مدیران و و سیاست گذارانی که در مجموعه فعالیت دارند اطلاعات دقیقی و جامعی را برای برنامه ریزی صحیح مالی به شما ارائه می دهد. بررسی کردن میزان درآمد و هزینه از آن دسته نکات بسیار مهمی می باشد که در این مورد به خوبی مورد بررسی قرار می گیرد. در این مرحله شما می توانید به آسان ترین شکل ممکن مشکلاتی را که بر راه کسب درآمد و فروش تان می باشد شناسایی کنید. در نتیجه شما می توانید به راحتی مشکل را حل کنید و آنها را از میان راه بردارید. همین مورد مزیت های بسیار زیادی دارد و شما باید به خوبی به آن دقت داشته باشید تا بتوانید حسابداری را به بهترین نحو ممکن انجام دهید.
چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟
مقدمه
برای هر سازمانی، خواه یک هلدینگ بزرگ و چندملیتی باشد و خواه یک استارتآپ کوچک چندنفره، خواه یک کسبوکار خصوصی باشد و خواه یک سازمان دولتی یا غیرانتفاعی، بسیار مهم است که تعریف دقیقی از آنچه قرار است انجام دهد و اهدافی که قرار است نهایتاً به آنها دست یابد، داشته باشد. این دو تعریف را عموماً در قالب «چشمانداز و مأموریت» سازمان یا همان « Vision & Mission » بیان میکنند که یکی از مراحل اولیه برنامهریزی استراتژیک و تدوین راهبردهای سازمانی محسوب میشود.
هر سازمان کوچک و بزرگی، برای دستیابی به موفقیت، نیازمند تعریف چشمانداز و مأموریت خود است. سؤال اینجا است که منظور از مأموریت و چشمانداز چیست و هر یک از آنها را چگونه باید تعیین نمود. در این مقاله، مروری اجمالی بر این دو مفهوم و چگونگی تعریف و تدوین یک چشمانداز و مأموریت متناسب با کسبوکار خواهیم داشت. علاوه بر این، نمونههایی از چشمانداز و مأموریت شرکتهای مشهور بیان شده تا درکی بهتر از این دو مفهوم کلیدی ایجاد گردد.
چشمانداز کسبوکار
هر سازمان هدفمند و موفق، باید یک چشمانداز آشکار و قابل حصول داشته باشد؛ گزارهای که هر مدیر یا کارمندی را در حصول اهداف سازمانی کمک نماید. بهطور خلاصه، چشمانداز این پرسش را مطرح میکند که «کسبوکار ما میخواهد به چه چیزی تبدیل شود؟» و پاسخ به این پرسش را در قالب گزارهای یکجملهای، انگیزشی، آشکار و به یاد ماندنی بیان میدارد که به جایگاه مطلوب شرکت در طولانیمدت اشاره دارد. چشمانداز مناسب، کارمندان را ترغیب میکند تا تلاش بیشتری انجام داده و در نتیجه، عموماً منجر به عملکرد بهتر افراد میشود. لازم به تأکید است که پاداشهای مالی، تا سطوح مشخصی میتوانند انگیزه کارکنان را افزایش دهند و استفاده از سایر ابزارها، از جمله تهییج از طریق چشمانداز بلندپروازانه، به این موضوع کمک شایان توجهی میکند.
تعیین چشمانداز کسبوکار، مزایای دیگری هم در پی دارد؛ این گزاره، نشان میدهد که چه منابع، توانمندیها و مهارتهایی برای تحقق اهداف آتی نیاز است و در نتیجه، تصمیمگیریها و تخصیص منابع را به شکل کارآمدتری هدایت میکند.
نکته مهم دیگر اینکه همه چشماندازها، به یک اندازه خوب نیستند؛ برخی از آنها بسیار کلی بوده یا صرفاً بر اهداف مالی متمرکز هستند و در نتیجه، چندان انگیزهبخش کارکنان نخواهند بود. با این حال، اگر شرکتی تلاش کافی در ایجاد گزاره چشمانداز به خرج دهد، منجر به مزایای زیر میشود:
- انگیزهبخش و ترغیبکننده مدیران و کارکنان است؛
- یک هدف مشترک برای کار و تلاش گروهی ارائه میکند؛
- اهداف سخت و بلندپروازانه را تعیین میکند (اهدافی که به دست آوردن آنها با منابع و قابلیتهای کنونی غیرممکن است)؛
- به مدیران در تخصیص کارآمد منابع کمک میکند.
تعیین چشمانداز، یک گام اولیه و بسیار مهم در فرآیند مدیریت استراتژیک است. مراحل و دستورالعملهای زیر، به شما در نوشتن یک چشمانداز کارآمد کمک میکند:
مرحله 1: جمعآوری تیمی از مدیران، کارمندان و سهامداران: چشمانداز، گزارهای است که چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ باید توسط کارمندان همه سطوح درک شود. از همین رو، تا حد امکان بایستی افراد زیادی در این فرآیند مشارکت داشته باشند. مشارکت بیشتر، منجر به تعهد قویتر به چشمانداز کسبوکار خواهد شد. پس از انتخاب افراد، اطلاعات زمینهای لازم پیرامون چشمانداز سازمانی و ویژگیهای آن را در قالب مقالات کوتاه و مفید، در اختیار افراد قرار دهید.
مرحله 2: از همه بخواهید تا نسخهای از چشمانداز شرکت را که در ذهن پروراندهاند، روی کاغذ بیاورند. پس از دریافت گزارهها، پیشنویس چشمانداز شرکت بر مبنای ترکیب گزارههای پیشنهادی ایجاد میگردد. این فرآیند، فرصتی فوقالعاده برای حلوفصل هرگونه دیدگاه متعارض در مورد هدف نهایی شرکت است، لذا باید از آن، نهایت بهره را برای ایجاد درکی مشترک پیرامون اهداف نهایی کسبوکار ببرید.
مرحله 3: گزاره را اصلاح کرده و نسخه نهایی را به شرکتکنندگان ارائه دهید. پیشنویس گزاره، باید بار دیگر و با هدف اصلاح نهایی، بین اعضا توزیع شود. در نهایت، پس از دریافت بازخورد، نسخه نهایی چشمانداز را تعیین نمایید. فراموش نکنید که یک چشمانداز خوب، گزارهای تکجملهای، شفاف، الهامبخش و به یاد ماندنی است.
بهترین روش برای یادگیری نحوه ایجاد یک چشمانداز خوب، بررسی مثالهای خوب و بد فعلی است. مثلاً چشمانداز شرکت مشهور مایکروسافت را در نظر بگیرید: «کامپیوتری بر روی هر میز و در هر خانه». به نظر شفاف است و از آن مهمتر، آنچنان بلندپروازانه و الهامبخش که میتواند همچون بمب انگیزه برای کارکنان و مدیران عمل نماید.
