آربیتراژ چیست؟
آربیتراژ یکی از استراتژیهای معاملاتی در بازارهای مالی است که مورد استفاده بسیاری از معاملهگران و فعالان حاضر در این حوزه قرار میگیرد. آربیتراژ به نوعی بازی و گردش سرمایه برای کسب سود بیشتر محسوب میشود.
آربیتراژ (Arbitrage) بهطور کلی به معنی کسب سود از اختلاف قیمتها است. بهعبارت دیگر شما یک دارایی را با نرخ متفاوت پیدا میکنید و بهصورت همزمان از اولی و با قیمت ارزانتر خریداری کرده و آن را با قیمت گرانتر به دومی میفروشید. به این ترتیب شما بدون ریسک توانستهاید از اختلاف قیمت آن دارایی در دو بازار متفاوت سود کسب کنید.
این اختلاف میتواند هم بهصورت زمانی باشد مثل اختلاف قیمت بازار آتی و نقد، یا از نظر مکانی باشد مثل تفاوت نرخ دلار در دو شهر مختلف. سود آربیتراژ معمولا در بازارهایی به وجود میآید که دارای هسته معاملاتی واحد نیستند. در این حالت داراییها در بازارهای مختلف دارای اختلاف قیمت میشوند که فرصت کسب سود را فراهم میسازند. فرصتهای معاملاتی آربیتراژ به علت این که بدون ریسک هستند، بسیار مورد توجه معاملهگران قرار میگیرند. لذا افراد زیادی به دنبال همچین فرصتهایی میگردند. یکی از مزیتهای آربیتراژ این است که باعث تعدیل قیمت در بازارهای مختلف میشود. (چنانچه تمایل دارید با روشهای سرمایه گذاری با ریسک کم آشنا شوید، مطالعه این مقاله میتواند شما را راهنمایی کند)
انواع آربیتراژ
آربیتراژ ها در بازارهای مالی در کل به دو قسمت ساده و چندگانه تقسیمبندی میشوند.
آربیتراژ ساده
این نوع آربیتراژ بسیار ساده است و تنها یک دارایی در آن حضور دارد. در این نوع استراتژی یکبار معامله خرید و یکبار معامله فروش صورت میگیرد. بهعنوان مثال فرض کنید یک سهم در بازار بورس آمریکا به قیمت ۴۰ دلار باشد؛ اما همان سهم در بازار بورس لندن به قیمت ۴۰.۵ دلار است. در اینجا شما سهم را در بورس آمریکا خریداری کرده و آن را در بورس لندن به فروش میرسانید. با این کار به ازای هر سهم میتوانید مبلغ ۰.۵ دلار سود کسب کنید.
آربیتراژ پیچیده
در این نوع آربیتراژها، برای کسب سود باید عملیات پیچیدهتری انجام دهیم و بهجای یک دارایی از دو یا چند دارایی برای خرید و فروش استفاده کنیم تا سود مورد نیاز ما حاصل شود. برحسب تعداد داراییهای مورد استفاده این نوع آربیتراژها میتوانند چندگانه هم باشند. بهعنوان مثال فرصت معاملاتی که در آن از سه دارایی مختلف استفاده شود، آربیتراژ سهگانه میگویند.
مثال: فرض کنید من دوستی در چین دارم که میتواند از صرافیهای آن کشور برای من دلار با نرخ پایینتر از ایران تهیه کند. من در ایران هستم و با استفاده از صرافیهای داخلی، ریال خود را ابتدا به یوان تبدیل کرده و آن را برای دوستم در چین حواله میکنم. دوستم با یوان مورد نظر دلار با نرخ پایینتر خریداری و مجدد برای من به ایران حواله میکند. در اینجا نیز من دلارها را با نرخ بالاتر در صرافی به ریال تبدیل میکنم. به این ترتیب با استفاده از تبدیل سه ارز مختلف توانستهایم یک آربیتراژ سهگانه انجام دهیم و سود کسب کنیم.
آیا امکان تجارتآربیتراژ در بازار کریپتو یا رمزارزها وجود دارد؟
بله. مفهوم معامله آربیتراژ تغییری نمیکند، تنها دارایی مورد معامله عوض میشود.
امروزه صرافیهای بیشماری در سراسر جهان وجود دارند که افراد میتوانند از آنها رمز ارز بخرند. در این میان یک نکته مهم وجود دارد؛ قیمتهایی که برای رمز ارزهایی همچون بیت کوین ارائه میشود گاه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. این تفاوتها معمولا در مناطقی بروز میکند که تقاضا برای کریپتو در آنها بالاست. یکی از رایجترین نمونهها در این زمینه «کینچی پریمیوم» (Kimchi Premium) است که معامله کنندگان خواستار بیت کوین در کره جنوبی را واداشت تا نسبت به امریکا، اروپا و دیگر نقاط آسیا، BTC را با قیمت بالاتری (برحسب دلار) خریداری کنند.
انواع سود آربیتراژی در بازار ارز
امروزه در بازارهای مالی به ویژه در بازار ارز و ارز دیجیتال، سود آربیتراژی به سه دسته تقسیم میشود:
آربیتراژ ساده (Simple arbitrage)
زمانی که ارزهای دیجیتال در بیشتر از یک صرافی مبادله بشوند، آربیتراژ رخ میدهد. زیرا امکان خرید و فروش یک ارز دیجیتال در چند صرافی وجود خواهد داشت.
آربیتراژ مثلثی (Triangular arbitrage)
آربیتراژ مثلثی در نتیجه یک اختلاف قیمت بین سه ارز خارجی شکل میگیرد. یعنی زمانی که نرخ مبادله ارزها دقیقا با یکدیگر برابر نیستند. فرصتهای آربیتراژ مثلثی انگشت شمارند و خیلی رایج نیستند. در آربیتراژ مثلثی، معامله گرها سه ارز را انتخاب میکنند (مثلا بیت کوین، دلار و یورو)، مقداری از جفت ارزی (بیت کوین/ دلار) را با یک نرخ مشخص مبادله و سپس جفت ارز را جابجا میکنند (بیت کوین/ یورو). در نهایت آن را به ارز پایه تغییر میدهند (دلار/ یورو)، و با پرداخت اندکی کارمزد برای انجام این تبادلات، به یک میزان سود خالص دست پیدا میکنند. مثلاً یک معامله گر با یورو اتریوم میخرد، آن را در ازای دریافت ین میفروشد و در نهایت با ین دریافتی یورو خریداری میکند. او از راه مبادله این سه ارز به سود آربیتراژی دست مییابد.
آربیتراژ پوشش نرخ بهره (Price convergence arbitrage)
این اصطلاح همچنین آربیتراژ پوششی سرمایهگذاری نیز نامیده میشود. آربیتراژ پوشش بهره، نوعی سرمایهگذاری است که طی آن شخص از طریق فروش سلف ارز ثانویه، خرید خود را در مقابل نوسانات نرخ ارز مصون میسازد. به بیان دقیقتر میتوان گفت این فرایند شامل خرید یا فروش اوراق بهادار بینالمللی و استفاده از بازار سلف به منظور حذف ریسک نوسان نرخ برابری ارز و کسب منفعت از مابهالتفاوت نرخ بهره در بازارهای بینالمللی میباشد. این روشی است که با استفاده از آن سرمایهگذار میتواند به یک سود بدون ریسک دست یابد. آربیتراژ پوشش نرخ بهره یک استراتژی ترید کردن است که از طریق آن تریدر از تفاوت نرخ سود بین دو کشور بهره میبرد در حالی که از یک قرارداد تضمین قیمت در آینده به عنوان پوششی برای جلوگیری از ریسکهای نرخ تبدیل استفاده میکند. مثلاً ممکن است یک معامله گر دریابد، نرخ سلف معامله گری دیگر، کم تر از تفاوت بین نرخهای بهره می باشد. در نتیجه احتمالا پول دارای نرخ بهره کم تر وام گرفته می شود و با آن پول دارای نرخ بهره بالاتر خریده می شود و مثلا برای ۶ ماه سپرده گذاری می گردد. برای اجتناب از ریسک نرخ ارز در همان زمان پول دارای بهره پایین برای ۶ ماه بعد پیش خرید می شود، به طوریکه بتوان وام اولیه را در سررسید بازپرداخت نمود. به هر حال، هزینه نرخ پیش خرید، کم تر از تفاوت بین نرخ بهره است، به طوری که سود بدون ریسکی برای معاملهگر باقی میماند. این فرآیند را آربیتراژ با پوشش نرخ بهره می نامند.
