سرمایه گذاری و فرق آن با معاملهگری چیست؟
سرمایه گذاری در بازار سرمایه و بورس چند سالیست که به شدت مورد توجه مردم قرار گرفته است. واژههای بورس، سرمایه گذاری، تریدر یا معاملهگر و تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و… نیز بسیار جستجو شدهاند. این نشان از علاقه زیاد مردم به سرمایه گذاری و تریدری در این حوزه است. اما نکتهای که شاید مردم به آن خیلی توجه نمیکنند، این است که این واژههای سرمایهگذاری و تریدری باهم متفاوت هستند. در این مقاله قرار است راجع به تفاوتهای یک تریدر و یک سرمایهگذار صحبت کنیم.
تعریف سرمایه گذاری چیست؟ سرمایه گذار کیست؟ تریدر کیست؟ ویژگیهای هریک کدامند؟ چگونه بدانیم که کدامیک برای ما بهتر است؟ اگر میخواهید جواب همه این سوالها را بدانید و بتوانید برای آینده خود تصمیم بهتری بگیرید، تا آخر این مقاله را با دقت مطالعه کنید.
سرمایه چیست؟
در ابتدا برای اینکه بدانیم سرمایه چیست، باید بدانیم تعریف دارایی چیست و انواع آن کدامند؟
داراییهای ما در زندگی به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ داراییهای هزینهای و داراییهای سرمایهای. داراییهایی که هزینهای هستند، در طول مدت از ارزش آنها کاسته میشوند و به اصطلاح جز هزینههای زندگی ما محسوب میشوند. بهعنوان مثال خودرو و گوشی موبایل و پوشاک و… همه اینها جز داراییهای هزینهای ما هستند که بر اثر گذر زمان و استفاده ما مستهلک شده و از ارزششان کاسته میشود.
اما در مقابل داراییهایی مثل زمین، آپارتمان، طلا و سهام و… داراییهای سرمایهای ما هستند. شما هرچه از زمینتان استفاده کنید از ارزش آن کاسته نمیشود. طلا را هرچه به گردن بیاویزید و دست بخورد، قیمتش مستهلک نمیشود. اما کافی است تا جعبه گوشی همراهتان را باز کنید تا ارزشش به نصف قیمت کاهش پیدا کند.
ملک یک دارایی سرمایهای محسوب میشود
آیا خودرو یک دارایی و نوعی سرمایه گذاری است؟
خودرو در همه جای جهان جز داراییهای هزینهای به حساب میآید، اما در ایران جز داراییهای سرمایهای محسوب میشوند که این یک اشتباه مرسوم در ایران است. این روزها مردم برای سرمایهگذاری، به خرید خودرو روی آوردهاند. کار به جایی رسیده که مردم صف میایستند تا خودرویی بخرند در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری که حتی چیزی از آن نمیدانند. اما نکته مهم اینجاست که مردم فقط برای سود فروشش این کار را میکنند و شاید اصلا به خودرو نیازی نداشته باشند. حتی برای آنها مهم نیست که خودروی مورد نظر چه کیفیتی دارد و اصلا ایمن است یا خیر.
دقیقا حباب گل لاله نیز چنین مشخصاتی داشت. بعد از مدتی مردم جهان گل لاله را بهعنوان یک کالای سرمایهای حساب میکردند و تنها برای فروش به دیگران با قیمت بالاتر و سودش آن راخریداری میکردند. اما این باعث نشد که گل لاله همیشه بهعنوان یک کالای سرمایهای باقی بماند.
در واقع خودرو را باید یک کالای مصرفی بادوام نامید. کالایی که به سرعت یک بسته چیپس مصرف نمیشود، اما به مرور ارزش خود را از دست میدهد.
سوال: آیا اگر خودروی پراید با قیمت یک میلیون تومان و از دم قسط به وفور در ایران وجود داشت و خرید آن به راحتی خرید یک آب معدنی بود، باز هم مردم آن را برای سرمایه گذاری انتخاب میکردند؟
خوب به این موضوع فکر کنید. حتی در ایران نیز، خودرو نمیتواند برای همیشه یک کالای سرمایهای باقی بماند.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری عبارت است از تبدیل وجوه مالی به یک یا چند دارایی سرمایهای و نگهداری آنها به منظور افزایش ثروت.
سرمایه، در لغت به معنای سرِ مایه، یا سرچشمه پول است. سرمایهگذار، منابع نقد و شبه نقد خود را به شکلی بهکار میبندد که برایش یک جریان نقدی ایجاد کند.
برای مثال وقتی یک دستگاه بازی میخریم، پول خرج میکنیم. اما وقتی یک دستگاه بازی را در شهربازی میگذاریم و از سود حاصل از آن بهره میبریم، داریم سرمایه گذاری میکنیم.
سرمایه گذار کیست؟
مشخصا سرمایه گذار نیز شخصی است که عمل سرمایه گذاری را انجام میدهد. این افراد معمولا با هدف توسعه سرمایه خود و بهرهمندی از منافع اقتصادی آن در آینده این کار را انجام میدهند. بنابر این سرمایه گذاری بیشتر در دیدگاه بلندمدت معنی پیدا میکند.
سرمایه گذاری، شبیه به کاشتن یک درخت است، به امید بهرهمندشدن از میوههای آن. کسی که یک درخت میکارد، میخواهد ده سال، بیست سال، یا برای تمام عمر از این درخت بهرهمند شود. هرچند شاید روزی درخت خود را بفروشد، اما دیدگاه اصلی او فروش درخت به قیمتی بالاتر نیست. درخت برای او واسطه تولید میوه است.
چنین فردی چندان به نوسان قیمت درخت توجه ندارد، برای او بازار میوه است که اهمیت دارد.
به تعبیر وارن بافت، سرمایه گذار موفق کسی نیست که هوش بسیار زیادی دارد. بلکه عامل اصلی موفقیت یک سرمایه گذار، صبر بالا است.
تریدر یا معاملهگر کیست؟
تریدر یا معاملهگر کسی است که اقدام به خرید و فروش داراییها در کوتاه مدت میکند. او این کار را با هدف کسب منفعت از نوسانات قیمتی انجام میدهد، پس میتوان گفت که ذات عمل معاملهگری در بلندمدت نیست.
برای این که به رابطه بین زمان در تریدری و سرمایهگذاری پی ببریم، باید به نکته زیر دقت کنیم:
بهعنوان مثال وقتی شما یک واحد آپارتمان میخرید، احساس برنده بودن میکنید. چون میدانید که ارزش آن در آینده بیشتر از قیمت پرداختی شما است و شما برای توسعه داراییهایتان در آینده و بهرهبرداری از منافع آن این اقدام را انجام دادهاید. اما این آینده دقیقا یعنی کی؟ فردا؟ هفته بعد؟ ماه بعد؟
کمی به این موضوع فکر کنید. آیا وقتی شما خانهای میخرید انتظار دارید که از فردا قیمت ملک شما رشد کند؟ اصلا هدف شما از این که که ملکی را میخرید چیست؟ آیا با این دید میخرید که هفته بعد آن را بفروشید؟
اکثر مردم برای خرید ملک دید بلند مدت دارند. بهعبارت دیگر شاید کمتر باشد که ملکی را برای فروش در هفته بعد خریداری کند. پس خرید ملک را میتوانیم در دسته سرمایهگذاریها قرار دهیم و درواقع کسانی که ملک میخرند، سرمایه گذاری میکنند.