در مقابل، مثالهای زیادی از چشماندازهای نامناسب یا ناقص وجود دارد. برای مثال، چشمانداز اولیه جنرال موتورز بدین صورت تعیین شده بود: «طراحی و تولید بهترین وسایط نقلیه در جهان». این پرسش پیش میآید که منظور از بهترین چیست؟ جنرال موتورز قرار است در چه پارامتری بهترین شود؟
برخی اوقات نیز، چشمانداز به صورت فانتزی و عملاً دستنیافتنی تعریف میشود. مثلاً ایکیا ( Ikea ) چشمانداز خود را چنین تعریف کرده است: «در ایکیا، هدف ما ایجاد یک زندگی روزمره بهتر برای بسیاری از افراد است». این در حالی است که تحقق چنین چیزی عملاً غیرممکن است.
مأموریت کسبوکار
بهطور خلاصه، یک گزاره مأموریت عبارت است از: «توصیفی از آنچه سازمان انجام میدهد، مدل کسبوکار آن و اینکه چرا آن را انجام میدهد.»
مأموریت یک سازمان که اغلب فلسفه وجودی و ارزشهای اصلی کسبوکار را شامل میشود، بر هدف اصلی یا دلیل اصلی وجود داشتن سازمان تأکید دارد. مأموریت میگوید که شرکت چیست و چه میکند. مطابق با گفتههای «پیتر دراکر»، پدر مدیریت مدرن، یک مأموریت سازمانی همانند راهنمای اولیه در ایجاد طرحها، استراتژیها یا گرفتن تصمیمات روزانه است. این مأموریت، یک ابزار ارتباطی مهم است که اطلاعاتی در مورد محصولات و خدمات، مشتریان هدف، بازارهای جغرافیایی، فلسفهها، ارزشها و طرحهای رشد آتی برای کلیه ذینفعان کسبوکار ارائه میکند. به عبارت دیگر، هر دلیل اصلی برای وجود یک شرکت، باید در مأموریت آن بازتاب پیدا کند تا هر کارمند، تأمینکننده، مشتری و حتی جامعه، بتواند نیروی محرک پشت عملیات سازمان را درک نماید.
برای تدوین مأموریت کسبوکار، دو گزینه وجود دارد: 1) مأموریت مشتریمحور و 2) مأموریت محصولمحور.
مأموریتهای مشتری محور، هدف سازمانها را با توجه به برآوردهسازی نیازهای مشتریان و ارائه راهحلهایی برای آنها تعریف میکنند. این مأموریتها، انعطافپذیری بیشتری نسبت به مأموریتهای محصولمحور ارائه کرده و در نتیجه، به آسانی میتوان در محیطهای متغیر، آنها را انطباق داد. برای مثال، چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ در مأموریت نوکیا، پیوند دادن مردم به یکدیگر، یک گزاره مشتری محور است که تنها بر گوشیهای هوشمند و موبایل تمرکز ندارد. راهحلی برای نیازهای مشتری ارائه میکند و به آسانی میتواند برای 50 سال آینده و فناوریهای آن زمان هم جواب دهد. این انعطافپذیری استراتژیک، با ارائه نرمافزار « VoIP » از سوی نوکیا برای برقراری تماس از طریق اینترنت شروع شد، مأموریتی که به نظر میرسد، هنوز هم معتبر است!
مأموریتهای محصول محور، به جای تأکید بر ارائه راهحل برای مشتریان، بر آنچه بهعنوان محصولات یا خدمات کسبوکار ارائه میشود، تمرکز میکنند. این گزارهها، برای شرکت انعطافپذیری کمتری ایجاد میکنند، چرا که بسیاری از محصولات، دارای چرخه عمر کوتاهی هستند و یا بازار محدودی را به خود اختصاص میدهند. برای مثال، شرکتی که کسبوکار خود را بر مبنای ارائه بهترین محصولات بیمه سلامت تعریف میکند، برای گسترش خود و فعالیت در سایر محصولات بیمهای، ممکن است به مشکل بخورد.
یک مأموریت کارآمد، 9 مؤلفه به شرح زیر دارد:
1. مشتریان: مشتریان شما چه کسانی هستند؟ چطور از آنها سود میبرید؟
2. محصول یا خدمات: محصولات یا خدمات اصلی چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ که ارائه میکنید، کدامند؟ منحصربهفرد بودن آنها در چیست؟
3. بازار: در چه بازارهای جغرافیایی فعالیت میکنید؟
4. فناوری: فناوری اولیه شرکت چیست؟
5. دغدغه بقا: آیا شرکت متعهد به رشد و تثبیت مالی است؟
6. فلسفه: باورها، ارزشها و فلسفههای اصلی هدایتکننده سازمان چیست؟
7. قابلیتهای محوری: نقاط قوت، توانمندیها یا مزایای رقابتی شرکت چه هستند؟
8. دغدغه تصویر عمومی: آیا شرکت از لحاظ اجتماعی مسئولیتپذیر است؟ آیا با محیطزیست سازگار است؟
9. دغدغه کارمندان: شرکت با کارمندان خود چگونه برخورد میکند؟
ایجاد یک گزاره مأموریت، یک گام مهم در شناسایی دلیل تجاری وجود کسبوکار شما است. البته، درست انجام دادن این کار کمی دشوار است. مراحل و دستورالعملهای زیر، به شما در نوشتن یک گزاره مأموریت کارآمد کمک میکند:
مرحله 1: جمعآوری تیمی از مدیران، کارمندان و سهامداران: مأموریت گزارهای است که کارمندان در تمامی سطوح بایستی آن را درک کنند. مشارکت بیشتر افراد، به شما این امکان را میدهد که متوجه شوید هرکدام از آنها، سازمان و هدف اصلی آن را چطور میبیند. علاوه بر این، کارمندان در صورتیکه در فرآیند ایجاد آن درگیر باشند، از مأموریت سازمان بیشتر حمایت میکنند.
مرحله 2: جواب دادن به سؤالات نهگانه مرتبط با مأموریت کارآمد: بسیاری از فعالان کسبوکار و صاحبنظران حوزه مدیریت توافق دارند که یک گزاره جامع، باید شامل کلیه 9 مؤلفه باشد. تنها در این صورت است که ایجاد یک گزاره مأموریت، میتواند به سود یک شرکت باشد. در این سطح، تلاش کنید که کل سؤالات را صادقانه پاسخ دهید و مشتریان، بازار، ارزشها و . خود را شناسایی کنید. ممکن است مدت زیادی زمان ببرد، اما ارزش آن را دارد.
