تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی؛ تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری اصلی در تحلیل بازارهای مالی هستند. سرمایه گذاران و معامله گران از هردو برای تحقیق و پیش بینی قیمت سهام آتی استفاده میکنن.
مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری هردو طرفداران و مخالفانی دارن. تحلیل بنیادی به تجزیه و تحلیل جنبه های مالی یک کسب و کار مانند صورت های مالی و نسبت های مالی و سایر عوامل اقتصاد و عوامل موثر بر کسب و کار برای تجزیه و تحلیل ارزش بازار منصفانه سهم/ اوراق بهادار آن اشاره داره.
در مقابل، تحلیل تکنیکال به تحلیل قیمت منصفانه سهام/ اوراق بهادار با بررسی و تحلیل روند ها و تغییرات گذشته قیمت سهام و مطالعه اطلاعات تاریخی کسب و کار اشاره داره. در ادامه با من همراه باشین تا به جزییات این دو تحلیل تکنیکال و بنیادی، تفاوت این دو تحلیل نگاهی بندازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی (FA) روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط هستش .
تحلیلگران بنیادی هر چیزی را که بتواند بر ارزش اوراق بهادار تاثیر بذاره، از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت، مطالعه میکنن.
هدف نهایی رسیدن به عددی هست که سرمایه گذار می تونه با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کنه تا ببینه آیا اوراق بهادار کمتر یا بیشتر ازحدش ارزش گذاری شده. اگر میخواهید مسیر بنیادی رو انتخاب حتما تحلیل های زیر رو انجام بدین:
1. تجزیه و تحلیل صنعت
2. تجزه و تحلیل شرکت
3. تحلیل اقتصادی
انواع مختلف تحلیل بنیادی
دو نوع اصلی تحلیل بنیادی وجود داره:
مطالعه ای که شامل ارزش برند، تصمیمات مدیریتی، عملکرد مالی شرکت در یک دوره معین و سایر عوامل مشابه هست. برای مثال رفتار مصرف کننده، تقاضا و شناخت شرکت در بازارهای گسترده تر و هدفش کشف پاسخ به سوالاتی مانند چگونگی درک آن و تصمیمات مدیریتی که باعث سروصدا در بازار میشه.
کمی:
تحلیلی که صرفا مبتنی بر اعداد هستش و صورت های مالی شرکت را در نظر می گیره و قیمت سهام را از مشاهدات به دست میاره که شامل تجزیه و تحلیل اعداد، نسبت ها و ارزش ها برای درک قیمت سهام و سلامت مالی کلی شرکت هست.
اگرچه رویکردها متفاوت هست، اما برای تجزیه و تحلیل جامع قیمت سهام یه شرکت به همان اندازه مهمن. همچنین دو فرآیند تحلیل بنیادی وجود داره :
رویکرد از بالا به پایین:
دراین رویکرد، کارشناسان از عوامل کلان اقتصادی به ارزیابی اقتصاد میپردازن و اول صنعت سپس،آنها به شرایط بازار و در نهایت به ارزیابی پیشرفت، مدیریت و سایر عوامل اقتصادی خرد شرکت میرسن.
رویکرد از پایین به بالا:
این رویکرد برعکس دوره از بالا به پایین هست. این کار با مطالعه شرکت، کشف رکورد و عملکرد آن شروع می شود و سپس به آرامی به سمت عوامل کلان اقتصادی مانند شرایط صنعت و اقتصاد یک کشور حرکت میکند.
درکل تجزیه و تحلیل از بالا به پایین دید وسیع تری از اقتصاد داره، از کل بازار شروع میشه و در ادامه به یه بخش، صنعت و دراخر به یه شرکت خاص محدود میشه. برعکس، تجزیه و تحلیل از پایین به بالا با یه سهم خاص شروع میشه و برای در نظر گرفتن همه عواملی که بر قیمت آن تاثیر میذاره، گسترده میشه. بیشتر تحلیل های بنیادی برای ارزیابی قیمت سهام استفاده میشه، اما می توانیم از آن در طیف وسیعی از طبقات دارایی مانند اوراق قرضه و فارکس استفاده کنیم.
مزایای تحلیل بنیادی
در ادامه مقاله تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی به مزایا و معایب تحلیل بنیادی اشاره می کنیم.
تجزیه و تحلیل بنیادی شما رو قادر میسازه نبض شرکت رو بخونین. شما میتونین پویای های مالی درون شرکت رو درک کنید و تعیین کنید که آیا در وضعیت خوبی هست یا مشکلاتی وجود داره. شناسایی سهام خوب بزرگترین مزیت تحلیل بنیادی هست که به ما در یادگیری پیچیدگی های مختلف بازار سهام کمک میکنه و در نتیجه به سرمایه گذار کمک میکنه تا سهام کالایی را که مدل تجاری و آینده خوبی داره شناسایی کنه و در عین حال از سهام بد دوری کنه.
