مفهوم نسبت ریسک به ریوارد و فرمول محاسبه آن
آیا اهل ریسک هستید؟ یکی از معدود ابزار معامله گران و نکات معاملاتی، محاسبه نسبت ریسک/ریوارد است.
هر فرد برای تحمل خطر، آستانه خاص خود را دارد. مثلاً ممکن است شما بانجی جامپینگ را دوست داشته باشید، اما شخص دیگری تنها با فکر کردن به آن دچار حمله پانیک شود. پس هر فرد باید با توجه به شخصیت خود میزان پذیرش ریسک را بسنجد.
سرمایهگذاری در بازار سرمایه دارای ریسک بالایی است و اگر قصد قبول این ریسک را دارید باید با تعیین حد ضرر برای خود، پاداش خوبی را نیز برای آن در نظر بگیرید.
مفهوم نسبت ریسک به ریوارد ( پاداش) Risk/Reward از اصول مهم در معاملات است، اما تعداد معدودی از معاملهگران نحوه استفاده صحیح از آن را میدانند.
اصولا نسبت ریسک به ریوارد به معاملهگر این اجازه را منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ میدهد که معاملات خود را طوری تنظیم و فیلتر کند که بتواند به او امید دهد و سود به همراه داشته باشد.
در ابتدا این موضوع را از نظر بازار سهام بررسی میکنیم.
فرض کنید تحقیقات در رابطه با انتخاب سهام را انجام دادهاید و سهامی را که از نظر شما مناسب است پیدا کردهاید.
متوجه شدهاید که سهم XYZ از بیشترین قیمت معامله اخیر که برای مثال 390 تومان بوده کمتر معامله میشود و در حال حاضر قیمت معامله 250 تومان است.
شما معتقدید که اگر در حال حاضر خرید کنید، در آیندهای نهچندان دور، سهم XYZ تا 390 تومان (حداکثر قیمت معامله شده در قبل) مجدد بازمیگردد و میتوانید سود از آن دریافت کنید.
به فرض شما 500 تومان برای سرمایهگذاری دارید، بنابراین پس از انجام تمام تحقیقات خود، 20 سهم میخرید. اما آیا نسبت ریسک/ریوارد خود را هم میدانید؟
هدف از این مقاله آموزش ریسک به ریوارد در بورس است که با ارائه یک نمای کلی از این نسبت، بتوانید از ابتدا شروع کنید و مرحلهبهمرحله نسبت ریسک به ریوارد را بررسی نمایید.
نسبت ریسک/ریوارد چیست؟
متأسفانه، برخی از سرمایهگذاران خرد وقتی میخواهند پول خود را سرمایهگذاری کنند، ضرر زیادی را تجربه میکنند. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، اما یکی از دلایل آن ناشی از ناتوانی سرمایهگذاران در کسب سود، عدم تعیین حد ضرر برای خود و پایبندی به آن و همچنین ناآگاهی از مدیریت ریسک است.
نسبت ریسک به ریوارد یک اصطلاح رایج مالی است، اما مفهوم ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد شاخصی است که توسط سرمایهگذاران حرفهای برای مقایسه ریسکهای یک دارایی با سود مورد انتظار، استفاده میشود.
به زبان ساده مفهوم نسبت ریسک/ریوارد نشاندهنده احتمالی است که یک سرمایهگذار میتواند بهازای هر ریال ریسکی که در سرمایهگذاری میکند، سود به دست آورد.
بسیاری از سرمایهگذاران از نسبت ریسک/ریوارد برای مقایسه بازده مورد انتظار یک سرمایهگذاری در مقایسه با میزان ریسکی که باید برای به دست آوردن این بازدهها انجام دهند، استفاده میکنند. مثال زیر را در نظر بگیرید:
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) 1: 7 نشان میدهد که مایل به ریسک 1 ریال برای چشمانداز کسب سود 7 ریال است. از طرف دیگر، نسبت ریسک/ریوارد 1: 3 نشان میدهد که یک سرمایهگذار باید انتظار داشته باشد که 1 ریال سرمایهگذاری کند، به این دلیل که 3 ریال از سرمایهگذاری خود سود کسب کند.
معامله گران عمدتاً برای ایجاد یک استراتژی خاص از چنین شاخصی استفاده میکنند و اغلب از رویکرد نسبت سود به پاداش برای برنامهریزی معاملات خود بهره میبرند.
بهخاطر داشته باشید که حتی بهترین معاملهگران فقط در 70 درصد مواقع درست عمل میکنند.
درواقع سود به این معنا است که ضررهای خود را کاهش و با گذشت زمان سودهای خود را بیشتر کنید. به همین دلیل است که هر زمان که وارد معامله میشوید باید نکات مثبت و منفی آن را بشناسید. هدف از این کار به دست آوردن نسبت بالقوه 3 به 1 که بهترین نسبت ریسک به ریوارد است یا بهتر از آن، نسبت استثنایی 2 به 1 برای معاملات روزانه میباشد.
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
کارشناسان مالی تاکید میکنند که ریسکها و ریواردها (پاداشها) به هم وابسته هستند و یک سرمایهگذار برای تصمیمگیری نهایی باید این نسبت را محاسبه کند.
محاسبه واقعی برای تعیین ریسک در برابر ریوارد بسیار آسان است. فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که شما بهسادگی سود خالص (پاداش) خود را بر قیمت حداکثر ریسک خود تقسیم میکنید.
با تقسیم سود خالص (پاداش) بر قیمت حداکثر، ریسک معامله محاسبه میشود.
برای گنجاندن محاسبات ریسک به ریوارد در پروسه معاملات خود، ابتدا سهمی را انتخاب کنید، اهداف صعودی و نزولی آن را بر اساس قیمت فعلی تعیین کنید و نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کنید.
اگر ریسک به ریوارد زیر آستانه تحمل ضرر شما است، حد ضرر خود را بالا ببرید تا به نسبت قابل قبولی برسید. اگر نمیتوانید به نسبت قابل قبولی دست پیدا کنید، سهم سرمایهگذاری خود را تغییر دهید.
در طول نگهداری سهام، با ادامه تجزیهوتحلیل اطلاعات جدید، اگر نسبت ریسک به ریوارد نامطلوب شد، از خروج از معامله نترسید. هرگز در موقعیتی قرار نگیرید که نسبت ریسک/ریوارد به نفع شما نباشد.
فرمول ریسک به ریوارد
روش اول
یک فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که:
حد ضرر - قیمت سهم = ریسک
قیمت سهم - حد سود = ریوارد
سپس مقدار ریسک را بر ریوارد تقسیم کنید و هرچه نسبت محاسبه شده کم تر از 50 درصد باشد، برای خرید مناسبتر است.
مثال1:
قیمت سهم افق 61,270 ریال میباشد.