آربیتراژهای غیرنقدی
آربیتراژ حتما نباید به شکل نقدی باشد. با توجه به شرایط بازار نیز ما میتوانیم از فروش داراییهای خود به منظور کسب سود بیشتر استفاده کنیم. بهعنوان مثال فرض کنید ما مقدار سهامی را از قبل داریم که قیمت آن سهم هر روز درحال ریزش و پایین آمدن است. در همین حین یک سهمی پیدا میکنیم که درحال صعود و رشد است. در این حالت ما میتوانیم سهم نزولی خود را در ضرر به صورت موقتی فروخته و با همان پول، سهم جدید را خریداری کنیم. بعد از کسب سود لازم، مجدد سهم قدیم خود را به همان میزان قبل خریداری میکنیم. به این ترتیب ما هم سود سهام جدید را کسب کردهایم و هم سهام قبلی خود را داریم. انجام این نوع آربیتراژ در بازار بسیار سخت بوده و مستلزم داشتن مهارت بالا، قدرت تحلیل و تسلط زیاد بر بازار و شرایط حاکم بر آن است.
در کل میتوان گفت که آربیتراژ، نوعی بازی با سرمایه برای کسب سود است. امروزه این نوع معاملات بهاندازهای گسترده شده است که برنامه های رایانه ای آربیتراژ کننده وارد بازار شدهاند. این نوع برنامه ها تنها قیمت داراییهای مختلف را در بازارهای مختلف باهم مقایسه میکنند تا بتوانند سودهای مناسب را شناسایی کنند. به این ترتیب کامپیوترها کار را برای پیدا کردن این نوع فرصتهای معاملاتی آسانتر میکنند.
ویژگی های منحصر به فرد بورس کالا برای توسعه اقتصاد
مدیرعامل کارگزاری بانک دی در گفتوگویی به بررسی عملکرد بورس کالای ایران در سال های گذشته و نقش چندگانه آن در اقتصاد پرداخت.
به گزارش «کالاخبر»افزایش شفافیت در قیمتگذاری کالاها، ایجاد فضای منصفانه برای خریدار و فروشنده، نزدیککردن بازار سرمایه ایران به چارچوبهای بینالمللی، انتشار اطلاعات، کمک به تصمیمگیری و تصمیمسازی مسئولان و کاهش فساد از مهمترین ویژگیهای بورس کالای ایران است که در کنار اقدامات مهم این بازار مثل سیاست قیمت تضمینی محصولات کشاورزی، انتشار اوراق سلف و توسعه بازار آتی مورد توجه کارگزار قدیمی و پیشکسوت بازار سرمایه در بررسی عملکرد 11 ساله بورس کالا قرار گرفته است. «فردین آقابزرگی» بورس کالا را بازاری موفق میداند و با برشمردن مهمترین ویژگیهای این بازار، معتقد است وجود بورس کالا، بازار سرمایه ایران را یک پله به چارچوبهای بینالمللی نزدیکتر کرده است. مدیرعامل کارگزاری بانک دی در گفتوگو با سنا به بررسی عملکرد این بازار و نقش آن در اقتصاد پرداخت. متن کامل این گفتوگو در ادامه آمده است.
نقش اساسی و مهم و بورس کالا در اقتصاد چیست؟
کشف قیمت کالاها و تأمین مالی در بخش تولید و صنعت در راستای ارتقای اقتصاد ملی را میتوان مهمترین نقش این بازار دانست که با توسعه ابزارهای مالی و سازوکارهای متنوع انجام میشود. این بازار در افزایش شفافیت اقتصادی حضور پررنگی داشته و تا امروز در این بخش خوب عمل کرده است. بورس کالا مکانی برای کشف قیمت، شفافیت و سرعت در انجام معاملات بوده که این ویژگیها موجب رضایت تولیدکننده و مصرفکننده خواهد شد.
به نظر شما مهمترین هدف ایجاد بورسهای کالایی در دنیا چیست؟
من معتقدم مهمترین هدف از ایجاد بورسهای کالا ایجاد یک فضای منصفانه برای خرید و فروش کالاهاست. بورس کالا بازاری است که وجود آن در بازار سرمایه ایران برای رسیدن به چارچوبهای بینالمللی الزامی است.
کارکردهای این بازار را در اقتصاد چگونه ارزیابی میکنید؟
نمیتوان نقش بورس کالا را در شفافیت قیمتی کالا و خدمات نادیده گرفت. این بازار کارکردهای متفاوتی در حوزه ارائه خدمات مالی دارد که در خصوص آنها میتوان به مواردی مانند شفافیت، قیمتگذاری عادلانه بر اساس مکانیسم عرضه و تقاضا، انتشار اطلاعات، کمک به تصمیمگیری و تصمیمسازی مسئولان و کاهش فساد اشاره کرد. همچنین پوشش ریسک، تأمین مالی و ایجاد توازن در عرضه و تقاضای محصولات از دیگر ویژگیهای این بازار است. در همه دنیا بورسهای کالایی مهمترین نقاط قوت اقتصاد هستند؛ چرا که این بازار را یکی از آزادترین و واقعیترین بازارها میتوان نام برد که نماد یک اقتصاد آزاد برای هر کشور توسعه یافته و در هر حال توسعه است.
به عنوان یک کارگزار قدیمی و فعال در بازار سرمایه، اگر بخواهید مهمترین اقدام این بازار را نام ببرید و توضیح دهید،چه بوده است؟
با بررسی عملکرد بورس کالا در دوره ١١ سال فعالیت باید گفت اجرای طرح خرید تضمینی محصولات کشاورزی از بستر بورس کالا، اقدام بسیار مهم و بزرگی بود که هم منافع کشاورزان را در برداشت و هم بار مالی قابل توجهی را از دوش دولت برداشت. در راستای اجرای ماده ۳۳ قانون افزایش بهرهوری با توجه به ابلاغیه دولت درباره عرضه ذرت و جو در بورس کالا، سال گذشته بیش از یک میلیون تن جو از حدود ۶5 هزار کشاورز به صورت فیزیکی خریداری و حدود 95 هزار تن به صورت گواهی سپرده در بورس کالا به فروش رفت. پول فروش محصول به همه کشاورزان در سه روز کاری پرداخت شد و دولت هم در این میان هزینه سنگین همیشگی را پرداخت نکرد. همچنین پرداخت بخش زیادی از مطالبات گندمکاران با انتشار ۲ هزار و ۶۵۰ میلیارد تومان اوراق سلف موازی استاندارد گندم در بورس کالا نیز اتفاق مهمی بود. در شرایطی که دولتها در طی سالیان گذشته همیشه برای خرید گندم کشاورزان دستشان را در جیب بانکها میکردند و فشار خرید تضمینی گندم به منابع بانکها و استقراض از نظام پولی کشور بود، طی سالهای گذشته با تمهیدات توسعهای بورس کالا، بخش قابل توجهی از مطالبات گندمکاران از بستر این بازار پرداخت شد که اتفاق بزرگی است.
فکر میکنید ورود دیگر محصولات کشاورزی ایران مانند پسته و زعفران به بورس کالا تا چه اندازه میتواند بازار این محصولات را سامان دهد؟
در بررسی عملکرد بورس کالا باید به اقدامات مهم این بورس در مورد دو محصول مهم کشاورزی یعنی پسته و زعفران اشاره کرد. خوشبختانه بورس کالا با تمرکز بر مزیت برخی محصولات کشاورزی ایران که در صادرات غیرنفتی و تجارت جهانی کشور نیز مورد توجه است، معاملات گواهی سپرده زعفران و پسته را راهاندازی کرد. دو محصول پسته و زعفران در ایران راهبردی هستند و اشتغال زیادی در استانهای کرمان، خراسان رضوی و خراسان جنوبی ایجاد میکنند، با تقویت برندسازی و ایجاد بازار مطمئن، شفاف و نقدشونده، بورس کالای ایران میتواند بهزودی به مرجع قیمتگذاری جهانی برای این دو محصول تبدیل شود. بورس کالا اقدامات مفیدی برای قیمتگذاری شفاف و واقعی پسته و زعفران داشته و با توجه به تمرکز بر نظامند کردن معاملات این دو کالای استراتژیک کشاورزی ایران، صادرات این محصولات نیز تسهیل یافته و نظاممند شده است.