مزیت دیگر تحلیل های بنیادی پایه محکم برای سرمایه گذاری هستش. بازارهای سهام مانند یه تونل هستن و اگر دانشی درمورد تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال نداشته باشیم، ممکنه در اون تونل گم بشیم و تحلیل بنیادی مانند مشعلیه که به ما کمک میکنه تا از تونل بورس عبور کنیم.
به عبارتی دیگر زمانی که ما از نظر انتخاب ناامید هستیم وسهام زیادی برای خرید داریم،تحلیل بنیادی میتونه کمک بزرگی در شناسایی بهترین سهام ازبین بسیاری از سهام خوب باشه.
معایب تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی خالی از اشکال نیست. تحلیل بنیادی خسته کننده و وقت گیر، اشکالات برون یابی، تاخیر زمانی، نیاز به سرمایه گذاری بلند مدت، سیگنالهای تجاری قابل اعتماد نداره. نقطه ضعف تحلیل بنیادی اینه که میتونه شما رو به یه سهام خوب اما در زمان نامناسب برسونه. و ممکنه لازم باشه سهام خودتون رو برای مدت طولانی نگه دارید.
تحلیل بنیادی در فارکس چیست؟
فارکس یا ارز خارجی را می توان به عنوان شبکه ای از خریداران و فروشندگان توضیح بدیم که ارز را با قیمت توافقی بین یکدیگر انتقال میده. این وسیله ای هست که افراد، شرکت ها و بانک های مرکزی یک ارز را به ارز دیگر تبدیل میکنه. درحالی که بسیاری از مبادلات ارزی برای اهداف عملی انجام میشه، اکثرا تبدیل ارز با هدف کسب سود انجام میشه.
مقدار ارز تبدیل شده در هر روز میتونه حرکت قیمت برخی از ارزها رو به شدت نوسان کنه. همینبی ثباتی میتونه فارکس رو برای معامله گران جذاب بکنه در کل شانس بیشتری برای سود بالا داره و درعین حال ریسک رو نیز افزایش میده.برخلاف سهام یا کالا، معاملات فارکس در بورس ها انجام نمیشه، بلکه مستقیما بین دو طرف در بازار خارج از بورس انجام میشه. بازار فارکس توسط یک شبکه جهانی از بانک ها اداره میشه.
کسانی که در بازار ارز فارکس معامله می کنن به همان دو شکل اصلی تحلیلی که در بازار سهام استفاده میشه، تکیه میکننف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، کاربردهای تحلیل تکنیکال در فارکس تقریبا یکسان هست. فرض بر اینه که قیمت تمام اخبار را منعکس میکنه و نمودارها موضوع تجزیه و تحلیل هستن.
معاملات فارکس اغلب تحت تاثیر عرضه و تقاضا هست. با توجه به اینکه تحلیل بنیادی در مورد مقادیر و عوامل موثر بر تقاضا و عرضه ارز تحقیق میکنه، معامله گران میتونن از استفاده از تحلیل بنیادی مزیتی کسب کنن.
این تجزیه و تحلیل عمیق از بازارهای فارکس همچنین میتونه در مقایسه با معامله گرانی که فقط به تحلیل بنیادی پایبندن رونق بیشتری به معامله گران بده. علاوه بر این، به لطف این تجزیه و تحلیل عوامل عرضه و تقاضا، معامله گران با تکیه بر تحلیل بنیادی میتونن معاملات سودآوری را که استراتژ های فنی از دست میدن رو تشخیص بده.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال رویکرد متفاوتی داره، این رشته به اصول گذشته واخبار روز نگاه میکنه و در عوض بر قیمت های تاریخی و الگوهای معاملاتی برای پیش بینی روندهای آینده تمرکز میکنه. ایده اینه که تمام اطلاعات مربوط به بازار از قبل در قیمت اوراق بهادار منعکس شده.
تئوری پشت اعتبار تحلیل تکنیکال مفهومش اینه که اقدامات جمعی، خرید و فروش، همه شرکت کنندگان در بازار به طور دقیق منعکس کننده تمام اطلاعات مربوط به اوراق بهادار معامله شده، بنابراین، به طور مداوم ارزش بازار منصفانه را به اوراق بهادار اختصاص میده.
در کل تحلیل تکینیکال برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمع آوری شده از فعالیت های معاملاتی، مانند حرکت قیمت در بازارهای مالی با استفاده از نمودار های تاریخی قیمت وآمار بازارهستش.