حد ضرر: 58,600 و مقاومت 63,100 ریال. هدف اول را 70,000 ریال محاسبه میکنید. تعیین ریسک به ریوارد به این صورت است:
2670 = 58600 – 61270= ریسک
1830= 61270 -63100= ریوارد
ریسک / ریوارد= 1.45 که بالا میباشد. این عدد از 100 بیشتر است و به همین خاطر، ریسک خریدش بالا است.
مثال 2:
اگر سهمی را در 10,000 ریال خریداری کرده باشید و برای آن حد ضرر 7,500 ریال و حد سود 20,000 ریال قرار دهید، ریسک این معامله بهازای هر سهم 2,500 ریال و پتانسیل سود آن 10,000 ریال است.
سپس به مقایسه ریسک با سود میپردازید تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
0.25 = 10000 / 2500 = پاداش/ریسک
بنابراین ریسک به ریوارد این معامله یک به چهار میباشد.
البته بهترین ریسک به ریوارد یک به سه تعیین شده است به این معنا که یعنی تحمل یک واحد ریسک در مقابل سه واحد سود وجود دارد.
روش دوم
در ابتدا باید مقدار سرمایه خود را تعیین کنید ( متغیر S )، سپس درصد ضرر خود را مشخص کنید (متغیر N ) .
نقطه ورود معاملات خود را باید مشخص کنید که معمولاً معاملهگران برای تعیین نقطه ورود از تکنیک Triger (تریگر) استفاده میکنند.
استفاده از تریگر زمانی کاربرد دارد که شما محدوده مناسب برای ورود را تشخیص دادهاید اما قیمت دقیق برای ورود را نمیدانید، در این زمان استفاده از تریگر مناسب است.
استفاده از اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک، RSI ، MACD و . برای تشخیص نقطه ورود مناسب است. مثلاً زمانی که خط روند با یک کندل صعودی یا نزولی قدرتمند قطع شود میتواند سیگنالی برای خرید باشد.
بعد از خریداری سهم برای خود حد سود ( profit target ) برای خروج و حد ضرر فروش تعیین کنید. فاصله بین قیمت خرید و هدف قیمتی فروش را a در نظر بگیرید. مشخص کردن حد ضرر به کمک متغیر N انجام میشود.
معمولاً تعیین حد ضرر به این صورت است که کندل، حد موردنظر شما را رد کند و در نقطه پایینتر بسته شود و کندل بعدی نیز پایین کندل ایجاد شده قرار گیرد.
محاسبه ریسک نیز به کمک حد ضرر ( stop loss ) انجام میشود.
فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر تعیین شده b نامیده میشود.
حال با تقسیم مقدار b بر a ، نسبت ریسک به ریوارد محاسبه میشود.
X*b = (N/ منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ 100 )*S
متغیر X ، مقداری است که باید خرید انجام شود. در صورتی که حاصل به دست مده از 0.5 بیشتر باشد، معامله توجیهپذیر خواهد بود.
اندیکاتور محاسبه ریسک به ریوارد
در موقعیتهای تحلیل جهت تعیین نسبت ریسک به ریوارد و برای تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و ضرر و مشخص کردن محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه مختلف، میتوان طبق تصویر زیر از اندیکاتور مناسب استفاده کرد:
- ابزار Forecast یا پیشبینی به تحلیلگران این امکان را میدهد که نقاط ورود و خروج را در معاملات خود تعیین کنند و برای افزایش زیبایی بصری و جذابیت آن میتوانید از آیکونها استفاده کنید.
- اندیکاتور Position Size Calculator نیز ابزاری کاربری است که در هر معامله باتوجهبه حجم معامله بر اساس نقطه ورود، حد ضرر و درصد ریسکپذیری شما را تعیین میکند و در هر دو پلتفرم 4 MT و 5 MT قابلاستفاده است.
جمعبندی
نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)، یا همان نسبت سود به زیان به این معنا است که در برابر چند درصد سود، حاضر به از دستدادن چند درصد از سرمایه خود هستید و میتوانید سرمایه خود را به خطر بیندازید؟
مفهوم نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان در بورس داخل و خارج (فارکس) کاربرد دارد.
اگر سهمی را پیدا کردید که هم از لحاظ تکنیکال و هم بنیاد وضعیت مناسبی دارد، برای تصمیمگیری بهتر، نسبت منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ ریسک به ریوارد ( R/R ) را محاسبه کنید. نسبت مناسبی که در نظر گرفته میشود، کمتر از 50 درصد و بهترین ریسک به ریوارد در معاملات نسبت یک به سه تعیین شده است.
زمانی معاملهگر وارد معامله میشود که سود احتمالی که به دست میآورد از ضرر احتمالیاش بیشتر باشد. در صورتی که ضرر احتمالی از سود احتمالی بیشتر شد، فرصت دیگری را برای سرمایهگذاری بررسی نمایید.
نسبت ریسک به ریوارد(R/R)
یکی از شاخص های استراتژی های معاملاتی در بازار ارزهای دیجیتال، نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R می باشد. معامله گران همواره به دنبال کسب بالاترین میزان سود و کمترین مقدار ضرر هستند، بنابراین با روش نسبت ریسک به ریوارد می توانند میزان این دو پارامتر را بررسی و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرند. در واقع این نسبت نشان دهنده این می باشد که افراد در ازای چه مقدار سود، حاضر به تحمل ضرر هستند.
حد سود چیست؟
در هر معامله، یک بالاترین حد برای سود را می توان پیش بینی کرد که معمولا سرمایه گذاران به دنبال این حد سود در معاملات خود هستند. در مقابل آن حد ضرر است که نقطه ی خروج معامله گر در زمان سیر نزولی بازار را نشان می دهند. طبق فرمول نسبت ریسک به ریوارد سرمایه گذاران باید حد ضرر مورد نظر خود را تقسیم بر حد سود مورد انتظار خود کنند، عدد به دست آمده از این فرمول همان نسبت R/R می باشد. هر چه این عدد به دست آمده از این نسبت، کوچک تر باشد، بیانگر این است که سرمایه گذار انتظار سود بالاتری را نسبت به ضرر احتمالی را دارد. در ادامه برای درک بهتر این فرمول یک مثال را بررسی می کنیم:
اگر سرمایه گذاری در نقطه ورود خود به بازار میزان حد سود مورد انتظار خود را 15 درصد در نظر بگیرد و برای حد ضرر 5 درصد را مطلوب بداند، در این صورت میزان ریسک به ریوارد عدد 0.33 یا 1/30می شود که نشان دهنده این است سرمایه گذار در ازای از دست دادن 1 دلار، انتظار 3 دلار سود را دارد.
تحلیل نسبت ریسک به ریوارد
اگر عدد به دست آمده از فرمول R/R نشان دهنده این باشد که در نسبت ریسک به ریوارد، میزان ریسک به ریوارد بالاتر است، معامله گر باید سراغ معامله دیگری برود. معامله گران می توانند برای کاهش نسبت R/R، حد ضرری که انتظار دارند را به قیمت ورود خود که همان میزان قیمتی ست که حاضرند برای دریافت دارایی بپردازد، نزدیک کند.
