسید.
با شناختن اهداف با عزم و اراده بیشتری برای تحقق آن شروع به کار خواهید کرد. دوم آنکه سعی کنید فردی را که به اهداف خود رسیده را به عنوان نمونه و الگو برای خود در نظر بگیرید. سوم آنکه برای رسیدن به اهداف اعتماد به نفس را فراموش نکنید. اگر شما بدانید که وقتی شروع کردید هیچ چیز جلودار شما نخواهد بود در واقع هیچ چیز جلودار شما نخواهد بود.
در نهایت آنکه هدف خود را دست یافتنی ببینید و باور کنید که به آن خواهید رسید. این مهم بی شباهت با قانون جذب نیست. در واقع بسیاری از نکات گفته شده در بالا را می توان در ویژگی های قانون جذب خلاصه کرد. براساس قانون جذب هرآنچه ما به آن بیاندیشیم به سمت ما جذب خواهد شد. همچنین براساس قانون جذب ما باید آنچه را می خواهیم جذب کنیم دقیقا مشخص کنیم.
این همان چیزی است که در ابتدای این قسمت بدان اشاره کرد. برای استفاده از قانون جذب برای دست یابی به اهداف می توانید خود در در حالتی تصور کنید که به اهداف خود و آنچه می خواسته اید دست یافته اید.
همچنین می توانید هرروز صبح اهداف خود را بارها و بارها برروی کاغذ نوشته و یا کاغذی را که اهداف خود را بر روی آن نوشته اید همراه خود حمل کنید. به این ترتیب در طول روز بارها و بارها اهداف شما برای شما یادآوری خواهد شد.
شناخت هدف و مراحل آن
برای شناخت بهتر اهداف خویش و نیز آگاهی از میان امکانات متعدد کاغذی بردارید و در گوشه ای خلوت و آرام بنشینید و کلیه اهدافی که در سر میپرورانید درآن یادداشت کنید پس از پایان دادن به این کار به مراحل زیر بپردازید
- آیا آرامش و رفاهی بعد از رسیدن به این هدف نصیبم میشود
- آیا احساس مفید بودن و رضایت درونی خواهم داشت
- ایا بر اساس رقابت و چشم و هم چشمی این هدف را انتخاب نکرده ام
- انتخاب آن تحت فشار پدر و مادر و یا توصیه اطرافیان نباشد.
پس از بررسی اهداف و یا هدف تان با سوالات بالا متوجه درست یا غلط بودن هدف و مسیری که انتخاب کردین میشوید
برخی از افراد در اجرای تصمیماتشان و بعد از اینکه هدف گذاری خود را برای موفقیت مشخص کردند ناتوان هستند و همواره کار امروز را به فردا می اندازند در این مقاله چیزهایی که بعد از هدف گذاری مهم هستند را ذکر کردیم تا موفقیت قطعی را در زندگی تجربه کنید
پس نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما از تعیین هدف تاخیر ممنوع
افراد ناموفق کسانی هستند که بعد از هدف گذاری در زندگی به جایی اینکه از همان نقطه ای که هستند آغاز کنند معمولا از شروع کار طفره می روند و همیشه دلایلی برای توجیه آن دارند. این دلایل ظاهرا هم منطقی هستند و معمولا کارها را به اول هفته بعد موکول می کنند. و این کار ادامه دارد و آنها برای به تاخیر انداختن تصمیماتشان همواره به دلایلی قانع کننده متوسل می شوند.
سرانجام پس از بهانه تراشیها نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما و توجیه کردنهای مختلف که قصد می کنند دست به عمل بزنند یک واقعه غیرمنتظره مانند بیماری مهمان ناخوانده و یا حوادثی از این قبیل اراده شان را متزلزل می کند و باز هم رفع مسئولیت شروع می شود. ولی برخلاف آنها کسانی هستند بعد از تعیین هدف بلافاصله دست به اقدام می زنند و در مسیر موفقیت قرار می گیرند.
