شایع ترین اشتباه در معامله گری


بایاس تأیید

تحلیل چیست ؟ روش های مختلف تحلیل در بازارهای مالی

در مقالات قبل دیدیم که روش‌های مختلفی برای کسب درآمد از ارزهای دیجیتال وجود دارد که هر کدام از آن‌ها ملزومات خاص خود را دارند. از میان روش‌های بررسی شده، سرمایه‌گذاری و معامله‌گری روش‌ های تحلیل عمومی هستند که بسیاری از کاربران از آن‌ها برای کسب درآمد استفاده می‌کنند. پایه و اساس هر دو این روش‌ها تحلیل شرایط بازار است تا با استفاده از آن بتوان مسیر درست سرمایه‌گذاری و ترید را تشخیص داد.

روش‌های مختلفی برای تحلیل بازارهای مالی به خصوص بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد که در این مقاله به بررسی آن‌ها می‌پردازیم. مطالعه این بخش کمک می‌کند تا شما با روش‌های مختلف تحلیل بازار آشنا شوید و روش مناسب برای کار خود را پیدا کنید.

تحلیل چیست؟

به طور کلی قبل از اینکه در مورد روش های تحلیل صحبت کنیم؛ باید بدانیم تحلیل چیست! معمولا اگر یک موضوع را مورد بررسی دقیق قرار دهیم و با توجه به فاکتورهای مختلف، به یک نتیجه‌گیری برای انجام یک عمل برسیم، تحلیل انجام داده‌ایم. حال این موضوع خاص می‌تواند داده‌های مختلف باشد. تحلیل در بازارهای مالی مربوط به بررسی یک دارایی یا ارز یا هرچیز قابل خرید و فروش دیگری است. حال روش های تحلیل مختلفی وجود دارند و می‌توانیم از راه‌های متفاوتی به یک نتیجه‌گیری جهت خرید یا فروش برسیم.

روش‌ های تحلیل در بازار ارز دیجیتال

در بازارهای مالی پیش از ورود به معاملات و سرمایه‌گذاری، کاربران باید شرایط دارایی‌ها را تحلیل و ارزیابی کنند. این کار کمک می‌کند که افراد بتوانند در مسیر درست سرمایه‌گذاری قدم بردارند. در بازارهای مالی سنتی مثل بورس سه روش اصلی برای تحلیل وجود دارد که این سه روش به صورت زیر هستند.

هر سه این روش‌ها برای تحلیل وضعیت بازار ارزهای دیجیتال به عنوان یک کلاس دارایی جدید نیز قابل استفاده هستند اما به دلیل ماهیت شفاف تکنولوژی بلاک چین و قرار گرفتن اطلاعات در اختیار عموم کاربران، نوع دیگری از تحلیل به نام «تحلیل آنچین» ( On-chain Analysis ) در این بازار وجود دارد که از اطلاعات موجود در بلاک چین برای تحلیل وضعیت استفاده می‌کند. در ادامه به بررسی جزئی هر یک از این روش‌ها می‌پردازیم.

روش های تحلیل: تحلیل فاندامنتال

تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی، یکی از روش‌های تحلیل است که در آن به ارزش ذاتی یک کلاس دارایی توجه می‌شود. تمام کاری که یک تحلیلگر بنیادی انجام می‌دهد به دست آوردن ارزش ذاتی دارایی و انجام معامله بر اساس آن است. روش تحلیل شایع ترین اشتباه در معامله گری بنیادی در بازارهای مالی مختلف متفاوت است.

به عنوان مثال، در تحلیل بنیادی یک سهم در بازار بورس به درآمد، میزان دارایی‌های نقدی و غیرنقدی، میزان سود، میزان سود انباشته، قیمت مواد اولیه، قیمت نهایی تولید و متغیرهایی از این دست توجه می‌شود. علاوه بر این هر شرکت بسته به نوع فعالیت متغیرهای مخصوص به خود را دارند که برای تحلیل به آن‌ها توجه می‌شود.

روش های تحلیل: تحلیل فاندامنتال

روش های تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در رمز ارزها متفاوت‌تر از سایر بازارهای مالی است.؛ زیرا مباحث مطرح شده برای بازارهای مالی سنتی جایگاهی در اکثر پروژه‌های غیرمتمرکز ندارد و بخش کوچکی از انگیزه‌های حرکت قیمت محسوب می‌شود. در تحلیل بنیادی رمز ارزها به مسائلی همچون وایت پیپر پروژه، تیم سازنده و سابقه آن، نحوه توزیع توکن، نوع رمز ارز، کاربردهای تعریف شده برای پروژه، کاربرد توکن پروژه، مارکت کپ، عرضه و تقاضای توکن، جامعه طرفدار آن رمزارز، شرکا و سرمایه‌گذاران توجه می‌شود. در مقاله بعدی به طور کامل به نحوه بررسی این متغیرها در تحلیل بنیادی رمز ارزها خواهیم پرداخت.

تحلیل بنیادی بیشتر برای سرمایه‌گذاری و خرید‌های بلند مدت به کار می‌آید. شما اگر با بررسی یک رمزارز به این نتیجه برسید که آینده درخشانی دارد و ارزش ذاتی و قیمت واقعیش چند برابر قیمت فعلی است، می‌توانید بر روی آن سرمایه‌گذاری کنید اما این به معنی رشد قیمتی لحظه‌ای پروژه نیست و این فرآیند ممکن است چند ماه یا چند سال زمان نیاز داشته باشد.

حتی ممکن است بعد از خرید رمز ارز مورد نظر، مدتی سرمایه شما در ضرر باشد؛ اما اگر تحلیل درستی داشته باشید و شرایط بازار نیز مهیا باشد، در بلند مدت می‌توانید به اهداف خود برسید. با این وجود داشتن حد ضرر قابل قبول حتی در این نوع معامله‌گری هم مهم است

روش های تحلیل: تحلیل تکنیکال

در بخش قبل با یکی از اصلی‌ترین روش های تحلیل یعنی تحلیل بنیادی آشنا شدیم. در این بخش به بررسی تحلیل تکنیکال – یکی دیگر از روش های تحلیل پرکاربرد در بازارهای مالی – می‌پردازیم. تحلیل تکنیکال دانش بررسی نمودار قیمت یک دارایی مثل سهام، جفت ارز یا رمز ارز است. تحلیل تکنیکال در بازارهای مختلف تفاوت چندانی ندارد و کاربران با دانشی که از تحلیل یک نمودار فارکسی به دست آورده‌اند، می‌توانند نمودارهای رمزارزی یا حتی سهام را مورد بررسی قرار دهند. نمودارهای قیمتی در تحلیل تکنیکال به شکل‌های مختلف رسم می‌شوند که هرکدام برای روش‌های مختلف تحلیل تکنیکال کاربرد دارند.

در بخش روش های تحلیل تکنیکال مربوط به فصل معامله‌گری و ترید، به طور کامل این موارد را بررسی می‌کنیم.

روش های تحلیل: تحلیل تکنیکال

شایع‌ترین و بهترین نوع نمایش قیمت در نمودار، مربوط به نمودار شمعی ژاپنی است. نمودار شمعی از کندل‌هایی تشکیل شده است که هر کدام از این کندل‌ها دارای دو قسمت بدنه و سایه‌ها هستند. بخش بدنه از وصل کردن قیمت باز شدن یک دارایی در تایم فریم مورد بررسی به قیمت بسته شدن آن ایجاد می‌شود و سایه‌های بالا و پایین به ترتیب نشان‌دهنده بیشترین و کمترین قیمت دارایی در بازه زمانی هستند.

کسانی که دانش تحلیل تکنیکال دارند، با استفاده از همین کندل‌ها و ابزارهایی که در اختیار دارند، می‌توانند حرکات بعدی بازار را حدس بزنند. شکل و فرم چند کندل در کنار هم می‌تواند اطلاعات زیادی به ما بدهد که بر اساس هر سبک، می‌توان با آن‌ها معامله کرد.

تحلیل تکنیکال علم بررسی رفتار گذشته بازار و حدس زدن حرکات بعدی با توجه به رفتار گذشته است؛ زیرا در بازارهای مالی، تفکری وجود دارد که می‌گوید، گذشته همیشه تکرار می‌شود. در تحلیل تکنیکال هیچ قطعیتی برای هیچ روش معاملاتی وجود ندارد اما در صورت داشتن تحلیل مناسب، می‌توان وزن بیشتری به احتمال یک حرکت داد و بر طبق آن معامله کرد.