مرحله 3: پیدا کردن بهترین ترکیب: پاسخها را از همه جمعآوری کنید و سعی کنید تا ترکیبی از پاسخهای دریافتی ایجاد کنید. در طول این مرحله، خاطرجمع خواهید شد که همه افراد، دلیل وجودی شرکت را میدانند و هیچ دیدگاه متعارضی باقی نمانده است.
در کنار طی نمودن این مراحل، برخی نکات وجود دارد که میتواند در نوشتن یک گزاره مأموریت کارآمد مفید باشد:
- تصویر عمومی، دغدغه کارمندان، فلسفه و مشتریان، مهمترین مؤلفههای یک مأموریت میباشند؛
- مسئولیت شهروندی، کار تیمی، تعالی و یکپارچگی، ارزشهایی هستند که اغلب شرکتها برای مأموریتهای کارآمد خود استفاده میکنند؛
- گزاره مأموریت بهتر است مشتری محور چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ باشد؛
- از کمتر از 250 کلمه در گزاره مأموریت استفاده کنید؛
- مأموریت را الهامبخش و ماندگار بنویسید.
تفاوت بین گزارههای چشمانداز و مأموریت
گزارههای چشمانداز و مأموریت، اغلب برای هدفی مشابه توسعه یافته و استفاده میشوند. این مسئله، بسیاری را به این اشتباه میاندازد که فکر میکنند چشمانداز و مأموریت را میتوان به جای یکدیگر به کار برد، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست. در جدول زیر، تفاوتهای اساسی بین چشمانداز و مأموریت بیان گردیده است:
جدول 1- تفاوت بین چشمانداز و مأموریت
چشمانداز
مأموریت
هدف آن چیست؟
بیان آنچه شرکت قصد تحقق آن را دارد.
بیان آنچه شرکت در حال حاضر انجام میدهد.
به چه سؤالی پاسخ میدهد؟
میخواهیم به چه چیزی تبدیل شویم؟
چهکاری انجام میدهیم؟
متشکل از چه چیزهایی است؟
در خصوص چه زمانی صحبت میکند؟
برای چه کسانی توسعه مییابد؟
کارمندان، مشتریان، تأمینکنندگان، توزیعکنندگان، شرکا و جوامع
کدام اول ایجاد میشود؟
اول ایجاد میشود.
تنها پس از در دسترس بودن چشمانداز ایجاد میشود.
چند وقت یک بار تغییر میکند؟
به ندرت تغییر میکند، زیرا حصول اغلب اهداف نیازمند گذشت زمان طولانی است.
مأموریتهای محصول محور، هر زمانی که شرکت تصمیم برای ورود به یک بازار محصول جدید میگیرد، تغییر میکند.
چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟
آخرین مقالات
چهار شاخص مالی مهم برای نظارت بر عملکرد کسبوکار
مقدمه
در دنیای کسبوکار، همه به دنبال موفقیت و پیروزی هستند. اما منظور از موفقیت چیست؟ شاید از منظر یک بنیانگذار استارتآپی که خودش هم صاحب ایده بوده، در وهله اول دستیابی به اهداف عملکرد فنی محصول در اولویت باشد. دیگری ممکن است جذب سرمایهگذار را یک موفقیت بزرگ بداند. شاید هم مواردی همچون عرضه محصول نهایی به بازار و فروش بالای آن، یکی از المانهای عمومی موفقیت در نظر مالکان کسبوکار نوپا باشد.
فارغ از نوع نگاه به موفقیت کسبوکار، تعریف برخی شاخصهای کلیدی عملکردی ( KPIs ) برای رصد و نظارت بر کسبوکار و مسیر حرکت به سوی اهداف از پیش تعیینشده، بسیار مهم است. در میان این شاخصهای مختلف، شاخصهای مالی نقشی کلیدی ایفاء نموده و آینده کسبوکار به شدت به آنها وابسته میباشد. از همین رو، در مقاله حاضر سعی شده تا چهار شاخص کلیدی عملکرد مالی کسبوکار را به طور خلاصه معرفی کنیم.
شاخص کلیدی عملکرد چیست؟
یک « KPI »، معیاری برای رصد عملکرد کسبوکار و میزان موفقیت آن محسوب شده که بینشی مطلوب از قدرت مالی و عملیاتی شرکت فراهم میسازد. شاخصهای کلیدی عملکرد، بر مبنای هر نوع داده اطلاعاتی که برای کسبوکار اهمیت دارد، از فروش محصول گرفته تا نرخ کلیک برای تبلیغات وب و یا حتی نرخ مصرف مواد اولیه، قابل تعریف میباشد. در مجموع، تعریف شفاف یک « KPI » و اندازهگیری دقیق آن، میتواند تصویر مفیدی از سلامت کسبوکار در مقاطع زمانی مختلف ارائه نماید. لازم به تأکید است، زمانی « KPI »ها کارآمدتر میشوند که از آنها برای تجزیه و تحلیل روندها در طول زمان و سنجش پیشرفت اهداف یا مقایسه کسبوکار با سایر شرکتهای مشابه استفاده شود.
شاید از خود بپرسید که کدام شاخص کلیدی عملکرد بهتر است؟ در پاسخ باید گفت، آن شاخصی برای کسبوکار شما کارآمدتر خواهد بود که امکان تشخیص نقاط قوت (کارهایی که به خوبی انجام میشوند) و نقاط ضعف (کارهایی که باید بهبود یابند) را فراهم نماید. به عبارت بهتر، معیارهای ارزیابی عملکرد شرکتهای مختلف، متفاوت است. از طرف دیگر، تعیین مفیدترین و معنیدارترین شاخص کلیدی عملکرد، بسیار چالشبرانگیز بوده و در حالت کلی، این انتخاب به اهداف شرکت، مدل کسبوکار و فرآیندهای عملیاتی بستگی دارد. برخی از « KPI »ها تقریباً بهطور عمومی (در تمامی کسبوکارها و به شکل جهانی) قابل اجرا میباشند. اما برخی دیگر هم به الزامات و شرایط خاص صنعت ارتباط مییابند. برای درک بهتر، این نکته را در نظر بگیرید که آمار فروش یا میزان درآمد، یک شاخص عمومی و رایج در تمامی سطوح است، اما وضعیت موجودی مواد اولیه بیشتر به صنایع تولیدی مرتبط میشود. در مقابل، مشاغل و کسبوکارهای خدماتی ممکن است در ارزیابی کارایی خود، بر عملکرد کارکنان و شاخصهای مرتبط با آن متمرکز شوند. در نتیجه، برای کسبوکار خود بایستی مجموعهای از « KPI »ها را انتخاب کنید که بیشترین مطابقت را با اولویتهای تجاری و عملیاتی شما دارند.