دسته سوم
بنیامین گراهام از دسته سوم فعالان بازارسرمایه هم اسم میبرد. معاملهگرانی که سواد کافی برای سفتهبازی ندارند، با اصول سرمایه گذاری هم آشنا نیستند. آنها در عمل دارند سهم را به امید فروش در قیمت بالاتر میخرند و نوسانهای روزانه قیمت برایشان مهم است. اما ضعف دانش خود را در پس عنوان سرمایهگذار پنهان میکنند.
این افراد در عمل، معاملهگرانی با افق زمانی طولانیتر هستند، نه سرمایهگذار.
کافی است بازار برای مدتی رنج باشد، آنوقت میبینیم که سود تقسیمی و بازدهیهای آهسته و پیوسته برایشان اهمیتی ندارد و شاید به نوسانگیری بلندمدت در بازارهای دیگر مثل طلا و مسکن روی بیاورند.
البته این کار از نظر قانونی و اخلاقی ایرادی ندارد. اما خوب است که فرد خودش را بهتر بشناسد و بداند که دقیقا دارد چه کار میکند.
سرمایه گذاری کنیم یا معاملهگری؟
جالب است بدانید که قیمت ملک هم دارای نوسانهای زیادی است، منتهی ما آن را نمیبینیم. اگر قیمت ملک هر روز روی تابلوی بازار ثبت میشد، شاید خیلیها از ترس نوسانهای قیمتی، هیچوقت به سراغ آن نمیآمدند. پس درمییابیم که سرمایه گذار بودن و یا تریدر بودن به روحیات خودمان نیز بستگی دارد. واقعیت این است که ما باید ابتدا روحیات خودمان را بشناسیم تا ببینیم کدامیک برایمان بهتر است و از لحاظ در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری شخصیتی کدام فعالیت با روحیات ما سازگارتر است.
سوال این است که سرمایهگذار باشیم یا یک معاملهگر؟ در ادامه به ویژگیهای خاص برای یک فرد سرمایه گذار و یا یک تریدر اشاره میکنیم.
تحمل صبرتان چقدر است؟
روزی یکی از دوستانم راجع به سهمی در بازار بورس آمریکا از من نظر خواست. او هدف از خریدش را بلندمدت اعلام کرد که من هم نظرش را تایید کردم و گفتم برای خرید گزینه خوبی است. بعد از یک هفته دوباره دوستم را دیدم و از او پرسیدم که آیا سهمی که گفته بودی را خریدی؟ او خیلی جدی گفت که فروختمش!
من با کمال تعجب از او پرسیدم که مگر نگفتی که برای بلندمدت خرید کردی؟
گفت: بله، من هم دو روز سهم را نگهداشتم و بعد فروختم.
اینجا بود که فهمیدم تعریف بلندمدت و کوتاهمدت برای آدمهای مختلف متفاوت است.
شما باید بدانید که آستانه صبرتان چقدر است. یکی مثل دوست من بلندمدت را تنها در دو روز میبیند و یکی هم مثل وارن بافت چهل سال سهامدار سهم کوکاکولا است. اگر صبرتان محدود است سرمایه گذاری تقریبا برای شما بیمعنی خواهد بود. زیرا سرمایهگذاریها عملا در بلندمدت (به معنای واقعی) سودآور هستند.
تا چه حدی ریسکپذیر هستید؟
در دنیای معاملهگری همواره ریسک کارتان بالا است. اگر در معاملاتتان تحمل ضرر را ندارید و یا استرس روی نتیجه کار شما تاثیر میگذارد، باید در استراتژی خود تجدید نظر کنید. میزان تحمل ضرر در افراد مختلف با شخصیتهای مختلف کاملا متفاوت است. همچنین میزان سرمایه نیز در این امر دخالت دارد.
یکی از روشهایی که میتوانید میزان تحمل ضرر را در خودتان اندازه بگیرید این است که وقتی یک معامله باز میکنید، تا چه حد ذهنتان در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری را درگیر میکند؟ اگر معاملهای را وارد شدید که هنگام شب و در خوابتان هم درگیرش هستید، یعنی ذهن شما هنوز آمادگی تحمل آن حجم از معامله و ضررهای احتمالی را ندارد.
در این مرحله باید حجم معاملاتتان را کاهش دهید و آنقدر این عمل را تکرار کنید که دیگر ذهنتان درگیر مقدار ضرر در معامله نباشد. اگر مقدار حجم معاملات شما پس از کاهش به اندازهای بود که دیگر سودش برایتان ارزشی ندارد، یعنی معاملهگری با روحیات و شخصیت شما سازگار نیست.
پیشنهاد میکنم که سعی کنید بدون هیچ تعصبی تست فوق را روی خودتان انجام دهید.
پیروی از نظم و پایبند بودن به استراتژی
یکی از عوامل مهمی که هر معاملهگری باید به آن دقت داشته باشد، این است که در معاملات خود یک نظم خاص داشته باشد و سعی کند این نظم را در هر شرایطی حفظ کند. داشتن استراتژی به نظمدهی معاملات یک تریدر کمک زیادی میکند. ولی این که تا چه حد به قوانینی که خود وضع کردهاید پایبند میمانید، به شما مربوط است.
یک معاملهگر حرفهای به استراتژی خود ایمان دارد و حتی در ضرر نیز به آن پایبند است. اگر نمیتوانید روی یک قاعده خاص حرکت کنید و تصمیم خود را سریع عوض میکنید، سرمایه گذاری برای شما گزینه راحتتری از معاملهگری است.
چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفهای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمیکند. آیا واقعا بلد نیست و نمیداند یا نمیتواند؟ او برای این که حساسیت کارش را میداند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمیدهد.
تا چه حد احساسی هستید؟
این نکته یکی از مهمترین نکات در ویژگیهای فردی یک سرمایهگذاریا یک معاملهگر است. از خودتان بپرسید که با قرار گرفتن در شرایط بحرانی چقدر روی خود کنترل دارید؟ آیا زود عصبانی میشوید؟ آیا زودرنج هستید؟ عواطف روی تصمیمات زندگی شما چقدر تاثیرگذار هستند؟
جواب این سوالات را کسی بهتر از خود شما نمیداند. پس در جواب سوالات بالا خودتان را قانع نکنید و سعی کنید که با خودتان در این موارد صادق باشید. درواقع هرچقدر این احساسات در شما قویتر باشد، کار شما برای کنترل این احساسات در کارتان سختتر میشود.