براین اساس اگر یه معامله گر بتونه الگوهای قبلی بازار رو شناسایی بکنه، میتونه پیش بینی نسبتا دقیقی از مسیرهای قیمتی آتی داشته باشه. در مقابل، تحلیل بنیادی، که تلاش میکنه ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کنه، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز داره. برای یه معامله گرمعمولی انجام تحلیل بنیادی سخته و تقریبا غیر ممکنه، برای همین میتونیم از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی قیمت بازار هر سهم استفاده کنیم.
شاخص های تحلیل تکنیکال
در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود داره که توسط محققان برای حمایت از معاملات تحلیل تکنیکال توسعه داده شده. تحلیلگران فنی همچنین انواع متعددی از سیستم های معاملاتی رو توسعه دادن تا به آنها در پیش بینی و معامله بر اساس حرکات قیمت کمک کنه.
برخی از شاخص ها عمدتا بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایتی و مقاومتی متمرکز هستن، درحالی که برخی دیگر بر روی تعیین قدرت یه روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستن. به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال به انواع گسترده شاخص های زیر نگاه میکنن:
2) الگوهای نمودار
3) شاخص های حجم و حرکت
5) میانگین های متحرک
6) سطوح حمایت و مقاومت
مزایای تحلیل تکنیکال
توانایی شناسایی سیگنالهای مربوط به روند قیمت در بازار جز کلیدی هر استراتژی معاملاتی هست. همه معامله گران باید روشی را برای مکان یابی بهترین نقاط ورود و خروج در یه بازار کار کنن و استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال یه روش بسیار محبوب برای انجام این کار هست. تحلیل تکنیکال براساس داده های عینی هست. میتونیم به نمودار سهام نگاه کنیم و به وضوح ببینیم که در حال حاضر چه اتفاقی میفته. میتونیم ببینیم که قیمت به کدام سمت حرکت میکنه. میتونیم میزان محبوبیت سهام را بر ایای ویژگی های حجمی آن ببینیم. اگر بخواهیم بطور خلاصه بگیم در واقع برای معامله گران کوتاه مدت و روزانه آسونه و ورودی کمتری نیاز داره.
معایب تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یه رویکرد علمی معتبر نیست زیرا اکثر روش ها قیمت ها رو بر اساس داده های مربوط به قیمت مطالعه میکنن. برا همین ضروریه که یه معامله گر به طور مداوم سیستم های معاملاتی خودش رو بررسی کنه تا توانایی کاریش رو بررسی کنه.
اساس تحلیل تکنیکال ممکن هست یادگیری آسون باشه اما پیاده سازی و تسلط به آن دشوار هستش. اکثر معامله گران تمایل دارن بین رویکردهای مختلف در نوسان باشن برا همین نمیتونن تجزیه و تحلیل خود را به روشی ثابت دنبال بکنن و این در نهایت منجر به زیان بیشتر از سود میشه.
به عبارتی دیگر تحلیل تکنیکال به شرکت پشت سهام اهمیتی نمیده، شاید بخواهیم بدونیم که شرکت در چه صنعتی هست، اما جدای از اون، شرکت اصلی واقعا نگران کننده نیست.
ممکن هست شرکت بدهی بیشتری نسبت به توان خودش داشته باشه و حتی ممکنه سودی هم نداشته باشه، چه کس میدونه؟ تحلیل تکنیکال به چنین موضوعاتی مربوط نمیشه. واینکه همیشه عنصری از بازار وجود خواهد داشت که قابل پیش بینی نیست.
هیچ تضمین قطعی وجود نداره که هرشکلی از تحلیل تکینیال یا تحلیل بنیادی صد در صد دقیق باشه. اگرچه الگوهای قیمت تاریخی به ما بینشی از مسیر احتمالی قیمت یه دارایی رو میده، اما این نویدی برای موفقیت نیست.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی یه سهام هست. تحلیلگران بنیادی همه چیز رو از شرایط کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها مطالعه میکنن.
درآمدها، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها همگی از ویژگی های مهم برای تحلیل گران بنیادی هستن. تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت داره زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی هستن. فرض اصلی اینه که تمام عوامل بنیادی شناخته شده در قیمت لحاظ میشن.
بنابراین نیازی به توجه دقیق به اونها نیست. تحلیلگران تکنیکال سعی نمیکنن ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه گیری بکنن، بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روند هایی استفاده میکنن که نشان میده سهام در آینده چه میکنه. تحلیل بنیادی تحت تاثیر اخبار خارجی قرار نمیگیره، درحالی که تحلیل تکنیکال تحت تاثیراخبار خارجی قرار میگیره.
تحلیل بنیادی بر عوامل کیفی و کمی تمرکز داره، در حالی که تحلیل تکنیکال بر قیمت و حجم، نمودارها، میانگین متحرک و غیره تمرکز داره. تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری های بلند مدت استفاده میشه، در حالی که تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی استفاده میشه. اگرچه تحلیل بنیادی قدرتمندتر هست، اما تحلیل تکنیکال با توجه به این واقعیت که به راحتی در دسترس هست، برخلاف تحلیل بنیادی که به راحتی برای همه در دسترس نیست و برای به دست آوردن تمام اطلاعات لازم زمان و هزینه بیشتری را صرف کرد.