شاخصهای مالی؛ ابزاری برای ارزیابی دقیق عملکرد شرکت
شاخصهای کلیدی عملکرد مالی، بخشی از معیارهای انتخابی هستند که به مدیران و متخصصان مالی در تجزیه و تحلیل کسبوکار و سنجش مسیر حرکت به سوی اهداف استراتژیک کمک میکنند. بررسیها نشان میدهد که برای نظارت بر موفقیت شرکتها و افزایش نرخ رشد آنها، طیف گستردهای از « KPI »های مالی قابل استفاده بوده که شناسایی و درک آنها توسط کارآفرینان استارتآپی، اهمیت بسیار زیادی دارد.
در پاسخ به اینکه چرا معیارها و شاخصهای مالی برای کسبوکار شما مهم هستند، باید به این نکته اشاره نمود که این شاخصها، همانند نشانگرها و چراغهای هشداردهنده خودرو، مدیران کسبوکار را قادر میسازند تا بر روی تصویری بزرگتر تمرکز نموده و با هدایت ایمن و هوشمندانه کسبوکار، هر گونه مشکل فوری را بدون درگیر شدن در جزئیات آن شناسایی نمایند. این دادههای اطلاعاتی که همچون قطعات یک پازل پیچیده در کنار هم قرار میگیرند، مدیریت شرکت برای دستیابی به اهداف خاص را تسهیل میکند.
شاخصهای مالی زیادی وجود دارد که عمدتاً بر مفاهیمی همچون سود، درآمد، هزینهها یا سایر نتایج مالی تکیه میکنند. در حالت کلی، این شاخصها را میتوان در پنج گروه تقسیمبندی نمود:
1. شاخصهای سودآوری ( Profitability KPIs )، مانند حاشیه سود خالص و ناخالص؛
2. شاخصهای نقدینگی ( Liquidity KPIs )، مانند نسبت جاری (نسبت سرمایه در گردش)؛
3. شاخصهای کارآمدی ( Efficiency KPIs )، مانند گردش موجودی و گردش حسابهای دریافتنی؛
4. شاخصهای ارزشیابی ( Valuation KPIs )، مانند سود هر سهم و نسبت قیمت به درآمد؛
5. شاخصهای ارزش بازار حقوق صاحبان سهام ( Leverage KPIs )، مانند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام.
چهار شاخص مالی مهم برای کنترل بر عملکرد استارتآپ
استارتآپها هم مانند سایر کسبوکارها، اعم از شرکتها و صنایع بزرگ یا شرکتهای کوچک و متوسط تولیدی و خدماتی، نیازمند تعریف و بهکارگیری شاخصهای حداقلی برای نظارت بر عملکرد خود میباشند. این شاخصها باید به نحوی تعریف شود که به اتخاذ تصمیمات تجاری آگاهانه و مفید کمک نموده، عملکرد مالی شرکت را روشن ساخته و امکان جستجوی منابع مالی را برای بنیانگذاران و مدیران فراهم آورد. اما در این میان، تعریف شاخصهای پیچیده و مبتنی بر دادههای اطلاعاتی خاص، آن هم در ابتدای راهاندازی یک کسبوکار جدید، کمی دشوار است. کارآفرینان نوپا به برخی شاخصهای مالی ساده و سرراست نیاز دارند که هم به سادگی در دسترس بوده و هم تصویری کلی از وضعیت عملکردی شرکت برایشان مجسم نماید.
در ادامه، با چهار مورد از مهمترین شاخصهای مالی که استارتآپها چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ با آنها سروکار دارند، آشنا میشویم:
الف) جریان نقدینگی ( Cash flow ):
جریان نقدی یا میزان ورود و خروج پول از کسبوکار، یکی از مهمترین شاخصهای عملکردی در حوزه مالی است. بن ریچموند ( Ben Richmond )، یک مدیر مالی ارشد در شرکتهای فناور آمریکایی، از یک قیاس جالب برای این شاخص استفاده میکند. وی کسبوکار را بهعنوان یک فراری شگفتانگیز و جریان نقدی را بنزین آن میداند: «اگر بنزین نداشته باشید، فراری شما چیزی جز یک وسیله تزئینی در گاراژ نخواهد بود».
اکثر نرمافزارهای حسابداری به شما این امکان را میدهند که جریان وجوه نقدی را به صورت خودکار ایجاد کنید. ریچموند میگوید، درک اینکه چقدر پول نقد در دست دارید، اولین قدم از بررسی وضعیت کسبوکار از منظر مالی است. در ادامه، قادر به ترسیم پیشبینیهایی برای آینده بوده و بر مبنای آنها میتوانید برنامهریزیهای لازم را انجام دهید.
ب) سود ( Profit ):
کسب سود، هدف اصلی بسیاری از کسبوکارها است. گزارش سود و زیان در یک بازه زمانی مشخص، یکی از مفیدترین گزارشاتی است که میتواند عملکرد کسبوکار را به صورت خلاصه به شما نشان دهد.
مانند جریان وجوه نقدی، نرمافزارهای حسابداری قادر به تولید صورت سود و زیان نیز میباشند. پس از دریافت این گزارش، به منظور به حداکثر رساندن سود و کاهش هزینههای غیر ضروری، میتوانید فرصتهای پیش رو را شناسایی نموده و موفقترین محصولات و خدمات خود را اولویتبندی کنید.
ج) حسابهای پرداختنی ( Accounts Payable ):
این ضربالمثل رایج را در نظر بگیرید: «برای پول درآوردن باید پول خرج کنید». با نظارت و کنترل فعال بر حسابهای پرداختنی خود (پولی که برای خریدهای اعتباری به فروشندگان یا تأمینکنندگان بدهکار هستید)، میتوانید تعیین کنید که در چه زمانهایی، به چه مقدار پول نقد نیاز دارید.
شما باید مطمئن شوید که پول کافی برای ادامه کار و پرداخت به موقع به فروشندگان و تأمینکنندگان خود دارید. سالی مولینز تامپسون ( Sallie Mullins Thompson )، یک حسابدار رسمی که با صاحبان مشاغل کوچک و متوسط کار میکند، در این خصوص میگوید: «نداشتن نقدینگی کافی از درآمدهای تجاری برای انجام تعهدات مالی، یکی از مهمترین دلایل شکست مشاغل و کسبوکارها است».
پرداخت به موقع (یا حتی زودهنگام)، به شما امکان میدهد تا رابطه خوب خود با تأمینکنندگان و . را حفظ کنید، از تخفیفهای پرداخت احتمالی استفاده نموده و بر اعتبار تجاری خود بیفزایید. این امر، در جذب سرمایههای بعدی شما به شدت اثرگذار خواهد بود.