تحلیل تکنیکال در تمام تایم‌فریم‌ها قابل استفاده است یعنی حتی اگر شما یک سرمایه‌گذار بلند مدت هستید، می‌توانید با استفاده از نمودار قیمت نقطه ورود و خروج مناسب برای معاملات خود را به دست آورید. به هر حال تحلیل تکنیکال بیشتر برای معاملات کوتاه‌مدتی و ترید استفاده می‌شود و کاربران می‌توانند با استفاده از آن به تحلیل بازار در تایم فریم‌های مختلف بپردازند و با معامله‌گری کسب درآمد کنند. تحلیل تکنیکال یکی از محبوب‌ترین روش های تحلیل بازارهای مالی است و اکثر فعالان از آن استفاده می‌کنند. در تحلیل تکنیکال عوامل روانشناختی و رفتاری افراد نیز تاثیرگذار است. در بخش بعدی به بررسی تحلیل سنتیمنتال از روش های تحلیل می‌پردازیم.

روش های تحلیل: تحلیل سنتیمنتال

اگر از قبل با معامله‌گران و تریدرها در ارتباط بوده‌اید حتما با این استدلال مواجه شده‌اید که گفته می‌شود اگر تحلیل اکثریت تحلیلگران مبنی بر ریزش قیمت بازار است، احتمال افزایش قیمت بسیار بالا است. این استدلال را می‌توان به عنوان ساده‌ترین نوع تحلیل سنتیمنت یا احساسات حاکم بر بازار معرفی کرد. عقیده رایج این است که اکثریت همیشه اشتباه می‌کنند و در بازارهای مالی 95 درصد افراد بازنده هستند.

هدف این نوع تحلیل این است که احساسات و جو کلی حاکم بر فعالین بازار را حدس بزند و با توجه به این اصل بر خلاف آن عمل کند.

روش های تحلیل: تحلیل سنتیمنتال

بازارسازها و سرمایه‌گذاران بزرگ برای پر کردن سبدهای خود نیاز دارند که افراد زیادی را متقاعد کنند که فروشنده شوند. به همین دلیل بازار را به نحوی دستکاری می‌کنند که اکثریت فعالان بازار به این نتیجه برسند که قیمت دارایی نزولی خواهد بود. ایجاد این حس منجر به فروش گستره کاربران خرد و خرید در قیمت‌های پایین برای بازیگران اصلی بازار می‌شود.صد البته تحلیل سنتیمنت به این سادگی‌ها نیست و برای انجام آن، نیاز به یک سری داده و اطلاعات مهم و اغلب گران قیمت است.

یکی از راه‌های اصلی بررسی سنتیمنت موجود در بازار رصد فعالیت کاربران در شبکه‌های اجتماعی و بررسی محبوبیت یا عدم محبوبیت یک کلید واژه از طریق آن است. به عنوان مثال، اگر با بررسی داده‌های موجود در شبکه‌های اجتماعی مطرح، متوجه شویم که جمله «خرید در اصلاح» ( Buy the DIP ) توسط فعالان بازار زیاد استفاده می‌شود، می‌توان حدس زد که هنوز ترس زیادی بر بازار حاکم نیست و هم چنان احتمال ریزش قیمت وجود دارد.

اما اگر طبق این داده استفاده از این عبارت به نزدیکی صفر برسد، نشان از ناامیدی مطلق و فروشنده شدن اکثر بازار است، اینجا بازارسازان از این حجم زیاد فروش استفاده کرده و خریدهای خود را شروع می‌کنند و همین مساله به مرور باعث افزایش قیمت دارایی می‌شود.

برای تحلیل سنتیمنتال اندیکاتورهای مختلفی نیز طراحی شده است. یکی از اندیکاتورهای تحلیل سنتیمنتال معروف مربوط به «شاخص ترس و طمع» ( Fear & Greed Index ) بیت کوین است. این شاخص شایع ترین اشتباه در معامله گری با استفاده از تغییرات قیمتی بیت کوین و فعالیت‌های کاربران در شبکه‌های اجتماعی طراحی شده است و بین صفر تا صد متغیر است. نزدیکی به صفر نشان‌دهنده ترس شدید در بازار و نزدیکی به عدد صد نشان‌دهنده طمع بالای کاربران است. معمولا وقتی این شاخص در محدوده ترس شدید قرار دارد محدوده مناسب برای خرید به وجود می‌آید.

روش های تحلیل: تحلیل آنچین

در بخش قبل فهمیدیم که تحلیل سنتیمنتال از انواع روش های تحلیل چیست. یکی دیگر از روش های تحلیل آنچین به معنای تحلیل درون زنجیره‌ای است. یکی از مزیت‌های فناوری بلاکچین نسبت به سایر روش‌های ذخیره‌سازی اطلاعات، شفافیت فوق‌العاده آن است. هر اتفاقی که در بلاکچین‌های عمومی رخ بدهد، برای عموم کاربران قابل مشاهده است. تجزیه و تحلیل این اطلاعات، پایه و اساس شکل‌گیری تحلیل آنچین در بازار رمز ارزها است. در این روش تحلیلی، کاربران فعال در بلاک چین و تراکنش‌های انجام شده توسط آن‌ها را می‌توان بر اساس متغیرهای مختلف دسته‌بندی کرد و از آن‌ها اطلاعات مفیدی برای تحلیل‌ رفتار افراد مختلف و شرایط بازار به دست آورد.

روش های تحلیل: تحلیل آنچین

شفافیت اطلاعات در بازار ارزهای دیجیتال باعث می‌شود که بسیاری از فعالان بزرگ بازار برای دستکاری اطلاعات دست به اقدامات مختلف بزنند تا از طریق ایجاد داده‌های تقلبی، تحلیلگران آنچین را گول بزنند. بنابراین، تحلیلگر آنچین در تحلیل خود همواره باید به این نکته توجه داشته باشد و تجربه و دانش لازم برای تشخیص داده‌های واقعی از داده‌های تقلبی را کسب کند. امروزه اندیکاتورهای زیادی در تحلیل تکنیکال از انواع روش های تحلیل برای بررسی فعالیت کاربران طراحی شده است.

این اندیکاتورها معمولا بر پایه تراکنش‌های انجام شده، تغییرات قیمت، میزان کاربران و نحوه فعالیت سرمایه‌گذاران بلند مدتی و کوتاه مدتی طراحی شده‌اند و تفسیر و استفاده از آن‌ها برای کاربران مختلف با یکدیگر متفاوت است.

تحلیل آنچین بسیار نوپا است و هنوز استراتژی‌های عمومی تست شده مشخصی که بتوان بر اساس آن‌ها به معامله‌گری پرداخت وجود ندارد و سرمایه‌گذاران از این اطلاعات بیشتر برای تاییدیه گرفتن استفاده می‌کنند. به احتمال زیاد در سال‌های آینده این نوع تحلیل نیز جایگاه خود را در میان انواع روش‌های تحلیلگری بازار ارزهای دیجیتال پیدا خواهد کرد. یکی از منابع تحلیل آنچین وبسایت گلسنود است.

جمع بندی روش های تحلیل

در این مقاله به بررسی اجمالی انواع روش‌ های تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال و ویژگی‌های آن‌ها پرداختیم. آشنایی با این روش های تحلیل و کسب مهارت در آن‌ها می‌تواند در سرمایه‌گذاری و معامله‌گری به شما کمک کند. در مقاله بعدی به طور کامل تحلیل بنیادی در بازار رمز ارزها را آموزش می‌دهیم. این تحلیل علاوه بر سرمایه‌گذاری، در روش‌های دیگر کسب درآمد مثل عرضه اولیه ارز دیجیتال، استیکینگ و استخراج ارز دیجیتال نیز کاربردی است.

حال سوال این است که کدام یک از روش های تحلیل بهتر است؟

به هیچ وجه نمی‌توان مقایسه‌ای میان روش های تحلیل انجام داد. هرکدام از آن‌ها برای دسته‌ای افراد مناسب است و باید با توجه به روحیات خودتان یکی از این روش های تحلیل را برای بررسی بازار استفاده کنید؛ اما ذکر این نکته ضروری است که بدون تحلیل و بررسی همه جانبه بازار نمی‌توان به سرمایه‌گذاری یا معامله موفق رسید.