افراد موفق چگونه فکر میکنند
در دنیای رقابت و سرعت امروز کسانی هستند که زندگیشان از نظم و ترتیبی بسیار برخوردار است و حتی کار فردا را هم همین امروز به انجام می رسانند. کسانی که بلافاصله شروع به انجام کارهایی برای رسیدن به هدف شان می کنند گاهی در ظاهر شکست می خورند اما امروزه دیگر اسم این عمل را شکست نمی گذاریم بلکه آن را به عنوان تجربه ای قلمداد می کنیم.برای نزدیک شدن به هدف
این تجربه در آینده کمک بسیار زیادی به فرد می کند. یکی از خصوصیت این گونه افراد این است که دوباره با پشتکار و جدیت شروع به کار می کنند. همیشه این جمله را سرلوحه ذهن خود می کنند: خواستن توانستن است.توجه داشته باشید برای رسیدن به هدف و موفقیت شرط اساسی، داشتن اراده ای قوی است . با اراده قوی شرایط دیگر چندان اهمیت ندارد.
اهداف شما منتظرتان هستند
باید بدانید که هیچ زمانی برای بروز خلاقیت های درونی دیر نیست و همیشه می توانید از صفر شروع کنید و موفق شوید اگر هدف گذاری قبلی تان را دوست ندارید هدف گذاری جدیدی بگذارید شما می توانید با سعی و کوشش به همه خواسته هایتان برسید افکاری مثل قسمت نبود و یا من سرنوشت دیگری داشتم را از فکر و ذهن خود دور کنید. هیچ گاه دلسرد نشوید .بدانید که هیچ گاه غیر ممکنی وجود ندارد. و شما همه موانع را می توانید از سر راهتان بردارید و به هدف هایتان برسید
پس از اینکه هدف گذاری کردین قدوم اول برای موفقیت شاید کمی دشوار به نظر برسد و ممکن است که شما در آغاز کار دچار ترس شوید که به نوعی این ترس طبیعی است. و یک واکنش روانی محسوب می شود. که اکثر افراد در آغاز کار دچار آن می شوند. و دلیل آن هم ترس از شکست احتمالی است و سرزنشهایی که بعد از شکست با آن طرف می شوید. اما این نگرانیها با توجه به نوعی که شما بزرگ شده اید است ایمان داشته باشید که مرور از بین میرود
برای از بین بردن ترس پادزهری هم وجود دارد به قول آنتونی رابینز اهرم رنج و لذت را اینجا باید به کار برد و این پادزهر عشق و علاقه به رسیدن به خواسته و هدف تان است. در مسیر موفقیت صبر و شکیبایی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است چون با صبوری لذت رسیدن و قدرت درونی شما بیشتر می شود.
افراد موفق کسانی هستند که از شکست هایشان بسیار زیاد درس یاد گرفته اند و آنها را تماما در زندگی خود به کار برده اند وقتی کاری با شکست روبرو می شود و شما دوباره آن را شروع می کنید در واقع هر بار نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما اعتماد به نفس شما بیشتر و بیشتر می شود. همیشه کودک نوپا را در نظر بگیرید که چند بار زمین می خورد و بلند می شود و هر بار هم مصمم تر برای راه رفتن است.
کلید اصلی موفقیت در هدف گذاری عشق و علاقه است
یکی از عوامل دیگری که هنگام هدف گذاری و تعیین اهداف مهم است عشق و علاقه ی شما به کاری که در حال انجام دادن هستید دارد < کلید اصلی موفقیت و سعادت >وقتی شما کار یا شغل مورد علاقه ای دارید حاضرین هر زمان را صرف آن کار کنید مثلا درس می خوانید تا دکتر شوید می دانید که خیلی طول می کشد اما این کار را با علاقه انجام می دهید یا مغازه ای دارید و به این شغل علاقه دارید پس خلاقیت بالا می رود و سرعت شما هم برای رسیدن به هدف بالاتر می رود.