نسبت ریوارد به ریسک
برای درک بهتر نسبت ریسک به ریوارد، نسبت ریوارد به ریسک را که همان معکوس شده ی ریسک به ریوارد است را به دست می آوریم. در این روش فقط کافیست عدد ریوارد که در مثال بالا 15 بود را به عدد ریسک که 5 بود تقسیم کنیم. عدد به دست آمده 3 می باشد، که نشان دهنده این است اگر فردی 100 دلار در این بازار سرمایه گذاری کند، سود و ضرر احتمالی او به ترتیب 15 و 5 درصد می باشد.
کاربرد R/R
هدف و کاربرد اصلی نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R، کاهش ریسک معامله گران و مدیریت سرمایه در بازارهای ارزهای دیجیتال می باشد.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه یک استراتژی و دانشی ست که علاوه بر حفظ اصل سرمایه، باعث سودآوری و افزایش میزان سرمایه اولیه نیز می شود. مدیریت سرمایه میزان ریسک در معاملات را به حداقل می رساند و سرمایه گذاران را به بالاترین سود می رسانند. زمانی که استراتژی های معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه قرار می گیرند، نتیجه ای جز کاهش ریسک و افزایش سود به همراه نخواهد داشت.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه
1- ریسک
میزان ریسک مورد انتظار در معامله باید توسط معامله گران قبل از شروع معاملات انجام شوند و فرد باید بر اساس میزان ریسکی که می تواند متحمل شود، آن را مشخص کند. البته این میزان باید تا پایان معامله ثابت بماند زیرا گاهی برخی از معامله گران میزان تحمل ریسک خود را برای دریافت سود بیشتر، افزایش می دهند در نتیجه ممکن است دچار روند نزولی شوند.
2- بازده
بازده در واقع همان سودی می باشد که معامله گران از سرمایه گذاری خود به دست می آورند و مبنای ارزیابی آن شاخص های پولی، دوره زمانی و عملکردهای دارایی ها می باشد. با افزایش قیمت سهام و سودهای نقدی که به صورت سالانه ایجاد می شوند، بازدهی حاصل می شود. بازده بهینه می تواند متاثر از چندین عامل مانند نرخ تورم، ریسک، هزینه های معاملاتی و . باشد اما بخش زیادی از آن مربوط به مهارت و دانش سرمایه گذار برای مدیریت سرمایه و تصمیم گیری به موقع و مناسب در زمان ورود و خروج سرمایه خود می باشد.
3- حجم معاملات
سرمایه گذاران با خرید تعداد واحدهای هر دارایی، مالکیت آن تعداد را به دست می آورند که همان حجم معاملات نام دارد. در نتیجه می توان گفت هر چه میزان حجم معاملاتی یک سرمایه گذار بیشتر باشد، ریسک و بازدهی بالاتری را نیز برای او به همر اه خواهد داشت زیرا سهم بیشتری از دارایی را در اختیار دارد بنابراین سود و زیانی که متحمل می شود نیز به همان میزان بیشتر می شود. توصیه می شود سرمایه گذاران همه ی دارایی و سرمایه خود را وارد یک معامله نکنند، تا کل سرمایه آنها در معرض ریسک بالا قرار نگیرد.
4- نسبت بازده به ریسک
این نسبت باید توسط معامله گران، پیش از ورود به بازار محاسبه شود تا نشان دهد در ازای میزان ریسک در نظر گرفته شده، چقدر بازدهی مورد انتظار و مطلوب است. همین امر سبب می شود تا یک محدودیت برای کنترل هیجانات سرمایه گذاران ایجاد شود و تعادل نسبتا مطلوبی بین میزان ریسک و بازدهی برقرار شود. با توجه به این که هر چه میزان ریسک پذیری کاربران بالاتر باشد، میزان بازدهی که دریافت می کنند نیز بالاتر می رود اما این امر نباید موجب شود ریسک های نجومی را به این خاطر تحمل کنند.
5- نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه از طریق میزان اختلاف میان سطح اولیه سرمایه پیش از ضرر و میزان سرمایه کنونی به دست می آید منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ و نشان دهنده میزان سرمایه از دست رفته سرمایه گذاران در یک معامله ناموفق یا زیان ده بوده است. تفاوت بین افت سرمایه ای که تریدرهای حرفه ای و تریدرهای مبتدی تجربه می کنند این است که حرفه ای ها در زمان افت سرمایه به دلیل مهارتی که در کنترل و مدیریت سرمایه دارند، ضرر کمتری را متحمل می شوند.
نکات کلی در رابطه با مدیریت سرمایه
- استراتژیهای معاملاتی در حوزه مدیریت سرمایه باید بر اساس رویکردی که سرمایه گذار در بازار در پیش میگیرد و تیپ شخصیتی سرمایه گذار، پایه ریزی شوند.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه حفظ سرمایه، کسب سود از آن و افزایش سرمایه اولیه می باشد.
- سرمایه گذاران باید میزان ریسک و بازده سرمایه گذاری را که بر اساس نقاط خروج و حجم معاملات می باشند پیش از شروع، بررسی و ارزیابی کنند.
- بهتر است میزان ریسک در نظر گرفته شده در معاملات بیشتر از ۳ درصد نباشد. همچین اگر نسبت بازده به ریسک کمتر از ۱ درصد باشد، ورود سرمایه گذار به آن معامله توصیه نمی شود.
- اگر معامله گر به چندین معامله نیاز داشته باشد بهتر است حداکثر ریسک بین معاملات تقسیم شود تا فقط یک معامله ریسک زیادی را متحمل نشود.
- اگر سرمایه گذاری به دنبال سرمایه گذاری با بازدهی بالا می باشد، باید ریسک بالا را نیز در نظر بگیرد بنابراین سرمایه گذارن باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند و اگر چندین بار معاملات آنها ضرر کرد و دچار افت سرمایه شدید شدند، برای مدتی از انجام معاملات خودداری کنند.
نتیجه گیری
برای کسب سودآوری در سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال علاوه بر مهارت و تخصص در تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال، مدیریت سرمایه نیز تاثیر به سزایی دارد. در واقع می توان گفت تاثیر تحلیل های تکنیکال و فاندامنتل بر سودآوری 10% است در حالی که تاثیر مدیریت سرمایه 90% می باشد. بنابراین مدیریت ریسک که بخشی از مدیریت سرمایه به حساب می آید در افزایش میزان سودآوری تاثیر بیشتری نسبت به تحلیل های فاندامنتال و تکنیکال دارد. نسبت ریسک به ریوارد نیز به همان نسبت در این سودآوری نقش به سزایی دارد.
نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد در معاملات همان نسبت حد ضرر به حد سود شماست که قصد داریم در این مقاله از مقالات آموزش فارکس برای شما از آن بگوییم. برای افزایش شانس سودآوری خود ، باید وقتی معامله کنید که توانایی کسب سود 3 برابر بیشتر از ریسک را داشته باشید. اصطلاحا نسبت ریسک به ریوارد شما 1 به 3 باشد.