بر روی خود معامله تمرکز کنید و نه نتیجه آن

عمل کن و به نتیجه فکر نکن

در معامله گری خیلی راحت کم می آوریم. ناگهان دچار پریشانی و هراس می‌شویم و در انجام معاملات اشتباه می‌کنیم.

از طرف دیگر اگر با ذهنیت آماده ای معامله کنیم وتمرکز خود را بر شرایط فعلی بازار بگذاریم موفق خواهیم شد.

بهترین کاری که یک معامله گر باید انجام دهد این است که تمرکزش را بر خود معامله معطوف کند و نه نتیجه آن.

اغلب افراد فقط به خاطر کسب سود جذب معامله گری شده اند. چون با این سود ها می توانند چیزهایی بخرند که با داشتن آنها در بین خانواده و دوستان حس خوبی به آنها دست خواهد داد. بنابراین بسیاری از افراد فقط به خاطر کسب سود، جایگاه، و افتخار، جذب معامله گری شده‌اند.

تناقض

همه اینها محرک های قدرتمندی هستند، اما تناقضی که وجود دارد این است که اگر تمرکز خود را بر نتیجه بگذارید، نخواهید توانست تا به صورت مداوم از بازار سود بگیرید.

زمانی که انتظارات بالا باشد، تمرکز کردن روی کاری که باید انجام شود دشوار می‌گردد.

تمرکز بر معامله و نه سود

امید داشتن

وقتی که امید خود را بالا می‌برید، احتمالا با خود گفته‌اید که این معامله را سود خواهید کرد. و اگر به ضرر احتمالی آن فکر نکنید، عواقب ویرانگری در انتظارتان خواهد بود.

زیرا که در این حالت ضرر کردن جزو گزینه‌های شما نیست و به هیچ وجه امکان وقوع آن برای شما وجود ندارد. تنها گزینه‌ی موجود، سود کردن است.

وقتی کسی با چنین پیش‌فرضی معامله کند، به راحتی اشتباه می‌کند. اشتباهاتی که نتیجه آن فقط ضرر است.

بنابراین بسیار مهم است که تمام تمرکز خود را بر زمان حال بگذارید و نه سودهای احتمالی.

فیتز پرلز، روانپزشک مشهور می‌گوید که ترس و اضطراب از این ناشی می‌شود که یا در گذشته غرق شده ایم و یا نگران اتفاقات احتمالی آینده هستیم. اگر بتوانیم تمرکز خود را بر لحظه بگذاریم، از کارهای خود لذت برده و در لحظه زندگی خواهیم کرد.

زمانی که نگران اتفاقات احتمالی آینده می‌شویم، حواس ما از کاری که داریم انجام می‌دهیم پرت می‌شود. تمرکز خود را از دست می‌دهیم و اگر در لحظات حساس معامله تمرکز نداشته باشیم، نتایج خوبی نخواهیم گرفت.

عواقب نتیجه نگری

شایع‌ترین و مهمترین دلیل از دست دادن تمرکز، فکرکردن به سود است. اگر فکر کنید که «نمی‌توانم صبر کنم تا سود خود را بگیرم و از این موفقیت لذت ببرم»، تمرکز خود را از دست خواهید داد.

حتی شاید فکر شما اینگونه باشد: «باید این معامله را سود کنم.»

این نوع از معامله گری هیچ سرانجامی ندارد. اتفاقی که میوفتد این است که به هراس افتاده و در معاملات خود دچار خطا می‌شوید. اگر هنگام انجام معامله تمرکز خود را بیشتر بر چالش ذهنی معامله گری بگذارید، احتمالا به راحتی بتوانید برنامه معاملاتی خود را اجرا کرده و به سودی مداوم برسید.

هرچند فکر کردن به سود نیز بسیار جذاب است و هرازگاهی اشکال ندارد. اما نباید در ساعات بازار و انجام معاملات بوده و زمان آن نیز باید محدود باشد.

فکر کردن به سودهای احتمالی در ساعاتی که معامله نمی‌کنید هیچ اشکالی ندارد. این کار می تواند انگیزه شما را افزایش داده و کمک کند تا تصویر بزرگتر را بهتر ببینید.

اما بین فکر «باید سود کنم» و «اگر سود کنم خیلی خوب می شود» تفاوت وجود دارد.

این افکار احتمالا در زمان انجام معاملات ممکن است به ذهن شما خطور کنند اما نباید غرق این افکار شوید. اگر شما تنها با سودهای احتمالی انگیزه می‌گیرید، بسیار مهم است که قبول کنید مهمترین انگیزه شما احتمال سود کردن شماست.

اگر این قضیه را باور داشته باشید و تلاش کنید که آن را از ذهن خود خارج کنید، اغلب شکست خورده و این افکار به داخل ذهن شما می‌خزند و تاثیر معمولا منفی روی افکار شما می‌گذارد.

راه حل چیست؟

اگر این فرضیه را دقیق‌تر بررسی کنید، و خود را واقعا متقاعد کنید که این دلیل خوبی برای معامله گری نیست، اثر منفی آن را خنثی خواهید کرد.

معامله‌گرانی که انگیزه اصلی آنها گرفتن سود است، زمان زیادی در بازار دوام نخواهند آورد.

مایک هاوکینکز نتیجه و عمل

با تمرکز بر نتیجه، به نتیجه نمی‌رسید، با تمرکز بر عمل است که به نتیجه می‌رسید.
مایک هاوکینز

در پایان شما باید به خاطر علاقه به بازار معامله انجام دهید. معامله‌گری پاداش واقعی خود را به شما خواهد داد و مهم نیست که در بازار سود یا ضرر کنید.

پایان کلام اینکه اگر بتوانید تمرکز خود را بر معاملات جاری بگذارید، به عنوان معامله گر حس رضایت خواهید داشت، به راحتی معامله خواهید کرد، و سود بیشتری نیز خواهید گرفت.

الکساندر الدر هدف معامله گر موفق انجام بهترین معامله است. پول هدف بعدی است.

هدف یک معامله گر موفق انجام بهترین معاملات است. پول هدف بعدی است.

الکساندر الدر

بر اعصاب خود مسلط باشید / معامله‌گری بدون استرس

شاید شما هم شنیده باشید که سرمایه‌گذاری در بورس، شغلی با استرس زیادی همراه است. شاید خودتان این حس بد را تجربه کرده باشید و الان به دنبال راهی برای غلبه بر استرس باشید.

این مقاله در مورد همین موضوع است. اگر قرار باشد از بورس سودی بگیریم، اما مبلغ بیشتری را برای دارو و درمان هزینه کنیم، این سود به آن ضرر، نمی‌ارزد.

به همین دلیل بد نیست اگر زمانی را برای شناخت استرس و روش‌های غلبه بر آن اختصاص دهیم.

استرس چیست و چرا به‌وجود می‌آید؟

احساسات منفی مثل درد، شاید ناخوشایند باشند، اما برای ما فوایدی هم دارند. مثلا وقتی دستمان درد بکند، می‌فهمیم که نباید به این دست فشار بیاوریم تا فرصت کند سلامتی خود را بازیابد.

استرس، واکنش طبیعی بدن به هر نوع تغییری است که به تعدیل یا واکنش نیاز داشته باشد. این حس می‌تواند به صورت فیزیکی، ذهنی و احساسی بروز پیدا کند.

منبع استرس می‌تواند بیرونی یا درونی باشد. یک حادثه در بیرون (مثلا افت شدید شاخص در یک روز) استرس‌زا است. از سوی دیگر افکار درونی (مثل ترس از اشتباه) افراد را دچار واکنش استرسی می‌کند.

نکته جالب اینجا است که عوامل استرس‌زا الزاما منفی نیستند. حتی رخدادهای مثبت هم ما را مضطرب می‌کنند. افراد با ترفیع، سود غیرمنتظره و تولد فرزند نیز به هم می‌ریزند.

این فشارهای عصبی می‌تواند مضر باشد. وقتی افراد تحت استرس قرار می‌گیرند، هورمون کورتیزول ترشح می‌کنند. این هورمون باعث می‌شود رفتارهایی غیرعقلایی و هیجانی بروز دهیم.

این رفتارهای هیجانی در روزهایی که بازار به شدت مثبت یا منفی است، دیده می‌شوند.