انتشار اوراق سلف موازی استاندارد در بورس کالا را چطور ارزیابی میکنید؟
انتشار اوراق سلف یکی دیگر از اقدامهای مثبت انجام شده به منظور تأمین مالی در حوزههای مختلف بود، به طوری که تاکنون ارزش معاملات سلف موازی بورس کالای ایران در عرضههای اولیه و معاملات ثانویه بالغ بر 80 هزار میلیارد ریال بوده است. با انتشار این اوراق تأمین مالی بنگاههای تولیدی و اقتصادی با سرعت بیشتر و پیچیدگی کمتری از لحاظ تضامین انجام خواهد شد و با توسعه آن دیگر نیازی به بانکها نخواهند داشت.
تامین مالی از گذرگاه بورس
راهاندازی ابزارهای مالی جدید در بازارهای سرمایه میتواند شرکتها و نهادهای مالی را ترغیب کند تا برای تامین منابع مالی خود از بازارهای سرمایه بهره برده و با انتشار ابزارهای مالی مناسب در بازارهای سرمایه، منابع مالی لازم را از مردم جمعآوری کنند. از طرفی راهاندازی این ابزارها میتواند فرصتهای سرمایهگذاری جدیدی را در اختیار سرمایهگذاران نیز قرار دهد. بنابراین افزایش جذابیت بازارهای سرمایه میتواند مقدمات حضور سرمایهگذاران و نهادهای مالی بیشتر به این بازارها را سبب شود که این امر منجر به ورود سرمایههای جدید به بازارهای سرمایه میشود.
اقتصاد
مدیریت تحقیق و توسعه بورس تهران در گزارشی به قلم کامران سلمانیقرائی و مهران محمدی کارشناسان بازار سرمایه آورده است ابزارهای مالی مختلفی در بازارهای سرمایه قابلمعاملهاند که از لحاظ هدف انتشار و درجه ریسکپذیری با هم متفاوت هستند. از جمله ابزارهای نوین مالی که امکان معامله آن در بورسهای اوراق بهادار و حتی بازارهای خارج از بورس وجود دارد، ابزارهای افزایش بازدهی هستند که توسط یک نهاد ثالث (به عنوان مثال بانکها و نهادهای مالی معتبر) منتشر شده و معمولا به منظور تامین مالی مورد استفاده قرار میگیرند. ابزارهای افزایش بازدهی جزو ابزارهای مالی مشتق بوده و همچون قراردادهای آتی و اختیار معامله، مبتنی بر یک دارایی پایه از جمله سهام، سبد سهام و شاخص سهام منتشر میشوند اما دارای تفاوتهای چشمگیری با آنها نیز هستند.
ابزارهای افزایش بازدهی در بازارهای اوراق بهادار
راهاندازی ابزارهای مالی جدید با استفاده از ترکیب ویژگیهای اوراق بدهی، سهام و اوراق مشتقه در دو دهه گذشته، رشد قابلتوجهی داشتهاند به طوری که ترکیب چندین ابزار مالی مجزا در یک ابزار جدید میتواند منجر به کاهش هزینههای معاملاتی شود. همچنین طراحی ابزارهای مالی جدید در بازارهای سرمایه مطابق با اهداف و نیازهای سرمایهگذاران، شرکتها و نهادهای مالی میتواند منجر به افزایش جذابیت این بازارها شود و راه را برای ورود سرمایههای جدید به بازارهای سرمایه فراهم کند. از جمله ابزارهای نوین مالی که در بسیاری از بورسهای اوراق بهادار و بازارهای خارج از بورس مورد معامله قرار میگیرند محصولات ساختاریافته هستند. محصولات ساختاریافته، نوعی از ابزارهای سرمایهگذاری هستند که حداقل یک اوراق مشتقه را با یک دارایی سنتی مثل سهام یا اوراق بهادار با درآمد ثابت ترکیب میکنند. این ابزارها توسط یک نهاد ثالث مانند بانکها و نهادهای مالی معتبر و معمولا به منظور تامین مالی مورد استفاده قرار میگیرند. محصولات ساختاریافته همچون ابزارهای مشتقه، مبتنی بر یک دارایی پایه همچون سهام، شاخص سهام، سبد سهام، نرخ بهره، ارز و کالاهای مختلف منتشر میشوند. بازده محصولات ساختاریافته به بازده دارایی پایه آنها وابسته است.
ساختار قراردادی ابزارهای افزایش بازدهی
ابزارهای افزایش بازدهی یا معادل ارزش اسمی یا به کسر فروخته میشوند. سرمایهگذاران برای خرید این ابزارها باید کل ارزش معامله (قیمت انتشار ابزار) را در زمان انتشار ابزار به ناشر (فروشنده) پرداخت کنند. از جمله مولفههای مهمی که ناشر باید در زمان انتشار ابزار افزایش بازدهی تعیین کند میتوان به نرخ تنزیل، بیشترین نرخ بازدهی، نرخ تبدیل، سررسید، قیمت دارایی پایه، قیمت اعمال و قیمت انتشار گواهی اشاره کرد. در صورتی که نرخ تبدیل ابزارهای افزایش بازدهی برابر یک باشد ارزش اسمی ابزار برابر قیمت دارایی پایه در زمان انتشار در نظر گرفته میشود. اگر نرخ تبدیل بیشتر از یک باشد، ارزش اسمی ابزار از حاصلضرب نرخ تبدیل در قیمت دارایی پایه در زمان انتشار به دست میآید. از طرفی معمولا قیمت اعمال ابزار برابر قیمت پایانی دارایی پایه در زمان انتشار ابزار در نظر گرفته میشود.
به طور کلی در معاملات ابزارهای افزایش بازدهی، ناشر سود ثابت و محدودی تحت عنوان بیشترین نرخ بازدهی یا کوپن تضمینشده را در سررسید به سرمایهگذار پرداخت میکند اما اصل سرمایه اولیه سرمایهگذار را تضمین نمیکند بلکه بازپرداخت سرمایه اولیه سرمایهگذار به عملکرد دارایی پایه طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید بستگی دارد. ابزارهای افزایش بازدهی همانند وارانت فقط توسط ناشران معتبر همچون بانکها و نهادهای مالی معتبر منتشر میشوند و این به آن معنی است که فقط ناشران واجد شرایط میتوانند اقدام به فروش ابزارهای افزایش بازدهی در بازار اولیه کنند و در موقعیت فروش این ابزارها قرار گیرند. سرمایهگذاران نیز در بازار اولیه تنها مجاز به خرید ابزارهای افزایش بازدهی هستند.
یکی از ریسکهایی که مترتب بر معاملات ابزارهای افزایش بازدهی است ریسک نقدشوندگی این ابزارها بوده و ممکن است بازار ثانویه فعالی برای آنها وجود نداشته باشد که این امر میتواند از جذابیتهای انتشار این ابزارها بکاهد. برای برطرف کردن این مشکل و افزایش نقدشوندگی معاملات ابزارهای افزایش بازدهی، ناشر اقدام به بازارگردانی این ابزارها طی ساعات معاملات میکند تا سرمایهگذاران بتوانند ابزارهای خریداری شده را به راحتی در بازار ثانویه به فروش برسانند. ناشر ابزارهای افزایش بازدهی میتواند یک نهاد ثالث را به عنوان بازارگردان معرفی کند تا به طور پیوسته یا بنا به درخواست کارگزار مربوطه و تحت شرایط بازار عادی، مظنههای خرید و فروش را برای ابزارها ارائه دهد. در صورتی که شرایط بازار غیرعادی بوده یا مشکلات فنی در بازار وجود داشته باشد، ممکن است خرید و فروش ابزارهای افزایش بازدهی به طور موقت غیرممکن یا مشکل باشد.
تنوع در ابزارها
انواع مختلفی از ابزارهای افزایش بازدهی در بورسهای اوراق بهادار و بازارهای خارج از بورس قابل معامله هستند که عبارتند از گواهی تنزیل، گواهی تنزیل بامانع، گواهی قابلتبدیل معکوس، گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع، گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع، گواهی سود اهرمی حدی و گواهی صریح که مورد بررسی قرار میگیرند.
