الگو تری درایو صعودی از ۵ موج، ۳ قله و ۳ دره تشکیل شده که با نسبت های فیبوناچی مشابهی مشخص می شوند.
کندل شناسی چیست؟ آموزش خواندن کندل در تحلیل تکنیکال و الگوی متداول کندل ها با ویدئو
سلام به کریپتودرخشی های عزیز. در این فیلم آموزشی قصد داریم چند نکتهی مهم در مورد روش خواندن کندل ها و انواع کندل در بورس به شما آموزش بدهیم و دو تا از الگوی متدوال کندل ها در بورس را به شما معرفی کنیم. البته به علت این که با دیدن کندل ها، خیلی بهتر میتوانید از این نکات بهره مند شوید، بهتر است حتما در کنار مطالعهی متن مقاله، ویدئو را تماشا کنید تا مطلب به خوبی در ذهن شما جا بگیرد و بتوانید با اسفاده از آن در معاملات خود، به سودآوری برسید.
کندل ژاپنی چیست؟
در بازارهای گوناگون از جمله بازار بورس و بازار کریپتو، برای نشان دادن نمودار قیمت ها از ۳ روش اقدام میشود. یعنی: استفاده از نمودار میله ای، استفاده از نمودار خطی و استفاده از الگوهای شمع ژاپنی یا کندل استیک. نمودارهای خطی و میله ای معمولا قادر به نشان دادن جزئیات زیادی در مورد بازار نیستند و به همین دلیل، برای تحلیل تکنیکال استفاده نمیشوند و ما از کندل استیک ها برای تحلیل تکنیکال بازار استفاده میکنیم. به همین دلیل آموزش کندل شناسی یا کندل خوانی در بورس و تحلیل تکنیکال اهمیت زیادی دارد و نیاز است که انواع کندل در بورس و الگوهای کندل ها در تحلیل تکنیکال را بشناسیم.
کندل ها در بورس نمودارهایی هستند که بر اساس میزان عرضه و تقاضا در بازار، شکلهای گوناگونی به خود میگیرند، بنابر این بر اساس شکل قرارگیری آنها، میتوانیم رفتارهای بعدی بازار را بر اساس رفتارها و عکس العملهای خریداران و فروشندگان حدس بزنیم و این حدسها به ما کمک میکنند تا برای لحظهی خریدن سهم و به فروش گذاشتن آن، تصمیم دقیقتری بگیریم. البته دقت داشته باشید که این حدسها بر اساس احتمال کار میکنند و هرگز صد در صدی نیستند، پس برای این که احتمال درست بودن حدس شما بیش تر شود نیاز به آموزش و تکرار و تمرین خواهید داشت.
اجزای کندل ژاپنی
هر کندل ژاپنی از دو قسمت بدنه (Body) و دم یا سایه (Shadow) تشکیل شده است. در بدنهی یک شمع یا همان کندل شما میتوانید طول بدنه، قیمت آغازین (Open) و قیمت پایانی (Close) و در سایهها میتوانید بالاترین قیمت در بازه زمانی (High) و پایین ترین قیمت در بازه زمانی (Shadow) را ببینید.
بعضی از انواع کندل ها دارای بدنههای بلندتر و بعضی از آنها دارای بدنههای کوچک تری هستند. هنگام خواندن کندل ها باید بدانیم هرچه بدنه یک کندل بلندتر باشد، آن کندل قدرت بیش تری دارد. پس کندل های کوتاه اعتبار کم تری دارند. همینطور وجود سایه در زیر یا بالای کندل و کم یا زیاد بودن آن میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، زیاد بودن تعداد سایهها در پایین یک کندل، میتواند نشانهی این باشد که قدرت خریدارها از قدرت فروشندهها بیش تر شده است و در چنین شرایطی ما توقع ورود پول به کندل را داریم، البته به شرطی که همزمان در بالای کندل، سایه وجود نداشته باشد. چرا که وجود سایه هم در بالا و هم پایین کندل، نشانهی برابری قدرت خریدار و فروشنده است. در چنین شرایطی بهتر است صبر کنیم و منتظر شویم تا ببینیم بالاخره بازار چه رفتاری نشان میدهد. اما منظور از رفتار بازار چیست؟ منظور این است که آیا تقاضا برای یک سهم افزایش مییابد و در نتیجه قیمت آن بالا میرود و یا تقاضا برای آن کم است و قیمتش کاهش پیدا میکند.
برای تشخیص دادن، پیش از هرچیز نیار داریم به یادگیری انواع اصلی کندل داریم.
انواع اصلی کندل ها
۱. کندل صعودی یا گاوی (Bullish): کندل های صعودی که به آنها نوسان مثبت نیز گفته میشود، سبز رنگ هستند و قیمت بازگشایی آنها کم تر از قیمت آخرین معاملهی آنها است.
۲. کندل نزولی یا خرسی (Bearish): کندل های نزولی که به آنها نوسان منفی نیز گفته میشود، قرمز رنگ هستند و قیمت بازگشایی آنها بیش تر از قیمت بسته شدن شان، یعنی قیمت آخرین معامله آنها است.
چه زمانی باید از کندل ها استفاده کنیم؟
به طور کلی، کاربرد کندل ها در بورس این است که به شما روانشناسی بازار را نشان دهند و این که معاملهگران، به خرید و فروش کدام سهم علاقمند هستند. اما چه زمانی اطلاعات حاصل از آموزش خواندن کندل ها به کار شما میآید؟
۱. در انتهای یک روند نزولی یا صعودی: زمانی که شما به انتهای یک روند صعودی یا نزولی میرسید، به این معنی است که قرار است الگوی کندل ها از آنجا به بعد وارونه (Reversal) شود. بنابراین در چنین شرایطی شما با کمک یادگیری روش خواندن کندل ها میتوانید متوجه شوید بهترین لحظه برای خرید یا فروش یک سهم چه زمانی است.
۲. دیگر کاربرد کندل ها در بورس در نقاط حمایت و مقاومت سهم است.
الگوی نفوذی کندل
یکی از الگوهای رایج در بازار که میخواهیم به شما در این مقاله آموزش بدهیم الگوی نفوذی است که آشنایی با آن به شما کمک میکند بتوانید لحظه وارونه شدن بازار را شناسایی کنید. به حالتی که در آن کندل دوم در کندل اول نفوذ میکند، الگوی نفوذی گفته میشود. برای دقیق تر متوجه شدن این الگو حتما فیلم آموزش کندل شناسی در ابتدای این مقاله را تماشا کنید.