انواع استرس چیست؟

استرس چهار شکل کلی دارد:

اول: استرس زمان یا Time stress

کدام جمله بیشتر شما را مضطرب می‌کند:

  • لطفا این کار را انجام بده.
  • لطفا این کار را تا پایان امروز انجام بده.

معمولا مفهوم زمان برای ما استرس‌زا است. وقتی می‌دانیم باید کاری را خیلی زود انجام دهیم و بدتر از آن، وقتی متوجه می‌شویم که برای انجام آن‌ کار خیلی دیر شده است، به هم می‌ریزیم.

در بازار سرمایه این نوع استرس فراوان است. کسانی که می‌خواهند ساعت 8:30 دقیقه سرخط بزنند، یا وقتی سهم دارد به سمت صف می‌رود و شما می‌خواهید قبل از قفل شدن، آن را بخرید یا بفروشید.

شاید شما هم دقت کرده باشید که از ساعت 9 تا 10 و همچنین 12 تا 12:30 بازار بیشتر از زمان‌های دیگر هیجان‌زده است.

سهام‌داران، صبح زود، رنگ سبز یا قرمز بازار را می‌بینند و تصمیم می‌گیرند هرچه زودتر سفارش خود را ثبت کنند.

ساعت 12 دوباره هیجان بالا می‌رود. کسی که سفارش خرید خود را پایین گذاشته بود، حالا قیمت را بالا می‌برد تا خرید انجام شود. آن‌هایی که سفارش فروش بالایی ثبت کرده بودند هم با پایین آوردن قیمت، معامله را جوش می‌دهند. اما بسیار پیش می‌آید که فرد به‌خاطر استرس زمان، بدون توجه به مطلوبیت، قیمت را بیش از اندازه بالا یا پایین بیاورد. بدون آن که دقت کند که فردایی هم هست و می‌تواند خرید خود را به روز بعد موکول کند.

دوم: استرس پیش‌بینی یا Anticipatory stress

وقتی می‌خواهید به کسی هدیه بدهید، استرس می‌گیرید. نمی‌دانید او چه واکنشی خواهد داد. آیا خوشش می‌آید؟ اگر بفهمید کسی برای شما هدیه‌ای خریده است هم دچار همین حال می‌شوید. چرا؟ چون سعی می‌کنید رفتار او را پیش‌بینی کنید.

این نوع از استرس، شایع‌ترین وضعیت در بازار سرمایه است. فردا چه خواهد شد؟ هفته دیگر چطور؟ آیا بورس می‌ریزد؟ نکند همه پولم را از دست بدهم؟ شاید اشتباه حساب کرده‌ام.

حتی اگر پیش‌بینی شما درست از آب دربیاید، باز هم آرامش خاطر نخواهید گرفت. مثلا اگر سهم به اندازه کافی رشد کند، حالا نگران می‌شوید که نکند وقت فروش است؟ نکند همین سود را هم از دست بدهم؟ به خصوص برای سهمی که رشد زیادی را تجربه کرده باشد.

و اگر تصمیم بگیرید سود خود را ذخیره کنید، نگران می‌شوید که شاید این تصمیم اشتباه باشد و سهم باز هم بالاتر برود!

اخبار هم می‌توانند شما را مضطرب کنند. قیمت نفت پایین آمده؟ چه اتفاقی برای پالایشگاه‌ها می‌افتد؟ کرونا آمده؟ آیا EPSها کم خواهد شد؟ آمریکا ایران را تهدید کرده؟ یعنی بازار می‌ریزد؟

اخبار مثبت هم اثری مشابه دارند. اگر در گروه فلزات اساسی سهمی داشته باشید و متوجه شوید به خاطر برداشتن تعرفه واردات در آمریکا قیمت جهانی رو به رشد است، دچار استرس خواهید شد. آیا باید خرید کنید؟

این احساس، به تعریف استرس باز می‌گردد. هر تغییری که به تغییر یا تعدیل نیاز داشته باشد، می‌تواند منبع استرس باشد.

سوم: استرس موقعیتی یا Situational stress

یک اشتباه کرده‌اید و باعث شده‌اید که تیم شما ضربه بخورد. نمی‌دانید واکنش آن‌ها در مقابل این اشتباه چه خواهد بود. در این حالت دچار استرس موقعیتی می‌شوید.

چرا هواپیما، عمل جراحی یا تجربه یک آرایشگاه جدید استرس‌زا است؟ چون شما در موقعیتی قرار می‌گیرید که کنترل دست خودتان نیست. ترجیح می‌دهید ریسک جاده را به جان بخرید، اما مرگ و زندگی خود را به یک خلبان غریبه نسپارید.

اگر سهمی را به کسی معرفی کنید و سهم منفی شود، اضطراب موقعیت به سراغتان می‌آید. زمانی که می‌خواهید برای کسی دیگر سهم بخرید نیز دچار همین حس آزاردهنده می‌شوید.

استرس اضطراب نگرانی

به‌خاطر حسابداری ذهنی، ممکن است با پول خود بیشتر از پول دیگران ریسک کنید. بدون این که توجه کنید تمام زیان از پرتفوی شما کسر می‌شود. روی زیان کل نمی‌نویسند «بابت پول خودتان».

اگر در صف فروش‌های سریالی گیر بیفتید هم دچار چنین تنشی خواهید شد. می‌خواهید سهم را بفروشید و از شرش خلاص شوید. اما اراده و انتخاب شما تاثیری ندارد.

یک حالت دیگر هم مشکل در هسته معاملات است. وقتی می‌خواهید سهمی را بخرید، قیمت دارد مدام بالاتر می‌رود، اما با خطای قطع بودن ارتباط با هسته مرکزی مواجه می‌شوید.

استرس مواجهه یا Encounter stress

وقتی از کسی خوشتان نمی‌آید، از مواجهه با او احساس استرس خواهید کرد. این موضوع در مورد کارهایی که دوست ندارید انجام دهید نیز پیش می‌آید.

معمولا کسانی که تازه وارد بازار می‌شوند، از خرید و فروش، درخواست وجه، بسته و باز شدن نماد و به طور کلی مواجهه با هر رخداد جدید دچار استرس می‌شوند. برای آن‌ها بالا یا پایین رفتن شاخص هم نگران‌کننده است. در روزی که شاخص به شدت پایین بیاید، یا بالا برود، حتی اگر تاثیری بر پرتفوی آن‌ها نگذارد، مضطرب خواهند شد.

چطور استرس را مدیریت کنیم؟

استرس به طور طبیعی چیز بدی نیست. اگر این احساس را به درستی مدیریت کنید، می‌توانید با دقت و توجه مضاعف، تصمیم‌هایی عقلایی‌تر بگیرید و عملکرد خود را ارتقا دهید.

گام اول برای معامله‌گری بدون استرس، همین است که منشا اضطراب خود را کشف کنید.

آیا زمان معامله دلم را آشوب می‌کند؟

آیا نگران غلط بودن پیش‌بینی‌های خود هستم؟

آیا فکر می‌کنم بعد از خرید، دیگر عنان سهم از کف من خارج می‌شود؟

آیا به اندازه کافی اعتماد‌به‌نفس ندارم؟

بعد از آن که ریشه مشکل کشف شد، حالا می‌شود برای آن راه‌حل ارائه داد.

افق زمانی خود را بازتر کنید

اگر معامله‌گر روزانه هستید و این کار شما را اذیت می‌کند، فرکانس ترید خود را پایین بیاورید.

کسی که برای 5 یا 10 سال سرمایه‌گذاری می‌کند، نگران بالا و پایین رفتن‌های روزانه نیست. به نمودار سهم‌ها در ده سال گذشته نگاه کنید. کم‌تر سهمی پیدا می‌کنید که اگر 5 سال پیش آن را فروخته بودید، الان احساس پشیمانی نکنید.

در یک افق زمانی (Time Horizon) بازتر، آرامش بیشتری خواهید داشت.

همیشه فرصت وجود دارد

اگر اسفند ماه 100 میلیون تومان گذاشته بودم، الان 200 داشتم! اگر از فروردین پارسال سهم‌هایم رو نگه می‌داشتم چند برابر شده بود؟ کاش همان زمان که ترامپ از برجام خارج شد.

این حرف‌ها را بریزید دور! غصه خوردن برای گذشته برای شما نان و آب نمی‌شود. بجای آن فکر کنید که الان باید چه کار کنید؟ پنج سال دیگر حسرت چه چیزی در امروز را خواهید خورد؟ بجای آن که سال دیگر بگویید کاش پارسال فلان کار را کرده بودم، الان همان کار را بکنید!