مقاله تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده و نباید به عنوان مشاوره حقوقی، تجاری، سرمایه گذاری و غیره به آن اعتماد بکنین. باید درمورد این مواردبا مشاوران خود مشورت بکنین.
اگرچه هردوی این تحلیل ها توسط بسیاری استفاده میشه، اما برای افراد مختلف متفاوت هست. هیچ کدام از اینها نمیتونه گزینه ی بهتری نسبت به دیگری باشه. تحلیل بنیادی بیشتر توسط سرمایه گذارانی استفاده میشه که منابع مالی خودشون رو برای مدت طولانی سرمایه گذاری میکنن، درحالی که تحلیل تکنیکال توسط معامله گرانی که از آن برای تصمیم گیری سریع برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت خود استفاده میکنن استفاده میشه.
معامله گران باید از طیف وسیعی از شاخص ها و ابزار های تجزیه و تحلیل برای به دست آوردن بالاترین سطح اطمینان ممکن استفاده بکنن و یه استراتژی مدیریت ریسک برای محافظت در برابر حرکات نامطلوب داشته باشن.
تحلیل بنیادی و تکنیکال واقعا مکمل هم هستن و هر کدوم بدون دیگری واقعا ناقص میشه! چون معاملات هم باید از لحاظ نموداری و حرکات قیمت بررسی بشه و هم از لحاظ اخبار و فاندامنتالی تا نتیجه خوب حاصل بشه
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی چیست؟
سرمایهگذارانی که قصد دارند مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکتها اقدام کنند، باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را بهدقت و بهصورت جامع، موردبررسی و تحلیل قرار دهند. بنابراین، یک سرمایهگذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد. فردی که بدون تحلیل اقدام به خریدوفروش سهام میکند، همانند فردی است که در اتاق تاریک، بهسوی هدف نامعلوم تیراندازی میکند. در چنین شرایطی احتمال آنکه تیر به هدف برخورد کند، بسیار اندک خواهد بود.
★ چگونه یک سهم را تحلیل کنیم
در یک طبقهبندی کلی، دو شیوه اصلی برای تحلیل در بورس مطرح است.
در ابتدا قصد داریم روش تحلیل بنیادی را برای شما توضیح دهیم. در بخش بعد نیز روش تحلیل تکنیکال را تشریح خواهیم کرد.
★ تحلیل بنیادی چیست؟
به روش تحلیل بنیادی ، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند. همانطور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را موردبررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟ در مقالات قبلی، عوامل اثرگذار بر قیمت سهام را معرفی کردیم و گفتیم بهطورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند: الف. عوامل محیطی، ب. عوامل مرتبط با صنعت، ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی ، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند. طبیعتاً:
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم overvalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
فرض کنید سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر با قیمت ۲۵۰ تومان خریدوفروش میشود. سرمایهگذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش واقعی سهام الف را محاسبه کرده و به این نتیجه میرسد که هر سهم این شرکت حداقل ۳۰۰ تومان ارزش دارد. در این حالت، سرمایهگذار نسبت به خرید سهام شرکت الف اقدام میکند، زیرا از دید وی، قیمت فعلی سهام این شرکت در بورس، در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزانتر است. حال اگر در همین مثال، سرمایهگذار پس از تحلیل قیمت سهام شرکت الف با روش بنیادی، به این نتیجه برسد که سهام این شرکت بیشتر از ۲۰۰ تومان ارزش ندارد، نهتنها از خرید سهام شرکت الف خودداری میکند، بلکه اگر این سهم را در سبد سرمایهگذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت.
اگر تحلیلهای بنیادی بیانگر آن باشند که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم شرکت الف ۲۵۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت در بورس وجود ندارد، در این حالت، خرید یا فروش این سهام هیچگونه سودی نصیب سرمایهگذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله میشود. اکنون این سؤال مطرح است که وقتی میشود ارزش واقعی یک سهم را با روش تحلیل بنیادی محاسبه کرد، پس چطور سهام برخی شرکتها با قیمتی بیشتر یا کمتر از ارزش واقعی خود در بورس معاملهشده و زمینه کسب سود و یا احیاناً زیان برای برخی سرمایهگذاران فراهم میشود؟
پاسخ این است که اولاً عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکتها، همواره دستخوش تغییر است. بنابراین ارزش واقعی سهام شرکتها نیز بهصورت مستمر در حال تغییر بوده و در این میان، سرمایهگذارانی موفقترند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند. بهعنوانمثال، فرض کنید شرکت الف بودجه سال آینده خود را منتشر و پیشبینی کرده است. سود سال آینده شرکت در مقایسه با سال جاری، ۵۰ درصد افزایش داشته باشد. در این شرایط، سرمایهگذارانی که زودتر از دیگران بتوانند اثرات ناشی از این پیشبینی را بر قیمت سهام شرکت الف تحلیل و اختلاف بین ارزش واقعی و قیمت فعلی سهم در بورس را محاسبه کنند، موفقتر خواهند بود.