د) حسابهای دریافتنی ( Accounts Receivable ):
کدام یک از فاکتورهای مالی شما مهمتر هستند؟ چقدر طول میکشد تا مشتریان این فاکتورها را پرداخت کنند؟ چه مقدار از پول نقد متعلق به شما، در فاکتورهای پرداخت نشده بلوکه شده است؟ پاسخ همه این سؤالات، در شاخص مالی حسابهای دریافتنی مستتر است (پولی که مشتریان در قبال کالاها یا خدماتی که قبلاً تحویل گرفتهاند، به کسبوکار شما بدهکار هستند).
پیگیری حسابهای دریافتنی، دارای مزایای مشابهی با شاخص حسابهای پرداختنی است. با تعیین یک تخمین واقعبینانه برای پرداخت فاکتورهای مشتریان (و اطمینان از اینکه آنها به موقع بدهی خود را پرداخت میکنند)، میتوانید جریان نقدینگی خود را بهتر مدیریت کرده و از ضررهای احتمالی جلوگیری کنید.
تعیین اهداف برای بهبود شغل خود
اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
تعیین اهداف مشخص و چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ قابل اندازه گیری می تواند مسیری را برای بهبود شغل شما و دستیابی به دستاوردهای خاص فراهم کند. شما می توانید زمانی که کار یا پروژه خاصی به شما داده می شود از تعیین هدف استفاده کنید، یا اینکه شخصاً به نوعی پیشرفت کنید. شما می توانید اهدافی را برای ارتقاء، خلاقیت، آموزش و بسیاری از راه های مختلف دیگر برای بهبود زندگی و شغل خود تعیین کنید.
بیایید در این مقاله از ایوسی ببینیم که چرا تعیین اهداف می تواند به بهبود شغل شما کمک کند، چه نوع اهدافی را می توانید تعیین کنید و چگونه اهداف تعیین کنید.
چرا تعیین اهداف مهم است
تعیین اهداف مهم است زیرا چارچوبی برای دستیابی به نقاط عطف در اختیار شما قرار می دهد. تمایل به انجام یا تکمیل برخی کارها در زندگی یک شروع عالی است. هدف گذاری مسیری را برای شما فراهم می کند تا واقعاً آنها را انجام دهید. دو نوع هدف وجود دارد که باید در نظر بگیرید: کوتاه مدت و بلند مدت.
اهداف کوتاه مدت چیست؟
اهداف کوتاه مدت، اهداف فوری تری هستند که برای دستیابی به اهداف بلندمدت و بزرگتر برای خود تعیین می کنید. شما می توانید اهداف کوتاه مدت را به عنوان نقاط عطف یا پله ها در نظر بگیرید. اهداف کوتاه مدت معمولا در یک بازه زمانی کوتاه وجود دارند، از روزها یا ماه ها تا یک یا دو سال. نمونه هایی از اهداف کوتاه مدت ممکن است شامل تکمیل وظایف یا پروژه های کوچک، کسب تجربه یا شرکت در کلاس ها باشد. شما از آنچه در کوتاه مدت به دست آورده اید برای تکمیل اهداف بلند مدت خود استفاده خواهید کرد.
اهداف بلند مدت چیست؟
اهداف بلند مدت معمولاً اهداف بزرگی هستند که می خواهید طی چندین سال به آنها برسید. شما از چندین نقطه عطف برای دستیابی به اهداف بلندمدت استفاده خواهید کرد و اهداف کوتاه مدتی را برای دستیابی به آنها در طول مسیر تعیین خواهید کرد. اهداف بلند مدت ممکن است شامل یافتن شغل در یک شغل خاص، ارتقاء به سطح معینی یا تکمیل یک پروژه طولانی و پیچیده باشد.
تعیین اهداف شخصی
تعیین اهداف برای زندگی شخصی به شما کمک می کند به دستاوردهای شخصی برسید. ممکن است اهداف شخصی خود را برای پیشبرد چندین مقوله در زندگی خود برای مواردی مانند سرگرمی، بهداشت یا آموزش تعیین کنید. تعیین اهداف شخصی می تواند به شما در دستیابی به موفقیت در حرفه خود نیز کمک کند.
پیشرفت علایق خود با ایجاد تجربه در سرگرمی هایی که از آن لذت می برید یا مهارت هایی که می خواهید بهبود ببخشید می تواند به راحتی به زندگی حرفه ای شما منتقل شود. اینها اغلب موارد خوبی هستند که در رزومه خود در صورت مرتبط بودن با مشاغلی که برای آنها درخواست می کنید، قرار دهید. صرف زمان برای بهبود چیزهایی که در زندگی شخصی خود می خواهید نیز می تواند به شما کمک کند تا با توجه به تعادل بین کار و زندگی خود متمرکزتر و پرانرژی باشید.
در اینجا چند نمونه از اهداف شخصی آورده شده است:
- سرگرمی های پیشرفته مانند نواختن یک آلات موسیقی یا بازی کردن یک ورزش
- بهبود مهارت هایی مانند طراحی گرافیک یا سخنرانی در جمع
- افزایش دانش خود در مورد یک موضوع یا زمینه تحصیلی خاص
- تمرکز بر ایجاد یا بهبود روابط
- اهداف مالی مانند پس انداز برای یک خرید خاص
- اهداف فیزیکی مانند تمرین برای ماراتن یا تکمیل یک چالش تناسب اندام خاص
تعیین اهداف حرفه ای
تعیین اهداف حرفه ای می تواند به شما کمک کند تا وظایف یا پروژه های خاصی را انجام دهید و به اهداف شغلی شخصی که ممکن است داشته باشید برسید. اگر شرکت یا مدیر شما چارچوب خاصی برای تعیین اهداف در شغلتان ندارد، ممکن است اهداف شغلی خود را تعیین کنید. همچنین اگر خوداشتغال هستید می توانید اهداف خود را تعیین کنید. اهداف شغلی چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ شما باید هم به وضعیت فعلی و هم به جاه طلبی های شغلی بلندمدت شما بپردازد.