نگذارید اضطراب و حسرت فرصت‌های از دست‌رفته، شما را از فرصت‌های امروز غافل کند.

تحلیل داشته باشید

راه رفتن در یک اتاق تاریک، استرس‌زا است. هر لحظه ممکن است با چیزی برخورد کنید یا زمین بخورید. شمعی بسیار کوچک، تمام ترس و وحشت را از بین می‌برد.

تک درک کلی از تحلیل، آگاهی مختصر از نمودار، اطلاع از چند نسبت بنیادی و تحقیقی مختصر در مورد نظر دیگران، استرس شما را کاهش می‌دهد.

اگر بدانید یک سهم ارزنده است، با پایین آمدن قیمت خوشحال می‌شوید و بیشتر می‌خرید. اگر بدانید سهمی ارزنده نیست، آن را به قیمت خوب می‌فروشید. در این صورت مثبت و منفی‌های روزانه اثری در ذهن شما نمی‌گذارد و تنها به اختلاف قیمت سهم با ارزش ذاتی آن توجه خواهید کرد.

صفحه ذهن خود را رفرش کنید

در بسیاری از موارد،پیش از آن که به سراغ بازار برویم، به‌خودی‌خود استرس داریم: خواب بی‌کیفیت، اختلاف شدید با یک دوست، خراب بودن کولر، عقب افتادن قسط بانکی و. باعث می‌شود که یک تنش کوچک از بازار ذهن ما را حسابی به هم بریزد.

استرس اضطراب

افکار منفی همراه ما می‌مانند.

خوب است اوقاتی را برای فراغت کامل در نظر بگیریم. در این زمان‌ها، هیچ کاری نکنیم. به مدیتیشن، موسیقی، عبادت، تفریح یا هر فعالیت دیگری بپردازیم که برایمان آرامش به‌همراه بیاورد.

خوب بخوابیم، به تغذیه و فعالیت بدنی خود توجه کنیم و باور کنیم که پول باید در خدمت ما باشد، نه ما در خدمت پول.

مدیریت ریسک

کسانی که از اواخر 1397 به بازار سرمایه آمده باشد، فقط روی خوش بازار را دیده و خیال می‌کند که هر ریزشی، خیلی زود جبران می‌شود. آن‌ها روز بد بازار را ندیده‌اند. برای همین شاید درکی از مدیریت ریسک نداشته باشند.

این که تمام پرتفوی خود را به سهم‌های شارپ اختصاص دهید، می‌تواند بازدهی بسیار خوبی داشته باشد، اما باید بدانید که روی دیگر این سکه، ریسک بسیار بزرگی قرار دارد.

از سوی دیگر، به نمودار شاخص کل نگاه کنید. به روزهای سخت و منفی. روزهایی که عده‌ای فکر کردند بیچاره شده‌اند. گریسته‌اند. سکته کرده‌اند. با زیانی سنگین پول خود را به زحمت از صف فروش بیرون کشیده‌اند. و حالا به چند ماه جلوتر نگاه کنید، و به کسانی که بار دیگر به‌خاطر بیرون کشیدن پولشان از بازار سرمایه، احساس پشیمانی کرده‌اند.

نمودار شاخص کل سال

کسب دانش و مهارت

گفتیم که بخشی از استرس ناشی از بی‌تجربگی است. کسانی که سال‌ها است که در بازار سرمایه فعالیت می‌کنند، بالا و پایین‌های زیادی را دیده‌اند و می‌دانند که نوسان روزانه با روند بازار فرق می‌کند.

خواندن کتاب، مطالعه سایت‌های بورسی، شرکت در کلاس‌های متفاوت و خواندن تحلیل‌های دیگران سرعت رشد دانش و تجربه ما را بالا می‌برد.

می‌توانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.

اقتصاد رفتاری چیست و چگونه از آن در معامله گری سود ببریم؟

اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری مطالعه تأثیر روانشناسی بر روی رفتار سرمایه گذاران و یا تحلیلگران اقتصادی و همچنین اثرات متعاقب آن بر روی بازار سرمایه می باشد. تمرکز آن بر روی این واقعیت است که سرمایه گذاران همیشه رفتار منطقی ندارند و کنترل محدودی بر روی خودشان دارند. آنها همچنین تحت تأثیر بایاس (Bias) های خود می باشند. در این مطلب سعی داریم صرفا با سوگیری های مختلفی که در اقتصاد رفتاری حائز اهمیت می باشد آشنا شویم و در مقاله دیگری به تفصیل به این مبحث خواهم پرداخت.

تئوری اقتصادی سنتی

به منظور درک بهتر اقتصاد رفتاری، اجازه دهید به تئوری سنتی اقتصاد نگاهی بیندازیم. این تئوری شامل باورهای زیر می باشد:

  • بازار و سرمایه گذاران کاملا منطقی هستند.
  • سرمایه گذاران به درستی به مشخصه های سوددهی توجه می کنند.
  • سرمایه گذاران بر روی خود کنترل کاملی دارند.
  • آنها تحت تأثیر خطاهای شناختی (Cognitive Errors) یا خطاهای پردازش اطلاعات سر در گم نمی شوند.

تئوری اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری ترکیب روانشناسی و اقتصاد

اقتصاد رفتاری ترکیب روانشناسی و اقتصاد

حالا به مقایسه تئوری سنتی اقتصاد با اقتصاد رفتاری میپردازیم.

مواردی که در اقتصاد رفتاری مطرح می شود به شرح زیر است:

  • سرمایه گذاران به صورت نرمال رفتار می کنند و نه منطقی.
  • آنها در حقیقت کنترل محدودی بر روی خودشان دارند.
  • آنها تحت تأثیر بایاس (جانبداری) های خود قرار دارند.
  • سرمایه گذاران دچار خطاهای شناختی می شوند که منجر به تصمیمات اشتباه می شود.

بایاس ها و خطاهای تصمیم گیری

بیایید مقداری در مورد اجزای سازنده اقتصاد رفتاری صحبت کنیم. این تئوری سرمایه گذاران را به صورت نرمال می بیند که تحت تأثیر خطاها و بایاس های تصمیم گیری قرار دارند. ما می توانیم خطاهای تصمیم گیری را به چهار دسته تقسیم کنیم.

1- خودفریبی (Self-deception)

مفهوم خودفریبی، یک محدودیت در مسیر یادگیری ما می باشد. زمانی که ما به اشتباه فکر می کنیم بیشتر از چیزی که واقعا می دانیم، می دانیم، احتمال از دست دادن و نادیده گرفتن اطلاعاتی که برای گرفتن تصمیمات آگاهانه بدان نیاز داریم بالا می رود.

2- ساده گرایی (Heuristic Simplificatio)

این مورد به خطاهای پردازش اطلاعات اشاره دارد که در آن مغز در شرایط عدم اطمینان برای ساده سازی تصمیمات، از میانبرهای شناختی (Cognitive Shortcut) استفاده می کند.

3- احساسات

جنبه دیگر اقتصاد رفتاری به احساسات مربوط می شود. اصولا، احساس در اقتصاد رفتاری به تصمیم گیری ما بر اساس حالت احساسی در هر لحظه اشاره دارد. حالت و روحیه ما در هر لحظه ممکن است ما را از مسیر تصمیم گیری منطقی خارج کند.

4-تأثیر اجتماعی (Social Influence)

این مورد به اثری که دیگران بر روی تصمیم گیری ما می گذارند اشاره دارد.

مهم ترین بایاس ها در اقتصاد رفتاری

اقتصاد رفتاری به دنبال راهی برای درک تأثیر بایاس های شخصی بر روی سرمایه گذاران می باشد. در اینجا چندین سوگیری مالی رایج را با هم مرور می کنیم.

1- اعتماد بنفس کاذب و توهم کنترل

2- سوگیری خود انتسابی (Self Attribution)

3- سوگیری ادراکی- واپس نگری (Hindsight)

4-سوگیری تأیید (Confirmation Bias)

5- مغالطه روایی (Narrative Fallacy)

6- سوگیری نماگری (Representative)

7- سوگیری چهارچوب دهی (Framing)

8- سوگیری لنگر (Anchoring)

9- زیان گریزی (Loss Aversion)

10-ذهنیت توده ای یا گله ای (Herding)

حال به بررسی هر کدام از موارد بالا می پردازیم.