در معاملات گواهی تنزیل، قیمت گواهی تنزیل با قیمت سهم پایه برابر است اما ناشر برای فروش آن به سرمایهگذار، یک نرخ تنزیل را در نظر میگیرد و گواهی تنزیل را به کسر به سرمایهگذار میفروشد. به عبارت دیگر قیمت انتشار (قیمت خرید) گواهی، ۱۰۰ درصد قیمت سهم پایه نخواهد بود بلکه به اندازه نرخ تنزیل (مثلا ۱۰ درصد) کمتر از قیمت سهم پایه به فروش میرسد. سرمایهگذار کل ارزش معامله را در زمان انتشار به ناشر (فروشنده) پرداخت میکند. در زمان انتشار گواهی تنزیل، پارامترهایی همچون نرخ تنزیل، بیشترین نرخ بازدهی، نرخ تبدیل، سررسید، قیمت سهم پایه، قیمت اعمال و قیمت انتشار گواهی توسط ناشر تعیین میشوند.
گواهی تنزیل بامانع
در معاملات گواهی تنزیل بامانع نیز همانند گواهی تنزیل، ناشر باید پارامترهایی همچون نرخ تنزیل، بیشترین نرخ بازدهی، نرخ تبدیل، سررسید، قیمت سهم پایه، قیمت اعمال و قیمت خرید گواهی را تعیین کند با این تفاوت که در گواهی تنزیل بامانع، ناشر برای جذابیت بیشتر معاملات این گواهی، یک سطح قیمتی تحت عنوان قیمت مانع را نیز تعیین میکند که از قیمت توافقی و قیمت خرید کمتر است. در صورتی که قیمت دارایی پایه طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید، هیچوقت از قیمت مانع عبور نکند بدون توجه به قیمت پایانی دارایی پایه در سررسید (که البته بیشتر از قیمت مانع خواهد بود)، بیشترین نرخ بازدهی به عنوان بازارهای چندگانه و بازار ثانویه بورس سود به سرمایهگذار تعلق میگیرد. اما اگر طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید، قیمت دارایی پایه حداقل یکبار از قیمت مانع عبور کند، این ویژگی دیگر کارآیی نداشته و بازده حاصل از تغییرات مطلوب قیمت دارایی پایه به سرمایهگذار تعلق نخواهد گرفت و بازده سرمایهگذار همانند بازدهی گواهی تنزیل خواهد بود.
گواهی قابلتبدیل معکوس
هدف ابزار قابل تبدیل معکوس رسیدن به یک کوپن (بازدهی) ثابت در سررسید است که از نرخ کنونی بازار پول بیشتر است. اما از طرفی سرمایهگذار به صورت نامحدود در معرض ریسک حرکت قیمت دارایی پایه به سمت پایین قرار میگیرد. بنابراین این نوع ابزار برای سرمایهگذاران محافظهکاری مناسب است که انتظار بازاری باثبات یا اندکی افزاینده برای دارایی پایه دارند و به دنبال یک بازدهی جذاب همراه با ریسک متناسبشده هستند.
در معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس، گواهی به کسر فروخته نمیشود بلکه قیمت خرید گواهی همان ارزش اسمی گواهی در زمان انتشار (قیمت دارایی پایه در زمان انتشار ضربدر تعداد سهم پایه) است که سرمایهگذار باید به ناشر پرداخت کند. لازم به ذکر است که قیمت اعمال برابر قیمت دارایی پایه در زمان انتشار در نظر گرفته میشود. سرمایهگذار با خرید این گواهی، کوپن ثابت تضمینشدهای را از ناشر دریافت میکند.
گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع
در معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع همچون گواهی قابلتبدیل معکوس، گواهی به کسر فروخته نمیشود بلکه قیمت خرید گواهی همان ارزش اسمی گواهی در زمان انتشار است که سرمایهگذار باید به ناشر پرداخت کند. سرمایهگذار با خرید این گواهی نیز، کوپن ثابت تضمینشدهای را از ناشر دریافت میکند. اما تفاوتی که معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع با گواهی قابلتبدیل معکوس دارند این است که ناشر موظف به تعیین قیمت مانع برای گواهی است که کمتر از قیمت توافقی در نظر گرفته میشود. به این معنی که اگر قیمت دارایی پایه طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید، هیچوقت از قیمت مانع عبور نکند بدون توجه به قیمت پایانی دارایی پایه در سررسید (که البته بیشتر از قیمت مانع خواهد بود)، بیشترین نرخ بازدهی یعنی مبلغ کوپن تضمینشده به عنوان سود به سرمایهگذار تعلق میگیرد. اما اگر طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید، قیمت دارایی پایه حداقل یکبار از قیمت مانع عبور کند، این ویژگی دیگر کارآیی نداشته و بازده سرمایهگذار همانند بازدهی گواهی قابلتبدیل معکوس خواهد بود.
گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع
در معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع همچون گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع، گواهی به کسر فروخته نمیشود بلکه قیمت خرید گواهی همان ارزش اسمی گواهی در زمان انتشار است که سرمایهگذار باید به ناشر پرداخت کند. سرمایهگذار با خرید این گواهی نیز، کوپن ثابت تضمینشدهای را در سررسید از ناشر دریافت میکند. اما تفاوتی که معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع با گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع دارند این است که گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع مبتنی بر دو دارایی پایه یا بیشتر منتشر میشوند در حالی که گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع همچون سایر ابزارهای افزایش بازدهی گفته شده فقط مبتنی بر یک دارایی پایه منتشر میشوند. در معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع که مبتنی بر چند دارایی پایه منتشر میشوند ناشر برای هر یک از داراییهای پایه ملزم به تعیین پارامترهایی همچون نرخ تبدیل، قیمت دارایی پایه، قیمت اعمال و قیمت مانع است.
گواهی سود اهرمی حدی
معاملات گواهی سود اهرمی حدی تقریبا مشابه معاملات سهام است با این تفاوت که سود خریدار گواهی به صورت اهرمی بوده و با ضریبی با عنوان نرخ مشارکت تغییر میکند که این نرخ مشارکت همواره بیشتر از ۱۰۰ درصد است (به عنوان مثال ۱۵۰ درصد). از طرفی دیگر، زیان خریدار گواهی سود اهرمی مشابه زیان خریدار سهام، بدون اهرم در نظر گرفته میشود. در معاملات گواهی سود اهرمی حدی، سرمایهگذار گواهی را با قیمت اعمال از ناشر خریداری کرده و کل ارزش معامله را در ابتدای معامله به ناشر پرداخت میکند. قیمت اعمال گواهی سود اهرمی حدی تقریبا همان قیمت جاری دارایی پایه در تاریخ انتشار گواهی است.
در معاملات گواهی صریح، ناشر در تاریخهای مشخص قبل از سررسید، مبلغی را به عنوان کوپن در نظر میگیرد. در صورتی که قیمت پایانی دارایی پایه در آن تاریخها (دورههای مشاهدات کوپن یا دورههای مشاهدات فراخوان خودکار) از یک مقدار مشخص (سطح آغازگر فراخوان خودکار) بیشتر یا مساوی باشد، مبلغ کوپن به سرمایهگذار پرداخت میشود اما با این ویژگی که در همان تاریخ پرداخت کوپن، گواهی صریح منقضی شود که در اصطلاح گفته میشود ناشر از ویژگی بازخرید زودتر استفاده کرده است. در صورتی که در دورههای مشاهدات کوپن، قیمت پایانی دارایی پایه از سطح آغازگر فراخوان خودکار کمتر باشد، ناشر هیچگونه کوپنی در این دورههای مشاهدات به سرمایهگذار پرداخت نمیکند و از طرفی ناشر نمیتواند قبل از سررسید ابزار را منقضی کند و این ابزار تا سررسید قابلمعامله خواهد بود. در معاملات گواهی صریح، سطح آغازگر فراخوان خودکار معمولا همان قیمت اعمال در نظر گرفته میشود.