در اینجا چند نمونه از اهداف حرفه ای آورده شده است:
- ارتقاء به یک موقعیت خاص
- تکمیل یک پروژه بزرگ
- حل یک مشکل پیچیده
- بهبود برخی مهارت های نرم یا فنی
- تغییر شغل یا صنعت با موفقیت
- دریافت یک جایزه یا تقدیر خاص
نحوه تعیین اهداف
در حالی که چندین راه مختلف برای تعیین اهداف وجود دارد، چند قدم وجود دارد که می توانید برای اطمینان از بهترین امکان موفقیت بردارید. اهداف شما باید دارای پنج عنصر کلیدی باشد تا آنها را قابل دستیابی کند. این پنج عنصر چیزی را تشکیل می دهند که به عنوان چارچوب ” هدف هوشمند ” شناخته می شود . SMART مخفف عبارت خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و مبتنی بر زمان است. بیایید نگاهی دقیق تر به نحوه تعیین یک هدف SMART بیندازیم:
۱. هدف خود را تا حد امکان واضح و دقیق بیان کنید
به عنوان مثال، به جای « من میخواهم در سخنرانی عمومی بهتر باشم»، میتوانید بگویید: « میخواهم با موفقیت یک سخنرانی ۱۰ تا ۱۵ دقیقهای را برای مخاطبان ۵۰ نفری یا بیشتر ارائه کنم. ”
۲- نحوه سنجش موفقیت را مشخص کنید
به عنوان مثال، اگر میخواهید از شغل فروش به شغل بازاریابی تغییر دهید، ممکن است نقاط عطفی را در این مسیر تعیین کنید که به چگونگی توسعه مهارتها و تجربه بازاریابی مورد نظر کارفرمایان میپردازد. برای انجام این کار، ممکن است اندازه گیری خود را به عنوان یادگیری و تمرکز بر روی یک مهارت در ماه تنظیم کنید.
۳. بررسی کنید که آیا اهداف شما قابل دستیابی هستند یا خیر
تعیین اهدافی که می توانید در یک بازه زمانی معقول به آنها برسید، به شما کمک می کند تا انگیزه و تمرکز داشته باشید. شما باید تلاش کنید تا دامنه کامل هدف خود را زودتر درک کنید تا اطمینان حاصل کنید که امکان انجام آن وجود دارد.
برای مثال، اگر در اولین شغل توسعهدهنده حرفهای خود هستید و هدف شما این است که یک توسعهدهنده سطح ارشد داتنت شوید، ممکن است لازم باشد قبل از رسیدن به این هدف بزرگتر، اهداف کوتاهمدتتری تعیین کنید. اگر متوجه شدید که هدفی دست یافتنی نیست زیرا چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ تجربه کافی ندارید، یکی از اهداف جدید شما باید کسب تجربه بیشتر باشد.
۴. مطمئن شوید که هدف شما مرتبط است
شما باید اهدافی را تعیین کنید که با ارزش های شما همسو باشد و به اهداف بلندمدت شما کمک کند. هر هدفی که تعیین میکنید باید برای شما مرتبط و معنادار باشد و شما را به جایی که میخواهید نزدیکتر کند. برای اطمینان از تعیین اهداف مرتبط، ممکن است از خود بپرسید، ” دستیابی به این هدف چگونه به من کمک می کند؟ ” ” آیا دستیابی به این هدف به اهداف بزرگتر و بلندمدت من کمک می کند؟ چرا این هدف برای من مهم است؟”
۵. تاریخ شروع و پایان را تعیین کنید
تنظیم یک جدول زمانی برای رسیدن به هدفتان هم می تواند به شما کمک کند که انگیزه داشته باشید و هم در برنامه داشته باشید. قبل از تعیین تاریخ پایان هدف، مطمئن شوید که در مورد تمام نقاط عطف و موانع احتمالی که ممکن است در طول مسیر با آنها برخورد کنید، تحقیق کنید. به عنوان مثال، اگر هدف شما ارتقاء به سطح بعدی در شرکتتان است، ممکن است شش ماه به خود فرصت دهید. اگر به هدف خود نرسیده اید، ممکن است به خودتان زمان بیشتری بدهید یا اینکه آیا هدفتان قابل دستیابی و واقع بینانه است، تجدید نظر کنید.
تعیین اهداف شخصی و حرفه ای به ایجاد ساختار و مسیر موفقیت کمک می کند. بسیاری از کارفرمایان برای نامزدهایی که سابقه تعیین و دستیابی به اهداف را دارند ارزش قائل هستند. این نشان می دهد که شما می توانید یک کارمند متمرکز و هدف گرا باشید. کارفرمایان اغلب در مورد اهداف در مصاحبه می پرسند، بنابراین شما باید آماده صحبت در مورد اهداف خود و کارهایی که برای رسیدن به آنها در طول فرآیند استخدام انجام می دهید، باشید.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی چرا تعیین اهداف مالی مهم است؟ داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
حسابداری مالی چیست و چرا اهمیت دارد ؟
یکی از مهمترین هدف هایی که در حسابداری مالی دنبال می شود ارائه دادن اطلاعات مالی در هر یک از انواع کسب و کارها می باشد. حسابداری یکی از حرفه هایی می باشد که بسیار وسیع است، این حرفه شاخه های متنوعی دارد که هر یک از آن شاخه ها هم یکی از وظایف مهم اطلاعات مالی را بر عهده دارند.
حسابداری مالی چیست و چرا اهمیت دارد؟
یکی از مهمترین هدف هایی که در حسابداری مالی دنبال می شود ارائه دادن اطلاعات مالی در هر یک از انواع کسب و کارها می باشد. حسابداری یکی از حرفه هایی می باشد که بسیار وسیع است، این حرفه شاخه های متنوعی دارد که هر یک از آن شاخه ها هم یکی از وظایف مهم اطلاعات مالی را بر عهده دارند. یکی از شاخه های آن حسابداری ابری می باشد که شما با استفاده از آن می توانید بازده سرمایه گذاری را به خوبی مورد بررسی قرار دهید. دقت داشته باشید برای استفاده از نرم افزارهای متنوع حسابداری باید به خوبی ویژگی ها و نکاتی که در مورد آن وجود دارد را در نظر داشته باشید.
یکی از شاخه های مهمی که در حسابداری باید مورد بررسی قرار بگیرد و اهمیت زیادی دارد حسابداری مالی می باشد. بسیاری از شرکت های بازرگانی و تجاری برای اینکه مدیریت مالی روی سرمایه خود داشته باشند باید از این شاخه حسابداری نهایت استفاده را ببرند و با آن آشنایی داشته باشند. هر یک از اطلاعات مالی که در شرکت ها وجود دارد با استفاده از این رشته حسابداری به بهترین نحو ممکن طبقه بندی می شود. مزیت هایی که این نمونه از حسابداری برای شرکت ها دارد بسیار زیاد می باشد و به همین دلیل است که بیشتر شرکت ها از آن استفاده می کنند.
مزایای حسابداری مالی
حسابداری مالی دارای مزایای بسیاری است که میتوان موارد زیر را به عنوان مهم ترین آنها نام برد.