1- اعتماد بنفس کاذب و توهم کنترل

آعتماد بنفس کاذب

آعتماد بنفس کاذب

سوگیری اعتماد بنفس کاذب یک تمایل برای نگه داشتن یک ارزیابی اشتباه و یا گمراه کننده از مهارت ها، هوش و استعداد خودمان است. به طور خلاصه، این یک باور خودپسندانه است که ما بهتر از چیزی که در واقع هستیم خودمان را فرض می کنیم. ارزیابی نادرست توانایی ها می تواند یک سوگیری خطرناک باشد که در اقتصاد رفتاری و بازارهای سرمایه بسیار شایع است.

2- سوگیری خودانتسابی

اگر هر اتفاق مثبت و خوبی بیفتد ما آن را ناشی از توانایی خود و هر اتفاق ناخوشایندی را مربوط به بدشانسی بدانیم در واقع گرفتار این سوگیری شده ایم. در واقع، ما انتخاب می کنیم که چگونه یک علت را به یک نتیجه مرتبط کنیم تا خودمان به بهترین وجه به نظر بیاییم (حتی در ذهن خودمان).

3- سوگیری ادراکی-واپس نگری

واپس نگری

واپس نگری

این سوگیری یک تصور غلط می باشد که همواره به صورت "همیشه میدونستم" بروز می کند. شاید کسی فکر کند که دارای توانایی یا استعداد خاصی در پیش بینی وقایع می باشد. این سوگیری و بایاس یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد رفتاری می باشد.

4- سوگیری تأیید

بایاس تأیید

بایاس تأیید

این مورد تمایل افراد برای توجه به اطلاعاتی که باور آنها را تأیید می کند را بیان می کند. افراد اغلب از اطلاعاتی که با عقیده آنها سازگار نیست را نادیده می گیرند. سوگیری های ما باعث می شود که توانایی ما برای گرفتن تصمیمات سرمایه گذاری صرفا منطقی محدود باشد.

5- مغالطه روایی

مغالطه روایی

مغالطه روایی

یکی از محدودیت های ما برای ارزیابی عینی اطلاعات چیزی است که آن را مغالطه روایی می نامند. ما از داستان خوشمان می آید و اجازه می دهیم ترجیح ما برای یک داستان خوب، واقعیات و توانایی ما برای گرفتن تصمیمات منطقی را تحت تأثیر قرار دهد (از این موضوع در بازاریابی به کرات استفاده می شود). این بدین معنی است که ما ممکن است به سمت یک نتیجه غیردلخواه کشیده شویم صرفا به این خاطر که داستان بهتری را روایت می کند. این مورد نیز در اقتصاد رفتاری و درک رفتار سرمایه گذاران حائز اهمیت می باشد.

6- سوگیری نماگری

سوگیری نماگری

سوگیری نماگری

این موضوع زمانی رخ می دهد که شباهت اشیا یا اتفاقات، توانایی تفکر افراد در مورد احتمال وقوع یک نتیجه را تحت تأثیر قرار می دهد (قابل توجه تکنیکالیست های عزیز). افراد اغلب این اشتباه را تکرار می کنند که باور دارند دو رویداد مشابه بیشتر از چیزی که در واقع است به هم وابسته هستند. این مورد جزو خطاهای رایج پردازش اطلاعات قرار می گیرد.

7- سوگیری چهارچوب دهی

این مورد زمانی رخ می دهد که افراد یک تصمیم را بر اساس روشی که اطلاعات ارائه شده می گیرند (به جای توجه به خود اطلاعات). یک اطلاعاتی که به دو روش متفاوت ارائه می شود در توانایی قضاوت افراد و نحوه تصمیم گیری آنها تأثیر گذار است (در اخبار از این مورد به شدت استفاده می شود). در اقتصاد رفتاری، سرمایه گذاران ممکن است به یک فرصت بخصوص واکنش متفاوتی نشان دهند، بسته به اینکه چطور به آن ها ارائه می شود.

8- سوگیری لنگر

بایاس لنگر

بایاس لنگر

این سوگیری زمانی رخ می دهد که افراد برای تصمیم گیری، بیش از اندازه بر روی اطلاعات قبلی یا اطلاعاتی که در ابتدا بدست می آورند تکیه می کنند. برای مثال، اگر شما وارد یک مغازه شوید و اولین لباسی را که میبینید که دو میلیون تومان قیمت داشته باشد، لباس دوم که می بینید اگر پانصد هزار تومان قیمت داشته باشد ذهن شما به صورت خودکار این لباس را فارغ از کیفیت و واقعیت، ارزان محسوب کرده و شما تمایل بیشتری برای خرید آن دارید (از این تکنیک نیز در بازاریابی به کرات استفاده می شود). به عبارتی در ذهن شما لنگر قیمتی ایجاد می شود که باعث تأثیر بر روی تصمیم گیری شما شده است.

9-زیان گریزی

زیان گریزی

زیان گریزی

زیان گریزی در اقتصاد رفتاری بدین معناست که سرمایه گذاران آنقدر از زیان هراسان هستند که بیشتر تمرکزشان بر روی جلوگیری از ضرر می باشد (به جای کسب سود). هر چقدر که شخصی در بازار متضرر شود، تمایل آن به این سوگیری بیشتر خواهد شد (مصداق ضرب المثل مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه).

تحقیقات بر روی این موضوع نشان می دهد که سرمایه گذاران احساس بدی که از ضرر تجربه می کنند تقریبا دو برابر لذتی است که از سود بردن می برند.

10- ذهنیت توده ای یا گله ای

رفتار گله ای

رفتار گله ای

در اقتصاد رفتاری، ذهنیت گله ای به تمایل سرمایه گذاران به تبعیت و پیروی از رفتار سایرین در بازار اشاره دارد. اکثریت افراد در بازارهای مالی تحت تأثیر احساس و غریزه عمل می کنند (به جای تحلیل مستقل خودشان).

حال که به صورت مختصر با سوگیری های مختلف در اقتصاد رفتاری آشنا شدیم، بهتر است راهکارهایی برای غلبه بر تمایلات منفی رفتاری در رابطه با سرمایه گذاری ارائه کنیم. در اینجا برخی از استراتژی هایی که می توانید در مقابل این سوگیری ها اتخاذ کنید را مرور می کنیم.

تمرکز بر روی فرآیند

دو دیدگاه نسبت به تصمیم گیری وجود دارد:

  • واکنشی (Reflexive) : به صورت غریزی عمل کنید، که بدون تلاش و خودکار و در حقیقت گزینه پیش فرض ما می باشد.
  • عقلایی (Reflective): منطقی و روشمند، اما نیازمند تلاش فعالانه.

تکیه به تصمیم گیری واکنشی یا غریزی ما را در معرض سوگیری فریبنده (deceptive) و نیز تأثیرات اجتماعی و احساسی قرار می دهد. سازمان دهی فرآیندهای تصمیم گیری منطقی به شما کمک خواهد کرد که از چنین خطاهایی در امان باشید. سعی کنید بر روی فرآیند تمرکز کنید تا صرفا نتیجه.

آماده سازی، برنامه ریزی و تعهد

اقتصاد رفتاری به ما می آموزد که با اماده سازی، برنامه ریزی و متعهد ساختن خودمان شروع به سرمایه گذاری کنیم. با نقل به مضمونی از وارن بافت مرد افسانه ای دنیای سرمایه گذاری مبحث را خاتمه می دهیم.

"موفقیت در سرمایه گذاری هیچ ربطی به میزان هوش شما ندارد. اگر هوش معمولی داشته باشید، تنها چیزی که نیاز دارید روحیه ای است که تمایلاتی که دیگران را به مخاطره می اندازد کنترل کند"

در نهایت، اگر به دنیای ارزهای دیجیتال و معامله گری در آن علاقه مند هستی و در این مورد اطلاعات بیشتری می خواهی یا دوست داری کسی باشه بتونه بهت کمک کنه پلن معاملاتی مخصوص به خودت را داشته باشی به آیدی تلگرام [email protected] پیام دهید و یا به صفحه شخصی من در لینکدین به آدرس زیر پیام دهید.