بخش کوتاهی از زندگی نامه آبراهام لینکن
آبراهام لینکن یکی از افرادی است که می توانید از زندگیش الگوبرداری کنید او را سرمشق خود قرار دهید. آبراهام لینکن در یک خانواده فقیر به دنیا آمد و از دانشکده حقوق فارغ التحصیل شد . در ابتدا شغل وکالت را انتخاب کرد که در آن پیشرفتی نکرد و انصراف داد.
سپس تصمیم گرفت در انتخابات شهرش شرکت کند که در همین جا بود که وارد سیاست شد. اما باز هم شکست خورد و انتخاب نشد. همچنین در همین دوران از نامزد خود هم جدا شد
در همین زمان مدتی دچار افسردگی شد . بعد از مدتی دوباره در انتخابات شهری و کنگره شرکت کرد دوباره شکست خورد.اما پا از هدف خود عقب نگذاشت که هیچ، این دفعه حتی پا را یک قدم هم فراتر گذاشت و در سمت معاونت ریاست جمهوری آمریکا شرکت کرد که دوباره شکست خورد. آیا همه اینها کافی نبود که او مایوس و سرخورده شود و پیش خود بگوید که من شایستگی و لیاقت انجام هیچ کاری را ندارم و این هدف را فراموش کند
دقیقا برعکس همه اینها فکر می کرد او می گفت که از استعداد کافی برخوردار است و هوش و نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما لیاقت هر چیزی را دارد. و افکار منفی در او راهی نداشت و با اطمینانی که به خود داشت در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و پیروز شد یعنی یک هدف بزرگتر
سوالات و پرسش های کوانتومی
هر زمان که با شکست روبرو شدین از خودتان سوالات و پرسش های کوانتومی بپرسید این سوالات بسیار برای رشد شما موثر هست و شما را به سمت هدف هدایت میکند و یکی از منابع بزرگی که به این سوالات تاکید زیادی دارد آنتونی رابینز است
به طور مثال از خودتان بپرسید
- اشکال کار چه بوده است؟
- چطور می توانم وضعیت را بهبود ببخشم؟
- راههای جدید کدام هستند؟
همیشه به یاد داشته باشید شکست یک فاجعه نیست بلکه یک تجربه است این باور باعث میشود که همیشه به هدف تان فکر کنید و آن را بدست بیاورید برخی افراد هستند که وقتی شخص موفق و پولداری را می بینند در مورد ش قضاوت می کنند که او این همه پول را چطور به دست آورده این همه موفقیت را چگونه به دست آورده و فکر می کنند که به طور بسیار آسان و بدون اشتباه این کارها را کرده است. اما باید گفت که مردان بزرگ و شخصیتهای مهم هم اشتباه می کنند و آن را می پذیرند و دوباره شروع می کنند. و دوباره پیگیری می کنند و به هدف خود ایمان دارند برای همین مغزشان فعال تر و خلاقیتشان بیشتر میشود
برای موفقیت ترس را کنار بگذار
افراد موفق کسانی هستند که ریسک پذیر هستند و همیشه خلاقیت هایی را به کار می برند و هیچ گاه به کم قانع نیستند وقت و انرژی بسیار می گذارند زیرا شما برای ادامه تحصیل و کسب علم نیاز به پول دارید برای دستیابی به هدف و یا اهداف والای زندگی هم نیاز به پول است.