ثانیاً، تحلیل بنیادی و محاسبه ارزش واقعی سهم بر اساس آن، تا حد زیادی وابسته به نوع تحلیل سرمایهگذاران است. فرض کنید شرکت الف اعلام کرده است میزان فروش این شرکت در سال جاری ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت. در این حالت، ممکن است برخی از سرمایهگذاران تصور کنند که افزایش فروش شرکت منجر به افزایش سودآوری و درنتیجه رشد قیمت سهام شرکت میشود. درحالیکه به اعتقاد گروهی دیگر از سرمایهگذاران، افزایش ۳۰ درصدی فروش شرکت، منجر به افزایش ۵۰ درصدی هزینههای شرکت شده و نهتنها باعث سودآوری شرکت نمیشود، بلکه میزان سود شرکت را کاهش خواهد داد. در این حالت، سرمایهگذاران گروه اول، اقدام به خرید سهام و سرمایهگذاران گروه دوم، اقدام به فروش سهام میکنند. اگر فکر می کنید که نیاز به آموزش های بیشتری در خصوص تحلیل بنیادی دارید پیشنهاد می کنیم حتماً سری مقالات آموزشی تحلیل بنیادی در بورس ایران را حتماً مطالعه نمایید.
★ تحلیل تکنیکال چیست؟
دومین شیوه تجزیهوتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است». بهبیاندیگر، سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوان قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کرد. بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیشبینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی کرده و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
بهعنوانمثال، فرض کنید قیمت سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتیکه تحلیلهای تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام شرکت الف تا سه ماه دیگر به ۱۷۰ تومان خواهد رسید. در اینجا سرمایهگذار اقدام به خرید آن سهم میکند، زیرا با این کار میتواند در مدت سه ماه ۲۰ تومان سود به دست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال از کاهش قیمت سهام شرکت الف به ۱۳۰ تومان تا سه ماه آینده حکایت داشته باشد، سرمایهگذار نهتنها از خرید سهام این شرکت صرفنظر میکند، بلکه اگر در سبد سهام خود از این سهم داشته باشد، هرچه سریعتر آن را خواهد فروخت؛ چراکه با این کار جلوی زیان ۲۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته میشود. همانطور که گفتیم، سرمایهگذارانی که روش تحلیل تکنیکال را به کار میگیرند، اغلب با استفاده از روشهای آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی ریاضی و نمودارها روند نوسانات قیمت سهم را در آینده پیشبینی میکنند. به همین علت، به تحلیل گران تکنیکال اصطلاحاً نمودارگرا میگویند.
?اما در اینجا یک سؤال مطرح میشود که چرا تحلیل گران تکنیکال اعتقاددارند صرفاً با تحلیل روند گذشته قیمت سهام، میتوان وضعیت آینده آن را پیشبینی کرد؟
پاسخ سؤال این است که طرفداران تحلیل تکنیکال اعتقاد دارند چون بورس یک بازار بسیار هوشمند است و قیمت سهام در این بازار بهسرعت براثر تغییر در عوامل بیرونی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی شرکت، تغییر میکند، بنابراین قیمت سهم بهتنهایی میتواند بازگوکننده میزان تأثیر این عوامل باشد و برخلاف طرفداران تحلیل بنیادی، نیازی نیست سرمایهگذار بهطور مستقل، قیمت سهام را بر اساس عوامل مذکور محاسبه کند. فقط کافی است روند نوسانات گذشته قیمت سهم را بررسی کرده و روند آینده قیمت سهم را بر اساس گذشته آن، پیشبینی نماید.
طرفداران روش تحلیل تکنیکال همچنین اعتقاد دارند تاریخ تکرار میشود و روند گذشته قیمت سهم را میتوان به آینده هم تعمیم داد. برای مثال آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی اگر قیمت سهام شرکت الف در گذشته روند صعودی داشته است، بهاحتمال بسیار زیاد در آینده هم روند کلی قیمت سهام این شرکت صعودی خواهد بود و اگر روند قیمت سهام این شرکت در گذشته نزولی بوده، در آینده هم بهاحتمال بسیار زیاد اینچنین خواهد بود. مگر آنکه اتفاق خاصی رخ داده و این پیشبینی را تغییر دهند. بنابراین، تحلیل تکنیکال بر این سه اصل استوار است:
✔ همه عوامل در قیمت سهم لحاظ شده است؛
✔ روند گذشته قیمت سهم را میتوان به آینده تعمیم داد؛
✔ تاریخ تکرار میشود.