به این نکته فکر کنید که چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفهای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمیکند. آیا واقعا بلد نیست و نمیداند یا نمیتواند؟ او برای این که حساسیت کارش را میداند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمیدهد.
کنترل احساسات در معاملهگری یکی از در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری مهمترین عوامل برای کسب موفقیت در این راه است
یک معاملهگر حرفهای نیز هیچگاه در معاملات خود احساسات را دخالت نمیدهد و همواره سعی دارد از نگاه منطق به آن نگاه کند. بهعبارت دیگر معاملهگر موفق و حرفهای کسی است که سودها و زیانها هیچ تاثیری بر روحیه او ندارد، زیرا او میداند که ترید احساسی از روی ترس یا طمع، آغاز یک زیان بزرگ است.
اگر روی احساسات خود کنترل زیادی ندارید، بهتر است تایم فریمی که معاملاتتان را در آن انجام میدهید بالاتر ببرید. زیرا نوسانات در تایم فریمهای بالاتر کندتر انجام میشوند و همین موضوع باعث میشود که کمتر درگیر احساسات مقطعی در معاملاتتان شوید. اگر تایم فریمتان آنقدر بالا رفت که دیگر معاملاتتان به یک سرمایه گذاری تبدیل شد، پس روحیه کاری شما هم همان است.
نداشتن تعصب و غرور
یکی از ویژگیهای بارز و مهم در معاملهگران بازارهای مالی این است که مغرور هستند، اما متعصب نیستند. بین غرور و تعصب یک مرز باریک وجود دارد که اگر غرور به تعصب تبدیل شود میتواند زیانهای زیادی را برای یک معاملهگر بهدنبال داشته باشد. یک معاملهگر حرفهای به تحلیلها و استراتژی معاملاتی خودش ایمان دارد و همواره به استراتژی خود پایبند است؛ اما هرگز روی آنها تعصب ندارد و هیچ وقت روی نظر خودش پافشاری نمیکند. بلکه طبق استراتژی معاملاتی که دارد، مداوم خودش را با روند بازار منطبق میسازد.
هدفتان از ورود به بازارهای مالی چیست؟
اگر خواستید روزی وارد بازارهای مالی بشوید این سوال را حتما از خود بپرسید که چرا قصد دارید وارد بازارهای مالی بشوید؟ اگر جوابتان رسیدن به سود و پولدار شدن است، متاسفانه گزینه اشتباهی را انتخاب کردهاید. حتما این جمله را شنیدهاید که میگویند بیش از 90% از معاملهگران در بازارهای مالی زیانده هستند. علت این امر جواب همان سوال است. باید معاملهگری در بازاهای مالی را بهعنوان یک شغل ببینید. آیا کسی که کاسب و مغازهدار است فقط برای سودش این کار را کرده؟
جواب: خیر او مغازه داری را بهعنوان یک شغل انتخاب کرده و از این راه زندگی میکند. ممکن است گاهی سود کند و گاهی هم ضرر. دقت کنید که هیچ فروشندهای بخاطر ضرر در یک ماه مغازه خود را جمع نمیکند. مشکلات شغلی یک معاملهگر نیز زیاد هستند. یک معاملهگر واقعی نیز ضرر در معاملاتش را با جان و دل میپذیرد، اما از ایجاد زیان زیاد نیز جلوگیری میکند. او قبول دارد که ضرر نیز جزئی از معاملات او است و برای این کار همواره روی بهتر شدن استراتژی و روانشناسی خودش کار میکند.
معاملهگر واقعی طمع را در خودش کشته و اصلا به دنبال کسب سود بالا در کوتاه مدت نیست؛ بلکه بیشتر به دنبال ماندن است. به قول وارن بافت “اگه کسی کسب سود بالا در کوتاه مدت را با لحن مطمئن وعده داد، لبخند زنان از او دور شوید.
آیا باید هر روز معامله کرد؟
خیلی مرسوم است که میگویند معاملهگری در بازارهای مالی، یک کرم درونی را در انسان ایجاد میکند. این در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری کرم همواره او را به معاملات بیشتر تشویق میکند. یکی از مشکلاتی که معمولا مردم دارند این است که فکر میکنند هر روز باید معامله کنند. بهعبارت دیگر اگر یک روز در بازار بورس یا فارکس معامله نکنند، شب خواب به چشمانشان نمیآید.
این یک ذهنیت غلط برای معاملهگران حاضر در بازارهای مالی است. بعضی از اوقات برای من پیش میآید که در طول یک هفته نیز هیچ معاملهای نمیکنم، چون درک شرایط بازار در آن هفته برایم سخت است. مطمئن باشید این نکته باعث کوچک شدن و سرشکستگی شما نخواهد بود.
نتیجه گیری فرق بین معاملهگری و سرمایه گذاری چیست؟
در این مقاله سعی کردیم که فرق بین سرمایه گذاری و معاملهگر را شرح دهیم و ویژگیها و خصوصیات فردی یک معاملهگر و یک سرمایه گذار را باهم بررسی کنیم، تا بتوانیم استراتژی بهتری را برای ورود و کار کردن در حوزه بازاهای مالی بهکار ببریم. واقعیت این است که هرچه بیشتر روی روانشناسی خودتان کار کنید نتیجه بهتری در انتظار شما خواهد بود. یادتان باشد که خودتان بهترین قاضی در این مورد هستید، پس سعی کنید همواره با خودتان در این مورد صادق باشید. زیرا خودتان را هیچ وقت نمیتوانید گول بزنید.
اگر این مقاله برایتان مفید بوده لطفا آن را با دیگران به اشتراک بگذارید و اگر سوالی در مورد موضوع این مقاله دارید ان را برایمان کامنت کنید. حتما شخصا به آنها پاسخ خواهم داد.
می توانید ویدیوهای بیشتری از تالار بورس را در شبکه اشتراک ویدیو آپارات و همچنین کانال یوتیوب تالار بورس دنبال کنید.
بازدید گروه سرمایه گذاری ملی ایران و سرمایه گذاری امید از مجتمع های معدنی و صنعتی چادرملو
اخبار پولی مالی- جمعی از کارشناسان و مدیران شرکتهای سرمایه گذاري ملی ایران و امید، فعال در بازار سرمایه طی ۲ روز از مجتمعهای معدنی و صنعتی چادرملو بازدید و در جریان فعالیت های جاری و برنامه ها و طرح های آتی شرکت قرار گرفتند.
به گزارش اخبار پولی مالی،در این بازدیدها مدیران مجتمع های معدنی و صنعتی چادرملو با اشاره به طرح های توسعه شرکت، گزارشی نیز از وضعیت فعلی تولید ارائه کردند.