الگوی شمعی پوشا چیست؟
الگوی کندل پوشا در انتهای روند نزولی تشکیل میشود. یعنی نقطهای که اگر آن را شناسایی کنید میتوانید سهم خوبی بخرید و وارد روند صعودی شوید. در الگوی پوشا دو شمع داریم که شمع دوم، شمع اول را میپوشاند. برای آشنایی بهتر با این الگو نیز بهتر است شکل آن را در ویدئو ببینید.
الگوی کندل دوجی مانا چیست؟
الگوی دوجی مانا برابری نسبی عرضه و تقاضا را نشان میدهد و بهتر است زمانی که آن را شناسایی میکنید، دست از خرید و فروش بردارید تا تکلیف نهایی سهم مشخص شود. البته بعضی از اوقات با توجه به کندل هایی که قبل از این الگو ظاهر شدهاند، میتوان رفتارهای بعدی بازار را حدس زد. اما در صورتی که در قبل و بعد از الگوی دوجی مانا سایههای بسیار داشته باشیم تا حدی که خود کندل بسیار کوچک شود، بهترین کار صبر کردن است.
دقت داشته باشید که قدرت کندل استیک ها در تایم فریمهای گوناگون با هم تفاوت دارد. یعنی هر چه تایم فریم بالاتر برود، قدرت یک کندل بیشتر است. بنابراین، یک کندل یک هفتهای قدرت بیشتری از یک کندل در تایم فریم یک روزه دارد و یک کندل در یک تایم فریم یک ماهه قدرت بیشتری از هردوی آنها دارد.
آیا آشنایی با کندل ها برای سود آوری کافی است؟
در ابتدا باید بگوییم که همانطور که میدانید الگوهای بسیار گوناگونی برای روش خواندن کندل ها در بورس و تحلیل تکنیکال وجود دارد و ما در این مقاله به تعداد کمی از آنها اشاره کردیم. یک معاملهگر حرفهای لازم است به انواع الگوهای کندل خوانی بورس تسلط داشته باشد و در این صورت قطعا تصمیمهای خوبی در مورد خرید و فروش سهم خود میگیرد.
البته دقت داشته باشید که آشنایی با کندل خوانی در تحلیل تکنیکال میتواند به شما در سودآوری کمک کند؛ اما به این معنا نیست که برای سودآوری کافی است. این مبحث خود پیش نیاز دو مبحث تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن است و البته در کنار این دو به استراتژی و مدیریت سرمایه قوی نیاز دارد. به عنوان مثال افرادی که بدون توجه به اصول مدیریت سرمایه از لوریج های بالا استفاده میکنند ممکن است دچار ضرر شوند. بنابر این در صورتی که شما اطلاعات و دانش کافی داشته باشید، میتوانید از یادگیری کندل شناسی در بورس در کنار مهارتهای دیگرتان بهره ببرید تا به درستی برای خرید سهم تصمیم بگیرید. اما در صورتی که اطلاعات کامل و کافی ندارید، بهتر است در دوره آموزش جامع بورس و ارز دیجیتال شرکت کنید و دانش کافی به دست بیاورید تا خدای ناکرده ضرر آسیب ناپذیری به سرمایهی شما نرسد.
روش هایی برای پیش بینی الگوی قیمتی
فرهاد رامشینی [ پدیدآور اصلی ] ، احمد نزاکتی رضازاده[ استاد راهنما ] ، حمید حسن پور[ استاد مشاور ] ، مجید عامری[ استاد مشاور ]
چکیده: امروزه یکی از مهمترین موضوعات مورد علاقه اقتصاددانان و تحلیل گران مالی، تبیین چگونگی و روند نوسانات قیمت هاست که راه های متفاوت و دیدگاه های گوناگونی را در این باره پدید آورده است. در این میان، با توجه به در دسترس نبودن اطلاعات دقیق درباره عوامل مؤثر بر نوسانات بازار سهام، پیش بینی این تغییرات به سادگی میسر نیست. تغییر درجه تأثیر متغیرها با زمان بر روی شاخص ها و یکدیگر، وجود متغیرهای سیاسی داخلی و جهانی که تأثیر مستقیم بر سیستم های اقتصادی دارد چالش اساسی در مدل سازی بازار بورس است. طراحی ماشین هایی با توانایی فراگیری و تجربه آموزی مدت ها یکی از بحث های مهم علوم تحقیق بود تا سرانجام با ظهور کامپیوتر های قدرتمند در این راه گام های مثبتی برداشته شد. در ادامه اثبات گردید که این ماشین ها توانایی بالایی جهت فراگیری داده ها دارند و می توانند پس از فراگیری داده های آموزشی، نتایج قابل قبولی را ارائه نمایند. ماشین برداری در اوایل دهه 90 معرفی شد و پس از آن به عنوان روشی نیرومند در حل مسائل طبقه بندی غیر خطی و رگرسیون مورد استفاده قرار گرفت. بر طبق نظریه محققین دلیل موفقیت این روش را می توان در قدرت بالای تعمیم دادن مسائل و توانمندی در مقابله با نویز ها و کمبود داده ها دانست. در همین راستا هدف از مبحث حاضر، معرفی روشی جدید و قدرتمند در شناسایی الگو تحت عنوان ماشین های برداری پشتیان است که از ترکیب بهینه سازی، آموزه های آماری و هسته های کرنل بهره می جوید. پس از تحقیق در شاخص های بازار بورس، تغییرات قیمت سهام شرکت سرمایه گذاری البـرز در سـال های 1387 و 1388 به عنوان متغیر وابسته و 14 متغیر اقتصادی و بازار سهام به عنوان متغیرهای مستقل تشخیص داده شدند. پس از نرمال سازی، مدل سازی به کمک ماشین های برداری صورت گرفت. عملکرد کرنل های مختلف و پارامترهای مدل نیز مورد آزمون قرار گرفتند و مدل بهینه استخراج گردید. در انتها شبکه های عصبی رگرسیون مختصر توضیح داده شده و بر روی داده ها مدل شد که نتایج حاصل از ماشین برداری خطای کمتری داشت.
#نوسانات قیمت ها #نوسانات بازار سهام #سیستم های اقتصادی #هسته های کرنل
دانلود نسخه تمام متن (رایگان)
محل نگهداری: کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شاهرود
یادداشت: حقوق مادی و معنوی متعلق به دانشگاه صنعتی شاهرود می باشد.