? با این توضیحات، آیا روش تحلیل بنیادی برای تجزیهوتحلیل قیمت سهام مناسبتر است یا روش تحلیل تکنیکال؟
به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیهوتحلیل قیمت سهام در بورس ، استفاده از روش ترکیبی است. یعنی یک سرمایهگذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل میکند، باید صرفاً به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و بهصورت مستمر، عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد. زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده است، براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم زیانده تبدیل شود. همچنین ممکن است آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از وضعیت نزولی خارج کرده و در مسیر رشد قرار دهد. بنابراین همانطور که بارها تأکید کردیم، «هیچگاه سبد سرمایهگذاری خود را به حال خود رها نکنید. همواره وضعیت تکتک سهام خود را زیر نظر داشته و متناسب با تغییر در عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهم، ترکیب سبد سهام خود را بهروز کنید. درعینحال، نگاه بلندمدت داشته باشید و از تصمیمگیریهای شتابزده و هیجانی در خریدوفروش سهام خودداری کنید.» اگر در تحلیل تکنیکال و آموزش آن نیاز به منابع بیشتری دارید پیشنهاد می کنیم سری مقاله های آموزشی تحلیل تکنیکال را حتماً بخوانید.
بسته آموزش تحلیل بنیادی و تکنیکال مقدماتی
با استفاده از این مجموعه ، شما به صورت کاملا کاربردی قدم به قدم با تحلیل بنیادی آشنا خواهید شد , سهم های ارزنده بازار را پیدا خواهید کرد , EPS شرکت ها را خودتان تخمین خواهید زد , روش های ارزش گذاری شرکت ها را خواهید آموخت و در انتها میتوانید آینده و ارزش ذاتی یک شرکت را پیش بینی کنید
توضیحات
چرا این دوره آموزشی بسیار ارزشمند است
با استفاده از این مجموعه ، شما به صورت کاملا کاربردی قدم به قدم با تحلیل بنیادی آشنا خواهید شد , سهم های ارزنده بازار را پیدا خواهید کرد , EPS شرکت ها را خودتان تخمین خواهید زد , روش های ارزش گذاری شرکت ها را خواهید آموخت و در انتها میتوانید آینده و ارزش ذاتی یک شرکت را پیش بینی کنید
آنچه فرا خواهید گرفت:
آشنایی با بازار های سرمایه گذاری ایران
آﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﺑﺎزار ﺳﻬﺎم اﻳﺮان
مقدمات بنیادی
آموزش فرایند تحلیل بنیادی یک سهم(کلان-صنعت و شرکت) با مثال های عملی از صنایع مختلف
آموزش و شناخت صورت های مالی شرکت ها به صورت کاربردی
تحلیل نسبت های مالی و کاربرد آنها در پیش بینی عملکرد شرکت
تحلیل و پیش بینی EPS شرکت های تولیدی ( اصل مطلب)
تحلیل حساسیت به روش سریع
ارزش گذاری شرکت های سرمایه گذاری بر اساس NAV –
آموزش نحوه انجام دادن تحلیل حساسیت در تحلیل بنیادی
اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ و حق تقدم
و سایر سرفصل های کاربردی که هر تحلیلگر بنیادی به آن نیاز دارد
فیلم آموزش کامل تحلیل بنیادی بورس تهران با محمد قاسمی
پری کوفمن یکی از معروف ترین تحلیل گران و معامله گران امریکایی در یکی از سخنرانی های خود در سال 1966 در رابطه با تحلیل بازار سرمایه این گونه گفت: با در اختیار داشتن یک دقیقه زمان، روش پول در آوردن از بازار سهام را به شما خواهم آموخت، برای این کار بایستی اقدام به خرید سهم پایین و فروختن آن در زمانی که بالا رفته است نمایید. اما در صورتی که وقتی 5 یا 10 ساله دارید ن زمان بالا و پایین رفتن یک سهم را به شما یاد خواهم داد.
همین سخن کوتاه به خوبی می تواند اهمیت یادگیری تحلیل بنیادی را بیان کند.
تحلیل بنیادی در واقع شیوه ای است که در آن به کمک محاسبه ارزش ذاتی یک سهام یا اوراقع بهادار، آن را مورد بررسی قرار خواهند داد. در این نوع تحلیل نیاز خواهد بود که تمامی موارد چون وضعیت مالی و مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی کلان که بر ارزش تاثیرگذار می باشند مورد مطالعه قرار گیرند.