مهندس خلیلی مدیر مجتمع صنعتی چادرملو گفت: در حال حاضر با وجود مشکلات ناشی از قطعی گاز کارخانه ها ، و تعطیلی واحد فولاد سازی که با ۵۰ درصد ظرفیت در حال بهره برداری است همچنان از برنامه ها تولید سالانه جلوتر هستیم .
وی در ادامه افزود . باوجود وعده های داده شده مبنی بر عدم قطع برق کارخانه های چادرملو به دلیل برخورداری ما از نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی سیکل ترکیبی و نیروگاه خورشیدی، متاسفانه همچنان با قطعی برق مواجه هستیم این در حالی است که تلاش کردیم امسال که از سوی مقام معظم رهبری سال رفع موانع تولید نامگذاری شده است بیش از برنامه جهش تولید داشته باشیم.
مهندس حمید جهانی مدیر مجتمع معدنی چادرملو نیز با اشاره به برنامه ریزی تولید ۱۲ میلیون تن کنسانتره سنگ آهن در سالجاری گفت: رشد تولید در این واحدها مرهون حمایتهای مدیرعامل و هیات مدیره چادرملو و تلاشهای بی وقفه پرسنل پر تلاش مجموعه است.
وی افزود به نیروهای خلاق و جوانان ایده پرداز اجازه داده شده که در بحث بومی سازی وارد شوند و با مشوق های انگیزشی موفقیت های چشمگیری هم در این زمینه حاصل شده است.
در پایان، بازدیدگان گروه سرمایه گذاری، از همکاری تیمی و روحیه بالای پرسنل چادرملو تقدیر کردند و نظم و انضباط آنرا که مرهون مدیریت یکپارچه و توسعه گراست بی نظیر و ستودنی توصیف کردند و رمز موفقیت چادرملو در بازار سرمایه را همین عوامل دانستند./
سرمایه گذار فرشته یا سرمایه گذار نیک اندیش کیست ؟ فرشته ی نجات کسب و کار شما
عبارت انجل اینوستور ( Angel Investor ) در ترجمه به معنی سرمایه گذار فرشته یا فرشته سرمایه گذار است. این عبارت در مفاهیم سرمایهگذاری به فردی گفته در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری میشود که از نظر مالی سرمایه خوبی دارد و حاضر است آن را برای شروع به کار یا رشد کردن در اختیار یک استارتاپ قرار دهد. سرمایهگذاری نوع فرشته قسمتی از اکوسیستم استارتاپی است و در مباحث مالی یک استارتاپ، نقش دارد.
این سرمایه گذار یک گروه نیست بلکه یک فرد است و داراییهای شخصی سرمایه آن را تامین میکند. در این روش معمولاً میزان سرمایهگذاری به ۱ تا ۲ میلیون دلار میرسد. شرکتهای سرمایه گذاری کمی حاضر هستند هنگام شروع کار استارتاپی پول در اختیارش قرار دهند. سرمایه گذار فرشته هم قصد سود کردن دارد و برای پولی که در اختیار استارتاپ قرار میدهد، حدوداً بیست تا سی درصد سود طلب میکند و این مقدار بازگشت سرمایه برای او قابل قبول است.
برای دنبال کردن اخرین اخبار استارتاپی به این لینک از رهش مراجعه کنید.
سرمایه گذار فرشته به ندرت در مدیریت شرکت دخالت میکند و در مالکیت آن سهیم میشود. بعد از به نتیجه رسیدن سرمایه گذاری مرحله کشت ایده و شکل گیری یک کسب و کار، مرحله دوم سرمایه گذاری انجام میشود و سرمایه گذار فرشته در این مرحله وارد کسب وکار میشود. معمولا فرشتگان کسبوکار تاجران و کارآفرینان ثروتمند هستند. این افراد ممکن است میلیونرهای سرشناس نباشند و حرفهشان در حوزه پزشکی، وکالت، تولید و مدیریت باشد. این سرمایهگذاری با ریسک بالایی همراه است. سرمایه گذار فرشته چون سابقه درخشان تجاری دارد، با تیم کسبوکار نوپا از نزدیک کار میکند تا احتمال شکستشان کاهش پیدا کند. به سرمایههای این چنینی که فراتر از پول نقدی است، سرمایه هوشمند نیز گفته میشود.
معمولاً کارآفرینان و مدیران اجرایی که توان سرمایهگذاری مناسبی دارند، در مراحل اولیه روی کسبوکارهای کارآفرینان سرمایهگذاری میکنند. فرشتگان سرمایهگذار با ارائه مشاوره و کمک به کارآفرینان به عنوان راهنما نیز ایفای نقش میکنند. مقدار این سرمایهگذاری نسبت به بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر کمتر و ریسک آن بالاتر است. این سرمایهگذاری در مراحل اولیه شکلگیری کسبوکار انجام میشود و به همین دلیل به استارتاپها شتاب میدهد و رشد آنها را تسریع میبخشد. واتساپ و فیسبوک هم در اوایل رشد خود از حمایت سرمایهگذاران فرشته در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری برخوردار شدند به این امید که پس از بزرگ شدن منافع وسیعی را به سرمایهگذاران برگردانند.
سرمایه گذار فرشته یا نیک اندیش یک شخص حقیقی با شرایط زیر است.
- این شخص تجربه و دانش کافی در زمینه راهاندازی و مدیریت شرکتها را دارد.
- این فرد با مفاهیم سرمایهگذاری و کارآفرینی آشناست و روحیه به اشتراکگذاری اطلاعات و تواناییهای علمی، فنی، بازرگانی، تجاری، مدیریتی، اجرایی و ارائه مشاوره و راهنمایی داوطلبانه و رایگان به کارآفرینان را دارد.
- سرمایه گذار فرشته، سرمایه کافی و مناسب برای سرمایهگذاری در طرحهای کارافرینی با ریسک بالا را دارد. ریسک سرمایهگذاری، نباید شرایط و روال عادی کار و زندگی او را تغییر دهد و نابسامان کند.
- سرمایهگذاران فرشته در رده سنی ۴۵ تا ۶۵ سال هستند.
آنها به این دلیل که سرمایهگذاری را به امید رسیدن به سود انجام میدهند، به راحتی تجربه و دانش لازم برای رسیدن به موفقیت را نیز در اختیار کسب و کار نوپا قرار میدهند. این افراد مبلغی بین چهل میلیون تا دو میلیارد تومان سرمایهگذاری میکنند. آنها به دنبال رسیدن به اهداف سرمایهگذاری در بازههای زمانی سه تا هشت سال هستند به همین دلیل در ابتدا موقعیت کسبوکار را بررسی میکنند.