افراد پولدار و ثروتمند بخشنده هستند وقتی شما پول و ثروت کافی داشته باشید می توانید به همه کمک کنید و از خوشی آنها خوشحال شوید می توانید احترام کسب کنید و باعث پیشرفت دیگران و در نهایت نقشی در پیشرفت جهان هستی داشته باشید
یکی از کارهایی که افراد موفق همیشه انجام می دهند کارهایی است که در وقت اضافی خود می کنند این افراد وقت و زمان خود را تنظیم می کنند و هر کاری که می خواهند انجام دهند به طور دقیق می دانند پس با وجود فعالیت ها و کار زیادی که انجام می دهند وقت اضافه شان از افرادی که کمتر کار می کنند بیشتر است جالب نیست؟
مسیر رسیدن به موفقیت چیست؟
خواستههای هیچ کدام از انسانها در زندگی شبیه به هم نیست. ویژگیهای متفاوت ما باعث شده است که اهداف مختلفی داشته باشیم و موفقیت را شبیه هم تعریف نکنیم. ممکن است دلتان بخواهد در روابط عاطفی خود فرد موفقی باشید یا یکی از بزرگترین اهدافتان پیشرفت شغلی باشد. در هر صورت دوست دارید راه رسیدن به موفقیت را یاد بگیرید و در زندگی احساس خوشبختی کنید. در این مقاله با تمام عوامل موثر بر موفقیت آشنا می شوید و یاد میگیرید چطور در مسیر رسیدن به موفقیت قدم بردارید. با ما همراه باشید.
موفقیت چیست؟
معمولا زمانی که درمورد موفقیت حرف میزنیم به یاد زندگی افراد موفقی مثل بیل گیتس و جف بزوس میافتیم. اما آیا واقعا موفقیت به معنی شهرت و پول زیاد است؟ در حقیقت موفقیت برای هرکسی معنا و مصداق متفاوتی دارد. جیم ران سخنران معروف موفقیت فردی میگوید:
” اگر خودتون زندگیتون رو نسازید؛ مجبورید براساس اهدافی که دیگران براتون مشخص کردن زندگی کنید. و فکر میکنید دیگران چه برنامه ای برای شما دارن؟ تقریبا هیچی.”
به دلیل احساسات و ویژگیهای متفاوت فردی، هر انسانی در موقعیت های مختلفی احساس موفقیت میکند. قبل از آن که راه های رسیدن به موفقیت را یاد بگیرید باید خودتان را به خوبی بشناسید و و به مرحله انتخاب هدف رسیده باشید. تمام کسانی که در زندگی احساس خوشبختی و موفقیت میکنند؛ قدم در مسیر موفقیت شخصی خود گذاشته اند؛ و سعی نکرده اند فقط شبیه دیگران باشند.
برای رسیدن به موفقیت چه نکاتی را باید رعایت کرد
نکاتی که باید برای کسب موفقیت رعایت کنید در ادامه برای شما شرح می دهیم.
۱. خیال پردازی کنید
داشتن رویا و فکر کردن به موفقیت اشتیاق شما را بیشتر میکند. رویا پردازی به شما قدرت میدهد و کمک میکند به سمت بهترین تصورتان از موفقیت حرکت کنید.
۲. صبر داشته باشید
موفقیت های کوچک و بزرگی انتظار شما را در زندگی میکشند. بعضی از این موفقیت ها نیاز به زمان بیشتری دارند و شما باید برای رسیدن به آن ها صبر داشته باشید.
۳. نگذارید دیگران برای شما موفقیت را تعریف کنند.
مهمترین چیزی که در مسیر موفقیت اهمیت دارد؛ تعریف درست از خوشبختی و موفقیت است. اجازه ندهید دیگران اهداف زندگی شما را مشخص کنند. خودتان را بشناسید و به دنبال موفقیت واقعی زندگیتان باشید.
موفقیت یعنی: "موفقیت یعنی احساس شادی و خوشحالی از رسیدن به هدف در زندگی."
کلید موفقیت چیست؟
حالا که با معنی موفقیت آشنا شدید باید کلیدهای رسیدن به آن را یاد بگیرید. این نکات پیش نیاز ورود به مسیر موفقیت است و به شما کمک میکنند با یک انرژی و آمادگی زیاد در زندگی به سمت اهداف خود حرکت کنید.
کلید اول: تعیین هدف
همانطور که گفتم هدف در تجربه احساس موفقیت نقش بسیار مهمی دارد. اگر میخواهید در زندگی احساس خوشبختی و رضایت کنید باید اهدافی متناسب با شخصیت و استعدادهایتان تعیین کنید. برای کشف استعداد های خود زمان بگذارید. پیدا کردن هدف زندگی کاری آسان نیست؛ اما رسیدن به هدف کلید اصلی رسیدن به خوشبختی برای هر کسی است.