دو گانه قیمتی بورس و بازار
کاهش حجم عرضه پلیمرها در بورس کالا در کنار رشد تقاضا موجب شد تا حجم معاملات این گروه کالایی اندکی افزایش یابد. اما در سمت دیگر در بازار آزاد هم شاهد رشد قیمتها هستیم که تداوم آن به معنی تغییر فاز بازارهای چندگانه و بازار ثانویه بورس جدی بازار در هفته آینده خواهد بود.
به گزارش ویکی پلاست به نقل از دنیای اقتصاد، قیمتهای جهانی در مسیر افت قرار داشته و بهای دلار هم تغییر چندانی در مقایسه با قبل را نشان نمیدهد. هنوز هم تقاضای مؤثر برای محصولات نهایی ضعیف است و این ضعف عمومی تقاضا احتمالا ادامه یافته و حتی ممکن است عمیقتر شود.
این در حالی است که تغییرات مهمی در شرایط صادراتی مصنوعات پلیمری ایجاد نشده که از آن مسیر بتوان انتظار حمایت از بازار و صنایع تکمیلی را داشت. تمامی این موارد در کنار شنیدههای گستردهای از «اوورهال واحدهای پتروشیمی»، بازار پلیمرها را به کلاف سر در گم بدل ساخته که بسیاری از دادههای آن با یکدیگر همخوانی ندارد.
در معاملات جهانی اگر نفت خام را محرک روانی این بازار به شمار آوریم؛ شاهد افت نسبی بهای نفت خام در هفته گذشته بودیم یعنی میل به کاهش نرخ در بازارهای صادراتی و همچنین در اقصی نقاط جهان چندان دور از ذهن نیست. دادههای متناقض موجود در کنار واقعیت رکود در «صنایع تکمیلی چندگانه» موج نگرانکنندهای در بازار پلیمرها ایجاد میکند که به نظر چندان خوشیمن نمیآید. اگر روند افزایش قیمتها در بازار داخلی در کنار ثبات قیمت دلار و افت قیمتهای جهانی ادامه یابد به معنی ورود بازار به فاز رکود تورمی است و شاید یکی از سختترین دورههای زمانی در سالهای اخیر را در این بازار موجب شود.
«شاخص پلیمرهای دنیای اقتصاد» نشان میدهد متوسط قیمتی در هفته گذشته که البته با کاهش نرخ همراه بود به نسبت کمترین نرخها در اوایل سال جاری یا حتی اواخر سال گذشته حداقل از رشدی ۷۰ درصدی برخوردار است و همین داده کافی است که با رشد قیمتها، تقاضای مؤثر عقبنشینی کند که خود مؤید «یک دوره رکود بعد از رشد افسارگسیخته قیمتها»، «افزایش هزینه خانوار»، «عدم ثبت موفقیتهای جدی در صادرات» و در نهایت «کاهش تقاضای مؤثر برای صنایع تکمیلی و مواد اولیه» است. این شرایط، هشدار رکود را این بار از منظر رکود تورمی برجستهتر میسازد یعنی ضعف تقاضا با رشد قیمتها همراه خواهد بود.
اگر بازار باز هم با تداوم رشد قیمتی همراه شود به این معنی است که واقعیتهای تولید از فاز هشدار خارج شده و به فاز رکود تورمی واقعی وارد میشود که خود چیزی از یک فاجعه کم ندارد. شاید ۴ ماه پیش رو زمانی برای تعمیق نگرانیها باشد ولی هماکنون تنها در فاز نوسان قیمتها نمود داشته است. در هر حال بازار به عرضه نیاز دارد و اگر برتری تقاضا بر عرضهها در بورس کالا خودنمایی بیشتری داشته و شرایط رکودی فعلی در بازار داخلی ادامه یابد دورنمای بازار را باید واقعا نگرانکننده دانست.
«شاخص پلیمرهای دنیای اقتصاد» چه میگوید؟
در هفته گذشته شاخص قیمت پلیمرهای دنیای اقتصاد یک کاهش نرخ دیگر را نشان داد و به نسبت هفته قبل از آن ۸/ ۳ درصد کاهش یافت. این مطلب نشان میدهد که هنوز قیمت کلی در معاملات پلیمرهای بورس کالا در مسیر کاهشی قرار دارد. دلیل اصلی این رشد نرخ را باید در افت جدی قیمتهای پایه به شمار آورد ولی در هر حال شاهد هستیم که خبری از خریدهای هیجانی گسترده نیز در این بازار نبود. آمارها نشان میدهد که به جز «پت بطری» و سنگین تزریقی، متوسط قیمت ثبت شده در بازار، کاهشی بوده و البته این سیگنال در نهایت تاثیر خود را بر بازار آزاد هم بر جای میگذارد ولی نیاز به بررسی بیشتری دارد.
شاخص پلیمرهای دنیای اقتصاد در هفته گذشته به رقم ۹۰ هزار و ۶۹/ ۸۸۳ ریال رسید که به نسبت ماههای قبل، کمترین رقم از مهرماه تاکنون است. این شرایط، ناخودآگاه پتانسیل تداوم افت نرخ را نشان میدهد ولی در بازارهای داخلی دادههای محدودکننده بسیاری وجود دارد.
وقتی انتظار داریم که شاخص قیمتهای پلیمرها در بورس کالا کاهش داشته باشد ولی افت این شاخص کمتر از حد انتظار است باید به سایر مواردی توجه کنیم که موجب شده تا این انتظار برآورده نشود. نوسان در حجم عرضهها، شایعات و رخدادهای بازار آزاد و همچنین جرقههای مهمی از رشد قیمتها و خودنمایی رقابت همگی مواردی است که این انتظارات را برآورده نکرده است. اهمیت شاخصهای قیمتی را هم میتوان در همین موارد جستوجو کرد یعنی شاخص قیمتی به ما نشان میدهد که آیا انتظارات برآورده شده یا جریان غالب در بازار به چه سمتی است یا چه تغییرات قیمتی مهم در این بازار رخ داده است. این موارد را باید در رخدادهای معاملاتی دیگری جستوجو کرد که در شاخص بهصورت تغییر در یک عدد بیان شده است.
ویژگیهای معاملاتی در هفته گذشته
در هفته قبل شاهد بودیم که حجم عرضههای ثبت شده در بورس کالا ۶۷ هزار و ۵۱۳ تن بود که به نسبت مدت مشابه هفته قبل از آن ۶/ ۷ درصد کاهش داشته است. همین سیگنال به معنی عقبنشینی زیرپوستی عرضهکنندگان در این بازار بوده که خود بستری برای رقابت بیشتر را فراهم میکند.
این در حالی است که با کاهش عرضهها ناخودآگاه پتانسیلی محدودکننده برای رشد تقاضا فراهم میشود و حداقل خروجی آن در شرایط یکسان افت تقاضا در برابر افت عرضه است مخصوصا در شرایطی که سقف مجاز برای رشد قیمتها نیز وجود ندارد. البته عرف معاملات بورس کالا در سالهای اخیر افزایش رقابت در شرایط کاهش عرضههاست ولی در وضعیت فعلی که شاهد آن هستیم جو نظارتی در بازار جدی است و التهاب تقاضا و حمایت واقعی از تولید در صنایع تکمیلی دیده نمیشود، واسطهگری، سفتهبازی و رقابت هم جذابیت پیشین را ندارد. این در حالی است که در بازار داخلی شاهد جرقههای مهمی از رشد قیمتها بودیم.
در فاز تقاضا شاهد آن هستیم که تغییر محسوسی در این حجم رخ نداده و همچون هفته قبل بیش از ۶۴ هزار تن تقاضا در بازار به ثبت رسیده است. این در حالی است که عرضهها ۶/ ۷ درصد کاهش داشته ولی تقاضا ثابت است یعنی جذابیت خرید به نسبت هفته قبل تقویت شده و این داده هم برای بررسی دورنمای بازار مؤثر خواهد بود. تجمیع این موارد مخصوصا تقویت زیرپوستی و نامحسوس تقاضا موجب شد تا حجم معاملات هفته گذشته کمتر از ۲ درصد رشد داشته باشد و به ۴۷ هزار و ۶۶۱ تن برسد
. این مطلب که نشاندهنده افزایش جذابیت خرید است ولی باز هم از رکود نسبی در بازار حکایت دارد. حجم معاملات هفتههای اخیر و مخصوصا دو هفته گذشته را اگر نگوییم به شدت ضعیف ولی میتوان گفت که چشمانداز رکود در صنایع مختلف پاییندستی در حوزه پتروشیمی را به وضوح نشان داده است. هماکنون جای بازبینی گزارشهای پیشین فرا رسیده زیرا هشدارها مبنی بر ورود بازار به یک فاز رکود را به صراحت نشان میدهد. البته رکود پیشین در شرایطی بود که قیمتها نیز در مسیر افت ممتد قرار داشت و البته هنوز هم نرخهای بورس کالا از کاهش چند هفته اخیر حکایت دارد ولی این عقبگرد قیمتی تاکنون نه تنها نتوانسته ابزاری برای جذب بیشتر خریداران باشد بلکه تنها شاهد هستیم که حجم معاملات کاهش بیشتری پیدا نکرده است.