سرمایه گذار فرشته در مقابل صندوقهای سرمایه گذاری خطر پذیر یا سرمایهگذاری ریسک پذیر (VC) قرار میگیرد. برعکس سرمایه گذاری فرشته که با افراد طرف هستیم در سرمایه گذاری خطرپذیر با نهادهای مالی سر و کار داریم. در سرمایهگذاری خطرپذیر روی کسبوکارهای نوپا و یک ایده اولیه سرمایهگذاری نمیشود ولی سرمایهگذار فرشته این کار را انجام میدهد و ریسک بالای آن را به جان میخرد. VCها به دلیل تعهد به سهامداران و سرمایهگذاران شرکتشان، نمیتوانند این ریسکها را بپذیرند. تفاوت دیگر بین انجل اینوستور و ویسی این است که انجل اینوستور در برابر مشاوره دادن به کارآفرین تعهدی ندارند اما با انجام این کار به صورت داوطلبانه، احتمال شکست خوردن کسب و کار را کاهش میدهند. VCها متعهد هستند که به عنوان یک مشاور همراه استارتاپ باشند و تجربه مدیرانشان را در اختیار آن بگذارند.
تفاوت سرمایه گذار فرشته با سرمایه گذار خطر پذیر
انجل اینوستورها از پول خود سرمایهگذاری میکنند اما ویسیها از پول مردم سرمایهگذاری میکنند و به طور کلی نسبت به فرشتگان، سرمایهگذاریهای بزرگتری انجام میدهند.
سرمایهگذاران خطرپذیر تمایل دارند که گروه مدیریتی خود را در کسبوکار جا دهند و میزان بیشتری از کنترل اوضاع کسب و کار در اختیارشان قرار بگیرد.
به طور کلی سرمایهگذاران نیکاندیش یا فرشته تعهد بیشتری به کسبوکار نوپا دارند و تمایلشان برای کمک به این شرکتها در رسیدن به موفقیت بیشتر است.
استفاده از سرمایه گذار نیکاندیش بهتر از گرفتن وام از بانک است زیرا این نوع سرمایهگذار در سود و زیان استارتاپ شریک میشود و در صورت شکست ایده، لازم نیست زیان مالی سرمایهگذار جبران شود. بانک در هر شرایطی پول را به همراه بهره طلب میکند.
باید گفت که سرمایهگذاران فرشته هم روی هر ایدهای سرمایهگذاری نمیکنند؛ آنها با استفاده از آمارها و پیشبینیهای منطقی سود و ضرر را تخمین میزنند و پولشان را در استارتاپی سرمایهگذاری میکنند که احتمال شکست خوردن آن کمتر است.
سرمایهگذارها پولشان را در بیزینسهای مختلف تقسیم میکنند و تنها ده درصد از داراییشان را به صورت فرشتهای هزینه میکنند. آنها مابقی سرمایه خود را در کسبوکارهایی با درصد شکست خیلی کم سرمایهگذاری میکنند. این همان پیروی کردن از قانون نگذاشتن تمام تخممرغها در یک سبد است که باعث میشود در صورت شکست، سرمایهگذار ضرر زیادی نکند.
نتیجه
لازم است این نکته گفته شود که معمولا در سرمایهگذاری فرشته روی بنیانگذار کسبوکار سرمایهگذاری میشود و یک رابطه قدیمی مبنی بر اعتماد بین سرمایهگذار و کارآفرین وجود دارد. به عنوان مثال جذب سرمایه در الوپیک هم به این صورت بوده است و سرمایهگذاران حاضر بودهاند روی هر ایدهای که بنیانگذار این استارتاپ دارد، سرمایهگذاری در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری کنند. حتی زمانی که در اواسط کار مدل کسبوکار عوض شد، سرمایهگذاران با مدل جدید موافقت کردهاند.
جای تعجب ندارد که سرمایه گذار فرشته انتظار بازگشت سرمایه و سود داشته باشد. با در نظر گرفتن احتمال شکست، توقع سهمی از سود زیادهخواهی نیست. در هر صورت کمکی که این سرمایهگذاران به استارتاپها میکنند، با یک هزینه همراه است.
انباشت در بازار نزولی؛ معرفی چند استراتژی مناسب برای سرمایهگذاری در بازار خرسی
در بازارهای مالی شروع یک روند نزولی برای سرمایهگذاران آزاردهنده است و دغدغههای ذهنی آنها را بیشتر میکند. شاید پیش از شروع روند به خاطر منافعی مثل «تخفیف قیمت» یا «کالای ارزانتر» آرزوی این موقعیت را داشته باشید. اما وقتی که بازار خرسی شروعمیشود همه چیز و همه جا را جهنم میبینید. کندلهای قرمزی که پشت سر هم ظاهر میشوند و پایان ندارند، خواب شب و در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری روز از شما میگیرند. اما آیا راه دیگری برای خلاصی وجود ندارد؟ چرا به انباشت در بازار نزولی فکر نمیکنید؟ در فاز انباشت یا Accumulation سرمایهگذاران هوشمند به دنبال خرید در کفهای قیمتی هستند. با میهن بلاکچین همراه باشید تا نکات و استراتژیهای انباشت در بازار نزولی را بررسی کنیم.
راهکارهای انباشت در بازارهای نزولی
در اوضاع آشفته بازارهای خرسی هر بار که به رسانههای اجتماعی و اخبار سر میزنید متوجه میشوید که هیچکس، چه یک سرمایهگذار خرد و چه بنیانگذار یک شرکت میلیارد دلاری مانند شرکت سرمایهگذاری سلسیوس (Celsius) حال و روز خوبی ندارد. بنابراین شاید استفاده از استراتژیهای انباشت در بازار خرسی راهی برای نجات از این شرایط باشد:
یک لیست خرید مختصر تهیه کنید
در این اوضاع دو حالت وجود دارد. اکثر کاربران یا هیچ اقدامی انجام نمیدهند و به نوعی فلج میشوند یا اینکه کار احمقانهای مثل تسلیم شدن و خروج از بازار را ترجیح میدهند. اما آیا هیچ برنامهای برای انباشت (Accumulate) ندارید؟ تعداد کمی از فعالان بازار، انباشت ارز دیجیتال در زمان سقوطهای بزرگ را ترجیح میدهند. زیرا به دستآوردن یک دارایی با قیمت پایین حس رضایت خوبی دارد. در چنین شرایطی باید یک استراتژی کلیدی داشته باشید و «یک لیست خرید مختصر» تهیه کنید. بهتر است یک ارز دیجیتال را انتخاب کنید و روی اندوختن همان کوین یا توکن تمرکز کنید.
سرمایه در بازار نزولی درست مثل قدرت است و اگر هوشمندانه خرید نکنید به راحتی سرمایهتان را از دست میدهید. هر خریدی باید با فکر و تمرکز باشد تا سرمایه هدر نرود. در واقع همیشه قدرت خرید شما باید فراتر از بازار غیرمنطقی باشد. دو راهکار وجود دارد. نخست اینکه در امور مالی شخصی خود یک جریان نقدی بهینه داشته باشید. راه دوم این است که یک خریدار دقیق و باریکبین باشید. در نوسانهای شدید بازار بهتر است تمام منابع چه منابع مالی و چه منابع ذهنی را روی چند دارایی معدود یا حتی یک دارایی اصلی متمرکز کنید. به عبارت دیگر سایر موارد را باید نادیده بگیرید.