اگر به خودتان نسبت پاداش به ریسک 3: 1 بدهید و فقط در چنین شرایطی وارد معامله شوید ، در دراز مدت سودآوری بالاتری خواهید داشت.
به عنوان مثال نگاهی به نمودار زیر بیندازید:
در این مثال بالا فرض بر این است که شما 50 درصد معاملات را ضرر می کنید. می بینید که حتی اگر فقط 50٪ از معاملات خود را می بردید ، باز هم 10،000 دلار سود می کردید.
فقط بخاطر داشته باشید که هر بار با نسبت ریسک به پاداش خوبی معامله کنید ، احتمال سودآوری شما بسیار بیشتر است حتی اگر درصد برد شما پایین تر باشد.
و اما این لقمه بزرگی است ، تنظیم و گذاشتن نسبت پاداش به ریسک بالا هزینه دارد.
در ظاهر ، مفهوم گذاشتن نسبت سود به زیان بالا به نظر خوب می رسد ، اما به چگونگی اعمال آن در سناریوهای واقعی معاملات فکر کنید.
فرض بگیرید شما یک اسکلپر هستید و فقط می خواهید 3 پیپ ریسک کنید.
استفاده از نسبت 3: 1 پاداش به ریسک ، بدان معنی است که شما باید 9 پیپ بگیرید. ابتدا به ساکن، احتمالات علیه شما خواهند بود چراکه باید هزینه اسپرد را نیز پرداخت کنید.
اگر بروکر شما اسپرد 2 پیپی برای EUR / USD ارائه می دهد ، باید 11 پیپ سود کنید ، و بعبارتی مجبورید یک نسبت پاداش به ریسک 4: 1 که دشوار است را بپذیرید.
با توجه به نرخ تبدیل EUR / USD که می تواند در عرض چند ثانیه 3 پیپ بالا و پایین برود ، سریعتر از انکه بخواهید بگویید “عمه جان” استاپ خواهید خورد.
اگر بخواهید حجم معامله خود را کاهش دهید ، می توانید استاپ (حد ضرر) خود را واید یا بازتر کنید تا نسبت پاداش / ریسک مطلوب خود را همچنان حفظ کنید.
حال ، اگر مقدار پیپ هایی که می خواستید ریسک کنید را به 50 افزایش دهید ، باید 153 پیپ سود کنید.
با انجام این کار خواهید توانست نسبت پاداش به ریسک خود را نزدیک به 3: 1 مطلوب خود قرار دهید. زیاد بد نیست ، نه؟ با این کار احتمال استاپ خوردن در نوسانات بازار را کم کردید چون تعداد پیپ بیشتری برای مانور دارید. و از طرفی نسبت ریسک به ریوارد مناست را دارید.
در دنیای واقعی ، نسبت های سود به زیان آیه قران نیستند. آنها را باید بسته به بازه زمانی ، فضای معاملاتی و نقاط ورود / خروج تنظیم کرد.
یک معامله بلند مدت می تواند نسبت پاداش به ریسک تا 10: 1 نیز حتی داشته باشد و این در حالیست که یک اسکلپر (تریدر کوتاه مدت) می تواند نسبتی به کوچکی 0.7: 1 را انتخاب کند.
نکته مهم این است که حتما در ورود به معامله باید این نسبت را در نظر بگیرید.
طریقه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
کار بسیار آسانی است.
کافی است ابتدا مقدار حد ضرر خود را به پیپ یا دلار حساب کنید.
سپس مقدار حد سود خود را به پیپ یا دلار محاسبه کنید.
نسبت منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ ریسک به ریوارد = 1 : مقدار استاپ لاس / مقدار حد سود
معامله خرید EUR/USD را در نقطه 1.1225 وارد میشویم. حد ضرر ما در نقطه 1.1200 و حد سود ما در نقطه 1.1275 قرار دارد.
حد ضرر به پیپ = 25 پیپ
حد سود به پیپ = 50 پیپ
ریسک به ریوارد = 1 : 50/25 = 1 : 2
همانطور که می بینید نسبت ریسک به ریوارد ما برابر شد با 1 به 2. پرواضح است که برای نسبت سود به زیان یا ریوارد به ریسک جای این دو عدد عوض می شود.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ فرمول محاسبه + مناسبت ترین R/R
نسبت ریسک به ریوارد یکی از اصلیترین معیارهای تریدینگ در بازارهای معاملاتی سنتی و ارزهای دیجیتال است. این معیار به معاملهگران کمک میکند تا ریسک معامله را به حداقل، و سود آن را به بیشترین میزان ممکن برسانند. در واقع معیار Risk to Ratio، با استفاده از قیمت ورودی، استاپ لاس و سفارش حد سود، روند صعودی و نزولی بالقوه هر معامله را اندازهگیری میکند. در ادامه به طور مفصل به بررسی این معیار در داموندمگ میپردازیم.
- 1) نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
- 2) نحوه عملکرد نسبت ریسک به ریوارد چگونه است؟
- 3) اهمیت و محدودیتهای استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
- 4) استفاده از شاخصهای فنی و نسبت R به R در افزایش سود
- 5) نکات کلیدی در هنگام استفاده از نسبت R به R
- 6) نتیجه گیری
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R، رابطه میان ریسک احتمالی و سود بالقوه موجود در هر معاملهای را مشخص میکند. اما منظور از ریسک (Risk) و ریوارد (Reward) چیست؟ درک مفهوم ریوارد، در دنیای تجارت و سرمایهگذاری بسیار ساده است. در واقع ریوارد، همان سودی است که انتظار داریم از معامله نصیبمان شود. این سود از تغییر قیمت (خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا) و یا درآمد حاصل از سرمایهگذاری (دریافت سود سهام)، به دست میآید.
اما در مقابل در دنیای معاملات، هر اتفاق غیرمنتظرهای که باعث تغییر در ارزش داراییهای مالی شود، به عنوان ریسک در نظر گرفته میشود. در دنیای ترید و سرمایهگذاری، ریسک در گروههای مختلف قرار میگیرد. در ادامه به برخی از مهمترین انواع ریسکهای معاملاتی اشاره میکنیم:
ریسک نقدشوندگی / Liquidity Risk
یک دارایی خوب باید قدرت نقدشوندگی Liquidity Risk بالایی داشته و سرمایهگذار در هر زمانی قادر به فروش آن دارایی باشد. در این نوع ریسک، معاملهگر نمیتواند در خارج یا داخل پوزیشن معاملهای را انجام داده و دارایی خود را بفروشد.
ریسک بازار / Market Risk
در برخی از موارد، میزان ریسک یک معامله از ابتدا مشخص نیست. به خصوص در بازار پرنوسان ارزهای دیجیتال که قیمتها به صورت لحظهای بالا و پایین میشوند. در مواردی این تغییرات قیمت بسیار شدید بوده و ممکن است کل بازار با کاهش ناگهانی قیمت مواجه شود. در Market Risk، ارزش کل بازار در زمان سرمایهگذاری کاهش پیدا کرده و فرد دچار ضرر و زیان زیادی میشود.