در گزارشهای پیشین دو نوع رکود هشدار داده شد یکی رکود مقطعی و دیگری رکود تورمی. رکود تورمی یعنی آنکه ضعف تقاضا و کاهش حجم معاملات و تولید در کنار رشد قیمتها هم عمیقتر است، هم خشنتر و هم اصلاح آن به زمان بیشتری نیاز دارد. اگر ضعف تولید در صنایع تکمیلی که در ضعف معاملات در بورس کالا خودنمایی خواهد کرد با افزایش قیمتها همراه شود دیگر اندک امیدواریهای موجود به بهبود بازار را هم به حاشیه میبرد و به نظر میرسد این شرایط در حال بازآفرینی است.
نوسان قیمتها در بازار آزاد
طی ۳ روز اخیر شاهد رشد قیمتها در بازار داخلی بودیم یعنی پس از ۵ هفته کاهش نرخ، ۳ روز بازار افزایشی بود. این شرایط نشان میدهد که یک تغییر فاز مهم در بازار داخلی ایجاد شده و البته رشد نرخ پس از یک دوره کاهش مستمر قیمتها، به معنی احتمال تداوم این افزایش نرخ خواهد بود، همچنین کاهش قیمتهای جهانی و ثبات نسبی بهای دلار آن هم در وضعیتی که بازار برای بسیاری از گریدها با موجودی بالای انبارها روبهروست به این معنی است که هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ فنی تغییراتی در بازار ایجاد شده که با روال عمومی و مورد انتظار ما تفاوت دارد. مرور رخدادهای روزهای اخیر دادههای جذابی را نشان میدهد که میتواند به رمزگشایی از وضعیت فعلی بازارها کمک کند. فضای بازار پلیمرها نظارتی شده و همین داده به معنی آن است که دیگر واسطههایی که آزادانه در حال تغذیه بازار بودند، همچون گذشته به فعالیت خود ادامه نخواهند داد
. این مطلب اگر در کنار توقف برخی محمولهها خودنمایی کند شرایط خشنتری بازارهای چندگانه و بازار ثانویه بورس را تداعی خواهد کرد و دیگران هم در کوتاهمدت میل به جایگزینی و ایفای نقش مؤثرتری ندارند تا اندکی شرایط متعادل شده و آبها از آسیاب بیفتد. این داده موجب میشود تا خریداران اصلی الزاما خریدهای خود را به بورس کالا منتقل کنند ولی واحدهای کوچکتر یا آن دسته از فعالان بازار که کالاهای خود را بهصورت اعتباری خریداری میکردند؛ یا امکان ورود به بورس کالا ندارند یا حضور آنها زمانبر خواهد بود. البته تغییر فاز بازار میتواند به دلیل افت موجودی انبارها برای برخی از گریدهای محدود هم تعبیر شود که موجب شده تا جذابیت خرید در بورس کالا نیز تقویت شود اگرچه ذات رشد قیمتها در بازار آزاد به معنی افزایش تقاضای خرید به شمار میرود.
خریدهای نسبتا هیجانی روزهای قبل را میتوان محرکی برای تقویت بیشتر رشد نرخ در بازار آزاد به شمار آورد و برخی از تولیدکنندگان و معاملهگران اصطلاحا تلاش کردند تا از بازار جا نمانند بنابراین به سمت خرید بیشتر ترغیب شدهاند که به رشد بیشتر نرخ منجر شد. از سوی دیگر شاید واژه اوورهال خود به اندازه کافی کلید واژه مهمی برای تغییر در بازار باشد.
شبح اوورهال
تقریبا اغلب فعالان بازار پلیمرها شایعات در مورد ورود بسیاری از پتروشیمیها به فاز اوورهال یا همان تعمیر و نگهداری را شنیدهاند و این احتمال وجود دارد که تا یکماه آینده چندین پتروشیمی برتر در کشور به این فاز وارد شوند که البته از لحاظ فنی یک بخش غیرقابل چشمپوشی در فرآیند تولید واحدهای بزرگ است. تجربیات گذشته نشان میدهد که در اغلب دورههای زمانی توقف تولید یا ورود به فاز تعمیر و نگهداری مشاهده شده ولی بعضا تابستان را میتوان زمانی آشناتر برای ورود به فاز اوورهال به شمار آورد. در هر حال بازار این رخداد را به شدت جدی گرفته و این اهمیت اختصاص داده شده به دلیل تجربیات گذشته است که موجب شده اغلب اوورهال را با توقف عرضه و رشد قیمتها همخوان بدانند.
البته اوورهال فعلی اندکی با توقف فعالیتهای پیشین متفاوت است. هماکنون بسیاری از واحدهای پتروشیمی موجودی انبارهای نسبتا بالایی دارند و تا همین هفته گذشته میل به خرید در بورس کالا محدود بوده است. از سوی دیگر موجودی انبارها در بازار داخلی هم بالاست و اگر بحث نظارتی شدن بازار اندکی تعدیل شود باز هم شاهد افزایش عرضه مستمر هستیم.
از سوی دیگر قیمتهای فعلی و تقاضای مؤثر در بازار آزاد هم به نسبت سال قبل به شدت بالاست یعنی میتوان گفت که قیمت مواد اولیه به نسبت اواخر سال قبل تقریبا دو برابر شده است بنابراین بخش مهمی از تقاضای واقعی برای محصولات نهایی ناخودآگاه عقبنشینی میکند. از رونق صادرات هم خبری نیست و تمامی این موارد در همین بحث میگنجد که این بار اوورهال همچون دفعات قبل به فوران قیمتی منجر نمیشود ولی تاثیرگذار است و از همین هفته قبل هم تاثیر آن را مشاهده کردهایم.
نوسان قیمت نفت و هفتهای بدون قیمتهای پایه
در هفته گذشته شاهد کاهش نسبی قیمت نفت خام بودیم و به مرور زمان این روند کلی تاثیر روانی مستقیمی بر جو روانی در بازار پتروشیمیها دارد.
از سوی دیگر بازار پلیمرها و محصولات پتروشیمی در جهان هم با کاهش قیمت خوراک مایع مخصوصا نفتا و سایر خوراک محصولات پتروشیمی روبهرو خواهد شد؛ یعنی قیمت تمام شده تولیدات به مرور زمان کاهش مییابد بنابراین میل به افت قیمتها را میتوان باز هم در این بازار مورد بررسی قرار داد.
از سوی دیگر جذابیت خرید و حجم تقاضا در بازارهای جهانی ضعیف بوده و احتمالا ضعیفتر هم خواهد شد و در نهایت بازهم احتمالا شاهد تداوم افت قیمتها در بازارهای جهانی خواهیم بود. این داده بسیار مهم است و بهصورت مستقیم بر قیمتهای پایه و نرخهای مورد معامله در بورس کالا موثر خواهد بود.
هفته جاری قیمتهای پایه نداریم یعنی نوسان قیمتهای جهانی بهصورت مستقیم در معاملات این هفته در بورس کالا موثر نیست. این در حالی است که دلار ثانویه در آخرین قیمتگذاریها، ۸ هزار و ۱۲۴ تومان نرخگذاری شده ولی هماکنون برای متوسط یک هفته گذشته، ۸ هزار و ۲۰۵ تومان مخابره میشود که رشد مهمی نیست.
این دو داده در برابر یکدیگر نشان میدهد که اگر در هفته جاری قیمتهای پایه اعلام میشد باز هم نرخهای پیشنهادی در بورس کالا کاهشی بود. این نکته را باید جدی گرفت زیرا یک زیرساخت فکری در بازار را ایجاد خواهد کرد و البته یک هفته آینده هم، همین رخداد را میتوان انتظار داشت ولی در صورت کاهش مستمر قیمت جهانی نفت خام، قیمتهای پایه یک افت جدی را تجربه میکند.