توکنهای مناسب برای انباشت را بیابید
بهترین روش برای پیداکردن توکنهای مناسب برای انباشت همان ایده و طرز فکر شما است. باید از انتخاب خود مطمئن باشید، زیرا خرید ارز دیجیتال و انباشت در بازار نزولی نوعی شرطبندی است.
فرصتهای بهظاهر سودآور را نادیده بگیرید
از آنجایی که در بازار نزولی همه داراییها ارزان هستند، اکثر کاربران وسوسه میشوند تا به صورت رگباری خرید کنند، به امید اینکه بالاخره در مواردی هم سود بهدستمیآورند. اما مسئله این جاست که در بازارهای نزولی سنگین، بسیاری از توکنها به سطوحی میرسند که ماهها در این سطح نبودهاند. در این شرایط احساس از دست دادن یا فومو (FOMO) رنگ و بوی جدیتری دارد و نباید عجولانه تصمیم گرفت.
بهتر است به جای تقسیم سرمایه روی چند دارایی متنوع که اطمینان چندانی به آنها ندارید توکنی را برای سرمایهگذاری و انباشت انتخاب کنید که نسبت به آن خوشبینتر هستید. به طور مثال با وجود اینکه قیمت بیت کوین (BTC) و قیمت اتریوم (ETH) در حال حاضر پایین است اما شاید گزینههای خوبی برای انباشت نباشند. توکنهایی را انتخاب کنید که با هدف شما همسو باشند. (این موضوع کاملا به طرز تفکر و هدف شما وابسته است.) به یاد داشته باشید زمانی که بازار برگشت و شرایط مطلوب شد، میتوانید یک سرمایهگذاری بزرگ را به سرمایههای کوچکتر تقسیم کنید.
اما از آنجایی که مقاومت در برابر وسوسه «فلان توکن ارزان است» چندان آسان نیست، بهتر است سرمایه اندکی را برای این نوع توکنها کنار بگذاریم و به مقدار خیلی کم بخریم. فقط به این دلیل که بعدها به یاد بیاوریم که این توکن را در یک سطح تاریخی خاص خریدیم.
در بازار رنج یا خنثی (Range) هیچ اقدامی نکنید
یک بازار نزولی، خستهکننده و رنجآور است. سقوط قیمت فقط در چند روز از ماه اتفاق میافتد اما بقیه روزها، قیمت در محدوده مشخصی نوسان دارد و به عبارتی بازار رنج میشود. اگر در طول یک روز قیمتها بیش از ۱۰% یا ۲۰% کاهش پیدا کند بهتر است از خرید هر توکنی خودداری کنید.
البته مقاومت در این شرایط هم کار سختی است. خانمی را تصور کنید که بیحوصله است و مقداری هم پول دارد. قطعا بدون یک برنامه قبلی به سمت خرید میرود. اما باید یاد بگیریم که سرمایه را فقط در روزهایی که بازار به شدت قرمز است، خرج کنیم. برای خرید در روزهای رنج بازار باید محدودیت تعیین کنیم. مثلا اگر هدف خاصی دارید سرمایه اندکی را برای آن کنار بگذارید. یا اگر یک دغدغه ذهنی شما را مجبور میکند ۹۸۶ توکن موجود در کیف پول را به ۱۰۰۰ برسانید، خب ظاهرا چارهای ندارید!
از استراتژی خرید پلهای (Tier-Buying-Strategy) استفاده کنید
وقتی قیمت به یک سطح جدید کاهش پیدا میکند شما تصور میکنید اینجا کف بازار است. با کاهش دوباره قیمتها و تصور ایجاد کف جدید، مجددا خرید میکنید. شاید هر دو دفعه و حتی دفعات بیشتری این اشتباه را تکرار کنید، اما اشکالی ندارد. به هر حال بعد از یک سقوط سنگین متوجه میشوید که خریدهای قبلی درست مانند گرفتن یک چاقوی در حال سقوط بود. قطعا در آینده و در یک چشمانداز بلندمدت دیگر مهم نیست که مثلا اتریوم را ۱۷۰۰ دلار خریدید یا ۱۵۰۰ دلار.
در حقیقت، انباشت یعنی اینکه سرمایه را تقسیم کنیم و به چندین خرید پلهای اختصاص دهیم. برای سرمایهگذاری از طریق روش انباشت با سرمایههای کوچک شروع کنید. مثلا در گام اول با سرمایه کوچکی، مقداری بیت کوین ۲۵ هزار دلاری بخرید. وقتی قیمت بیت کوین به سطح ۲۱ هزار دلاری رسید، با سرمایهای بیش از مرحله اول یک پله دیگر بخرید. شاخصهای تحلیل تکنیکال به شما در یافتن نقاط ورود مناسب کمک میکنند.
پرایس اکشن یاد بگیرید
تعیین محدوده و سطح قیمت اهمیت زیادی در تحلیل بازار ارزهای دیجیتال دارد. باید رفتار قیمت (Price Action) را مثل کف دست بلد باشید. یادگرفتن پرایس اکشن ضروری است. در حقیقت اگر تمایلی به یادگرفتن آن ندارید اصلا نباید سراغ استراتژی انباشت بروید.
برای انباشت در بازار نزولی ترس را کنار بگذارید
در بازارهای نزولی تنها در صورتی با رعایت نکات بالا موفق میشوید که دچار ترس و وحشت نشوید. اکثر کاربران در این شرایط یا دچار بهت و آشفتگی میشوند یا اینکه اصلا برنامههایشان را اجرا نمیکنند.
چطور در بازارهای نزولی ترس و وحشت را کنار بگذاریم؟
درست است احتمالا همه ما در ابتدا از کوره در میرویم و عصبانی میشویم. اما باید با ترفندهای ذهنی تا حد امکان حس ترس را سرکوب کنیم. برای غلبه بر ترس میتوانید از روشهای آرامشبخش شخصی استفاده کنید، هر کاری که حال شما را بهتر میکند. در بازارهای نزولی از دستدادن روحیه بدترین چیز است. در این راستا نکات زیر قابل توجه هستند:
- هنگام سقوط سنگین بازار به رسانههای اجتماعی مانند توییتر سر بزنید و توییتهای مختلف را بخوانید. خواندن نظرات عجیبوغریب و مضحکانه مثل اینکه عدهای همه چیز را یک کلاهبرداری میدانند باعث آرامش شما میشود. احتمالا اندکی غیرمتعارف به نظر برسد اما راهی برای آرامش ذهن است.
- همه اهرمها (Leverage) را ببندید. اگر اهرمی باز میکنید، مطمئن شوید که مقدار لیکویید شدن آن اندک باشد.