ریسک همبستگی / Correlation Risk
بر اساس Correlation Risk ممکن است ارزش تمام سرمایهگذاریهای فرد در یک زمان و به طور ناگهانی کاهش پیدا کند.
ریسک سیاسی / Political Risk
بازارهای مالی به ویژه بازار ارزهای دیجیتال به شدت تحت تأثیر مسائل سیاسی، قوانین و مقررات جدید و اظهار نظرهای افراد تأثیرگذار قرار دارند. در سالهای اخیر شاهد نمونههایی همچون وضع قوانین جدید در مخالفت با ماینینگ کریپتوکارنسی در کشور چین و حتی اظهارنظرهای از مقامات غیرسیاسی اما بانفوذ مثل ایلان ماسک در مورد بیت کوین و شت کوینها، در پلتفرم توییتر بودهایم.
از آنجایی که در بازار ارزهای دیجیتال یا سایر بازارهای مالی، هیچ معاملهای بدون ریسک و با سود خالص انجام نمیشود، محاسبه نسبت ریسک به ریوارد و بررسی وضعیت سود و زیان معامله قبل از ورود به آن کاملاً ضروری و عاقلانه است.
بررسی مفهوم حد سود و ضرر
در هر معاملهای میتوان مقدار مشخصی را به عنوان بالاترین حد سود پیشبینی کرد، طبیعتاً معاملهگران با انجام معامله به دنبال رسیدن به این نقطه از سود هستند. اما در مقابل آن، به نقطهای که در آن معاملهگر در زمان سیر نزولی بازار از معامله خارج میشود، حد ضرر گفته میشود. به این ترتیب با در اختیار داشتن پارامترهای حد سود و ضرر معامله میتوانید به راحتی نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کرده و درباره انجام معامله تصمیمگیری کنید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
استفاده از استراتژیهای معاملاتی مانند نسبت ریسک به ریوارد تنها زمانی منطقی است که فرد از ابزارهای معاملاتی مانند توقف ضرر و سفارشهای سود استفاده کند. معاملهگران حرفهای قبل از انجام ترید و باز کردن یک پوزیشن جدید، با استفاده از تجزیه و تحلیلهای فنی، در نظر گرفتن سود معامله و پذیرش خطرات احتمالی، نسبت ریسک به ریوارد معامله را محاسبه میکنند. منظور از ریسک در اینجا، مقدار پولی است که معاملهگر در جریان انجام یک معامله از دست میدهد.
به عبارت دیگر شکافی که میان قیمت ورودی (entry price) و سفارش توقف ضرر (Stop Loss) یک معامله وجود دارد، نشاندهنده ریسک آن معامله است. قیمت ورودی نیز قیمت ارز دیجیتال مدنظر در لحظه انجام معامله خرید یا فروش آن است. به عنوان مثال ممکن است این عدد منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ برای ارز دیجیتال بیت کوین برابر با 48 هزار و برای اتریوم برابر با 3.500 دلار باشد.
از طرفی ریوارد یا پاداش، سود بالقوه تعیین شده توسط معاملهگر را نشان میدهد، همچنین این امکان وجود دارد تا میزان ریوارد معامله را بر اساس فاصله قیمت ورودی (entry point) و سود هدف (profit target) اندازهگیری کنید. در نهایت نسبت ریسک به ریوارد، با استفاده از یک فرمول بسیار ساده و تنها با تقسیم ریسک بر پاداش معامله، به دست میآید.
- نتایج حاصل از فرمول ریسک به ریوارد
با جاگذاری دادههای معامله در این فرمول، سه حالت زیر به دست میآید:
- ریسک بیشتر از پاداش
- ریسک کمتر از پاداش
- ریسک مساوی پاداش
در صورتی که این نسبت از عدد 1 تجاوز کند، پاداش معامله از ریسک آن کمتر خواهد بود. بهتر است معاملاتی را انجام دهید که نسبت ریسک به پاداش کمتری داشته باشند. این بدان معناست که پتانسیل سود معامله بیشتر از ریسک آن است.
مثالی از استفاده از این فرمول در معامله بیت کوین
معاملهای را با دادههای زیر در نظر بگیرید.
- قیمت ورودی: 50 هزار دلار
- توقف ضرر: 48 هزار دلار
- حد سود: 54 هزار دلار
جایگذاری دادهها در فرمول Risk to Reward Ratio: 5/0 = 000/4 ÷ 000/2 = (000/50 -000/54) ÷ (000/48 – 000/50)
نسبت ریسک به ریوارد این معامله برابر با 5/0 است، برای اینکه این معامله به طور منظم سودآور باشد، لازم است این نسبت را بین 3/0 تا 5/0 نگهدارید.
نحوه عملکرد نسبت ریسک به ریوارد چگونه است؟
معیار نسبت ریسک به سود، به سرمایهگذاران کمک میکند تا بتوانند در معاملات خود ریسک از دست دادان دارایی را مدیریت کنند. جهت ثبت سفارش خرید، تنها کافیست به صرافی دیجیتالی مدنظر رفته و در پنل تریدینگ صرافی بر اساس استراتژی معاملاتی خود و تحلیلهای انجام شده Stop loss و Profit Target معامله را در یک نقطه منطقی تنظیم کنید.
توجه داشته باشید سطوح توقف ضرر و سود هدف را نباید به صورت تصادفی انتخاب کنید. چراکه تنها با مشخص کردن این دو پارامتر میتوانید نسبت ریسک به ریوارد معامله را محاسبه و میزان سودده بودن معامله را ارزیابی کنید.
اهمیت و محدودیتهای استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
معاملهگران حرفهای در هنگام انجام معاملات خود به طور همزمان از ابزارها، استراتژیها و پارامترهای مختلف استفاده میکنند. به دلیل تعدد ابزارهای معاملاتی لازم است قبل از هر چیزی ابتدا کارکرد هر معیار را به خوبی درک کرده و با محدودیتها و اهمیت استفاده از آنها آشنا شویم. به همین منظور در ادامه به بررسی اهمیت و محدودیتهای استفاده از نسبت Risk to Reward میپردازیم.
اهمیت استفاده از نسبت R به R
مهمترین مزیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد آن است که با استفاده از آن سرمایهگذار یا معاملهگر میتواند میزان ریسک سبد سرمایه خود را مدیریت کند. به این ترتیب با محاسبه نسبت RR و تجزیه و تحلیل بازار میتوانید دارایی خود را از ریسک بسیار بالا در مقابل سود بسیار کم یک معامله محافظت کنید.
محدودیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
طبیعتاً نسبت ریسک به ریوارد، به تنهایی تمام اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک معامله را در اختیار کاربر قرار نمیدهد. برای داشتن یک معامله موفق، باید در کنار نسبت RR از تکنیکها و ابزارهای معاملاتی دیگر نیز استفاده کنید، یعنی علاوه بر تعیین سطوح توقف ضرر و سود هدف، لازم است بتوانید میزان احتمال دستیابی به اهداف تعیین شده در سفارش را ارزیابی کنید.