این تحلیل ها در واقع با هدف یافتن ارزشی خاص صورت می گیرند تا بتوان به واسطه آن مقایسه ای با قیمت فعلی انجام داد و از این مقایسه بتوان تصمیم گیری درستی را در رابطه با خرید یا فروش سهم و اوراق بهادار انجام داد.
با درک این شکاف از سوی بازار و تنظیم آن با افزایش قیمت سهم، سرمایه گذار به آن چه که در بازار به دنبال آن می باشد که در واقع همان کسب سود است دست پیدا خواهد نمود. در واقع هدف اصلی تحلیل بنیادی سهام در بورس نیز چیزی جز این نمی باشد.
در تحلیل بنیادی یک سهام، تحلیل گر بایستی عوامل مختلفی چون درآمد شرکت، عواید کوتاهمدت، حاشیه سود، رشد آینده تحلیل را مد نظر قرار دهد.
در تحلیل بنیادی برخلاف تحلیل تکنیکال که نمودار قیمت ها حرف اول را می زد، بررسی ارزش ذاتی کالا یا خدمت یا سهام شرط می باشد. برای تشخیص ارزش ذاتی نیز بایستی وضعیت مالی وضعیت مدیریت شرکت ، صنعت و شرایط اقتصادی کلان بررسی گردند.
با این کار تحلیل گر خواهد توانست که ارزش واقعی سهام را تشخیص دهد و با مقایسه آن با قیمت فعلی تصمیم مناسبی را در خصوص سهم مورد نظر اتخاذ نماید. در آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی صورتی که ارزش سهام از قیمت فعلی پایین تر باشد می توان به این نتیجه رسید که سهام با افزایش قیمت همراه شده است و فرصت مناسبی برای فروش سهم خواهد بود. از سویی چنانچه ارزش سهم از قیمت فعلی بیشتر باشد سهام، سودآور دانسته می شود و برای خرید می توان روی آن حساب باز کرد.
در تحلیل بنیادی وقایع و رخدادهای واقعی مورد پیش بینی قرار خواهند گرفت. در واقع فرد تریدر با دانش و استراتژی خود اتفاقات و اخبار دنیای واقعی را تحلیل خواهد نمود و از این طریق بازار آینده را پیش بینی می کند. تحلیلگران بنیادی بر این باورند که کلیه تغییرات قیمت ها بر اثر یک دلیل اقتصادی بنیادی رخ داده است.
تحلیل های بنیادی اگر چه کاری زمان بر می باشند اما نتیجه حاصله اعتبار بیشتری خواهد داشت.
تحلیل بنیادی بورس تهران به طور معمول آموزش بورس تهران به شکل متنی و کتابی می باشد و کمتر می توان مجموعه ی آموزشی ویدئویی را در این زمینه یافت که به خوبی تمامی مباحث را شرح داده باشد. از این رو امیدواریم از این مجموعه استفاده لازم را ببرید و آموزش های آن برای شما مفید واقع گردد.
آموزش جامع تحلیل تکنیکال بورس 1400 [رایگان از مقدماتی تا حرفه ای]
بازارهای مالی مناسبترین مکانها برای سرمایهگذاری و رونق اقتصادی ملتها هستند. برخی از این بازارها بهصورت همهجانبه و جهانی در دسترس تمام مردم قرار دارند که از جمله آنها میتوان به بازار ارز «فارکس» اشاره کرد.
برخی دیگر از بازارهای مالی بهصورت ملی ایجاد میشوند و مردم یک کشور میتوانند از قابلیتهای آن بهرهمند شوند که از جمله آنها نیز میتوان به بازارهای بورس کشورهای مختلف اشاره کرد.
افراد با امید کسب سود و افزایش سرمایههای خود وارد این بازارها میشوند؛ این افراد برای بهره بردن از این بازارها از تحلیلهای تکنیکال و بنیادی استفاده میکنند که تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل بنیادی طرفداران بیشتری دارد. دلیل این محبوبیت و دیگر انواع روشهای آموزش تحلیل تکنیکال را در این مطلب با شما در میان میگذاریم. با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکی یا تکنیکال «Technical Analysis» به روشی گفته میشود که افراد در بازارهای مالی برای پیشبینی قیمتها و روند حرکت آتی یک ارز، سهم یا کالا از آن استفاده میکنند.
تحلیل تکنیکال بر نمودارهای حرکتی قیمتها تاکید دارد. در واقع تحلیلگران تکنیکی تنها از روی اطلاعات گذشتهی قیمتها، در مورد نحوه نوسان و تغییر جهت بازارها نتیجهگیری میکنند. به عبارت دیگر: «بررسی رفتار قیمت و رفتار بازار در آموزش تحلیل تکینکال نقش بسزایی دارد و میتوان رفتارهای بازار را اساس کار تحلیلگران تکنیکال به شمار آورد!» از این نوع تحلیل میتوان در تمام بازارهای مبتنی بر عرضه و تقاضا استفاده کرد.