- از بازار نزولی یک بازی سرگرمی بسازید. تصور کنید شرایط نزولی یک بازی برای افزایش تعداد توکنها و دارایی دیجیتال شما است. به جای تمرکز روی قیمت ارز دیجیتال روی تعداد توکنها تمرکز کنید.
- از استراتژی هج کردن در معامله شورت (Short Selling) استفاده کنید. البته ریسک این کار بسیار زیاد است و اگر معامله شورت را دیر باز کنید ضرر میکنید. باز کردن معامله شورت در محدوده رنج پیش از سقوط بازار عملکرد بهتری دارد. از هیچ اهرمی هم استفاده نکنید. اگر قرار است در معامله شورت غیراهرمی ضرر کنید بهتر است در زمان برگشت و صعودیشدن بازار باشد.
- یک وضعیت مالی شخصی باثبات داشته باشید. اگر نیازهای اولیه و دغدغههای مالی شما به راحتی برآورده شود آنوقت میتوانید با ذهنی آرام درگیر معاملات شوید.
- از فرصت بازیابی استفاده کنید. همانطور که میدانید سقوطهای بزرگ بازار معمولا فقط در چند روز از ماه اتفاق میافتد. معمولا روزهای نزدیک به اعلام تورم و شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) باید منتظر این اتفاق باشیم. البته این موضوع ایرادی ندارد، زیرا سرمایهگذاران در هر ماه تا اعلام شاخص ماه آینده فرصت ریکاوری دارند.
از استراتژی انباشت DCA استفاده کنید
در آخر شاید بپرسید چرا همه سرمایه را برای خرید در کف قیمت نگذاریم؟ اگر در مورد پایینترین کف اطمینان دارید، میتوانید این روش را انتخاب کنید. شاید ژوئن ۲۰۲۲ (خرداد و تیر ۱۴۰۱) آخرین فرصت برای خرید بیت کوین ۲۰۹۰۰ دلاری بود. هیچکس از آینده خبر ندارد. بنابراین بهترین راه این است که یک سرمایه ماهانه برای خرید کریپتو کنار بگذاریم و از استراتژی میانگین هزینه دلاری (DCA) استفاده کنیم. استراتژی DCA یک استراتژی انباشت است که مقدار کل مورد نظر برای خرید در فواصل زمانی منظم به بخشهایی با اندازه مساوی تقسیم میشود. به این ترتیب نگرانی سرمایهگذاری که قصد انباشت را دارد در مورد قیمت خرید کمتر میشود.
جمعبندی
همانطور که میدانیم بازارهای نزولی آزاردهنده هستند و ذهن سرمایهگذاران دائما درگیر تغییر رنگ قرمز کندلها به رنگ سبز است. اما آیا باید در یک بازار خرسی محصور شرایط باشیم یا راهکار بهتری مانند انباشت در بازار نزولی را انتخاب کنیم؟ Accumulation یعنی نقاط ورود مناسب را در کفهای قیمتی بیابیم و به صورت پلهای داراییهایمان را بیشتر کنیم. اما در نظر گرفتن روحیه سرمایهگذاری از آنجا که خرید در بازار نزولی مانند گرفتن یک چاقوی در حال افتادن است باید استراتژیهای انباشت را به درستی رعایت کنیم. نکته مهمتر این است که ترس را کنار بگذاریم و فریب فرصتهای به ظاهر سودآور را نخوریم. نظر شما در مورد انباشت در بازار خرسی چیست؟ استراتژی شما برای یافتن توکنهای مناسب انباشت چیست؟
چگونه روحیه قوی داشته باشیم؟
کسی که روحیه قوی دارد، مصمم، با اراده و پیگیر است. داشتن روحیه قوی یکی از ویژگیهای افراد موفق، ورزشکاران ممتاز و رهبران برجسته است. اگر شما هم دوست دارید روحیه قوی داشته باشید تا بتوانید با چالشهای زندگیتان روبهرو شوید و به سمت هدفهایتان پیش بروید، میتوانید این خصلتها را در خود ایجاد کنید و فردی با روحیه قوی باشید.
بخش اول: ایجاد اعتماد به نفس
۱. تحلیل SWOT انجام دهید
تحلیل SWOT یعنی نوشتن نقاط قوت (strength)، نقاط ضعف (weaknesses)، فرصتها (opportunities) و تهدیدها (treats). اگر شما از قوتها و ضعفهای خود آگاه نباشید، به سختی میتوانید در خود اعتماد به نفس ایجاد کنید.
- یک ورق کاغذ بردارید و چهار قسمت مجزا در آن مشخص کنید. روی نقاط قوت و ضعفتان تمرکز کنید، نقاط قوت کمتر از ۱۰ مورد نباشد.
- فرصتها و تهدیدها میتوانند ذهنی، حرفهای یا مربوط به سبک زندگیتان باشند. فرصتها و تهدیدها معمولا نتیجهی تعامل نقاط قوت و ضعف با پیرامون شما هستند. در قسمت بعدی چگونگی مدیریت فرصتها و تهدیدها را خواهید آموخت.
- این تحلیل و بررسی، بخش مهمی از پروسهی خودیابی شماست؛ به آن به چشم یک بخش لازم و مفید در رسیدن به اهدافتان نگاه کنید، چون از این طریق خواهید فهمید که چطور میتوانید در نوع خودتان بهترین باشید.
۲. تفکر مثبت و خردمندانه داشته باشید
تدابیری بیندیشید که چطور میتوانید از قوتها و ضعفهایتان برای خلق فرصتهای جدید بهره ببرید. تجسم یک پیامد مثبت و خوشایند به شما کمک میکند خودتان را در حال موفقیت در انجام کاری ببینید و نسبت به توانمندیهایتان اعتماد به نفس کسب کنید. بهتر است روی مهارتهای مثبت اندیشی بیشتر کار کنید.
۳. اهداف بلندمدت و دشوارتر خود را به اهداف کوتاهمدتتر و سادهتر تبدیل کنید
اگر کارآمدی و عزت نفستان را بهبود دهید، اعتماد بهنفس شما هم بالا خواهد رفت. با رسیدن به اهداف کوتاهمدت، به ارزشهای خودتان پی میبرید، پس مدام در حال یاد گرفتن چیزهای کوچک و بالا بردن مهارتهایتان باشید.
۴. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
آنهایی که روحیه قوی دارند، خاطرجمع و انعطافپذیرند و برایشان مهم نیست دیگران چه میکنند. اگر در دام مقایسهی خود با دیگران بیفتید، به ضرر دستاوردهای گذشته و اهداف آیندهتان تمام خواهد شد.
- هر چند افرادی با روحیه قوی معمولا در زمینههای رقابتی مانند تجارت، ورزش، سیاست و تحصیلات فعال هستند، اما هرگز خودشان را با دیگران مقایسه نمیکنند و تحت استرس ناشی از قیاس و رقابت قرار نمیگیرند، بلکه روی توانمندیهایشان متمرکز میشوند.