تعداد بازدید کننده:
[کلیدواژه ها: اعتبار تجاری، همزمانی قیمت سهام، قیمت سهام، مدل رگرسیون دادههای ترکیبی، اطلاعات خاص شرکتی، متغیرهای کلان اقتصادی]
[کلیدواژه ها: قیمت گذاری نادرست سهام، نوسانات ویژه (ریسک غیرسیستماتیک)، مدل برگر و اوفک، مدل ایکنبری و همکاران، بازده سهام، بازار کارا]
[کلیدواژه ها: قیمت گذاری، پخش بار، مصرف کننده، انتقال، قیمت گذاری نهایی، قیمت گذاری مسیر قرارداد، قیمت گذاری مگاوات مایل مبتنی بر پخش بار، تخصیص فلو، ترانزیت]
[کلیدواژه ها: مدل فاما – فرنچ، نوسانات غیر سیستماتیک، بازده سهام، اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار]
[کلیدواژه ها: بازاریابی، آمیخته بازاریابی، محصول، قیمت، ترفیع، توزیع، بازار، سهم بازار، صنایع غذایی، شرکت سه نان و فرنان]
آموزش صفر تا صد الگوهای هارمونیک | آموزش تصویری انواع الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک با استفاده از شکل هندسی که در نمودارهای قیمت در بازارهای مالی ایجاد می شود سعی در پیش بینی کردن نقاطی (PRZ) دارند که قیمت در آینده به سمت آن ها باز خواهد گشت.
در واقع ایده اصلی پشت الگوهای هارمونیک به این نکته اشاره دارد که روندها با به وجود آوردن موج های قیمتی بزرگ و کوچک در یک هارمونی و هماهنگی کامل در مسیر خود به پیش می روند. همراهی این موج ها در ترکیب با نسبت های فیبوناچی که خود برگرفته از نظم موجود در طبیعت است، اصول بنیادین الگوهای هارمونیک را تشکیل می دهند.
این الگوها در تحلیل تکنیکال نقش بسیار مهمی ایفا می کنند و در پیدا کردن بهترین نقاط ورود به معامله به تریدرها کمک می کنند. به همین دلیل، آموزش الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال اهمیت بسیار زیادی دارد.
پیشنهاد مطالعه: فارکس چیست
انواع الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک اغلب به شکل حرف انگلیسی M یا W و یا ترکیبی از هر دو دیده می شوند. این الگوها انواع متفاوتی دارند و هر کدام از آن ها دارای دو نوع صعودی و نزولی است. طول موج هر کدام از این الگوها متفاوت است و بر اساس همین تفاوت در طول موج های این الگوها، انواع مختلفی از آنها وجود دارد که به کرات در نمودارهای قیمتی دیده می شوند. در واقع الگوهای هارمونیک در پیشبینی قیمت در آینده کمک زیادی به معامله گران می کنند. در این مقاله چند نوع از پرکاربردترین این الگوها در بازارهای مالی شرح داده خواهد شد. ۱۰ الگوی هارمونیک پرکاربرد که در این مقاله شرح خواهیم داد عبارتند از:
۱- الگو هارمونیک ABCD
۲- الگوی هارمونیک گارتلی
۳- الگو هارمونیک پروانه
۴- الگو هارمونیک خفاش
۵- الگو هارمونیک خرچنگ
۶- الگو هارمونیک خرچنگ عمیق
۷- الگو هارمونیک سایفر
۸- الگو هارمونیک کوسه
۹- الگو هارمونیک Nen-Star
۱۰- الگو تری درایو
فیبوناچی و نسبت های آن
همه شما احتمالا با سری اعداد فیبوناچی آشنا هستید. در روش هایی برای پیش بینی الگوی قیمتی بحث الگوهای هارمونیک ما با نسبت های مشخصی از فیبوناچی سروکار داریم که در ادامه به آن ها می پردازیم. در این جا به دو نوع مهم از انواع فیبوناچی که در ترسیم الگوهای هارمونیک به ما کمک می کنند اشاره می کنیم: فیبوناچی بازگشتی (Fibonacci Retracement) و فیبوناچی گسترشی (Fibonacci Extension)
فیبوناچی بازگشتی
فیبوناچی بازگشتی ابزاری در پلتفرم معاملاتی است که معمولا از وصل کردن بالاترین قله (High) و پایین ترین دره (Low) در نمودار قیمت ترسیم می شود و سطوحی به دست می دهد که معامله گران به وسیله آن می توانند پیش بینی کنند که قیمت تا کدام سطح به حرکت اصلاحی (Pullback) خودش ادامه می دهد. رایج ترین این سطوح عبارتند از: 23.6٪ ، 38.2٪، 50٪، 61.8٪ و 100.
فیبوناچی گسترشی
یکی دیگر از ابزارهای موجود در پلتفرم معاملاتی برای رسم فیبوناچی، فیبوناچی گسترشی است که با وصل کردن سه نقطه در نمودار نسبت هایی را به دست می دهد که به وسیله آن معامله گران قادر به پیش بینی حرکت آینده قیمت بعد از اتمام یک حرکت اصلاحی خواهند بود. پرکاربردترین این سطوح عبارتند از: 61.8٪،100٪،161.8٪،200٪ و 261.8٪.
چرا الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال مهم هستند؟
الگوهای هارمونیک جز الگوهای بازگشتی هستند که با توجه به تکرارشان در بازارهای مالی باعث می شوند تا در لحظه تشکیل معامله گران بتوانند نقطه ورود مناسبی برای وارد شدن به معامله پیدا کنند.
وجود سطوح فیبوناچی در الگوهای هارمونیک نقطه قوت مهمی است که به تشخیص نقاط برگشتی در بازار کمک می کند.
مشاهده بیشتر: دوره فارکس
ساختار الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک معمولا از ۳ تا ۵ موج حرکتی تشکیل می شوند.(از وصل کردن ۴ تا ۶ نقطه). با رسم این موج ها و با استفاده از سطوح فیبوناچی ما به نقاطی دست پیدا می کنیم به نام PRZ که مخفف عبارت (Potential Reversal Zone) است. پس باید به این نکته دقت کنید که الگوهای هارمونیک سطح دقیقی برای بازگشت قیمت را نشان نمی دهند بلکه به محدوده ایی اشاره می کنند که قیمت احتمالا از آن ناحیه برخواهد گشت.
پیشنهاد مطالعه: اسپرد (SPREAD) در فارکس
الگو هارمونیک ABCD
این الگو ساده ترین نوع از انواع الگوهای هارمونیک به شمار می رود چرا که تشخیص آن در نمودار (چارت) قیمت آسان تر از انواع دیگر است.