یکی از اشتباهاتی که معمولاً اغلب معاملهگران روزانه مرتکب میشوند، آن است که این افراد قبل از تجزیه و تحلیل تمام جوانب معامله، نسبت ریسک به پاداش خاصی را برای معامله خود در نظر میگیرند. اما متأسفانه این موضوع سبب میشود تا بجای در نظر گرفتن ارزش رمز ارز مدنظر و شرایط بازار، معاملهگر پارامترهای توقف ضرر و سود هدف سفارش خود را بر اساس قیمت ورودی تنظیم کند.
انتخاب یک نسبت ریسک به پاداش مناسب، به عنوان یک اقدام متعادلکننده، این پیام را به معاملهگر میدهد که معامله قبل از رسیدن به نقطه توقف ضرر، شانس خوبی برای رسیدن به قیمت هدف دارد. جهت استفاده مؤثر از این نسبت، به یک طرح معاملاتی با شرایط زیر نیاز است:
- شرایط قابل قبول در بازار
- زمان و مکان ورود به معامله
- انتخاب درست پارامترهای توقف ضرر و قیمت هدف، بر اساس شرایط بازار
در هر صورت لازم است علاوه بر نسبت ریسک به ریوارد معامله، نسبتهای دیگر مانند Win to Loss Ratio و نقطه سر به سر (break-even) را هم در نظر بگیرد.
استفاده از شاخصهای فنی و نسبت R به R در افزایش سود
ورود به یک معامله بدون در نظر گرفتن نسبت ریسک به ریوارد و مدیریت درست اندازه پوزیشن، تنها ریسک و خطرات معامله را افزایش میدهد. معامله در بازارهای مالی سنتی و ارزهای دیجیتال نیازمند بهرهگیری از یک رویکرد سیستماتیک با هدف افزایش پاداش بالقوه بوده و جایی برای حدس و گمان نیست. جهت داشتن یک رویکرد مناسب لازم است به مراحل زیر توجه کنید.
نحوه تنظیم توقف ضرر بر اساس ریسک بازار
همانطور که گفتیم، اختلاف نقطه ورودی و سطح توقف ضرر، ریسک معامله را نشان میدهد. سطح توقف ضرر نقطه خروج شما از یک معامله است، به این معنا که معامله شما به صورت خودکار و با تحمل کمترین ضرر ممکن بسته میشود. پرایس اکشن (Price action) یا حرکت قیمت (Price movement) یک دارایی، ویژگی یک ابزار معاملاتی بوده و در طول زمان بر روی نمودار ترسیم میشود. در واقع ترسیم پرایس اکشن بر روی نمودار اعمال خریداران و فروشندگان بازار را نشان میدهد.
اگر نمودار زیر را با دقت ملاحظه کنید، متوجه میشوید که قیمت در چند ناحیه تکرار شده است. اگر بتوانیم حد ضرر معامله را از میان این سطوح حمایت و مقاومت تعیین کنیم، احتمال بازگشت دوباره قیمت به این نواحی بیشتر است.
در نمودار بالا مشاهده میکنیم که قیمت بیت کوین از سطح حمایتی قوی 30 هزار دلاری بالاتر رفته است. در نتیجه خرید از این سطح با ریسک کمتر از 30 هزار دلار، احتمال وین ریت (Win Rate) را افزایش میدهد.
رویکرد دیگر، استفاده از خط روند سطح حمایت یا مقاومت است، در اغلب مواقع، قیمت به موقع از این سطح به جای اول برمیگردد.
در نمودار بالا ملاحظه میکنید که چطور قیمت از خط روند سطح حمایت، به عقب برگشته است. همچنین کندل استیکهای موجود در نمودار نشان میدهند که قیمت از خط روند (Trend line) تصحیح شده و به طرف بالا حرکت کرده است. علاوه بر این نسبت ریسک به ریوارد برای هر معامله از 1:1 بالاتر است.
به جز خطوط استاتیک یا ترند سطح حمایت، اغلب قیمتها از سطوح داینامیک عبور میکنند. میانگین متحرک نمایی دوگانه (EMA) مثال بسیار خوبی از سطوح مقاومت و حمایت داینامیک است. در واقع EMA نوعی میانگین متحرک است که با قرار دادن وزن بیشتر بر روی آخرین پرایس اکشن، قیمتها را متعادل و هموار میکند.
به عنوان مثال، اگر قیمت به 20-Period EMA نزدیک شود، احتمال زیادی وجود دارد تا میانگین متحرک، به عنوان یک سطح حمایت یا مقاومت داینامیک عمل کند. در نمودار بالا قیمت، بالاتر از سطح حمایتی داینامیک حرکت میکند. در این موارد بهتر است حد ضرر را پایینتر از EMA 20 قرار دهید، به این ترتیب قیمت با نسبت ریسک به ریوارد 1:4 افزایش یافته و بالاتر میرود.
نحوه تنظیم سود هدف (Target Profit) با هدف کاهش میزان ریسک
بر اساس توصیه کارشناسان و یک اقدام کاملاً منطقی باید قبل از شروع معامله میزان ریسک و ضرر آن را محاسبه کنید. در قسمت قبل نحوه محاسبه ریسک با استفاده از سطوح حمایتی، مقاومتی و میانگین حرکت آموزش داده شد. تمام قواعد بالا برای اندازهگیری ریوارد (سود) معامله نیز کاربرد دارند. اگر قیمت به سمت بالا حرکت کرده و به هر سطح مقاومت قابلتوجهی برسد، احتمال واکنش در این سطوح قیمتی بیشتر میشود.
نمودار بالا مثال خوبی برای تنظیم سود هدف بر اساس سطوح مقاومت است. در این مثال، قیمت 40 هزار دلار، به عنوان یک نقطه معکوس قیمت، قابل توجه و معنیدار است، یعنی جایی که قیمت از آن پایینتر رفته و این سطح را معنیدار میکند. در نتیجه اگر BTC/USD را پس از عبور از قیمت 30 هزار دلار خریده باشید، سود هدف (Take profit) شما باید بر روی 40 هزار دلار تنظیم شود.
در بازار سرمایه ابزاری به نام فیبوناچی کاربرد زیاد داشته و معاملهگران با استفاده از آن اهداف احتمالی قیمت را شناسایی میکنند. بر اساس یک رویکرد مقدماتی، لازم است سطح توسعه (extension leve) را به عنوان “قیمت هدف” اصلی در نظر بگیرید.
نمودار بالا نشان میدهد که چگونه سطح توسعه فیبوناچی به عنوان یک نقطه معکوس برای قیمت اصلی عمل میکند. به عنوان مثال، اگر پس از شکست 61.8 درصدی سوئینگ لول خرید خود را نهایی کنید، سطح Take Profit اصلی باید در 161.8 درصد باشد.