بخش دوم: داشتن انعطاف پذیری هیجانی
۱. نسبت به احساسات خود آگاه باشید
عادت کنید از خودتان در مورد احساستان نسبت به چیزی سؤال کنید. واکنش فوری شما ممکن است نشاندهندهی احساسات نباشد.
با باور احساسات و هیجانات خود رشد میکنید و میتوانید به دنبال راهحل بگردید. اگر احساسات خود را سرکوب و پنهان کنید، روحیه قوی برای رویارویی با مشکلات نخواهید داشت.
۳. در شرایط دشوار، چشمانداز مثبت داشته باشید
وقتی اتفاق بدی روی میدهد ذهن، «بدترین» شرایط را در نظر میگیرد، اما اگر به آن ماجرا به چشم قدمی کوچک برای رسیدن به اهدافتان بنگرید، میتوانید کنترل بیشتری نسبت به امور داشته باشید، روحیهتان را حفظ کنید و چندان تحت تأثیر قرار نگیرید.
۴. درک کنید که اشتباه و تغییر، لازمهی زندگی است
خطا و اشتباه حتی میتواند شما را در مسیر بهتری قرار دهد. سعی کنید اشتباهات و مشکلات را به موقع و هر چه زودتر بر طرف کرده و به آینده موکول نکنید.
- همه چیز را تمام و کمال نخواهید و وسواس نداشته باشید.
کسی که روحیه قوی دارد نباید از خودش توقع داشته باشد، هرگز اشتباهی مرتکب نشود، بلکه باید با هدف و دورنمای مثبت آنها را پشت سر بگذارد.
۵. خوشبین باشید
«مشکلات» را فرصتهایی برای رشد تلقی کنید و هر موقعیتی را بهعنوان راهی برای ایجاد تغییر مثبت ببینید.
۶. عملگرا باشید
رویکردتان نسبت به زندگی، رویکرد حل مسئله باشد و به جای اینکه در جایی راکد بمانید و غُر بزنید، سعی کنید به جلو حرکت کنید و کاری انجام دهید. شما باید شهامت پیشرفت را داشته باشید.
- در برخی موارد، شجاعت صرفا به این معناست که به خودتان اجازهی فرار از مسائل را ندهید.
بخش سوم: تقویت اراده
۱. به ضعفهایتان که در تحلیل SWOT فهرست کرده بودید نگاهی بیندازید
آیا ضعفهایتان ناشی از ضعف اراده نیست؟ اگر چیزهایی که در فهرست نام بردهاید، تنبلی، پشت گوش انداختن یا عادت بد هستند، میتوانید آنها را با یادگیری مهارتهای انضباط فردی و تقویت اراده برطرف کنید.
۲. ورزش کنید
فواید ورزش کردن بر هیچ کس پوشیده نیست. تمرینات ورزشی در سنین پایین، یک راه خوب برای تعلیم انضباط فردی است. اگر هم تا به حال این کار را نکردهاید، هنوز هم دیر نشده، با ثبتنام در یک تیم ورزشی مجبور میشوید چند بار در هفته تمرین کنید.
۳. عادات خوب ایجاد کنید
اینکه کاری را هر روز انجام بدهید و به آن عادت کنید، هر چند به اندازهی یک عادت بد لذتبخش نیست، به شما کمک میکند پاداش آن را با تقویت ارادهتان بگیرید. چند عادت خوب و کوچک را به شما توصیه میکنیم:
- هر روز به جای آسانسور از پلهها استفاده کنید. اگر به این کار عادت کنید خواهید دید تسلط تنبلی بر شما کم خواهد شد.
- فورا بعد از شام، ظرفها را بشویید. ظروف کثیف اینگونه راحتتر شسته میشوند. بسیاری از مشکلات نیز به موقع، راحتتر و بیدردسرتر حل میشوند تا اینکه با اهمال و به تأخیر انداختن اجازه دهید بزرگتر و پیچیدهتر شوند.
- برای صبحانه به جای دونات شکری و کیک و غلات شیرین، یک غذای سالم تهیه کنید. تصمیمهایی که در آغاز یک روز میگیرید، تعیینکنندهی تمام تصمیمهایی است که بعدا در طول روز خواهید گرفت.
۴. عادتهای بد را ترک کنید
بعد از اینکه فهمیدید چطور یک عادت مثبت برای خود خلق کنید، میتوانید با اعتماد به نفس بیشتری، چالشهای بزرگتر مربوط به ارادهتان را هدف بگیرید. سعی کنید عادت بدی را که نیاز به ارادهی قوی دارد ترک کنید، مثلا سیگار کشیدن، ولع خوردن شیرینیجات، استفادهی بیش از حد از تلویزیون یا اینترنت یا خوردن فست فود.
- برای ترک عادت بدی که در نظر گرفتهاید، به خودتان فرصت کافی و منطقی بدهید. مثلا زمانی بین ۱ تا ۳ ماه.
۵. اول کارهایی را انجام بدهید که دوست ندارید
فهرستی از کارهایی که باید انجام بدهید، تهیه کنید و اولویت را به کارهایی بدهید که بیشترین بیمیلی و دلهره را نسبت به آنها دارید. این تمرین در زمینهی مهارت انضباط فردی روحیهتان را تقویت میکند و روز لذتبخشتری برایتان ایجاد خواهد کرد.
بخش چهارم: تعیین هدف
۱. اهداف بلندمدت در نظر بگیرید
بعد از اینکه به اعتماد به نفس، انعطافپذیری هیجانی و اراده دست پیدا کردید، باید هدفهایی برای خود پیدا کنید که قرار است به آنها برسید.
- بسیاری عقیده دارند داشتن اهداف طولانی مدت، کلید داشتن روحیه قوی است. اگر برای بازنشستگی، کار، روابط خانوادگی و سلامت جسمی و روانی، اهداف مناسب و منطقی در نظر بگیرید، در طول زندگیتان مصممتر و باارادهتر خواهید بود.
۲. اهداف بلندمدت را به اهداف کوتاهمدتتر تقسیم کنید
برای خود اهداف هفتگی، ماهیانه و سالیانه تعیین کنید.
۳. اهدافتان حتما دستیافتنی و منطقی باشند
اگر رسیدن به چیزی غیرممکن باشد، پس هدف مناسبی نیست. هدفی که در نظر میگیرید باید با منطق جور باشد نه اینکه خودتان هم رسیدن به آنها را باور نداشته باشید.
۴. در کنار اهداف ملموس و عینی، اهداف اخلاقی و معنوی هم داشته باشید
برای خود یک سیستم اخلاقی و معنوی هم مشخص کنید که بتوانید اساس زندگیتان را روی آن بگذارید. اگر بتوانید به این «اصول» پایبند و وفادار بمانید، در تصمیمگیریها اعتماد به نفس بیشتری به دست میآورید و روحیه قویتری نیز خواهید داشت.
دیدگاه شما