در بازارهای جهانی هماکنون یک دوره گذار مهم خودنمایی میکند. سقوط بهای نفت در روزهای گذشته جدیتر از چیزی بود که بازار انتظار داشت، اگرچه در مقایسه با سایر بازارهای کالایی مشابه، این افت قیمتها حتی منطقی بهنظر میرسد و پتانسیل کاهش بیشتر را هم مطرح میکند.
این داده در شرایطی خودنمایی میکند که در بازارهای کالایی در جهان رکود را میتوان به وضوح مشاهده کرد و میل نوسان قیمتها تقریبا در اکثر بازارها کاهشی است و جرقههای رشد نرخ محدود آنها نیز به سرعت خاموش میشود.
رکود جهانی را اگر جدی بگیریم به این معنی است که کاهش قیمتهای جهانی را هم باید جدی بگیریم، بنابراین میتوان برای مدت نامعلومی بازارهای بینالمللی محصولات پتروشیمی را نزولی در نظر گرفت.
البته این امکان برای بازار داخلی با اما و اگرهای جدی روبهروست ولی به مرور زمان تاثیرگذار است.
با توجه به اورهال واحدهای پتروشیمی تنها میتوان گفت که امیدواریم رشد قیمتهای موجود مقطعی باشد و برای هفته آینده باز هم ثبات در بازار تجربه شود، در غیر اینصورت روزهای سختی در راه است.
هماکنون نتیجه هشدارهای پیشین به وضوح قابل مشاهده است ولی هشدارهای موجود جدیتر از واقعیتهای موجود مطرح میشود.
بازارهای چندگانه و بازار ثانویه بورس
راهاندازی ابزارهای مالی جدید در بازارهای سرمایه میتواند شرکتها و نهادهای مالی را ترغیب کند تا برای تامین منابع مالی خود از بازارهای سرمایه بهره برده و با انتشار ابزارهای مالی مناسب در بازارهای سرمایه، منابع مالی لازم را از مردم جمعآوری کنند.
مدیریت تحقیق و توسعه بورس تهران در گزارشی به قلم کامران سلمانیقرائی و مهران محمدی کارشناسان بازار سرمایه آورده است ابزارهای مالی مختلفی در بازارهای سرمایه قابلمعاملهاند که از لحاظ هدف انتشار و درجه ریسکپذیری با هم متفاوت هستند. از جمله ابزارهای نوین مالی که امکان معامله آن در بورسهای اوراق بهادار و حتی بازارهای خارج از بورس وجود دارد، ابزارهای افزایش بازدهی هستند که توسط یک نهاد ثالث (به عنوان مثال بانکها و نهادهای مالی معتبر) منتشر شده و معمولا به منظور تامین مالی مورد استفاده قرار میگیرند. ابزارهای افزایش بازدهی جزو ابزارهای مالی مشتق بوده و همچون قراردادهای آتی و اختیار معامله، مبتنی بر یک دارایی پایه از جمله سهام، سبد سهام و شاخص سهام منتشر میشوند اما دارای تفاوتهای چشمگیری با آنها نیز هستند.
راهاندازی ابزارهای مالی جدید با استفاده از ترکیب ویژگیهای اوراق بدهی، سهام و اوراق مشتقه در دو دهه گذشته، رشد قابلتوجهی داشتهاند به طوری که ترکیب چندین ابزار مالی مجزا در یک ابزار جدید میتواند منجر به کاهش هزینههای معاملاتی شود. همچنین طراحی ابزارهای مالی جدید در بازارهای سرمایه مطابق با اهداف و نیازهای سرمایهگذاران، شرکتها و نهادهای مالی میتواند منجر به افزایش جذابیت این بازارها شود و راه را برای ورود سرمایههای جدید به بازارهای سرمایه فراهم کند. از جمله ابزارهای نوین مالی که در بسیاری از بورسهای اوراق بهادار و بازارهای خارج از بورس مورد معامله قرار میگیرند محصولات ساختاریافته هستند. محصولات ساختاریافته، نوعی از ابزارهای سرمایهگذاری هستند که حداقل یک اوراق مشتقه را با یک دارایی سنتی مثل سهام یا اوراق بهادار با درآمد ثابت ترکیب میکنند. این ابزارها توسط یک نهاد ثالث مانند بانکها و نهادهای مالی معتبر و معمولا به منظور تامین مالی مورد استفاده قرار میگیرند. محصولات ساختاریافته همچون ابزارهای مشتقه، مبتنی بر یک دارایی پایه همچون سهام، شاخص سهام، سبد سهام، نرخ بهره، ارز و کالاهای مختلف منتشر میشوند. بازده محصولات ساختاریافته به بازده دارایی پایه آنها وابسته است.
ابزارهای افزایش بازدهی یا معادل ارزش اسمی یا به کسر فروخته میشوند. سرمایهگذاران برای خرید این ابزارها باید کل ارزش معامله (قیمت انتشار ابزار) را در زمان انتشار ابزار به ناشر (فروشنده) پرداخت کنند. از جمله مولفههای مهمی که ناشر باید در زمان انتشار ابزار افزایش بازدهی تعیین کند میتوان به نرخ تنزیل، بیشترین نرخ بازدهی، نرخ تبدیل، سررسید، قیمت دارایی پایه، قیمت اعمال و قیمت انتشار گواهی اشاره کرد. در صورتی که نرخ تبدیل ابزارهای افزایش بازدهی برابر یک باشد ارزش اسمی ابزار برابر قیمت دارایی پایه در زمان انتشار در نظر گرفته میشود. اگر نرخ تبدیل بیشتر از یک باشد، ارزش اسمی ابزار از حاصلضرب نرخ تبدیل در قیمت دارایی پایه در زمان انتشار به دست میآید. از طرفی معمولا قیمت اعمال ابزار برابر قیمت پایانی دارایی پایه در زمان انتشار ابزار در نظر گرفته میشود.
به طور کلی در معاملات ابزارهای افزایش بازدهی، ناشر سود ثابت و محدودی تحت عنوان بیشترین نرخ بازدهی یا کوپن تضمینشده را در سررسید به سرمایهگذار پرداخت میکند اما اصل سرمایه اولیه سرمایهگذار را تضمین نمیکند بلکه بازپرداخت سرمایه اولیه سرمایهگذار به عملکرد دارایی پایه طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید بستگی دارد. ابزارهای افزایش بازدهی همانند وارانت فقط توسط ناشران معتبر همچون بانکها و نهادهای مالی معتبر منتشر میشوند و این به آن معنی است که فقط ناشران واجد شرایط میتوانند اقدام به فروش ابزارهای افزایش بازدهی در بازار اولیه کنند و در موقعیت فروش این ابزارها قرار گیرند. سرمایهگذاران نیز در بازار اولیه تنها مجاز به خرید ابزارهای افزایش بازدهی هستند.
یکی از ریسکهایی که مترتب بر معاملات ابزارهای افزایش بازدهی است ریسک نقدشوندگی این ابزارها بوده و ممکن است بازار ثانویه فعالی برای آنها وجود نداشته باشد که این امر میتواند از جذابیتهای انتشار این ابزارها بکاهد. برای برطرف کردن این مشکل و افزایش نقدشوندگی معاملات ابزارهای افزایش بازدهی، ناشر اقدام به بازارگردانی این ابزارها طی ساعات معاملات میکند تا سرمایهگذاران بتوانند ابزارهای خریداری شده را به راحتی در بازار ثانویه به فروش برسانند. ناشر ابزارهای افزایش بازدهی میتواند یک نهاد ثالث را به عنوان بازارگردان معرفی کند تا به طور پیوسته یا بنا به درخواست کارگزار مربوطه و تحت شرایط بازار عادی، مظنههای خرید و فروش را برای ابزارها ارائه دهد. در صورتی که شرایط بازار غیرعادی بوده یا مشکلات فنی در بازار وجود داشته باشد، ممکن است خرید و فروش ابزارهای افزایش بازدهی به طور موقت غیرممکن یا مشکل باشد.