نکات کلیدی در هنگام استفاده از نسبت R به R
نکات کلیدی در رابطه با معیار نسبت ریسک به ریوارد در بازار ارزهای دیجیتال به شرح زیر است:
- نسبت ریسک به ریوارد به تنهایی اطلاعات کافی در اختیار شما قرار نمیدهد.
- لازم است نحوه رسیدن به سطوح مختلف پاداش را با استفاده از این تکنیک معاملاتی آموزش ببینید.
- باید قبل از شروع معامله اطلاعات کافی در خصوص شرایط بازار جمعآوری کنید.
- لازم است یک برنامه معاملاتی معقول برای استفاده بهینه از نسبت ریسک به ریوارد داشته باشید.
- با اینکه ریسک به ریوارد یک ابزار عالی در بازارهای مالی است، اما برای مدیریت معاملات خود به استراتژی و ابزارهای دیگر نیز نیاز خواهید داشت.
نتیجه گیری
نسبت ریسک به ریوارد یکی از اصلیترین پارامترهای معاملاتی در بازارهای سرمایه و ارزهای دیجیتال است. این معیار در کنار سایر ابزارهای معاملاتی، به شما کمک میکند تا حد امکان میزان ریسک معامله را کاهش داده و سود مورد انتظار را در پایان معامله به دست آورید.
سؤالات متداول
چه زمانی از نسبت ریسک به ریوارد استفاده کنیم؟
استفاده از استراتژی معاملاتی نسبت ریسک به ریوارد، تنها زمانی منطقی است که از ابزارهای معاملاتی مانند توقف ضرر و سفارشهای سود استفاده کنید.
مهمترین مزیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
اصلیترین مزیت این معیار آن است که با استفاده از آن میتوانید میزان سود معامله را افزایش و ریسک سبد سرمایه خود را کاهش دهید.
چه زمانی فرمول نسبت ریسک به ریوارد نتیجه مناسبی دارد؟
معاملاتی که نسبت ریسک به پاداش کمی دارند، گزینه بهتری هستند. چراکه در این موارد پتانسیل سود معامله بیشتر از ریسک آن است.
نسبت ریسک به ریوارد چیست و چگونه می توان از آن در معاملات استفاده کرد؟
از نسبت ریسک به ریوارد برای تعیین حد ضرر و سود معاملات استفاده می کنند. معامله گران می توانند در هنگام تصمیم گیری برای خرید یک ارز رمزنگاری از آن کمک بگیرند. نسبت ریسک به ریوارد یعنی این که سرمایه گذار برای رسیدن به سود مورد نظر خود حاضر است چقدر ریسک کند.
معامله گران و سرمایه گذاران ماهر حدهای ضرر و زیان خود را با دقت زیاد انتخاب می کنند. آنها به دنبال بیشترین سود و کمترین ضرر هستند.
چه از استراتژی معاملات روزانه استفاده می کنید یا معاملات بر اساس نوسان، چندین مفهوم مهم در مورد ریسک وجود دارند که باید با آنها آشنا شوید. این مفاهیم اساس درک شما از بازار را تشکیل می دهند و پایه ای برای هدایت فعالیت های معاملاتی و سرمایه گذاری شما خواهند بود. در غیر این صورت، شما قادر به محافظت و رشد سبد معاملاتی خود نخواهید بود.
حال این سوالات پیش می آیند که برای رسیدن به سود احتمالی حاضرید چقدر ریسک کنید؟ چگونه سود احتمالی با ضرر احتمالی مقایسه می شود؟ به عبارت دیگر، نسبت ریسک به ریوارد شما چقدر است؟
در این مطلب، در مورد نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در معاملات بحث خواهیم کرد.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد مقدار ریسک احتمالی یک معامله گر برای رسیدن به سود مورد نظر را محاسبه می کند. به عبارت دیگر، این نسبت نشان می دهد که سود احتمالی شما برای ریسک پذیری هر یک دلار در یک سرمایه گذاری چه مقدار است.
ریسک به معنی تفاوت بین قیمت یک ارز و حد ضرر آن و ریوارد به معنی تفاوت بین قیمت یک ارز و حد سود آن است. طبق فرمول های زیر می توان آنها را محاسبه کرد:
حد ضرر- قیمت ارز= ریسک
حد سود – قیمت ارز = ریوارد
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به خودی خود بسیار ساده است. شما حداکثر ریسک خود را بر سود خالص مورد نظر تقسیم می کنید. اما چطور این کار را می توان انجام داد؟ ابتدا بررسی کنید که در کجا می خواهید وارد معامله شوید. سپس تصمیم بگیرید که در کجا می خواهید سود بدست بیاورید(در صورتی که معامله موفقیت آمیز باشد) و کجا می خواهید حد ضرر خود را قرار دهید (در صورتی که معامله ضرر داشته باشد). اگر می خواهید ریسک خود را به درستی مدیریت کنید توجه به نکات گفته شده خیلی مهم است. معامله گران ماهر قبل از ورود به یک معامله سودهای مورد نظر و همچنین حد ضرر و توقف خود را تعیین می کنند.
اکنون، شما نقاط ورود و خروج خود را تعیین کرده اید، به این معنی که می توانید نسبت ریسک به ریوارد خود را محاسبه کنید. این کار را می توانید با تقسیم ریسک احتمالی خود بر سود احتمالی انجام دهید. هرچه این نسبت پایین تر باشد، سود احتمالی برای هر”واحد” ریسک بیشتر خواهد بود. اجازه دهید تا این را به صورت عملی بررسی کنیم.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد
فرض کنیم که شما می خواهید که وارد یک موقعیت خرید برای بیت کوین شوید. شما تجزیه و تحلیل خود را انجام می دهید و تعیین می کنید که سود شما از قیمت زمان ورود 15 درصد خواهد بود. ضمنا، این سوال به ذهن شما خطور می کند که نقطه ضرر معامله را در کجا باید قرار داد؟ اینجاست که باید حد ضرر و توقف خود را مشخص کنید. در این حالت، شما تصمیم می گیرید که نقطه ضررتان 5 درصد با نقطه ورود فاصله داشته باشد.
شایان ذکر است که این درصدها نباید به صورت تصادفی انتخاب شوند. بلکه شما باید آنها را براساس تجزیه و تحلیل خود از بازارها، سود مورد نظر و حد ضرر و توقف خود تعیین کنید. شاخص های تحلیل تکنیکال می توانند در تعیین حد ضرر و توقف خیلی مفید باشند.
بنابراین، سود مورد نظر شما 15 درصد و زیان احتمالی 5 درصد است. نسبت ریسک به ریوارد شما چقدر است؟ با تقسیم ضرر بر سود می توان به جواب رسید:
یعنی شما برای هر واحد ریسک، احتمالا سه برابر سود دریافت خواهید کرد. به عبارت دیگر، به ازای هر یک دلار ریسک که می کنید، ممکن است سه برابر سود دریافت کنید. بنابراین، اگر موقعیتی به ارزش 100 دلار داشته باشید، نسبت سود به ضرر احتمالی شما 15 به 5 دلار خواهد بود.