هم چنین اگر می خواهید در جریان آخرین اخبار و تحلیل های بازارهای سرمایه قرار بگیرید و از مطالب آموزشی هم بهره مند بشوید، میتوانید در شبکه های اجتماعی تیم هنر معامله گری عضو بشید و در این مسیر سخت اما هیجان انگیز همراه ما باشید:

معرفی و خلاصه کتاب معامله گر با انضباط اثر مارک داگلاس

خلاصه کتاب معامله ‌گر با انضباط

معامله در بازار سرمایه، ورود به هزارتویی پر از دالان‌های پیچ در پیچ است. با آنکه گویی در ظاهر، همه‌چیز روشن و شفاف به نظر می‌رسد اما در عین حال می‌تواند غیر قابل پیش‌بینی هم باشد. چون شما نمی‌دانید پشت اولین پیچ، چه ماجرایی انتظارتان را می‌کشد. در این قسمت از «خانه سرمایه» به سراغ کتاب «معامله گر با انضباط» از «مارک داگلاس» می‌رویم و از بالا، نگاهی به هزارتوی اسرارآمیز بازار سرمایه می‌اندازیم. اگر به دنبال یاد گرفتن یکی دو نکته تازه در مورد معامله کردن در بازارهای مالی هستید، حتما تا پایان این ماجرا با ما همراه باشید.

برای موفقیت در بازار سهام باید ذهنتان را خانه تکانی کنید

یک معامله گر با انضباط می‌داند که ورود به بازار سرمایه، دقیقا مثل یک بازی است. وقتی شما با تفکر یک بازنده، وارد معامله می‌شوید و عاقبت آن را به امیدهای واهی گره می‌زنید، راهی به سمت شایع ترین اشتباه در معامله گری پیروزی و سود پیدا نمی‌کنید. چون تنها یک ذهن برنده است که می‌تواند با موفقیت ملاقات کند. با این حساب، قبل از دست زدن به هر معامله‌ای و همزمان با افزایش عمق دانشتان در زمینه بازارهای مالی باید برای تغییر ذهنتان از بازنده به سمت برنده، دست به تلاشی بزرگ بزنید. در واقع این یک انقلاب درونی است که شما را از قید و بند ترس‌ها، دو دلی‌ها و تردیدهایی که نمی‌گذارند قدم از قدم بردارید نجات می‌دهد و طعم آزادی واقعی را به شما می‌چشاند.

با لباس خواب در میدان جنگ قدم نزنید!

نباید این‌طور فکر کنید که بازار سرمایه، بهشتی از فرصت‌ها است که همچون سیب بر درخت روییده‌اند. برای تبدیل شدن به یک معامله گر با انضباط باید با این حقیقت روبه‌رو شوید که بازارهای مالی، یک میدان نبرد تمام عیار هستند. اگر ذهنی قوی نداشته باشید و خودتان را برای مقابله با تنش‌ها، تغییرهای بی‌امان و غیر قابل پیش‌بینی بودن بازار آماده نکنید، بدون تردید ضرر خواهید کرد. در بازار سرمایه چیزی به نام ثبات و امنیت معنا ندارد. حتی ریسک گریزترین سرمایه گذاران هم مجبورند که با مقدار کمتری از ریسک‌ها سر و کله بزنند. البته در این میان، معامله گرانی هم هستند که سر نترسی دارند و با پاهای خودشان به استقبال خطرها و موقعیت‌های بسیار مه‌آلود می‌روند.

مراقب حبابی که برای خودتان می‌ سازید باشید

نباید حساب موفقیت در شغلتان را با امکان موفقیت در بازارهای مالی یک کاسه کنید. چون بازارهای مالی، سازوکار ویژه خودشان را دارند و حتی سبک تفکر متفاوتی را می‌طلبند. اگر به ذهنتان اجازه بدهید که پای موفقیت‌های دیگر زندگیتان را پیش بکشد آنگاه فرصت یاد گرفتن، تحلیل کردن و حتی کشف گزینه‌های خوب برای معامله کردن را از دست می‌دهید. با دنبال کردن این شیوه تفکر، پذیرش شکست در معامله برایتان غیر قابل تحمل می‌شود. چون با پس‌زمینه موفقیت‌های قبلی، از خودتان انتظار خواهید داشت که بی برو برگرد در این مسیر هم قدرتمندانه و بدون هیچ اشتباهی قدم بردارید. شاید حتی این توقع را در اطرافیانتان ایجاد کنید که فقط منتظر سود کردن و دیدن رشد شما باشند. در این صورت، تحمل شکست یا ضرر کردن باز هم برایتان سخت‌تر می‌شود.

با حقیقت بازار سرمایه آشنا شوید

وقتی به یک معامله گر با انضباط تبدیل می‌شوید که درک کنید بازار سرمایه با تفکر شما همراستا نیست. تک‌تک افرادی که در این بازار به صورت فعال در حال معامله هستند، چه آنها که سهم‌ها را می‌خرند و چه آنها که می‌فروشند با شایع ترین اشتباه در معامله گری هر معامله، روی تمام بازار تاثیر می‌گذارند. با این حساب، اگر می‌خواهید در بازار تاثیر داشته باشید باید به جای فکر کردن دست به معامله بزنید. جالب‌تر اینکه بازار سرمایه به میزان هوش شما هیچ اهمیتی نمی‌دهد. بنابراین نباید فکر کنید که ضریب هوشی بالا یا حتی پایینتان تاثیری در کیفیت حضور شما در بازارهای مالی می‌گذارد.

یک معامله گر با انضباط چگونه باید به بازار واکنش نشان دهد؟

تصور اینکه بازار، همیشه یک حرکت منطقی را دنبال می‌کند راه به جایی نمی‌برد. چون تاریخ بازارهای مالی، پر از موقعیت‌های اشتباهی است که بیشتر معامله گران به اتفاق تصمیم گرفتند در آن مسیر حرکت کنند. در این میان، هر چقدر که شما خودتان را به آب و آتش بزنید، نمی‌توانید در مقابل حرکت جمعی بازار، مقاومت کنید. این حقیقتی که هر چه زودتر باید آن را بپذیرید. بنابراین، تعریف درست و غلط در بازار سرمایه با تعریفی که جامعه یا حتی شما دارید فرق دارد. به زبان ساده‌تر، هر چیزی که در بازار اتفاق می‌افتد، درست است! بنابراین، اولین کاری که باید بکنید، هیچ کاری نکردن است. در واقع، قبل از هر اقدامی باید بازار را زیر نظر بگیرید، شرایط را بسنجید، تحلیل کنید و سپس دست به اقدام بزنید.

رویاپردازی در بازار سرمایه به ضررتان تمام می‌ شود خلاصه کتاب معامله ‌گر با انضباط

گاهی داشتن اطلاعات اندک، بسیار خطرناک‌تر از نداشتن اطلاعات است. چون این امکان وجود دارد که به آن اطلاعات، بسنده کنید و دیگر به دنبال کامل کردن آنها نروید. همین ماجرا باعث می‌شود که چشمتان را به روی نشانه‌هایی که در نقطه مقابل دانش فعلی شما قرار دارند ببندید و امیدوارانه سرازیری شکست را طی کنید!

چرا تحمل اطلاعات جدید برای برخی از معامله گران سخت می‌ شود؟

یکی از دلیل‌هایی که باعث می‌شود در مقابل دیدن نشانه‌های جدید مقاومت کنید، تصور اشتباه شما درباره سودآوری بازار سرمایه است. طی کردن مسیر تبدیل شدن به یک معامله گر با انضباط به درک این نکته نیاز دارد که نمی‌توان با انجام چند معامله در بازار سرمایه به ثروت رسید. وقتی هدفتان از معامله کردن فقط به دست آوردن پول باشد، سبک نگاهتان به بازار، کِدر می‌شد. در آن صورت، نمی‌توانید به شکلی منطقی و هوشمندانه بازار را زیر نظر بگیرید و آن را تحلیل کنید. حتی در این میان، آرامش روانی خودتان را از دست می‌دهید و دچار نگرانی‌های بی‌انتها، ترس به هنگام معامله و حتی لجاجت می‌شود. این در حالی است که معامله در بازار به آرامش، صبوری، هوشمندی و نگاهی بی‌طرف نیاز دارد.