کلید دوم: برنامه ریزی
هر انسان موفقی برای رسیدن به اهداف خود باید یک برنامه ریزی و مدیریت زمان مشخص داشته باشد. لازم نیست این برنامه با جزئیات بالایی نوشته شود. و همین که برای دست یافتن به هدف یک مسیر در ذهن خود داشته باشید و حدود زمانی رسیدن به هر مرحله را مشخص کنید کافی است.
کلید سوم: آمادگی برای اتفاقات غیر منتظره
تمام زندگی پر از اتفاقات ناگهانی است که مشخص نیست کی اتفاق می افتند و چه تغییری در دنیای ما ایجاد میکنند. باید این حقیقت انکار نشدنی را در ذهن خود داشته باشید و انعطاف پذیری خود را تقویت کنید تا در صورت افتادن هر اتفاقی باز هم برای موفقیت انگیزه داشته باشید. ار در این مسیر دچار تنش و بی انگیزه بودن شدید با جملات انگیزشی شهر موفقیت می توانید انگیزه خود را قوی کنید.
کلید چهارم: یادگیری عادت های روزانه مثبت
گفته میشود عادت های روزانه بیشترین تاثیر را روی زندگی هر کسی دارند. به همین خاطر است که همه افراد موفق یک سری عادات روزانه مشخص دارند و هرروز به آن ها پایبند هستند. میتوانید با خواندن عادات روزانه افراد موفق با مهمترین این کارهای روزانه آشنا شوید و مناسب ترین آن ها را در زندگی خود اجرا کنید.
کلید پنجم: درس گرفتن از اشتباهات
این که بعد از هر اشتباه یا شکستی احساس خوبی نداشته باشد طبیعی است. اما تفاوت افراد موفق با افراد معمولی در این است که آن ها از اشتباهات خود درس میگیرند و نمیگذارند یاس و ناراحتی به مدت طولانی در زندگیشان باقی بماند. سعی کنید ویژگی درس گرفتن از اشتباهات را در خود تقویت کنید تا به جای ناامید از تکرار اشتباهات جلوگیری کنید.
کلید ششم: تجربه راه های متفاوت
هیچ گاه ذهن خود را تک بعدی نکنید. برای رسیدن به یک هدف راه های مختلفی وجود دارد. اگر در این مسیر موانع حل نشدنی زیادی وجود داشت؛ راه دیگر را امتحان کنید. از دیگران کمک بگیرید و با آن ها مشورت کنید. شاید در میان صحبت هایتان با دیگران با راهی آشنا شوید که تا به حال به آن فکر نکرده بودید.
کلید هفتم: ریسک کردن
افراد محافظه کار معمولا از حاشیه امن خود خارج نمیشوند و راه های جدید را تجربه نمیکنند. این افراد نمیتوانند تغییرات را بپذیرند به همین دلیل در هر حالتی که هستند باقی میمانند. اگر میخواهید انسان موفقی باشید باید ریسک کردن را بپذیرید و گاهی وقت ها در مسیرهای جدید قدم بگذارید.
کلید هشتم: سرمایه گذاری روی روابط
یکی از مهمترین کلیدهای موفقیت در زندگی، روابط اجتماعی قوی است است. آشنایی با افراد جدید فرصت های زندگی شما را بیشتر میکند و باعث افزایش احساس رضایت از زندگی میشود.
دوستی های متنوع به شما کمک میکنند ذهن خلاق تر و فعال تری داشته باشید. تجربه ی زندگی شما با وجود افرادی که دوستشان دارید زیباتر است. پس به ارتباطات اجتماعی خود توجه کنید و مطمئن باشید این ارتباطات تاثیر مستقیمی روی موفقیت شما دارند.