الگوی ABCD صعودی از به هم پیوستن ۴ نقطه به وجود می آید. اولین موج قیمت ( Leg ) حرکت از A به B است. بعد از آن قیمت در یک حرکت برگشتی به سمت نقطه C می رود ( برگشت به اندازه حداقل 0.382 و حداکثر 0.886 موج AB ). با ادامه حرکت قیمت به سمت نقطه D (برگشت به اندازه حداقل 1.13 و حداکثر 3.14 موج BC ) و تشکیل موج CD ، می توان انتظار یک حرکت صعودی قدرتمند از این ناحیه را داشت.
الگوی نزولی درست برعکس الگوی صعودی است و ما در نقطه D انتظار ریزش قیمت را داریم.
الگوی هارمونیک گارتلی (Gartley Pattern)
الگوی گارتلی همانند سایر الگوهای هارمونیک دارای دو نوع صعودی و نزولی است. الگو گارتلی صعودی نوید دهنده پایان یک روند نزولی و شروع یک حرکت صعودی در محدوده نقطه D است. برای تشخیص درست این الگو باید نسبت های فیبوناچی مربوط به امواج آن را بدانید. حرکت قیمت با موج A شروع می شود و پس از آن قیمت در نقطه B به اندازه 0.618 موج XA را اصلاح می کند. سپس قیمت به نقطه C برمی گردد(به اندازه 0.382 تا 0.886 موج AB). موج CD به اندازه 1.13 تا 1.618 موج AB پیش می رود. نقطه D در واقع برگشت و اصلاحی به اندازه 0.786 موج XA است.
الگوی گارتلی نزولی برعکس نسخه صعودی آن است با این تفاوت که در نقطه D انتظار یک حرکت نزولی را خواهیم داشت.
الگو هارمونیک پروانه (Butterfly Pattern)
الگو پروانه یکی دیگر از انواع الگوهای هارمونیک است که شباهت زیادی به الگوی گارتلی دارد. تفاوت مهم بین این دو الگو در این است که در الگوی گارتلی صعودی نقطه D پایین تر از نقطه X قرار گرفته و نقطه D در الگوی پروانه نزولی از نقطه X فراتر می رود. به همین دلیل قیمت اصلاحات بیشتر و نوسانات عمیق تری نسبت به الگوی گارتلی خواهد داشت. همان طور که در شکل مشخص شده نسبت های فیبوناچی در الگوی پروانه با آن چه که پیش تر در مورد الگوی گارتلی گفته شد، متفاوت است.
همانند الگوی هارمونیک قبلی، در نسخه صعودی این الگو نیز در نقطه D انتظار حرکت رو به بالا برای قیمت و در نسخه نزولی آن انتظار حرکت رو به پایینی را خواهیم داشت.
الگو هارمونیک خفاش (Bat Pattern)
یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک، الگوی خفاش است که شباهت بسیاری به الگوی گارتلی دارد اما نسبت های فیبوناچی آن با الگوی گارتلی متفاوت است. این الگو نیز همچون سایر الگوهای هارمونیک، دارای دو نوع صعودی و نزولی است.
اولین حرکت با موج XA شروع می شود و حرکت اصلاحی AB به اندازه 50 درصد موج XA خودش را اصلاح می کند. در این نقطه است که معامله گران می توانند حدس بزنند که با الگوی خفاش رو به رو هستند و با دیدن موج CD که حداقل به اندازه 1.618٪ موج BC است وارد معامله خرید در الگوی صعودی و معامله فروش در الگوی نزولی شوند.
الگو هارمونیک خرچنگ (Crab Pattern)
الگوی خرچنگ یکی دیگر از دقیق ترین الگوهای هارمونیک با نسبت های فیبوناچی خاص خود است که به الگوی پروانه شباهت بسیاری دارد و در آن نقطه D فراتر از نقطه X قرار می گیرد. این الگو نسبت به سایر الگوهای هارمونیک نقاط بازگشتی دقیق تری را برای معامله گران فراهم می کند.
مهم ترین نکته در این الگو حرکت موج CD است که به اندازه 1.618 موج XA صورت می گیرد و باعث می شود که نقطه D به عنوان یک نقطه برگشتی قوی در نظر گرفته شود.
پیشنهاد مطالعه: دوره اقتصاد کلان
الگو هارمونیک خرچنگ عمیق (Deep Crab Pattern)
الگوی خرچنگ عمیق نوعی الگوی خرچنگ است که تفاوت کمی با آن دارد. در این الگو حرکت اصلاحی موج AB باید به اندازه 0.886 موج اولیه XA باشد (در الگوی خرچنگ این اندازه از 0.382 تا 0.618 است)
الگو هارمونیک کوسه (Shark Pattern)
الگو کوسه یکی دیگر از پراستفاده ترین الگوهای هارمونیک است که شباهت زیادی به الگوی خرچنگ دارد. این الگو از ۵ موج حرکتی و ۵ نقطه O،X،A،B،C و D تشکیل شده که آخرین نقطه آن یعنی D به عنوان تارگت (Target) در نظر گرفته می شود. در الگو کوسه صعودی باید به این نسبت های فیبوناچی دقت کنید:
موج AB برگشتی به اندازه 1.13 تا 1.618 موج XA دارد.
موج BC حرکتی به اندازه 1.13 موج XO دارد.
موج CD که به عنوان تارگت معامله گران در نظر گرفته می شود به اندازه 50٪ موج BC حرکت خواهد کرد.
همین موارد به شکل وارونه برای الگوی کوسه نزولی نیز صادق است.
پیشنهاد مطالعه: لات (LOT) در بازار فارکس
الگو هارمونیک سایفر (Cypher Pattern)
یکی از الگوهای هارمونیک که به ندرت در نمودارهای قیمت دیده می شود، الگوی سایفر است. ساختار این الگو شباهت زیادی به الگوی هارمونیک پروانه دارد(با این تفاوت که نقطه C در این الگو از نقطه A فراتر می رود.) و هر دو آن ها در پایان یک روند به عنوان الگوهای بازگشتی شکل می گیرند. نسبت های فیبوناچی مربوط به هر دو الگوی صعودی و نزولی سایفر در شکل زیر مشخص شده است.
محدوده ی احتمالی حرکت قیمت بعد از نقطه D به اندازه 38.2 تا 61.8 موج CD در نظر گرفته می شود.