قبل از آغاز یک معامله، سنگ‌ هایتان را با خودتان وا بکنید

این تصور که قیمت‌ها در بازار سرمایه یک روز به ثبات می‌‌رسند، چیزی جز یک خیال خام نیست. هر چقدر که زودتر این ماجرا را درک کنید، سریع‌تر می‌توانید جلوی ضررهای بزرگتان را در آینده بگیرید. چون گاهی معامله‌گران با خودشان فکر می‌کنند اگر در مقابل سقوط قیمت سهم‌ها صبور باشند حتما دوباره قیمت‌ها به نفع آنها تغییر می‌کنند. این در حالی است که بازار، اهمیتی به فکر معامله‌گران نمی‌دهد و مسیر خودش را طی می‌کند. بنابراین به جای آنکه صبر کنید تا مسیر رودخانه‌های مالی با میل شما هم‌جهت شوند از جریان ایجاد شده، سواری بگیرید.

در بازار سرمایه، هیچ مرزی وجود ندارد

نکته جالبی که در بازارهای مالی دیده می‌شود، وجود نداشتن حدی از سود یا ضرر است. این بدان معنا است که می‌توانید بی‌نهایت سود یا ضرر کنید. از آنجایی که طمع انسان هم به ندرت با احساس سیری آشنا می‌شود، چنین ماجرایی می‌تواند روی سبک معامله‌گری شما تاثیر منفی بگذارد. برای جلوگیری از ضرر این ماجرا باید خودتان دست به کار شوید و حدی برای سود یا ضررتان مشخص کنید. به این ترتیب، این توانایی را پیدا می‌کنید که جلوی ضررهای بزرگ را بگیرید یا قبل از اینکه در شرایط خوب، ورق برگردد، سود خود را از یک معامله برداشت کنید. این همان روشی است که یک معامله گر با انضباط از آن استفاده می‌کند.

نباید در بازارهای مالی به دنبال دلیل بگردید

تعدادی از سرمایه گذاران تازه‌نفس فکر می‌کنند که در پشت صحنه تمام حرکت‌های بازار سرمایه، یک یا مجموعه‌ای از دلیل‌های روشن وجود دارند. این در حالی است که حرکت قیمت‌ها در بازار به اقدام بازیگران بازار یعنی معامله‌گرانی مثل خود شما بستگی دارد. با این حساب، گشتن به دنبال دلیل ایجاد یک ماجرا درست مانند آن است که به دنبال خودتان بگردید. ناگفته نماند که بیش از 75 درصد معامله گران بازارهای مالی هیچ دلیل قانع کننده‌ای برای خرید یا فروش سهم‌هایشان ندارند!

چرا برخی معامله‌گران پیوسته دچار باخت می‌ شوند؟ خلاصه کتاب معامله ‌گر با انضباط

سر راست‌ترین دلیلی که برای این ماجرا وجود دارد، آشنا نبودن معامله‌گر با مفهوم «خروج از معامله» است. شاید از دور این‌طور به نظر برسد که وقتی یک معامله‌گر دچار ضررهای فراوان می‌شود از کرده خود درس می‌گیرد و این بار به شیوه متفاوتی عمل می‌کند؛ اما حقیقت آن است که چنین افرادی دچار نوعی دام ذهنی می‌شوند. به دنبال این ماجرا با خودشان فکر می‌کنند که اگر یک بار دیگر شانس خودشان را بیازمایند حتما تمام ضررهای قبلی را یکجا جبران خواهند کرد. این بدان معنی است که اصلا به دنبال کشف علت شکست خود نمی‌روند و تقصیر را بر گردن بازار یا شرایط اقتصادی می‌اندازند. به همین دلیل، به جای خارج شدن از چرخه شکست و ضرر کردن، مدام بر سرعت این گردونه اضافه می‌کنند!

مسئولیت‌ پذیر بودن چگونه از شما یک معامله گر با انضباط می‌ سازد؟

بر خلاف تصور بسیاری از سرمایه گذاران، بازار سرمایه هیچ قانونی مشخصی ندارد. در حقیقت، این شما هستید که باید با در نظر گرفتن قوانین شخصی‌تان، سازوکار معامله را در دنیای خودتان به وجود بیاورید. البته نکته طلایی در این ماجرا، ایستادن پای نتیجه بر آمده از قانون‌هایتان است. اگر بخواهید به هر شکلی این ماجرا را دور بزنید و تقصیرها را بر گردن دیگران بیندازید، نه تنها اوضاعتان بدتر می‌شود بلکه فرصت تحلیل و یادگیری از خودتان را هم از دست می‌دهید. یادتان باشد که شما بزرگ‌ترین منبع یادگیری خودتان هستید و این ماجرا هنگامی عملی می‌شود که بتوانید پای تصمیم‌هایتان بایستید. بنابراین، از تعیین کردن قانون برای خودتان نترسید و با قلبی سرشار از امیدواری، شجاعت و سرشار از روحیه یادگیری در این میدان دست به فعالیت بزنید.

تقلید کردن از برنده‌ها شما را به یک برنده تبدیل نمی‌ کند

برخی از معامله‌گران که نه حوصله یادگیری دارند و نه دلشان می‌خواهد خودشان را با آمار و ارقام شرکت‌ها درگیر کنند به دنبال یک راه ساده‌تر برای معامله کردن می‌گردند. در این میان، ساده‌ترین چیزی که به چشمشان می‌خورد، پیروی کردن از تصمیم‌های معاملاتی سرمایه گذاران موفق است. قدم گذاشتن در این مسیر که کاملا بر خلاف قانون‌های یک معامله‌ گر با انضباط است چیزی شبیه به رفتار گوسفندانی است که به دنبال اولین گوسفند، خودشان را از دره پرت می‌کنند! متاسفانه تعداد چنین سرمایه‌گذارانی که به خیالشان در حال زرنگ بازی و دور زدن تحلیل‌های حرفه‌ای هستند بسیار زیاد است و این ماجرا در تصمیم‌های معاملاتی به خوبی خودش را نشان می‌دهد.

قدمی برای شناخت محیط ذهنی خودتان بردارید

برای تبدیل شدن به یک معامله گر با انضباط باید راهی برای تسلط بر ذهن خودتان پیدا کنید. تنها از این راه است که می‌توانید در فراز و فرودهای بازار، تحلیلی درست و هوشمندانه داشته باشید. این موضوع به شما کمک می‌کند تا تصمیم‌های درست‌تری بگیرید و آمار پشیمانی از کرده‌های خودتان را به حداقل برسانید. برای تسلط بر محیط ذهنی خودتان، باید کار را از بررسی و شناخت رفتارهایتان آغاز کنید. در واقع، باید عمق شناخت خودتان را افزایش دهید و با وجودتان مثل دوستی که قرار است او را بشناسید رفتار کنید.

یک معامله گر با انضباط فقط به بازار محدود نمی‌ شود

نباید این طور فکر کنید که تلاش شما برای تبدیل شدن به یک معامله گر با انضباط فقط به زمان حضورتان در بازار سرمایه محدود می‌شود. وقتی شما قدم به قدم برای ایجاد چنین تحولی در وجودتان تلاش می‌کنید، ناخواسته آن را در تمام بخش‌های زندگی‌تان هم پیاده می‌سازید. این بدان معنی است که طرز نگاه شما به چالش‌ها، ماجراها، رفتارها و تصمیم‌ها کاملا دگرگون می‌شود. به دنبال این ماجرا، مفهوم تلخ شکست هم برایتان تغییر می‌کند و به فرصتی برای یادگیری تبدیل می‌شود. گذشته از این، نگاهتان به پول هم بسیار عمیق‌تر شده و از حال و هوای یک شبه پولدار شدن به برداشتن قدم‌های هوشمندانه، تغییر جهت می‌دهید.

پیام اصلی مارگ داگلاس از نوشتن کتاب «معامله‌ گر با انضباط» چه بود؟ خلاصه کتاب معامله ‌گر با انضباط

تخصص اصلی مارک داگلاس، «روانشناسی تجارت» است. او کار خود را به عنوان یک کارمند بیمه آغاز کرد و بعد از مدتی توانست به موفقیت بزرگی در دنیای سهام و سرمایه گذاری برسد. کتاب «معامله‌ گر با انضباط» برای او دفترچه‌ای است که در آن نتیجه تجربه‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌هایش را به رشته تحریر درآورده است. از نظر او این ذهن انسان است که می‌تواند او را به یک برنده یا بازنده تبدیل کند.

نظر شما چیست؟

فکر می‌کنید یکی از شایع‌ترین رفتارهای تجاری ذهنی در میان معامله گران ایرانی کدام باشد؟ لطفا برایمان تعریف کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.