از بین بردن ریسک و خطرات مالی
حسابداری مالی با دید درستی که از آینده به شما می دهد باعث میشود تا ریسک و خطرات مالی را شناخته و بتوانید آنها را کنترل کنید. این موضوع چه در کسب و کارهای بزرگ و یا حتی کوچک بسیار اهمیت داشته و چشم انداز روشنی به افراد میدهد.
آسان سازی روند امور
با کمک صورت های مالی میتوان اطلاعات یک سازمان را به صورت جامع بررسی و اطلاعات بسیار خوبی به دست آورد. این موضوع روند کار را بسیار آسان خواهد کرد و دیگر نیازی به بررسی تک به تک صورتهای مالی نخواهد بود.
شفافیت مالی و جلب اعتماد سرمایه گذاران
با داشتن صورتهای مالی شفاف راحتتر میتوانید اعتماد سرمایه گذار را جلب کنید.
اهمیت حسابداری مالی :
بررسی کردن جزئیاتی که مربوط به حساب های مالی می باشد را با استفاده از حسابداری مالی می توانید انجام دهید. همچنین شما باید به خوبی بدانید که سود و زیان ها هم از طریق این نوع از حسابداری مورد بررسی قرار می گیرد و باید در شرکت ها هر از چندگاهی انجام شود. برخی از اهداف و مواردی که اهمیت این حسابداری را نشان می دهد عبارت می باشد از :
دریافت صورت مالی :
یکی از اصلی ترین و مهمترین قسمت هایی که در حسابداری مالی وجود دارد صورت مالی می باشد. شفاف سازی کلی را در اظهارنامه ها صورت مالی می گویند که باید در هر شرکت ارائه گردد. صورت مالی را به صورت سه ماهه و یا یک ساله آماده و طراحی می کنند. در صورتی که شما می خواهید بدانید وضعیت شرکت از نظر مالی چگونه است باید به این مورد اهمیت بسیار زیادی در حسابداری دهید. ورودی ها و خروجی ها در صورت مالی به خوبی مورد بررسی قرار می گیرد و مشخص می شود. استفاده از یک نرم افزار ویژه برای مشخص کردن صورت مالی ضروری به شمار می رود و باید به خوبی آن را در نظر داشته باشید و به آن دقت کنید. اینکه شما بستر مناسبی را برای حسابداری ایجاد کنید اهمیت بسیار زیادی دارد و با استفاده از این حسابداری به خوبی می توانی اقدام را انجام دهید.
بررسی گزارش های مالی بهترین راه برای ارزیابی کرن عملکرد :
یکی از دیگر مواردی که اهمیت حسابداری مالی را نشان می دهد این است که مدیران با استفاده از آن به خوبی می توانند ضعف در بخش مدیرانی میانی را بررسی کنند و در نظر داشته باشند. سطح فروش مجموعه در این صورت به خوبی مورد بررسی قرار خواهد رفت و شما هم باید به خوبی این مسئله را در نظر داشته باشید. یکی از گزارش های مالی معتبر برای مدیران رده بالا اهمیت بسیار زیادی دارد و بر همین اساس بهتر است از این نمونه گزارش ها و نرم افزارها استفاده کنند. در این صورت می توانند عملکرد مدیران میانی را تا حد بسیار زیادی بهبود بخشند. آنها در صورتی که اطلاعات زیادی در زمینه عملکرد مالی داشته باشند می توانند هر بخش را به بهترین نحو ممکن مدیریت کنند و روی آن کنترل ویژه ای داشته باشند.
تعیین کردن چشم انداز با کمک بررسی کردن تاریخچه مالی شرکت :
گاهی پیش می آید که مدیران رده بالا به دنبال این باشند که اهداف جدیدی را برای اقدامات مالی شرکت راه اندازی کنند. در این صورت آنها قادر خواهند بود که از حسابداران مجموعه درخواست گزارش های حسابداری را داشته باشند. آنها در این صورت اطلاعات کامل و جامعی در مورد سیستم حسابداری به دست می آوردند. همین مورد موجب می شود که تعیین کنند آیا سیستم جدید برای شرکت گزینه مناسبی می باشد و یا نمی باشد.
شما باید به خوبی بدانید اطلاعاتی که از حسابداری مالی به دست می آید تا حد بسیار زیادی روی هدف های آینده شرکت و یا سازمان تاثیر می گذارد. این اطلاعات تجربیا گذشته شرکت را نشان می دهد و همین مسئله دید کاملی را به شما ارائه خواهد داد. دقت داشته باشید که برای ارائه دادن این چشم انداز باید به خوبی گزارش های سال قبل شرکت و سازمان را مورد بررسی قرار دهید. در این صورت می توانید ایده های جدیدی را بر اساس گزارش ها و تاریخچه مالی سال قبل پیاده سازی نمایید.
حسابداری مالی چیست و چرا اهمیت دارد ؟
آگاهی از درآمد و هزینه شرکت در صورت حساب ها :
ارائه دادن اطلاعاتی که جزئی هستند و بررسی های مالی در حسابداری یکی از مهمترین و اصلی ترین برگ های برنده در دست مدیران می باشد. در واقع شما باید به خوبی بدانید که همین مورد یکی از اصلی ترین و مهمترین هویت هایی به شمار می رود که در شاخه حسابداری از آن استفاده می شود. در واقع شما باید بدانید ساز جمله وظایف مهمی که حسابداری صنعتی بر عهده دارد جمع آوری کردن دقیقی اطلاعات مالی می باشد و آنها را در فایل های کارآمد حسابداری وارد می کنند. با این حال شما باید به خوبی بدانید که صورت حساب های به دست آمده از حسابداری کارآمدتر و جامع تر می باشند.
مدیران و و سیاست گذارانی که در مجموعه فعالیت دارند اطلاعات دقیقی و جامعی را برای برنامه ریزی صحیح مالی به شما ارائه می دهد. بررسی کردن میزان درآمد و هزینه از آن دسته نکات بسیار مهمی می باشد که در این مورد به خوبی مورد بررسی قرار می گیرد. در این مرحله شما می توانید به آسان ترین شکل ممکن مشکلاتی را که بر راه کسب درآمد و فروش تان می باشد شناسایی کنید. در نتیجه شما می توانید به راحتی مشکل را حل کنید و آنها را از میان راه بردارید. همین مورد مزیت های بسیار زیادی دارد و شما باید به خوبی به آن دقت داشته باشید تا بتوانید حسابداری را به بهترین نحو ممکن انجام دهید.