در واقع اگر شما یاد بگیرید به صورت تکنیکی تحلیل کنید، ابزار مورد نیاز برای ورود به تمام بازارهای مالی اعم از بازار ارز، سکه و طلا، کالا و ارزهای دیجیتال را در اختیار خواهید داشت.تحلیلگرانی که این شیوه را برای کار خود انتخاب میکنند، توجه اصلی خود را بر روی انواع نمودارها متمرکز میکنند تا از روی آنها آینده بازار را پیشبینی کنند. میتوان تحلیل تکنیکال را «تحلیل نموداری» نیز تعریف کرد!
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی چیست؟
دو نوع تحلیل عمده برای پیشبینی قیمتها در بازارهای مالی وجود دارد که شامل تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی «Fundamental Analayses» هستند. تفاوت این دو تحلیل را آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی میتوان بهصورت زیر بیان کرد:
تحلیل تکنیکال:
در تحلیل تکنیکی، تمام توجه معاملهگران بر روی اطلاعات و روند حرکتی گذشته قیمتها متمرکز است و به اطلاعات شخصی شرکتها و دیگر گزینههای دخیل در افزایش یا کاهش قیمتها توجهی نمیشود.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال:
در تحلیل بنیادی، معاملهگران نه تنها به بررسی نمودارهای قیمتی اکتفا نمیکنند، بلکه تمام اطلاعات و عواملی که بر تغییر جهت قیمت یک سهم، کالا یا …. تاثیر داشته باشد را مورد بررسی دقیق قرار میدهند.
براساس این تعاریف میتوانیم به این نتیجه برسیم که تحلیل بنیادی، ساختاری منظمتر، دقیقتر و البته پیچیدهتر از تحلیل تکنیکال دارد و آموزش آن نیز به نسبت آموزش تحلیل آموزش تحلیل های تکنیکال و بنیادی تکنیکال سختتر است و تجربه بیشتری را میطلبد. در واقع تحلیل بنیادی سبب میشود تا قیمتهای اصلی و ذاتی بازار مشخص شوند. این در حالی است که تحلیل تکنیکال تنها میتواند پیشبینیهای لازم را انجام دهد.
چرا تحلیل تکنیکال از تحلیل بنیادی محبوبتر است؟
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، تحلیل تکنیکال به نسبت تحلیل بنیادی طرفداران بیشتری دارد و البته تعداد تحلیلگران بنیادین در سطح جهان، بیشتر از تحلیلگران فاندامنتال است. چرا که تحلیل تکنیکال ساختار ساده و قابل فهمتری نسبت به تحلیل بنیادی دارد؛ پس همین سادگی میتواند اصلیترین دلیل این موضوع باشد، چرا که همه ما به اصول ساده و قابل فهمتر تمایل داریم.
اگر بدنبال سرمایه گذاری در بازار بورس هستید تحلیل تکنیکال باعث میشود تا از کوچکترین نوسانات بازار از روی نمودارها سود بگیرید. این در حالی است که تحلیل بنیادی برای معرفی یک سهم سودده، به بررسیهای عمیقی نیاز دارد. اگرچه ممکن است سهمی که در تحلیل بنیادی پیشنهاد داده میشود، بسیار عالیتر و باارزشتر از پیشنهادهای تکنیکال باشد، اما آموزش تحلیل تکنیکال به تخصص بالای فاندامنتالیستها نیاز ندارد.
تمام معاملهگران مبتدی باید از ابتدا آموزش بورس و تحلیل تکنیکال را بگذرانند و سپس به دنبال فراگیری تکنیکهای بنیادی باشند. چراکه یک معاملهگر مبتدی نمیتواند از همان شروع کار خود با اصطلاحات پیچیده فاندامنتال شروع کند، اما تحلیل تکنیکال برای همه قابل و فهم و یادگیری است.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تاریخچه دقیق استفاده از تحلیل تکنیکال کاملاً مشخص نیست، اما از روی مدارک دستنوشته تاجران قرن هفدهم، میتوان به این نتیجه رسید که تحلیل تکنیکال میتواند قدمتی بالای 300 سال داشته باشد. در اطلاعات بدست آمده از تاجران برنج قرن هجده ژاپن نیز میتوان اثراتی از نمودارهای شمعی این نوع از تحلیل را پیدا کرد.
بهرحال اگر از تمام این گزینهها چشمپوشی کنیم و تنها بخواهیم تاریخچه رسمی تحلیل تکنیکی را بررسی کنیم، به قرن نوزدهم میلادی میرسیم که در آن شخصی به نام چارلز داو «Charles Henry Dow» با بررسی تمام زوایای پیشبینی قیمتها، توانست اصول خاصی را برای تحلیل تکنیکال ارائه دهد.
دیدگاه شما