مقاله پیشنهادی: انواع بروکر فارکس
الگو هارمونیک (Nen-Star)
یکی دیگر از الگوهای کمتر شناخته شده هارمونیک ، الگو Nen-star است. در این الگو نقطه C نسبت به نقطه A فراتر می رود و نقطه D از موج اولیه XA بیرون می زند.نسبت های فیبوناچی مربوط به این الگو در شکل زیر مشخص شده اند.
یکی از اهداف قیمتی پس از تشخیص الگو، سطح 61.8 موج CD و دیگر اهداف رسیدن قیمت به نقطه A و C است.
الگو تری درایو (Three Drives Pattern)
یکی دیگر از الگوهای هارمونیک که کمتر در نمودارهای قیمتی دیده می شود، الگوی تری درایو است. با این که تشخیص این الگو کمی سخت به نظر می رسد ولی به محض رویت آن، می توان منتظر برگشت های قوی در روند قیمت بود. همچون سایر الگوهای هارمونیک، الگو تری درایو دارای دو نوع صعودی و نزولی است که نوع نزولی آن درست برعکس نوع صعودی اش است.
الگو تری درایو صعودی از ۵ موج، ۳ قله و ۳ دره تشکیل شده که با نسبت های فیبوناچی مشابهی مشخص می شوند.
در الگو تری درایو صعودی، قیمت با موج نزولی X1 رو به پایین شروع به حرکت می کند(این موج به عنوان اولین درایو در نظر گرفته می شود). بعد از آن قیمت به اندازه ۶۱.۸٪ موج X1 در یک حرکت اصلاحی رو به بالا می رود اما دوباره در دومین موج نزولی (دومین درایو) به اندازه ۱۲۷.۲٪ فیبوناچی گسترشی موج X1 پایین می رود.
در این جا دوباره قیمت در یک حرکت اصلاحی به اندازه ۶۱.۸٪ موج A2 حرکت کرده و با نزول دوباره قیمت به اندازه ۱۲۷.۲٪ موج A2 سومین درایو را تشکیل می دهد. نقطه ۳ به عنوان ناحیه احتمالی برگشت قیمت و سیگنال قوی خرید در نظر گرفته می شود.
سخن پایانی
الگوهای هارمونیک ، الگوهای بازگشتی بسیار دقیقی هستند که براساس ریاضیات پایه گذاری شده اند اما تشخیص درست این الگوها به صبر، تمرین و مطالعه فراوانی نیازمند است. نکته مهمی که در این جا باید به آن اشاره کنیم این است که تنها با دیدن شکل شماتیک این الگوها نمی توان وارد معامله شد و اگر نسبت های دقیق فیبوناچی مربوط به هر الگو در رابطه بین موج ها برقرار نباشد، الگو فاقد اعتبار خواهد شد. وجود همین نکته، اعتبار خاصی به الگوهای هارمونیک می بخشد.
سوالات متداول
الگوهای هارمونیک چگونه شکل میگیرند؟
الگوهای هارمونیک با استفاده از شکل هندسی که در نمودارهای قیمت در بازارهای مالی ایجاد می شود سعی در پیش بینی کردن نقاطی ( PRZ ) دارند که قیمت در آینده به سمت آن ها باز خواهد گشت.
آیا استفاده از الگوهای هارمونیک مفید است؟
سیگنالهایی که توسط الگو های هارمونیک به وجود می آیند، می توانند بسیار دقیق باشند؛ بنابراین، اگر در شناسایی و ترسیم آنها مهارت کافی داشته باشید، قطعاً بهترین معاملات را در زمان درست انجام خواهید داد.
بهترین الگوی هارمونیک چیست؟
در میان انواع الگوهای هارمونیک، همه تقریبا به یک اندازه اهمیت دارند و با این وجود چون الگوی ABCD ، الگوی پایه است؛ بهتر است با این الگو شروع کنید.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یکی از روش هایی است که برای ارزیابی و تحلیل سهام و بازارهای مالی با استفاده از نمودارهایی مانند قیمت یا میزان و حجم معاملاتی که در طول زمان های مشخصی انجام شده صورت می گیرد. از طریق تحلیل تکنیکال معامله کنندگان می توانند میزان حرکات یا نوسانات قیمت ها را برای آینده پیش بینی کنند. در این مقاله تاریخچه ای در خصوص تاریخچه تحلیل تکنیکال را بیان می کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال به بیش از ۳۰۰ سال بیش باز می گردد و همه چیز از مشاهدات معامله گران به تغییرات قیمت و سهام شروع شده است. هلندی ها و ژاپنی ها اولین کسانی بودند که در تحلیل تکنیکال پیشقدم شدند. حتی روش تکنیک های شمعی برای نخستین مرتبه در ژاپن برای قیمت برنج پایه گذاری شد.
در قرن هفدهم «جوزف وگا» در هلند و در قرن هجدهم «مونه هیسا هما» در ژاپن از جمله اولین نفراتی بودند که این شکل از پیش بینی قیمت را رواج دادند. اما زمینه های پیشرفت آن برای نخستین بار توسط «چارلز داو» در آمریکا پایه گذاری شد. چارلز هنری داو (charles dow) روزنامه نگار آمریکایی در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر «استرلینگ کانک نیکت» به دنیا آمد. وی در ۲۹ سالگی به نیویورک رفت و دراین شهر وارد بازارهای سرمایه گذاری شد. او ابتدا با نوشتن گزارش ها و مقالات به عنوان خبرنگار حوزه مالی در روزنامه ای کار خود را آغاز کرد.
چارلز داو پدر علم تحلیل تکنیکال
او درهمان سال از «ادوارد دیویس جونز» که در زمینه تحلیل گزارشهای مالی فعالیت میکرد دعوت به همکاری نمود. تا اینکه در نوامبر ۱۸۸۲ نشریه داو جونز وشرکا در زمینه تحلیل وسرمایه گذاری را تاسیس نمود. بعد از مدتی «چارلز برگ استرسر» هم به آنها ملحق و پس از گذشت زمانی کوتاه آمار مشترکین آنها به بیش از ده هزار نفر رسید. در نتیجه نشریه داو جونز و شرکا به یکی از مهم ترین منابع اخبار و اطلاعات سرمایه گزاران تبدیل شد.
درجولای۱۸۸۴ داو توانست میانگین های داوجونز را به وجود آورد که از ۹ سهم راه اهن و دو شرکت صنعتی تشکیل شده بود. این شاخص در ۲۶ می ۱۸۹۶ بر اساس میانگین دلاری ۱۲ سهم پیشرو در صنایع آمریکا به وجود آمد که البته از آن ۱۲ سهم امروزه فقط سهام شرکت جنرال الکتریک باقی مانده است. در سال۱۸۸۹، داو، روزنامه «وال استریت ژورنال» را تأسیس کرد که از آن زمان تا امرزو یکی از معروفترین جراید در حوزه بازار سهام در نیویورک به شمار می آید.