انواع مختلفی از ابزارهای افزایش بازدهی در بورسهای اوراق بهادار و بازارهای خارج از بورس قابل معامله هستند که عبارتند از گواهی تنزیل، گواهی تنزیل بامانع، گواهی قابلتبدیل معکوس، گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع، گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع، گواهی سود اهرمی حدی و گواهی صریح که مورد بررسی قرار میگیرند.
در معاملات گواهی تنزیل، قیمت گواهی تنزیل با قیمت سهم پایه برابر است اما ناشر برای فروش آن به سرمایهگذار، یک نرخ تنزیل را در نظر میگیرد و گواهی تنزیل را به کسر به سرمایهگذار میفروشد. به عبارت دیگر قیمت انتشار (قیمت خرید) گواهی، ۱۰۰ درصد قیمت سهم پایه نخواهد بود بلکه به اندازه نرخ تنزیل (مثلا ۱۰ درصد) کمتر از قیمت سهم پایه به فروش میرسد. سرمایهگذار کل ارزش معامله را در زمان انتشار به ناشر (فروشنده) پرداخت میکند. در زمان انتشار گواهی تنزیل، پارامترهایی همچون نرخ تنزیل، بیشترین نرخ بازدهی، نرخ تبدیل، سررسید، قیمت سهم پایه، قیمت اعمال و قیمت انتشار گواهی توسط ناشر تعیین میشوند.
در معاملات گواهی تنزیل بامانع نیز همانند گواهی تنزیل، ناشر باید پارامترهایی همچون نرخ تنزیل، بیشترین نرخ بازدهی، نرخ تبدیل، سررسید، قیمت سهم پایه، قیمت اعمال و قیمت خرید گواهی را تعیین کند با این تفاوت که در گواهی تنزیل بامانع، ناشر برای جذابیت بیشتر معاملات این گواهی، یک سطح قیمتی تحت عنوان قیمت مانع را نیز تعیین میکند که از قیمت توافقی و قیمت خرید کمتر است. در صورتی که قیمت دارایی پایه طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید، هیچوقت از قیمت مانع عبور نکند بدون توجه به قیمت پایانی دارایی پایه در سررسید (که البته بیشتر از قیمت مانع خواهد بود)، بیشترین نرخ بازدهی به عنوان سود به سرمایهگذار تعلق میگیرد. اما اگر طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید، قیمت دارایی پایه حداقل یکبار از قیمت مانع عبور کند، این ویژگی دیگر کارآیی نداشته و بازده حاصل از تغییرات مطلوب قیمت دارایی پایه به سرمایهگذار تعلق نخواهد گرفت و بازده سرمایهگذار همانند بازدهی گواهی تنزیل خواهد بود.
هدف ابزار قابل تبدیل معکوس رسیدن به یک کوپن (بازدهی) ثابت در سررسید است که از نرخ کنونی بازار پول بیشتر است. اما از طرفی سرمایهگذار به صورت نامحدود در معرض ریسک حرکت قیمت دارایی پایه به سمت پایین قرار میگیرد. بنابراین این نوع ابزار برای سرمایهگذاران محافظهکاری مناسب است که انتظار بازاری باثبات یا اندکی افزاینده برای دارایی پایه دارند و به دنبال یک بازدهی جذاب همراه با ریسک متناسبشده هستند.
در معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس، گواهی به کسر فروخته نمیشود بلکه قیمت خرید گواهی همان ارزش اسمی گواهی در زمان انتشار (قیمت دارایی پایه در زمان انتشار ضربدر تعداد سهم پایه) است که سرمایهگذار باید به ناشر پرداخت کند. لازم به ذکر است که قیمت اعمال برابر قیمت دارایی پایه در زمان انتشار در نظر گرفته میشود. سرمایهگذار با خرید این گواهی، کوپن ثابت تضمینشدهای را از ناشر دریافت میکند.
در معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع همچون گواهی قابلتبدیل معکوس، گواهی به کسر فروخته نمیشود بلکه قیمت خرید گواهی همان ارزش اسمی گواهی در زمان انتشار است که سرمایهگذار باید به ناشر پرداخت کند. سرمایهگذار با خرید این گواهی نیز، کوپن ثابت تضمینشدهای را از ناشر دریافت میکند. اما تفاوتی که معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع با گواهی قابلتبدیل معکوس دارند این است که ناشر موظف به تعیین قیمت مانع برای گواهی است که کمتر از قیمت توافقی در نظر گرفته میشود. به این معنی که اگر قیمت دارایی پایه طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید، هیچوقت از قیمت مانع عبور نکند بدون توجه به قیمت پایانی دارایی پایه در سررسید (که البته بیشتر از قیمت مانع خواهد بود)، بیشترین نرخ بازدهی یعنی مبلغ کوپن تضمینشده به عنوان سود به سرمایهگذار تعلق میگیرد. اما اگر طی دوره سرمایهگذاری تا سررسید، قیمت دارایی پایه حداقل یکبار از قیمت مانع عبور کند، این ویژگی دیگر کارآیی نداشته و بازده سرمایهگذار همانند بازدهی گواهی قابلتبدیل معکوس خواهد بود.
در معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع همچون گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع، گواهی به کسر فروخته نمیشود بلکه قیمت خرید گواهی همان ارزش اسمی گواهی در زمان انتشار است که سرمایهگذار باید به ناشر پرداخت کند. سرمایهگذار با خرید این گواهی نیز، کوپن ثابت تضمینشدهای را در سررسید از ناشر دریافت میکند. اما تفاوتی که معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع با گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع دارند این است که گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع مبتنی بر دو دارایی پایه یا بیشتر منتشر میشوند در حالی که گواهی قابلتبدیل معکوس بامانع همچون سایر ابزارهای افزایش بازدهی گفته شده فقط مبتنی بر یک دارایی پایه منتشر میشوند. در معاملات گواهی قابلتبدیل معکوس چندگانه بامانع که مبتنی بر چند دارایی پایه منتشر میشوند ناشر برای هر یک از داراییهای پایه ملزم به تعیین پارامترهایی همچون نرخ تبدیل، قیمت دارایی پایه، قیمت اعمال و قیمت مانع است.
معاملات گواهی سود اهرمی حدی تقریبا مشابه معاملات سهام است با این تفاوت که سود خریدار گواهی به صورت اهرمی بوده و با ضریبی با عنوان نرخ مشارکت تغییر میکند که این نرخ مشارکت همواره بیشتر از ۱۰۰ درصد است (به عنوان مثال ۱۵۰ درصد). از طرفی دیگر، زیان خریدار گواهی سود اهرمی مشابه زیان خریدار سهام، بدون اهرم در نظر گرفته میشود. در معاملات گواهی سود اهرمی حدی، سرمایهگذار گواهی را با قیمت اعمال از ناشر خریداری کرده و کل ارزش معامله را در ابتدای معامله به ناشر پرداخت میکند. قیمت اعمال گواهی سود اهرمی حدی تقریبا همان قیمت جاری دارایی پایه در تاریخ انتشار گواهی است.
در معاملات گواهی صریح، ناشر در تاریخهای مشخص قبل از سررسید، مبلغی را به عنوان کوپن در نظر میگیرد. در صورتی که قیمت پایانی دارایی پایه در آن تاریخها (دورههای مشاهدات کوپن یا دورههای مشاهدات فراخوان خودکار) از یک مقدار مشخص (سطح آغازگر فراخوان خودکار) بیشتر یا مساوی باشد، مبلغ کوپن به سرمایهگذار پرداخت میشود اما با این ویژگی که در همان تاریخ پرداخت کوپن، گواهی صریح منقضی شود که در اصطلاح گفته میشود ناشر از ویژگی بازخرید زودتر استفاده کرده است. در صورتی که در دورههای مشاهدات کوپن، قیمت پایانی دارایی پایه از سطح آغازگر فراخوان خودکار کمتر باشد، ناشر هیچگونه کوپنی در این دورههای مشاهدات به سرمایهگذار پرداخت نمیکند و از طرفی ناشر نمیتواند قبل از سررسید ابزار را منقضی کند و این ابزار تا سررسید قابلمعامله خواهد بود. در معاملات گواهی صریح، سطح آغازگر فراخوان خودکار معمولا همان قیمت اعمال در نظر گرفته میشود.
دیدگاه شما