نحوه کاهش این نسبت
برای کاهش این نسبت می توانید حد ضرر و توقف خود را نزدیک تر به نقطه ورود به معامله بگیرید. همانطور که در بالا ذکر شد، نقاط ورود و خروج نباید بر اساس انتخاب تصادفی اعداد باشند. آنها باید براساس تجزیه و تحلیل شما از بازار انتخاب شوند. اگر نسبت ریسک به ریوارد معامله ای بالا باشد، ارزش وارد شدن و تعیین حد ضرر و توقف را ندارد. بهتر است که به دنبال یک موقعیت دیگر با نسبت ریسک به ریوارد مناسب باشید.
توجه داشته باشید که موقعیت هایی با اندازه های مختلف می توانند نسبت ریسک به ریوارد یکسانی داشته باشند. برای مثال، اگر شما موقعیتی به ارزش 10000 دلار داشته باشید، این نسبت 500 به 1500 (این نسبت هنوز 1 به 3 است) خواهد بود. این نسبت فقط در صورتی تغییر می کند که شما موقعیت نسبی هدف و حد ضرر و توقف خود را تغییر دهید.
نسبت ریوارد به ریسک
لازم به ذکر است که بسیاری از معامله گران این محاسبه را برعکس انجام می دهند و در عوض نسبت ریوارد به ریسک را محاسبه می کنند. اما چرا؟ این فقط مربوط به اولویت بندی است. برخی این روش را بهتر و آسان تر درک می کنند. محاسبه این نسبت دقیقا برعکس فرمول نسبت ریسک به ریوارد است. بنابراین، نسبت ریوارد به ریسک شما در مثال بالا 3=5÷ 15 خواهد بود. همان طور که انتظار دارید، نسبت ریوارد به ریسک بالا بهتر از نسبت ریوارد به ریسک پایین است.
نمونه ای از معامله با نسبت ریوارد به ریسک 3.28
ریسک در مقابل ریوارد
فرض کنیم که در باغ وحشی هستیم و می خواهیم شرط بندی کنیم. من به شما 1 بیت کوین می دهم، اگر شما به داخل قفس پرندگان بروید و با دستان خود به یک طوطی غذا بدهید.ریسک احتمالی چیست؟ دو حالت وجود دارد. حالت اول: چون شما می خواهید کاری را بکنید که طبق قوانین مجاز به آن نیستید، با برخورد مامور باغ وحش مواجه خواهید شد. حالت دوم، شما موفق به انجام آن می شوید و 1 بیت کوین را دریافت خواهید کرد.
حال گزینه دیگری را پیشنهاد می کنیم. اگر شما با دست خالی به قفس ببر بروید و به آن گوشت خام بدهید، به شما 1.1 بیت کوین داده خواهد شد. ریسک احتمالی در اینجا چیست؟ مطمئنا، مامور باغ وحش با شما برخورد خواهد کرد و مانع این کار خواهد شد. اما این احتمال هم وجود دارد که ببر به شما حمله کند و صدمات جدی به شما وارد کند. از طرفی، مقدار سود شما کمی بیشتر از مورد طوطی است و اگر موفق شوید، بیت کوین دریافتی شما کمی بیشتر از مورد قبلی خواهد شد.
کدام معامله بهتر است؟ از نظر تکنیکال، هر دو معامله بد هستند، چون شما نباید اینگونه بی مقدمه اقدام کنید. البته، ریسک شما در مورد شرط ببر بیشتر خواهد شد، در حالی که سود شما از آن کمی بیشتر از مورد طوطی خواهد بود.
به روشی مشابه، بسیاری از معامله گران به دنبال شروع معامله از جایی هستند که سود بیشتری نسبت به ضرر خود دارند. به این عمل فرصت نامتقارن می گویند (سود احتمالی بیشتر از ضرر احتمالی است).
نرخ برنده شدن
نکته مهم بعدی که باید به آن توجه کرد، نرخ برنده شدن است. این نرخ از تقسیم تعداد معاملات برنده (سود ده) بر تعداد معاملات بازنده (زیان ده) به دست می آید. برای مثال، اگر نرخ برد شما 60 درصد است، در 60 درصد از معاملات (به طور متوسط) سود کسب خواهید کرد. چگونه می توان از این نرخ در مدیریت ریسک استفاده کرد؟
با این وجود، برخی از معامله گران می توانند با نرخ برد بسیار کم سودآوری بالایی داشته باشند. چرا؟ زیرا نسبت ریسک به ریوارد در تنظیمات معاملات شخصی آنها در یک حد مناسب است. اگر آنها تنظیمات خود را با نسبت 1 به 10 انجام دهند، احتمالا در 9 معامله متوالی زیان خواهند کرد و در یک معامله سر به سر (نه سود و نه زیان) خواهند شد. در این صورت، آنها باید از این 10 معامله دو معامله را ببرند تا به سود برسند.
حرف آخر
در این مطلب فهمیدیم که نسبت ریسک به ریوارد چیست و چگونه معامله گران می توانند آن را در برنامه معاملاتی خود بگنجانند. وقتی که صحبت از ریسک پذیری در یک استراتژی مدیریت پول به میان می آید، محاسبه این نسبت ضروری است .
از طرفی، داشتن یک دفتر وقایع روزانه برای ثبت جزئیات معاملات خیلی مهم است. با نوشتن جزئیات معاملات خود می توانید تصویر دقیق تری از عملکرد استراتژی های خود بدست بیاورید. بعلاوه، می توانید از آنها برای دارایی های مختلف و در شرایط مختلف بازار استفاده کنید.
از نسبت ریسک به ریوارد می توان برای اولویت بندی موقعیت های خرید استفاده کرد. در صورتی که معامله گر نسبت به خرید دو یا چند ارز تردید داشته باشد و تمام آنها به لحاظ تکنیکال و فاندامنتال موقعیت های خوبی برای خرید باشند، می تواند به کمک این نسبت یکی از آنها را که ریسک به ریوارد کمتری دارد، انتخاب کند.
ناگفته نماند که نسبت ریسک به ریوارد فقط یک عدد است که براساس پارامترهای احتمالی تعیین شده و این نسبت ملاک صددرصد ورود به یک موقعیت معاملاتی نیست. به طور خلاصه، در بازارها فرصت های مطلوب و ایده آل زیادی را می توان یافت و دلیلی برای ریسک بیشتر برای دستیابی به سود کمتر وجود ندارد. برای سود بردن از یک معامله باید یک برنامه دقیق معاملاتی داشته باشید. این برنامه باید به شما بگوید که دقیقا چه زمانی و در کجا وارد یک موقعیت معاملاتی شوید و هدف ها و حدود ضرر و توقف خود را باید در کجا و تحت چه شرایطی انتخاب کنید.
دیدگاه شما