داو با سعی بسیار خود در بررسی بورس نیویورک و روند قیمت سهام از طریق نشر مقالات در وال استریت ژورنال، مردم راذبا اصول و مبانی اولیه تحلیل تکنیکال آشنا کرد. به همین سبب وی سهم بسزایی در گسترش این روش تحلیل در طی ۱۰۰ سال اخیر داشته است و پیروانش با تکمیل دیدگاه وی در رشد و تکمیل آن یاری رساندند.
گفتار و دیدگاه داو درمورد رفتار بازار و روند آن که به نظریه داو مشهور است، بر مبنای فلسفه ای است که می گوید قیمت یا شاخص بازار، هر عامل مهم و معناداری را به درون خود جذب کرده و آن را بازتاب می دهد.
اصول نظریه داو
داو سه اصل بسیار مهم را سر رشته تحلیل تکنیکال قرار داد و می توان گفت با این سه اصل تاریخچه تحلیل تکنیکال آغاز شد:
۱- بازار همه چیز را منعکس می کند:
اگر کسی این اصل را به درستی درک نکرده باشد، یادگیری تحلیل تکنیکال تقریباً برایش بیهوده است. تحلیلگران اعتقاد دارند فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و سایر اتفاقات در قیمت هر سهم تاثیر می گذارد و قیمت تمامی این عوامل را منعکس می کند.
۲- قیمت ها دارای روند بوده و تغییرات آن ها تصادفی نیستند:
این بدین معناست که بعد از شکل گیری یک روند، قیمت در همان جهت حرکت می کند، تا زمانی که روندی مخالف آن شگل بگیرد. این فرضیه را می توان بیان دیگری از «قانون اول نیوتن» درباره ی حرکت دانست. پس قیمت ها تا زمانی که عامل بازدارنده ای مسیر آنها را منحرف نکند، به همان سو پیش می روند.
۳- تاریخ تکرار می شود:
اصل مهم دیگری این است تاریخ، تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال برای بررسی نوسانات قیمت در بازار و درک روندها، از نمودار و الگوهای قیمت استفاده می کند و این الگوها سالهاست که مورد قبول واقع شده اند.
با بیان این سه اصل از سوی داو، دیگر تحلیلگران و ریاضی دانانی که به این روش از پیش بینی آینده علاقهمند بودند، الگویی را برای کار خود یافتند و در نتیجه امروزه شاهد روش ها و تکنیک های بسیار زیادی در این حوزه هستیم. از دیگر اشخاصی که دانش تحلیل تکنیکال را بیش از پیش گسترش داده اند می توان به «رالف الیوت»، «ویلیام گن»، «آلن حال اندرو» و «گویچی هوسودا» نیز اشاره نمود که در آینده از دستاوردهای مهم این اشخاص نیز، مطالبی را خدمت شما ارایه خواهیم کرد.
بهترین مدل های ارزش گذاری سهام کدام است؟
ارزش گذاری یکی از مهم ترین مفاهیم مالی و بورس است که یکی از چالش برانگیزترین مراحل تحلیل بنیادی شرکتی است. افرادی که در زمینه معاملات در بازار بورس اوراق بهادار فعال هستند به دنبال یافتن دارایی ارزان هستند. دارایی ارزان بدین معنی است که دارایی مورد نظر (که در اینجا سهام شرکتها است) در بازار، ارزشی کمتر از ارزش واقعی اش داشته باشد و به اصطلاح ارزنده باشد. در ادامه به مدل های مرسوم ارزش گذاری سهام شرکتی اشاره می شود.
ارزش گذاری سهام چیست؟
ارزشگذاری سهام به معنای تخمین تقریبی ارزش شرکت از طریق بررسی پارامترهای مختلف است. مدل های ارزش گذاری سهام نیز بسیار متنوع هستند. استفاده از واژه تخمین تقریبی در این تعریف به این خاطر است که محاسبه دقیق ارزش واقعی یک شرکت تقریبا نشدنی است. سرمایهگذاران برای آگاهی از ارزش شرکت یا اوراق بهادار مورد نظر برای سرمایهگذاری و صاحبان کسبوکار با هدف آگاهی از ارزش فروش بنگاهشان، ناگزیر به ارزشگذاری هستند.
اهداف و کاربردهای ارزشگذاری
تحلیلگران سهام، در شرکتها و مؤسسات مختلفی فعالیت دارند و با توجه به حوزه کاری خود، هر کدام هدف خاصی را از ارزشگذاری دنبال میکنند که برخی از این اهداف عبارتاند از:
انتخاب سهام
یکی از اصلیترین اهداف ارزشگذاری، شناسایی سهام مناسب است. تحلیلگران همواره در پی یافتن ارزش ذاتی یک سهم و مقایسه آن با قیمت بازار آن هستند تا بتوانند از این طریق سهام کم ارزشیابی شده (Undervalued) و بیش ارزشیابی شده (Overvalued) را شناسایی کنند. از جمله مهمترین وظایف تحلیلگران مالی، توصیه به خرید، فروش یا نگهداری سهام براساس ارزشگذاری است.
ارزیابی رویدادهای شرکتی
منظور از رویدادهای شرکتی مواردی مانند ادغام و تملیک، واگذاری، تجزیه سهام یا تغییر در ساختار سرمایه شرکت است. این موارد با تغییر در ساختار جریانات نقدی شرکت، ارزش سهم آن را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین مواردی، تعیین ارزش یک شرکت الزامی است.
ارزیابی شرکتهای غیر بورسی
با توجه به اینکه امکان کشف قیمت سهام برای شرکتهای غیر بورسی وجود ندارد، ارزشگذاری به تعیین ارزش سهام این شرکتها کمک میکند. این فرآیند بهخصوص در عرضههای اولیه (یا IPO) از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این جهت ارزشگذاری نقش مهمی در توسعه فرآیند خصوصیسازی و عرضه سهام از طریق بازارهای مالی کشور ازجمله بورس و فرابورس ایفا خواهد کرد.
ارائه شاخص ارزیابی عملکرد
یکی از اهداف ارزشگذاری شرکت، کسب اطلاعاتی در خصوص فعالیت موسسات اقتصادی و عملکرد مدیران است. تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی بهعنوان بخشی از فرآیند ارزشگذاری میتواند آگاهی سرمایهگذاران را در این زمینه افزایش دهد.