عوامل رسیدن به موفقیت
با وجود این که موفقیت برای هر کسی معنای متفاوتی دارد و اهداف زندگی هر کسی با دیگری متفاوت است اما همیشه داشتن یک سری از ویژگی ها جزو عوامل مهم رسیدن به موفقیت محسوب میشوند. موارد زیر همان عواملی است که شما باید برای موفق شدن در خود پرورش دهید. با داشتن این عامل ها میتوانید به هدف زندگی خود برسید و پر از احساس رضایت از زندگی شوید.
۱. اشتیاق و انگیزه
اشتیاق همان چیزی است که شما را به سمت هدف زندگیتان راهنمایی میکند. اشتیاق یعنی احساس خوبی که از تصور موفقیت خود پیدا میکنید. این شور و اشتیاق است که شما را به سمت حرکت کردن میبرد و کمک میکند نکات بیشتر برای تعیین اهداف شما در مسیر رسیدن به موفقیت قدم بگذارید.
ترکیب اشتیاق همراه با انگیزه برای رسیدن به هدف معجزه میکند. زمانی که برای موفقیت انگیزه داشته باشید هم عاشق آن هدف باشید هیچ چیزی جلوی راه شما را نخواهد گرفت.
۲. مثبت نگری
داشتن دید مثبت به مسائل، جلوی استرس و بدبینی های بیهوده را میگیرد. این ویژگی فرصت کشف پیدا کردن راه های مختلف را میدهد و نمیگذارد به خاطر داشتن دید منفی همیشه ناامید باشید. مثبت اندیشی روی تمام جنبه های زندگی شما تاثیر میگذارد و باعث میشود احساس خوشبختی بیشتری کنید.
۳. مهربانی
نسبت به خودتان و دیگران مهربان باشید. مهربانی حسن نیت شما را به دیگران انتقال میدهد و اجازه نمیدهد که شما در گذشته گیر کنید. کسانی که نسبت به خودشان سخن گیری میکنند معمولا خودشان را به خاطر اشتباهات گذشته نمیبخشند و به جای درس گرفتن از آن ها، تمام مدت خودشان را سرزنش میکنند.
۴. پذیرش نظرات دیگران
هر انسانی نحوه تفکر خاصی دارد. به همین خاطر است که همیشه ما را به مشورت با دیگران تشویق میکنند. ممکن است دیگران از روش شما انتقادهایی داشته باشند یا پیشنهادهای متفاوتی به شما بدهند. درست است که قرار نیست تمام این نظرات را بپذیرید اما باید برای فکر کردن به آن ها زمان بگذارید. این کار ذهن شما را بازتر میکند و ممکن است مسیر رسیدن به موفقیت را برایتان هموارتر کند.
افراد منظم معمولا بهتر از دیگران برنامه ریزی میکنند و سریع تر به اهداف خود میرسند. نظم متعادل به شما کمک میکند یک تصویر درست از راه رسیدن به موفقیت داشته باشید. یادتان باشد این نظم و ترتیب نباید آن قدر زیاد باشد که قدرت تغییر را از شما بگیرد.
۶. مهارت های ارتباطات اجتماعی
روابط اجتماعی قوی و گسترده از مهمترین عوامل موفقیت شما در زندگی است. اگر بتوانید افراد درستی را در زندگی پیدا کنید و دوستی های تاثیرگذار و حمایت محوری داشته باشید؛ بخش بزرگی از راه را رفته اید. همراهی دیگران به شما انگیزه میدهد و سبب افزایش اعتماد به نفس شما می شود.
۷. روحیهی یادگیری
یادگیری همان چیزی است که هر فردی برای موفقیت به آن نیاز دارد. تمام زندگی ما پر است از اتفاقات و تجربیاتی که نیاز به توجه ما دارند. هرروز خود را غنیمت بشمارید و هیچوقت دست از یادگیری نکشید. یادگیری فقط به معنی خواندن کتاب های تخصصی نیست. همین که از کوچکترین اتفاقات روزمره خود درس بگیرید یعنی روحیه یادگیری را در خود پرورش داده اید.