چه گزارش هایی در حسابداری مالی ارائه داده می شود ؟
در هر یک از مجموعه های تجاری که شما آنها را کنترل می کنید باید بدانید که حسابداری مالی یکی از مهمترین و کامل ترین گزارش های حسابداری به شمار می رود. از آنجایی که مخاطبان این حسابداری بیشتر سرمایه گذاران می باشد باید بدانید که اطلاعات مفید و کاملی را می توانند از اتفاقات مالی خود به دست آورند. یکی از مهمترین و اصلی ترین اطلاعاتی که باید در این گزارش بررسی شود، میزان هزینه، سطح درآمد، بدهی و دارایی های شرکت می باشد. در واقع شما باید به خوبی بدانید که این اطلاعات اهمیت زیادی دارند هر یک از انواع شرکت های تجاری باید به خوبی آن را از هر نظر مورد بررسی قرار دهند.
حسابداری مالی چیست و چرا اهمیت دارد ؟
علاوه بر این باید بدانید که با بررسی کردن سرمایه نهایی می توانید به خوبی متوجه شوید که بودجه خالص تان چه اندازه است. این مورد هم از آن دسته نکات بسیار مهمی می باشد که باید به آن دقت و توجه زیادی داشته باشید. دسته بندی کردن این جزئیات بدون شک یکی از کامل ترین و مهمترین گزارش هایی می باشد که در حسابداری به مدیران تحویل داده می شود. اینکه شما تصمیمات درستی بگیرید اهمیت بسیار زیادی دارد و باید به خوبی آنها را در نظر داشته باشید. ادامه روند کار به این مورد بستگی دارد و شما هم باید به خوبی آن ار در روند کار مورد نظر قرار دهید. اینکه شما از هر اطلاعات مالی شرکت آگاه باشید کمک می کند که بهترین تصمیم گیری را در هر شرایطی انجام دهید.
در چه صورت باید حسابداری مالی را انجام دهیم ؟
شما باید به خوبی بدانید که گزارش مربوط به حسابداری مالی در آن دسته از شرکت هایی که بسیار بزرگ هستند یکی از بهترین گزارش های کامل و همه جانبه می باشد. در تبادلات مالی این گزارش اهمیت بسیار زیادی دارد و شما باید به خوبی آن را در نظر داشته باشید. این گزارش باید به صورت سالانه به مدیران ارشد ارائه داده شود. آن دسته از افرادی که به عنوان حسابدار در شرکت فعالیت می کنند باید این گزارش را به مدیران ارشد تحویل دهند. این گزارش اهمیت بسیار زیادی دارد که به صورت سالانه ارائه شود. در این صورت مدیران ارشد به خوبی می توانند تصمیم گیری های لازم را انجام دهند.
در برخی از موارد امکان دارد که این گزارش در سال دوبار ارائه شود. این مورد زمانی رخ می دهد که مدیران ارشد بخواهند ایده جدیدی را در حسابداری مالی پیاده سازند. بر همین اساس باید به خوبی در مورد سیستم مالی خود اطلاعات لازم را داشته باشند. اینکه آنها بتوانند از این ایده و راهکار استفاده کنند اهمیت بسیار زیادی دارد و آن را به حسابداران خود را بیان می نمایند. ارائه دادن این گزارش باید بر اساس اصول مشخص شده ای باشد که بدون شک حسابداران به خوبی با آن آشنایی دارند. شما می توانید با استفاده از نرم افزارهای متنوع این گزارش را به صورت سالانه به مدیران ارشد تحویل دهید.
هدف حسابداری مالی چیست ؟
هدف اصلی که در این نمونه از حسابداری دنبال می شود این است که بر وجوه غیر نقدی و نقد نظارت دقیقی داشته باشید. بررسی کردن آن دسته از وجوه نقد و غیر نقد که از شرکت خارج می شود و یا آنها را وارد می کنند به این شاخه حسابداری تعلق می گیرد. این حسابداری با افراد و شاخه های متنوعی سروکار دارد که باید از آنها اطلاعات مالی مورد نیاز را به دست آورد. هدف اصلی این شاخه حسابداری قرائن و ضریب های مالیاتی، مالیات بر درآمد، هزینه های قابل قبول مالیاتی، پیگیری معافیت های مالیاتی، جریمه های مالیاتی و … می باشد. به طور کلی باید بدانید که هدف اصلی از ایجاد نمودن این شاخه حسابداری جلوگیری کردن از وارد شدن فشار مالیاتی می باشد. در این صورت شرکت جریمه های نقدی زیادی را نیاز نیست پرداخت کند و همچنین باید بدانید سود آن را می تواند به دست آورد. حسابدارانی که این شاخه حسابداری را مورد بررسی قرار می دهند باید در کار خود حرفه ای باشند.
تفاوت حسابداری مالی و حسابداری صنعتی
حسابداری بهای تمام شده یا حسابداری صنعتی در اصل شامل حسابداری بخش تولیدی است و در واقع عوامل تولیدی و بهای تمام شده تولید را مورد بررسی قرار میدهد.
حسابداری مالی چیست و چرا اهمیت دارد ؟
جمع بندی :
متخصصانی که در موسسه فینتو فعالیت دارند می توانند حسابداری مالی شرکت های بزرگ تجاری شما را انجام دهند. همچنین آنها قادر هستند که بهترین و پیشرفته ترین نمونه های نرم افزارهای حسابداری را به شما معرفی کنند تا از آنها برای حسابداری اموال شرکت خود استفاده کنید. حسابرسی به اطلاعات مالی شرکت اهمیت بسیار زیادی دارد و شما باید به عنوان مدیران شرکت به خوبی این مسئله و مورد را در نظر داشته باشید.
معرفی فینتو
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشه که به خاطر یکسری از مشکلات نتونید به محل کار برید یا برای مثال خارج از ساعت کاری باید گزارشی رو آماده کنید تا برای مدیرتون که داخل جلسه است ارسال کنید.
و یا اینکه به دلیل نوسانات برق برای سیستم داخل شرکتتون مشکل پیش اومده و تقریبا همه اطلاعاتتون از بین رفته.
همه این اتفاقات و صدها مسائل دیگه باعث شدن تا کم کم نرم افزار های سنتی و یا به اصطلاح local جای خودشون رو به سیستم های ابری بدن که از لحاظ امنیت و دسترسی به مراتب قوی تر هستند.
ما در فینتو با بهره گیری از آخرین دانش روز فناوری اطلاعات تونستیم یک نرم افزار حسابداری بسیار قوی طراحی و عرضه کنیم تا شما دوستان بتونید به راحتی از هرکجا و با هر دستگاهی کارهاتون رو انجام بدید.
نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو، در حسابداری و رسیدگی به امور پرداختی به شما کمک میکند تا بهترین راندمان کاری و بیشترین سودآوری را داشته باشید.
دیدگاه شما