ارزشگذاری کسبوکارهای نوپا (استارتآپها)
مؤسسان یک استارتاپ برای جذب سرمایه و توافق با سرمایهگذاران نیازمند ارزشگذاری کسب و کار خود هستند تا معیاری برای مذاکره بین سرمایهگذاران و مؤسسان استارتاپ ها وجود داشته باشد.
پرداخت روش هایی برای پیش بینی الگوی قیمتی با استفاده از سهام
در برخی از موارد، شرکتها بخشی از حقوق و مزایای مدیران خود را از طریق تخصیص سهام شرکت به آنها، پرداخت میکنند که در این شرایط برای تعیین تعداد سهامی که باید به هر شخص تخصیص پیدا کند، ارزشگذاری سهام شرکت ضروری است.
چگونه سهام یک شرکت را ارزشگذاری کنیم؟
ارزشگذاری سهام که در یک جمله تخمین ارزش ذاتی سهام تعریف میشود، فرآیندی پیچیده است و بهطورکلی میتوان آن را ترکیبی از علم و هنر دانست که لازم است تحلیلگر پنج اقدام اساسی را در این فرآیند انجام دهد.
- فهم کامل کسب و کار شرکت:اولین و مهمترین قدم در فرآیند ارزشگذاری، درک کامل و همهجانبه از فضای اقتصاد کلان داخلی و خارجی، صنعت و جایگاه شرکت از نظر رقابتپذیری در آن صنعت است.
- پیشبینی عملکرد آتی شرکت:در این مرحله لازم است تحلیلگر عملکرد آتی شرکت را از نظر فروش، سودآوری و سود نقدی ربه منظور استفاده در مدلهای ارزشگذاری پیشبینی کند.
- انتخاب روش ارزشگذاری مناسب:با توجه به ویژگیهای شرکت و هدف از ارزشگذاری باید روش مناسب ارزشگذاری را انتخاب کرد.
- تبدیل پیشبینی به ارزشگذاری:براساس پیشبینی انجام شده برای عملکرد آتی شرکت و روش ارزشگذاری انتخابی، ارزش شرکت محاسبه میشود.
- بهکارگیری روش هایی برای پیش بینی الگوی قیمتی نتایج فرآیند ارزشگذاری:در مرحله پایانی ارزشگذاری، نتایج بهدستآمده بهمنظور تصمیمگیری نهایی مانند توصیه یا عدم توصیه به سرمایهگذاری در سهام شرکت به کار گرفته خواهد شد.
انواع روشهای ارزشگذاری سهام
روشهای متعددی برای ارزشگذاری سهام وجود دارد که با توجه به نوع فعالیت، ساختار مالی و حوزه فعالیت شرکت میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد، اما بهطورکلی میتوان این روشها را در دو دسته کلی طبقهبندی کرد:
روش مطلق (مستقل)
در این روش، ارزشگذاری سهام به عوامل و فاکتورهای بنیادی شرکت وابسته است و بهطورکلی شامل تجزیه و تحلیل اطلاعات مختلفی است که از صورتهای مالی شرکت استخراج میشود. بسیاری از روشهای ارزیابی مطلق سهام بر عوامل بنیادی شرکت مانند جریانهای نقدی، سود سهام، نرخ رشد و ارزش داراییهای مشهود تأکید دارند و مدلهایی مانند تنزیل سود نقدی (DDM) ، تنزیل جریانات نقدی (DCF) و خالص ارزش دارایی ها (NAV) در این طبقه قرار میگیرند.
روش نسبی (قیاسی)
برخلاف روش ارزشگذاری مستقل، روش نسبی به مقایسه وضعیت یک شرکت با وضعیت سایر شرکتهای وابسته میپردازد.
در این روش، معیار ارزشگذاری سهام یک شرکت تنها ارزش ذاتی و واقعی آن شرکت نخواهد بود بلکه وضعیت شرکت با استفاده از برخی نسبتها و ضرایب با وضعیت سایر شرکتهای مشابه قیاس میشود. نسبت پرکاربرد مورد استفاده در این روش نسبت قیمت به سود محقق شده (P/E) است.
روشهای موجود در این دسته به دلیل سهولت در محاسبات و مفاهیم مورد استفاده در آنها، نسبت به روش مطلق (مستقل) بیشتر مورد استقبال فعالان بازارهای مالی قرار میگیرند اما ممکن است در تفسیر این نسبتها نکات مهم و حساسی نادیده گرفته شود.
ارزش گذاری بر اساس ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی
این نوع از ارزش گذاری که نمونه ای از ارزش گذاری مطلق سهام است بر پایه ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی بر این مبنا تعریف میشود که مالک هر سهم، در حقیقت مالک بخشی از جریانات نقدی است که قرار است در آینده توسط شرکت کسب شود. این روش که مبنای مدلهای تنزیل شده جریانات نقدی یا (DCF) Discounted Cash Flow است، براساس نوع جریان نقد به چند نوع طبقه بندی میشوند.
ارزش گذاری بر مبنای مدل تنزیل سود تقسیمی ( مدل DDM)
یکی از رایجترین مدل های ارزش گذاری سهام، مدل تنزیل سود تقسیمی یا (DDM) Dividend Discount Model است که جریان نقدی را برابر سود تقسیمی شرکت تعریف میکند. در واقع این مدل میکوشد تا ارزش فعلی شرکت را از طریق محاسبه ارزش فعلی سودهای نقدی که شرکت در آینده تقسیم خواهد کرد، به دست روش هایی برای پیش بینی الگوی قیمتی آورد. معمولا زمانی از این مدل برای محاسبه ارزش سهام یک شرکت استفاده میشود که:
- شرکت سودده باشد و سود نقدی پرداخت کند.
- سیاست تقسیم سود، منطقی و متناسب با سودآوری شرکت است.
- سرمایهگذار قادر نیست سیاست تقسیم سود شرکت را تغییر دهد.
بنابراین با فرض آنکه یک شرکت شرایط گفته شده را دارد به پیش بینی صورت سود و زیان و سپس سود تقسیمی آن با استفاده از ضریب تقسیم سود شرکت میکنیم و سود تقسیمی دوره های مختلف را در صورت فرمول زیر قرار داده و پس از اینکه نرخ تنزیل (نرخ بازدهی مورد انتظار از سرمایه گذاری) را در مخرج فرمول گذاشته و در نهایت ارزش فعلی سودهای تقسیمی دوره های آتی بدست می آید.