۸. عزت نفس
تاثیر شگفت انگیز عزت نفس در زندگی انکار نشدنی است. سعی کنید خودتان را باور داشته باشید و مطمئن باشید فرد ارزشمندی هستید. احساس عزت نفس ریشه در گذشته ما دارد اما تاثیرات آن در تمام زندگی ما خود را نشان میدهند. افرادی که به خودشان اعتماد ندارند نمیتوانند بهترین تلاش خود را کنند و همیشه منتظر شکست هستند. عزت نفس خود را تقویت کنید و نگذارید تصورات غلط ذهنی مانع رسیدن شما به هدف شوند.
مراحل رسیدن به موفقیت را نام ببرید
سه مرحله کلی برای قرار گیری در مسیر موفقیت وجود دارد . با طی کردن این مراحل زندگی خود را تغییر میدهید و به سمت موفقیت حرکت خواهید کرد. هرکدام از سوالهای زیر یکی از مراحل را پوشش میدهند. این سوالات را از خود بپرسید و جواب آن ها را یادداشت کنید. این سوالات همانطور که باعث خودشناسی شما میشوند؛ کمک میکنند تا با مراحل رسیدن به موفقیت آشنا شوید.
۱. چه زمانی واقعا احساس موفقیت میکنید؟
با شنیدن کلمه موفقیت چه احساسی به شما دست میدهد؟ چه تصویری از موفقیت در زندگی خود دارید؟ کلمات یا جمله هایی که بیانگر این احساس در شما هستند را بنویسید. برای این کار زمان بگذارید و از خودتان بپرسید که به چه چیزی برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید؟
یادتان باشد که باید فقط جواب هایی را بنویسید که به شما حس خوبی میدهند و نه چیزهایی که دیگران از شما انتظار دارند. در این مرحله باید اهداف مهم زندگیتان را پیدا کنید و آن ها را بر اساس اولویت یادداشت کنید.
۲. چه چیزهایی شما را از موفقیت دور میکنند؟
حالا که میدانید میخواهید به چه اهدافی در زندگی برسید با تشخیص دهید که چه چیزهایی مانع رسیدن شما به موفقیت هستند. کدام ویژگی های شخصی شما باعث شکست خوردن میشود؟ چه عامل بیرونی اجازه موفق شدن را به شما نمیدهد.
سعی کنید جزئیات جواب خود را به این سوالات بنویسید. مثلا بنویسید دیر از خواب بیدار شدن یا کمبود سرمایه. میزان تاثیر هرکدام را در کنارش مشخص کنید. میتوانید از دیگران هم در این رابطه سوال بپرسید. ممکن است دوستان صمیمی یا خانواده شما موارد مهمی را به این لیست اضافه کنند که جزو موانع اصلی شما برای موفقیت باشند.
۳. از کجا باید شروع کرد؟
ممکن است شروع کردن را به یک هفته آینده موکول کنید یا آن قدر آن را عقب بندازید که از انجام کار پشیمان شوید. این سوال فقط یک جواب درست دارد: از همین الان. بر اساس اهدافی که در مرحله اول پیدا کردید و موانعی که در مرحله دوم شناختید؛ برنامه ریزی کنید. سعی کنید از همین امروز موانع قابل حل را از بین ببرید و برای رسیدن به موفقیت تلاش کنید.
برای خودتان هدف های کوچک مشخص کنید تا از موفقیت در آن ها انگیزه بگیرید. عوامل رسیدن به موفقیت را که در بالاتر توضیح داده ام دست کم نگیرید و برای تقویت آن ها هم تلاش کنید. مطمئن باشید همین الان بهترین زمان برای شروع کردن است.
پادکست قدرت شروع کردن
برای تقویت قدرت شروع کردن و برنامه ریزی برای اهداف خود می توانید به پادکست قدرت شروع کردن کردن در قسمت پایین گوش دهید.
دیدگاه شما