به طور مثال یک تحلیل گر سود تقسیمی شرکت الف را برای 4 دوره آتی به ترتیب به مقدار 100، 95، 110 و 115 تومان پیش بینی میکند. قیمت سهم با فرض نرخ بازدهی مورد انتظار (K) در سالهای آتی یکسان و به میزان 25 درصد است. جایگذاری موارد فوق در فرمول مانند شکل زیر است.
بنابراین ارزش فعلی سودهای نقدی پیش بینی شده برای 4 دوره بعد 244 تومان است اما نکته مهم این است که در انتهای دوره چهارم باز هم سود تقسیمی وجود دارد و میبایست ارزش آن را حساب کرد. در اینجا به دلیل اینکه مسئله به سادگی بیان شود و موجب سردرگمی نشود از ذکر آن خود داری شده است. برای اینکه از محاسبات ریاضیات مالی و ارزش زمانی پول مطلع شوید پیشنهاد می شود مقاله زیر را مطالعه کنید.
ارزش گذاری بر مبنای مدل جریان نقدی آزاد (FCF)
یکی دیگر از مدل های ارزش گذاری سهام، مدل جریان نقدی آزاد یا (FCF) Free Cash Flow است. معمولا زمانی از این مدل برای محاسبه ارزش سهام یک شرکت استفاده میشود که:
- شرکت سود نقدی سهام پرداخت نمیکند یا سود پرداختی، متناسب با سودآوری شرکت نیست.
- جریان نقدی آزاد، شاخص مناسبی برای محاسبه سوددهی شرکت است.
- ارزشگذاری از نگاه سهامدار عمده در حال انجام است.
- سرمایهگذار مالکیت کنترلی در شرکت دارد و در سیاستهای شرکت ازجمله تقسیم سود تأثیرگذار است.
فرمول گفته شده در بخش قبل نیز برای این روش به کار برده میشود با این تفاوت که به جای سود تقسیمی که در صورت قرار میگیرد، جریان نقدی آزاد (FCF) قرار داده میشود.
جریان نقدی آزاد خود به دو مورد تقسیم میشود:
جریان نقدی آزاد شرکت یا (FCFF) Free Cash Flow to روش هایی برای پیش بینی الگوی قیمتی the Firm
جریان نقدی آزاد شرکت، جریان نقدی باقیمانده قابلتوزیع پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و سرمایهای شرکت، برای همه سرمایهگذاران یک شرکت اعم از وامدهندگان و سهامداران است.
از آنجا که پرداختهای بهره و اثرات اهرمی در محاسبه FCFF مورد توجه قرار نمیگیرند، از FCFF به عنوان جریان نقدی غیر اهرمی نیز یاد میشود.
جریان نقدی آزاد صاحبان سهام یا (FCFE) Free Cash Flow to Equity
در واقع همان جریان نقدی آزاد شرکت است که مخارج بدهی شامل پرداختهای مربوط به بهره و اصل بدهی از آن کسر شده، به همین دلیل به آن جریان نقدی آزاد اهرمی نیز گفته میشود.
این روش بیانگر این است که در نهایت چه میزان وجه نقد برای سهامداران شرکت در دسترس است. در تنزیل جریانات نقدی صاحبان سهام باید از بازده مورد نظر سهام استفاده کرد. جریان نقدی آزاد سهامداران طبق رابطه زیر محاسبه میشود:
نکته قابلتوجه این است که اگر شرکت دارای سهام عادی بهعنوان تنها منبع سرمایه باشد، FCFF و FCFE آن شرکت برابر خواهد بود.
استفاده از جریان نقدی آزاد یا FCF برای محاسبه ارزش ذاتی سهام برای حالتهای زیر مناسب است:
- شرکت سود تقسیمی نداشته باشد.
- سود تقسیمی شرکت صفر نیست، اما بسیار کم یا بیشتر از جریان نقدی آزاد صاحبان سهام است.
- سرمایهگذار مالکیت کنترلی در شرکت دارد و در سیاستهای شرکت ازجمله تقسیم سود تأثیرگذار است.
ارزش گذاری نسبی
روش ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت، رایجترین مدل های ارزش گذاری سهام شرکتهاست. در ارزش گذاری نسبي، ارزش یک دارایی با توجه به قیمتگذاری داراییهای مشابه انجام میشود.
متدوالترین مدل های ارزش گذاری نسبی که برای این کار مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از:
- نسبت قیمت به سود هر سهم یا P/E
- نسبت قیمت به ارزش دفتری یا P/BV
- نسبت قیمت به فروش یا P/S
به عنوان مثال، اگر نرخ بهره بدون ریسک (نرخ بهره بانکی) را معادل سالیانه ۲۵ درصد در نظر بگیریم، در این صورت دوره بازگشت سرمایه ۴ سال خواهد بود و بدین معناست که سرمایهگذار پس از گذشت ۴ سال سودی معادل اصل سرمایه خود را دریافت کرده است. نسبت P/E هم مفهومی مشابه با همین توضیحات دارد و میتوان در این شرایط P/E مورد انتظار بازار را ۴ در نظر گرفت.
حال فرض کنید بخواهیم با استفاده از روش P/E ارزش فعلی سهام یک شرکت را محاسبه کنیم. اگر سود هر سهم شرکت ۲۵۰ تومان اعلام شده باشد، خواهیم داشت:
یعنی با توجه به شرایط، قیمت تعادلی این سهم ۱۰۰۰ تومان ارزش گذاری میشود.
نسبت P/E انواع مختلفی دارد که میتوان به P/E ttm یا گذشته نگر و P/E forward اشاره کرد. شما میتوانید نسبت P/E گذشته نگر را در سایت TSETMC برای هر شرکت مشاهده کنید.
نسبت P/BV هم نسبت قیمت به ارزش دفتری سهام است. برای محاسبه ارزش دفتری سهام از ترازنامه شرکت استفاده میکنیم و حقوق صاحبان سهام شرکت را بر تعداد برگه های سهم تقسیم کرده و ارزش دفتری را محاسبه میکنیم. سپس نسبت قیمت به ارزش دفتری را برای این سهام محاسبه میکنیم.
نسبت P/S نیز همان نسبت قیمت به فروش است که در صفحه TSETMC در باکس وسط نیز قابل مشاهده است. برای محاسبه این نسبت کافی است که مقدار کل فروش شرکت را بر تعداد سهام تقسیم کرده و در نهایت قیمت را بر این مقدار تقسیم کنید.
دیدگاه شما